خانات قازان، خانات منشعبشده از اردوی زرین در سده نهم.این خانات نام خود را از شهر قازان* (مرکز تاتارستان کنونی) گرفته است (د.ا.د.ترک، ذیل "Kazan hanligi") و چون قرم/ کریمه، نوغای، آسترخان و سیبری از خاننشینهایی است که در جریان انحطاط و تجزیه خانات اردوی زرین* (آلتین اردو) از آن جدا و به خاننشین مستقلی تبدیل شد (رجوع کنید به همان، ذیل "Altin Orda hanligi"، )تاریخ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی(، بخش 1، ص 88).درباره چگونگی تشکیل خانات قازان دو نظر وجود دارد. برخی اولوغ محمدخان (رجوع کنید به رمزی، ج 2، ص 54؛ تمیر، ص 409) و برخی محمودخان پسر وی را بنیانگذار این خانات میدانند. میتوان گفت که خانات قازان در فاصله سالهای 841 تا 849 تشکیل گردید و از 849 به بعد دولتی مستقل شد (رورلیچ، ص 24؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله). اولوغ محمدخان، نواده توقتمش*خان که از 829 مقام خانی اردوی زرین را داشت، در پی از دست دادن مقامش در 841 درنتیجه غلبه برادرش کُچک (کوچک) محمدخان، ناگزیر از ترکِ سرای، پایتخت این خانات، شد و به دوک اعظم مسکو، واسیلی دوم معروف به کور پناه برد (ریاسانوفسکی، ص 102ـ103؛ نیز رجوع کنید به رمزی، ج 1، ص660ـ663، 678، ج 2، ص 52ـ53)، اما برخلاف انتظارش واسیلی از بیم خانات اردوی زرین لشکری را برای بیرون کردن اولوغ محمدخان فرستاد. در آن زمان، حکام شهرهای روس خراجگزار اردوی زرین بودند. اولوغ محمدخان هم پس از مقابله با آنان به قازان رفت و قلعه محکمی در کنار قلعه قدیمی آن بنا کرد (رجوع کنید به رمزی، ج 2، ص 53ـ54).سرزمینی که اولوغ محمد در آنجا استقرار یافت، بخش میانه حوضه رودخانه ایدل (ولگا) بود که تقریباً با قلمرو دولت قدیم بلغار مطابق است (گروسه، ص 778). اتباع غالباً ترکتبار این دولت که در اوایل قرن چهارم به اسلام گرویده بودند (رجوع کنید به بلغار*)، با یورش مغولان در حدود 634ـ635، به اطاعت خانات اردوی زرین درآمده بودند، تا اینکه در 762 با حمله ویرانگر پولاد تیمورخان بسیاری از بلغارها به شمال مهاجرت کردند و شهر قازان را در فاصله 115 کیلومتری شهر بلغار بنیاد نهادند (رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Bulghar"؛ د. ا. ترک، ج 2، ص 790). این شهر، ظاهراً همان قازان قدیم است که عالم بیک و آلتینبیک، پسران عبداللّهخان، خانایدلِ (ولگا) بلغار در محل تلاقی رود کازانکا و ولگا بنانهاده بودند. شهر مذکور در فاصله 45 کیلومتری شمال قازان فعلی قرار داشت (د. ا. د. ترک، ذیل "Kazan"). به گفته رمزی (ج 2، ص 50ـ51)، قازان به فرمان باتو*خان و به دست پسر او (صرتق) ساخته شده بود. لشکرکشیهای تیمور در 793 و پایان 796 برای سرکوبی توقتمش که با کشتار و چپاول همراه بود، اردوی زرین را تضعیف و روسها را قوی کرد، در نتیجه در 801 یا 802 دوک مسکو، بلغار، قازان را تصرف کرد و پس از به دست آوردن غنایم به مسکو بازگشت.از قرار معلوم خرابیهای هر دو شهر بعدها ترمیم شد و اولوغ محمد در 831 هنگامی که خان اردوی زرین بود، در بلغار سکه ضرب کرد. وی حدود یک دهه پس از آن و در پی نابسامانی در قازان بهسبب آشفتگیهای داخلی اردوی زرین و ناتوانی اهالی قازان در مقابل تهدیدهای روسها، خانات قازان را در آنجا بنیاد نهاد (منز، ص 72؛ نیز رجوع کنید به گوگچه، ص 17ـ18؛ د.ا.د.ترک، ذیل "Kazan hanligi"). او در 843 با لشکری گران تا پشت دروازههای مسکو پیش راند. لشکر روس شکست خورد و واسیلی دوم، دوک مسکو، از پایتخت خود گریخت (د.ا.ترک، ج 2، ص 791). در جریان این لشکرکشی، از جانب راست رود ولگا تا محل تلاقی رود اوقه/ اوکا به آن و نیز شهر نیژنی نووگورود/ نووغرود از تصرف روسها خارج شد (گوگچه، ص 18).لشکرکشی دوم اولوغ محمد به روسیه در 849 در سوزدل/ سوزدال رویداد. نیروهای روس درهم شکسته شدند. واسیلی هم با جمعی از وابستگانش به اسارت درآمد و گذشته از پرداخت مبلغ کلانی فدیه، در قبال قازان تعهداتی نیز پذیرفت. مأمورانی از قازانیها برای نظارت بر اجرای شرایط قرارداد، به مسکو و ایالات دیگر اعزام شدند و قلعه میشچر یا خان کرمان و به روسی کاسیمسکی (قاسمسکی/ قاسموف) در 250 کیلومتری مسکو و در ساحل رود اوقه، به قاسم پسر اولوغ محمد واگذار شد تا جریان امور در ایالت مسکو را از نزدیک تحتنظر داشته باشد (همانجا؛ رمزی، ج 2، ص 54ـ60).اولوغ محمدخان با به اطاعت درآوردن کنیاز مسکو، درصدد احیای خانات اردوی زرین با متحد کردن مناطق مختلف آن بود اما اندکی پس از بازگشتش به قازان به ناگهان درگذشت (تمیر، ص 409ـ410؛ د.ا.ترک، همانجا). به روایتی نیز به دست محمود، پسر بزرگش کشته شد (ورنادسکی، ص 46؛ رمزی، ج 2، ص 59؛ گروسه، همانجا). در دوره خانیِمحمود (حک: 849ـ866) و پسرش خلیل (حک : 866ـ872) هنوز قرارداد صلح بین قازان و مسکو برقرار بود. اما با حکومت ابراهیمخان (حک : 872ـ884)، پسر محمودخان و نوه و سومین جانشین اولوغمحمد، زمینهای برای ایجاد جنگ خانگی در قازان ایجاد گردید. وی در درگیری با قاسمخان عمو و پدرخواندهاش (قاسم، همسر محمودخان را به عقد خود درآورده بود)، توانست قاسمخان را کنار بزند. پس از آن، قاسم و برادرش یعقوب، به مسکو پناهنده شدند و بعدها خانات قاسم را تشکیل دادند (رجوع کنید به ادامه مقاله).آغاز حکومت ابراهیمخان با حمله نیروهای مسکو در زمان ایوان سوم ملقب به کبیر رقم خورد. او قاسمخان را با لشکریان روس به قازان فرستاد (د.ا.د.ترک، ذیل "Kasim hanligi")، اما این نیروها شکست خوردند (رمزی، ج 2، ص60ـ61). در لشکرکشی دیگر روسها، آنها بار دیگر مغلوب شدند و شهر ویاتکا به تصرف ابراهیمخان درآمد. در حمله سوم، قازان محاصره شد، ازاینرو، ابراهیم از در صلح درآمد. کشمکشها بر سر جانشینی و درگیریها بین تاتارهای قازانی با روسها، تا مرگ ابراهیمخان در 884 ادامه داشت (هامرـ پورگشتال، ص 402؛ گروسه، ص 779). پس از وی، پسرش علی (در بعضی منابع الهام رجوع کنید به رمزی، ج 2، ص 66؛ د.اسلام، چاپ اول، ذیل "Kazan") جانشین او شد اما برادرش محمدامین، به روسیه پناه برد و در 17 رجب 892 با کمک نیروهای روسی به سوی قازان رفت و آنجا را محاصره کرد. علیخان دستگیر و به مسکو فرستاده شد و به فرمان ایوان سوم به سیبری تبعید گردید. محمدامین به قیمومت دانیل خولومی، فرمانده قوای روسی، بر تخت خانیِ قازان نشست (رمزی، ج 2، ص 66ـ70؛ د.ا.ترک، ج 6، ص 509) و روسها برای نخستین بار به مرکز خانات قازان وارد شدند و این خانات زیرنظر مستقیم ایوان سوم قرار گرفت (رجوع کنید به گوگچه، ص 19ـ20؛ د.ا.د.ترک، "Kazan hanligi").در 902، اهالی قازان بر ضد محمدامین شوریدند و برادرش عبداللطیف را به حکومت برگزیدند اما وی نیز راه ستم پیش گرفت و در 908 عزل شد و محمدامین بار دیگر به حکومت رسید. بااینهمه، پس از چندی، محمدامین بر روسها شورید و قشون روس را شکست داد و بعضی از شهرهای روسیه را به تصرف درآورد و در بهار 912 به قازان بازگشت. ایوان سوم، ظاهرآ براثر فشار روحی ناشی از این شکست درگذشت و پسرش واسیلی چهارم جای او را گرفت. حمله انتقامجویانه او به قازان در 912 نیز به شکست انجامید (رمزی، ج 2، ص70ـ78) و در 913، صلحی مبتنی بر حقوقی برابر میان قازان و مسکو منعقد شد (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "Kazan").با مرگ محمدامین در 924، حکومت اولاد اولوغ محمدخان بر خانات قازان پایان پذیرفت (رورلیچ، ص 27؛ گروسه، ص780). پس از آن به مدت نزدیک به سیسال، خانات قازان مابین خانهای قاسم، شاهعلی و جانعلی (پسران اللهیارخان استراخانی) که مورد حمایت مسکو بودند و شاهزادگان تاتارْ تبارِ کریمه، صاحبگرای و برادرزادهاش سعادتگرایخان، که بر ضد روسیه بودند، دست به دست شد (رجوع کنید به رمزی، ج 2، ص 85ـ152؛ جودتپاشا، ج 1، ص 264؛ فیشر، ص40). در این جابهجاییها، جناحهای موافق و مخالف روسیه قرار داشتند و نفوذ یا عدم نفوذ روسیه بستگی به تسلط قدرتهای رقیب داشت (رجوع کنید به رمزی، ج 2، ص 88ـ97، 113ـ119؛ بطال ـ تایماس، ص30ـ32؛ تمیر، ص410ـ411). سرانجام در زمان ایوان چهارم معروف به مخوف، در جنگ و محاصرهای طولانی، قازان در 959/1552 به دست نیروهای ایوان افتاد (رجوع کنید به رمزی، ج 2، ص 143ـ150؛ والتر، ص 147؛ گوگچه، ص20). روسها شهر را غارت کردند و به قتلعام ساکنان شهر پرداختند و تمام مساجد و مدارس را از بین بردند (د.ا.ترک، ج 6، ص 514ـ515). از آن زمان به بعد تا اوایل قرن یازدهم/ شانزدهم، چندین قیام علیه روسها روی داد که به شدت سرکوب شد (د.ا.د.ترک، همانجا). روسها با تصرف کردن خانات آستراخان در 963/1556، رودخانه ولگا را که از دیرباز به ترکان تعلق داشت به رودخانهای روسی تبدیل کردند و از اینراه تزارهای روسیه به دریای خزر و قفقاز و ماورای آن دست یافتند (رمزی، ج 2، ص150ـ157؛ ورنادسکی، ص 52؛ والتر، ص 148). با این همه، روسها نتوانستند اسلام را در این منطقه ریشهکن کنند (رجوع کنید به براکسآپ، ص320).خانات قاسم. با پناهنده شدن قاسم به دربار مسکو، وی تحتالحمایه روسها شد. او در قلعه میشچر (خان کرمان) که روسها آنجا را کاسیمسکی نامیدهاند و در ساحل چپ رود اوقه قرار داشت، سکنا گزید (رمزی، ج 2، ص60). این شهر در 250 کیلومتری مسکو و در 470 کیلومتری جنوب غربی قازان قرار داشت (د.ا.د.ترک، ذیل "Kasim hanligi"). از این زمان، قاسموف مرکز خانات قاسم شد. جمعیت این شهر، غیرروس بودند و مردمان تاتار و فینو ـ اویغور از دیرباز در آنجا سکونت داشتند.خانات قاسم با خاننشینهای دیگر که در جریان تجزیه اردوی زرین تشکیل گردیده بود تفاوت داشت، زیرا که این خانات فاقد سلسله حاکم از خود بودند و کنیازهای بزرگ و تزارهای مسکو، خانهای آنجا را منصوب میکردند (رورلیچ، همانجا). با تشکیل این خانات در حد فاصل قلمروهای روسهای مسکو و تاتارهای ولگا و استمداد قاسم از واسیلی دوم، برای نخستین بار یک خان مغول تحت فرمان یک کنیاز روس قرار گرفت (رجوع کنید به والتر، ص 126؛ ورنادسکی، ص 46). تأسیس خاننشین قاسموف چنان اهمیتی برای روسیه داشت که آن را نقطه عطفی در مناسبات بین جنگل و دشت خواندهاند (رجوع کنید به ریاسانوفسکی، ص 102ـ103).پس از مرگ قاسمخان در 873، پسرش دانیل به خانی رسید و پس از مرگ وی در 882، خانیِ اولاد اولوغ محمد در خانات قاسم پایان گرفت. بعد از آن، بهترتیب خانهایی از خاندانهای حاکمِ گرای خانات کریمه، خانات آستراخان (چون شاهعلی و جانعلی)، نوادگان احمد، خانِ اردوی زرین، و خانات سیبری به خانی خانات قاسم منصوب گردیدند. با گذشت زمان بر نفوذ تزارهای مسکو بر این خانهای دستنشانده افزوده میشد تا آنکه پس از مرگ واپسین خان، یعنی فاطمه سلطان بیکه در 1092، نزدیک به 130 سال پس از برافتادن خانات قازان، تزارها که دیگر نیازی به وجود خانات قاسم احساس نمیکردند، آن را منحل کردند.خانهای مورد بحث در تمام این مدت به اتفاق نیروهای تحت فرمان خود در لشکرکشیهای روسیه بر ضد خاننشینهای تاتار و کشورها و مردمان دیگر و در سرکوبی قیامهای درگرفته برضد تزاران و حتی در کشمکشهای جانشینی دربار تزاری شرکت کردند. در این مدت، اگرچه بعضی از این خانها به مسیحیت گرویدند و نام عوض کردند، لیکن تلاشهای روسیه برای روس و مسیحی گرداندن اهالی مسلمان خانات قاسم با توفیق همراه نبود (رجوع کنید به د.ا.ترک، ذیل "Kasim hanligi"؛ د.ا.د.ترک، همانجا). احمد تمیر (ص410) وجود دودستگی و اختلافات داخلی بر سر جانشینی را که مسکو نیز در آن نقش مؤثری داشت، از علل انحطاط این دو خانات دانسته است. در طی بیش از یک سده عمر خانات قازان، نوزده بار خانهای آن عوض شدند، در حالیکه در همان مدت فقط چهار فرمانروا در مسکو تغییر یافتند (رجوع کنید به همانجا).خانات قازان از جهت اوضاع اقتصادی و ساختار حکومتی تا حدودی ادامه خانات ایدل (رجوع کنید به د. ا. د. ترک، ذیل "Idil Bulgar hanligi") بوده است. وجود رودها و شاخابههای متعدد و بهویژه دو رود بزرگ ولگا و کاما، خاک حاصلخیز، جنگلهای پر از شکار و امکانات طبیعی دیگر زمینه مساعدی برای رشد و توسعه کشاورزی و دامداری و صنعتگری و تجارت فراهم آورد که به رشد تجارت خارجی کمک میکرد. نظام اجارهداری اراضی موقعیت ممتازی را برای خان، اشراف و اوقاف به منزله زمینداران بزرگ فراهم آورد. شیوه سه نوبتی گردش محصول (محصولات اصلی، آمایش زمین، محصولات جانبی) توأم با باغبانی و دامداری رواج داشت. شکار هم مکمل عمده تأمین معاش دهقانان به شمار میآمد. پوست حیوانات خزدار نظیر سمور، سنجاب و سگ آبی هم از کالاهای عمده تجارتی در حرفههایی چون چرمسازی، کفاشی، جواهرسازی و سفالگریِ سنّت بلغاری همچنان ادامه داشت (رورلیچ، ص30؛ د. ا. ترک، ج 6، ص 507). کار اصلی اهالی کشاورزی بود، گذشته از ترکان مسلمان، چوواشها و فینها هم به کشاورزی میپرداختند (رجوع کنید به بطال ـ تایماس، ص 24).یکی از جهانگردان قرن دهم/ شانزدهم نوشته است که قازانیها نسبت به همتباران دیگر خود متمدنترند، زیرا آنها زمین را شخم میزنند، میکارند، در خانه ]و نه در چادر [زندگی میکنند و به دادوستدهای مختلف اشتغال دارند. جهانگردان بیگانه هم از تاجرپیشگی قازانیها با تمجید یاد کردهاند (همان، ص 25). تجارت از دیرباز چنان توسعه دامنهداری در میان بلغارها داشته که انتشار اسلام در میان آنها از دستاوردهای آن بهشمار آمده است (رجوع کنید به بلغار*). اگرچه ولگای میانه درنتیجه استیلای مغول و اردوی زرین نقش وساطت در تجارت بین شرق و غرب و شمال و جنوب را بالمّره از دست داده بود، با استقرار دولت خانات، به جهت موقعیت جغرافیایی قازان و وجود شبکه راههای گسترده آبی، تجارت، بهویژه تجارت عبوری (ترانزیتی) در آن منطقه، قازان را در نیمه دوم نهم/ پانزدهم به یک مرکز عمده تجارتی با بازارهای روزانه و سالیانه تبدیل کرد (رورلیچ، همانجا؛ د.ا.ترک، ج 6، ص 507؛ د.ا.د.ترک، ذیل "Kazan hanlgi"). بازرگانان بیگانه زیادی در قازان مقیم میشدهاند و گویا محلهای مخصوص ایشان بهوجود آمده بودهاست. در 24 سپتامبر هر سال، در یکی از جزایر ولگا، که در نزدیکی قازان قرار داشته، بازار مکارهای برپا میشده و برپایی آن، نقل و انتقالات کالاهای تجارتی را تسهیل میکردهاست (د.ا.ترک، همانجا). مسکو که از تجارت با قازان استفاده میبرد، منافعش تحتالشعاع تحولات سیاسی در مناسباتش با تاتارها، بهویژه خانات قازان و کریمه قرار میگرفت. چنانکه قازان به مدت دو دهه صحنه رقابت مسکو و کریمه به منظور کسب موقعیت انحصاری برای خودشان بوده است (رجوع کنید به رورلیچ، ص 28). واسیلی سوم (1505ـ1533) که ادامهدهنده سیاست فشار وارد کردن ایوان سوم (رجوع کنید به سطور گذشته) بر خانات قازان بود، با صدور فرمانی تجارت بازرگانان روسی را در پایتخت خانات ممنوع اعلام کرد و در مقابل، بازار مکاره سالیانهای را ابتدا در واسیلسورسک و سپس در نزدیکی صومعه سنماکاریوس، واقع در محل پیوستن رود وتلوگا به ولگا بنیاد نهاد که به رقیب موفقی در برابر قازان تبدیل شد. این بازار در اوایل قرن سیزدهم/ نوزدهم به نیژنی نووگرود منتقل شد و شهرتی گسترده کسب کرد (ریاسانوفسکی، ص 108؛ د.ا.ترک، ج 6، ص 511).وجود زمینه اقتصادی (رجوع کنید به سطور بالا) از دیرباز بستر مساعدی برای رشد و پیشرفت یکجانشینی و پیدایش روستاها و شهرها در منطقه میانی ولگا پدید آورد (رجوع کنید به رورلیچ، ص30؛ د.ا.ترک، همانجا). تأثیر تمدن اسلامی بر توسعه شهرنشینی و ساختار شهرها و شیوه زندگی ساکنان آنها هم واقعیتی است که اسناد تاریخی و حفاریهای باستانشناسی آن را تأیید میکند. یافتههای کاوشهای مذکور حاکی از آن است که اهالی خانات عمومآ به دامداری، زراعت، ماهیگیری و تجارت پوست و پوستین و غیره اشتغال داشتهاند (رجوع کنید به د.ا.د.ترک، همانجا).ادبیات در دوره خانات قازان رشد و ترقی یافت، اما متأسفانه آثار معدودی در این زمینه به دست آمدهاست. معروفترین شاعر شناختهشده این دوره محمدیار محموداوغلو است که آثاری چون تحفه مردان و وفور صدور را در آستانه سقوط خانات سروده است. شاعران گمنامی نیز بیگمان وجود داشتهاند که متأسفانه آثاری از سرودههای ایشان به روزگار ما نرسیدهاست. از وجود شاعرانی به نام قریفبک، اُمّیکمال، محمدشرف اطلاع داریم که آخرین آنها مؤلف اثری بهنام ظفرنامه ولایت قازان بودهاست (رورلیچ، ص 31؛ د.ا.د.ترک، همانجا). به نظر میرسد که زبان ادبی تاتاری در سالهای پیش از سقوط خانات شکل یافته بودهاست. یرلیغی که صاحبگرای خان صادر کرده و به «خانیرلیغی» معروف شده و موجود است، ضمن داشتن ارزش تاریخی، نمونهای از زبان ادبی اداری آن دوره را نیز به دست میدهد (رورلیچ، ص30ـ31؛ د.ا.د.ترک، همانجا).منابع: ماری براکسآپ، «تاتارهای ولگا»، در ملیتهای شوروی : مجموعه 21 مقاله، زیر نظر گراهام اسمیت، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1375ش؛ احمد جودتپاشا، تاریخ جودت، استانبول 1309؛ م.م. رمزی، تلفیق الاخبار و تلقیح الاثار فی وقائع قَزّان و بلغار و ملوک التتار، اورنبورگ 1908، چاپ افست تهران 1976؛ رنه گروسه، امپراطوری صحرانوردان، ترجمه و تحشیه عبدالحسین میکده، تهران 1353ش؛ جمال گوگچه، قفقاز و سیاست امپراتوری عثمانی، ترجمه وهاب ولی، تهران 1373ش؛ والتر، تاریخ روسیه: از پیدایش تا 1945، ترجمه نجفقلی معزّی، تهران 1338ش؛Abdullah Battal-Taymas, Kazan Turkleri: Turk tarihinin hazin yapraklari, Ankara 1988; EI1, s.v. "Kazan" (by W. Barthold); EI2, s.vv. "Bulghar" (by I. Hrbek), "Kazan" (by W. Barthold [A. Bennigsen]; Alan Fisher, The Crimean Tatars, Stanford, Calif. 1987; Joseph von Hammer- Purgstall, Geschichte der goldenen Horde in Kiptschak: das ist der Mongolen in Russland etwa 1200-1500, Pesth 1840, repr. Amsterdam 1979; History of the USSR, translated from the Russian by George H. Hanna, pt.1, Moscow: Progress, 1977; IA, s.vv. "Bulgar" (by Akdes Nimet Kurat), "Kasim hanligi", "Kazan" (by Resid Rahmeti Arat); Beatrice Forbes Manz, The rise and rule of Tamerlane, Cambridge 1991; Nicholas Valentine Riasanovsky, A history of Russia, New York 1993; Azade-Ayse Rorlich, The Volga Tatars: a profile in national resilience, Stanford, Calif. 1986; Ahmet Temir, "Kazan hanligi (1437-1552)", in Turk dunyasi el kitabi, vol.1. Ankara: Turk Kulturunu Arastirma Enstitusu, 1992; TDVIA, s.vv. "Altin Orda hanligi" (by Mehmet Saray), "Idil Bulgar hanligi" "Kasim hanligi" (by Ahmet Tasagil), "Kazan", "Kazan hanligi" (by Ismail Turkoglu); George Vernadsky, A history of Russia, New Haven 1942.