خاتون، آل، خاندانی از عالمان شیعی جبلعامل لبنان. گفتهاند جمالالدین، یکی از اجداد این خاندان که در قرن هشتم میزیست (رجوع کنید به خوانساری، ج 1، ص 79)، در روستای اِمّیه جبلعامل حوزه درسی داشت، یکی از سلاطین هنگام عبور از روستا تحت تأثیر زهد او قرار گرفت و دختر خود، خاتون، را به همسری او درآورد. از آن پس این خاندان به «آل خاتون» شهرت یافتند. آلخاتون که بعدها در عَیناثا و جویّا (هر دو از روستاهای مهم جبلعامل) سکونت گزیدند گاه «بیت بورینی» (منسوب به بورین، در جنوب نابلس) و «بیت ابوشامه» نیز خوانده شدهاند (رجوع کنید به امین، ج 2، ص 584).جبلعامل از زمان دانشمند بزرگ شیعی، محمدبن مکّی جِزّینی معروف به شهید اول* (شهادت در 786)، رونق علمی یافت و تا اواخر قرن دوازدهم از بزرگترین حوزههای علمیِ شیعی شناخته میشد. حضور آلخاتون، از نامدارترین خاندانهای علمی جبلعامل در آن دوران در عیناثا، این منطقه را به یکی از مراکز علمی مهم جبلعامل تبدیل کرد. در سدههای دهم و یازدهم براثر سختگیریهای حکومت عثمانی بر مناطق شیعهنشینِ قلمرو خود، بهویژه جبلعامل، و نیز دعوت حکومت شیعی صفوی از عالمان جبلعامل، تعدادی از افراد این خاندان ــهمانند شماری دیگر از عالمان آن دیارــ به ایران مهاجرت کردند (مهاجر، ص 169؛ نیز رجوع کنید به جبلعامل*). مشهورترین افراد آلخاتون عبارتاند از :1) شمسالدین محمدبن علیبن محمدبن محمدبن خاتون، نخستین فقیه شناخته شده این خاندان. وی از جمالالدین احمدبن علی عاملی عیناثی اجازه روایت داشت. از اجازه شمسالدین به علیبن حسینبن عبدالعالی کَرَکی (محقق کرکی/ محقق ثانی*) چنین برمیآید که جمالالدین، تنها استاد وی بوده است (رجوع کنید به مجلسی، ج 105، ص 20ـ27). در متن این اجازهنامه و در ضمن سلسله مشایخ شمسالدین محمد، فرد دیگری از آلخاتون ذکر نشده است.شمسالدین محمد پس از وفات استادش، ریاست دینی و علمی عیناثا را برعهده گرفت (مهاجر، ص168) و کسانی چون پسرش، ابوالعباس احمد، و محقق کرکی نزد او درس خواندند و از وی اجازه روایت گرفتند. تاریخ اجازه ابنخاتون به کرکی سال 900 است (رجوع کنید به مجلسی، ج 105، ص 20ـ27، ج 106، ص 94ـ 95). پسرِ نوه شمسالدین، شهابالدیناحمد، در اجازه خود به عبداللّه تستری*، مراتب علمی شمسالدین را ستوده و از تسلط او بر علممعانی و بیان سخن گفتهاست (رجوع کنید به همان، ج 106، ص 88ـ90).2) ابوالعباس احمد، فرزند شمسالدین محمد. نوه او، شهابالدین احمد، لقب جد خود را شهابالدین ذکر کرده است (رجوع کنید به همان، ج106، ص 89 ـ90)؛ اما برخی لقب او را جمالالدین گفتهاند (رجوع کنید به حرّعاملی، قسم 1، ص 35؛ امین، ج 3، ص 136). حرّعاملی (قسم 1، ص 33، 35)، ابوالعباس احمد ابنخاتون و جمالالدین احمد ابنخاتون را دو تن دانسته است، اما به نظر محسن امین (ج 3، ص 136ـ137) این دو، یک نفر هستند.احمد از پدرش و بدرالدین حسنبن جعفر عاملی کرکی و عزالدین حسینبن حسام عاملی عیناثی اجازه روایت داشت. محقق کرکی نیز در 931 در نجف به او و دو پسرش، نعمتاللّه علی و زینالدین جعفر، اجازه روایت داد. فرزندش، نعمتاللّه علی، شهیدثانی، محییالدینبن احمد میسی، علیبن هلال کرکی عاملی* و حسنبن محمد نباطی نزد او درس خوانده یا از وی اجازه روایت گرفتهاند. شهیدثانی فضل و تقوای احمد ابنخاتون را ستوده است (رجوع کنید به افندیاصفهانی، ج1، ص165ـ 167، ج 2، ص 60؛ مجلسی، ج 105، ص 146، 151، 173، ج 106، ص 80ـ81، 94ـ95؛ امین، ج 3، ص 137ـ 139). با توجه به تاریخ اجازه ابوالعباس به نباطی، وی در 934 زنده بوده است (رجوع کنید به امین، ج 3، ص 139).3) نعمتاللّه علی، فرزند ابوالعباس احمد. برخی او را نعمتاللّهبن علی گفتهاند و برخی دیگر، نعمتاللّه و علی را دو فرزند احمد دانستهاند (رجوع کنید به حرّعاملی، قسم 1، ص 117، 189؛ افندیاصفهانی، ج 3، ص 340، ج 5، ص 257). اما وی در اجازهنامهای که به عبداللّه تستری داده خود را نعمتاللّه علیبن احمد خوانده است (رجوع کنید به مجلسی، ج 106، ص 94). به گفته امین (ج 8، ص 160) نعمتاللّه لقب علی و تعبیر نعمتاللّهبن علی ناشی از خطای ناسخانِ اجازات است.نعمتاللّه علی معاصر شهیدثانی (شهادت در 966) بود. وی از پدر خود، و محقق کرکی، اجازه روایت داشت. پسرش، احمد، و حسنبنعلی حانینی نزد او درس خواندند و از او حدیث روایت میکردند. حسنبن علی مدنی ابن شَدْقَم در سفر حجِ نعمتاللّه در 977 از وی اجازه روایت گرفت. عبداللّه تستری نیز در 988 پس از سفر حج به عیناثا رفت و از نعمتاللّه و پسرش اجازه روایت کتب حدیث دریافت کرد (حرّعاملی، قسم1، ص64، قسم2، ص70؛ مجلسی، ج106، ص88ـ96؛ امین، ج5، ص176ـ177؛ نیز رجوع کنید به تستری*، عبداللّه). مهاجر (ص 172ـ173) حضور تستری در عیناثا برای گرفتن اجازه روایت از نعمتاللّه را مؤید جایگاه علمی وی و بیانگر رسیدن عیناثا به اوج شکوفایی علمی در آن زمان دانسته است. به گفته افندیاصفهانی (ج 5، ص 248)، نعمتاللّه از شهیدثانی نیز روایت کرده اما نعمتاللّه در اجازات خود، شهیدثانی را در سلسله مشایخش یاد نکرده است (رجوع کنید به مجلسی، ج 106، ص 94ـ 96؛ امین، همانجا). همچنین افندیاصفهانی (ج 5، ص 248ـ 249) روایت کردن مستقیم نعمتاللّه علی را از محقق کرکی ــکه شهیدثانی از او با واسطه حدیث روایت کرده ــ بعید دانسته اما نعمتاللّه در اجازهنامههایش، کرکی را از مشایخ روایی خود برشمردهاست (رجوع کنید به افندیاصفهانی، ج3، ص202ـ203؛ مجلسی، ج106، ص95؛ امین، همانجا؛ نیز رجوع کنید به مجلسی، ج 107، ص63ـ 64). بهعلاوه، روایتِ با واسطه شهیدثانی از محقق کرکی بهسبب ملاقات نداشتن آن دو با یکدیگر بوده است نه فاصله زمانی (رجوع کنید به نوری، ج2، ص210). به گفته فرزند نعمتاللّه، پدرش عمری طولانی داشت (رجوع کنید به مجلسی، ج 106، ص 90).نعمتاللّه در 957 مقام خضر را در عیناثا تجدید بنا کرد (امین، ج 8، ص 160). رسالهای مختصر درباره معنای عدالت از آثار اوست (افندیاصفهانی، ج 5، ص 249).4) شهابالدین احمد، فرزند نعمتاللّه علی. وی از پدرش حدیث روایت کرده است. فرزندش، محمد، و عبداللّه تستری نیز از او اجازه روایت داشتند و تستری نزد او درس خوانده بود (رجوع کنید به مجلسی، ج 102، ص 111، ج 106، ص 88ـ93، 101ـ 104). به گفته افندیاصفهانی (ج 1، ص 77) وی از شهیدثانی اجازه روایت داشت. شهابالدین احمد در 988 جامع عیناثا را بازسازی کرد (امین، ج 3، ص 39). کتاب مقتلالحسین علیهالسلام از آثار اوست (افندیاصفهانی، همانجا).برادر وی، عبداللطیف، نیز از عالمان معاصر شهیدثانی بود که در 971 کتابی درباره اخلاق و مواعظ تألیف کرد (امین، ج 8، ص44). افندی اصفهانی نسخهای از کتاب الاستبصار شیخطوسی را به خط او در اصفهان دیده است (رجوع کنید به ج 3، ص 255).5) شمسالدین محمد، فرزند شهابالدین احمد. از تولد و زادگاه و تحصیلات او اطلاعی در دست نیست. وی که مدتی در مکه سکونت داشت، از پدرش حدیث روایت کرده است. ظهیرالدین میرزاابراهیم هَمَدانی در 1008 در مکه، ماجدبن هاشم بحرانی*، حسینبن حیدرکرکی و محمدبن شهاب جوزی از او اجازه روایت گرفتند (رجوع کنید به مجلسی، ج 106، ص 101ـ107، ج107، ص17ـ19؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: الروضة، ص531ـ 532؛ امین، ج 9، ص 114).آثار او عبارتاند از: الاُنموذَج فیالمنطق و الحکمة الطبیعی و الالهی و حاشیه بر الاَلفیه شهید اول که در مکه نگارش یافته و نسخهای از آن به خط مؤلف در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است. باتوجه به عبارات پایانی این نسخه، او در 1039 در قید حیات بود (آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 6، ص24؛ امین، ج9، ص114ـ115؛ روضاتی، ج1، ص375ـ376). برخی منابع شرح کتاب فقهی اِرشادُ الاَذهان الی احکامِ الایمان علامه حلّی را اثر برادرزاده شمسالدین، ابنخاتون شمسالدین ابوالمَعالی محمد (رجوع کنید به ادامه مقاله) دانستهاند (رجوع کنید به حرّعاملی، قسم1، ص169؛ افندی اصفهانی، ج 5، ص 134؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 13، ص 80)؛ اما روضاتی (ج 1، ص 372ـ378) با استناد به نسخه خطی موجود از این اثر در اصفهان با عنوان برهان السّداد فی شرح الارشاد، نویسنده کتاب را شمسالدین محمدبن احمد معرفی کرده و انتسابِ اشتباه کتاب را ناشی از خلط نامِ عمو و برادرزاده دانسته است. این اثر نیز در زمان مجاورت او در مکه نگارش شدهاست (رجوع کنید به همان، ج1،ص377).برادرِ محمد، یوسف، ملقب به جمالالدین (زنده در 1051) و فرزند یوسف، حسین (متوفی پس از 1124) نیز از عالمان و صاحب تألیفات بودند (رجوع کنید به امین، ج 5، ص 467ـ468، ج 10، ص 318؛ آقابزرگ طهرانی، طبقات: الکواکب، ص 200).6) شمسالدین ابوالمعالی محمدبن سدیدالدین علی، نوه شهابالدین احمد و خواهرزاده شیخ بهائی (امین، ج 10، ص 10). از سال تولد او اطلاعی در دست نیست. پدرش، علی، در مشهد سکونت گزیده بود. شمسالدین در طوس به دنیا آمد و بعدها رهسپار هند شد. در 1009 در حیدرآباد سکنا گزید و در 1014 از محمدمؤمن حسینیاسترآبادی (عالم مشهور و صاحب نفوذ در دوره قطبشاهیان در حیدرآباد) اجازه روایت گرفت (اسکندرمنشی، ج 3، ص 941؛ بسطامی، ص 223؛ حسینی اشکوری، 1414، ج 1، ص 531ـ532).شمسالدین محمد در دوران سلطنت محمد قطبشاه، در 1025 یا 1027 بهپیشنهاد استرآبادی بهعنوان سفیر قطبشاهیان به دربار صفویان رفت و مورداحترام شاهعباس صفوی قرار گرفت (رجوع کنید به اسکندرمنشی؛ بسطامی، همانجاها؛ اطهر رضوی، ج 1، ص 499). ابنخاتون در این دوره، نزد بهاءالدین عاملی* درس خواند و از وی اجازه روایت گرفت (رجوع کنید به خاتونآبادی، ص 504؛ آقابزرگطهرانی، الذریعة،ج4،ص76ـ77؛استادی، ج2،ص216).اسکندرمنشی (ج 3، ص 950ـ951) تاریخ بازگشت او را به هند 1029 دانسته اما بنابر برخی گزارشها ابنخاتون پس از وفات محمد قطبشاه و در زمان حکومت عبداللّه قطبشاه وارد حیدرآباد شد (رجوع کنید به بسطامی، همانجا؛ امین، ج10، ص 10). پس از بازگشت، به سِمَت قائممقام پیشوا (پیشوا، بالاترین مقام پس از سلطان) و دبیری منصوب شد و در 1038 به پیشوایی رسید. او در 1041 به سبب حسدورزی و سعایت اطرافیان سلطان، برکنار و در 1043 «میرجُمله» (وزیر) شد و در 1045 دوباره پیشوا گردید. وی حدود بیست سال عهدهدار این مناصب بود. ابنخاتون در اداره امور کشور، مدبر و نزد سلطان بسیار محترم و صاحب نفوذ بود. کاردانی و درایت وی در حل مسائل مملکت و مردمداریاش به محبوبیت او افزود و باعث گسترش تشیع در حیدرآباد شد (رجوع کنید به بسطامی، ص 223ـ224؛ صاعدی شیرازی، ص 78ـ80؛ اطهر رضوی، ج 1، ص 504ـ510).شمسالدین محمد، عالمی جامعالاطراف بود که افزون بر مناصب دولتی، به تدریس علوم دینی و ریاضی نیز میپرداخت و شاگردان زیادی داشت. برخی از آنها عبارتاند از: محمدعلی کربلایی، حسنبن علی جامعی، میرزامحمد حسینیجزائری و معزالدین محمد اردستانی (حرّعاملی، قسم 2، ص 275ـ276؛ افندیاصفهانی، ج1، ص 223؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج18، ص 32؛ امین، ج 10، ص 10؛ حسینیاشکوری، 1414، ج 1، ص532). وی به شعر و ادبیات نیز علاقهمند بود و جلسات ادبی و شعرخوانی با حضور پرشمار ادیبان به طور مرتب در محضر او برگزار میشد (امین، همانجا؛ اطهر رضوی، ج 1، ص 510؛ برای نمونه اشعار او رجوع کنید به بسطامی، ص 225ـ 234). آثار خیر و عامالمنفعهای نیز از او برجایمانده است (رجوع کنید به امین، همانجا).بهگفته بسطامی (ص224ـ225)، ابنخاتون در 1059 در راه سفر حج در بندرِ مُخای یمن از دنیا رفت (قس قمی، ج2، ص567). قبر وی در حیدرآباد زیارتگاه مردم است (امین، همانجا).از جمله آثار وی، ترجمه و شرح فارسی الاربعون حدیثاً شیخ بهائی است به درخواست سلطانمحمد قطبشاه که به ترجمه قطبشاهی معروف است. شیخبهائی بر این شرح تقریظ نگاشت و مترجم را ستود (آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 4، ص 76ـ77؛ امین، ج10، ص10ـ11). اینکتاب در 1275 در تهران و در 1309 در بمبئی به چاپ رسید (مشار، ج 1، ستون 150). سلطانمحمد قطبشاه ترجمه ابنخاتون را مختصر کرد و آن را لُبابالاحادیث قطبشاهینامید(آقابزرگطهرانی، الذریعة،ج18،ص274ـ275).سایر آثار او عبارتاند از: حاشیه بر جامع عباسی* شیخبهائی (افندی اصفهانی، ج 5، ص 135؛ امین، ج 10، ص 10)، در برخی منابع وی شارح یا نگارنده متمم جامع عباسی نیز ذکر شده است (برای نمونه رجوع کنید به خوانساری، ج 1، ص 78؛ آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 3، ص 340ـ341) که به درستی معلوم نیست همه این آثار یکی هستند یا با هم تفاوت دارند؛ حاشیه بر تَحریرالاحکام علامه حلّی (افندی اصفهانی، همانجا)؛ بَدیعُ البَیان لمعانیالقرآن، به فارسی (حسینی اشکوری، 1354ـ1376ش، ج 5، ص 31)؛ کتابی به فارسی درباره امامت؛ شرح فارسی صحیفه سجادیه (خوانساری؛ قمی، همانجاها)؛ توضیح اخلاق عبداللّه شاهی، به فارسی در شرح اخلاق ناصری اثر خواجه نصیرالدین طوسی (افندی اصفهانی، همانجا؛ آستان قدسرضوی. کتابخانه، ج 6، ص 403)؛ و دیوان اشعار (آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج 9، قسم 3، ص 995ـ996).از آلخاتون عالمان و فقیهان دیگری نیز برخاستهاند (رجوع کنید به حرّعاملی، قسم 1، ص 65، 118، 185؛ امین، ج 2، ص 125، ج 3، ص 110)؛ از معروفترین آنها ابنخاتون، اسداللّهبن مؤمن است که در مشهد سکونت داشت و خود و ــ به احتمال زیادــ پدرش در ایران متولد شده بودند. او در 1067، چهارصد کتاب را وقف کتابخانه حرم امام رضا علیهالسلام کرد (امین، ج 3، ص 289؛ شاکری، ص 91ـ93؛ نیز رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، الذریعة، ج5، ص281، ج6، ص11، ج 16، ص 45ـ46، ج 23، ص154، 175، ج 24، ص 368).منابع: آستان قدس رضوی. کتابخانه، فهرست کتابخانه آستان قدس رضوی، ج 6، مشهد 1344ش؛ محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت 1403/1983؛ همو، طبقات اعلام الشیعة: الروضة النضرة فی علماء الماةالحادیة عشرة، بیروت 1411/1990؛ همان: الکواکب المنتشرة فی القرن الثانی بعدالعشرة، چاپ علینقی منزوی، تهران 1372ش؛ رضا استادی، فهرست نسخههای خطی کتابخانه عمومی حضرت آیةاللّه العظمی گلپایگانی، ج 2، قم: دارالقرآن الکریم، ]بیتا.[؛ اسکندر منشی؛ عباس اطهررضوی، شیعه در هند، ج 1، ترجمه مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی، قم 1376ش؛ عبداللّهبن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم 1401ـ ؛ امین؛ علیبنطیفور بسطامی، حدایقالسلاطینفیکلامالخواقین، چاپ شریف النساء انصاری، حیدرآباد ]بیتا.[؛ محمدبن حسن حرّعاملی، املالآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد ?] 1385[، چاپ افست قم 1362ش؛ احمد حسینی اشکوری، تراجم الرجال، قم 1414؛ همو، فهرست نسخههای خطی کتابخانه عمومی حضرت آیةاللّه العظمی مرعشی نجفی، قم 1354ـ1376ش؛ عبدالحسینبن محمدباقر خاتونآبادی، وقایع السنین و الاعوام، یا، گزارشهای سالیانه از ابتدای خلقت تا سال 1195 هجری، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران 1352ش؛ خوانساری؛ محمدعلی روضاتی، فهرست کتب خطی کتابخانههای اصفهان، ج 1، اصفهان 1341ش؛ رمضانعلی شاکری، گنج هزار ساله: کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی قبل و بعد از انقلاب، مشهد 1367ش؛ احمدبن عبداللّه صاعدی شیرازی، حدیقةالسلاطین قطبشاهی، چاپ علیاصغر بلگرامی، حیدرآباد، دکن 1961؛ عباس قمی، فوائد الرضویه: زندگانی علمای مذهب شیعه، تهران ?] 1327ش[؛ مجلسی؛ خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران 1352ش؛ جعفر مهاجر، جبلعامل بین الشهیدین: الحرکة الفکریة فی جبلعامل فی قرنین من اواسط القرن الثامن للهجرة/ الرابع عشر للمیلاد حتی اواسط القرن العاشر/ السادس عشر، دمشق 2005؛ حسینبن محمدتقی نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، قم 1415ـ1420.