حویزی، عبدعلی بن جمعه، محدّث و مفسر امامی قرن یازدهم. نوری (ج 2، ص 159) نام وی را علی ثبت کرده که ظاهرآ نادرست است. از تاریخ ولادتش اطلاع دقیقی در دست نیست. وی، به گفته خودش، در حویزه خوزستان به دنیا آمده (رجوع کنید به خوانساری، ج 4، ص 218) و از تبار عروسی است (امین، ج 8، ص 29). تاریخنگاران درباره عروسی اطلاعی به دست ندادهاند. حویزی در شیراز سکونت داشته است (حرّ عاملی، قسم 2، ص 154؛ افندی اصفهانی، ج 3، ص 147). وی شاگرد علینقی فراهانی شیرازی، که سالها منصب قضای فارس را به عهده داشت (فسائی، ج 2، ص 1147)، بود و از وی اجازه روایت داشت (نوری، همانجا).سید نعمتاللّه جزایری* (رجوع کنید به خوانساری، ج 4، ص 214) و شیخ حسین دهدشتی از جمله شاگردان وی بودند (امین، ج 10، ص 227؛ حسینیاشکوری، ج1،ص164). دربارهتاریخ درگذشت حویزی، اختلافنظر وجود دارد. بیشتر منابع سال وفات وی را 1112 دانستهاند اما برخی بر این باورند که این تاریخ با تاریخ درگذشت شاگرد او، نعمتاللّه جزایری، اشتباه شده و تنها میتوان گفت که حویزی در 1073 زنده بوده، زیرا در این تاریخ بر تفسیر او تقریظی نوشته شده است (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، 1411، ص 320، 332). تاریخ مرگ او 1053 نیز ذکر شده که نادرست است (رجوع کنید به حویزی، مقدمه علی عاشور، ج 1، ص 12).بر طبق شواهد به دست آمده حویزی یکی از محدّثان دوره خویش بوده به گونهای که در میان گروه محدّثان، چون او کم دیده شده است (رجوع کنید به خوانساری، ج 4، ص 215). از جمله آن که وی به برخی سخنان که به صورت «قیل» در منابع شیعه ذکر شده، عمل میکرده و معتقد بوده که این سخنان از آن صاحبالزمان است که حضرت برای صیانت، آنها را در میان فقیهان، آن هم به گونهای مبهم، گسترانده است (همانجا؛ برای شاهد دیگر بر تصلب او در اخباریگری رجوع کنید به همانجا؛ آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 11، ص 134). نزدیکترین منبع به روزگار وی، کتاب املالآمل نگاشته حرّ عاملی (متوفی 1104) است که معاصر وی بوده است. او (همانجا) پس از آن که عبدعلیبن جمعه را شخصی فقیه خوانده، از دو اثر وی به نامهای نورالثقلین فی تفسیرالقرآن در چهار مجلد و شرح لامیةالعجم سروده حسینبن علی طغرایی* (متوفی 515) یاد کرده است. وی در ادامه با ستایش از تفسیر حویزی به این نکته اشاره کرده که از آن نسخهای برای خویش نگاشته است. حرّ عاملی (همانجا) نیز اثری دیگر به نام شرح شواهدالمغنی را از جمله تألیفات حویزی برشمرده است. برخی این کتاب را اثر ادیب و دانشمند معاصر و هم نام وی، عبدعلی فرزند ناصر حویزی، دانستهاند، ولی برخی دیگر گفته حرّ عاملی را که معاصر وی بوده قابل اعتمادتر میدانند (رجوع کنید به افندی اصفهانی، ج 3، ص 148؛ آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 14، ص 43، 74، ج 18، ص 272).تفسیر نورالثقلین مشهورترین اثر حویزی است. برخی این تفسیر را نورالثقَلَین خواندهاند که در این صورت به معنای نور جنّ و انس خواهد بود اما به نظر میرسد که تلفظ صحیح آن نورالثقْلین باشد که مراد از آن قرآن و عترت است. حویزی در این تفسیر به شیوهای روایی به گردآوری احادیث روایت شده از اهلبیت در ذیل سورههای قرآن پرداخته است (حرّ عاملی، همانجا) و به جز موارد نادری که در آن موارد نیز تنها متذکر تفصیل یا نقل مطالب در جایی دیگر شده (برای نمونه رجوع کنید به حویزی، چاپ محلاتی، ج 2، ص 137ـ138، ج 5، ص 642)، درباره محتوای روایات نقل شده اظهار نظری نکرده است (رجوع کنید به خوانساری، ج 4، ص 214). وی در مقدمه کتاب (ج 1، ص 2ـ3) نوشته که هدفش از نگارش این تفسیر، فراهم آوردن مجموعهای مدون از روایات اهلبیت در تفسیر قرآن بوده است. او سپس میافزاید که اگر در این زمینه روایتی نقل کرده که ظاهر آن مخالف اجماع امامیه (الطائفة المحقّة) است، مقصود از آن، بیان اعتقاد یا عمل نیست بلکه هدف عمده آن است تا ناظری آگاه بر چگونگی و منبع آن نقل مطّلع شود و در مقام رفع ناسازگاری آن روایت با اجماع برآید (ج 1، ص 2). حویزی در این تفسیر به شرح و تبیین تمام آیات قرآن نپرداخته است (رجوع کنید به آقابزرگ طهرانی، 1403، ج 24، ص 365؛ معرفت، ج 2، ص 327ـ329). منابع روایی این تفسیر، از حیث اعتبار، در یک سطح نیستند. معرفت (ج 2، ص 329ـ330) و ایازی (ص 733ـ 735) به اختصار از شیوه حویزی بحث کردهاند. حویزی از برخی منابع اهل سنّت چون شواهدالتنزیل حسکانی* (رجوع کنید به حویزی، چاپ محلاتی، ج 2، ص 194) و تفسیر الکشف و البیان ابواسحاق ثعالبی* نیز استفاده کرده است (برای نمونه رجوع کنید به همان، ج 2، ص 157). از میان تفاسیر روایی شیعی، تفسیر علیبن ابراهیم قمی* (برای نمونه رجوع کنید به همان، ج 1، ص 237، 270ـ275) و تفسیر عیاشی* (برای نمونه رجوع کنید به همان، ج 1، ص 275، 333) از منابع اصلی حویزی در تألیف نورالثقلین بوده و تمام این دو تفسیر به تفاریق در ضمن تفسیر حویزی درج شده است. همچنین حویزی توجه خاصی به آثار شیخ صدوق داشته و بارها از آثاری چون کتاب من لایحضرهالفقیه (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 337، 356)، عیون اخبارالرضا، الخصال (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 357، 404ـ405)، التوحید (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 405، 649)، معانیالاخبار (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 264ـ282) و دیگر آثار ابنبابویه احادیثی نقل کرده است. همچنین حویزی از تفسیر مجمعالبیان به عنوان یکی از منابع خود بهره فراوان برده است (برای نمونه رجوع کنید به همان، ج 1، ص 283، 293ـ294). سیدهاشم رسولی محلاتی متن تفسیر حویزی را براساس سه نسخه خطی با مقدمهای کوتاه از مرحوم سیدمحمدحسین طباطبائی منتشر کرده است (قم 1383ـ 1385). چاپ دیگری از این تفسیر به کوشش علی عاشور (بیروت 1422) نیز در دست میباشد. خوانساری (ج 4، ص 214) اشاره کرده که میرزا محمدبن محمدرضا مشهدی قمی* (متوفی 1125)، تفسیری به نام کنزالحقائق و بحرالدقائق تألیف کرده که در تألیف آن بهره فراوانی از تفسیر نورالثقلین برده به گونهای که آن را میتوان مقتبس از تفسیر نورالثقلین دانست، هر چند حاوی اضافات فراوان دیگری است. به گمان خوانساری (همانجا) شیوه حویزی در تدوین نورالثقلین، همانند سیدهاشم بحرانی* در تألیف البرهان فی تفسیر القرآن بوده است. خوانساری (همانجا) معتقد به جامعیت بیشتر تفسیر حویزی از حیث گردآوری اخبار است. با این حال به نظر میرسد که دقت حویزی در تدوین و انتخاب احادیث بیشتر از بحرانی بوده است (رجوع کنید به ایازی، ص 201ـ202، 733ـ735).منابع: محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علینقی منزوی و احمد منزوی، بیروت 1403/1983؛ همو، طبقات اعلامالشیعة: الروضة النضرة فی علماء الماة الحادیة عشرة، بیروت 1411/1990؛ عبداللّهبن عیسی افندی اصفهانی، ریاضالعلماء و حیاضالفضلاء، چاپ احمدحسینی، قم 1401ـ ؛ امین؛ محمدعلی ایازی، المفسرون: حیاتهم و منهجهم، تهران 1414؛ محمدبن حسن حرّعاملی، املالآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد ?] 1385[، چاپ افست قم 1362ش؛ احمد حسینی اشکوری، تراجمالرجال، قم 1414؛ عبدعلیبن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ]1383ـ 1385[؛ همان: نورالثقلین، چاپ علیعاشور، بیروت 1422؛ خوانساری؛ حسنبن حسن فسائی، فارسنامه ناصری، چاپ منصور رستگار فسائی، تهران 1367ش؛ محمدهادی معرفت، التفسیر و المفسّرون فی ثوبه القشیب، مشهد 1418ـ1419؛ حسینبن محمدتقی نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، قم 1415ـ1420.