حیدرآباد (1) یا حیدرآباد دکن، مرکز ایالت آندرا پرادش هند و پایتخت سلسله نظامهای دکن.شهر حیدرآباد در َ36 ْ 17 عرض شمالی و َ47 َْ78 طول شرقی، تقریباً در قسمت میانی دکن و نیمه شمالی ایالت آندرا پرادش، در جنوب هند، و در ارتفاع حدود ششصد متری از سطح دریا قرار دارد ()رجوع کنید به تاریخ و افسانه در حیدرآباد(، ص 49؛ )اطلس ایالتهای هند(، ص 9؛ )اطلس جامع جهان تایمز(، نقشه 28).به سبب نزدیکی حیدرآباد به خلیج بنگال و نیز قرار گرفتن در منطقه نسبتاً استوایی، آب و هوای این ناحیه، گرم و مرطوب حارّهای است. دمای آن در سردترین ماه سال بیش از ْ18 و زمستانهای آن خشک (بدون بارندگی) است، اما در ماههای خرداد، تیر و مرداد بارانهای تند موسمی میبارد که خسارتهای بسیاری به بار میآورد (رجوع کنید به کرمی، ص 6ـ7؛ )اطلس جامع جهان تایمز(، ص 36ـ37). رودهای متعدد کوچکی در پیرامون شهر جاری است. این رودها در قسمت شمالی سرشاخههای رود گوداواری و در جنوب سرشاخههای رود کریشنا را تشکیل میدهند (رجوع کنید به )اطلس جامع جهان تایمز(، نقشه 28؛ )اطلس ایالتهای هند(، ص 7).طبق آمار 1384ش/ 2005، کلانشهر حیدرآباد 000، 146، 6 تن جمعیت داشته و ششمین شهر پرجمعیت هند بوده است (رجوع کنید به )اطلس جامع جهان تایمز(، ص 43). قلعه و شهر قدیمی گُلکُنده* در حدود ده کیلومتری مغرب شهر حیدرآباد قرار دارد (رجوع کنید به کرمی، ص 139؛ )اطلس ایالتهای هند(، ص 9؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله). شهر جدید سکندرآباد در شمال شهر حیدرآباد، در مسیر حیدرآباد ـ ناگپور ـ جوالپور، واقع است (رجوع کنید به )اطلس جامع جهان تایمز(، نقشه 28؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله).حیدرآباد دارای فرودگاه بینالمللی است و با راهآهن و راه اصلی به شهرهای مهم هند (مانند بمبئی) در مغرب و شهرهای سواحل شرقی فلات دکن مرتبط میگردد (رجوع کنید به )اطلس جامع جهان تایمز(، همانجا؛ نیز رجوع کنید به خان، ص 45ـ47). این شهر مرکز مهم علمی هند و از مراکز مهم صنعتی و تجاری آنجاست (رجوع کنید به سیداحمد، ص70).گروههای مذهبی هندو، سیک، مسلمان (شیعه و سنّی) در حیدرآباد زندگی میکنند (جمیلالرحمان، ص 1؛ نیز رجوع کنید به )جنبش مردم در حیدرآباد(، ص ] 176[، پیوست). مسلمانان از قدیم در آنجا بودهاند (رجوع کنید به ادامه مقاله). بیشتر مردم آنجا به زبانهای اردو و تلوگو گفتگو میکنند و مراتی، کنارهای، فارسی، عربی و حبشهای از دیگر زبانهای رایج آنجاست (رجوع کنید به جمیلالرحمان، همانجا).دانشگاه عثمانیه* با ساختمان زیبا و ترکیبی از معماری اسلامی و هندو (احداث در 1308ـ1313ش/ 1929ـ1934)، مراکز علوم دینی جعفریه و حیدریه، کتابخانههای مهم سالارجنگ و حکومتی در این شهر قرار دارند (کرمی، ص 157؛ طریحی، ص 198، 205، 224).از آثار تاریخی و مراکز مقدّس آنجاست: 1) قبرستان شیعیان، معروف به دایره میرمؤمن، که آن را میرمحمدمؤمن استرآبادی (از سادات و دانشمندان بزرگ استرآباد و از وزیران قطبشاهیه) ایجاد کرد و خود نیز در همانجا مدفون است. سیدغلامحسین صدرالعلما باقری استرآبادی (متوفی 1350) و میرعثمان علیخان از ملوک آصَفجاهیان نیز در این قبرستان دفن شدهاند (طریحی، ص 194ـ195؛ کرمی، ص 154ـ155). 2) قبرستان پایگاه، متعلق به دوره آصفجاهیان، که بسیاری از امیران و وابستگان خاندان آصفجاهی در آن مدفوناند برخی سنگ قبرهای آن با عقیق و فیروزه تزیین شده و نوشتههای آنها به خط فارسی است (کرمی، ص 157، 160). 3) مسجدی مشهور به مسجد سلطانی و رواقی معروف به یاقوت سرا (احداث در زمان ابراهیم قلی قطبشاه، حک: 957ـ988)، بر قله کوهی به نام مولی علی در شمال شهر حیدرآباد. 4) کوه امام رضا علیهالسلام. 5) کوه امام قائم قدیم (منسوب به امام زمان علیهالسلام). 6) بارگاه حضرت عباس علیهالسلام. 7) عزاخانه زهرا (همان، ص 148ـ150؛ طریحی، ص 195ـ198). 8) پل کهنه یا پُرانا پل، که در 943 زمان حکومت سلطانقلی قطبشاه اول بر روی رود موسی ساخته شد و در زمان سکندرجاه تعمیرات اساسی روی آن انجام گرفت. این پل دارای 22 دهانه محرابیشکل است و هنوز از آن استفاده میشود. 9) پلی به نام دیانتالدوله که در 1270 بر روی همین رود ساخته شده است و کتیبهای به زبان فارسی دارد (کرمی، ص 155). 10) سدّ حسین ساگر، بین حیدرآباد و سکندرآباد، که در زمان ابراهیمقلی قطبشاه احداث گردیده است (همان، ص156). 11) قلعه و مقابر و مسجد تاریخی گلکنده (علیخان، ص11ـ 19؛ برای توضیح بیشتر آثار رجوع کنید به گلکنده*). 12) عاشورخانه پادشاهی یا بادشاهی عاشورخانه، بنایی که از 1001 تا 1005 ساخته شده و دارای کاشیکاریهایی است که کاشیکاران ایرانی انجام دادهاند (کرمی، ص 148؛ نیز رجوع کنید به علیخان، ص 6). 13) میدان چار کَمان (احداث در 1003)، که چهار دروازه محرابیشکل بزرگ دارد. در این میدان، عمارات سلطنتی قطبشاهیان، مسجدجامع، دادمحل (دادگاه) و در وسط میدان حوض دایرهای سنگی با نیمکتهایی وجود داشته، اما امروزه فقط حوض سنگی و مسجدجامع باقی مانده است (علیخان، ص 7؛ کرمی، ص 145ـ 147). 14) دارالشفا یا شفاخانه (احداث در 1004)، که محل درمان بیماران بوده و بهعنوان دانشگاه علوم پزشکی نیز کاربرد داشته است. در گوشه حیاط این بیمارستان، عاشورخانهای ساخته شده است که در آن عَلَم امام سجاد علیهالسلام قرار دارد و مسجدی به نام دارالشفا متعلق به همان زمان دارد (علیخان، ص 9). 15) مسجدجامع حیدرآباد (احداث در 1006)، که در کنار آن خانقاه و حمام و مدرسهای نیز ایجاد شده است. این مسجد از قدیمترین مساجد دکن است و دو کتیبه دارد: یکی به فارسی با خط نستعلیق و دیگری به عربی با خط ثلث (کرمی، ص 147؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به بلگرامی، ص 15ـ18). 16)چارمنار/ چارمینار، بنایی مربعشکل به ارتفاع 26 متر (احداث در 1006)، در جنوب میدان چارکمان. این عمارت از هر چهار طرف، دروازهای محرابیشکل دارد و چون در هر یک از چهارگوشه بام آن، یک منار مرتفع و زیبا ساختهاند، به چهارمنار معروف شده است. این بنا دو طبقه دارد. طبقه اول در زمان قطبشاهیان مدرسه علوم دینی بود و طبقه دوم که گچبریهای زیبا داشت مسجد بود (خانزمانخان، ص 21؛ کرمی، ص 147ـ148؛ علیخان، ص 6ـ 7؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله). 17) مکّی مسجد یا مکه مسجد، از مشهورترین مساجد حیدرآباد، واقع در جنوبغربی چهارمنار (کرمی، ص150). سلطانمحمد قطبشاه در 1023 ساخت این مسجد را که در دکن بینظیر بود آغاز کرد و آن را بیتالعتیق نامید (خانزمانخان، ص 34، 36)، اما اتمام آن در زمان اورنگزیب بود که رواقها و صحن و حوض و دیوار و دروازه و برج بزرگ و گنبد آن ساخته شد و مکّی مسجد نام گرفت. بنابر نوشته روی سنگ مرمر بالای سردر مسجد، ساخت آن در 1104 به پایان رسیده است (همان، ص 37ـ38). از شاخصههای مهم حیدرآباد مساجد آن است؛ بهجز مساجد یاد شده حدود هفتصد مسجد قدیمی و جدید نیز دارد (کرمی، ص150، 152ـ153).حیدرآباد ساختمانهای اداری قدیمی و باشکوهی دارد، از آن جمله است : جوبلیهال، که در 1135 با معماریاسلامی و سبک ایرانی ـ هندی ساخته شده است؛ اداره بایگانی اسناد دولتی، که در همان سال احداث گردید و امروزه همه اسناد دولتی و مهم، از جمله فرمانهای پادشاهان بهمنی و بابریان به زبان اصلی (فارسی)، در آن نگهداری میشود؛ ساختمان مجلس ایالتی، که در 1332 ساخته شده و دارای معماری به سبک ایرانی ـ راجستانی است؛ ساختمان دیوانعالی حیدرآباد، که از 1134 تا 1138، با معماری اسلامی در کنار رود موسی احداث شده است؛ و کتابخانه و موزه سالارجنگ* (لقب میریوسف علیخان، از وزیران آصفجاهیان)، که از مهمترین موزههای هند است (همان، ص 156ـ157، 161ـ162؛ نیز رجوع کنید به علیخان، ص 52).احداث و توسعه شهر و اقدامات زیربنایی ناحیه حیدرآباد از زمان حکومت قطبشاهیان صورت گرفته است. پیش از آنکه شهر حیدرآباد ساخته شود، تمرکز جمعیت در شهر و قلعه گلکنده بود، اما چون گلکنده جمعیت بسیار داشت و وضع بهداشت در آنجا نامطلوب بود، و مجموعاً درخور عظمت پادشاهان نبود، سلطان محمدقلی قطبشاه در سال 1000 شهر جدیدی بنا کرد (میرعالم، 1309، ج 1، ص 214؛ خانزمانخان، ص 21؛ کرمی، ص 139؛ قس بلگرامی، ص 7، که تاریخ بنای شهر را 999 ذکر کرده است). شهر مشتمل بود بر چهار بازار وسیع و چهارطاقهایی بلند و چهارده هزار مغازه، محلههای مسکون متساویالاضلاع، عمارت و دولتخانه شاهی، دروازه عالی، دادمحل (دادگاه)، مدرسه، بستانهای نیکو، نقارهخانه شاهی، اسلحهخانه، مسجد و خانقاه (رجوع کنید به میرعالم، 1309، ج 1، ص 215، 218ـ219؛ خانزمانخان، ص 19ـ20). او جانب شمالی شهر را مقر و مرکز سلطنت قرار داد و ایوانهای عالی و قصرهای بلند بنا کرد (میرعالم، 1309، ج 1، ص 215). وی شهر را بهاگنگر نامید (به مناسبت نام بهاگ متی، زن مورد علاقهاش) و آنجا را پایتخت خود قرار داد (رجوع کنید به همانجا؛ نیز )رجوع کنید به تاریخ و افسانه در حیدرآباد(، ص50). پس از مرگ بهاگ متی، نام شهر را به حیدرآباد (منسوب به حیدر، از القاب امام علی علیهالسلام) تغییر داد، اما تا مدتها شهر را به نام نخستین آن میخواندند (رجوع کنید به میرعالم، همانجا؛ طریحی، ص 185، 190). چون سلطان محمدقلی قطبشاه میخواست به حیدرآباد، مانند شهر مشهد در ایران، تقدس ببخشد، چارمنار را بنا کرد که دارای مسجد و مدرسه علوم دینی بود (خانزمانخان، ص 21). در 1003 عاشورخانهای معروف به عاشورخانه پادشاهی، برای عزاداری ماه محرّم، احداث نمود و عَلَمهای جواهر، طلا و نقره برپا میکرد (رجوع کنید به همان، ص25). شهر در زمان فرزندش، سلطانمحمد قطبشاه، گسترش یافت (میرعالم، همانجا).قطبشاهیان با شاهان صفوی مناسبات صمیمانهای داشتند (رجوع کنید به اسکندرمنشی، ج1،ص116؛ میرعالم، 1309،ج1، ص316ـ 317) و در این زمان، حیدرآباد به «اصفهان نو» مشهور بود (رجوع کنید به میرعالم، 1309، ج 1، ص 267). اما در زمان سلطان عبداللّه، بابریان به دکن و حیدرآباد حمله کردند و سلطان عبداللّه تابع آنان گردید (رجوع کنید به صاعدی شیرازی، ص 31؛ کرمی، ص50). در 1066 میرمحمدسعیداردستانی، میرجمله (امیرالامرا) سلطانعبداللّه، از شاه رنجیدهشد و بهشاهزاده اورنگزیب پناهبردو مقدماتحمله به حیدرآباد را فراهم نمود. اورنگزیب شهر حیدرآباد و قلعه گلکنده را تاراج کرد و سلطان عبداللّه همچنان خراجگزار بابریانماند (میرعالم، 1309، ج1، ص356ـ 358؛ کرمی، ص50ـ 51).ابوالحسن تاناشاه/ تانیشاه، داماد سلطانعبداللّه و آخرین پادشاه قطبشاهیان، در 1083 به حکومت حیدرآباد رسید و همچنان تابع بابریان بود تا اینکه در 1092 به قصد جنگ با اورنگزیب به بیجاپور لشکر کشید، اما شکست خورد و با تقدیم هدایایی به اورنگزیب، از او عذرخواهی کرد. اورنگزیب پذیرفت، اما در 1098 حیدرآباد و گلکنده را به تصرف خود درآورد (رجوع کنید به میرعالم، 1309، ج 1، ص377ـ378). به این ترتیب، حیدرآباد جزو قلمرو بابریان گردید و مرکز صوبه حیدرآباد شد (طریحی، ص 187). اورنگزیب فرزندش، محمد کامبخش، را صوبهدار حیدرآباد کرد (عبرت لاهوری، ص 108).در 1104 بهسبب قحطی شدید در حیدرآباد، مردم شهر را غارت کردند و حتی قسمتی از شهر به آتش کشیده شد. این قحطی به مرگ بسیاری از اهالی منجر شد (میرعالم، 1309، ج 1، ص 82ـ84).در نیمه اول سده دوازدهم، مبارزخان (صوبهدار حیدرآباد) برای بالابردن توان دفاعی شهر، دور آن دیوار کشید، اما در نبرد با آصفجاه (بنیانگذار سلسله نظام حیدرآباد) کشته شد (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 216؛ علیخان، ص 48). آصفجاه در 1137 مملکت مستقل یا نظام حیدرآباد را تأسیس کرد (رجوع کنید به دولافوس، ص202).در اواسط سده دوازدهم، صوبه حیدرآباد چهلوسه سرکار و چهارصد و یازده محال داشت و پارچه و فرش نفیس از صنایع آنجا بهشمار میرفت و اطراف شهر باغهای بسیار، بهویژه باغ انبه، داشت (رجوع کنید به خانزمانخان، ص 538ـ541).با بهحکومت رسیدن صلابت جنگ، فرزند نظامالملک، پایتخت از حیدرآباد به اورنگآباد منتقل شد (کرمی، ص 103). با پیمانی که در 1173 میان صلابتجنگ و انگلیسیها بسته شد، نفوذ انگلیسیها در حیدرآباد آغاز گردید و بخش وسیعی از زمینهای حیدرآباد به آنان واگذار شد (همان، ص 91).در 1176 میرنظام علیخان (نظام دوم)، پایتخت را دوباره به حیدرآباد منتقل کرد و با انگلیسیها و نیز حاکم میسور، از شهرهای جنوب هند، مناسبات صمیمانهای برقرار نمود و بخشی از زمینهای قلمرو حیدرآباد را پس گرفت (رجوع کنید به آنتونووا و همکاران، ص 41، 45؛ کرمی، ص 104؛ برای مناسبات او با انگلیسیها رجوع کنید به )مکاتبات دیپلماتیک میان میرنظام علیخان و کمپانی هند شرقی: 1798ـ 1780(، ص 125ـ126).در 1218، میرعلیاکبر خان (حک : تا 1245) ملقب به سکندرجاه، به حکومت رسید (کرمی، ص 105). در این دوره از 1234 بیماری وبا شایع شده که کمابیش تا 1260 ادامه داشت و سبب مرگ بسیاری از مردم حیدرآباد شد (رجوع کنید به میرعالم، 1309، ج 1، ص110ـ111). در زمان سکندرجاه، شهر جدید سکندرآباد که نامش از لقب او گرفته شده بود و پایگاه نظامی نیروهای انگلیسی بود در حومه حیدرآباد ساخته شد ()رجوع کنید به تاریخ و افسانه در حیدرآباد(، ص 67).شهر و حومه حیدرآباد در زمان میرعثمان علیخان، هفتمین و آخرین نظام حیدرآباد، رونق یافت. احداث دانشگاه و بیمارستان عثمانیه و سدهای عثمانساگَر و حمایتساگَر در حومه حیدرآباد، از اقدامات اوست (کرمی، ص 106ـ107).در 22 شهریور 1327/ 13 سپتامبر 1948 نیروهای نظامی هندوستان به حیدرآباد لشکر کشیدند و نظام حیدرآباد مجبور به آتشبس شدند (حدا، ص 59، 65ـ66؛ شیمل، ص 68). در آن زمان حدود بیست درصد ساکنان حیدرآباد مسلمان بودند (حدا، ص 62) که در جریان حمله ارتش هند و استقرارشان در حیدرآباد دستکم صدوپنجاه هزار نفر از آنان تنها در سه ماهه آخر همین سال آواره و کشته شدند (همان، ص 68ـ69؛ نیز برای گزارشهای اوضاع و قتلعام مسلمانان رجوع کنید به همان، ص 69ـ 79؛ بدرشکیب، ص 269ـ270). در 10 آبان 1335/ اول نوامبر 1956 در تجدید تقسیمات سیاسی هند براساس گویشهای محلی، ایالت آندراپرادش ایجاد و حیدرآباد مرکز آن شد (کرمی، ص 108).از جمله بزرگان حیدرآباد این اشخاص بودهاند : سیدابوالقاسم، معروف به میرعالم (نوه سیدنورالدین، از مشایخ شوشتر)، متولد 1166 در شهر حیدرآباد، از وزیران ایرانیِ نظام علیخان آصفجاه دوم و سکندرجاه نظام سوم، مؤلف مصباح العارفین، رُقعاتِ میرعالم و دهمجلس (میرعالم، 1988، ص 7ـ10)؛ شاهابوالحسن چشتی، از مریدان قادریه (متوفی 1167)؛ شاه عبدالقادر چشتی (متوفی 1190؛ خانزمانخان، ص357ـ358).منابع: کوکا آلکساندروونا آنتونووا، گریگوری ماکسیموویچ بونگارد ـ لوین، و گریگوری گریگوریویچ کاتوفسکی، تاریخ نوین هند، ترجمه پرویز علوی، تهران 1361ش؛ اسکندرمنشی؛ بدرشکیب، حیدرآباد کا عروج و زوال، کراچی 1964؛ علیاصغر بلگرامی، مآثر دکن، متضمن بر حالات عمارات و آثار بلده حیدرآباد و مضافات بلده، کراچی 1978؛ م.و. حدا، «در حیدرآباد چه میگذرد؟»، در غلامرضا سعیدی، مسئله کشمیر و حیدرآباد، ]تهران[ 1328ش؛ غلامحسین خانزمانخان، تاریخ آصفجاهیان (گلزار آصفیه)، چاپ سنگی حیدرآباد، دکن 1308، چاپ محمدمهدی توسلی، چاپ افست اسلامآباد 1377ش؛ کلود فریزر دولافوس، تاریخ هند، ترجمه محمدتقی فخرداعی گیلانی، ]تهران [1316ش؛ سیداحمد، «جغرافیه مملکت آصفیه حیدرآباد دکن»، در مملکت آصفیه، ]چاپ محمدعبدالحی[، ج 1، کراچی: اداره محبّان دکن، 1978؛ آنهماری شیمل، در قلمروی خانان مغول، ترجمه فرامرز نجد سمیعی، تهران 1386ش؛ احمدبن عبداللّه صاعدی شیرازی، حدیقةالسلاطین قطبشاهی، چاپ علیاصغر بلگرامی، حیدرآباد، دکن 1961؛ محمدسعید طریحی، ملوک حیدرآباد: تاریخ المملکة القطب شاهیة فیالهند (918ـ1099ه / 1512ـ1687م)، ]لاهه [1426/ 2005؛ محمدقاسم عبرتلاهوری، عبرتنامه، چاپ ظهورالدین احمد، لاهور 1977؛ مجتبی کرمی، نگاهی به تاریخ حیدرآباد دکن، تهران 1373ش؛ ابوالقاسم میرعالم، حدیقةالعالم، ج 1، حیدرآباد، دکن 1309؛ همو، خطوطِ میرعالم (باغبهار)، چاپ رفیق فاطمه، حیدرآباد، دکن 1988؛Raza Alikhan, Hyderabad: a city in history, [Hyderabad 1986?]; Diplomatic correspondence between Mir Nizam Ali Khan and The East India Company: 1780-1798, ed. Yusuf Husain, Hyderabad, Deccan: The Central Records Office, Government of Andhra Pradesh, 1958; History and legend in Hyderabad, Hyderabad, Deccan: Department of Information and Public Relations, 1953; Jameelur Rahman, Hyderabad state directory, Hyderabad, Deccan 1953; Mirza Mehdy Khan, Hyderabad gazetteer, New Delhi 2001; The People's movement in Hyderabad, ed. Achyut Khodwe, Nander, Nizam State: Chanda Prakashan, [1947?]; States atlas of India, ed. S. Muthiah and P. Poovendran, Delhi: Indian Book Depot, Map House, 1990; The Times comprehensive atlas of the world, London: Times Books, 2005.