حَنظَلَة بن رَبیع بن صَیْفی اُسَیِّدی، کنیهاش ابورِبْعی، معروف به حنظله کاتب، از صحابه پیامبر اکرم. وی از نوادگان اُسَیّدبن عمرو بود. اسیّد از بنوشُرَیْف و از بزرگان بنیتمیم بهشمار میرفت (رجوع کنید به ابنسعد، ج 6، ص 55).درباره تاریخ ولادت وی اطلاعی نیست. به نظر میرسد در خانوادهای اهل دانش رشد کرده باشد؛ عموی او، اکثمبن صیفی*، حکیم مشهور عرب بود (ابنحِبّان، ج 3، ص 92) و حنظله از معدود کسانی بود که میتوانست بنویسد (رجوع کنید به ابنسعد، همانجا؛ سمعانی، ج 5، ص 6). ابنسعد (همانجا) درباره سبب شهرت وی به کاتب، به نقل از محمدبن عمر واقدی، گفته است که حنظلةبن ربیع نامهای برای پیامبر کتابت کرد و پس از آن به این نام شهرت یافت. در منابع متأخرتر فقط گفته شده است که وی جزو کسانی بود که برای پیامبر کتابت میکرد (برای نمونه رجوع کنید به ابنحبّان، همانجا؛ ابنعساکر، ج 15، ص 322). ابوبکراحمدبن عبداللّه برقی (متوفی ح 270) درباره منشأ شهرت او به کاتب گفته که او جزو نویسندگان وحی بوده است (رجوع کنید به ابنعساکر، ج 15، ص 325)، اما در صحت این گفته تردید وجود دارد. احتمالا گفته ابنسعد در توضیح سبب شهرت او به کاتب، دقیقترین توضیح است. ابنعبدربّه (ج 4، ص 147ـ 148) نیز گفته است که حنظلةبن ربیع در نبود دیگر نویسندگان پیامبر، کار کتابت را برعهده داشت. ابنابیالحدید (ج 1، ص 338) اشاره کرده که نظر سیرهنگاران درباره کاتبان پیامبر آن است که عدهای فقط وحی را کتابت میکردند و برخی دیگر، مکاتبات سیاسی، نیازهای شخصی پیامبر و فهرست صدقات جمع آوری شده را مینوشتند، که حنظلةبن ربیع از افراد اخیر بوده است.از حوادث زمان پیامبر، که نام حنظله در آنها ذکر شده، مأموریت وی درباره صلح یا عدم صلح اهل طائف با مسلمانان است (رجوع کنید به ابنعساکر، ج 15، ص 327).حنظله در زمان ابوبکر، بههمراه خالدبن ولید*، در فتوحات شرکت جست (رجوع کنید به همان، ج15، ص 322) و در جنگ قادسیه*، علاوه بر آنکه فرمانده بخشی از سپاه مسلمانان بود (رجوع کنید به طبری، ج 3، ص 560)، شاهد صلحنامه میان مسلمانان و برخی از مردمان اهل حیره نیز بود (برای متن این صلحنامه رجوع کنید به همان، ج 3، ص 367ـ368). پیش از جنگ، وی از کسانی بود که به دربار یزدگرد رفت و او را به اسلام فراخواند (رجوع کنید به ابنعبدربّه، ج 4، ص 148). پس از جنگ قادسیه و توجه مسلمانان به مناطق شام، وی به همراه خالد به دمشق رفت و سپس، به فرمان وی، راهی مدینه شد تا خمس غنایم را به ابوبکر تحویل دهد (ابنعساکر، ج 15، ص 322ـ323).او از مخالفان حضرت علی علیهالسلام در جنگ جمل و صفّین بود (رجوع کنید به نصربن مزاحم، ص 97؛ ابنعبدالبرّ، ج 1، ص 379). از برخی مطالب نقل شده درباره وی، استنباط میشود که از هواداران عثمان بوده است. وی در سوگ عثمان اشعاری سرود و با تجلیل از عثمان، قاتلان وی را فراموشکنندگان وصایای پیامبر معرفی کرد و گفت با کسی که پس از عثمان عهدهدار امور مسلمانان گردد، بیعت نمیکند (رجوع کنید به ابنعساکر، ج 39، ص 542ـ543).حنظله، بهسبب آنچه توهین به عثمان تلقی میکرد، کوفه را به قصد قَرْقیسیا ترک کرد (ثقفی، ج 2، ص 553)، و این، دلیلی بر گرایش او به عثمان است. حنظله قبل از جنگ صفین، با گروهی نزد حضرت علی علیهالسلام رفت تا ایشان را از جنگ بازدارد. یاران امام بر این باور بودند که وی با معاویه مکاتبات پنهانی دارد؛ ازاینرو، حضرت درباره موضع او از وی سؤال کردند و او با اظهار بیطرفی، خشم بزرگان قبیله خود را، که طرفدار حضرت بودند، برانگیخت. وی با اشاره به اینکه از همه نسبت به امور آگاهتر است، مهلت خواست و به منزلش رفت و سپس شبانه به سوی معاویه گریخت، اما در جنگ شرکت نکرد (نصربن مزاحم، ص 96ـ97؛ ابنابیالحدید، ج 3، ص 175ـ176). سال مرگ او مشخص نیست. ابنحبّان (ج 3، ص 92) از درگذشت او در ایام خلافت معاویه سخن گفته و صفدی (ج 13، ص 209) نوشته است که وی در سال 50 درگذشت.در مجامع حدیثی، چند روایت از او هست که متضمن مفاهیم اخلاقی و فقهی است. در این میان، حدیثِ «نفاقِ» او معروف است و حتی از او با نام «صاحب حدیث النفاق» یاد شده است (رجوع کنید به سمعانی، ج 5، ص 6). حنظله در این خبر خود را منافق خوانده و در معنای آن گفته است هنگامیکه نزد پیامبر هستیم و آن حضرت از بهشت و دوزخ سخن میگوید، به یاد آخرت میافتیم، اما چون نزد همسر و فرزندان خود میرویم، از یاد خدا غافل میشویم (برای متن حدیث رجوع کنید به ابنعساکر، ج 15، ص 322ـ323). کسانی از او حدیث نقل کردهاند، از جمله ابوعثمان نَهْدی، حسن بصری و قَتاده (رجوع کنید به همان، ج 15، ص 322؛ مِزّی، ج 7، ص 439).منابع: ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره 1385ـ1387/ 1965ـ1967، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنحِبّان، کتاب الثقات، حیدرآباد، دکن 1393ـ1403/ 1973ـ1983، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنسعد (بیروت)؛ ابنعبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت 1412/1992؛ ابنعبدربّه، العقدالفرید، چاپ علی شیری، بیروت 1408ـ1411/ 1988ـ1990؛ ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت 1415ـ1421/ 1995ـ2001؛ ابراهیمبن محمد ثقفی، الغارات، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران 1355ش؛ سمعانی؛ صفدی؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ یوسفبن عبدالرحمان مِزّی، تهذیبالکمال فی اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت 1422/2002؛ نصربن مزاحم، وقعة صفّین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره 1382، چاپ افست قم 1404.