خانِ آرزو، شهرت سراجالدین علی خان، ادیب، نویسنده، ناقد ادبی و شاعر فارسیگوی هندی قرن دوازدهم. او ملقب به استعدادخان، معروف به خان صاحب و متخلص به آرزو بود (رجوع کنید به خانآرزو، 1383ـ1385ش، ج 1، ص 186؛ خوشگو، دفتر3، ص 312، 319، 331) و در اکبرآباد (آگره*)، در سال 1099 به دنیا آمد، مادّه تاریخ آن «نزل غیب» است (رجوع کنید به خوشگو، دفتر3، ص 313ـ314، بهنقل از خانآرزو؛ قس خانآرزو، 1383ـ1385ش، ج 1، مقدمه زیبالنساء علیخان، ص 13، که به نادرست گوالیار را زادگاه خانآرزو دانستهاست). برخی برای تولد خانآرزو سالهای دیگری را ذکر کردهاند (رجوع کنید به آزاد بلگرامی، 1331، دفتر2، ص 227؛ صدیق حسنخان، ص 32). او سالیانی از عمر خود را در گوالیار، شهر اجداد مادریاش، گذراند، چنانکه آنجا را وطن دوم خود نامیدهاست (رجوع کنید به خوشگو، همانجا، به نقل از خانآرزو).خانآرزو نبیره پسریِ خواهرزاده شیخنصیرالدین محمود مشهور به چراغ دهلی* (متوفی 757) بود و از طرف مادر، نسبش به شیخمحمد غوث گوالیاری*(متوفی 970) میرسید (خانآرزو، 1383ـ1385ش، ج 1، ص 188؛ آزاد بلگرامی، همانجا). او در بیتی، عطار نیشابوری* را از نیاکان خود شمردهاست (رجوع کنید به خانآرزو، 1383ـ1385ش، همانجا). پدر خانآرزو، شیخ حسامالدین (متوفی 1115)، گذشته از منصبداری لشکر اورنگزیب (حک : 1068ـ1118)، اهل فضل و حکمت بود و با برخی فضلای روزگار مباحثه و گفتگو میکرد و نیز با تخلص حسامی شعر میسرود (خانآرزو، 1383ـ1385ش، ج 1، ص 359ـ360). بخشی از پروردگی ذوق ادبی سراجالدین نوجوان متأثر از تربیت پدر بود.سراجالدین از پنج یا شش سالگی با خواندن آثار سعدی به آموختن ادبیات فارسی همت گماشت و تا اوایل نوجوانی به خواندن عربی پرداخت و در همان روزگار در خود ذوق شعری یافت. در گوالیار، دو یا سه ماه در محضر میرعبدالصمدِ سخن و پس از آن مدتی نزد میرغلام علی احسنی سرودههای خود را برای نقد و اصلاح میخواند (همان، ج 1، ص 87، 186، ج 2، ص 716؛ خوشگو، دفتر3، ص 313، به نقل از خانآرزو). پدرش را در شانزده سالگی از دست داد (رجوع کنید به خوشگو، دفتر3، ص 22). پس از آن، تصمیم گرفت به لشکر اورنگزیب بپیوندد و به این منظور رهسپار دکن شد، اما نرسیده به آنجا از مرگ شاه آگاه شد و به گوالیار بازگشت و پس از چندی، به اکبرآباد رفت (خانآرزو، 1383ـ 1385ش، ج 1، ص 186؛ خوشگو، دفتر3، ص 313ـ 314، به نقل از خانآرزو). پنج سال نزد شیخ عمادالدین، مشهور به درویشمحمد، علوم عربی متداول روزگار را آموخت و در این میان، با شاعرانی چون شاهگلشن، میرزا حاتمبیگ و محمد مقیمآزاد آمدوشد و همنشینی کرد (خانآرزو، همانجا؛ خوشگو، دفتر3، ص 314، به نقل از خانآرزو). بخشی از زندگی آرزو در روزگار کشمکشهای شاهزادگان و حاکمان وقت، از جمله محمداعظم (متوفی 1197) با محمدمعظم (حک : 1118ـ1124)، جهاندارشاه (حک : 1124ـ1125) با محمد فرخسیر (حک : 1125ـ1131)، و سادات باره (رجوع کنید به باره سادات*) با محمدشاه (1131ـ1161) گذشت و با شغلهای دولتی، از جمله سوانحنگاری گوالیار و گاه بیکاریهای مقطعی همراه بود (رجوع کنید به خانآرزو، 1383ـ1385ش، ج 1، ص 187؛ خوشگو، همانجا).در 1132، به دهلی رفت و نزدیک به 35 سال در آنجا زیست (رجوع کنید به خانآرزو، 1383ـ1385ش، ج 1، ، ص 187ـ 188؛ آزاد بلگرامی، 1871، ص 118). در دهلی با آنندرام مخلصِ سیالکوتی*، شاعر و نویسنده و سیاستپیشه بلندمرتبه، آشنا شد. مخلص که روزگاری شاگرد بیدل دهلوی* (متوفی 1133) بود، این بار به شاگردی خانآرزو درآمد و از قدرت و نفوذ خود برای کمک و حمایت وی استفاده کرد (خانآرزو، 1383ـ 1385ش، ج 3، ص 1509؛ خوشگو، دفتر3، ص 331؛ آزاد بلگرامی، 1871، همانجا). خانآرزو در هند از حمایتهای مالی امیران و بزرگانی چون اسحقخان، نجمالدوله، محمدعلی سالارجنگ و شجاعالدوله بهره یافت (آزاد بلگرامی، 1871، ص 118ـ119).بر پایه گفته اجملی الهآبادی در تذکره خازنالشعراء (ص 64) میتوان گفت که خانآرزو شیعه بودهاست. او به امامان شیعه ارادت میورزید (رجوع کنید به خانآرزو، 1375ش، ص 6ـ7، 12، 143؛ همو، 1991، ص 167)، ولی از افراطورزیهای حکومت صفوی و نیز تعصبورزی اظهار ناخشنودی میکرد (رجوع کنید به خانآرزو، 1383ـ1385ش، ج 2، ص 579، 1071، 1083، ج 3، ص 1619).خانآرزو شاگردان فراوانی داشت و بسیاری از همروزگارانش از جمله خوشگو، حاکم لاهوری* و ثابتِ اللّهآبادی* در انجمنهای ادبی یا دیدارهای دوستانه، سرودههای خود را به قصد اصلاحشدن برای او میخواندند یا اشعارشان را برای وی میفرستادند و او آنها را مطالعه و نقد و بررسی میکرد (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 323، 396، 416، ج 3، ص 1533، 1649؛ خوشگو، دفتر3، ص 321؛ حاکم لاهوری، ص80). او در جوانی، سرخوش لاهوری*، ناجی و باذل مشهدی* را دید و ایشان را به استعداد و هنر خود معتقد ساخت. با بیدل نیز در اوایل حکومت فرخسیر دوبار دیدار کرد. از دیگر آشنایان وی، باید به واله داغستانی (متوفی 1170) اشاره کرد که اگرچه با خانآرزو دوستی نزدیک نداشت، در پریشانحالیهای وی یاری بسیار کرد (رجوع کنید به خانآرزو، 1383ـ 1385ش، ج 1، ص 237، 240ـ241، ج 2، ص 676ـ 677، ج 3، ص 1812، 1691).خانآرزو در 1169 در لکهنو درگذشت (آزاد بلگرامی، 1871، ص 119). هرچند، او کمتر به اردو شعر گفتهاست، بیگمان از استادان و مروّجان شعر اردو بهشمار میآید. بسیاری از اردوسرایان مثل شاهمبارک آبرو، شرفالدین مضمون، غلام مصطفی یکرنگ و میرمحمدتقی میر از شاگردان خانآرزو بودهاند (رجوع کنید به خانآرزو، 1401، ص 76؛ میر، ص 28ـ29؛ قائم، ص 34ـ36، 42، 121ـ122). آنچه او از خود بهجای گذاشته است، از دو جنبه ذوقی ـ هنری و پژوهشی ـ انتقادی اهمیت دارد. از میان کارهای ذوقی ـ هنری وی به سرودههایش میتوان اشاره کرد که از آثار میانهروِ سبک هندی شمرده میشوند و از استعارات پیچیده و ترکیبات مبهم و دور از ذهن تقریبآ عاریاند. زبان شعر او یکدست و روان نیست و همچون شعر بسیاری از سخنوران سبک هندی، گاه نمودهایی از ضعف تألیف در آن به چشم میخورد (برای نمونه رجوع کنید به خانآرزو، 1428، ص 59، بیت 2، ص 65، بیت 3، ص171، بیت 14، ص 119، بیت 7). کارهای تحقیقی خانآرزو آکنده است از بدایع شگرف زبانشناسی و نقد و سبکشناسی (رجوع کنید به شفیعی کدکنی، 1375ش، ص 27، 29، 34ـ35، 38). او به نقد ادبی در زبان فارسی هویت مستقل بخشید و آن را بر پایه اصول علمی زبانشناسی و بلاغت و لغتشناسی بنیاد نهاد (فتوحی، ص 357). توجه به ساخت و صورت شعر از برجستهترین جنبههایی است که در آثار انتقادی خانآرزو دیده میشود. او همواره در پی تعیین کردن تناسب هر واژه در یک بیت با دیگر واژگان آن بیت است. او در این زمینه، بر کارکرد هر عنصر زبانی تأکید میورزد و اگر در بیتی عنصری را بیکارکرد (فاقد نقش، بیتناسب، حشو) بیابد، بر شاعر خرده میگیرد (رجوع کنید به شفیعی کدکنی، 1375ش، ص 28ـ29، 40؛ فتوحی، ص 363، 379). اظهارات دقیق و فنّی و بیسابقه خانآرزو در باب تحولات دورهای شعر فارسی و عناصر سبکیِ غالب در هر عصر و ویژگیهای فردی شعر هر شاعر نشان میدهد که او در تاریخ ادبیات فارسی، سبکشناسی طراز اول است (رجوع کنید به شفیعی کدکنی، 1382ش، ص 1ـ16). خانآرزو در اغلب اظهارنظرهای خود از جانبداری و تعصبورزی پرهیز کرده است (خانآرزو، 1352ش، مقدمه سید محمداکرم، ص سیوپنج، چهلویک؛ فتوحی، ص 357ـ358). در این میان، شاید انتقادهای او به حزین لاهیجی با برخی مسائل شخصی و نیز حس هندیگرایی آمیخته است (رجوع کنید به خانآرزو، 1383ـ 1385ش، ج 1، ص 379ـ380).نثر فارسی خانآرزو از تأثیرات زبان هندی برکنار نمانده است. گاه در آثار او اطناب در جملهپردازی و نیز تأثیرپذیری از نحو عربی دیده میشود (رجوع کنید به همو، 1381ش، مقدمه شمیسا، ص 15ـ17).آثار1) سرودهها. مثنوی چهارهزار بیتی حسن و عشق یا شور عشق یا سوزوساز که در تقلید از محمود و ایاز زلالی خوانساری (?1025) سروده شدهاست (همان، ص50؛ خوشگو، دفتر3، ص 314، به نقل از خانآرزو؛ ریحانه خاتون، ص 105). مثنوی عالم آب در جواب ساقینامه ظهوری ترشیزی (?1025؛ خانآرزو، 1381ش، ص50). مثنوی جوشوخروش در جواب سوزوگداز نوعی خبوشانی (1019؛ همانجا؛ خوشگو، دفتر3، ص 315، به نقل از خانآرزو). مثنوی عبرت فسانه به تقلید از قضاوقدر سلیم طهرانی (1057؛ خانآرزو، 1352ش، همان مقدمه، ص هیجده؛ همو، 1381ش، همانجا، غیرت فسانه (کذا)؛ قس ریحانه خاتون، ص 106، که به نادرست این اثر را در وزن حدیقه سنایی دانستهاست). مثنوی مهر و ماه یا مهر و وفا در وزنی نامأنوس (ریحانه خاتون، همانجا). مثنوی دیگری در وزن حدیقه سنایی (خوشگو، همانجا). دیوانهای مستقل در جواب سلیم طهرانی، شفیعای اثر شیرازی (زنده در 1125)، بابافغانی (925)، نوعی خبوشانی (1019) و کمال خجندی (?803؛ رجوع کنید به خانآرزو، 1383ـ1385ش، ج 1، ص 153، ج 2، ص 721؛ همو، 1428، مقدمه صدیقی، ص 25ـ26؛ همو، 1352ش، همانجا) و سرودههای متفرقه شامل غزلیات، رباعیات، قطعات، قصائد و مسمطات (رجوع کنید به خوشگو، دفتر3، ص 314ـ315، به نقل از خانآرزو؛ ریحانه خاتون، ص 104).2) نثرهای ادبی و رسالههای متفرقه. پیام شوق در پاسخِ نامههای اعزّه؛ رقعات؛ گلزار خیال، درباره جشنِ هولیِ هندوستان؛ آبروی سخن، در توصیف حوض و فواره و غیره، به همراه برخی خطبهها و دیباچهها؛ رساله ادب عشق (خانآرزو، 1381ش، همو، 1352ش، همانجاها).وارسته لاهوتی چند خطبه و دیباچه از آنِ خانآرزو را در کتاب خود، صفات کائنات، آورده است (اردو دائره معارف اسلامیه، ص 66). در بخش پنجمِ مجموعهای به شمارهM12a در انجمن آسیایی بنگال چند نامه منسوب به خانآرزو وجود دارد. همچنین اثر دیگری به نام رساله تعزیرات به خانآرزو نسبت داده شده است که نسخه فرسودهای از آن با شماره 45 در کتابخانه ندوةالعلمای لکهنو نگهداری میشود (رجوع کنید به کتابخانه ندوةالعلماء، ص 74).از کلیات خانآرزو، چه به صورت کلی و چه به صورت دیوانهای جداگانه، نسخههایی در کتابخانههای گوناگون در دست است (رجوع کنید به خانآرزو، 1428، همان مقدمه، ص 27؛ منزوی، ج 8، ص 1121؛ فهرست میکروفیلم نسخههای خطی فارسی و عربی، ج 1، ص 96؛ اطهرشیر، ص 82؛ خانبهادر و سرفراز، ص 127؛ عباسی نوشاهی، ص 27).3) فرهنگنویسی. الف) سراجاللغة یا سراجاللغات، در توضیح چهلهزار لغت کهن فارسی. خانآرزو در این کتاب به نقد و اصلاح مطالب فرهنگهای دیگری چون برهان قاطع، فرهنگ جهانگیری و فرهنگ رشیدی پرداخته است (ریحانه خاتون، ص110ـ112، 116ـ119). تألیف این اثر در 1147 انجام یافت (رجوع کنید به دبیرسیاقی، ص 161) و در هند در 1266/1850 چاپ سنگی شد (مشار، ج 2، ستون 2375).ب) چراغ هدایت در لغات و اصطلاحات شاعران متأخر فارسی. این اثر برای فارسیگویان هندی تألیف شده و بارها در ذیل غیاثاللغات غیاثالدین رامپوری به چاپ رسیده است (دبیرسیاقی، ص 162ـ163)، از جمله به کوشش منصور ثروت در تهران در 1363ش. لالهتیک چندبهار* در تألیف بهار عجم از دو اثرِ گفتهشده بهره برده است. از این دو کتاب سرقت ادبی شده است (خانآرزو، 1383ـ1385ش، ج 2، ص 588ـ 589، 1064).ج) زایدالفواید. در مصادر و مشتقات فارسی (زوایدالفواید نیز ذکر شده است رجوع کنید به همو، 1352ش، همان مقدمه، ص نوزده). گویا الگوی این اثر زوایدالفواید هانسوی بوده است (استوری، ج 1، بخش 2، ص 837).د) نوادرالالفاظ. این کتاب نقد و اصلاحی است بر غرائباللغات هانسوی که در توضیح واژگان هندی و برابرهای فارسی و عربی و ترکی آنها نگاشته شده است. مدخلبندیِ الفبایی این کتاب از غرائباللغات منظمتر و اظهارات خانآرزو از عبدالواسع هانسوی مستدلتر و تحقیقیتر است (برای نمونه رجوع کنید به خانآرزو، 1951، ص10، 45، 169، 252، 372). خانآرزو در این کتاب گاه به فرهنگ دیگر خود، سراجاللغة، استناد کرده است (برای نمونه رجوع کنید به ص 12، 108ـ 109، 320). نوادرالالفاظ به تصحیح سیدعبداللّه در سال 1330ش/1951 در کراچی به چاپ رسید.4) شرح متن. الف) خیابان گلستان، در شرح گلستان سعدی. خانآرزو در این اثر برخی از دیگر شرحهای گلستان را نیز نقد کرده است. نورمحمدخان در اسلامآباد، در 1375ش این کتاب را به چاپ رساند.ب) سراج وهاج، در شرح و تفسیر منازعه منظوم چهار ادیب به نامهای نثاری، ماهر، عزت و روشنضمیر بر سر بیت معروف حافظ، «کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز/ باشد که بازبینیم دیدار آشنا را». از این رساله نسخهای به شماره 89ـ HL در کتابخانه عمومی شرقی خدابخش پتنه نگهداری میشود.ج) شکوفهزار، در شرح تفسیر اسکندرنامه نظامی (خانآرزو، 1381ش، ص50؛ خوشگو، دفتر3، ص 315، به نقل از خانآرزو). از این اثر با نام بهار باران نیز یاد شدهاست (رجوع کنید به خانبهادر و سرفراز، ص 128؛ منزوی، ج 7، ص140). این شرح دو بار با عنوان شرح سکندرنامه نظامی در هند چاپ سنگی شدهاست (رجوع کنید به مشار، ج 2، ستون 2434).د) شرح بر قصائد عرفی (رجوع کنید به استوری، ج 1، بخش 2، ص 835؛ منزوی، ج 7، ص 716).ه ) شرح قصائدخاقانی (رجوع کنید به استوری،ج1،بخش2، ص838).رسالهای در شرح گل کُشتی اثر عبدالعال نجات نیز بدو منسوب شدهاست (رجوع کنید به ریحانه خاتون، ص 141؛ اردو دائره معارف اسلامیه، ص 65؛ نقوی، ص 336).5) نقدها. الف) سراج منیر، در نقد و جواب اثر انتقادی منیر لاهوری*، به نام کارنامه. خانآرزو در این اثر به دفاع از شعر نوگرایانی چون عرفی، طالب، زلالی و ظهوری ــکه منیر در کارنامه از آنها انتقاد کرده بودــ پرداخته است (خانآرزو، 1356ش، مقدمه سیدمحمد اکرم، ص سیوچهار ـ سیوهفت). سیدمحمد اکرم در 1356ش سراج منیر را به پیوست کارنامه منیر لاهوری منتشر ساخت.ب) تنبیهالغافلین، بحثبرانگیزترین کتاب خان آرزو که در انتقاد از شعر حزین لاهیجی* در حدود 1157 نوشته شد و واکنش برخی ادیبان روزگار را به مخالفت یا موافقت برانگیخت (رجوع کنید به خانآرزو، 1401، مقدمه سیدمحمد اکرم، ص چهلوپنج چهلوهشت، پنجاهونه؛ آزاد بلگرامی، 1871، ص 195ـ196؛ واله داغستانی، ص 634ـ635؛ شفیعی کدکنی، 1375ش، ص 118ـ362؛ فتوحی، ص 385ـ386؛ سیالکوتی مل وارسته لاهوری، مقدمه سیدحسن عباس، ص 169؛ استوری، ج 1، بخش 2، ص 837ـ838).ج) داد سخن، در شرح قصیدهای از قدسی مشهدی* و نقدهای منظوم شیدای فتحپوری* و منیر لاهوری بر آن. سیدمحمداکرم این کتاب را در 1352ش در راولپندی به چاپ رساندهاست.د) احقاق حق، رسالهای است در انتقاد از سرودههای حزین لاهیجی (رجوع کنید به سیالکوتی مل وارسته لاهوری، همان مقدمه، ص170؛ استوری، ج 1، بخش 2، ص 838).6) بلاغت و قواعد زبان. الف) معیارالافکار، در قواعد صرفی و نحوی زبان فارسی (استوری، ج 1، بخش 2، ص 835ـ836). ب) عطیه کبری، در بیان. ج) موهبت عظمی، در معانی.خانآرزو در دو اثر اخیر افزون بر مباحث نظری، به ملاحظات انتقادی هم پرداختهاست. این دو رساله که در زبان فارسی بیسابقهاند، در یک مجلد به کوشش سیروس شمیسا در تهران، در 1381ش به چاپ رسیدهاند. دو کتاب مفتاحالعلوم* و تلخیصالمفتاح* الگوی خانآرزو در تألیف این دو رساله بودهاند (خانآرزو، 1383ـ1385ش، ج 1، ص 189).7) زبانشناسی و سبکشناسی و نظریه ادبی. کتاب مثمر، که با الگوبرداری از المزهر سیوطی نوشته شده و مجموعهای است از نظریات خانآرزو در زبانشناسی و لغتشناسی و سبکهای شعری. خانآرزو در این اثر یافتههای ارزشمندی را در باب ارتباط دو زبان فارسی و سنسکریت عرضه کرده است (رجوع کنید به همو، 1991، ص 1، 221). ریحانه خاتون مثمر را در 1370ش/ 1991 در کراچی چاپ کرد.8) تذکرهنویسی. مجمعالنفایس، شامل نام و شرححال مختصر شاعران پارسیسرا و برگزیده شعرهای آنان از نخستین دورهها تا روزگار مؤلف، که در حدود000 ، 35 بیت را دربرمیگیرد. یکی از منابع خانآرزو برای تألیف مجمعالنفایس، گزیدهای تألیف میرزا صائب تبریزی (متوفی 1081) بوده که از آن با نام بیاض، سفینه و منتخبات یاد کردهاست (رجوع کنید به همو، 1383ـ1385ش، ج 2، ص 575، 652، 1166). خانآرزو در مجمعالنفایس کمتر به بحثهای تاریخی پرداخته و اهتمامی در باب اطلاعات زندگی شاعران نورزیده است (همان، ج 1، ص 43ـ44؛ آزاد بلگرامی، 1871، ص 118)، اما به لحاظ انتقادی، ردّ سخن دیگر تذکرهنویسان و ژرفنگریهای سبکشناسانه غنای ویژهای بر کتاب بخشیده است (برای نمونه رجوع کنید به خانآرزو، 1383ـ1385ش، ج 2، ص 549ـ550، 907، 928ـ929، 964، 1013ـ1014، ج 3، ص 1345، 1679). این تذکره سه جلدی در سالهای 1383ش (جلد یکم به کوشش زیبالنساء علیخان) و 1385ش (جلد دوم به کوشش مهر نورمحمدخان، جلد سوم به کوشش محمد سرفراز ظفر) در اسلامآباد به چاپ رسیدهاست.منابع: میرغلامعلیبن نوح آزاد بلگرامی، خزانه عامره، چاپ سنگی کانپور 1871؛ همو، مآثر الکرام، دفتر1، آگره 1328/1910، دفتر2، حیدرآباد، دکن 1331/1913؛ علیکبیر اجملی الهآبادی، تذکره خازنالشعراء، چاپ اختر مهدی رضوی، تهران 1386ش؛ اردو دائره معارف اسلامیه، لاهور 1384ـ1410/ 1964ـ1989، ذیل «آرزو» (از وحید قریشی)؛ سید اطهرشیر، مرأةالعلوم، ج :3 فهرست مخطوطات فارسی خدابخش اوریننل پبلک لائبریری، پننه، پتنه 1967؛ عبدالحکیم حاکم لاهوری، تذکره مردم دیده، چاپ سیدعبداللّه، لاهور 1339ش؛ سراجالدین علیبن حسامالدین خانآرزو، تذکره مجمعالنفایس، اسلامآباد 1383ـ1385ش؛ همو، تنبیه الغافلین، چاپ سید محمد اکرم، لاهور 1401؛ همو، خیابان گلستان: شرح گلستان سعدی، چاپ مهرنور محمدخان، اسلامآباد 1375ش؛ همو، داد سخن، چاپ سیدمحمد اکرم، راولپندی 1352ش؛ همو، دیوان، چاپ نورالاسلام صدیقی، دهلینو 1428/2007؛ همو، سراج منیر، در ابوالبرکات منیر لاهوری، کارنامه، چاپ سیدمحمد اکرم، اسلامآباد 1356ش؛ همو، عطیه کبری و موهبت عظمی: نخستین رسالات به زبان فارسی در بیان و معانی، چاپ سیروس شمیسا، تهران 1381ش؛ همو، مُثِمر، چاپ ریحانه خاتون، کراچی 1991؛ همو، نوادر الالفاظ، مرتبه سیدعبداللّه، کراچی 1992؛ بندربن داس خوشگو، سفینه خوشگو، دفتر3، چاپ سیدشاهمحمد عطاءالرحمان عطاکاکوی، پتنه 1378/1959؛ محمد دبیرسیاقی، فرهنگهای فارسی و فرهنگ گونهها، تهران 1368ش؛ ریحانه خاتون، احوال و آثار خانآرزو : 1099 ه / 1687 ع 1169ه / 1755 ع ، دهلی 1987؛ سیالکوتی مل وارسته لاهوری، رساله احقاق حق وارسته سیالکوتی مل، چاپ سیدحسن عباس، قند پارسی، ش 29ـ30 (بهار و تابستان 1384)؛ محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعری در هجوم منتقدان: نقد ادبی در سبک هندی پیرامون شعر حزین لاهیجی، ]تهران [1375ش؛ همو، «مسائل سبکشناسی از نگاه ’آرزو’»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال 36، ش 2 (تابستان 1382)؛ صدیق حسنخان، تذکره شمع انجمن، چاپ محمدکاظم کهدویی، یزد 1386ش؛ خضر عباسی نوشاهی، فهرست نسخههای خطی فارسی: کتابخانه همدرد کراچی، اسلامآباد 1368ش؛ محمود فتوحی، نقد ادبی در سبک هندی، تهران 1385ش؛ فهرست میکروفیلم نسخههای خطی فارسی و عربی، ]دهلینو[: مرکز میکروفیلم نور، 1379ـ1380ش؛ قیامالدین علی قائم، تذکره مخزن نِکات، چاپ سیداظهار الحسن رضوی، لاهور 1966؛ کتابخانه ندوةالعلماء، فهرست نسخههای خطی فارسی کتابخانه ندوةالعلماء لکهنو، دهلینو: مرکز تحقیقات زبان فارسی در هند، 1365ش؛ خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران 1337ـ1342ش؛ احمد منزوی، فهرست مشترک نسخههای خطی فارسی پاکستان، اسلامآباد 1362ـ1370ش؛ میرمحمدتقی میر، نکاتالشعراء، چاپ عبادت بریلوی، لاهور 1980؛ علیرضا نقوی، تذکرهنویسی فارسی در هند و پاکستان، تهران 1343ش؛ علیقلیبن محمدعلی واله داغستانی، تذکرة ریاضالشعراء، چاپ محسن ناجی نصرآبادی، تهران 1384ش؛Khan Bahadur and ‘Abdu’l - Kadir-e- Sarfaraz, A descriptive catalogue of the Arabic, Persian and Urdu manuscripts in the library of the University of Bombay, Bombay 1935; Charles Ambrose Storey, Persian literature: a bio-bibliographical survey, vol.2 pt.2, London 1972.