حیاتْ داوودی، خاندان یا طایفهای از لرها که در ناحیه حیات داوودِ دشتستان استان بوشهر در جنوب ایران زندگی میکنند.زبان حیات داوودیها فارسی با گویش لری است و مذهب آنها شیعه است (لاریمر، ج 8، ص 698؛ صفینژاد، ص 77).حیات داوود ناحیهای در حاشیه شمالی خلیجفارس است که از بندر دیلم تا بندر بوشهر و نواری از اطراف آن مناطق را شامل میشود (صفینژاد، ص 63، پانویس 3). بنابراین، قلمرو حیات داوودی، واقع در دشتستان، کوچکترین ناحیه لرنشین است و مرزهای جنوبی آن به سواحل خلیجفارس منتهی میشود (همان، ص 77). یکی از بنادر مهم این ناحیه بندر ریگ* است (سدیدالسلطنه، ص 499ـ500) که اعتمادالسلطنه (ج 1، ص 458، 469) قدمت آن را تا دوره اسکندر مقدونی دانسته است.حیات داوودی یکی از چهار گروه لر بزرگ به شمار آمده است و سه گروه دیگر، لرهای بختیاری، لرهای کهگیلویه و لرهای ممسنی هستند (صفینژاد، ص 77). ولی آنها اصل خود را از طایفه حیات غیبیهای خرّمآباد و در نتیجه از لر کوچک میدانند. شجره حیات غیبیهای خرّمآبادِ لرستان به پیر شمسالدینبن علیبن محمدبن احمد حیاتالغیب میرسد که از علمای قدیم لرستان بود و اینک مقبرهاش در دهستان تَشْکَن شهرستان خرّمآباد است. در اوایل دوره صفوی، بخشی از طایفه حیات غیبی از طایفه خود جدا شدند و از دیار خود هجرت کردند و به دشت داوودی رفتند و با تصرف کل ناحیه، آن را بلوک حیات داوود نامیدند و خود را حیات داوودی خواندند (حمیدی، ص 53ـ54). مقدسی در نیمه دوم قرن چهارم (ص 453) از دشت داوودی در یک منزلی گناوه نام برده است.صفینژاد (همانجا) حیات داوودیها را، ظاهراً به دلیل لر بودنشان، یکی از طوایف کوچنده و ایلی به شمار آورده و به فعال بودن آنان در جنبشهای عشایری سالهای 1320ش و یکجانشینی امروز آنان اشاراتی کرده است. حمداللّه مستوفی در 730 (ص 550) طایفه داوودی را یکی از طوایف لر کوچک معرفی کرده است. در منابع به کوچندگی و اقتصاد مبتنی بر دامداری حیات داوودیها اشارهای نشده است. در دوره ناصری، حیات داوود ناحیهای در بلوک دشتستان در شمال بندر بوشهر، به طول پنج فرسخ و به پهنای بیش از یک فرسخ، بوده و از شمال به ناحیه گناوه، از مشرق و جنوب به ناحیه شبانکاره و از مغرب به دریای فارس محدود میشده است. مهمترین محصولات آن گندم و جو دیمی و خرما، و قصبه این ناحیه بندر ریگ بوده که قبل از آبادی بندر بوشهر تاجرنشین دریای فارس بوده و ضابط و کلانتر این ناحیه، خانعلیخان حیاط داوودی نام داشته است (فسائی، ج 2، ص 1296، 1327). لاریمر، که در حدود 1323/1905 در بوشهر بوده، نوشته که اقتصاد ناحیه حیات داوود مبتنی بر کشاورزی و پرورش نخل و نیز واردات کالا از بندر ریگ است و برای حمل و نقل کالا در خشکی 350 اسب، 150 قاطر، 250 شتر و 2000 خر دارد (همانجا). وی به کوچنشینان حیات داوودی و اقتصاد دامداری مبتنی بر کوچنشینی اشارهای نکرده است. اداره این ناحیه در زمان لاریمر در دست خانهایی از خاندان حیات داوودی بوده است. محل اقامت آنان در بندر ریگ بوده که دروازه خلیجفارس محسوب میشده است (همانجا).سرهنگ دوم لوئیس پلی، نایب کنسول بریتانیا در بوشهر و نماینده سیاسی مقیم در خلیجفارس، در گزارش رسمی خود در 1279 تا 1281/ 1862ـ1864 حیات داوودیها را 975 خانوار ذکر کرده است که در شانزده شهر و روستا ساکن بودهاند؛ بیشترین آنها در حیات داوود (100 خانوار) و در گناوه ( 150 خانوار) زندگی میکردهاند (رجوع کنید به پلی، ص 107،130ـ131؛ جنوب ایران به روایت سفرنامهنویسان، مقدمه زنگنه، ص 3).بهنوشته لاریمر (ج 8، ص 697ـ698)، مردم ناحیه حیات داوود لرها هستند، اجداد آنها از بهبهان آمدهاند، عدهای از عربها و سادات نیز در آنجا زندگی میکنند، در آن ناحیه حدود دوازده هزار خانوار شیعه مذهب بهسر میبرند که به گویش لری سخن میگویند.سدیدالسلطنه (متوفی 1320ش؛ همانجا) نیز نوشته است که حیات داوود بلوکی از دشتستان و مضافات بوشهر است، با 37 روستا و دو بندرگاه (بندر ریگ و بندر گناوه) و حدود سه هزار خانوار که اقتصادشان مبتنی بر کشاورزی است.سفیری (ص 53ـ54) درباره وقایع سالهای 1335 تا 1339 جنوب ایران، از قول محلیها نوشته است که خانهای حیات داوودی با انگلیسیها مناسبات خوبی داشتند و برای ورود به بوشهر دارای مجوز بودند و برنج و قند و چای و منسوجات پنبهای به مقدار کلی میخریدند و به برازجانیها میفروختند، ولی وی از ایل یا طایفه حیات داوودی نامی نبرده است.سیدجعفر حمیدی ذیل طایفه حیات داوود، به توصیف طایفهای با ساختار منسجم و سنّتهای ایلی و عشیرهای و اقتصاد کوچندگی نپرداخته، بلکه از خانها و بزرگان ناحیه حیات داوود سخن گفته و ظاهراً مقصود وی از واژه طایفه، خاندان بوده است (رجوع کنید به حمیدی، ص 53ـ59).در آماری که در 1377ش از عشایر کوچنده ایران تهیه شد، نامی از ایل یا طایفه مستقل حیات داوودی نیامده است.جد اعلای خاندان حیات داوودی حسینقلیخان ساکن گناوه بود. در زمان کریمخان زند، قایدحیدر حیات داوودی حاکم گناوه بود. در شورش میرمهنّا* (رجوع کنید به بندر ریگ*) بر کریمخان زند، حیات داوودیها طرفدار کریمخان زند بودند. میرعلیخان حیات داوودی (بندر ریگی) به هنگام فرار لطفعلیخان زند به بوشهر، به او یاری رساند و سپاهیان اعزامی ابراهیم خان کلانتر را شکست داد (حمیدی، ص 55).حیدرخان حیات داوودی (1245ـ1313) ــکه همزمان با هجوم سوم نیروهای انگلیسی به بوشهر و اشغال آن در رمضان 1313، ضابط بندر ریگ بودــ سیاسیترین و مقتدرترین ضابط این طایفه بود. او شیوه حزم و احتیاط در مقابل دشمن و سیاست ملایمت و مذاکره را پیش گرفت و با مبارزان تنگستانی(رئیسعلی دلواری*، شیخ حسین چاهکوتاهی*، زایر خضرخان اهرمی*) همکاری نکرد. واسموس آلمانی، که در منطقه حیات داوودیها به سر میبرد، وقتی مهمان حیدرخان بود، برای فرار از چنگ انگلیسیها از خانه حیدرخان گریخت و در سفر دوم خود، در انتظار مالالتجارهای که باید از بصره میرسید، بازهم در منطقه حیات داوودی مهمان حیدرخان شد و حیدرخان که به او شک کرده بود دستور بازرسی کالای رسیده را داد و معلوم شد که مهمات و سلاحهای آلمانی است که بعدها به تفنگ واسموسی معروف شد (همان، ص 62ـ64).در زمان پهلوی اول، حیدرخان به شیراز تبعید شد و در 1313ش در همانجا درگذشت. حیات داوودیها از 1325ش، که نهضت فارس شروع شد، تا 1337ش در ناحیه جنوب فعال بودند (همان، ص 65ـ67).منابع: اعتمادالسلطنه؛ لوئیس پلی، «سفرنامه جنوب ایران»، در جنوب ایران به روایت سفرنامهنویسان، گردآوری و ترجمه حسن زنگنه، شیراز : نوید شیراز، 1380ش؛ جنوب ایران به روایت سفرنامهنویسان، همان؛ حمداللّه مستوفی، تاریخگزیده؛ جعفر حمیدی، بندرریگ، تهران 1381ش؛ محمدعلی سدیدالسلطنه، سفرنامه سدیدالسلطنه: التدقیق فی سیرالطریق، چاپ احمد اقتداری، تهران 1362ش؛ فلوریدا سفیری، پلیس جنوب ایران: اس. پی. آر.، ترجمه منصوره اتحادیه (نظاممانی) و منصوره جعفری فشارکی (رفیعی)، تهران 1364ش؛ جواد صفینژاد، لرهای ایران : لر بزرگ، لرکوچک، تهران 1381ش؛ حسنبن حسن فسائی، فارسنامه ناصری، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران 1382ش؛ مقدسی؛J. G. Lorimer, Gazetteer of the Persian Gulf, 'Oman, and Central Arabia, Buckinghamshire 1986.