حیاتی گیلانی، شاعر قرن دهم و یازدهم. تذکره نویسان به نام و سال تولد وی اشارهای نکردهاند. او از کودکی تا ابتدای جوانی در رشت میزیست (فخرالزمانی قزوینی، ص 809). در جوانی به تجارت روی آورد و در سفرهایی که به کاشان داشت (آزاد بلگرامی، ص 189) با شاعران آن منطقه آشنا شد (گوپاموی، ص 187). پس از درگیری با شاعری متخلص به میلی و مجروح شدنش به ضرب شمشیر وی، به کاشان و پس از آن به هند رفت و به دربار اکبرشاه (حک: 963ـ1014) راه یافت (صدیق حسنخان، ص 124؛ گوپاموی، همانجا). حیاتی پس از آن در خدمت شاهزادگان بود (رجوع کنید به امین احمد رازی، ج 2، ص 1304). نقل است که جهانگیرشاه حیاتی را با طلا وزن کرد و به او صله داد (فخرالزمانی قزوینی، ص 809ـ810؛ واله داغستانی، ج 1، ص 587). حیاتی در خدمت دیگر بزرگان هند نیز بود و از این راه ثروت فراوانی به دست آورد. او در اواخر عمر مورد حمایت دربار قرار گرفت (صدیق حسنخان؛ گوپاموی، همانجاها).حیاتی در سرودن انواع شعر مهارت داشت (بداؤنی، ج 3، ص 152). فخرالزمانی قزوینی (ص 809) از مثنوی تغلقنامه وی نام برده که در بحر خسرو و شیرین نظامی است. همچنین وی (ص 810) دیوان حیاتی را که نزدیک به هفت هزار بیت داشته، دیده است. بداؤنی (همانجا) شعرهای او را عاری از مایهعلمی دانسته، اما بر آن است که حیاتی درکی صحیح و دقیق دارد. نسخهای از اشعار حیاتی در کتابخانه ملک (ش 5565) موجود است. این نسخه، در 273 برگ به خط نستعلیق، در دو بخش تنظیم شده است: بخش اول غزلیات و قصاید و بخش دوم داستان حضرت سلیمان در قالب مثنوی.به نوشته برخی تذکرهنویسان، حیاتی در 1015 درگذشت (رجوع کنید به صدیق حسنخان، همانجا؛ گوپاموی، ص 188)، اما به گفته فخرالزمانی قزوینی (همانجا)، وی در 1028 در آگره (اکبرآباد) وفات یافت و همانجا دفن شد.منابع: میرغلامعلیبن نوح آزاد بلگرامی، خزانه عامره، چاپ سنگی کانپور 1871؛ امین احمد رازی، تذکره هفتاقلیم، چاپ محمدرضا طاهری (حسرت)، تهران 1378ش؛ عبدالقادربن ملوکشاه بداؤنی، منتخبالتواریخ، تصحیح احمدعلی صاحب، چاپ توفیق ه . سبحانی، تهران 1379ـ1380ش؛ صدیق حسنخان، شمع انجمن، چاپ سنگی بهوپال 1293؛ عبدالنبیبن خلف فخرالزمانی قزوینی، تذکره میخانه، چاپ احمد گلچینمعانی، تهران 1362ش؛ محمد قدرتاللّه گوپاموی، کتاب تذکره نتائج الافکار، بمبئی 1336ش؛ علیقلیبن محمدعلی واله داغستانی، تذکره ریاضالشعراء، چاپ محسن ناجی نصرآبادی، تهران 1384ش.