حُوَیْطات، قبیلهای بزرگ در کشورهای عربستان سعودی، مصر، اردن هاشمی و فلسطین، دارای سه شعبه بزرگ به نامهای حویطات التَهَمَهْ، ابنجازی و علاوین.به نوشته محمد سلیمان طیب، در نیمه دوم قرن نهم شخصی به نام حویط با تنی چند از اشراف حجاز عازم شام بود که در نزدیکی عَقَبه به سختی بیمار شد و نزد اقوام بنیعَطیّه ماند. وی بعدها با دختر میزبان ازدواج کرد و خاندان بزرگی را به نام حویطات در عقبه از خود باقی گذاشت. بر اساس شجرهنامهای که این مؤلف ارائه داده است، حویطات خود را از اشراف حسینی مدینه و از نسل عبداللّهالاَعْرَج، از نوادگان حضرت امام حسین علیهالسلام، میدانند (رجوع کنید به ج 1، ص 54ـ56)، ولی به نظر فؤاد حمزه (ص 152، پانویس 1)، تبار آنها به نبطیان میرسد که در سرزمین ثَمود و مَدیَن میزیستند. برخی نوشتهاند قبیله حویطات اخلاف کودک مجهولالهویهای به نام غازی، اهل حجازند که در عقبه در خانه مَعاذ، نیای قبیله بنیعطیه، بزرگ شد و با دختر عطیه بن معاذ و نیز با زنان دیگری از قبیله بنیعطیه ازدواج کرد و قبیله حویطات حاصل این وصلتهاست. حویطات مانند سایر قبیلهها از چند عشیره، بطن و فَخْذْ تشکیل میشود. پنج تن از فرزندان حویط به نامهای عَمرو، عُلْوان، سعید، عمران و سُویعد، که مادرانشان از قبیله بنیعطیه بودند، هریک عشیرهای بنیان گذاشتند که به نام آنها مشهور شده است. در طول تاریخ، عدهایاز حویطات در شبهجزیره عربستان باقی مانده و عدهای نیز به کشورهای دیگر مهاجرت کردهاند. حویطات التَهَمه، شاخه بازمانده در شبهجزیره عربستان، امروزه یکی از قدرتمندترین قبایل حجاز در عربستان سعودی است (رجوع کنید به محمدسلیمان طیب، ج1، ص 55، 93؛ والین، ص 198ـ 199). افراد این شاخه در شمال غربی کشور و نیز در تهامه، در سرزمین بین جنوب ضَبْعه و عقبه، پراکندهاند (سرحانی، ص 57).حویطات التهمه تا 1261، به سبب محافظت از کاروانهای حجاج، از والی مصر دستمزد میگرفتند، اما بعدها که مصر تحت استیلای انگلیسیها در آمد و تمام سرزمین سینا تابع دولت عثمانی شد، عثمانیان شروع به گرفتن مالیات از عشایر حویطات کردند. در زمان شیخوخت عودِهابوتایه بر حویطات التهمه، عثمانیها مالیات بیشتری خواستند، اما با مخالفت عودِه مواجه شدند. دولت عثمانی، برای سرکوبی آنان و اخذ مالیات، به فرستادن قوای نظامی روی آورد. این کشمکش تا جنگ جهانی اول (1914ـ 1918) ادامه داشت (محمد سلیمان طیب، ج 1، ص 97ـ98).وصلتهای مکرر عودهابوتایه و اقوام او با قبایل متنفذ، موجب افزایش بستگان آنها و گسترش نفوذ حویطات التهمه شد. جنگهای وی در نزدیکی حِمْصْ، حَماه، حلب، دمشق و رود فرات نیز بر قدرت آنان افزود، به طوری که در میان دیگر قبایل عرب مرکزیت پیدا کردند (همان، ج 1، ص 98).در 1335، نیروهای امیرفیصلبن عبدالعزیز (بعدها ملکفیصل) به فرماندهی شریف ناصربن علی و به معاونت شیخعودهابوتایه و اکابر حویطات، بندر عقبه را فتح کردند (قلعجی، ص 244).عشایری از حویطات که به مصر مهاجرت کرده بودند. در دولت محمدعلی پاشا (حک: 1220ـ1264)، والی مصر، فعالیت بسیاری داشتند و رسماً خواهان بقای حکومت او بودند و از او در مقابل رقبایش، بهویژه بازماندگان مملوکیان (648ـ922)، حمایت میکردند و در مقابل، محمدعلی پاشا بهترین زمینهای کشاورزی در استان قَلیوبیّه را در اختیار شَدایده، از عشیره موسه قرار داده بود. برخی از رجال این خاندان نماینده مجلس یا کارمند عالیرتبه در دولت مصر بودهاند (محمد سلیمان طیب، ج 1، ص 102ـ103). از حویطاتِ علاوینِ اردن نیز خانوارهایی در شهر قاهره و استان قلیوبیه و عشایر بزرگی از آنان در استان شرقیه به سر میبرند. به طور کلی عشایری از حویطات که به مصر مهاجرت کردهاند، بیشتر در شهرهای اسماعیلیه، سوئز و در استانهای شرقیه، قلیوبیه و در حلوان ساکناند. در اطراف قاهره، شعباتی از حویطات هنوز هم با همان شیوه صحراگردی و با همان آداب و رسوم و لهجه به زندگی خود ادامه میدهند (همان، ج 1، ص 107ـ108). در شبهجزیره سینا نیز عشایری از حویطاتِ ابنجازی مقیماند که در گذشته به کاروانهایی که از نجد عازم شام بودند، حمله میکردند (رجوع کنید به موسوعة سیناء، ص 47؛ ریحانی، ص 328).محل استقرار شعبهای از بطن علاوین، معروف به حویطات شمال، در مشرق اردن بود و شعبهای از بطن ابنجازی نیز در جنوب اردن سکونت داشتند (محمد سلیمان طیب، ج 1، ص 123؛ پیک، ج 2، ص 230).حویطاتِ ابنجازی در مبارزه با عثمانیان نقش بارزی داشتند؛ این طایفه در 1335/ 1916 عثمانیان را از عقبه بیرون راندند و در شکست لشکریان عثمانی در قدس و دمشق نیز شرکت داشتند (محمد سلیمان طیب، ج 1، ص 101؛ نیز رجوع کنید به قثامی، ج 2، ص340). برخی از افراد حویطات ابنجازی مسئولیتهای مهمی در دولت اردن هاشمی برعهده داشتهاند (رجوع کنید به سرحانی، ص 58).شاخهای از حویطات در فلسطین و بیشتر در شهر طولْکَرْم به سر میبرند. نصراللّه سلیم ابوجَرّاد، شیخ قبیله حویطات، تا 1353ش/1974 ساکن فلسطین بود. وی از اعیان و شخصیتهای مهم فلسطین بهشمار میآمد و پیوسته با شیوخ حویطات حجاز و اردن و مصر و نیز با رؤسای قبایل صحرای نَقْب و بِئرالسَبَع* در جنوب فلسطین، ارتباط داشت. پس از فوت وی، فرزند او عثمان ابوجراد و پس از درگذشت عثمان در 1354ش/1975، برادرش، احمد نصراللّه، جانشین وی شد (محمد سلیمان طیب، ج 1، ص 126).منابع: فردریک جرارد پیک، تاریخ شرقی الاردن و قبائلها، تعریب بهاءالدین طوقان، بغداد ?] 1352 1935[؛ امین ریحانی، تاریخ نجدالحدیث و ملحقاته، بیروت 1954؛ سلطان طریخم سرحانی، جامع انساب قبائل العرب، دوحه: دارالثقافه، ]بیتا.[؛ فؤاد حمزه، قلب جزیرةالعرب، ریاض 1388/1968؛ حمّود قثامی، شمال الحجاز، بیروت 1412ـ1413/ 1991ـ1993؛ قدری قلعجی، الثورة العربیة الکبری : 1916ـ 1925، بیروت 1993؛ محمد سلیمان طیب، موسوعة القبائل العربیة، قاهره 1421/2001؛ موسوعة سیناء، ]قاهره[: الهیئة المصریة العامة للکتاب، 1982؛ گئورگ آوگوست والین، صور من شمالی جزیرةالعرب فی منتصفالقرن التاسع عشر، ترجمه سمیر سلیم شبلی، بیروت 1971.