خانِ جهان مقبول، وزیر فیروزشاه تُغلُقی. او در 690 در تَلَنگ متولد شد (رجوع کنید به شمسالدین سراج عفیف، ص 421ـ 422). نام هندی او کُنّو بود. وی از بزرگان تلنگ و نزدیکان لَدَّردیو، رای آن ناحیه، بهشمار میآمد. محمدبن تغلق، دومین سلطان سلسله تغلقیه*، به فرمان پدرش (غیاثالدین تغلق)، در 721 تلنگ را تصرف کرد و لدّردیو را به دهلی فرستاد و کُنّو همراه وی بود. لدّردیو در راه کشته شد و کُنّو به دعوت محمدبن تغلق اسلام آورد و محمدبن تغلق او را مقبول نامید (بَرَنی، ص 446ـ447، 449ـ450؛ شمسالدین سراج عفیف، ص 394ـ 395؛ بداؤنی، ج 1، ص 153ـ154). مقبول از سرداران محمدبن تغلق شد و در بسیاری از نبردها او را همراهی میکرد (رجوع کنید به عِصامی، ص 435، 531، 533، 540) و فرمانها را با عنوان «مقبول بنده محمد تغلق» مهر میزد. در 725 که محمدبن تغلق به سلطنت رسید، بهسبب کیاست و فراست مقبول، او را نایب وزیر دهلی و قوامالملک ملقب کرد (برنی، ص 454؛ شمسالدین سراجعفیف، ص 395؛ سرهندی، ص 98). در 727، سلطانمحمد به او اقطاعِ مُلتان را داد (سرهندی، ص 101). مقبول در مقام نایب وزیر، کاردانی بسیار از خود نشان داد و خزانه سلطان محمد را آباد کرد. از اینرو، قدرت واقعی در دست او قرار گرفت و از خواجه جهان ایاز، وزیر سلطان، نامی بیش نماند (شمسالدین سراج عفیف، ص 395ـ396).هنگامی که سلطان محمدبن تغلق برای سرکوب مخالفان به گجرات حمله کرد، مقبول در غیبت او و نیز اندکی پیش از مرگ سلطان، نایب سلطان شد (برنی، ص 507ـ509؛ سرهندی، ص 113؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه).در 752، محمدبن تغلق درگذشت و در همان سال فیروزشاه، برادرزاده او، به سلطنت رسید. فیروزشاه به مقبول لقبخان جهان داد و او را به وزارت کل ممالک منصوب کرد (رجوع کنید به برنی، ص 527، 536؛ شمسالدین سراج عفیف، ص 63ـ 66، 70، 94، 397؛ سرهندی، ص 118ـ124؛ فرشته، ج 1، ص 143ـ145). از آن پس، او وزیر مطلقالعنان شد و هرگاه فیروزشاه در دهلی نبود، خانجهان تمام امور دیوان و دربار را به عهده میگرفت (رجوع کنید به برنی، ص 578ـ579؛ شمسالدین سراج عفیف، ص 211ـ214؛ بداؤنی، ج 1، ص 163، 168، 170؛ فرشته، ج 1، ص 146). در اهمیت مقام خانجهان همین بس که فیروزشاه به او لقب اعظم همایون داد و هنگامی که خلیفه فاطمی مصر در 760، لوای منشور و خلعت سلطنت برای فیروزشاه فرستاد، برای خانجهان نیز خلعت فرستاد (شمسالدین سراج عفیف، ص 274ـ275، 400؛ فرشته، همانجا). خانجهان در 770 در هشتاد سالگی در حالی که هجده سال وزیر فیروزشاه بود، درگذشت. پس از مرگش، پسر او، جونانشاه، صاحب لقب و مقام وزارت او شد (شمسالدین سراج عفیف، ص 422، 425ـ426؛ قس بداؤنی، ج 1، ص 172؛ فرشته، ج 1، ص 148).خانجهان به آیین قدیم وزیران بر مسند مینشست و محاسبه اعمال عمال و خزانه حکومتی را به دقت انجام میداد (شمسالدین سراج عفیف، ص280ـ281، 285، 397، 403). او وزیری عادل و باگذشت و مسلمانی پایبند به اصول بود، و مرید شیخ نظامالدین اولیاء* و شیخنصیرالدین اودهی (اَوَدی) مشهور به چراغ دهلی* بود (رجوع کنید به همان، ص 422ـ424). خانجهان حرمسرایی با دوهزار کنیز و فرزندان بسیار داشت (همان، ص 400). او در طی حیاتش در ساخت کاروانسرا و بازار و آبراهه کوشا بود (د. اسلام، همانجا).منابع: عبدالقادربن ملوکشاه بداؤنی، منتخبالتواریخ، تصحیح احمدعلی صاحب، چاپ توفیق ه . سبحانی، تهران 1379ـ1380ش؛ ضیاءالدین بَرَنی، تاریخ فیروزشاهی، چاپ سیداحمدخان، کلکته 1862؛ یحییبن احمد سرهندی، تاریخ مبارکشاهی، چاپ محمد هدایت حسین، کلکته 1931، چاپ افست تهران 1382ش؛ شمسالدین سراج عفیف، تاریخ فیروزشاهی، چاپ ولایت حسین، کلکته 1891؛ عبدالملک عِصامی، فتوح السلاطین، چاپ یوشع، مدرس 1948؛ محمدقاسمبن غلامعلی فرشته، تاریخ فرشته (گلشن ابراهیمی)، چاپ سنگی ]لکهنو[: مطبع منشی نولکشور، ]بیتا.[؛EI2, s.v. "Kha-i Djahan Makbul" (by I.H. Siddiqi).