حَیْوَة بن شُرَیْح بن صفوانبن مالک تُجیبی کِندی، محدّث و فقیه مصری قرن دوم. در بیشتر منابع کنیه او ابوزرعه (برای نمونه رجوع کنید به ابنحِبّان، ج 6، ص 247؛ مِزّی، ج 7، ص 478؛ ذهبی، 1401ـ1409، ج 6، ص 404) و در برخی منابع، ابویزید (رجوع کنید به ابنسعد، ج 7، ص 515؛ ابنجوزی، 1389ـ1393، ج 4، ص 309) ذکر شده است. وی را نباید با حیوةبن شریحبن یزید حَضرَمی حِمْصی (متوفی 224) اشتباه گرفت. درباره تاریخ ولادت و نخستین سالهای زندگی حیوةبن شریحبن صفوان اطلاعی در دست نیست. سیوطی (ج 1، ص 279) او را از اتباع تابعین شمرده است. پدر وی فرمانده جماعتی بود که در 117 به خونخواهی وُهیب یَحصَبی، بر ضد والی مصر، ولیدبن رفاعه، شورش کردند (کندی، ص 99ـ100) و او احتمالا در همین شورش کشته شد، زیرا وفات وی در همین سال ذکر شده است (رجوع کنید به ذهبی، 1424، ج 3، ص 346).ربیعةبن یزید قصیر، عقبةبن مسلم، یزیدبن ابیحبیب، و سلیمبن جبیر از مشایخ و استادان حیوة بودند (ابنابیحاتم، ج3، ص 306؛ مزّی، ج 7، ص 479؛ ذهبی، 1376ـ1377، ج 1، ص 185). عبداللّهبن مبارک، عبداللّهبن وَهْب، ابوعبدالرحمان مُقری، لیثبن سعد و ابوعاصم نَبیل از وی حدیث روایت کردهاند (ابنابیحاتم؛ ذهبی، 1376ـ 1377، همانجاها؛ برای فهرست استادان و شاگردان او رجوع کنید به مزّی، ج 7، ص 479ـ480).منابع متقدم رجالی، حیوة را در نقل حدیث توثیق نمودهاند (برای نمونه رجوع کنید به ابنسعد، همانجا؛ عجلی، ص138؛ ابنابیحاتم، ج 3، ص 306ـ307). با وجود این، روایات ضعیفی نیز از او نقل شده است (رجوع کنید به ابنعبدالحکم، ص287ـ 288؛ ابنجوزی، 1403، ج 1، ص320). وی در اسناد بسیاری از روایات اهل سنّت، بهویژه احادیث کتب ستّه، قرار دارد (برای نمونه رجوع کنید به بخاری، ج 6، ص 221؛ مسلمبن حجاج، ج 6، ص 58، ج 8، ص 6؛ ابوداوود، ج 1، ص 83). در کتابهای تاریخی نیز برخی گزارشهای او ثبت شده است (برای نمونه رجوع کنید به ابنسعد، ج 1، ص 395، ج 4، ص 258؛ ابنعبدالحکم، ص 82، 87، 176).حیوةبن شریح ظاهراً مجلس تدریس فقه داشته است (رجوع کنید به ذهبی، 1376ـ1377، ج1، ص186). در سال 144 منصب قضای مصر به او پیشنهاد شد، اما نپذیرفت (ابنعبدالحکم، ص 241؛ وکیع، ص 638). احادیثی فقهی نیز از وی نقل شده است (برای نمونه رجوع کنید به سحنون، ج 1، جزء1، ص 61، 200، ج 2، جزء4، ص 305). زهد و پارسایی و کثرت عبادت حیوة را ستوده و او را مستجابالدعوه و از بَکّائین دانستهاند (رجوع کنید به مزّی، ج 7، ص 481؛ صفدی، ج 13، ص 232). حکایاتی نیز درباره کرامات و خوارق عاداتِ او نقل کردهاند (از جمله رجوع کنید به ذهبی، 1376ـ 1377، ج 1، ص 185ـ186؛ ابنحجر عسقلانی، ج 3، ص 62؛ برای نقد یکی از این حکایات رجوع کنید به امینی، ج 11، ص 173).در بیشتر منابع، سال وفات او 158 (برای نمونه رجوع کنید به مزّی، ج 7، ص 482؛ ذهبی، 1401ـ1409، ج 6، ص 405؛ ابنحجر عسقلانی، همانجا؛ سیوطی، ج 1، ص300) و در برخی منابع، سال 159 ذکر شده است (رجوع کنید به ابنحبّان، همانجا؛ کلاباذی، ج 1، ص 213). به گفته واقدی، او براثر بیماری وبا درگذشت (رجوع کنید به ابنکثیر، ج10، ص 137). در منابع، تألیفی به او منسوب نیست، اما در گزارشی آمده که حیوة به شخصی سفارش کرد از کتابهایش نگهداری کند ولی کوتاهی آن فرد سبب شد کسانی، از جمله ابنلُهَیعه*، از آنها استنساخ و بهرهبرداری کنند (رجوع کنید به ذهبی، 1401ـ1409، ج 8، ص 15).منابع: ابنابیحاتم، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن 1371ـ1373/ 1952ـ1953، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنجوزی، صفةالصفوة، چاپ محمود فاخوری و محمد رواسقلعجی، حلب 1389ـ1393/1969ـ1973؛ همو، کتابالموضوعات، چاپ عبدالرحمان محمد عثمان، ]بیروت[ 1403/1983؛ ابنحِبّان، کتاب الثقات، حیدرآباد، دکن 1393ـ1403/ 1973ـ1983، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنحجر عسقلانی، کتاب تهذیبالتهذیب، ]بیروت [1404/1984؛ ابنسعد (بیروت)؛ ابنعبدالحکم، فتوح مصر و اخبارها، چاپ چارلز سی. توری، نیوهاون 1922، چاپ افست بغداد ] 1968[؛ ابنکثیر، البدایة و النهایة، چاپ علی شیری، بیروت 1408/1988؛ سلیمانبن اشعث ابوداوود، سنن ابیداود، چاپ سعید محمد لحام، بیروت 1410/1990؛ عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة و الادب، قم 1416ـ1422/ 1995ـ2002؛ محمدبن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ]چاپ محمد ذهنیافندی[، استانبول 1401/1981، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ محمدبن احمد ذهبی، تاریخالاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ بشار عواد معروف، بیروت 1424/2003؛ همو، سیر اعلامالنبلاء، چاپ شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت 1401ـ1409/ 1981ـ1988؛ همو، کتاب تذکرةالحفاظ، حیدرآباد، دکن 1376ـ1377/ 1956ـ1958، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ عبدالسلامبن سعید سحنون، المُدَوَّنة الکبری، التی رواها سحنونبن سعید تنوخی عن عبدالرحمانبن قاسم عتقی عن مالکبن انس، قاهره 1323، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، حسن المحاضرة فی تاریخ مصر و قاهرة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ]قاهره[ 1387؛ صفدی؛ احمدبن عبداللّه عجلی، تاریخ الثقات، بهترتیب علیبن ابیبکر هیثمی و تضمینات ابنحجر عسقلانی، چاپ عبدالمعطی قلعجی، بیروت 1405/1984؛ احمدبن محمد کلاباذی، رجال صحیح البخاری، المسمّی الهدایة و الارشاد فی معرفة اهل الثقة والسداد، چاپ عبداللّه لیثی، بیروت 1407/1987؛ محمدبن یوسف کندی، ولاة مصر، چاپ حسین نصّار، بیروت 1379/1959؛ یوسفبن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت 1422/2002؛ مسلمبن حجاج، الجامع الصحیح، بیروت: دارالفکر، ]بیتا.[؛ محمدبن خلف وکیع، اخبارالقضاة، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت 1422/2001.