حَوشَبی، جمع آن حواشب، قبیله و سلطاننشینی در جنوبغربی جزیرةالعرب. حواشب (حوشبیها) از نسل حوشب ذی ظلیم بن قیس بن معاویهاند و نسب آنان به حِمْیَربن سَبَأ میرسد (مقحفی، 1985، ذیل «حَواشِب»). حواشب ترکیبی از گروههای سَکاسِک، اصابح، معافر و از قبایل حضرموتاند (همو، 1422، ج 1، ص 525؛ وائلی، ج 1، ص 525). بکری یافعی (ص 21) جمعیت آنها را حدود ده هزار تن تخمین زده است. به نوشته او (ص 22)، آنان پوستی تیره و موهای خشن و مجعد دارند، معمولا عمامهای آبی رنگ بر سر میگذارند و به دور کمر لنگی میبندند که کمربندی آن را نگه میدارد و علاقه فراوانی به رقص و پایکوبی با ضرب آهنگ طبل دارند.ابنحائک (همدانی) در قرن چهارم (ص 194 و پانویس 4، ص 195) حوشبیها را شاخهای از حمیر دانسته است که با سکاسک و رَکْب، به ریاست عبدالجابر ربیع حوشبی، در مِخلاف معافر (حجریه امروزی، در جنوب تَعِّز) زندگی میکردند، ولی شواهدی حاکی از وجود رگه افریقایی در میان اعضای قبیله است (د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه)، زیرا حَبَشیها که از جنوب عربستان به این ناحیه حمله کرده بودند، از قرن ششم میلادی تا سال 133/750 در این ناحیه حضور داشتند (بکرییافعی، همانجا).سرزمین حواشب از نواحی نه گانه حَمیّه در جنوب شبهجزیره عربستان (کحاله، ذیل «الحواشب») است که در شمال عَدَن قرار دارد. ایالتهای عامری و علوی در شمال سلطاننشین حوشبی و ایالت عبدَلیِ لَحْج در جنوب آن قرار دارند (وائلی، ج 1، ص 533؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه؛ )اطلس جامع جهان تایمز(، نقشه 33). یاقوت حموی (1965، ذیل «حَوْشَب») حوشب را یکی از مِخلافهای (از تقسیمات سیاسی یمن) یمن ذکر کرده و اَکوَع (یاقوت حموی، 1408، ص 107، پانویس 1) آن را منطقهای از مخلافِ لَحج نوشته است. مقحفی (1985، همانجا) سکونتگاه حواشب را در شمال لحج در کوه صبر، مشرف بر شهر تَعِّز دانسته است. ناحیه وسیعی از این سرزمین پوشیده از ماسه است و پستی و بلندیهای بسیاری در وادی توبَن وجود دارد که مشخصترین آنها کوه افاز است. مزارع ذرت و نخلستانها از مشخصههای بارز وادی توبن است (بکرییافعی، ص21). مرکز سلطاننشین حوشبی شهر مُسَیمِر است. این شهر در حدود صد کیلومتری شمال شهر عدن، بر سر راه عدن به شهر تعّز و در فاصله حدود هشتاد کیلومتری تعّز واقع شده است (د. اسلام؛ )اطلس جامع جهانتایمز(، همانجاها). به نوشته بکرییافعی (ص 22)، مسیمر تابستانهای گرمی دارد و تمام خانههای آن خشتی است، به جز کاخ سلطان که بیشتر از سنگهای نتراشیده ساخته شده است.حوشبیها گاهی با همسایه قویتر خود، لَحج*، درگیری داشتند و گاهی نیز از حکومت مطلقه عبادله لحجی رسمآ اطاعت میکردند. شیخ فضلبن علی عبدلی، مؤسس سلسله عَبْدَلیه، در 1145 به لحج استقلال بخشید (عبدلی، ص 201، ص339). در 1186، شیخ مهدی عقربی حوشبی از اطاعت سلطان عبدالهادی عبدلی سر پیچید و در قلعه مستحکم بئراحمد اقامت گزید. او در 1249 درگذشت و پسرش، حیدر، جانشین وی شد و با سلطانمحسن بن فضل عبدلی مناسبات دوستانه برقرار کرد. سلطان محسن قسمتی از محصولات ساحل را که در اختیار سلاطین لحج بود، به سلطانحیدر اختصاص داد (همان، ص 201ـ202). در همین زمان، دولت انگلستان عدن را تصرف کرد و حاکمیت سلطانمحسن را بر سرزمینهای شمالی به رسمیت شناخت. در 1255 نیز رهبری عشایر ساحل را که در اختیار سلطانمحسن بود، به شیخ حیدربن مهدی سپرد (همان، ص 202).در 1311، سلطان محسنبن علی حوشبی که منطقه را ناامن کرده بود، از سپاه سلطان فضلبن علی لحجی شکست خورد و گریخت و لحجیها بر سرزمین حوشبیها تسلط یافتند. تا اینکه بزرگان طوایف حوشبی سلطان محسنبن علی حوشبی را رسماً خلع و با سلطان فضلبن علی بیعت کردند و او بر سرزمین حوشبیان نیز فرمان راند. طبق پیمانی که در 1313/1914 بین سلطان فضلبن علی و نماینده دولت انگلستان بسته شد، سلطان حوشبی و بستگان و اعقاب و وراث او حق هیچ نوع دخالتی در امور نداشتند و نمیتوانستند زمینهای حوشبی را به دولت دیگری جز انگلستان تسلیم کنند (همان ، ص 211، 213، 215ـ217) و بدین ترتیب سرزمین حوشبیها تحتالحمایه دولت انگلستان شد.در 1318، نماینده عثمانی مدعی ناحیهای در حوالی بلاد حوشبیها شد و سلطان حوشبیها را تهدید کرد. سلطان به یاری انگلیسیهای مستقر در عدن، عثمانیها را از بلاد حواشب دور کرد (همان، ص 234). در تهدید دومِ عثمانیها، انگلستان از سلطان حمایت نکردند و او بهناچار با عثمانیها مصالحه کرد (همان، ص 251ـ252). بالاخره در 1336/ 1918، انگلیس و همپیمانان او با دولت عثمانی پیمان ترک مخاصمه بستند (همان، ص281). در 1342ش/1963 فیصل بن سُرسور، سلطان حوشبی، به اتحادیه عربستان جنوبی پیوست (د. اسلام، همانجا).علیبن صالحبن حوشبی (متوفی 1237) از علمای آنجا بوده است (مقحفی، 1422، ج 1، ص 533).منابع: ابنحائک، صفةجزیرةالعرب، چاپ محمدبن علی اکوع، بغداد 1989؛ صلاح عبدالقادر بکری یافعی، فی جنوب الجزیرة العربیة، قاهره 1425/2004؛ احمدفضل عبدلی، هدیة الزمن فی اخبار ملوک لحج و عدن، ]قاهره[ 1418/1997؛ عمررضا کحاله، معجم قبائل العرب القدیمة و الحدیثة، بیروت 1402/1982؛ ابراهیماحمد مقحفی، معجم البلدان و القبائل الیمنیة، صنعا 1422/2002؛ همو، معجم المدن و القبائل الیمنیة، صنعا 1985؛ عبدالحکیم وائلی، موسوعة قبائل العرب، عَمّان 2002؛ یاقوت حموی، البلدان الیمانیّة عند یاقوت الحموی، جمعها و حقّقها و بین مواضعها اسماعیلبن علی اکوع، بیروت 1408/1988؛ همو، کتاب معجمالبلدان، چاپ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ 1866ـ1873، چاپ افست تهران 1965؛EI2, s.v. "Habshawi" (by G. Rentz); The Times comprehensive atlas of the world, London: Times Books, 2005.