خادم الحرمین، از القاب رسمی برخی از سلاطین مملوک مصر و نیز پادشاهان عثمانی، به معنای خدمتگزار و نگهبان دو شهر مکه و مدینه. این لقب از 923، که سلطانسلیم اول شام و مصر را فتح کرد، رایج شد. مدرکی دالّ بر کاربرد این لقب برای خلفای عباسی بغداد و جانشینان رسمی آنان در قاهره، یافته نشده است. در دوره فاطمی (297ـ567)، از عنوانی برای سرپرستی امور مکه و مدینه به صورت نظارت بر امر «الحَرَمَیْنِ المَحْروسَیْن» یاد شده است (رجوع کنید به السّجِلّات المستنصریة، ص 192؛ ایمن فؤادسید، ص 212). عُلَیمی حنبلی (ج 1، ص 318)، پس از بیان آنکه صلاحالدین ایوبی (حک: 564ـ589) در 583 چگونه بیتالمقدس را فتح کرد، القابی را برای وی ذکر کرده است که به نظر میرسد رسمآ بهکار میرفتهاند و خادمالحرمین الشریفین نیز از جمله آنهاست. بهعلاوه در کتیبه قُبّة یوسف در بیتالمقدس، که متعلق به 587 است، صلاحالدین با این لقب خوانده شده است (د. اسلام، چاپ دوم؛ د.ا.د.ترک، ذیل مادّه). ابنخلّکان (ج 5، ص 82) نیز به نقل از کسی که در دوره ملک کامل ایوبی در مکه بود، گفته است که خطیب جمعه، ملک کامل را خادم الحرمین الشریفین میخواند.سلاطین مملوک مصر خادمالحرمین الشریفین را در خطبهها، نامهها، وقفنامهها و کتیبهها جزو القاب رسمی خویش بهکار میبردند (رجوع کنید به ابنحبیب، ج 1، ص 334، 385؛ قلقشندی، ج 6، ص 46؛ علیمیحنبلی، ج 2، ص 282). گاه عبارتهایی چون «المسجدالاقصی و مسجدالخلیل النیِرِّیْن»، «صاحبالقِبْلَتَیْن» و «مالکالقبلتین» نیز به خادمالحرمین عطف میشد (رجوع کنید به ابنحبیب، ج 1، ص 334؛ علیمیحنبلی، همانجا). سلاطین عثمانی پیش از فتح مصر، ممالیک را بدان دلیل که مکه و مدینه جزو قلمروشان بود سلطان حرمین بابام یا خادم حرمین خطاب میکردند (عاشق پاشازاده، ص 209).سلطانسلیم اول عثمانی، پس از فتح حلب در 922 و سپس قاهره در 923 خود را خادمالحرمین الشریفین خواند (رجوع کنید به ابنعماد، ج 8، ص 145؛ فرید، ص 192ـ193؛ غَزّی، ج 3، ص 198). او که مدعی شده بود متوکل سوم، واپسین خلیفه عباسی مصر، حق مشروع خلافت را به او واگذار کرده است، با اشتیاق فراوان این لقب را برای خویش برگزید تا تسلط خود را بر جهان اسلام اعلام دارد و در نخستین فرصت پس از فتح قلمرو ممالیک دستور داد که واعظان در خطبهها وی را خادمالحرمین بخوانند (رجوع کنید به غزّی، همانجا؛ آرنولد، ص 142ـ145). زمانی که در جامع حلب، خطیب برای اولین بار، سلطان سلیم را بدین لقب خواند، او از خوشحالی ردای گرانقیمتش را به وی بخشید (هامر ـ پورگشتال، ج 2، ص 476). پس از سلیم اول، سلاطین عثمانی در نامههای رسمی، خطبهها، کتیبهها و سکهها، لقب خادمالحرمین را به کار بردند. این لقب در اواخر دوره عثمانی به عنوان لقب خلیفه به کار برده میشد (د. اسلام، همانجا).برگزیدن لقب خادمالحرمین، که به معنای حکومت بر شهرهای مکه و مدینه بود، موجب افتخار و مباهات ممالیک و عثمانیها بود. صاحب این لقب در نظر مردم و حتی حکمرانان سرزمینهای دیگر، از اعتبار و اهمیت خاصی برخوردار بود. ابنتغری بِردی (ج 1، ص 2) در آغاز کتابش النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة یادآور شده که چون سلاطین مصر خادمالحرمین بودند و بر دیگران رجحان داشتند، تصمیم گرفت تاریخ این سرزمین را بنویسد. حتی تیمور گورکان* نیز در نامهای که به سلطان بایزید اول عثمانی نوشته، داشتن این لقب را سبب کمال مباهات و اعظم سعادت دانسته و از اینکه سلاطین مملوک خود را سلطانالحرمین خواندهاند، شکایت کرده است (رجوع کنید به فریدونبیگپاشا، ج 1، ص130). دفاع از شهرهای مکه و مدینه و نیز دیگر سرزمینهای اسلامی از وظایف مهم خادمالحرمین بود. به همین دلیل گاه القاب حامیالحرمین یا حامی القبلتین و خدیمالحرمین نیز برای این سلاطین بهکار میرفت (رجوع کنید به قلقشندی، ج 6، ص 124، ج 8، ص 88؛ غزّی، همانجا). به رسمیت شناختن لقب خادمالحرمین برای سلطان عثمانی، از طرف شریف مکه، اهمیت بسیاری برای عثمانیها داشت و به همین دلیل تلاش میکردند با ارسال هدایا، توجه و حمایت شریف را جلب کنند. پس از آنکه سلطان سلیم قاهره را فتح کرد، شریف مکه مفاتیح کعبه و هدایایی برای سلطان فرستاد و سلطان نیز خدمت حرمین و کفالت مشایخ و فقرای آن شهر را به او سپرد و شریف نیز به نام سلطان خطبه خواند (رجوع کنید به اولیا چلبی، ج 10، ص 116ـ117، 124ـ125؛ منجمباشی، ج 3، ص 567؛ هامر ـ پورگشتال، ج 2، ص520ـ522). جانشین و پسر سلیم، سلطان سلیمان نیز پس از جلوس در 926 نامهای به شریف مکه نوشت و از او خواست برای پدرش، که خادم بیتاللّهالحرام بود، در حرم مکه و در مدینه نماز بخواند و دعا کند (رجوع کنید به فریدونبیگپاشا، ج 1، ص500ـ501).تأمین رفاه و آسایش اهالی مکه و مدینه و ایجاد بناهای عامالمنفعه در این شهرها و نیز تعمیر خانه کعبه، وظیفهای افتخارآمیز برای خادمالحرمین به شمار میرفت (رجوع کنید به صبریپاشا، ج 2، ص 673؛ د.ا.د.ترک، همانجا). هدایای نقدی و غیرنقدی که خادمالحرمین سالانه برای ساکنان این دو شهر میفرستاد صُرّه همایون خوانده میشد. همچنین، تهیه و ارسال پوشش خانه کعبه از افتخارات خادمالحرمین بود که هر سال در ماه رجب و شوال صورت میگرفت و با کاروان عظیمی به نام محمل به مکه فرستاده میشد (رجوع کنید به حج*، بخش دوم، مباحث تاریخی).پس از جدا شدن مکه و مدینه از قلمرو عثمانی نیز این لقب برای عثمانیها بهکار میرفت. عبدالمجید که از سوی مجلس ترکیه به عنوان خلیفه برگزیده شد، لقب خادمالحرمین الشریفین داشت. با الغای خلافت در 1303ش/1924 این لقب نیز ملغا گردید تا اینکه ملک فهد پادشاه عربستان سعودی در 1364ش/1986، خود را خادم الحرمینالشریفین، خواند (د.ا.د.ترک، همانجا؛ خطیب، ص 156).منابع: ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره ?] 1383[ـ1392/ ?] 1963[ـ1972؛ ابنحبیب، تذکرةالنبیه فی ایام المنصور و بنیه، چاپ محمد محمدامین، قاهره 1976ـ1986؛ ابنخلّکان؛ ابنعماد؛ اولیاچلبی؛ ایمن فؤاد سید، الدولة الفاطمیة فی مصر: تفسیر جدید، قاهره 1420/2000؛ مصطفی عبدالکریم خطیب، معجم المصطلحات و الالقاب التاریخیة، بیروت 1417/1997؛ السجلات المستنصریة، چاپ عبدالمنعم ماجد، مصر : دارالفکر العربی، 1954؛ ایوب صبریپاشا، موسوعة مرآة الحرمینالشریفین و جزیرةالعرب، اشرف علی ترجمتها محمد حرب، قاهره 1424/ 2004؛ درویش احمد عاشقپاشازاده، عاشق پاشازاده تاریخی، چاپ عالیبیگ، استانبول 1332؛ مجیرالدین عبدالرحمانبن محمد عُلَیمیحنبلی، الاُّنس الجلیل بتاریخالقدس و الخلیل، نجف 1388/1968؛ کامل غَزّی، کتاب نهرالذهب فی تاریخ حلب، چاپ شوقی شعث و محمود فاخوری، حلب 1412ـ1413/ 1991ـ 1993؛ محمدبک فرید، تاریخالدولة العلیة العثمانیة، چاپ احسان حقی، بیروت 1408/1988؛ احمد فریدون بیگپاشا، منشآتالسلاطین، ]استانبول[ 1274ـ1275؛ قلقشندی؛ احمدبن لطفاللّه منجمباشی، صحائفالاخبار، (ترجمه ترکی)، ج 3، ]استانبول [1285؛Thomas Walker Arnold, The Caliphate, London 1965; EI2, s.v. "Khadim al-Haramayn" (by B. Lewis); Joseph von Hammer-Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches, Graz 1963; TDVIA, s.v. "Hadimu'l-Haremeyn" (by Hulusi Yavuz).