حَوّی، سعید، مفسر قرآن و از رهبران اخوانالمسلمین* در سوریه. در 1314ش/ 1935 در محله فقیرنشین علیلیات در حماه* متولد شد. مادرش را در خردسالی از دست داد و پدرش، محمد دیب، نیز به اتهام قتل متواری و سپس زندانی شد. از اینرو سعید کودکی را تحت کفالت عمو و مادربزرگش گذراند (حَوّی، 1407، ص 7ـ8). مادربزرگ سعید نخست او را نزد معلم قرآن و سپس به مدرسه ابتدایی فرستاد، ولی پدرش پس از آزادی از زندان، او را از رفتن به مدرسه بازداشت تا کمک کارش باشد. پدرش عمدهفروش محصولات کشاورزی بود و از سعید برای حساب و کتاب معاملات کمک میگرفت و بدین ترتیب سعید خواندن و نوشتن و ریاضیات را فراگرفت. او در یازده سالگی به مدرسه شبانه رفت و تحصیلات ابتدایی خود را کامل کرد. سعید از کودکی شیفته مطالعه بود و همین امر او را در نگارش توانمند ساخت. در دبیرستان به همراه برخی از دوستانش به حفظ و تلاوت قرآن پرداخت به طوری که در پایان دوره دبیرستان بیشتر قرآن را حفظ بود (همان، ص 9ـ11، 15ـ16، 22، 26). محمد حامد (متوفی 1348ش/1969)، شیخ صوفی طریقه نقشبندی، مفتی و خطیب شهر حماه و از پایهگذاران اخوانالمسلمین در این شهر، معلمِ تعلیمات اسلامی در دبیرستانِ سعید بود (همان، ص 39؛ برای بحث تفصیلی درباره زندگی وی رجوع کنید به طهماز، ص 12ـ79؛ وایسمان، 1993، ص607ـ611). این آشناییبه رابطه بیشتر و شرکت وی در جلسات دینی شیخ در مسجدجامع سلطان انجامید. شیخ حامد در تکوین دیدگاههای دینی و اعتقادی سعید بسیار نقش داشت چنانکه وی در خاطرات خود از پیوند روحی عمیقش با شیخ حامد و تأثیر فراوان او خبر داده است (رجوع کنید به حوّی، 1407، ص 23، 26، 30، 37).پدر و عموی سعید از فعالان سیاسی حماه بودند و به حزب سوسیالیسم عربی که اکرم حورانی* تأسیس کرده بود، پیوستند. آنان همچنین در درگیری با اشغالگران فرانسوی که به خروج آنان از حماه انجامید، شرکت داشتند (همان، ص 10، 14). سعید که پیشتر شاهد فعالیتهای سیاسی پدرش بود، در دبیرستان با احزاب سیاسی سوریه بیشتر آشنا شد و در 1331ش/1952 به توصیه شیخ محمد حامد به اخوانالمسلمین (برای گزارشی تحلیلی درباره اخوانالمسلمین در سوریه )رجوع کنید به دایرةالمعارف جهان اسلام آکسفورد(، ج 3، ص 191ـ194) پیوست و تحت تعلیم مصطفی صیرفی، از شخصیتهای بارز اخوانی قرار گرفت (حوّی، 1407، ص 23، 25ـ26، 30؛ همو، 1984الف، ص 86). سعید این موضوع را تحولی بزرگ در زندگی خویش دانسته که بُعد اجتماعی وجود او را پرورش داده است (1407، ص 25). او به سرعت از عضوی ساده در حزب به مسئول شاخه دانشآموزی اخوان در حماه ارتقای درجه یافت و در بسیاری از تظاهرات و اجتماعات آنان سخنرانی کرد. وی همچنین در آموزشهای نظامی و تجمعات سالیانه اخوانیان در سوریه شرکت جست (همان، ص 27، 30ـ31، 33).سعید حوی در 1335ش/ 1956 به قصد یادگیری فقه اسلامی، به دانشکده الهیات دانشگاه دمشق رفت و در کلاس درس استادانی چون مصطفی سباعی*، محمد مبارک، مصطفی زرقاو معروف دوالیبی حضور یافت. وی در همان سال موفق به حفظ کل قرآن نیز شد. او در این دوران به فعالیتهای سیاسی خویش ادامه داد و مسئول گروه اخوان در دانشکده شد، هر چند در سال دوم تحصیلات دانشگاهیاش، اخوانالمسلمین به سبب وحدت سیاسی سوریه و مصر منحل شد (همان، ص 38، 44ـ46، 53؛ نیز رجوع کنید به بطاطو، ص 17ـ18).سعید تحت تأثیر شیخ حامد به تصوف نیز متمایل شد و به تشویق او نزد شیوخ تصوف سوریه از جمله محمد هاشمی، ابراهیم غلایینی، رمضان بوطی، و محمدعلی مراد تلمذ و از آنها اجازه اخذ کرد. او همچنین قرآن را نزد علوانی، شیخ قرّاء دمشق، و فقه را از عبدالوهاب دبس وزیت فراگرفت و از دانش عبدالکریم رفاعی، از بزرگان نهضت اصلاح در قرن چهاردهم، بسیار بهره برد (حوّی، 1407، ص 29ـ30، 37ـ38، 44ـ46). رفاعی مروج اندیشه تبدیل مساجد به مدرسه بود و خود نیز مدیر مدرسهای بود که در مسجد زیدبن ثابت تأسیس کرده بود. سعید به تبعیت از وی، یک گروه صوفی با نام فقرا تأسیس کرد که هر یک از اعضای این گروه به فعالیت آموزشی در یکی از مساجد حماه پرداختند (همان، ص 53ـ55).حوی در 1340ش/ 1961 از دانشگاه فارغالتحصیل شد و مدتی معلم تعلیم و تربیت اسلامی بود. در همان زمان به ایراد خطبه در نماز جمعه و برگزاری مجلس درس در مساجد نیز میپرداخت. در 1342ش/ 1963 به خدمت سربازی رفت (همان، ص 56ـ58). در همان سال حزب بعث در سوریه قدرت را به دست گرفت (همان، ص 67ـ68). حوی پس از اتمام دوره سربازی به حماه بازگشت و اندکی بعد در قیام مسلحانه مردم حماه برضد حزب حاکم که سکولار و بیتوجه به شعائر دینی بود، شرکت جست. وی در ساماندهی نیروها سهمی جدّی داشت، هرچند با درگیری مسلحانه مخالف بود. این درگیری 29 روز طول کشید و حکومت نام حوی را نیز در زمره متهمان اعلام کرد، از اینرو وی به همراه برخی از سران اخوان که در قیام شرکت داشتند، به عراق و پس از چهل روز به اردن گریختند و سرانجام با اعلام عفو عمومی حکومت، به حماه بازگشتند (برای تفصیل حوادث قیام حماه و نقش حوی در آن رجوع کنید به همان، ص 69ـ76).در پی تبعید عبدالکریم عثمان، رهبر اخوان حماه به عربستان، حوی در سیسالگی به نیابت رهبری اخوان منصوب شد، اما با ایجاد محدودیتهای حکومتی، او نیز ناگزیر به عربستان سعودی مهاجرت کرد. پس از سفر وی، حکومت همه رهبران و سران اخوان را در سوریه زندانی کرد (همانجا، نیز رجوع کنید به ص 80ـ84). وی پنج سال (1345ـ1350ش/ 1966ـ1971) در عربستان به تدریس ادبیات عرب و حدیث و اصول فقه در مؤسسات علمی و نیز مدارس پرداخت و در همین سالها مجموعه سه جلدی اصول خویش ــ اللّه، الرسول، و الاسلامــ را تألیف و منتشر کرد. همچنین کتاب جنداللّه ثقافةً و اخلاقاً را نگاشت که در 1350ش/1971 منتشر شد (همان، ص89، 96). انتشار این آثار در 1348ش/ 1969 و پس از آن، او را بهعنوان متفکری مهم معرفی کرد. در 1350ش/1971 با روی کارآمدن حافظ اسد اجازه یافت به سوریه بازگردد (همان، ص 90).در غیاب حوی، میان اعضای اخوانالمسلمین در سوریه اختلاف افتاده بود و به سه شاخه تقسیم شده بودند (همانجا؛ نیز رجوع کنید به مایر، ص 596). طبیعی بود که حوی با بازگشت به سوریه، در انتخابات شورای رهبری اخوان در حماه برگزیده شود. شاخه اخوانی حماه در ظاهر بیطرف بود ولی عملا به دلیل گرایشهای اعضا به شاخههای دمشق و حلب، دچار اختلاف درونی بود. حوی به سازماندهی مجدد شاخه اخوان در حماه پرداخت و کوشید با برگزاری جلسات با سران هر یک از شاخهها اختلافات موجود را فیصله دهد، هر چند این تلاش بیثمر بود (حوّی، 1407، ص 99ـ101).اما نقش حوی در مسائل ملی مهمتر و البته تلاشهای وی نیز باتوفیق همراهبود.قانوناساسی پیشنهادی حافظاسددر 1352ش/ 1973، که ظاهری سکولار داشت (رجوع کنید به سوریه*؛ حافظ اسد*)، واکنشهای جدّی اسلامگرایان سوریه را در پیداشت. حوی بر این عقیده بود که تنها با اتکا به علمای سوریه میتوان رژیم را وادار به عقبنشینی کرد. وی بیانیهای برضد قانون اساسی پیشنهادی نوشت که بیشتر علمای حماه و برخی شهرهای دیگر آن را امضا کردند. این موضوع، همراه با برخی تظاهرات و اعتراضات عمومی در حماه و دیگر شهرهای سوریه، حافظ اسد را ناگزیر به اجرای اصلاحات درخواستی در قانون اساسی کرد (رجوع کنید به حوّی، 1407، ص 104ـ112). هر چند در پی این ماجرا، حوی به جرم مشارکت در فعالیت برضد قانون اساسی بازداشت و به پنج سال زندان (1352ـ1357ش/ 1973ـ 1978) محکوم شد (همان، ص 112ـ113؛ برای توصیف وی از شرایط زندان و بازجوییها رجوع کنید به همان، ص 114ـ 127). او در این پنج سال به آموزش فقه و تفسیر به دیگر زندانیان و تألیف کتاب از جمله تفسیر قرآن با عنوان الاساس فیالتفسیر مشغول بود (همان، ص 122ـ123).حوی در 1357ش/ 1978، هم زمان با انتخابات ریاست جمهوری، از زندان آزاد و دو ماه بعد به قصد عمره از سوریه خارج شد و سپس به اردن رفت و دیگر به سوریه بازنگشت (همان، ص 126ـ127، 130، 133). در اردن وقت خویش را به تألیف کتاب اختصاص داد و دو کتاب تربیتنا الروحیة و المدخل الی دعوة الاخوانالمسلمین را نگاشت. همچنین تفسیری را که در زندان نوشته بود، بازنویسی کرد (همان، ص 133). بهعلاوه گویا او در انتشار نشریه النذیر که ارگان رسمی اخوانالمسلمین در اردن آن را منتشر میکرد، نقشی محوری داشته است (هلالی، ص 137). وی در این مدت به کشورهای مختلف عربی و اروپایی و امریکا سفر و در مراسم مختلف سخنرانی میکرد (حوّی، 1407، ص 133ـ135). او پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، با امام خمینی ملاقات کرد (همان، ص 137). در سالهای 1357ـ1363ش/ 1978ـ1984، حوی از اعضای شورای رهبری اخوانالمسلمین در سوریه نیز بود و در فعالیتهای اخوانی مشارکت جدّی داشت تا اینکه به سبب بیماری از این سمت استعفا کرد (همان، ص 141ـ143، 145). سالهای پایانی حیات حوی با درد و بیماری توأم بود و وی سرانجام در 1368ش/ 1989 در 54 سالگی در عمان درگذشت (عبداللّه عقیل، ص 448، 456؛ برای گزارش تحلیلی از شرححال سعید حوی رجوع کنید به وایسمان، 1993، ص 601ـ623). حوی فردی خوشخلق، متواضع و پرهیزکار بود و از اینرو دوستانش او را ستوده و اشعاری در رثایش سرودهاند (رجوع کنید به عبداللّه عقیل، ص 449، 457ـ460؛ یوسف، ج 1، ص 208؛ «الشیخالعلامه 'سعید حوی، رحمهاللّه، 2009).سعید حوی از احیاگران مسلمان در دوران معاصر محسوب میشود. وی همچون اندیشمندان مسلمان معاصر خود معتقد بود که فساد جامعه اسلامی را فراگرفته و اسلام مورد بیاحترامی و تحقیر واقع شده است. مسلمانان غالباً نسبت به آموزههای دینی خویش ناآگاهاند و از اینرو بهبدعتهایی روی میآورند که اغلب از غرب اخذ شده است. او برای توصیف شرایط کنونی اسلام و بدعتهای مدرن، مفهوم تاریخی و فقهی رِدّه* را به کار میبرد که نسبت به اصطلاح افراطی جاهلیت* که سیدقطب* طرح کرده بود، معتدلتر به نظر میرسد (برای تفاوتهای مفهومی و کارکردی این دو مفهوم رجوع کنید به وایسمان، 1997، ص 135ـ136)، زیرا برخلاف مفهوم جاهلیت که از شرایط اجتماعی ـ فرهنگی دوران پیش از اسلام حکایت دارد، ناظر به جامعهای اسلامی است که پیش از این به اسلام اقرار کرده و حال آن را کنار نهاده است. وی علما را مسئول وضعیت کنونی برشمرده است که همواره در آموزشهای رسمی شاگردان را از هرگونه مخالفت با حکومت نهی کردهاند (رجوع کنید به وایسمان، 1997، ص 134ـ135). در این راه وی مبانی سلفیه* را، که جمالالدین اسدآبادی* و محمد عبده* پایهگذاری کردند و با رشیدرضا* تکامل یافت، میپذیرد. بنابر این دیدگاه، بازگشت به نمونههای اعلای سلف، راه رهایی اسلام از سلطه غرب و بدعتهای نوین دانسته میشود. ولی در عین حال، حوی جریان افراطی سَلَفی (وهابیت*) که مکاتب فقهی و طرق صوفیه را انکار میکنند، تخطئه میکند (حوّی، 1401، ص 8؛ نیز رجوع کنید به وایسمان، 1997، ص 137ـ139). دیدگاه وی درباره احیاگری اسلامی مبتنی بر آموزههای طریقت نقشبندی است (برای تحلیل تفصیلی درباره دیدگاه حوی درباب تصوف رجوع کنید به وایسمان، 1997، ص139ـ143؛ همچنین برای بحث تحلیلی درباره جنبش سیاسی صوفی ـ سلفی اخوانالمسلمین در حماه رجوع کنید به وایسمان، 2005، ص 39ـ58). به همین سبب وی مفهوم تازه ربّانیّت را از تلفیق مفهوم سلفیه و تجدید عرضه کرد. به نظر او ربانی، صوفیِ عالم و وارث میراث سلف است (رجوع کنید به حوّی، 1984ب، ص 45ـ 48؛ همو، 1419، ص 29ـ32) که وقتی به این مقام رسید باید پا به عرصه عمل و تبلیغ بگذارد (همو، 1984ب، ص 23ـ24). به عقیده حوی، شرایط لازم برای رسیدن به مقام ربانی در دوران معاصر بهندرت حاصل میشود و از اینرو وی در پی احیای سنّت ربانیت است (رجوع کنید به وایسمان، 1997، ص 146؛ همو، 2009؛ برای تحلیل مبسوط از مفهوم ربانی و ربّانیّت رجوع کنید به همو، 1997، ص 143ـ149). در واقع، شیوه پیشنهادی حوی روش میانهای بود در برابر کسانی که اندیشههای سیدقطب را تعقیب میکردند و سلفیهای که عملا همراهی با رژیم بعثی سوریه را در پیش گرفته بودند (وایسمان، 1997، ص 154).سعید حوی نویسندهای پرکار بود و آثار فراوانی از خود به جاگذاشت که اغلب آنها بارها منتشر شدهاند (برای فهرستی از آثار وی رجوع کنید به همان، ص 158ـ159؛ یوسف، ج 1، ص 208ـ 209). اولین دسته از کتابهای وی، مجموعه سه جلدی اصول شامل: اللّه (قاهره 1389)، الرسول (قاهره 1389)، و الاسلام (بیروت 1389ـ1390) است که به عقیده او لازمه مسلمان بودن، شناخت و ایمان به آنهاست. وی در کتاب نخست به ادله عقلی و نقلی اثبات وجود خدا و نیز مباحثی درباره صفات خدا پرداخته است. در کتاب دوم براهین اثبات نبوت پیامبر بررسی شده و نیز معجزات و پیشگوییها و بشارات آن حضرت گردآمده است. کتاب الاسلام نیز مروری جامع بر اسلام از جنبههای مختلف اعتقادی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و تشریعی است.دسته دیگر از آثار حوی الاساس فی المنهج نام گرفته است، چه به گفته او محتوای این کتابها اساس و مبانی لازم برای فهم قرآن، سنّت و سلوک اسلامی را فراهم میآورد (حوّی، 1412، ج 1، ص 8). این دسته متشکل از سه مجموعه کتاب است که عبارتاند از :1) الاساس فیالتفسیر (یازده جلد؛ قاهره 1405)، که از مهمترین و اثرگذارترین آثار حوی به شمار میآید. در این تفسیر، نظریهای ویژه و جامع در باب انسجام مضمونی و وحدت سورههای قرآن عرضه شده (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 24ـ28)، لذا توجه بسیاری از قرآنپژوهان را به خود جلب کرده و چندین رساله دانشگاهی، از جمله رساله «نظریة الوحدة القرآنیة فی تفسیر سعید حوی» از جمیلة موجاری (الجزایر 1422/2001) و رساله «سعید حوی و منهجه فی التفسیر» از سعدی زیدان (بغداد 1418/1997)، در باب دیدگاه و روش تفسیری او انجام شده است. به عقیده حوی، وحدت موضوعی قرآن دو سطح دارد: سورهها و آیات. او با تأکید بر حدیثی نبوی (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 53) که قرآن را به چهار قسم (بخش) تقسیم میکند، از بقره تا توبه را قسم طوال، تا سوره قصص را مئین، تا سوره ق را قسم مثانی و تا انتهای قرآن را قسم مفصّل بهشمار میآورد و هر قسم را دارای وحدت مضمونی میداند. همچنین آیات هر سوره را به چند مقطع، فقره و مجموعه تقسیم کرده و مقاصد هر سوره را، در هر یک از این بخشها واکاویده است. وی ارتباط و پیوستگی لایههای مختلف سوره را ذیل عنوان سیاق سوره (مضمون کلی سوره)، سیاق مقطع (وحدت مضمونی فقرات) و سیاق قریب (ارتباط و تناسب مجموعه آیات هر مقطع) نشان داده است. وی معتقد است سوره بقره بیان تفصیلی سوره فاتحه است و سورههای بعد، بیان تفصیلی از آیات مختلف سوره بقرهاند و از اینرو میکوشد تا به نحوی میان موضوع محوری و سوره با آیات سوره بقره رابطه برقرار کند (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 30ـ31)، به همین سبب گهگاه در تشخیص محور و غرض سورهها به تکلف افتاده است (برای تفصیل بیشتر درباره نظریه و روش وی رجوع کنید به آقایی، ص 97ـ117). حوی در تفسیر خود از منابع تفسیری سنّتی چون تفسیر ابنکثیر و تفسیر نسفی نیز سود جسته است (حوّی، 1412، ج 1، ص 11ـ12؛ برای نمونههایی از روش تفسیری وی رجوع کنید به الموسوعة المیسرة، ج 1، ص 963ـ966).2) الاساس فیالسنة و فِقْهِها، که خود پنج قسم است: قسم اول درباره سیره نبوی (چهار جلد؛ قاهره 1413)، که در آن روایات راجعبه حیاتو سیرهپیامبر، خلفا، و برخیاصحاب خاص آن حضرت را گردآورده است؛ قسم دوم در باب عقاید اسلامی (سه جلد؛ قاهره 2007)؛ قسم سوم در زمینه عبادات (هفت جلد؛ قاهره 1414) شامل نماز، روزه، زکات، حج، جهاد و امر به معروف و نهی از منکر؛ قسم چهارم مربوط به اخلاق و مسائل زندگی اجتماعی؛ و قسم پنجم درباره حکومت و سیاست و حقوق بشر است که دو قسم آخر هنوز منتشر نشدهاند (لاطه، 2009). او (1416، قسم 1، ج 1، ص 25) مدعی است که از قریب بیست کتاب حدیثی اهلسنّت، تنها روایات صحیح و حسن را استخراج و برحسب موضوع مرتب کرده است.3) الاساس فی قواعد المعرفة و ضوابط الفهم للنصوص، که به منزله قاعده و کلید فهم مجموعه کتابهای پیشین است (همو، 1412، ج 1، ص 7)، هرچند اجل فرصت نداد تا مؤلف، این کتاب را به سرانجام رساند (لاطه، 2009).گرایش صوفیانه حوی، که گاه به همین سبب مورد طعن قرار گرفته است (رجوع کنید به محمد احمد لوح، ج 1، ص 112؛ الموسوعة المیسرة، ج1، ص967؛ سلفی، 2009)، موجب شده وی آثاری درباره تربیت و تزکیه نفس و سلوک عرفانی تألیف کند. او (1419، ص 5) هدف خویش از نگارش این مجموعه را نیاز جنبشهای اسلامی معاصر بهنظریهای روشن و مبتنی بر قرآن و سنّت درباره تصوف و سیر و سلوک روحی برشمردهاست. اینکتابها عبارتاند از : تربیتنا الروحیة (قاهره 1419/1999)، که در هفده فصل مسائل و اعتقادات تصوف و عرفان را با تکیه بر قرآن و سنّت طرح کرده است؛ المستخلص فی تزکیةالانفس (قاهره 1425/ 2005)، که در واقع تلخیصی از کتاب احیاء علومالدین غزالی است، هرچند در ترتیب و تبویب ابواب و فصول و نیز نگارش برخی موضوعات به گونهای عمل کرده که کتاب حاوی نظریهای کامل و شامل در باب تزکیه نفس مبتنی بر آرای غزالی شده است (حوّی، 1425، ص 5ـ6). وی در این زمینه به اسباب و وسایل تزکیه و نیز چگونگی تحقق آن در انسان و ثمرات و نتایج حاصل از آن پرداخته است؛ مذکَّرات فی منازل الصدیقین و الربانییین (قاهره 1419/ 1999)، که در آن به اسلوب و روش احیای دو مقام صدّیقیّت و ربّانیّت که از نظر وی برای جامعهاسلامی معاصر بسیار ضروریاند، پرداخته است. حوی در فصلاول این اثر نیز احادیث نبوی بسیاری را گردآورده تا نشان دهد آنچه در این کتاب آمده، مأخوذ از تعالیم نبوی است. این کتاب نیز در واقع شرح بر اَلْحِکَم العطائیه ابنعطاءاللّه اسکندری* (متوفی 709) است.بخشی از تألیفات حوی نیز ناظر به فعالیتهای اصلاحی و اِخْوانی اوست، از جمله: جنداللّه ثقافة و اخلاقآ (1391)، درباره وظایف فرهنگی و اخلاقی فعالانِ جنبشهای اسلامی، بهویژه اخوانالمسلمین؛ مِنْ أجل خُطْوة الی الاَمام عَلی طریقالجهاد المبارک (1398)، در تبیین مبانی فکری حرکتهای جهادی اسلامی؛ مدخل الی دعوة الاخوان المسلمین (عمان1399)، شامل توصیفی دقیقاز عوامل و انگیزههای شکلگیری و اهداف جنبش اسلامی اخوانالمسلمین؛ دروس فی العمل الاسلامی (قاهره 1401)، حاوی سی درس در زمینههای مختلف فرهنگی، تربیتی، اخلاقی، برنامهریزی و اجرایی برای فعالان جنبشهای اسلامی؛ فصول فی الاِمْرة و الامیر (قاهره 1403/ 1983)، درباره وظایف و شرایط فرماندهان و رهبران حرکتهای سیاسی مسلمان؛ فی آفاق التعالیم (قاهره 1400)، در شرح رسالة التعالیم حسنبنا؛ رسائل کَیْ لانَمْضِیَ بعیداً عن احتیاجات العصر، مشتمل بر یازده رساله در موضوعات مختلف شرعی، اخلاقی و سیاسی؛ جنداللّه تخطیطآ (قاهره 1408)؛ و جنداللّه تنظیمآ (قاهره 1413/ 1993)، که دو کتاب اخیر را در سالهای پایانی زندگی نگاشته و در آنها خلاصهای از آرا و اندیشههای خود را در باب ساماندهی و برنامهریزی فعالیتهای اسلامی بیان کرده است.زندگینامه خودنوشت وی با عنوان هذه تجربتی... و هذه شهادتی (قاهره 1407) حاوی جزئیات حوادث و وقایع زندگی او تا پنجاه سالگی است. بخش دوم این کتاب که مربوط به سالهای پایانی حیات اوست، منتشر نشده است (لاطه، 2009). سلیم هلالی در کتاب مؤلفات سعید حوی: دراسة و تقویم (1403/ 1983) با دیدگاه سَلَفی ـ وهابی به تحلیل انتقادی کتابها و اندیشههای سعید حوی پرداخته و دیدگاههای صوفیانه و گرایشهای مذهبی و اعتقادی وی را تخطئه کرده است (رجوع کنید به وایسمان، 1997، ص 139، پانویس 18؛ برای گزارشی از مضامین این کتاب رجوع کنید به سلفی، 2009). حوی در کتاب الاجابات (قاهره 1984) به این انتقادات پاسخ گفته است.منابع: علی آقایی، «رهیافت وحدت موضوعی سورههای قرآن در الاساس فی التفسیر»، پژوهشهای قرآنی، ش 56 (زمستان 1387)؛ سعید حَوّی، الاجابات، قاهره 1984الف؛ همو، احیاءالربانیة، قاهره 1984ب؛ همو، الاساس فیالتفسیر، ج 1، ]قاهره[ 1412/1991؛ همو، الاساس فیالسنة و فقهها، قسم 1، ج 1، ]قاهره[ 1416/1995؛ همو، تربیتناالروحیة، قاهره 1419/1999؛ همو، جولات فی الفقهین الکبیر و الاکبر و اصولهما، قاهره 1401/1981؛ همو، المستخلص فی تزکیة الانفس، قاهره 1425/2005؛ همو، هذه تجربتی... و هذه شهادتی، ]قاهره [1407/1987؛ اشرف سلفی، «الرد علی سعید حوی»، شبکة الاثری السلفیة، 2009.Retrieved sept.14, 2009, from http://www. alathary. net/ vb2/ showthread. php?t= 2860;«الشیخ العلامه 'سعید حوی، رحمهاللّه»، منتدیات شمس الابداع، 2009.Retrieved sept. 14, 2009, from http:// www.vb. sebda3. com/ t 11350. html;عبدالحمید محمود طهماز، العلامة المجاهد الشیخ محمد الحامد رحمهاللّه تعالی، دمشق 1415/1995؛ عبداللّه عقیل، من اعلام الدعوة و الحرکة الاسلامیة المعاصرة، قاهره 1426/2005؛ نجدت لاطه، «الشیخ سعید حوی رحمهاللّه من خلال نجله الدکتور محمد سعید حوی»، رابطة ادباءالشام.Retrieved sept.14, 2009, from http://www. odabasham. net/ show. php?sid= 14361;محمد احمد لوح، تقدیسالاشخاص فیالفکرالصوفی : عرضو تحلیل علی ضوءالکتاب والسنة، ریاض 1426/2005؛ الموسوعةالمیسرة فی تراجم ائمة التفسیر و الاقراء و النحو و اللغة، جمع و اعداد ولیدبن احمد حسین زبیری و دیگران، منچستر: مجلة الحکمة، 1424/2003؛ سلیم هلالی، مؤلفات سعید حوی: دراسة و تقویم، قاهره 1403/ 1983؛ محمد خیر یوسف، تتمةالاعلام للزرکلی، بیروت 1418/1998؛Hanna Batatu, "Syria's Muslim Brethren", MERIP reports, no.110 (Nov.Dec. 1982); Thomas Mayer, "The Islamic opposition in Syria: 1961-1982", Orient, no. 24 (Dec. 1983); The Oxford encyclopedia of the modern Islamic world, ed. John L. Esposito, New York 1995, s.v. "Muslim brotherhood in Syria" (by Philip S. Khoury); Itzchak Weismann, "The politics of popular religion: Sufis, Salafis, and Muslim brothers in 20th-centry hamah", International Journal of Middle East studies, vol. 37, no.1 (Feb. 2005); idem, "Sa`id Hawwa and Islamic revivalism in Ba'thist Syria", Stud`ia Islamica, no. 85 (1997); idem, "Sa`id Hawwa: the making of a radical Muslim thinker in modern Syria", Middle Eastern studies, vol.29, no.4 (Oct.1993); idem,"Sufi brotherhoods in Syria and Israel: a contemporary overview", The University of Oklahoma, 2009. Retrieved sept. 27, 2009, from http: //www.ou.edu/mideast/Additional%20pages%20-%20 non-catagory/ Sufism%20in%20 Syriawebpage. htm.