حیرت بخارایی، محمدصدیق، شاعر تاجیک. وی در 1295 در بخارا به دنیا آمد. پدرش مؤذن بود و در گذر عروسان بخارا زندگی میکرد. حیرت در این محله به مکتب رفت. در هشت سالگی پدر و در دوازده سالگی مادرش را از دست داد و با میراث مختصری که به او رسیده بود زندگی خود و برادر کوچکترش را با دشواری اداره میکرد، در پانزده سالگی به مدرسه رفت، ولی به علت تنگدستی توان خرید کتابهای درسی و ادبی را نداشت و بیشتر آنها را از دیگران به عاریت میگرفت (عینی، ص 496ـ497). حیرت ذهنی خلاق و حافظهای قدرتمند داشت و بسیار فروتن و از شهرت گریزان بود و به حضور در محافل ادبی یا دربار و مدح امیران رغبتی نداشت. اما از 1314 که با صدرالدین عینی* آشنا شد، به واسطه وی با شریفجان مخدوم، ملقب به صدرضیاء*، و از طریقِ محفل ادبی صدرضیا با ادبای دیگر آشنا شد و آنها به فضائل وی پی بردند (رجوع کنید به همان، ص 489، 492ـ495). در 1316 در فصل تعطیل مدارس از سر تنگدستی نزد یکی از تاجرانِ پوستین بخارا با حقوقی اندک به منشیگری و حسابداری مشغول شد. به سبب فقر و زندگی غیرِبهداشتی و حجرههای تنگ و تاریک مدرسه، رفتهرفته نحیف و لاغر شد تا اینکه در 1318 آثار بیماری سل در وی ظاهر شد و به توصیه پزشک، تابستان را در فرغانه گذراند. درباره این سفر مثنوی زیبایی نیز سروده است (رجوع کنید به همان، ص 497ـ498؛ حیرت بخارایی، ص 226ـ233).در دوران بیماری وی دوستانش از جمله صدرالدین عینی حمایتهای مادی و معنوی خود را از او دریغ نمیکردند، اما بهتدریج بیماری سل او را زمینگیر کرد و در 1320/ 1902 در بخارا درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد (عینی، ص 498ـ 499؛ د.تاجیکی، ج 8، ص 354). صدرالدین عینی قطعهای در مرثیه و مادّه تاریخ فوت او سروده است (رجوع کنید به صدرضیا، ص 74ـ 75). پس از درگذشت حیرت، صدرالدین عینی و عبدالواحد مُنْظِم، که نزدیکترین دوستانِ وی بودند، اشعارش را گردآوری کردند. مُنظِم که خط خوشی داشت دو نسخه از دیوانِ او را کتابت کرد، اما در واقعه کولوسوف خانه مُنظِم غارت و هر دو نسخه گم شد (عینی، ص500؛ قس بچکا، ص 919، که به اشتباه دو نسخه را دو دیوان متفاوت دانسته است، از این طریق، این خطا به مقاله «حیرت» در دانشنامه ادب فارسی، ج 1، ص 361، نیز راه یافته است).رسول هادیزاده در 1325ش/1956 یکی از این نسخهها را در مخزن نسخ خطی فرهنگستان علوم تاجیکستان(ش 1247) پیدا کرد. این نسخه شامل 2447 بیت و بیشتر اشعار آن در قالبِ غزل است. هادیزاده در 1343ش/ 1964 گزیدهای که شامل بیش از نیمی از اشعار این نسخه است در شهر دوشنبه منتشر کرد (رجوع کنید به حیرت بخارایی، مقدمه هادیزاده، ص 16، 23، 34ـ35).ویژگی اصلی شعر حیرت، همان ویژگی دوره معارفپروری، یعنی سادهنویسی و دوری از مغلقگویی، است. اشعار غنایی حیرت به سبب دوری از ابهام، سادگی زبان و بیانِ صادقانه احساسات مشهور است (هیتچینس، ص 35؛ برجیان، ص 270). زبان شعر وی در برخی اشعارش، بهویژه توصیفات، به سیاق گفتار بسیار نزدیک میشود (برای نمونه رجوع کنید به نمونه ادبیات تاجیک، ص 265ـ267). وی گاه از واژگان روسی نیز استفاده کرده (بچکا، همانجا) و از نخستین کسانی است که به زیادهطلبی طبقه تازه به دوران رسیده زمیندار و بازرگان اشاره کرده است. در بسیاری از اشعارش دوستی میان ملتها را تبلیغ کرده که، در حال و هوای آن روزگار، شجاعانه بوده است (همانجا؛ نیز رجوع کنید به نمونه ادبیات تاجیک، ص 267).آنچه شعر حیرت را از همنسلانش متمایز میکند، فاصله گرفتن او از سبک هندی است که در آن زمان هنوز رواج داشت. در چهارچوب ادبیات فارسی، حیرت را میتوان از آخرین نمایندگان دوره بازگشت ادبی* دانست که در ماوراءالنهر بسیار دیرتر از ایران ظاهر شد (رجوع کنید به برجیان، همانجا).ناقدان ادبی تاجیک حیرت را در ردیف عبدالقادر سودا*، واضح بخارایی* و احمد دانش* از بهترین شاعران بخارا در اوایل سده چهاردهم/ اواخر سده نوزدهم میدانند (رجوع کنید به حیرت بخارایی، همان مقدمه، ص 29ـ32).منابع: یرژی بچکا، «ادبیات تاجیک از سده شانزدهم تا روزگار کنونی»، در یان ریپکا، تاریخ ادبیات ایران، ترجمه ابوالقاسم سرّی، ج 2، تهران 1383ش؛ حبیب برجیان، «تکوین زبان ادبی فارسی تاجیکی»، ایرانشناسی، دوره جدید، سال 18، ش 2 (تابستان 1385)؛ دانشنامه ادب فارسی، به سرپرستی حسن انوشه، ج :1 ادب فارسی در آسیای میانه، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1380ش؛ محمد شریفجان مخدوم صدر ضیا، تذکار اشعار: شرح حال برخی از شاعران معاصر تاجیکستان و نمونههایی از شعر آنان، به تصحیح سحابالدین صدیق، به کوشش محمدجان شکوری بخارایی، تهران 1380ش؛ صدرالدین عینی، یادداشتها، چاپ سعیدی سیرجانی، تهران 1362ش؛ نمونه ادبیات تاجیک: 300ـ1200 هجری، جمعکننده: صدرالدین عینی، سمرقند ?] 1926[؛ کیت هیتچینس، «ادبیات نوین تاجیک»، ترجمه ص. شهبازی، ادبستان، ش 2 (بهمن 1368)؛Ensiklopediyayi Savetii Tajik, Dushanbe 1978-1988; Mohammad-Seddiq Hayrat-e Bukharaei Ashar-i muntakhab (in cyrillic), ed. Rasul Hadizada, Dushanbe 1964.