خالدالکاتب (خالدبن یزید کاتب تمیمی)، شاعر و کاتب قرن سوم. کنیه وی ابوهیثم و خراسانیتبار بود (ابوالفرج اصفهانی، ج20، ص 274). او در دوره طولانی حیاتش، خلفای عباسی را از مأمون تا معتمد (198ـ279) درک کرد (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانی، ج20، ص 275، ج 22، ص 213، ج 23، ص 208؛ حصری، ج 2، ص 745؛ خطیب بغدادی، ج 9، ص 250، 252).خالد، کاتب سپاه در بغداد بود (ابوالفرج اصفهانی، ج 20، ص 274؛ خطیب بغدادی، ج 9، ص250). محمدبن عبدالملک زیّات (متوفی 223) منصب اعطا (مسئولیت تقسیم عطاء*) را در سرحدات به وی سپرد (ابوالفرج اصفهانی، همانجا؛ یاقوت حموی، ج 11، ص 48). خالد از همنشینان علیبن هشام (فرمانده مأمون)، ابراهیمبن مهدی (متوفی 224) و فضلبن مروان (متوفی 250) بود (ابوالفرج اصفهانی، ج20، ص 274ـ 275؛ خطیب بغدادی، ج 9، ص 255ـ256).عنایت نامتعارف خالد به پسران کمسن و سال سبب شد که ابوتمّام* او را در اشعارش به تمسخر گرفته و او را «یا خالدالبارد» خطاب کند. کودکان نیز با خطاب «یا خالد»، «یابارد» او را آزار میدادند (ابوالفرج اصفهانی، ج20، ص280ـ282، 286؛ خطیب بغدادی، ج 9، ص 251؛ یاقوت حموی، همانجا). خالد در پایان عمر دچار اختلال حواس شد (ابنمعتز، ص 405؛ ابوالفرج اصفهانی، ج20، ص 274، 283؛ صابی، ص 162ـ163)، با این همه در آن حال نیز شعر میسرود. وی در سالهای بین 262 تا 270 در بغداد درگذشت (رجوع کنید به یاقوت حموی، ج 11، ص 52؛ ابنشاکر کتبی، ج 1، ص 402؛ ابنتغری بردی، ج 3، ص 36).اشعار خالد بسیار لطیف بود آن چنان که به صاحب قطعههای لطیف معروف بود و به موضوعات تغزلی میپرداخت (ابنمعتز، همانجا؛ شابشتی، 1406، ص 15ـ16؛ حصری، همانجا). سرودههای او با اشعار نابغه ذُبیانی* و بشاربن برد* برابری میکرد (رجوع کنید به ابنمعتز، همانجا). اشعار او غالباً در چهار بیت سروده میشد (ابوالفرج اصفهانی، ج20، ص 276؛ شابشتی، 1406، ص 15). خالد اولین شاعری بود که در وصف سامرا قصیدهای بلند سروده و به همین سبب مورد طعن و اعتراض دعبلِ خزاعی* قرار گرفت (ابوالفرج اصفهانی، ج20، ص 275ـ276). خالد سرودههای خود را بیان حال خود دانسته که در آنها نه مدح کسی را گفته و نه کسی را هجو کرده است (رجوع کنید به همان، ج20، ص 279؛ شابشتی، 1406، ص 15ـ 17). باوجود اینکه اشعار وی را آوازهخوانان در مجلس خلفا و امرا میخواندند، چندان در بین مردم حفظ نشد و خود نیز آنها را فراموش کرده بود (رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانی، ج20، ص 275، 283، ج 22، ص 212ـ213، ج 23، ص 82ـ83، 208؛ شابشتی، 1406، ص 19).ابوبکر صولی (متوفی 335) اشعار خالد را در دویست ورق مدون ساخت (ابنندیم، ص190؛ خطیب بغدادی، ج 9، ص250). با آنکه به گفته شابشتی (1362، ص 254) در شعر خالد مدح و هجو وجود ندارد، در نسخه خطی دیوان وی در کتابخانه ظاهریّه (دارالکتب الظاهریة) قصایدی در مدح حسنبن وهب کاتب بهچشم میخورد (رجوع کنید به همان، ص 254، پانویس 3). افزون بر آن هجوهایی نیز از خالد در منابع موجود است (برای نمونه رجوع کنید به ابوالفرج اصفهانی، ج20، ص280؛ یاقوت حموی، ج 11، ص 49). نسخهای نیز از دیوان وی در کتابخانه عمومی دمشق موجود است (رجوع کنید به بروکلمان، ج 2، ص 38). دیوان خالد با تحقیق کارین صادر سال 1427/ 2006 در دمشق بهچاپ رسیده است.منابع: ابنتغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره ?] 1383[ـ 1392/ ?] 1963[ـ1972؛ ابنشاکر کتبی، فواتالوفیات، چاپ احسان عباس، بیروت 1973ـ1974؛ ابنمعتز، طبقاتالشعراء، چاپ عبدالستار احمد فراج، ]قاهره 1375/ 1956[؛ ابنندیم (تهران)؛ ابوالفرج اصفهانی؛ کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج 2، نقله الی العربیة عبدالحلیم نجار، قاهره ] 1974[؛ ابراهیمبن علی حصری، زهرالآداب و ثمر الالباب، چاپ علیمحمد بجاوی، ]قاهره [1372/1953؛ خطیب بغدادی؛ علیبن محمد شابشتی، الدیارات، چاپ کورکیس عوّاد، بیروت 1406/1986؛ همو، «انموذجات من کتاب الدیارات للشابشتی»، ]چاپ[ صلاحالدین منجد، مجلةالمجمع العلمی العربی، ج 18، ش 5 و 6 (ربیعالآخر ـ جمادیالاولی 1362)؛ هلالبن مُحَسِّن صابی، الوزراء، او، تحفة الامراء فی تاریخ الوزراء، چاپ عبدالستار احمد فراج، ]قاهره[ 1958؛ یاقوت حموی، معجمالادباء، بیروت 1400/1980.