خاقانی، آل، خاندان علمی شیعی در قرن دوازدهم تا اوایل پانزدهم در عراق و ایران. نسب این خاندان به بنوخاقان (بنوخیقان/ بنوخیگان) میرسد. به گفته برخی مورخان، بَنوخاقان از عشایر بزرگ قبیله بنومالک بودند و به نظر برخی دیگر، نسب آنان به قبیله یمنی حِمْیَر* میرسد. تیرههای بنوخاقان در قرون نخستین هجری در مناطق مختلف سکونت گزیدند، از جمله در نواحی میان ناصِریه و سُوقُالشیخ در جنوب عراق، اطراف شهر حلّه و اهواز (رجوع کنید به آلمحبوبه، ج 2، ص 200ـ201، پانویس؛ عامری، ج 4، ص 159ـ160؛ عزاوی، ج 4، ص 58ـ62). نسب چند خاندان مهم علمی دیگر نیز به بنوخاقان میرسد، از جمله آل حولاوی، آل شَرقی در نجف و آل شُبَیر خاقانی در ایران (آلمحبوبه، ج 2، ص 175، 200، 392؛ تمیمی، ج 3، ص 190).1) آلخاقانی. نخستین فرد از خاندان خاقانی، که به نجف مهاجرت کرد و سرسلسله آلخاقانی در آنجا به شمار میرود، حسینبن عباس خاقانی بود. وی اواخر قرن دوازدهم یا اوایل قرن سیزدهم از خیگانِ غربی (منطقهای در اطراف حلّه) به نجف رفت و نزد شیخعلی کاشفالغطا و شیخ محسن عِفْکاوی درس خواند. وی در 1295 یا حدود 1300 وفات کرد (حرزالدین، ج 1، ص 266ـ267؛ آلمحبوبه، ج 2، ص 201ـ 202؛ تمیمی، همانجا). الفوائد الحسینیة فی شرح الاحادیث المشکلة، و شرح شرایعالاسلام محقق حلّی از آثار اوست (آقابزرگ طهرانی، 1403، ج13، ص321، ج16، ص332، 355). فرزند وی، علی مشهورترین فرد این خاندان است.علی در حدود 1245 یا 1255 در نجف به دنیا آمد (رجوع کنید به همو، 1404، قسم 4، ص 1405؛ علیبن حسین خاقانی، مقدمه حسین خاقانی، ص 21). پس از فراگیری مقدمات علوم دینی نزد پدرش، دروس عالی فقه و اصول را از فقهایی چون شیخ مرتضی انصاری*، میرزا محمدحسن شیرازی معروف به میرزای شیرازی*، محمدحسین کاظمی و حاج ملاعلی تهرانی* آموخت و از برخی از آنان اجازه اجتهاد و روایت گرفت. مدتی نیز در کربلا از محضر شیخ زینالعابدین مازندرانی بهره برد. پسرانش، شیخ حسن و شیخ حسین (رجوع کنید به ادامه مقاله) و نیز محمدحسین کاشفالغطاء، شیخ آقا بزرگ طهرانی و سید شهابالدین مرعشی نجفی از او اجازه روایت داشتند (علیبن حسین خاقانی، همان مقدمه، ص 21ـ25؛ حرزالدین، ج 2، ص 125ـ126؛ آقابزرگ طهرانی، 1404، قسم 4، ص 1405ـ 1406؛ مرعشی نجفی، ص 102ـ103).شیخ علی خاقانی در نجف حلقه درس تشکیل داد. وی در فقه، اصول، حدیث و رجال تبحر داشت و از مشهورترین علمای نجف بود. زهد و ورع و حسن معاشرت وی را با مردم بسیار ستودهاند (رجوع کنید به حرزالدین، ج 2، ص 41، 102، 125، 393؛ آقابزرگ طهرانی، 1404، قسم 4، ص 1406ـ1407). او در 1334 در نجف درگذشت و در صحن حرم امام علی علیهالسلام به خاک سپرده شد (رجوع کنید به علیبن حسین خاقانی، همان مقدمه، ص 28؛ حرزالدین، ج 2، ص 128).از جمله آثار اوست: شرحاللمعةالدمشقیة، ذخیرةالآخرة فی فقه العترة الطاهرة، زادُالمَحْشَر فی شرحالباب الحادی عَشَر، رسالههایی در فقه و اصول که تقریرات درس استادان اوست و برخی از آنها را به توصیه آنان نگاشته است، رساله عملیه و حاشیه بر چند کتاب فقهی و اصولی (رجوع کنید به حرزالدین، ج 2، ص 126ـ127؛ آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 8، ص 199، ج 11، ص 217، ج 14، ص 49، ج 15، ص 208؛ علیبن حسین خاقانی، همان مقدمه، ص 28ـ29). مشهورترین اثر او رجالالخاقانی، در علم رجال، حاشیهای است بر التَّعلیقَةُ البهبهانیة اثر آقا محمدباقر بهبهانی* همراه با اضافاتی بر آن. این کتاب که از منابع مهم علم رجال به شمار میرود، با تحقیق محمدصادق بحرالعلوم و مقدمه نوهاش حسینبن حسن خاقانی در 1388/1968 در نجف چاپ شد (آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 6، ص 40ـ41، ج 10، ص 134؛ عواد، ج 2، ص 418؛ درباره کتاب رجوع کنید به علیبن حسین خاقانی، همان مقدمه، ص 16ـ20).دو پسر شیخ علی خاقانی، حسن و حسین نیز از عالمان دینی بودند. شیخ مهدی حرزالدین (رجوع کنید به حرزالدین*، آل) نواده دختری شیخ علی خاقانی است.شیخ حسن در 1300 به دنیا آمد. علاوه بر پدرش، نزد شیخالشریعه اصفهانی، آخوند خراسانی و سیدمحمد کاظم طباطبایییزدی درس خواند و از سیدابوتراب خوانساری* و مهدی مازندرانی اجازه روایت دریافت کرد (آلمحبوبه، ج2، ص200ـ201؛ آقابزرگطهرانی، 1404، قسم1، ص424). حسن خاقانی در 1381 درگذشت و در کنار پدرش به خاک سپرده شد. از آثار اوست : نجاةالعاملین که رساله عملیه اوست (نجف 1955)، الدُّرَرُالغرویة فی شرح اللمعة الدمشقیة، التحقیقات الحقیقیة فی الاصول العملیة (نجف 1368، 3ج) و شرح مَعالِم الاصول (آقابزرگ طهرانی، 1404، همانجا؛ علیبن حسین خاقانی، همان مقدمه، ص 30ـ31؛ عواد، ج 1، ص 316ـ317).شیخ محمد، فرزند حسن، در 1315 در نجف متولد شد و نزد پدر خود و دیگر بزرگان نجف درس خواند. او در جریان انقلاب 1338/1920 عراق بسیار فعال بود و در 1385 در نجف وفات کرد و در کنار پدرش به خاک سپرده شد. آثار او عبارتاند از: غررالفوائد و ثمرالعوائد، محاسنالفوائد و الدُّرر فی ذکرالقاسمبن موسیبن جعفر (آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 16، ص 43، ج 20، ص 126ـ127، ج 26، ص 298؛ علیبن حسین خاقانی، همان مقدمه، ص 31).شیخ حسین در 1302 متولد شد. فقه و اصول را نزد پدر و برادرش، علیبن باقر آلجواهری و مرتضی آلکاشفالغطا آموخت. او در 1336 درگذشت و در یکی از حجرههای صحن حرم امام علی علیهالسلام به خاک سپرده شد (آلمحبوبه، ج 2، ص 202؛ آقابزرگ طهرانی، 1404، قسم 4، ص 1407ـ1408).علی خاقانی، نوه دختری شیخعلی خاقانی، از ادیبان معروف این خاندان است. وی فرزند عبدعلی و متولد 1330 بود. او که با ادیبان و شاعران مؤانست و مجالست داشت، در 1365 مجله ادبی ـ اجتماعی البیان را در نجف پایهگذاری کرد که انتشار آن چهار سال ادامه یافت. سپس به بغداد رفت و کتابفروشی البیان را بنا نهاد. وی در 1398 وفات کرد (آلمحبوبه، ج 1، ص 182؛ آقابزرگ طهرانی، 1404، قسم 4، ص 1408؛ امینی، 1413، ج 2، ص 472). از آثار اوست: شعراءالغَرِیّ او النجفیات در شرح احوال شاعران نجف از ابتدای تأسیس این شهر، همراه با مقدمهای درباره تاریخ نجف (نجف 1373/1954، 12ج)، شعراء کربلا او الحائریات، شعراءالحلّه او البابِلیات (نجف 1370ـ1372، 5ج)، شعراءالزَّوْراء او البغدادیات، وفیات الرجال، وَحْیُالبیان که مجموعه مقالات ادبی، دینی و اجتماعی اوست و دلیلالاثار المخطوطة فیالعراق (برای این آثار و آثار دیگر رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 8، ص 256، ج 10، ص 136، ج 14، ص 193ـ194، ج 25، ص 58، 125؛ امینی، 1385، ص 223). علی خاقانی دیوان اشعار چند تن از شاعران عراق را تصحیح کرد و به چاپ رساند (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 9، قسم 2، ص 342؛ مشار، ستون 572ـ573؛ امینی، 1385، ص173ـ 174، 175). وی صاحب کتابخانهای غنی از نسخههای خطی بود (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 13، ص222ـ 223، ج14، ص117، ج17، ص165، ج19، ص53).2) آلشبیر خاقانی. یکی از مشهورترین شاخههای بنوخاقان، عشیره «آلجویبر» است. نخستین شخصی که از این عشیره برای تحصیل علوم دینی از ناحیه سوقالشیخ به نجف رفت، ذَیّاب (زنده در 1180) بود. پدر او محمد آلحَرب، فرزند سحاب، بزرگ خاندان آل جویبر به شمار میرفت. شیخ ذیاب پس از فراگرفتن فقه و اصول، با همراهی شیخ موسی بَحرانی به منطقه عَمّاره در جنوب عراق سفر کرد و تا پایان عمر در نواحی و روستاهای آن سامان به تبلیغ و ارشاد پرداخت و مدرسه علمیهای در آن منطقه بنا نهاد (تمیمی، ج 4، ص 197ـ198؛ امینی، 1413، ج 2، ص 467ـ468). امینی (1413، ج 2، ص 468) آثاری را به او نسبت داده است.فزرند ذیاب، شُبَیر، نیز عالمی دینی بود که از عالمان عصر خود، از جمله شیخ جعفر کاشفالغطاء، گواهی اجتهاد داشت. وی پس از اتمام تحصیلات خود در نجف، نزد عشیره خود بازگشت و رهبری امور دینی مردم را برعهده گرفت (آلمحبوبه، ج 2، ص 414؛ تمیمی، ج 4، ص 198). لسانُ التنّین فی اجوبة مسائل حَفید زینالدین و چند رساله فقهی و کلامی از آثار اوست (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 18، ص 301؛ امینی، 1413، همانجا). شیخ شبیر سرسلسله خاندان آلشبیر خاقانی است. فرزندان او حسن و حسین بودند. پسران حسن، محمدطاهر و حبیب و عیسی از عالمان دینی بودند.محمدطاهر در 1239 به دنیا آمد. وی از شاگردان شیخ مرتضی انصاری بود و از او اجازه اجتهاد داشت. سپس در شیراز سکونت گزید و به تدریس و اقامه جمعه پرداخت. او در شیراز ریاست علمی، مرجعیت و مقبولیت عام داشت و به رئیسالعلما ملقب بود. وی در 1325 در شیراز درگذشت و در همان شهر به خاک سپرده شد (آقابزرگ طهرانی، 1404، قسم 3، ص 970؛ تمیمی، ج 4، ص 199؛ شریفرازی، ج 5، ص 33). از آثار اوست: معارج الانوار فی منازل الابرار و الاشرار (تهران 1326)، شرحی بر لمعه شهید اول و نیز منظومهای در فقه (آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 21، ص 180؛ مشار، ستون 863؛ امینی، 1413، همانجا). شیخ جلالالدین پسر طاهر هم از علما بود. از جمله تألیفات اوست: تفسیر جلالی در نوزده جلد، انوارالهدایة و منورالقلوب و الابصار، به فارسی، در عرفان (آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 23، ص 85ـ86، 153).حبیبآل شبیر خاقانی که از استادش، شیخمرتضی انصاری، اجازه اجتهاد داشت، پس از پایان یافتن تحصیلاتش در نجف، به خرمشهر رفت و به تدریس و افتا پرداخت. تألیفات او عبارتاند از: الرسالةالعملیة، خلاصةالفقه و چند رساله (رجوع کنید به همان، ج 7، ص231؛ همو، 1404، قسم 1، ص 350؛ تمیمی، ج 4، ص 198؛ امینی، 1413، ج 2، ص 467). فرزندش شیخ علی به مسلک اخباری گرایش داشت. الحقالمبین و الحقالمصیب از آثار اوست (آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 7، ص 38ـ39).عیسی خاقانی در 1253 به دنیا آمد. پس از وفات برادرش، شیخ حبیب، عهدهدار وظایف شرعی و دینی مردم خرمشهر شد و مدرسه علمیهای در آنجا بنا نهاد. عبدالمحسن خاقانی (رجوع کنید به ادامه مقاله) از وی اجازه روایت داشت و سید علویبن حسین بحرانی از شاگردان او بود. شیخ عیسی در 1337 یا 1339 در خرمشهر درگذشت و پس از او، فرزندش عبدالحمید مرجع امور دینی مردم شد (آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 11، ص 300ـ301؛ همو، 1404، قسم 4، ص 1638؛ تمیمی، ج 4، ص 198ـ199؛ المسلسلات فی الاجازات، ج 2، ص 232ـ233). برخی آثار چاپ شده شیخ عیسی خاقانی عبارتاند از: الرسالةالعملیة، مناسکالحج و اعمالالمدینة، الفرائدالنفیسة درباره وجوب نماز جمعه و نتایجالاخبار در احکام معاملات (آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 11، ص 217، ج 16، ص 144، ج 22، ص 270، ج 24، ص 42).فرزند شیخعبدالحمید، محمدطاهر آل شبیر خاقانی، نیز از عالمان بود که در 1328 در خرمشهر به دنیا آمد. پس از گذراندن دوره مقدماتی علوم دینی نزد پدرش، در 1344 به نجف رفت و دروس عالی فقه و اصول را از استادانی چون میرزامحمدحسین نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی، سیدابوالحسن اصفهانی و سید عبدالهادی شیرازی فراگرفت و از برخی از آنان اجازه اجتهاد دریافت کرد (تمیمی، ج 4، ص 199؛ مرعشینجفی، ص 196ـ 197؛ جواهرکلام، ج 3، ص 1711). فلسفه و حکمت و عرفان را نیز از استادان بزرگ نجف آموخت (رجوع کنید به جواهرکلام، ج 3، ص 1712). وی از آقا ضیاءالدین عراقی و عبدالمحسن خاقانی اجازه روایت گرفت و سیدشهابالدین مرعشی نجفی از او اجازه روایت داشت (مرعشینجفی، همانجا).محمدطاهر خاقانی پس از فوت پدرش، به خرمشهر بازگشت و به تدریس و افتا پرداخت و مقلدانی یافت. وی که در پیروزی انقلاب اسلامی، در خوزستان نقش مهمی داشت به سبب بروز پارهای وقایع سیاسی، در 1358ش به قم رفت و در آنجا به تدریس علوم دینی پرداخت. او در 1364ش در قم درگذشت و در صحن حرم حضرت معصومه سلاماللّه علیها به خاک سپرده شد (همان، ص 197؛ شریفرازی، ج 5، ص 32؛ جواهرکلام، ج 3، ص 1712ـ1714).آثار محمدطاهر در فقه و اصول عبارتاند از: رسالة الهدی (رساله عملیه)، مناسکالحج (چاپ 1383 در نجف)، شرح مبحث ارث کتاب الحدائقالناضرة شیخ یوسف بحرانی (نجف 1386)، المُحاکِمات بینالکِفایة و الاَعلامالثلاثة، الاصول اللفظیة و العملیّة (رجوع کنید به امینی، 1385، ص 341؛ فضلی، ص 47؛ جواهرکلام، ج 3، ص 1713؛ تراثنا، سال 3، ش 1 (محرّم ـ ربیعالاول 1408)، ص 226). وی در تفسیر، فلسفه و حکمت نیز آثاری دارد، از جمله: انوارالوحی فی تفسیر سورةالحمد و الاخلاص، العقلالبَشَری فی تفسیرالقرآن الکریم، المثل الاعلی فیالفلسفة، المُثُل النوریّة فی فن ّالحکمة (جواهرکلام، همانجا). انوار الوسائل (نجف 1377) و شرح خطبة الصدیقةالزهرا سلامالله علیها از دیگر آثار اوست (امینی، 1385، ص 100؛ جواهرکلام، ج 3، ص 1712ـ1713).شیخ علی، تنها پسر حسین آلشبیر خاقانی، به سبب داشتن جثهای کوچک وضعیف ملقب به صغیر بود و از اینرو فرزندان او به آلصغیر مشهور شدند. پسر علی، شیخ حسین صغیر، عالمی باتقوا بود (آلمحبوبه، ج 2، ص 414؛ تمیمی، ج 4، ص 199ـ200). پسران شیخ حسین، یعنی علی و عبدالزهرا و عبدالحمید، از عالمانی بودند که علاوه بر فراگرفتن علوم دینی در حوزه نجف، در ادبیات نیز متبحر و در سرودن شعر توانا بودند و در محافل و مجالس ادبی نجف فعالانه حضور داشتند. از آنها تألیفاتی در فقه، اصول و ادبیات برجای مانده است (برای آثار آنها و نمونه اشعار ایشان رجوع کنید به آلمحبوبه، ج 2، ص 414ـ 417؛ تمیمی، ج4، ص 203ـ212؛ علی خاقانی، ج 3، ص257ـ 261، ج 5، ص 346ـ358، 413ـ416، ج 6، ص 467ـ 501).از دودمان سلمانبن محمد آلحرب، برادر شیخ ذیاب، نیز عالمانی برخاستهاند که به خاقانی شهرت دارند. نوه سلمان، حسینبن علی، فرزندی به نام عبدالمحسن داشت که از علمای بزرگ خرمشهر بود. عبدالمحسن در 1289 در یکی از توابع ناصریه در جنوب عراق به دنیا آمد. وی با از دست دادن پدرش در کودکی، تحتسرپرستی جدّش، شیخعلی خاقانی قرار گرفت. دروس مقدماتی را نزد او و عموی خود، محمد خاقانی، آموخت. سپس به خرمشهر رفت و تحصیلات خود را در مدرسه علمیه شیخ عیسی خاقانی ادامه داد. او از عیسی خاقانی، شیخالشریعه اصفهانی، میرزا محمدحسین نائینی و سیدابوالحسن اصفهانی اجازه روایت گرفت و سیدشهابالدین مرعشی نجفی از او اجازه روایت داشت (مرعشینجفی، ص90ـ91؛ المسلسلات فی الاجازات، ج2، ص232ـ233). عبدالمحسن خاقانی پساز وفات عیسی خاقانی در 1337، به مرجعیت رسید. وی که به اخباریان تمایل داشت در 1347 به سبب امر به معروف و نهی از منکر، از جانب حکومت ایران به عراق تبعید شد و پس از ده ماه به خرمشهر بازگشت. او در 1372 در خرمشهر وفات کرد و پس از تشییع با شکوهی در همانجا بهخاک سپرده شد (مرعشینجفی، ص 91؛ المسلسلات فی الاجازات، همانجا). خیرالزاد لیوم المعاد (نجف 1357) و چندین رساله فقهی از آثار اوست که بیشتر آنها چاپ شده است (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 7، ص 284؛ امینی، 1385، ص 161؛ المسلسلات فی الاجازات، ج 2، ص 233). دو تن از فرزندان عبدالمحسن خاقانی، عبدالمنعم و سلمان، از عالمان بودند.عبدالمنعم خاقانی در 1327 در نجف به دنیا آمد و در کودکی همراه پدرش راهی خرمشهر شد. سپس برای تحصیل در علوم دینی به نجف بازگشت و نزد محمدجواد بلاغی* و آیتاللّه سیدابوالقاسم خویی* درس خواند. پساز آن به آبادان رفت و علاوه بر تدریس، عهدهدار شئون دینی مردم شد. عبدالمنعم خاقانی بعد از آغاز جنگ عراق با ایران، به قم مهاجرت کرد و در 1364ش در همانجا درگذشت. دیوان شعر از او بر جای مانده است (امینی، 1413، ج 2، ص 474؛ جواهر کلام، ج 2، ص 1007ـ1008).سلمان خاقانی در 1332 در سوقالشیخ به دنیا آمد. در کودکی همراه پدرش به خرمشهر رفت و در 1305ش راهی نجف شد. دروس مقدماتی را نزد برادرش عبدالمنعم و دروس عالی فقه و اصول و تفسیر و کلام را نزد محمدعلی کاظمینی خراسانی، میرزاباقر زنجانی، محمدجواد بلاغی و آیتاللّه سیدابوالقاسم خویی آموخت. وی که در محافل فرهنگی و ادبی نجف فعالانه حضور داشت، در 1333ش به خرمشهر بازگشت و به تصدی امور دینی مردم پرداخت و مقبولیت عام یافت (علی خاقانی، ج4، ص168ـ170؛ انصاری، ص43؛ جواهر کلام، ج 2، ص 766ـ767). چندی پس از آغاز جنگ عراق با ایران، وی ابتدا به اهواز و سپس به قم مهاجرت کرد. وی در 1366ش درگذشت و در صحن حرم حضرت معصومه سلاماللّه علیها به خاک سپرده شد (انصاری، همانجا؛ جواهرکلام، ج 2، ص 767ـ 768). از آثار اوست: طریقالمعرفة، بینالحق والباطل، السُّنَة و الشیعة فی المیزان، و چند اثر در پاسخگویی به شبهات تفرقه افکن میان مسلمانان. دیوان شعر او (به عربی) با ویران شدن کتابخانهاش در حمله عراق به خرمشهر، از بین رفت (شریف رازی، ج5، ص32؛انصاری، همانجا؛ جواهر کلام، ج 2، ص767؛ برای نمونه اشعار او رجوع کنید به علی خاقانی، ج 4، ص 170ـ189).منابع: محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت 1403/1983؛ همو، طبقات اعلام الشیعة: نقباء البشر فی القرن الرابع عشر، مشهد، قسم1ـ4، 1404؛ جعفربن باقر آلمحبوبه، ماضی النجف و حاضرها، بیروت 1406/1986؛ محمدهادی امینی، معجمالمطبوعات النجفیة: منذ دخول الطباعة الی النجف حتی الآن، نجف 1385/1966؛ همو، معجم رجال الفکر و الادب فی النجف خلال الف عام، ]نجف [1413/1992؛ محمدرضا انصاری، «به یاد آیتاللّه شیخسلمان خاقانی»، کیهان فرهنگی، سال 5، ش 5 (مرداد 1367)؛ محمدعلی جعفر تمیمی، مشهدالامام، او، مدینة النجف، نجف 1374/1955؛ عبدالحسین جواهرکلام، تربت پاکان قم، قم 1382ـ1383ش؛ محمد حرزالدین، معارف الرجال فی تراجم العلماء و الادباء، قم 1405؛ علی خاقانی، شعراءالغری، او، النجفیات، نجف 1373/1954، چاپ افست قم 1408؛ علیبن حسین خاقانی، رجال الخاقانی، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، ]نجف 1388/ 1968[، چاپ افست ]قم[ 1404؛ محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، تهران 1352ـ 1354ش؛ ثامر عبدالحسن عامری، موسوعةالعشائرالعراقیة، بغداد 1992ـ 1995؛ عباس عزاوی، عشائرالعراق، بغداد 1937ـ1956؛ چاپ افست قم 1370ش؛ کورکیس عواد، معجمالمؤلفینالعراقیینفیالقرنین التاسع عشر و العشرین، بغداد 1969؛ عبدالهادی فضلی، دروس فی اصول فقهالامامیة، ]بیروت[ 1420؛ شهابالدین مرعشی نجفی، الاجازة الکبیرة، او، الطریق و المَحَجَّة لثمرة المُهْجَة، اعداد و تنظیم محمد سمامیحائری، قم 1414؛ المسلسلات فی الاجازات: محتویة علی اجازات علماء الاسلام فی حق... شهابالدین الحسینی المرعشی النجفی، جمعها نجله محمود مرعشی، قم: کتابخانه آیتاللّه مرعشینجفی، 1416؛ خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی عربی، تهران 1344ش.