خانه در کشورهای مسلمان (۵) شامات

معرف

خانه در کشورهای مسلمان (5) شامات#
متن
خانه در کشورهای مسلمان (5) شامات4. شاماتسوریه. حفاریهای باستان‌شناسیِ تل‌الرماد، از نواحی دمشق، سکونت در هزاره هفتم پیش از میلاد را در این منطقه نشان می‌دهد (بهنسی، ص 58). در قرن یازدهم پیش از میلاد، خانه‌های سوری به‌طور نامنظم در کنار معبد یا قصر، درون حصار قرار داشتند (کونئو، ص120). از عهد برنز و آهن در حفاریهای باستان‌شناسی سوریه، خانه‌هایی با دیوارهایی با قالبهای خشتی و گاه دوطبقه کشف شده است (برنز، ص 18). تأثیر معماری هخامنشی در بناهای سوریه مشهود است، از جمله ساخت بناهایی سه‌ضلعی با سقف گنبدی که یک ضلع آن باز و مشرف به حیاط بود و به نام ایوان در سراسر ناحیه رواج یافت (دوئرتی، ص 28). آثار به‌دست‌آمده از شهر حمص*حاکی از وجود خانه‌های بیزانسی است که اغلب دارای سردابه یا محل دفن مسیحیان و ذخیره آب مصرفی بودند. امویان در ابتدای ورود به شام، خانه‌های متروک اما قابل استفاده بیزانسیها را به تملک خود درآوردند یا بر ویرانه‌های آنها خانه‌های جدید ساختند. بعضی از آنها نیز در خیمه‌های خارج شهرها مستقر شدند (کونئو، ص 121؛ عبدالحق، ص 18ـ19). بلاذری (ص 182ـ 183) از ساخت صد منزل در ابتدای دوره اسلامی در شهر سلمیه، نزدیک حمص، یاد کرده است. این شیوه امویان در تملک و ساخت منازل در دوره‌های بعدی در سوریه مورد توجه قرار گرفت و تا حدی تداوم یافت (بهنسی، ص 138). مقدسی (ص 151) محل خانه‌های بعضی پیامبران را در این منطقه دانسته، او همچنین از خانه‌های تنگ شهر قنسرین و پنجره‌های آهنی خانه بزرگان حلب یاد کرده است. ابن‌جبیر (ص 206، 222، 230) ضمن معرفی محل زندگی هابیل و قابیل در این منطقه، از فشرده و بهم‌پیوسته بودن خانه‌های حماه سخن گفته و مصالح بیشتر بناهای دمشق را گل و نی دانسته است که طبقه طبقه روی هم قرار داشتند و آتش به‌سرعت آنها را فرا می‌گرفت. در دوره ممالیک در دمشق و حلب، خانه‌های نظامیان، اشراف و عامه مردم در سه قسمت شهر ساخته می‌شد (کونئو، ص 242). در این دوره، خانه‌های فقیرانه و گاه محلات اقلیت‌نشین دور از مرکز شهر ساخته می‌شدند (رمون، ص 83). در دوره عثمانیان خانه‌ها در سوریه تحت تأثیر سبک خانه‌سازی ترکها ساخته می‌شد (برنز، ص 25). با این حال، در همین دوره دهها هزار خانه در حلب و دمشق ساخته شد که سبک آن ادامه شیوه امویان و عباسیان بود (زین‌العابدین، ص 233، 239). قدمت خانه‌های بازمانده سوری به عهد عثمانی برمی‌گردد و خانه‌های قدیم‌تر به ندرت وجود دارد. از خانه‌های پیش از دوره عثمانی باید از مدرسه ظاهریه، واقع در مرکز دمشق، نام برد که قبلا خانه پدر سلطان صلاح‌الدین ایوبی بود (بهنسی، همانجا).بناهای سوریه تأثیر اقوام فاتح را به‌خوبی نشان می‌دهند، مانند ستونهای رومی، طاقهای قوسی ایرانی برای تزیین درها و پنجره‌ها و دیوارهای ضخیم در دوره جنگهای صلیبی (دوئرتی، ص 97). ضمناً به سبب تسلط هم‌زمان برخی سلسله‌های اسلامی در مصر و سوریه، در ساختار خانه‌های هر دو کشور یکسانی ساخت‌مایه و نقوش تزیینی وجود دارد (منیر سلیمان، ص 177، 180، 184).ساخت‌مایه. در بیشتر شهرها و برخی روستاهای سوریه مانند عزراء، سنگ اصلی‌ترین مادّه ساختمانی و در نواحی مختلف دارای انواع متفاوت بود، مثلا در حلب سنگ آهک و در دمشق سنگهای بازالت و آهک کاربرد بیشتری داشتند ()معماری سنّتی سوریه(، ص 19). در دمشق، بناهای سنگی کم بود و سنگ بیشتر در خانه‌های مجلل به‌کار می‌رفت و کاربرد آن در خانه‌های مردم عادی، بیشتر برای پی‌ریزی و استحکام بنا بود (بهنسی، ص 53).گِل علاوه بر بدنه دیوارها و اندود، به عنوان ملاط و در خشتهای قالبی با اندازه 20×40×10 سانتیمتر در خانه‌سازی کاربرد داشت ()معماری سنّتی سوریه(، ص20). اکثر خانه‌های دمشق گلی بودند (بهنسی، همانجا).چوب درختان بومی، از جمله صنوبر و سرو، به سبب استحکام در کف بناها ()معماری سنّتی سوریه(، ص 23ـ24) و برای ساخت قابهای چوبی، در، پنجره، اثاثیه و لوازم منزل به‌کار می‌رفت (زین‌العابدین، ص 257، 265).پوشش نهایی دیوار در خانه‌های سوریه، معمولا از ملاط یک‌رنگ بوده و اندودهای تزیین‌دار و چندرنگ صرفاً در برخی روستاها کاربرد داشته‌اند. براساس مصالح و نوع ساختمان، اندودها متفاوت بوده است: 1)اندود آهکی برای پوشش دیوارهای سنگی که زیبا کننده نما و محافظ دیوار بوده و در سه لایه اجرا می‌شده است: لایه بِسْمار شامل خاک نرم، آهک آبداده و ماسه با آب؛ لایه بیتانه شامل آهک، ماسه سخت، خاک نرم و شاهدانه با آب؛ لایه دَهره شامل آهک، ماسه نرم، خاک نرم و آب. 2)اندود گلی برای سطوح بیرونی ساختمانهای گلی، که بیشتر در دمشق و حومه حلب کاربرد داشته بوده این اندود گاه سخت بوده که برای چسبندگی بیشتر با کاه مخلوط می‌شده و گاه نرم که روی اندود سخت را می‌پوشانده است. 3)اندود دوغاب آهک، که روی دیوارهای سنگی و گلی معمولا به صورت مایع و یک لایه استفاده می‌شده است ()معماری سنّتی سوریه(، ص 24).به سبب آب و هوای گرم سوریه در تابستان، در سقف بعضی از خانه‌های روستایی، سایه‌بانی از شاخ و برگ درخت انگور برای خنک نگهداشتن خانه قرار می‌گیرد (دوئرتی، ص 13، 89). در حلب که دما در تابستانها از ْ40 تجاوز می‌کند و در زمستانها گاه به ْ15- می‌رسد، برای محافظت از سرما و گرمای شدید، خانه‌ها به صورت چندطبقه ساخته می‌شوند (سلمان قطایه، ص 86).قسمتهای اصلی و اجزای خانه‌های سوری. خانه‌های سوری معمولا حداکثر سه‌طبقه‌اند، شامل زیرزمین (قَبُو)، طبقه همکف (سَلامْلِک، واژه ترکی) و طبقه اول (حَرَمْلِک، واژه ترکی). طبقه زیرزمین برای تعادل حرارت در طول سال، ذخیره غذا و صرف غذاست و ورودی آن در گوشه حیاط قرار دارد و از طریق روزنهای کوچکی از حیاط نور و هوا دریافت می‌کند (زین‌العابدین، ص 239ـ242). به دلیل شرایط خاص آب و هوایی، زیرزمین در خانه‌های حلب فراوان ساخته می‌شود (رمون، ص 91).درِ ورودی که کوچک ساخته می‌شود، به حیاط راه دارد (زین‌العابدین، ص 242). ورودی خانه‌های عربی با درهای چوبی از خانه‌های ترکی‌ساز متمایز می‌شود. روی این درها با میخهای آهنی صفحات سربی نصب می‌کردند (همان، مقدمه اکمل‌الدین احسان‌اوغلی، ص 15). درون حیاط حوضی با فواره، انواع درختان مرکّبات، بوته‌های گل و چاه آب تعبیه می‌شد که گاه برای نگهداری گوشت و غذاهای فاسدشدنی به کار می‌رفت. در این خانه‌ها دیوارهای مشرف به حیاط دارای تزیینات سنگی و پنجره بود (زین‌العابدین، ص 242، 244). برای تأمین آب حوض گاه قناتهایی در کنار خانه‌ها احداث می‌شد (برای نمونه رجوع کنید به ابن‌شداد، ج 2، قسم 2، ص 19، 22ـ23). قطر حوض گاه به سه تا شش متر می‌رسید، اما حوضهای فواره‌دار که با سنگ رخام ساخته می‌شدند، معمولا کمتر از یک متر قطر داشتند (بهنسی، ص 57). کف حیاط معمولا با قطعات سنگی بزرگ و قسمت مقابل ایوان با سنگهای رخامِ رنگی به اشکال هندسی مفروش می‌شد (زین‌العابدین، ص 267).حیاط از مهم‌ترین وجوه تمایز خانه‌های عربی از ترکی در سوریه بوده است (همان، مقدمه احسان اوغلی، ص 14). معمولا در یک ضلع حیاط و در مقابلِ ورودی، ایوان قرار داشت. ارتفاع ایوان و تالار کنار آن، برای خنک‌تر نگهداشتن هوا، از سایر اتاقها بیشتر بود. ایوانها برای نشستن در ظهر زمستان و غروب تابستان و استراحت کاربرد داشت و حدود هشت ماه در سال مورد استفاده قرار می‌گرفت. در هر جانب ایوان، اتاقی برای سکونت در زمستان ساخته می‌شد. گاهی در دیوارهای ایوان، یک یا دو طاقچه محرابی‌شکل با نیم‌گنبدهایی برای نگهداری قرآن و دیگر وسایل ساخته می‌شد (ویتمرـ فرّی، ص 224؛ بهنسی، همانجا؛ طلس، ص290). گاهی سکوهایی در اطراف ایوان برای نشستن مهمانان تعبیه می‌شد (برنز، ص 41). در اطراف حیاط اتاقهای زیادی بود. مهم‌ترین اتاق که به‌ویژه در خانه‌های مجلل ساخته می‌شد، تالار اصلی (قاعه) بود که در انتهای ایوان برای تشریفات مخصوص و مهمانیها و جشنها بنا می‌گردید. در برخی خانه‌ها، مانند خانه‌های وکیل، باصیل و غزالی در حلب، سقف تالار اصلی گنبد داشت و بهترین اسباب و اثاث خانه در آنجا قرار می‌گرفت. تالارهای خانه فخری و دارالامیر در حلب نیز از بزرگ‌ترین تالارهای سوریه محسوب می‌شوند. درون تالار و اتاقها فرش گسترده می‌شد و فواره‌ها و حوضهای کوچکی از سنگ یا برنز، حتی درون اتاق خواب، هم تعبیه می‌گردید (ابن‌شحنه، ص 237؛ ویتمرـ فرّی، ص 225ـ226؛ طلس، همانجا).طبقه همکف، طبقه زندگی و پذیرایی بود و بیشتر ایام سال از آن استفاده می‌شد. حمام و آشپزخانه نیز در این طبقه قرار داشت (زین‌العابدین، ص 246). گاه درون تالار و اتاقها اندام کوچک آبیِ دیگری به نام سلسبیل (مَصَبّ) تعبیه می‌شد که مزیّن به لوح مرمرین با قطعات رخامی بود و آن را به صورت ایستاده روی دیواری گذاشتند و آب زلال از درون آن جریان می‌یافت تا هوای اتاق را خنک کند (بهنسی، همانجا).طبقه اول اغلب برای زندگی شخصی در نظر گرفته می‌شد و ورود به آنجا از طریق حیاط امکان‌پذیر بود (زین‌العابدین، همانجا). در زمستانهای بسیار سرد سوریه، از بعضی اتاقهای این طبقه به عنوان سالن آفتاب استفاده می‌کردند (پیتر بریج، ص 204). گاه در کنار یا زیر خانه‌ها مدفن خانوادگی ایجاد می‌شد که درِ آن بیرون از خانه بود. این سنّتی بسیار ریشه‌دار در سوریه است (ویتمرـ فرّی، ص 224).دیوارها چند نوع‌اند: نوع اول: دیوارهای تکه سنگی از سنگ بادبَر اولیه است که هنوز در حلب، دمشق و حمص دیده می‌شود. سنگهای این دیوارها بزرگ و به‌شکل مکعب مستطیل‌اند و با ملاط گل به هم متصل می‌شوند. این دیوارها به صورت دولایه روی پی سنگی به عمق یک متر ایجاد می‌گردند و میان دو لایه با قلوه سنگ و خاک پر می‌شود. پهنای این دیوارها حدود هفتاد یا هشتاد سانتیمتر است. دیوارهایی با سنگهای رنگی در اتاقهای اصلی و حیاط اندرونیِ خانه‌های قدیمی دمشق زیبایی منحصربه فردی داشته‌اند. سنگهای رنگی شامل بازالت سیاه (قوی و بادوام)، سنگ آهک سفید، زرد یا قرمز (کم دوام‌تر) و سنگ مازی (متعلق به ناحیه مازه، صورتی رنگ و محکم) است. ضخامت این دیوارها پنجاه تا نود سانتیمتر است و ارتفاع آنها گاهی به سی متر می‌رسد. این دیوارها اندود ندارند و از ملاط آهک برای چسباندن آنها استفاده می‌شود.نوع دوم دیوارها، سنگیِ ناصاف است. این سنگها با ضخامت شصت تا هفتاد سانتیمتر و با ملاط گل در خانه‌های روستاییِ لاذقیه، در شکلها و اندازه‌های مختلف، به‌کار می‌روند. پی این دیوارها پنجاه سانتیمتر عمق و صد سانتیمتر عرض دارد.نوع سوم، دیوارهای خشکه‌چینی است که در جنوب سوریه به دلیل وفور سنگ آتشفشانی بازالت کاربرد دارد و ویرانه‌های آنها امروزه در استانهای درعا (اَذرعات) و سُوَیداء باقی است.نوع چهارم، دیوارهای خشتی است که هنوز در برخی خانه‌های قدیمی دمشق و روستاهای حلب و دمشق وجود دارد. دیوارهای خشتی مستقیمآ و بدون پی، از کف زمین ساخته می‌شود اما اگر زمین سست باشد، پی سنگی لازم است. سطح خارجی این دیوارها با لایه‌ای از آهک یا گل پوشانده و صاف می‌شود.نوع پنجم، دیوار با خاک کوبیده‌شده است که به صورت قالبِ کلوخ خاک ــکه در محل ساخت دیوار، قالبگیری شده ــ ساخته می‌شود و با لایه گل یا آهک پوشانده و صاف می‌گردد.نوع ششم، دیوارهای چوبی است که ساخت آنها قبلا در شهرها مرسوم بوده و اکنون بیشتر در روستاها استفاده می‌شود. دیوار چوبی معمولا برای طبقات بالایی و شامل چند ستون عمودی است که با تیرکهای چوبیِ مورّبِ عرضی به هم متصل می‌شوند و فاصله میان آنها با خشت و گل پر می‌شود ()معماری سنّتی سوریه(، ص 19ـ20).طاقها و قوسها معمولا در اندازه کوچک در ایوانها ساخته می‌شوند و شکل آنها باتوجه به سبک معماری و تاریخ بنا متفاوت است (همان، ص 21ـ22). معمولا بالای درها و پنجره‌ها نیز طاقهای سنگی ساخته می‌شود (ویتمرـ فرّی، ص 225). گنبدهای گلی معمولا برای پوشاندن خانه‌های گلی در حومه شهرهای شمالی سوریه با قالبهای خشتی به ابعاد 10×20×40 سانتیمتر ساخته می‌شوند و گاه سقفِ خانه‌های بزرگ سوریه گنبدهای سنگی دارند ()معماری سنّتی سوریه(، ص 23).انواع سقفهای تخت عبارت‌اند از: 1)سقفهای سنگی تخت، که به‌سبب وجود سنگ بازالت در جنوب سوریه، رایج است. این سنگها در کنار کوهها و محل استخراج، بریده می‌شده و به صورت چهارگوش با ابعاد 70×35×37 سانتیمتر برای ایجاد سقف به‌کار می‌رفته است؛ 2) سقفهای چوبی، که برای طبقات مختلف در شهر و روستا با جنبه سازه‌ای و تزیینی به‌کار می‌رود. سقف چوبی غالبآ برای خانه‌های یک‌طبقه بوده و از چوب درختان بومی سوریه یا سایر کشورها تهیه می‌شده است. سقف چوبی از نیمه دوم قرن دهم به بعد بیشتر معمول گردید (رفاعی، ص 204، 207)؛ 3) سقف شالی با پوشش گلی که در نواحی دمشق و لاذقیه معمول بود و برای ساخت آن، از شاخه‌های درختان، نی، نیشکر، کاه و تخته‌های چوب صنوبر و بلوط و غیره استفاده می‌شد و سپس لایه‌ای گل به عنوان پوشش نهایی، روی آن را فرا می‌گرفت ()معماری سنّتی سوریه(، ص 24).اجزای نما و آرایه‌ها : کیشکها پنجره‌های چوبی برآمده شبیه بالکنهای چوبی بسته‌اند که بر روی پایه‌های سنگی قرار می‌گیرند. امروزه تیرکهای فولادی جانشین پایه‌های سنگی شده است. تزیین کیشکها ساده بوده و توجه خاصی به گوشه‌ها، برآمدگیها و پنجره‌ها در آن شده‌است. سقف چوبی شیب‌دار کیشکها با صفحه‌های فلزی محافظت می‌شد. امروزه کیشکها به‌علت نگهداری نامناسب و اوضاع جوی آسیب فراوان دیده‌اند (همان، ص 22).پنجره‌ها دو نوع‌اند: 1) خارجی، که ساده و کوچک است و برای جلوگیری از دیده شدن از بیرون، در قسمتهای بلندتر خانه و برای روشنایی سقف چوبی و اتاق تعبیه می‌گردد و قسمتی از آن باز و بسته می‌شود. 2) داخلی رو به حیاط مرکزی، که تزیینی‌تر و مستطیل‌شکل و دارای قواره‌های شیشه‌ای است و میان دو اتاق یا اتاق و حیاط قرار می‌گیرد (زین‌العابدین، ص 258).تزیینات و اثاث خانه‌های سوری. در خانه‌های سوری تزیین دیوارها از داخل با کتیبه‌هایی با خطوط کوفی و نسخ، نقوش گیاهی و حیوانی و نقشهای هندسی بسیار معمول است (رجوع کنید به همان، ص 265). تزیینات و نقوش غیرسوری نیز در خانه‌ها به‌چشم می‌خورد، مثلا در خانه اَجِقباش (رجوع کنید به حلب*، بخش هنر و معماری). در عهد عثمانی، حجاری گل و گیاه و تأثیرپذیری از نقوش اروپایی رواج یافت. همچنین در این دوره به کارگیری سنگهای سیاه و سفید و زرد که در دوره مملوکی معمول بود، رواج داشت (رفاعی، ص 237، 242). داخل و خارج بنا با سنگهای گوناگون آراسته می‌شد و نقش انواع میوه‌ها مانند انگور و انجیر و سایر میوه‌های محلی رواج یافت (سلمان قطایه، ص 86ـ87).بیشتر اثاث و اسباب خانه‌های عربی (از جمله سوری) ثابت بود و همین ثابت بودن در معماری داخلی خانه‌ها تأثیر داشت (وزیری، کتاب 3، ص 53). کمدها را برای نگهداری عتیقه‌های شیشه‌ای و مسی، اشیای تزیینی چوبی و وسایل روزمره و البسه، با میخهای آهنی به دیوارها متصل می‌کردند (زین‌العابدین، ص 263).انواع خانه در سوریه. 1) چادر، مسکن کوچ‌نشینانی است که عموماً در صحرا، دشت و نواحی شرقی سوریه، نزدیک سواحل رود فرات و مرز ترکیه نقل‌مکان می‌کنند. چادرهاگاه بزرگ‌اند و دو قسمت جدا از هم برای زنان و مردان و بخش کوچک دیگری دارند که با پشم یا پرده یا کیسه‌های آذوقه یا نی ظریف از دیگر قسمتها جدا می‌شوند. چادرهای اصلی چهارگوش و پشمی‌اند و از بیرون با طناب کشیده شده و با میخ چوبی در زمین ثابت شده‌اند.2) خانه ابتدایی (روستایی) که شامل دو واحد هم‌تراز است که با دری به هم مرتبط‌اند. یک واحد اتاق خواب، و دیگری آشپزخانه و انبار مواد غذایی است. جلوی این خانه‌های روستایی، فضایی مَصْطَبه (سکو) مانند برای گذران اوقات فراغت و در قسمت عقب آن، اصطبل حیوانات است. نمونه‌های این خانه‌ها که یک‌طبقه و وابسته به مزرعه‌اند، در کوهستانهای شهر لاذقیه یافت می‌شوند.3) خانه رواق‌دار که ترکیب چند اتاق در یک ردیف است که از طریق رواقِ سرتاسریِ جلویِ ساختمان به هم متصل می‌شوند و در روستاهای مناطق جنوبی سوریه به سمت شمال وجود دارند.4) خانه با یک ایوان (لِوان)، با سه قسمت (دو قسمت مسکونی و ایوانی در وسط آنها)، که در خانه‌های روستایی نواحی شمالی دمشق یافت می‌شوند.5) خانه روستایی با حیاط مرکزی که حیاط مرکزی این خانه‌ها محل نگهداری حیوانات خانگی و باغچه سبزیجات فصلی است. این خانه‌ها از واحدهای پوشیده‌شده با گنبدهایی حول حیاط مرکزی تشکیل شده و شامل اتاقهای مردان و زنان، آشپزخانه، تنور و اصطبل‌اند. امروزه گاهی به‌جای گنبد، سقف را مسطح می‌سازند. حیاط این‌گونه خانه‌ها معمولا برای سکونت افراد خانواده و نگهداری احشام، با دیواری به دو قسمت مجزا تقسیم می‌شود. این خانه‌ها که معمولا برای زندگی بیش از یک خانواده‌اند، در نزدیکی لاذقیه یافت می‌شوند.6) خانه شهری حیاط‌دار، با بازشوهای نسبتآ کوچک در نمای خارجی و بازشوهای بزرگ به سمت حیاط که در همه شهرهای سوریه ساخته می‌شود. در این خانه‌ها، همه اتاقها به سمت حیاط گشوده می‌شوند و حیاط گاهی دارای حوض و فواره و باغ است. ارتفاع این خانه‌ها حداکثر ده متر برای دو طبقه است.7) خانه‌های لبنانی که در سراسر کشورهای مشرق مدیترانه، از جمله سوریه وجود دارند و ساخت آنها نتیجه تجدد عثمانیها و توسعه طبقه متوسط در منطقه است. این خانه‌ها با به‌کارگیری مواد صنعتی و براساس آیین‌نامه‌های جدید شهری ساخته شده‌اند. داشتن تالار مرکزی و چند اتاق اطراف آن ویژگی این خانه‌هاست. نمای اتاقها شامل سه پنجره قوسی‌شکل به بیرون و اغلب بالکنی است که به سمت باغ یا خیابان باز می‌شود ()معماری سنّتی سوریه(، ص 13ـ14).در جهان عرب، از جمله در سوریه، سکونتگاههای جمعی و مخصوص فقرا وجود داشت که حَوش نامیده می‌شد. براساس یک سند وقفی از قرن دهم، حوش یک حیاط بزرگ مرکزی و چند کلبه در اطراف آن بوده است. هر کلبه دو تا سه اتاق داشته که ورودی آنها به حیاط باز می‌شده است. چند چاه آب و دستشویی نیز برای استفاده عموم در حیاط ساخته می‌شده است. در دمشق و حلب حوشهای زیادی وجود داشته است (رمون، ص 102).در معماری سوریه تغییرات زیادی در بهره‌گیری از مصالح، فنّاوریِ ساخت و نقشه خانه‌ها ایجاد شده است. خانه‌های سنّتی حلب بر اثر گسترش افقی شهرها، افزایش جمعیت در مرکز شهر و نیاز به خانه‌های بیشتر، چندطبقه شده‌اند. از طرفی، کاهش تعداد صنعتگران ماهر، کمبود مصالح ساختمانی سنّتی و بهره‌گیری از مصالح جانشین، اجرا را سریع‌تر کرده است. در بعضی روستاها، نیاز به احداث طبقه دوم به سبب افزایش جمعیت، منجر به برداشتن گنبدهای گلی و احداث سقفهای صاف بتنی شده است که با وجود پایداری زیاد، در مقایسه با گنبدهای گلی، عایق ضعیفی در مقابل حرارت و صدا محسوب می‌شوند ()معماری سنّتی سوریه(، ص 14ـ15). امروزه دولت بدویهای چادرنشین را به سکونت در روستاها و یکجانشینی تشویق می‌کند (دوئرتی، ص 89) و کوچک شدن خانواده و اشتغال زنان و آپارتمان‌نشینی به عنوان راه‌حلی برای صاحب‌خانه شدن، موجب توجه کمتر به خانه‌های حیاط‌دار شده است. تقسیم اتاقهای بزرگ با دیوارهای جداکننده برای سکونت افراد بیشتر، چند بخشی کردن اتاق با طاق گنبدی و استفاده از دیوارهای بلوکی به‌جای کیشکها از دیگر تغییرات خانه‌های جدید است. ورودیهای خانه‌ها و اتاقها نیز به سبب طرح اتاقها و نیاز به ورود نور بیشتر تغییر کرده‌اند ()معماری سنّتی سوریه(، ص15، 25). تلفیق سنّت و تجدد از طرفی منجر به ایجاد خانه‌های جدید و از طرف دیگر، موجب تغییر کاربری بسیاری از خانه‌های مجلل و زیبای گذشته شده‌است. چنان‌که بعضی از خانه‌های بازمانده دوران عثمانی به هتل، موزه، مدرسه و غیره بدل شده‌اند (ویتمرـ فرّی، ص 223)؛ برای نمونه، خانه ناظم‌پاشا به قصر جمهوری و خانه زوارپاشا در 1329/ 1911 به مدرسه طب تبدیل شده است (بهنسی، ص 165).منابع: ابن‌جبیر، رحلة ابن‌جبیر، بیروت 1986؛ ابن‌شحنه، تاریخ حلب (فصل من کتاب «نزهة‌النواظر»)، علق علیه ابوالیمن بترونی، چاپ کیکواوتا، توکیو 1990؛ ابن‌شداد، الاعلاق‌الخطیرة فی ذکر امراءالشام و الجزیرة، ج 2، قسم 2، چاپ سامی دهان، دمشق 1382/1962؛ بلاذری (بیروت)؛ عفیف بهنسی، الشام: لمحات آثاریة و فنیة، بغداد 1400/1980؛ تری دوئرتی، سوریه، ترجمه مهسا خلیلی، تهران 1385ش؛ محمود فیصل رفاعی، حلب بین‌التاریخ و الهندسة، حلب 1417/1996؛ آندره رمون، مقدمه‌ای بر شهرهای بزرگ عربی ـ اسلامی در قرنهای 10 تا 12 هجری، ترجمه حسین سلطان‌زاده، تهران 1370ش؛ محمود زین‌العابدین، جولة تاریخیة فی عمارة البیت‌العربی و البیت‌الترکی، ریاض 1419/1998؛ سلمان قطایه، «الرسوم التزیینیة فی‌الدور الحلبیة»، المورد، ج 17، ش 1 (1408)؛ محمداسعد طلس، الآثارالاسلامیة و التاریخیة فی حلب، دمشق 1375/ 1956؛ سلیم عادل عبدالحق، «بحث موجز فی تاریخ مدینة حمص و آثارها»، مجلة‌الحولیات الاثریة السوریة، ج 10، ش 1 و 2 (1960)؛ پائولو کونئو، تاریخ شهرسازی جهان اسلام، ترجمه سعید تیزقلم زنوزی، تهران 1384ش؛ مقدسی؛ منیرسلیمان، «وحدة‌الفن بین مصر و سوریة»، مجلة‌الحولیات الاثریة السوریة، ج 7، ش 1و2 (1957)؛ یحیی وزیری، موسوعة عناصرالعمارة الاسلامیة، قاهره 1999ـ2000؛ هانس ویتمرـ فرّی، «البیت‌البورجوازی العربی السوری فی القرنین السابع عشرو الثامن عشر»، تلخیص و تعریب عدنان بنی، مجلة الحولیات الاثریة السوریة، ج 8 و 9، ش 1 و 2 (1958ـ1959)؛Ross Burns, Monuments of Syria:an historical guide, London 1999; Guy T. Petherbridge, "Vernacular architecture: the house and society", in Architecture of the Islamic world, ed. George Michell, London: Thames and Hudson, 1984; Traditional Syrian architecture, produced by Corpus Levant, English translation: Stephan Caso, France: Ecole d'Avignon for the Corpus Levant Team, 2004.لبنان. تاریخ سکونت در لبنان به دوره پارینه سنگی در هزاره هشتم قبل از میلاد در سواحل بیروت می‌رسد (استراتسولا، ص 3). آثار این دوره در غارهای عدلون بین صیدا و صور و مناطق دیگر نیز به دست آمده است. مناطق مَراجِل، برکه‌راما، عَین‌آبِل، نهرالکلب، نهرالزهرانی و به‌ویژه جبیل در چهل کیلومتری شمال بیروت نیز از مناطق سکونت در دوره نوسنگی بوده است. در جُبَیل، خانه‌های مستطیل‌شکل با پی سنگی و کف پوشیده شده با ملاط کشف شده است. در همین منطقه، در دوره مس و سنگ (4000 تا 3000 ق م)، نمونه‌هایی از نخستین خانه‌های سنگی ساخته شد (مهران، ص90، 108، 113، 142).پس از ورود یونانیها به این سرزمین (هزاره اول پیش از میلاد)، خانه‌ها به‌صورت منظم و احتمالا دو طبقه ساخته شدند. دیوارهای خانه‌های ثروتمندان یونانی با سنگ مرمر و گچ ساخته و با نقاشی تزیین می‌شدند که این روش تا قرن دوم میلادی در سواحل مدیترانه معمول بود (همان، ص 36). خانه‌های مکشوفه از دوره روم شرقی اتاقهای بزرگی با کفپوشهای موزاییکی داشتند (استراتسولا، ص 38).به نوشته ابن‌حوقل (ص 175)، در بعلبک قصرها و خانه‌های سنگی بزرگی وجود داشت. همزمان با جنگهای صلیبی* (بین سده‌های پنجم و هفتم)، مسیحیان در بیروت قصرهایی ساختند که در اتاقهایشان با موزاییک مناظری از طبیعت تصویر شده بود. دیوارهای این بناها با قطعات سنگ رخام و با گنبدی به رنگ آبی آسمانی ساخته می‌شد و در وسط اتاقها، حوضی از سنگ رخام صیقلی و رنگین قرار داشت (شیخو، ص 85). در همین دوره و هم‌زمان با مملوکها، خانه‌ها با سنگهای تراش‌خورده ساخته می‌شدند و در بالای دیوارها، شرفه‌هایی برای پرتاب تیر تعبیه می‌گردید (لورته، ص 12ـ13). در روستاهای کوهستانی، منازل با سنگ ساخته می‌شدند. پنجره‌های این خانه‌ها معمولا کوچک با لنگه‌های چوبی و بدون شیشه بود. سقف اتاقها نیز مسطح بود. در بعضی روستاها، خانه‌ها گلی و دارای چند اتاق بودند و سقف آنها با گِل و شاخ و برگ درختان پوشیده می‌شد (کارن، ص 28، 114ـ117، 146). در خانه‌های روستاییِ نزدیک صیدا، در طبقه پایین اصطبل قرار داشت. پلکان ورودی خانه به سوی تالار باز می‌شد. در کنار تالار، اتاق دیگری مخصوص سکونت افراد خانواده قرار داشت که دودکش نداشت و دود حاصل از سوخت آتش از پنجره یا درِ اتاق بیرون می‌رفت. آتشدان مکان معینی نداشت و در گوشه‌ای از اتاق حفره‌ای به این منظور در زمین کنده می‌شد. در بعضی اتاقها نیز، قفسه‌های گِلی برای پرورش کرم ابریشم و ظروفی چوبی برای نگهداری حبوبات ساخته می‌شد (رابینسون، ج 1، ص 134ـ136). در دیگر روستاها نیز، خانه ها کم‌وبیش مشابه بودند (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 142، 168).خانه‌های شهری در دوره عثمانیها به‌صورت عَونه یعنی با همکاری ساکنان و همسایگان ساخته می‌شدند. در این دوره، خانه‌ها شامل اتاقهای خواب، نشیمن، پذیرایی و آشپزخانه‌ای معمولا بزرگ بودند. در اتاق خواب، فرورفتگی مستطیل شکلی در دیوار (یوک) وجود داشت که برای قرار دادن زیراندازهایی استفاده می‌شد که هنگام خواب گسترده می‌شدند. پس از آن با بزرگ‌تر شدن خانه‌ها، اتاق غذاخوری نیز اضافه شد. بام بعضی از این خانه‌ها، تحت تأثیر معماری اروپایی، از سفال قرمز بود. در خانه‌ها برای جمع‌آوری آب باران چاه می‌کندند و افزون بر این، از طریق حفر آبراهه آب چشمه‌ها را به خانه هدایت می‌کردند (خوری، ص 117ـ118). خانه‌ها از نظر نقشه و شکل هندسی و نما در روستا و شهر شبیه هم بودند (همان، ص118).از ویژگیهای معماری بیروت در دوره عثمانی، بائِکه یا گذرگاه طاقدارِ (رواق) مشرف به حیاط یا باغ بود (رجوع کنید به حلّاق، ص 187). اصطبل و انبارهای مختلف در طبقه همکف خانه بودند و بعد از حیاط، ایوان با دو تا سه پله قرار داشت که اتاقها معمولا به آن باز می‌شدند. کف خانه سنگفرش بود (لورته، ص 31). گاهی خانه‌ها با مصالح چوبی ساخته می‌شدند. در این صورت، برای جلوگیری از نفوذ آب، داخل دیوارها صفحات حَلَبی یا از جنس روی قرار می‌دادند (حلّاق، ص 184). سقف خانه‌ها از تیرهای چوبی بود و در بیشتر منازل، آجر قرمز روی سقف چوبی را می‌پوشاند. خانه‌های بیروت به این سبب و نیز به دلیل داشتن اتاقهای وسیع و سقفهای عالی و ایوانهای زیبای بزرگ معروف بودند. درون خانه‌ها پلکانی سنگی و گاه چوبی قرار داشت و پنجره‌های اتاقها در قسمت فوقانی دیوار، قواره‌های شیشه‌های رنگی داشت. در قرن سیزدهم در بیروت، خانه‌های دو تا سه طبقه با اتاقهای بسیار، معمول گردید که بیشتر برای تجار بیروت و هیئتهای خارجی ساخته می‌شدند. به خانه‌های بیروت گاه باغ یا مخازن ذخیره آب نیز ضمیمه می‌شد (همان، ص 184، 187ـ188، 190).خانه‌های صیدا شبیه خانه‌های بیروتی است. این خانه‌ها عموماً دو طبقه‌اند و در ساحل بنا شده‌اند. نمای بیرونی آنها اغلب به رنگ آبی و قرمز است (همان، ج 1، ص 153) و در طبقه همکف، تالاری بزرگ با پنجره‌های زیاد دارند (رابینسون، ج 1، ص 57).در جَدیده، خانه‌هایی با سنگهای قرمز ساخته شده‌اند و سقف چوبی آنها از دو طرف به بیرون کشیده شده است. هر اتاق دو یا سه پنجره دارد که با قطعات شیشه تزیین شده است. به این پنجره‌ها قَمَریه می‌گویند. این خانه‌ها دور از هم ساخته شده و حد فاصل آنها را باغها و گاه تپه‌ها و تلها پوشانده است (تمیمی و بهجت، ج 1، ص 179).خانه‌های صور مانند خانه‌های مناطق حارّه در شرق است، مصالح سقف خانه‌ها گِل مخلوط با کاه و فضولات چهارپایان است که عایق حرارتی در تابستانهاست، اما در مقابل باران مقاومت ندارد. طبقه پایین محل انبارهای غذا و سایر ضروریات خانه است و طبقه دوم به گونه‌ای ساخته شده که از نسیم دریا بهره ببرد (لورته، ص 98، 201).در دوره‌های جدیدتر، در خانه های لبنان، آشپزخانه به عنوان اتاقی کوچکتر مستقل شد و حمام درون خانه‌ها جاباز کرد. اخیرآ نیز ساختن آپارتمانهای بالغ بر ده طبقه با بتون مسلح (که جایگزین مصالح قبل شده) رواج یافته است (خوری، ص 123ـ124).منابع: ابن‌حوقل؛ رفیق تمیمی و محمد بهجت، ولایة بیروت، بیروت 1335ـ1336؛ حَسّان علی حلّاق، بیروت المحروسة فی‌العهد العثمانی، بیروت 1987؛ فؤاد خوری، من مشارف المئة، لبنان: وجوه حضاریة، بیروت 1987؛ ادوارد رابینسون، یومیات فی لبنان تاریخ و جغرافیا، فصول من کتاب بحث توراتی عن فلسطین والاقالیم المجاورة بقلم ادوارد رابینسون، اختارها و ترجمها عن الانکلیزیة اسد شیخانی، بیروت 1949ـ1951؛ لویس شیخو، بیروت : تاریخها و آثارها، بیروت 1993؛ جان کارن، رحلة فی لبنان فی الثلث الاول من القرن التاسع عشر، اختار فصولها و عربها عن الانکلیزیة رئیف خوری، بیروت 1948؛ لوئی لورته، مشاهدات فی لبنان، نقلها الی العربیة و علق حواشیها کرم بستانی، ]بیروت [1996؛ محمد بیومی مهران، المدن‌الفینیقیة: تاریخ لبنان‌القدیم، بیروت 1994؛Maria Jose Strazzulla, Acient Lebanon: monuments past & present , Rome 2004.اردن. غارها و اماکن مسکونی کشف‌شده در اردن مبیّن سکونت در اردن از حدود هفت هزار سال قبل از میلاد است (رجوع کنید به ابوغنیمه، 1996، ص 17؛ مناقبتی، ص 6ـ7). خانه‌های ابتدایی در عصر حجر اشکال دایره‌ای و مستطیلی داشتند و گاه با رنگ قرمز رنگ‌آمیزی می‌شدند. این خانه‌ها دارای اتاقهای کوچک بودند، با سنگ و گل و چوب و گچ ساخته می‌شدند و سکو، ستون، پنجره و احتمالا سقف گنبدی داشتند. درباره اینکه همسطح زمین بودند یا رسیدن به در ورودی با سه پله امکان‌پذیر بود، اختلاف است اما درِ ورودی آنها شبیه هم بود (رجوع کنید به ابوغنیمه، 1995، ص 165ـ168، 172). در جنوب اردن، در دوره نوسنگی (پنج هزار سال قبل از میلاد) خانه‌های دایره‌ای، مستطیلی و بیضی‌شکل یک اتاقه با پلکان و تنور ساخته می‌شد (همو، 1996، ص 21ـ22، 25). خانه‌های دوره نوسنگی در اریحا به شیوه شرقی بود یعنی منازلی خشتی که کف آنها از گل و گچ ساخته می‌شد و اتاقها دور حیاط بنا می‌گردید (لنکستر هاردینگ، ص210، 213). در شمال اردن در تلّ ابوحامد، خانه‌های خشتی روی پیِ سنگی از عصر مس و سنگ (هزاره چهارم قبل از میلاد) کشف شده، و در تلّ ابوالنِعاج، خانه‌های خشتی از دوره برنز و نیز در تلّ ابوالعقارب خانه‌ای مستطیل شکل با دو برج در جوانب آن از عصر آهن یافت شده‌است (رجوع کنید به کریم، ص 90، 102). در جنوب اردن نیز منازل سنگی متعلق به قرون سوم تا اول قبل از میلاد از نبطیان به دست آمده‌است، از جمله خانه‌ای دوطبقه با ساخت‌مایه اصلی از سنگ با پلکان و مخزن جمع‌آوری آب (رجوع کنید به خطاطبه، ص 110). در قرون بعد تا قرن چهارم میلادی، خانه‌های نبطیها دارای اتاقهای متعدد، حوض و بخش خدمات بود (همان، ص 115ـ 117). در شهر مادبا، از عهد رومیها خانه‌هایی کشف شده که با قطعات موزاییک‌کاری تزیین شده‌اند. منزلی در جانب شرقی مادبا با کف منقوش به اشکال حیوانات و مرد و زن در حال رقص با سنجی در دست، به دست آمده‌است. همچنین کف خانه دیگری با سنگهای مستطیل فرش شده‌است (رجوع کنید به لنکستر هاردینگ، ص84).در اوایل دوره اسلامی، نقشه خانه‌ها ساده‌تر شد و آجر بیش از سنگ و موزاییک، و نقاشی و گچ‌بری و کتیبه و کاشی بیش از حجاری در بنا به کار می‌رفت. از همین دوره خانه‌ای با سه اتاق متصل به هم کشف شده که از سنگ و گل ساخته شده‌است و اتاق کوچک دیگری در گوشه جنوب‌غربی آن قرار دارد (تل، ص 323؛ مک‌نیکل و ومزلی، ص 343).خانه‌هایی از دوره اموی شناسایی شده است که دوطبقه‌اند و در طبقه اول آن اصطبل و در طبقه دوم فضاهای مسکونی قرار دارد (لنکستر هاردینگ، ص 60). در خربة هجیجة، در شمال اردن، نیز پی سنگی دیوارهای خانه‌هایی از عصر بیزانس و اموی به‌دست آمده‌است (کریم، ص 103). در دوره‌های ایوبی (اواخر قرن ششم ـ اواسط قرن هفتم) و ممالیک (اواسط قرن هفتم ـ اوایل قرن دهم)، گاهی در یک خانه بیش از یک خانواده زندگی می‌کرد. در قریه‌ها گاه خانه‌ها به صورت قرینه و با دیوارهای بلند بود و درِ اصلی خانه به حیاط باز می‌شد. در شهر کَرَک، خانه‌ها دوطبقه و دارای ایوانهایی با طاقهای متقاطع، با گنبدی از گل و سنگ تراشیده یا کاهگل و آجر بوده‌اند. در این خانه‌ها، ایوان در طبقه پایین قرارداشت. در این دوره در روستاهای شرق اردن، خانه شیخ قبیله وسیع بود و اتاقی به نام مَضافه برای پذیرایی ملاقات‌کنندگان وجود داشت. هنوز چنین فضایی در خانه‌های اردن و فلسطین وجود دارد. همه خانه‌ها تنور داشتند (رجوع کنید به غوانمه، 1982ب، ص 364ـ366) و سقف خانه‌ها از چوب و شاخ و برگ درختان بود. دسترسی به طبقه بالا از طریق پلکان سنگی درون خانه امکان داشت. ورودی خانه معمولا در جهت قبله بود (همو، 1982الف، ص 130). خانه‌های عصر ممالیک ـ عثمانی، با سنگهای بزرگ ساخته می‌شد و از ملاط گل و سنگهای کوچک برای تثبیت رگه‌های دیوار استفاده می‌گردید. از جمله در ذَراع‌الخان، در 33 کیلومتری غرب شهر اربد، خانه‌ای مستطیل‌شکل به ابعاد 64 متر × 54 متر از حدود قرن هشتم به‌دست آمده که دیوارهایش از سنگ و ملاط گچ ساخته شده‌است و برای تثبیت آنها از ستونهای سنگی استفاده کرده‌اند. در قسمت شمالی آن انبار و در قسمت شرقی آن آشپزخانه قرار داشته است (رجوع کنید به کریم، ص 103، 108ـ109).ترکان عثمانی که در قرن دوازدهم وارد شهر پِترا شدند، سنگ‌تراشان متبحری بودند، اما خانه‌ها را با سنگهای بناهای قدیمی آن شهر ساختند (لنکستر هاردینگ، ص 92). در دوره عثمانی، در بعضی مناطق شمالی اردن دیوارهای خانه‌ها با سنگهایی با حجم متوسط ساخته می‌شد (رجوع کنید به کریم، ص 106). در قرن سیزدهم، در جنوب وادی الیابس در شمال اردن، کشاورزان خانه‌هایی با نی می‌ساختند. خانه‌هایی نیز در نیمه اول قرن سیزدهم در این منطقه ساخته شد که جناح شرقی آن یک یا دو اتاق برای زندگی و جناح جنوبی آن انبارهای جو، گندم و کاه داشت (همان، ص 94، 104). در دهه‌های اخیر، در بعضی روستاهای اردن خانه‌ها با گل و سنگ و سقف آنها از چوب و شاخ و برگ درختان ساخته شده‌است (غوانمه، 1982الف، همانجا). در قریه بیت‌رأس، نزدیک اربد، خانه‌های اهالی روی ویرانه‌های بناهای پیشین ساخته شده‌است (لنکستر هاردینگ، ص 61). در شهرها نیز خانه‌ها بیشتر دوطبقه است (غوانمه، 1982الف، ص 147) و خانواده‌های پرجمعیت در آپارتمانهای بزرگ‌تر یا خانه‌های حیاط‌دار زندگی می‌کنند. بیشتر منازل از سیمان و گاه از سنگ و ملاط ساخته شده‌اند. معمولا طرح خانه‌ها طوری است که با ازدواج پسران، مالکان می‌توانند طبقات بیشتری به آن اضافه کنند. کشاورزان بومی نیز در خیمه‌های ساخته شده از پوست و خز حیواناتشان زندگی می‌کنند. در این میان، در عَمّان/ امّان بناها بیشتر تحت‌تأثیر غرب ساخته شده است (رجوع کنید به کشورها و فرهنگهایشان، 2010).منابع : خالد ابوغنیمه، «تاریخ الاستیطان البشری فی جنوب الاردن فی عصور ماقبل التاریخ»، دراسات تاریخیة، ش 57ـ58 (ایلول ـ کانون اول 1996)؛ همو، «العناصر المعماریة لمساکن‌العصر الحجری الحدیث قبل الفخاری (ب) فی جنوب الاردن»، دراسات تاریخیة، ش 51ـ52 (کانون‌الثانی ـ نیسان 1995)؛ محمد خطاطبه، عمارة‌الانباط السکنیة، ریاض 1427/ 2006؛ یوسف درویش غوانمه، التاریخ‌الحضاری لشرقی الاردن فی العصر المملوکی، عَمّان 1982الف؛ همو، «القریة فی جنوب الشام (الاردن و فلسطین) فی العصر المملوکی فی ضوء وقفیة قریة أدر»، درStudies in the history and archaeology of Jordan, ed. Antiquities, of Department Amman: vol.1, Hadidi, Adnan 1982b;جمعه کریم، «تاریخ غور الاردن الشمالی من خلال المسوحات و الحفریات الاثریة الاخیرة»، دراسات التاریخیة ، ش 51ـ52 (کانون الثانی ـ نیسان 1995)؛ لنکستر هاردینگ، آثارالاردن، تعریب سلیمان موسی، عَمّان 1971؛ محمدرضا مناقبتی، اردن، تهران: وزارت امورخارجه، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، 1375ش؛Countries and their cultures, 2009. Retrieved Jun. 8. 2010, from http://www.everyculture.com; Anthony McNicoll and Alen Walmsley, "Pella/fahl in Jordan during the early Islamic period", in Studies in the history and archaeology of Jordan, ibid; Safwan Kh. Tell, "Eearly Islamic architecture in Jordan", in ibid.فلسطین. سکونت در مناطق مختلف فلسطین از دوره پارینه سنگی گسترش یافته است. خانه‌های این دوره گاه مدور یا بیضی کوچک و سنگی است که در بحیره در شمال فلسطین نمونه‌های آن کشف شده است. از عصر نوسنگی در اریحا آثار سکونت دائم به دست آمده است. خانه‌های این منطقه دایره‌شکل و آجرساز و دارای گنبد است. دیوارهای بنابه طرف داخل متمایل شده و کف اتاقها از گل (خشت) است (ابوحاکمه، ص 71ـ78، 83). در عصر مس و سنگ خانه‌های فلسطین از سنگ و خشت بوده است. این نوع ساختار در اوایل عصر مفرغ نیز ادامه داشته، اما در ادامه همین عصر خانه‌ها بیضی یا شبه‌بیضی، یک اتاقه و در مواردی نادر دو اتاقه است و برای پوشش کف اتاق از خاک یا قطعات چوبی متراکم استفاده و فضای باز جلوی خانه سنگفرش شده است. آشپزخانه و انبار به فضای سنگفرش جلوی خانه منضم شده و سقف نیز از تیرهای چوبی تشکیل شده است. گاهی دیوارها دو لایه ساخته شده که در این صورت در فاصله دیوارها سنگ قرار گرفته است. در عصر آهن خانه‌ها دو اتاقه ساخته شده‌اند و مصالح اصلی آن سنگ و آجر است. فضای جلوی خانه در این دوره اهمیت یافت و عنصری اساسی در ساخت خانه‌ها محسوب شد. همچنین از ستونهای سنگی برای نگهداری سقف استفاده شد و دیوارهای دوگانه داخلی و خارجی در بعضی مناطق، مانند تل بیت مِرسیم، اَسدود، تل‌الفُول، عَراد، تل‌القِدَح و تل قَصیل، معمول گردید (همان، ص 245).اگرچه مطالعات و حفاریهای زیادی در فلسطین برای معرفی و بررسی و خانه‌سازی دوران اسلامی صورت نگرفته، اما در توصیفها و تک‌نگاشته‌های جهانگردان، به ویژه از قرن یازدهم و بعد از آن، خانه‌های این دوره فلسطین به روستایی و شهری تقسیم شده‌اند. خانه‌های روستایی که شاخص‌ترین گونه خانه فلسطین است. با دیوار گلی به دور یک حیاط مرکزی شکل می‌گرفت. در زمستانها مردم و احشام آنها در یک سرپناه زندگی می‌کردند. خانه شامل یک اتاق مستطیل چند منظوره بود که همه فعالیتهای خانوار در آن انجام می‌شد و فضای آن به دو محدوده موازی تقسیم می‌گردید: فضای پایین‌تر (غل‌البیت) که نزدیک ورودی بود و فضای مرتفع‌تر (مَصَطبه) که محل خواب و زندگی بود. در اتاق مرکزی با طاق‌سازی فضای زیرین، انبار و گاه آغل ایجاد می‌شد. در همین محدوده آسیاب و تنور خانگی نیز قرار داشت. در گذشته در اکثر خانه‌های روستایی فلسطین تنور جزء جدانشدنی بود که طابون نامیده می‌شد و جنس آن از گل بود. بیشتر خانه‌های روستایی آسیاب داشتند (فرا، ص 132، 136ـ139). پوشش سقف به دو صورت تیرپوش به همراه طاقهای کناری، یا کاملا طاق‌پوش اجرا می‌گردید. در مصطبه گاه نیمکتی برای نشستن و استراحت می‌ساختند (فوکس، ص158). در بعضی خانه‌ها، مصطبه‌ای خارجی جلوی خانه، یا در حیاط (حَوْش) یا برای نشستن در فضای باز ساخته می‌شد. مصطبه، فضایی سنگی بالاتر از حیاط و کوتاه و ساده، در خانه‌های مجلل‌تر شبیه به ایوان بود و با یک طارَمی محصور و با شاخه‌های درخت انگور یا چادر پوشیده می‌شد. ویژگی کلی مصطبه‌های خارجی و داخلی، ایجاد فضایی مشخص برای نشستن با ارتفاع دلخواه بود. گودی محدود کنار دَر محل کفش‌کن بود، دیوان فضایی مجزا و بالاتر از کف خانه بود که از زیر آن نیز استفاده می‌کردند (همان، ص 158ـ160).خانه‌های روستایی فلسطین غالباً به صورت گروهی و مرتبط با یکدیگر بوده است. اگر تعداد اعضای خانواده زیاد می‌شد، تک فضا با ساخت یا تقسیم‌بندی فضاهایی در گوشه‌های فضای اصلی یا در اطراف مرکزی به صورتی توسعه می‌یافت که تمام درها به این حیاط باز شود. با این سامانه، خانه توسعه می‌یافت و شبیه دژی کوچک بود که پدر و فرزندانش در کنار هم زندگی می‌کردند. در صورت ارتقای سطح اقتصادی خانواده، فضا به دو اتاق برای زندگی و مهمان تقسیم می‌گردید. توسعه خانه علاوه بر افزایش اعضا، دلایل کارکردی مانند ساخت انبار، آشپزخانه و اصطبل نیز داشت. خانه‌های روستایی تک‌فضایی در کرانه غربی فلسطین دیده می‌شود (همان، ص 160).عناصر خانه‌های تک‌فضایی روستایی در فلسطین به‌طور مشترک شامل سکوهای مرتفع برای خواب، سکوی مرتفع و ایوان تشک‌پوش، انبار محصول، طارَمی جداکننده، انبار زیر دو سکو و طاقچه‌های حامل کوزه‌های دانه و آب بوده است. سکوهای مذکور علاوه بر جداسازی فضای زیست اعضای خانواده و احشام، رطوبت را از فضای خواب دور می‌کرد و همچنین مبیّن مهمان‌نوازی و تشریفات بود که در معماری اسلامی در حمامها، کاروان‌سراها و بازارهای استانبول، بیت‌المقدس، تونس و قاهره مشاهده می‌شود. آلاچیق (خُص) نیز نوعی خانه روستایی است که به صورت دایره و گنبدی در وسط باغ یا زمینهای کشاورزی از شاخه درخت و نی و گیاه حَلْفاء ساخته می‌شد. معمولا دیواری ساخته شده از برگهای درخت و شاخه این آلاچیقها را از هم جدا می‌کرد. بالای آلاچیقها را نیز با گل و نی می‌پوشاندند (فرا، ص132).در خانه‌های شهری دوره اسلامی، ورودیِ بنا گاه فضایی کم‌ارتفاع به نام عَتَبه است که نقش ارتباطی دارد. در کنار ورودی، سکو یا سکوهایی مفروش با موزاییک یا مرمر تعبیه می‌شد. در دوره عثمانی در فلسطین و سوریه خور و خواب و ملاقات و نمازگزاردن در این فضا انجام می‌گرفته است. گاه در عتبه فواره‌هایی تعبیه می‌شد. عتبه گاه چهارگوشی نزدیک در، یا سطحی وسیع مانند اتاق یا فضایی به اندازه دو نفر است. در خانه‌های چند طبقه بزرگ‌تر عتبه در مرکز بنا به صورت سکو ایجاد می‌شود. در این خانه‌ها سکوی عریض مسقف به نام صفّه، ایوانها و اتاق وجود دارد (فوکس، ص 163ـ164). در خانه‌های شهری که فضاهای تک‌واحدی منسوخ و ساختمانهای چندطبقه معمول گردید، به پلکان‌سازی توجه می‌شد که گاه این پلکان سه طبقه را به هم وصل می‌کرد. پلکانها عمومآ در نمای خارجی بنا ساخته می‌شدند. در اطراف پلکان نرده‌هایی به نام حضیر برای امنیت بیشتر نصب می‌شد (فرا، ص 131).ساخت بنا در شهرهای مرکزی فلسطین بر پایه طاق‌زنی و گنبد و نشان‌دهنده کمبود الوار در این مناطق است. طاق‌زنی در فلسطین، در سده‌های اول اسلامی که جنگلها کم شدند و چوب گران گردید، رواج یافت اما طاقهای کوچک با کمک چوب ساخته و پایدار می‌شدند. این روش که با پشتیبانی دیوارهای اطراف به دست می‌آمد، نیازمند برپا داشتن چهار دیوار کوتاه نیمه مدور بود که در چهارگوشه اتاق ایجاد می‌شد. در گنبدسازی سنگها و به وسیله شفته ضخیمی به هم وصل می‌شد. در سکونتگاههای شهری از لوله‌های سفالی که با ملاط به هم وصل می‌شد، استفاده می‌کردند. این لوله‌ها ضمن نوردهی به فضا، پوسته‌ای پایدار را شکل می‌داد که ساخت و تولید آن بیشتر در غزه رواج داشت و از آنجا به نقاط دیگر کشور منتقل می‌شد. معماری خانه‌های بافتهای کهن شهرهای بیت‌المقدس، نابلس، حبرون، رام‌اللّه و لیدا تقریبآ شبیه خانه‌های روستایی است. ساخت خانه‌ها در فلسطین تا قرن دوازدهم با مصالح سنّتی، اما از آن پس با مصالح جدید بود (فوکس، ص 166ـ168).خانه‌ها اصولا مستطیل‌شکل بود و اتاقها در گوشه‌های خانه قرار می‌گرفت. در وسط خانه محوطه بازی به نام حیاط خلوت با باغچه کوچکی با انواع گل و سبزی و گیاه قرار داشت. بسیاری از خانه‌ها در گذشته اتاق بهارخواب داشتند که با سنگهای مختلف تزیین شده بود. درون دیوار برای اتاقها، قفسه کمد مانند (یوک) تعبیه شده بود که پرده‌ای آن را از فضای اتاق جدا می‌کرد و رختخوابها در آن نگهداری می‌شد (فرا، ص130).از انواع خانه‌های شهری، خانه آپارتمانی است که شامل ورودی و فضای زندگی است. این نوع خانه‌ها مرتفع، مربع شکل و پوشیده با گنبدهای لچکی‌دار است که در بیت‌المقدس، حبرون و رام‌اللّه با اتاقهای مخصوص خدمات و حیاطی مسقف دیده می‌شود (فوکس، ص 171).یکی از عناصر مهم خانه‌های فلسطین طاق است. طاقِ چهاربخشی که در شهرها و روستاها رواج داشت، در فلسطین از دوره مملوکها (حک : 648ـ922) رایج شد. در خانه‌های چند طبقه در طبقات بالا از گنبدهای طاسچه‌دار خُفته استفاده می‌شود. طابق و تویزه مخصوص پوشاندن فضاهای مستطیلیِ کشیده بود که در قرن سیزدهم و به ویژه در دوره عثمانی در فلسطین جایگاه ویژه‌ای یافت. طاقها در پوشش زیرپله‌ها، ورودیها و تزیینات‌نما نیز کاربرد داشتند. خانه‌های فلسطینی دارای انواع طاقهای متقاطع، طاق چین‌خورده، طاق و تویزه و گنبد آویخته بوده‌اند (همان، ص 168). معماری مملوکی فلسطین دارای ساختارهای مشخصی بوده است. در این دوره نماسازی نقش مهمی یافت و سنگ در تزیین نما به کار رفت. این تزیینات جزئی از ساختار ساختمان محسوب می‌شود و بالای طاقهای ورودی قرار می‌گیرد. این‌گونه طاقهای ورودی قابی مستطیل شکل دارد و در هر کدام از پایه‌های طاقها فضایی نیمکت مانند و سنگی وجود دارد که گاه برای استراحت و انتظار استفاده می‌شود. نمونه این طاق و نماسازی در قصر خِربة‌المفجر* از دوره امویان نیز مشاهده می‌شود (روزن ـ ایالون، ص110).سقف خانه‌ها اصولا از چوب و شاخه‌های درخت ساخته و با گل و نی پوشانده می‌شد. این نوع سقف در خانه‌های گلی و خشتی شایع‌تر بود که به‌ویژه با ریزش بارانهای موسمی به مراقبت و مرمت مجدد نیاز داشت. سقف بعضی خانه‌ها از گچ و سنگ ساخته می‌شد. سنگ هم جنبه زیبایی‌شناسی و هم کاربردی داشت (فرا، ص 129ـ130).حیاط یکی دیگر از عناصر مهم خانه‌های فلسطینی است. حیاط یا میان‌سرا (حوش) بعد از ورودی و راهرویی کج به نام دهلیز قرار دارد و در وسط آن حوض و گاهی باغچه تعبیه شده است. حیاط گاه مسقف و بیشتر سرباز بوده و نقش ارتباطی فضاهای مختلف را به‌عهده داشته است. فضای حیاط مانند، در طبقات بالا نیز رایج بوده است. از بامها نیز به عنوان حیاط فوقانی برای انجام بخشی از کارهای روزمره، گذران اوقات و خوابیدن در شبهای گرم استفاده می‌شد که با دیوارهای بلند محصور می‌گردید (فوکس، ص 166ـ167). در وسط حیاط حوضی به نام بُتیَّه برای آب مصرفی وجود داشت و کوزه‌های آب نیز برای نگهداری آب خنک آشامیدنی در سایه نگهداری می‌شد. اسباب و اثاثیه منازل فلسطینیان ساده بود. در زمستانها از گستردنیهای پشمی و تابستانها پنبه‌ای و خانواده‌های ثروتمند از فرشهای ایرانی استفاده می‌کردند. کدبانوی خانه صندوقچه تزیین شده‌ای مخصوص طلا و جواهر را در اتاق خواب داشت. بعدها به جای صندوقچه، کمدی به نام بوریه ــکه از چند کشو تشکیل شده بودــ استفاده شد. اتاقهای پذیرایی معمولا با گلیم یا فرش مفروش می‌شد. یک سری پشتی پنبه‌ای نیز برای نشستن و تکیه دادن مهمانان در اتاق پذیرایی قرار داده می‌شد. اتاق نشیمن را سنگهای تزیینی با کتیبه‌های قرآنی می‌آراستند و در زمستانها اجاق جزءلاینفک خانه‌ها بود. در گرمای تابستان مردم به تختهای چوبی و اتاقهای پوشیده از شاخه‌های نخل و برگ انگور پناه می‌بردند (فرا، ص 131ـ132).نمونه‌های خانه‌های تاریخی باقی‌مانده در فلسطین. در غزه امروز، خانه‌های تاریخی متعددی باقی مانده که بعضی از آنها به‌شدت ویران شده و بقیه نیز به مرمت و نگهداری نیاز دارند. خانه العامر در محله حیّالزیتون در قسمت جنوبی شهر با سنگ ساخته شده است. نقوش و تزیینات این خانه شبیه قصرهای موجودِ هم‌زمان است. درِ کوچک ورودی این خانه متصل به دهلیزی دو متری است که به حیاط گشوده می‌شود. در جهات شمال و جنوب خانه ایوان قرار گرفته است. طاق بالای ایوان جنوبی با سنگهای رخامی قرمز و سفید ساخته شده است. پایین ایوان مذکور دو اتاق است. ایوان شمالی نیز چنین طرحی دارد. این خانه متعلق به اوایل دوره مملوکی و عثمانی است (سلیم عرفات مبیض، ص 412ـ418، 428ـ429).منابع: هشام محمد ابوحاکمه، تاریخ فلسطین قبل المیلاد، عَمّان 2005؛ سلیم عرفات مبیض، البنایات الاثریة الاسلامیة فی غزة و قطاعها، ]قاهره 1995[؛ محمدعلی فرا، تراث فلسطینی، عَمّان 1989؛Ron Fuchs, "The Palestinian Arab house and the Islamic `primitive hut", Muqarnas, vol.15 (1998); Myriam Rosen - Ayalon, Islamic art and archaeology in Palestine, [translation from the French by E. Singer], Walnut Creek, Calif. 2006.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 15
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده