خانقین، قضا (شهرستان) و شهری در لِوای (استان) دیاله در مشرق عراق.1) شهرستان خانقین، در قسمت شمالشرقی لوای دیاله* واقع است. میدان، قَورَهتو، السعدیه (یا قزل رباط) و جلولاء از شهرهای مهم آن است (رجوع کنید به خلیل اسماعیل محمد، ص 8). قسمت بزرگی از این شهرستان کوهستانی است. رشتهکوههای «بههو» در شمال و «همرین» در جنوب و زاگرس در مشرق قضا امتداد دارند و رود دیاله (در ایران به نام سیروان) در مغرب این ناحیه در جریان است (همان، ص 8ـ9). ناحیه خانقین دارای منابع سرشار نفت است (همان، ص 6؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله). بیشتر جمعیت آن را کردها تشکیل میدهند (محمدامین زکی، ج 1، ص 31). طایفه سورهمیری و برخی تیرهها مانند کَلْهُری و مامَهجان در این شهرستان زندگی میکنند (همان، ج 1، ص 333). شهرهای جنوبی خانقین (جلولاء، السعدیه و بخش مرکزی) با راهآهن و راه اصلی با یکدیگر و مرکز خانقین در ارتباطاند.2) شهر خانقین. مرکز قضای خانقین. این شهر در شمالشرقی لوای دیاله و در مرکز قضای خانقین در حدود 160 کیلومتری شمالشرقی شهر بغداد، نزدیک مرز ایران قرار دارد. راه تهران ـ بغداد از شهر خانقین میگذرد. رود الوند در شهر جریان دارد. خانقین شهری کردنشین به شمار میرود. بیشتر اهالی شهر سنّیاند و شیعیان نیز در آنجا سکونت دارند. مسیحیان نیز در مرکز شهر کلیسایی دارند. بیشتر اهالی شهر به کردی گفتگو میکنند. جمعیت آن در دهه اخیر بالغ بر شصت هزار تن ذکر شده است (تاجئو، ذیل "Hanaqin").شهر با راهآهن به سمت جنوبشرقی به کرکوک (مرکز استان تمیم) و از طریق بعقوبه (مرکز استان دیاله) به بغداد مرتبط میشود.خانقین شهر نفتخیز عراق است و در 1306ش/ 1927 شرکت نفت ایران ـ انگلیس، شرکت نفتِ خانقین را به عنوان شرکتی فرعی برای تولید نفت در داخل عراق دایر کرد و پالایشگاه الوند در نزدیک خانقین راهاندازی شد. از آن پس نیاز نفتی شمال و مرکز عراق از طریق این پالایشگاه تأمین شد (لانگریگ، ص 380).پیشینه. گفته شده نام شهر از خان/خانو به معنای مسکن، و قین به معنای خشم و غضب است که به خشم گرفتن خسروپرویز (حک : 590ـ628 میلادی) بر نُعمانبن منذر*، امیر حیره، و زندانی کردن او در خانقین اشاره دارد (جمال بابان، ج1، ص 154). به قولی ضعیفتر، نام این شهر از دو کلمه «خان» به معنای سَرا و «نَقی» اخذ شده و خانِ فردی به نام نقی بوده است و کردها آن را خان نقی و خانه قی تلفظ میکنند (همانجا). راه خانقین ـ کرمانشاه ـ همدان یکی از قدیمترینِ جادههای تجارتی و ارتباطی مردم آسیا محسوب میشد و از پنج هزار سال پیش کاروانها از این راه عبور میکردند (گابریل، ص 13).به نوشته ابنخرداذبه (ص 6، 18ـ19) خانقین در زمان ساسانیان (حک : ح 226ـ ح 652 میلادی) یکی از پنج طسوجِ کوره (استان) شاذ فیروز (حلوان*) بود که در هفت فرسخی جلولاء* قرار داشت و فاصلهاش تا قصرشیرین شش فرسخ بود. به گفته طبری (ج 2، ص 206)، نعمانبن منذر که به فرمان خسرو پرویز در خانقین زندانی بود در همین شهر به بیماری طاعون درگذشت. پس از شکست سپاهیان یزدگرد سوم ساسانی در نبرد جلولاء از سپاه مسلمانان در سال 16 (یا 19)، مسلمانان در تعقیب ایرانیان تا خانقین پیش رفتند و در جنگی شدید بار دیگر ایرانیان را شکست دادند (رجوع کنید به همان، ج 4، ص 24ـ28؛ نیز رجوع کنید به جلولاء*، جنگ). در سال 76 خانقین محل درگیری حجاجبن یوسف ثقفی، حاکم بنیامیه در عراق، با سپاهیان خوارج به فرماندهی شبیب خارجی بود (رجوع کنید به طبری، ج 6، ص 224ـ228). معتصم عباسی (حک : 218ـ227) در زمان خلافتش، زُطها (رجوع کنید به جَتّ*) را که به سبب قحطی از هندوستان به نواحی بصره و واسط آمده و اغتشاشاتی در این مناطق برپا کرده بودند به خانقین و جلولاء منتقل کرد (مسعودی، ص 355).در نیمه اول سده چهارم ابودُلَف خزرجی (ص 57ـ58) از وجود چاه نفت بزرگ و پر سود در خانقین و پلیبزرگ با 24 چشمه که طاق هر چشمه به عرض بیست ذراع بوده، خبر داده است. به نوشته وی جاده خراسان ـ کوفه ـ مکه از خانقین میگذشت و به قصرشیرین منتهی میشد. در نیمه دوم همین قرن، مؤلف حدودالعالم (ص 153) در ذکر شهرهای ناحیه عراق آن را شهرکی خرّم دانسته و در اواخر این قرن، مقدسی (ص 25) آن را جزو کوره حلوان برشمرده و در قرن ششم ادریسی (ج 2، ص 669) خانقین را شهری کوچک، اما آباد وصف کرده است. در قرن هفتم، یاقوت حموی (ذیل مادّه) خانقین را شهری از ناحیه سواد واقع بر راه بغداد ـ همدان آورده و به چاه نفتی مهم و پل 24 طاقی خانقین اشاره کرده است. در قرن هشتم به نوشته حمداللّه مستوفی (ص 41) خانقین که پیش از آن قصبه (مرکز) به شمار میرفت، روستایی با بیست موضع و حقوق دیوانی یک تومان و 200 ،2 دینار بود. در سده دهم خانقین تابع ولایت بغداد بود و در اواخر سده دوازدهم (1192) جزو قلمرو بابان*ها (کمابیش برابر با استان سلیمانیه کنونی) به شمار میرفت (عماد عبدالسلام رئوف، ص 114 و پانویس 1).به گفته باکینگهام که در نیمه نخست سده سیزدهم/ نوزدهم از خانقین دیدن کرده است، شهر از دو بخش شرقی و غربی در دو سوی رود تشکیل شده بود که به وسیله پلی به هم مرتبط میشدند. بخش غربی بزرگتر بود و کاروانسرایی بسیار بزرگ داشت. شهر دارای دو مسجد بود و بیشتر مردم شهر سنّیمذهب بودند. اقلیتی یهودی نیز در شهر سکونت داشت ولی از حضور مسیحیان در شهر خبری نبود. اهالی به زبان ترکی گفتگو میکردند. حاکم شهر تابع بغداد بود و به پادشاه خراج میپرداخت (ص 32ـ35). در 1281، انگلیسیها سیم تلگرافی از بندر بوشهر به خانقین کشیدند (اعتمادالسلطنه، ج 3، ص 1468). در 1287 ناصرالدین شاه به خانقین رفت و مقامات عثمانی از وی استقبال کردند (ناصرالدینشاه قاجار، ص 86ـ87). در 1332/1913 یک مدرسه یهودی در خانقین احداث شد (رهیمی، ص 58ـ59).در جنگ جهانی اول (1914ـ1918) نیروهای روسی قصد پیشروی به سوی خانقین داشتند، اما با اطلاع یافتن از مواضع مستحکم ترکها در خانقین، از حمله به آنجا منصرف شدند (مابرلی، ص 173). به دنبال تسلط قوای انگلیس بر عراق در 1337ـ1339/ 1918ـ1920 خانقین و آبادیهای اطراف آن از محلهای مقاومت مسلحانه در برابر اشغال بود و سیدمحمد صدر به نمایندگی از میرزامحمدتقی شیرازی در این مقاومت نقش فعال داشت (رهیمی، ص 185، 220ـ 222). در 1352ش/ 1974 در جریان اجرای طرح خودمختاری کردها که مناطقِ دارای اکثریت کرد را شامل میشد، با آنکه خانقین عمدتاً کردنشین بود مشمول این طرح نشد (مار، ص 351). در سه دهه اخیر با اسکان دادن غیرکردها در منطقه، ترکیب جمعیتی شهر خانقین بسیار تغییر کرد. در 1354ش/ 1976، نیروهای عراقی تمام روستاهای کردنشین را در نزدیکی مرز ایران ویران کردند که در پی آن جمعیت کردها در خانقین کاهش یافت و عربها جای آنان را گرفتند (همان، ص 352).منابع: ابنخرداذبه؛ ابودلف خزرجی، سفرنامه ابودلف در ایران، با تعلیقات و تحقیقات ولادیمیر مینورسکی، ترجمه ابوالفضل طباطبائی، تهران 1354ش؛ محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهة المشتاق فی اختراق الآفاق، قاهره: مکتبة الثقافة الدینیة، ]بیتا.[؛ اعتمادالسلطنه؛ جمال بابان، اصول اسماءالمدن و المواقع العراقیة، ج 1، بغداد 1976؛ حدودالعالم؛ حمداللّه مستوفی، نزهةالقلوب؛ خلیل اسماعیل محمد، قضاء خانقین : دراسة فی جغرافیة اسکان، بغداد 1397/1977؛ عبدالحلیم رهیمی، تاریخ الحرکة الاسلامیة فیالعراق: الجذور الفکریة و الواقع التاریخی (1900ـ 1924)، بیروت 1985؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ عماد عبدالسلام رئوف، الاسرالحاکمة و رجال الادارة و القضاء فیالعراق فی العهود المتأخرة: 656ـ1337ه / 1258ـ 1918، ]بغداد 1992[؛ استیون همزلی لانگریگ، عراق: 1950ـ1900، تاریخ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، ترجمه علی درویش، مشهد 1376ش؛ فب مار، تاریخنوین عراق، ترجمه محمد عباسپور، مشهد 1380ش؛ محمدامین زکی، کورد و کوردستان، بغداد 1350/1931، چاپ افست مهاباد ]بیتا.[؛ مسعودی، تنبیه؛ مقدسی؛ ناصرالدینشاه قاجار، سفرنامه عتبات (1287 قمری)، چاپ ایرج افشار، تهران 1363ش؛ نقشه راهنمای عراق، مقیاس 000، 200،1:1، تهران: گیتاشناسی، ]بیتا.[؛ یاقوت حموی؛James Silk Buckingham, Travels in Assyria , Media , and Persia, London 1829; Alfons Gabriel, Die Erforschung Persiens, Vienna 1952; Frederick James Moberly, Operations in Persia: 1914-1919, London 1987; Tageo, 2010. Retrieved Jan. 19, 2010, from http://www. tageo.com/index-e-iz-citiez-IQ.htm.