خاتون

معرف

عنوان ملکه و خویشاوند زن در میان اشراف، زن ازدواج کرده و بانوی بلندمرتبه
متن
خاتون، عنوان ملکه و خویشاوند زن در میان اشراف، زن ازدواج کرده و بانوی بلندمرتبه. واژه خاتون از x'twnh / xwat'yn / x'twn /ttwnh در زبان سغدی، به معنای همسر شاهزاده، ملکه یا همسر ارباب و فرمانرواست (قریب، ذیل واژه؛ کلاوسون، ص 602؛ رشیدالدین فضل‌اللّه، ج 3، تعلیقات روشن و موسوی، ص 2358). به‌سبب رواج این عنوان در زبانهای ترکی و مشابهت با واژه‌های خان* و خاقان*، گاه به‌نادرست واژه خاتون را ترکی و هم خانواده این واژه‌ها دانسته‌اند (رجوع کنید به دورفر، ج 3، ص 137ـ138؛ قس داعی‌الاسلام، ذیل واژه که لغت سنسکریت کُتمبینی به‌معنی بانوی خانه، ریشه احتمالی خاتون دانسته شده است). خاتون در بیشتر گویشهای ترکی از جمله ازبکی، آذری، اویغوری و عثمانی (رجوع کنید به کلاوسون، همانجا) و جغتایی (پاوه دوکورتی، ذیل واژه) به‌کار رفته است. در زبان ترکی جدید نیز خاتون با املاهای مختلف، به‌کار می‌رود (رجوع کنید به د. ا.د. ترک؛ پاکالین، ذیل واژه). خاتون همچنین در بیشتر زبانها و گویشهای جنوب و مرکز آسیا از جمله فارسی (رجوع کنید به دهخدا، ذیل واژه)، تاجیکی (فرهنگ زبان تاجیکی، ج 2، ص 497)، هندی، کردی، ارمنی، گرجی و تبتی رایج است (دورفر، همانجا). این واژه به‌عربی هم راه یافته و به صورت خَواتین جمع بسته شده است که به‌زعم محمد پادشاه شاد (ذیل واژه) همچون واژه فرامین، از متصرفاتِ فارسی متعرب است نه عرب‌زبانان. واژه‌هایی چون بی‌بی/ بی‌بی‌خانم*، خانم*، خدیش، ستی، بیگم (رجوع کنید به بیگ و بیگم*) و آتون (دهخدا، ذیل همین واژه‌ها؛ مصطفی برکات، ص 262، 334ـ335، 338) کمابیش مترادف خاتون است و گاه خاتون به همراه یکی از این عناوین و به‌صورت مرکّب، برای نامیدن بانوان به کار می‌رفته است، مثلا بیگم‌خاتون همسر جهانشاه (رجوع کنید به طهرانی، ج 1، ص 249) و ستی مکرّمت خاتون، بانوی سلطان‌محمد فاتح (د.ا.د. ترک، همانجا). در نزد شیعیان ایران، خاتون قیامت یا خاتون عرب به حضرت فاطمه سلام‌اللّه‌علیها یا به نرجس خاتون، مادر امام زمان عجل‌اللّه‌تعالی فرجه‌الشریف اطلاق می‌شود (شاد، ذیل «خاتون عرب»، «خاتون کائنات»؛ نیز رجوع کنید به جوادی، ص152ـ153 و ارجاعات). با آنکه خاتون در قدیم‌ترین متون فارسی قرن چهارم به‌معنای ملکه آمده (مثلا رجوع کنید به بلعمی، ص 655، 723، 744، 756)، به تدریج و با گسترش کاربرد واژه، استفاده از آن از حالت انحصار خارج شده و به برخی از زنان روستایی و اقشار فرودست جامعه نیز اطلاق شده است.از جمله مشهورترین زنانی که در ایران عنوان خاتون داشته‌اند خاتون بیدون بخار خدات در قرن سوم در بخاراست که به زیبایی و تدبیر شهره بود (رجوع کنید به نرشخی، ص 12، 52)، همچنین سیدملک خاتون دختر رستم‌بن شروین باوندی و همسر فخرالدوله دیلمی که پاسخ مدبرانه او به سلطان‌محمود غزنوی مشهور است و مدفن وی در جنوب‌شرقی تهران، نزدیک شهرری، واقع است (حمداللّه مستوفی، ص420ـ421). بااین‌حال، بیشترین کاربرد این عنوان برای بانوان طبقه حاکم در ایران، در دوره غلبه ترکان بر دستگاههای حکومتی بوده است، مانند خاتونِ ارسلان از حکمرانان دوره محمود غزنوی (حک : 360ـ421؛ رجوع کنید به بیهقی، ص 252)، خاتون رکنی همسر طغرلشاه (افضل‌الدین کرمانی، ص 31ـ32، 93)، خاتون جَلالیه یا ترکان خاتون همسر ملکشاه (ظهیری نیشابوری، ص 32ـ35)، خاتون کرمانی همسر سلطان‌محمدبن محمود (همان، ص 72؛ راوندی، ص270). در دوره سلجوقیان، بیشتر، همسران حکمرانان شرقی ایران به این عنوان ملقب بودند چنان‌که همسر حکمران سمرقند را مطلقاً خاتون می‌گفتند (رجوع کنید به نظام‌الملک، ص 204ـ207). در دوره خوارزمشاهیان (470ـ628) نیز چند تن از بانوان دربار، خاتون خوانده شده‌اند (رجوع کنید به ترکان خاتون*). در دوره ایلخانان (654ـ750) اطلاق این عنوان گسترش یافت و نه تنها ملکه، بلکه بانوان درباری کم‌رتبه‌تر نیز خاتون خوانده می‌شدند، مانند فاطمه خاتون، مشاور بانفوذ توراکینا خاتون* (رجوع کنید به جوینی، ج 1، ص200ـ201). در همین روزگار خاتونهایی به مقام حکومت و سلطنت رسیدند، از جمله رضیه‌خاتون، دختر ایلتتمش در هند (رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، ج1، ص145؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به وکیلی سحر، ص163ـ164) و ابش‌خاتون*، آخرین فرمانروای سلغری (متوفی 685) در فارس (زرکوب شیرازی، ص 88ـ96). از دوره تیموری به بعد، در آسیای مرکزی و سپس در هند به‌تدریج، خاتون جای خود را به بیگم داد (د.اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه)؛ اما در دوره سلسله‌های ترکمانی نیز این عنوان رایج بود، برای نمونه، دلشادخاتون* و دندی خاتون* در دوره جلایریان.در عراق و شام نیز برخی زنان عنوان خاتون داشتند، از جمله زبیده خاتون*، همسر هارون‌الرشید و صفیه خاتون، دختر ملک عادل ابوبکربن ایوب و همسر صلاح‌الدین یوسف در قرن هفتم (ابن‌تغری بردی، ج 6، ص 173، ج 7، ص 203؛ نیز رجوع کنید به نوروزی، ص 5ـ33؛ برای دیگر همسران خلفا که لقب خاتون داشته‌اند رجوع کنید به ابن‌ساعی، ص 108، 110، 115، 130ـ 131).در دربار عثمانی نیز چند ملکه با این عنوان شهرت یافتند، از جمله مال‌خاتون، همسر عثمان‌غازی (حک : 659ـ 699؛ رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، ج 3، ص 66ـ67)، دولت خاتون و حَفصه‌خاتون، همسران ایلدرم بایزید (حک : 755ـ805؛ د.ا. د. ترک، همانجا). این عنوان گاه با تلفظ قادین در دربار عثمانی به کار رفته است، مانند جان فدا قادین، همسر مراد سوم (حک : 982ـ1001؛ اعتمادالسلطنه، ج 1، ص 87ـ88؛ اعلمی، ج 1، ص 385). در میان عثمانیان نیز خاتون لقب خاص ملکه و همسر سلطان نبود و به بانوان عالی‌مقام نیز اطلاق می‌شد، مثلا عادله‌خاتون دختر احمدپاشا و همسر سلیمان‌پاشا مِزْراقْلی، حاکم بغداد در قرن دوازدهم، که در اداره بغداد شریک همسر خود بود (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل "AdilaKhatun") و خاتون سریه‌علی از بانوان نیکوکار مصر (مصطاوی، ص 88).برخی از خواتین، اهل فرهنگ و ادب و هنر نیز بوده‌اند، از جمله پادشاه خاتون*، بانوی شاعر، زمرّدخاتون (متوفی 577) حافظ قرآن، محدّث، کاتب و بانی مدرسه خاتونیه برّانیه در دمشق (نعیمی‌دمشقی، ج 1، ص 503) و نسب‌خاتون (متوفی 697) محدّث (اعتمادالسلطنه، ج 3، ص 117).این عنوان بر بناهایی که بانوان بانی آن بوده‌اند نیز اطلاق می‌شد، مانند مدرسه خاتونیه جوّانیه، مسجدخاتون و خانقاه خاتونیه در دمشق از بناهای خاتون عصمت‌الدین (متوفی 581)، همسر نورالدین محمود زنگی (رجوع کنید به نعیمی دمشقی، ج 1، ص 507، 509، ج 2، ص 144؛ برای اطلاع بیشتر درباره اماکن عام‌المنفعه که خاتونان بانی آن بودند رجوع کنید به جوادی، ص 167ـ 170؛ نیز برای جوامع و مدرسه‌های خاتونیه در آماسیه، قرامان و ماردین رجوع کنید به د.ا.د. ترک، ذیل "Hatuniye Camii", "Hatuniye Medresesi: Karaman'da", "ibid: Mardin'de"). برخی بقاع که مزار دختران اهل‌بیت پیامبر بود نیز بدین نام خوانده شده‌اند، مانند خاتون قیامت در شیراز که مزار امّ کلثوم، نواده زیدبن حسن، است (رجوع کنید به فرصت‌شیرازی، ص 458).منابع: ابن‌تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره ?] 1383[ـ1392/ ?] 1963[ـ1972؛ ابن‌ساعی، نساءالخلفاء، المسمّی جهات الائمّة الخلفاء من الحرائر و الإماء، چاپ مصطفی جواد، قاهره: دارالمعارف، ]بی‌تا.[؛ محمدحسن‌بن علی اعتمادالسلطنه، خیرات حسان، چاپ سنگی ]تهران[ 1304ـ1307؛ محمدحسین اعلمی، تراجم اعلام النساء، بیروت 1407/1987؛ احمدبن حامد افضل‌الدین کرمانی، تاریخ افضل، یا، بدایع‌الازمان فی وقایع کرمان، چاپ مهدی بیانی، تهران 1326ش؛ محمدبن محمد بلعمی، تاریخ بلعمی: تکمله و ترجمه تاریخ طبری، به تصحیح محمدتقی بهار، چاپ محمد پروین گنابادی، تهران 1380ش؛ بیهقی؛ مهدی جوادی، «'خواتین، و نقش سیاسی اجتماعی آنان در تاریخ اسلام»، تاریخ اسلام، ش 22 (تابستان 1384)؛ جوینی؛ حمداللّه مستوفی، تاریخ گزیده؛ محمدعلی داعی‌الاسلام، فرهنگ نظام، چاپ سنگی حیدرآباد، دکن 1305ـ1318ش، چاپ افست تهران 1362ـ1364ش؛ دهخدا؛ محمدبن علی راوندی، راحة‌الصدور و آیة‌السرور در تاریخ آل‌سلجوق، به سعی و تصحیح محمداقبال، بانضمام حواشی و فهارس با تصحیحات لازم مجتبی مینوی، تهران 1364ش؛ رشیدالدین فضل‌اللّه؛ احمدبن ابی‌الخیر زرکوب شیرازی، شیرازنامه، چاپ اسماعیل واعظ جوادی، ]تهران[ 1350ش؛ محمدپادشاه بن غلام محیی‌الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران1363ش؛ ابوبکر طهرانی، کتاب‌دیاربکریه، چاپ نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا 1962ـ1964، چاپ افست تهران 1356ش؛ ظهیرالدین ظهیری نیشابوری، سلجوقنامه، تهران 1332ش؛ محمدنصیربن جعفر فرصت شیرازی، آثار عجم، چاپ سنگی بمبئی 1354؛ بدرالزمان قریب، فرهنگ سغدی: سغدی، فارسی، انگلیسی، تهران 1374ش؛ عبدالرحمان مصطاوی، اعلام‌النساء، بیروت 1423/2002؛ مصطفی برکات، الالقاب و الوظائف العثمانیة: دراسة فی تطور الالقاب و الوظائف منذالفتح العثمانی لمصرحتی الغاء الخلافة العثمانیة (من خلال الآثار و الوثائق و المخطوطات)، 1517ـ1924م، قاهره 2000؛ محمدبن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، ترجمه ابونصر احمدبن محمدبن نصر قباوی، تلخیص محمدبن زفربن عمر، چاپ مدرس رضوی، تهران 1351ش؛ حسن‌بن علی نظام‌الملک، سیرالملوک (سیاست‌نامه)، چاپ هیوبرت دارک، تهران 1355ش؛ عبدالقادربن محمد نعیمی‌دمشقی، الدّارس فی تاریخ المدارس، چاپ جعفر حسنی، ]قاهره[ 1988؛ زهرا نوروزی، «حیات سیاسی و اجتماعی زبیده خاتون»، تاریخ اسلام، ش 19 (پاییز 1383)؛ محترم وکیلی‌سحر، «رضیه خاتون؛ نخستین فرمانروای زن مسلمان»، تاریخ اسلام، ش 25 (بهار 1385)؛Gerard Clauson, An etymological dictionary of pre-thirteenth-century Turkish, Oxford 1972; Gerhard Doerfer, Turkische und mongolische Elemente im Neupersischen, Wiesbaden 1963-1975; EI2, s.vv. "Adila Khatun" (by Cl. Huart), "Khtun" (by J.A. Boyle); Farhang-e zaban-e Tajiki, ed. M. Sh. Sh ukurov et al., Moscow: Sovetskaya Ensiklop edia, 1969; Mehmet Zeki Pakalin, Osmanli tarih deyimleri ve terimleri sozlugu, Istanbul 1971-1972; Abel Pavet de Courteille, Dictionnaire Turk-oriental, Amsterdam 1972; TDVIA, s.vv. "Hatun" (by Abdulkadir Ozcan), "Hatuniye Camii" (by I. Aydin Yuksel), "Hatuniye Medresesi: Karaman'da" (by Sebnem Akalin), "ibid: Mardin'de" (by Ara Altun).
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 14
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده