خادم، فردی که در قصر خلفا و پادشاهان یا در منزل اشراف و بزرگان و مردم عادی، به انجام کارهای شخصی آنان، اشتغال داشت. برای این مفهوم واژههای نوکر و خدمتکار نیز به کار رفته است. کلمه خادم برای خدمتکاران زن و مرد بهکار رفته است، زنان خادم را گاه خادمة یا وصیفه/ وصائف نیز گفتهاند (رجوع کنید به خلیلبن احمد، ذیل «خدم»؛ ابنمنظور، ذیل «وصف»).در منابع از اشخاص بسیاری به عنوان خادمان پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم یاد شده است (رجوع کنید به ابنعبدالبرّ، ج 4، ص 1681، 1834، 1838، 1862، 1873، 1911، 1913، و جاهای دیگر؛ خزاعی، ص 68ـ70). همچنین اهل خانواده و همسران پیامبر و برخی از بزرگان صحابه و تابعین و مشایخ صوفیه، خادم داشتهاند (رجوع کنید به یعقوبی، ج 2، ص 213؛ تنوخی، ج 1، ص 67؛ سمعانی، ج 2، ص 19، 116؛ ذهبی، تاریخ، حوادث و وفیات 221ـ230ه .، ص 57). پس از گسترش جامعه اسلامی و ارتقای سطح زندگی مادی مسلمانان، بهویژه در دوره عباسیان و پس از آن، خادمان ــکه غالباً از بردگان بودندــ ضرورتی اجتنابناپذیر برای همه خانوادههای اشراف و بسیاری از مردم عادی بهشمار میرفتند. درنتیجه، خرید و فروش خادمان سفید و سیاه، تجارتی پرسود برای بازرگانان شد و سرزمینهایی چون سودان و مغرب و اندلس، مرکز اصلی تهیه خادم و فروش آنها در نقاط مختلف جهان اسلام شناخته شدند (رجوع کنید به مقدسی، ص 97، 242ـ243؛ حافظابرو، ج 1، ص 274ـ275).خادمان براساس نژاد، رنگ پوست و تواناییها و ویژگیهای خود، به انواعی تقسیم شدند و بر هریک قیمتی نهاده شد (رجوع کنید به مقدسی، ص 242ـ243). بهای خادمانی که خرید و فروش میشدند بسیار متنوع بود (برای نمونههایی از قیمتهای خادمان در منابع رجوع کنید به ابنسعد، ج 7، ص 437؛ یعقوبی، ج 2، ص 213؛ ابنبطوطه، ج 2، ص710). در میان هدایا و خلعتهایی که مردم و فرمانروایان به یکدیگر تقدیم میکردند، اغلب تعدادی خادم نیز دیده میشد (رجوع کنید به ابنزبیر، ص 47، 49، 60، 68ـ69؛ مسعودی، ج 5، ص 191؛ ابنکثیر، ج 13، ص 104). همچنین به هنگام فهرست کردن داراییها و اموال یا میراث و ماترک اشخاص، همیشه نام گروهی از خادمان، از جنسهای گوناگون نیز دیده میشد. بنابر گزارشهای متعدد، شمار بزرگی از خادمان در دربارها و دستگاهها و نیز منازل خدمت میکردند و کثرت تعداد آنان مایه مباهات و تفاخر صاحبانشان بود (رجوع کنید به ابنجوزی، ج 13، ص 64، 174، ج 16، ص70؛ ابناثیر، ج10، ص 17؛ ذهبی، تاریخ، حوادث و وفیات 311ـ320ه .، ص23، 398؛ ابنکثیر، ج 11، ص 170، ج 12، ص 87؛ ابنبطوطه، ج 2، ص710).کارهایی که خادمان در خانههای صاحبان خویش انجام میدادند، بسیار متنوع بود و همه کارهای منزل چون نظافت، آشپزی، باغبانی، سرایداری، تهیه مایحتاج خانه، دربانی، پذیرایی از مهمانان و گاه کشاورزی و بنّایی را شامل میشد (رجوع کنید به سمعانی، ج 2، ص 303؛ لین، ص 147، 197؛ احمدامین، ذیل «الخدم»؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه). خادمان قصرها نیز به دستههای مختلف تقسیم میشدند که هر گروه به خدماتی چون حجابت، نگهبانی از قصر و حرم، کار در اصطبل و برپا کردن خیمهها در سفر اشتغال داشتند (رجوع کنید به تنوخی، ج 1، ص 127؛ د.اسلام، همانجا). قلقشندی (ج 5، ص 469ـ471) صاحبان همه مشاغل دربار چون شرابدار، طشتدار، بازدار، و خوانسالار را ارباب الخدم خوانده است. گروهی از خادمان قصرها نیز الخدم الخاصّة (خادمان ویژه) خوانده میشدند (رجوع کنید به طبری، ج 8، ص 339، 353، 522، ج 9، ص 226؛ تنوخی، ج 1، ص 168؛ شابشتی، ص 153؛ ابنجوزی، ج 16، ص 97) که مشاغل و وظایف مهمتر به آنان سپرده میشد.بسیاری از خادمان مرد، بهویژه آنان که در خانهها و حرمسراها خدمت میکردند، اخته میشدند (رجوع کنید به مقدسی؛ سمعانی، همانجاها). ابنخطیب در الاحاطة فی أخبار غرناطة (ج 4، ص 614ـ634)، رسالهای به نام «رسالة السیاسة» آورده که در آن در کنار جُند و حرم، بخشی نیز (رجوع کنید به ج 4، ص 623ـ625) به خادمان و چگونگی رفتار با آنان اختصاص داده شده است.به نظر میرسد برخی از مردم با خادمان خویش بدرفتاری میکردهاند. اینکه در فضیلت عبداللّهبن عمر گفته شده است که تنها یک بار خادم خویش را نفرین کرد (رجوع کنید به ذهبی، سیر، ج 3، ص 215)، نشاندهنده رواج بدگویی به خادمان است. با این حال برخی با خادمان خویش رفتاری احترامآمیز داشتند (برای نمونهای از این نوع رفتارها در مصر در قرن سیزدهم رجوع کنید به لین، ص 168). از سوی دیگر گزارشهای بسیاری درباره خیانتهای خادمان به صاحبان خویش، از جمله جاسوسی و بیرون بردن اطلاعات محرمانه آنان به نفع دشمنان و حتی مشارکت در قتل آنان و سَر و سرّ یافتن با کنیزکانشان، در دست است (رجوع کنید به طبری، ج 11، ص 283؛ ابناثیر، ج 7، ص 11، 109، 521، ج 8، ص 300ـ 301؛ ابنخلّکان، ج 5، ص 268؛ ذهبی، تاریخ، حوادث و وفیات 281ـ290ه .، ص 19؛ ابنعماد، ج 2، ص 237؛ سبطبن عجمی، ج 1، ص 385، 488). بیشتر خادمان معتمَد و سرسپرده صاحبان خویش بودند و گاه جان بر سر این وفاداری مینهادند (رجوع کنید به ذهبی، تاریخ، حوادث و وفیات 311ـ320ه .، ص 351؛ ابنکثیر، ج 12، ص 273) و به همین دلیل گاه مشاغل مهمی چون جاسوسی، ولایت برید یک ایالت یا سرپرستی اموال و ضیاع به آنان سپرده میشد (رجوع کنید به ابنیونس، ج 2، ص 45؛ تنوخی، ج 1، ص 89، 104؛ ابنجوزی، ج 13، ص 152). بسیاری از این خادمان نیز به امارت و حکومت و فرماندهی در ردههای بالای سپاه میرسیدند، از جمله مونس خادم، کافور خادم و وصیف خادم در دوره عباسی (رجوع کنید به طبری، ج 9، ص440، ج10، ص 18ـ19، 142، ج 11، ص 52؛ در دوره مملوکی رجوع کنید به ابنتغری بردی، ج 16، ص 214ـ215، 292).لین اطلاعات جالب توجهی درباره خادمان در مصر داده است. به گفته او خادمان به عنوان یک گروه اجتماعی، تحت نظارت و تربیت فردی که شیخ خوانده میشد قرار داشتند و مردم برای استخدام خادم به وی مراجعه میکردند. چون ممکن بود برخی از خادمان به اموال صاحبان خویش دستبرد بزنند یا اعمال ناشایست دیگری انجام دهند، شیخ میبایست درستکاری آنها را ضمانت کند و حتی گاه خسارتهای وارد شده به استخدامکنندگان خادمها را جبران کند. خادمان زن سفیدپوست اغلب کنیزان صاحبخانه بودند و سیاهان به کار پختوپز و پیشخدمتی خانمهای خانه میپرداختند. آنان صورت خود را میپوشاندند و تنها یک چشم و یک دستشان برای دیدن و کارکردن، بیرون از حجاب بود، همچنین با همان لباسی که کار میکردند شبها بر روی حصیری کوچک میخوابیدند و در زمستان با یک پتو یا ردا خود را گرم میکردند (همان، ص 139، 147، 168، 197).لباس خادمان باتوجه به وضع صاحبان آنان و نیز کاری که برعهدهشان گذاشته میشد، متفاوت بود. خادمان خانه لباسهایی بسیار ساده میپوشیدند و فوطهای بر کمر خویش میبستند. خادمان خلفا و فرمانروایان، بهویژه دستهای از آنان که متصدی پذیرایی از مهمانان و نیز ارائه خدمات در تشریفات بودند، برای حفظ شأن و آبروی صاحب خویش، لباسهای زیبا، رنگارنگ و گرانقیمت بر تن میکردند. آنان قبا، کمربند، کلاه و کفشهای زینتی میپوشیدند که گاه رنگ پوشش هر خادم با دیگری متفاوت بود (برای آگاهی درباره انواع لباسها و پوشش خادمان رجوع کنید به طبری، ج 11، ص 73؛ ابوالفرج اصفهانی، ج 7، ص170؛ شابشتی، ص160؛ لین، ص 168؛ سلیمه عبدالرسول عبد، ص 243ـ244).خادمان در قصرها و حرمسراها جای ویژهای برای سکونت داشتند که گاه دُورالخَدَمة گفته میشد (رجوع کنید به تنوخی، ج 1، ص 128). خادمان خانهها نیز معمولا بر در خانه صاحبان خویش اقامت داشتند تا به هنگام نیاز در دسترس باشند (رجوع کنید به خزاعی، ص70). دستمزد خادمان ناچیز بود. مهمانان صاحبخانه نیز گاه به خادمان انعام میدادند (رجوع کنید به لین؛ احمدامین، همانجاها). چنانکه خادمی، خدمت شایستهای برای صاحب خویش انجام میداد، ممکن بود از امتیازات ویژهای برخوردار شود. مثلا حامدبن عباس، وزیر مقتدر عباسی، به خادمی که زمانی جان وی را از خطر مرگ نجات داده بود، سالیانه پنجاه دینار پرداخت میکرد (رجوع کنید به تنوخی، ج 1، ص 119). در مصر قرن سیزدهم، در مناسبتهایی چون عید فطر، خادمان لباسهایی شامل پیراهن، طربوش و دستار، از صاحبان خویش دریافت میکردند، اما دیگر لباسهایی را که در سال نیاز داشتند، میبایست خودشان تهیه کنند (لین، ص 168).خادمان فرمانروایان، دانشمندان و دیگر بزرگان، یکی از منابع مهم نقل اخبار و داستانها درباره صاحبان خویش و نیز بیان احوال و اعمالِ بعضاً سرّی آنان هستند؛ به همین دلیل در منابع آگاهیهای زیادی درباره افراد مختلف، از زبان خادمانشان آمده است (برای نمونه رجوع کنید به ابنفضلاللّه عمری، سفر8، ص 125، 212، 214).برخی خادمان به سبب شایستگیها و تواناییهای خویش، به مناصب عالی دست یافتند و از نیروهای تأثیرگذار در جریان حوادث سیاسی و اجتماعی بودند و گاه بر امور حکومتی استیلا مییافتند (رجوع کنید به ناصرخسرو، ص 107؛ ابناثیر، ج 9، ص 565؛ ابنتغری بردی، ج10، ص90، 97، 156). چهبسا برخی خادمان پس از مرگ حاکم، سرپرستی جانشین خردسال وی را برعهده میگرفتند (رجوع کنید به ابناثیر، ج 9، ص 505، ج 12، ص 275؛ ابنکثیر، ج 13، ص 49). شماری از خادمان نیز در برخی علوم متبحر شدند و در منابع از آنان به عنوان فقیه و محدّث یاد شده است (رجوع کنید به ابنیونس، همانجا؛ سمعانی، ج 2، ص 303ـ304؛ درباره خادمانی که به استماع یا کتابتِ حدیث میپرداختند رجوع کنید به سمعانی، ج 3، ص330، ج 4، ص 436).به افرادی که در مدارس، مساجد، بیمارستانها، زوایا، خانقاهها، زیارتگاهها و حرم پیامبر و امامان معصوم علیهمالسلام، خدمت میکردند و مجاور این مکانها بودند نیز خادم گفته میشد. انتصاب این خادمان، بهویژه در حرم پیامبر و ائمه با حکم رسمی از طرف فرمانروایان صورت میگرفته است (رجوع کنید به ذهبی، تاریخ، حوادث و وفیات 521ـ540ه .، ص 97، 316؛ قلقشندی، ج 12، ص260ـ262؛ ابنتغری بردی، ج 16، ص330؛ اسکندرمنشی، ج 1، ص 133، 157، 597؛ د.ا.د.ترک، ذیل واژه).منابع: ابناثیر؛ ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت 1407/1987؛ ابنتغری بردی، النجومالزاهرة فی ملوک مصروالقاهرة، قاهره 1426ـ1427/2005ـ2006؛ ابنجوزی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛ ابنخطیب، الاحاطة فی اخبار غرناطة، چاپ محمد عبداللّه عنان، قاهره 1393ـ1397/ 1973ـ1977؛ ابنخلّکان؛ ابنزبیر، کتابالذخائر و التحف، چاپ محمد حمیداللّه، کویت 1959؛ ابنسعد (قاهره)؛ ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت 1412/1992؛ ابنعماد؛ ابنفضلاللّه عمری، مسالک الابصار فی ممالک الامصار، سفر8، چاپ بسام محمد بارود، ابوظبی 1421/2001؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة فی تاریخ، ]قاهره [1351ـ1358؛ ابنمنظور؛ ابنیونس، تاریخ ابنیونس الصدفی، چاپ عبدالفتاح فتحی عبدالفتاح، بیروت 1421/2000؛ ابوالفرج اصفهانی؛ احمدامین، قاموسالعادات و التقالید و التعابیر المصریة، قاهره 1953؛ اسکندرمنشی؛ محسنبن علی تنوخی، الفرجبعد الشدة، قاهره ]بیتا.[، چاپ افست قم 1364ش؛ عبداللّهبن لطفاللّه حافظابرو، جغرافیای حافظ ابرو، چاپ صادق سجادی، تهران 1375ـ1378ش؛ علیبن محمد خزاعی، تخریج الدلالات السمعیة علی ماکان فی عهد رسولاللّه صلیاللّهعلیهوسلم من الحرف و الصنائع، العمالات الشرعیة، چاپ احسان عباس، بیروت 1405/1985؛ خلیلبناحمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم 1405؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخ اسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، حوادث و وفیات 231ـ230ه .، 281ـ290ه .، 1414/1993، حوادث و وفیات 311ـ320ه .، 1415/1994، حوادث و وفیات 521ـ540ه .؛ 1417/ 1997؛ همو، سیراعلام النبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت 1401ـ 1409/ 1981ـ1988؛ احمدبن ابراهیم سبطبن عجمی، کنوزالذهب فی تاریخ حلب، چاپ شوقی شعث و فالح بکّور، حلب 1417ـ1418/ 1996ـ 1997؛ سلیمه عبدالرسول عبد، «ملابسالعمل لذوی المهن و الحرف (من خلال النصوص التاریخیة و اللوحات الاثریة) فی العصر الاسلامی»، سومر، ج 37، ش 1 و 2 (1981)؛ سمعانی؛ علیبن محمد شابشتی، الدیارات، چاپ کورکیس عوّاد، بیروت 1406/1986؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ قلقشندی؛ مسعودی، مروج (بیروت)؛ مقدسی؛ ناصرخسرو، سفرنامه حکیم ناصرخسرو قبادیانی مروزی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران 1363ش؛ یعقوبی، تاریخ؛EI2, s.v. "Khadim" (by A. J. Wensinck); Edward William Lane, An account of the manners and customs of the modern Egyptians, London 1986; TDVIA, s.v. "Hadim" (by Suleyman Uludag).