خاکسار

معرف

از مهم‌ترین نهضتهای سیاسی و اجتماعی شبه‌قاره هند در دوران استعمار انگلستان که با هدف استقلال هندوستان از سلطه بریتانیا، احیای دوران عظمت و قدرت مسلمانان شبه‌قاره و بهبود اساسی وضع توده‌های مردم از سوی عنایت‌اللّه‌خانِ مشرقی* (علامه شرق) در 1309ش/1930 در شهر لاهور (در ایالت پنجاب)، بنیان گذاشته شد
متن
خاکسار، از مهم‌ترین نهضتهای سیاسی و اجتماعی شبه‌قاره هند در دوران استعمار انگلستان که با هدف استقلال هندوستان از سلطه بریتانیا، احیای دوران عظمت و قدرت مسلمانان شبه‌قاره و بهبود اساسی وضع توده‌های مردم از سوی عنایت‌اللّه‌خانِ مشرقی* (علامه شرق) در 1309ش/1930 در شهر لاهور (در ایالت پنجاب)، بنیان گذاشته شد.نهضت خاکسار پیوند بسیار تنگاتنگی با شخصیت و اندیشه علامه مشرقی داشت، زیرا او نه‌تنها این نهضت را پدید آورد، بلکه آن را با اقتدار هدایت، و در نهایت نیز خودْ آن را منحل کرد.مشرقی از دوران جوانی و پس از اتمام تحصیلات عالیه خود، از 1331/ 1913 وارد عرصه فعالیتهای فکری، فرهنگی و سپس سیاسی شبه قاره شد و کوشید از طریق نهادهای آموزشی هند وضعیت مسلمانان هندوستان را بهبود بخشد و جایگاه سیاسی و اجتماعی و فرهنگی آنان را ارتقا دهد، اما پس از گذشت نزدیک به دو دهه فعالیت در حوزه‌های آموزشی و تربیتی، سرانجام دریافت که زیر سلطه انگلیس، تغییر سیاستهای موجود و انجام اصلاحات به سختی ممکن است، بنابراین در 1309ش/1930 از مناصب دولتی استعفا داد و تصمیم گرفت خود نهضتی، برای تغییر سرنوشت مسلمانان و کسب آزادی هندوستان آغاز کند. مشرقی معتقد بود که رهبر یک ملت نمی‌تواند در شرایطی که مردمش در فقر زندگی می‌کنند، زندگی مرفه و راحتی داشته باشد. بنابراین، پس از استعفا، زندگی مرفه خود را نیز ترک و پوشیدن لباس به سبک غربی را کنار گذاشت. وی قبل از تأسیس نهضت خاکسار، رساله‌ای با عنوان )تجزیه سیاسی مسلمانان: دلایل و راه‌های اصلاح آن( نگاشت که شامل برنامه او برای وحدت سیاسی هندوستان بود. او در این رساله از مسلمانان خواست که راه خود را از حزب کنگره جدا سازند و به جای آن سازمان سیاسی و ملی قدرتمندی به وجود آورند که تمام احزاب سیاسی وقت مسلمانان در آن به صورتی یکپارچه ادغام شوند. این عقیده را بعدآ مشرقی در کتاب اشارات، که انجیل نهضت خاکسار خوانده شده است، توسعه داد، زیرا در سالهای نزدیک به دهه 1310ش/1930 مناسبات مسلمانان و هندوان در وضع مطلوبی قرار نداشت و مسلمانان خود به گروههای کوچک متعددی تقسیم شده و نقش خود را در تحولات سیاسی تا حدی از دست داده بودند. در این اوضاع، مشرقی نهضت خاکسار را شکل داد تا تمام احزاب و گروههای اسلامی را یکپارچه سازد (یوسف، ص 50ـ51؛ مالک، ص 5ـ7، 54).اساس فلسفه فکری مشرقی مبتنی بر اصلاح نفس بود. او معتقد بود که افراد ملت، پیش از مشارکت در سیاست، می‌باید از طریق تزکیه نفس قدرتمند و یکپارچه شوند. بنابراین نظامی که او برای ایجاد یک‌ملت عرضه می‌کرد، با اصلاح نفس آغاز می‌شد و این اصلاح از نظر مشرقی دارای سه اصل بود: زندگی ساده و بی‌آلایش، آمادگی برای خدمت به‌تمام بشر صرف‌نظر از اعتقادات دینی و نژادوقومیت‌افراد، و برخورداری از توان‌بدنی. این سه اصل که در نام این نهضت یعنی خاکسار نیز متجلی‌اند، اساس فلسفه فکری نهضت خاکسار و اصول هدایت آن را تشکیل می‌دادند. بر این اساس، اعضای این نهضت مطابق اصل اول لباسهای خاکی رنگ می‌پوشیدند و یک بیل بر روی شانه خود حمل می‌کردند. آنان مطابق اصل دوم، روزانه دو ساعت در برنامه‌های خدمت به مردم شرکت می‌جستند و برای تحقق اصل سوم به ورزش و تمرینهای بدنی و رژه می‌پرداختند (مالک، ص 26؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه؛ یوسف، ص 51؛ اسمیت، ص 270).مشرقی به واسطه اصول خیرخواهانه نهضت خاکسار، به سرعت به صورت رهبری قدرتمند و مجرب درآمد که انقلابی در میان مسلمانان به وجود آورده است. او در تلاشهایش برای برانداختن فرقه‌گرایی در میان مسلمانان، در 1318ش/1939 به لکهنو سفر کرد تا به درگیریهای شیعیان و سنّیان خاتمه دهد و در این کار به موفقیت زیادی دست یافت، اما هنگامی که می‌کوشید قرارداد صلحی میان آنها منعقد کند، بازداشت شد، و سپس زیر فشار مردم از زندان رهایی یافت. تلاشهای مستمر مشرقی برای حمایت از مسلمانان و ایدئولوژی نهضت خاکسار باعث شد تا این جنبش در دوره نه ساله‌ای از 1309ش/1930 تا 1318ش/1939 توسعه بیابد. در 1318ش/1939، نهضت خاکسار در اوج شهرت و محبوبیت قرار داشت و در سراسر شبه‌قاره هند گسترش یافته بود. این امر موجب احساس خطر جدّی از سوی استعمار انگلستان شد، زیرا در آن مقطع هیچ نهضتی در هندوستان وجود نداشت که چنان انسجام عظیمی در میان توده‌های مردم به وجود آورده باشد. بنابراین، بریتانیا برای پیش‌گیری از یک قیام سراسری، کوشید تا نهضت خاکسار را از طریق محدود کردن فعالیتهایش خاموش کند. به دنبال آن، مشرقی به دهلی رفت تا با فرماندار هند، لرد لین لایتگو، برای رفع آن محدودیتها دیدار کند. او همچنین با قائد اعظم محمدعلی جناح*، دکتر سر ضیاءالدین و دیگر رهبران مسلمانان دیدار و درباره این موضوع با آنها گفتگو کرد. در 28 اسفند 1318/ 19 مارس 1940، اعضای نهضت خاکسار در اعتراض به ممانعت از فعالیت این نهضت، در خیابانهای لاهور راهپیمایی کردند و برای اقامه نماز رهسپار مسجد بدشاهی شدند. پلیس تلاش کرد آنها را متوقف سازد، اما پیروان خاکسار به حرکت خود ادامه دادند. به دنبال آن، پلیس بر روی تظاهرکنندگان آتش گشود که در نتیجه آن صدها تن از آنها کشته و زخمی شدند. در همان روز، نهضت خاکسار غیرقانونی اعلام شد و علامه مشرقی را نیز دستگیر کردند. این قتل عام و دستگیری مشرقی اعتراض گسترده رهبران مسلمانان همچون محمدعلی جناح* و بسیاری از شخصیتهای سیاسی هند را در پی‌داشت (یوسف، ص 52).طی سالهای بعد و تا پیش از استقلال شبه‌قاره هند و جدایی پاکستان* در 1326ش/1947، نهضت خاکسار به طور فعال در صحنه سیاسی شبه‌قاره حضور داشت. در طول دهه 1320ش/ 1940، مناسبات گسترده‌ای میان احزاب اسلامی شبه‌قاره و به ویژه حزب‌مسلم‌لیگ* با نهضت خاکسار حاکم بود و مشرقی نقش مهمی در قدرت‌گیری مسلمانان شبه‌قاره و بعدها استقلال پاکستان ایفا کرد، هرچند که او همواره با تقسیم شبه‌قاره مخالف بود (رجوع کنید به شان‌محمد، ص202؛ مشیرالحسن، ص66ـ67). مشرقی در سالهای پس از 1319ش/1940 نیز بارها دستگیر و زندانی شد و حتی مناسبات وی با رهبران احزاب و جریانهای سیاسی اسلامی شبه‌قاره نیز به دفعات به تیرگی گرایید (رجوع کنید به عایشه جلال، ص91؛ افضل، ج1، ص47). محدودیتها و ممنوعیتهای فعالیت مشرقی و نهضت خاکسار تا اواخر دهه 1320ش/ 1940 ادامه یافت و بسیاری از اعضای این نهضت و پیروان مشرقی خصوصاً در طول دهه مذکور به زندان افتادند (اسمیت، ص 281). در این دوران، هفته‌نامه اردوزبان الاصلاح، ترجمان نهضت خاکسار و محل نشر عقاید و آرای علامه مشرقی بود که گرایشهای نویی در روزنامه‌نگاری زبان اردو به وجود آورد (مالک، ص 17؛ )مسلمانان در هند(، همانجا). نهضت خاکسار در حیات سیاسی خود تحت تأثیر شخصیت و رهبری مقتدرانه مشرقی تشکیلات بسیار منظم و منسجمی داشت و از این طریق، فعالیتهای نهضت و اعضای آن را در شهرها و مناطق گوناگون شبه‌قاره که نهضت خاکسار در آنها پایگاه و نمایندگی داشت، هدایت‌می‌کرد (رجوع کنید به اسمیت،ص274؛ مالک، ص 53 ـ54).با استقلال شبه‌قاره هند و جدایی پاکستان، علامه مشرقی نهضت خاکسار را در 12 تیر 1326/ 4 ژوئیه 1947 منحل کرد و با اینکه مدتی بعد برخی از رهبران برجسته این نهضت آن را مجددآ احیا کردند و به حیات آن تا دو سه دهه بعد و حتی پس از وفات مشرقی ادامه دادند، اما نهضت خاکسار عملا با انحلال رسمی آن از سوی مشرقی از عرصه فعالیتهای سیاسی شبه‌قاره هند و سپس پاکستان خارج شد (یوسف، ص 57؛ مالک، ص 190). مشرقی پس از منحل کردن خاکسار، حزب دیگری تأسیس کرد و به فعالیت در راه حفظ وحدت شبه‌قاره هند پرداخت و تا زمان فوت در 1342ش/1963، به صورتی فعال در صحنه سیاسی پاکستان حضور داشت. از علامه مشرقی و نهضت او در منابع اسلامی عمدتآ به نیکی یاد شده و ستایش شده‌اند، اما در مقابل، غالب محققان غربی او را بنیادگرا، دیکتاتور، حتی فاشیست و هوادار هیتلر و حزب نازی معرفی کرده و نهضت خاکسار را یک جنبش شبه نظامی خشونت‌گرا معرفی کرده‌اند (برای نمونه رجوع کنید به اسمیت، ص 276؛ هاردی، ص 288؛ بالجان، ص 11ـ12).منابع: پیتر هاردی، مسلمانان هند بریتانیا، ترجمه حسن لاهوتی، مشهد 1369ش؛M. Rafique Afzal, Political parties in Pakistan, Islamabad 1998; Ayesha Jalal, The sole spokesman: Jinnah, the Muslim League and the demand for Pakistan, Cambridge 1985; Johannes Marius Simon Baljon, Modern Muslim Koran interpretation: 1880-1960, Leiden 1968; EI2, s.v. "Khaksar" (by J.M.S. Baljon); Muhammad Aslam Malik, Allama Inayatullah Mashraqi: a political biography, Oxford 2000; Mushirul Hasan, Legacy of a divided nation: India's Muslims since independence, Delhi 1997; Muslims in India: a biographical dictionary, ed. Naresh Kumar Jain, New Delhi: Manohar, 1979; Shan Muhammad, Muslims and India's freedom movement, New Delhi 2002; Wilfred Cantwell Smith, Modern Islam in India: a social analysis, New Delhi1999;Nasim Yusuf,Allama Mashriqi &Dr.Akhtar Hameed Khan: two legends of Pakistan, New York 2003.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 14
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده