خاتمکاری، از هنرهای سنّتی و صنایعدستی ایران، تزیین سطوح اشیا به ویژه اشیای چوبی با ترکیبی از چند ضلعیهای منظم چوبی، استخوانی و فلزی. دلایل گوناگونی برای نامگذاری این فن ذکر شده است. از جمله آنکه این هنر، ختم کننده و مرز نهایی ظرافت در طراحی سنّتی طرحبندی است («صنعت خاتم و صنیعخاتم»، ص 4ـ5)؛ دیگر اینکه خاتمکاری از لغت خاتم به معنای انگشتری اقتباس شده است، زیرا، با توجه به نمونههای به دست آمده، احتمالا خاتم را مانند نگین انگشتری به صورت قطعهای کوچک به کار میبردند. شباهت خاتم به بعضی نگینهای انگشتری، که از خمیر شیشه و دانههای رنگین ساخته میشد، نیز از دلایل این نامگذاری ذکر شده است (رجوع کنید به مهرپویا، ص 52). خاتم به این معنا ظاهراً اولینبار در منبعی از دوره تیموریان (حک: 807ـ913) آمده است (رجوع کنید به پوپ و آکرمن، ص 1149ـ1150 و پانویس 1، به نقل از تاریخ الخیرات). اصطلاح خاتمبندی همچنین در تذکرة الشعرای دولتشاه سمرقندی از قرن نهم (ص 306) و در تاریخ عالمآرای عباسی اسکندرمنشی در سده یازدهم (ج 1، ص 209) دیده میشود.از زمان و مکان پیدایی هنر خاتم اطلاع چندانی در دست نیست. ظاهراً در نخستین سدههای بعد از اسلام نوعی خاتم از چین به ایران وارد شد. خاتمکاری در این دوره به شیوهای ساده و با بهرهگیری از مکعبهای کوچک چوبی سیاه و سفید بود (رجوع کنید به روزیطلب و جلالی، ص 52؛ طهوری، ص 14). یکی از قدیمترین نمونههای این نوع خاتم در بخشی از سقف مسجدجامع عتیق شیراز مشاهده میشود (طهوری، همانجا).در دوره فاطمیان (حک : 297ـ567) تزیین چوب با صدف و عاج رایج بود. نمونهای از آن، یک لوح چوبی سه قسمتی است، که از عاج و استخوان در تزیین آن استفاده شده و اکنون در موزه هنر متروپولیتن نیویورک نگهداری میشود (دیماند، ص 132؛ روزیطلب و جلالی، ص 27). منبرهای مسجد قرویین* شهر فاس در مراکش، از دوره مرابطون (حک : 447 یا 448ـ541؛ اتینگهاوزن و گرابار، ص 155) و منبری از دوره ممالیک (حک : 648ـ922) که در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن قرار دارد (دیماند؛ روزیطلب و جلالی، همانجاها)، از نمونههای خاتم با بهرهگیری از عاج و چوبهای نفیس است. منبر مسجد ارسلان و لنگه در مسجد حاجی بایرام از قرن نهم هر دو در آنکارا و صندوق قرآن از قرن دهم، با تزیینات عاج، برنج و چوب آبنوس در موزه آثار ترک و اسلام استانبول از نمونههای ممتاز خاتمکاری ترکیه محسوب میشوند (روزی طلب و جلالی، ص 30). از دوره بابریان (حک : 932ـ1274) و به خصوص شاهجهان آثاری چون اشیای زینتی و اسلحه با سطوح خاتمکاری شده، باقیمانده است (همان، ص 25). این هنر در هند سادلی نامیده میشود که نخست در انحصار استادکاران پارسی (رجوع کنید به پارسیان*) بود (نورماه و یاوری ، ص 57).خاتم با ترکیب فعلی و شیوه جدید، از دوره ایلخانیان (حک : ح 654ـ ح 750) در ایران رواج یافته است. به این ترتیب که هنرمندان ایرانی علاوه بر چوبهای سیاه و سفید انواع چوبهای رنگین سه، هشت، ده و دوازده ضلعی و مفتولهای فلزی را بهکار میبردند (طهوری، ص 13). این هنر از دوره تیموریان شروع به رشد نمود. تیمور قصر دلگشا در سمرقند را با خاتم آراسته بود (پوپ و آکرمن، ص 1149ـ1150). به نوشته دولتشاه سمرقندی (همانجا) سلطان احمد جلایر نیز در قرن هشتم، در فن خاتم بندی مهارت داشت. درخشانترین دوره خاتمکاری در ایران، دوره صفویه (حک : 906ـ1135) است؛ چنانکه سراسر بازار زرگرهای اصفهان، محل کار خاتمکاران بود (حقیقت، بخش 1، ص 574). برخی از شاهزادگان صفوی از جمله ابراهیم میرزا نیز با این هنر آشنایی و در آن مهارت داشتند (اسکندرمنشی، همانجا). برخی از آثار متنوع خاتمکاری این دوره عبارتاند از: در و پنجره، قاب آیینه، جای قرآن، گهواره، رحل، میز، جای شانه، آیینههای گردان، سرخابدان، انواع قلم و قلمدان و جعبه (حقیقت، همانجا). قسمتهایی از صندوق مقبره شیخ صفی در اردبیل و صندوق ضریح امام دهم و یازدهم شیعیان، حضرت علیبن محمدهادی و حسنبن علیعسکری علیهماالسلام در سامرا، صندوق ضریح سیدعلاءالدین حسین در شیراز و درِ مدرسه چهارباغ اصفهان نیز از جمله آثار خاتمکاری برجایمانده از دوره صفویه است (طهوری، ص 18ـ19).در دوره زندیه (حک : ح 1164ـ1208) نیز از خاتم برای تزیین اجزای چوبی مقابر و بارگاهها استفاده میشد و شیراز از مراکز بزرگ خاتمکاری به شمار میرفت. خاتمکاری صندوق مرقد امامعلی علیهالسلام در نجف اشرف یکی از آثار برجسته این دوره است که به دستور کریمخان زند ساخته شد و پس از مرگ وی به دستور لطفعلیخان زند نصب گردید. از آثار دیگر این دوره صندوقهای مزار حضرت سیدالشهداء، حضرت ابوالفضل، یک قاب آیینه (همان، ص 19) و دو لنگه درِ خاتم در موزه ایران باستان است که ظاهراً به دستور کریمخان زند ساخته شده است.در دوره قاجاریه (حک: 1210ـ1344)، گرچه خاتم پیشرفت و تنوع گذشته را نداشت، اما رونق آن همچنان ادامه یافت و در نقاط گوناگون ایران به خصوص شیراز به آن توجه میشد (هنرفر، ص 366). درِ ورودی حرم حضرت عبدالعظیم (کار محمدرفیع شیرازی در 1271؛ سرمدی، ص 704) و درِ امامزاده زید در منطقه بازار تهران از آثار این دوره است (طهوری، همانجا).توجه خاص به صنایع مستظرفه در دوران پهلوی، موجب گسترش دامنه خاتمکاری شد. تدریس خاتمکاری در 1307ش، در مدرسه صنایع مستظرفه* و نیز تشکیل کارگاه خاتمسازی در وزارت فرهنگ و هنر در 1309ش و دعوت اهل فن به این کارگاه از جمله عواملی بود که در رونق این هنر سهم بسزایی داشت (روزیطلب و جلالی، ص 64). نمونههای برجسته خاتمکاری در این دوره عبارتانداز:خاتمکاری اتاقی در کاخ مرمر در 1314 تا 1316ش به کوشش صنیع خاتم* و خلیل گلریز به همراه شصت خاتمکار دیگر؛ تالار خاتم عمارت بهارستان از 1346 تا 1352ش، با نظارت علی نعمت (از شاگردان صنیع خاتم و خلیل گلریز) و کوشش دیگر خاتمکاران، از جمله غلامرضا روزیطلب، علی امیری و محمد وطندوست؛ میزهای خاتم اهدایی به آیزنهاور (رئیسجمهور وقت امریکا در 1338ش/1959) و ملکه انگلستان با طراحی مبتکرانه عیسی بهادری (متوفی 1360) و ساخت علی نعمت (طهوری، ص 23، 27، 31؛ یادگاریوسفی، ص 41ـ42).آموزش خاتمسازی پس از انقلاب اسلامی در کارگاه خاتمسازی وزارت فرهنگ و هنر و آموزش عالی ادامه یافت (طهوری، ص 35). در 1363ش، تدریس و آموزش خاتمکاری در دانشگاههای هنر و الزهرای تهران آغاز شد. برخی از آثار این دوره عبارتاند از : میز بزرگ خاتم با طراحی فرشچیان؛ رحلی با طراحی غلامرضا روزیطلب و ساخت خلیل گلریز؛ میز گل در باغ عفیفآباد شیراز ساخته رسول داناپور؛ و خاتمکاری فضای داخلی ضریح امامهشتم حضرت علیبنموسیالرضا علیهالسلام. ساخت این صندوق خاتم ابتدا با سرپرستی محمود کیهانی و با مدیریت عباس صفری شروع شد، سپس عباس کشتیآرا (خاتمکار شیرازی) با همکاری فرزندانش و چند خاتمکار دیگر پس از شش سال آن را در اسفند 1379 به پایان رسانید (روزیطلب و جلالی، ص 76ـ78).امروزه در ساخت خاتم از نمونههای رنگین چوب برخی درختان از جمله فُوفِل، بَقَّم، آبنوس، گردو، و عناب و انواع مفتولهای فلزی همچون برنج، مس، نقره، طلا و آلومینیوم استفاده میشود. کاربرد استخوانهای آماده شده، به صورت ورقه (لا) از ساق پا و دست شتر، گاو و اسب، عاج، صدف و شبهاستخوانهای صنعتی و انواع جلا دهندهها مانند سریشم و لاک نیز در خاتمکاری رایج است (وولف، ص 93؛ بهنام، ص 13؛ روزیطلب و جلالی، ص 104ـ131).وسایل و ابزارهای خاتمکاری عبارتاند از: انواع اره، سوهان و رنده، پِرِس، دستگاه برش خاتم، دستگاه نَوَرد سیم که مفتولهای فلزی را به صورت منشورهای مثلث القاعده در میآورد، و ابزارها و وسایل عمومی همچون چکش و گاز انبر (طهوری، ص 43ـ48).برای ساخت خاتم، ابتدا چوب، استخوان و فلز را به صورت منشورهای مثلثالقاعده میبرند و آنها را به نحوی کنار هم قرار میدهند که برش عرضی آنها دارای اشکال هندسی منظم باشد. سپس این برشها را کنار هم روی ورقه نازکی میچسبانند و به مدت یک تا سه روز زیر پرس قرار میدهند. پس از آن براساس نقشه از قبل آماده شده، آن را بر سطح چوب موردنظر میچسبانند و روی آن را صیقل میدهند و با روغنهای جلادهنده و لاک میپوشانند (ستاری، ص 9ـ11).در یک خاتمِ مرغوب، نقشها کوچک و منظم و متقارن است و لاک تمام سطح خاتم را میپوشاند. بهعلاوه مواد اولیه خاتمکاری و رنگهای آن و سطح و محل اتصال گرهها کاملا صاف و بدون خدشه است. فاصله اتصالات مواد خاتم نیز باید پر و بدون فضای خالی باشد (حسن بیگی، ص 163ـ164). البته استفاده از طلا و نقره به جای برنج، و عاج به جای استخوان ارزش بیشتری به خاتم میدهد. نقش و نگارهای خاتم با توجه به استفاده در متن یا حاشیه اثر، گوناگوناند (رجوع کنید به طهوری، ص 65). در سالهای اخیر نقشهای اسلیمی و ختایی را ــکه بیشتر از اسماء الهی است ــ به نقوش قدیمی افزودهاند (گلریزخاتمی، مصاحبه مورخ 24 خرداد 1383). امروزه خاتمکاری علاوه بر ایران، در کشورهای مصر، سوریه و ترکیه نیز رواج دارد (روزیطلب و جلالی، ص 26ـ30).منابع: اسکندرمنشی؛ عیسی بهنام، صنایع دستیایران، تهران 1341ش؛ محمدرضا حسنبیگی، مروری بر صنایعدستی ایران، تهران 1365ش؛ عبدالرفیع حقیقت، تاریخ هنرهای ملی و هنرمندان ایرانی از کهنترین زمان تاریخی تا پایان دورهقاجاریه: از مانی تا کمالالملک، تهران 1369ش؛ دولتشاه سمرقندی، تذکرةالشعراء، چاپ ادوارد براون، لیدن 1319/1901، چاپ افست تهران 1382ش؛ موریس اسون دیماند، راهنمای صنایع اسلامی، ترجمه عبداللّه فریار، تهران 1365ش؛ غلامرضا روزیطلب و ناهید جلالی، هنرخاتم، تهران 1382ش؛ محمد ستاری، خاتمسازی، تهران 1368ش؛ عباس سرمدی، دانشنامه هنرمندان ایران و جهان اسلام: از مانی تا معاصرین کمالالملک، تهران 1380ش؛ «صنعت خاتم و صنیعخاتم»، نقش و نگار، ش 2 (زمستان 1335)؛ دلشاد طهوری، هنر خاتمسازی در ایران، تهران 1365ش؛ جمشید مهرپویا، «هنر خاتمسازی»، میراث فرهنگی، سال 2، ش 3 و 4 (پاییز 1370)؛ فروهر نورماه و حسین یاوری، نگرشی بر تحولات صنایعدستی در جهان، تهران 1380ش؛ علی یادگار یوسفی، «هنر خاتمکاری و یادی از شادروان استادعلی نعمت یکی از بزرگترین خاتمسازان معاصر»، هنر و مردم، ش 168 (مهر 1355)؛Richard Ettinghausen and Oleg Grabar, The art and architecture of Islam: 650-1250, Harmondsworth, Engl. 1987; Lutfullah Honarfar, "khatam-Kar", in A Survey of Persian handicraft: a pictorial introduction to the contemporary folk arts and art crafts of modern Iran, ed. Jay Gluck and Sumi Hiramoto Gluck, Tehran: Survey of Persian Art, 1355 Sh; Arthur Upham Pope and Phyllis Ackerman, "Timurid architecture: typical monuments", in A Survey of Persian art: from prehistoric times to the present, ed. Arthur Upham Pope, vol.3, Tehran: Soroush, 1977; Hans E. Wulff, The traditional crafts of Persia, Cambridge, Mass. 1966.