حُمَیدی، عبداللّه بن زُبَیر، محدّث و فقیه مشهور سده دوم و سوم. کنیهاش ابوبکر بود و چون موطن وی مکه بوده و سالها در آن شهر به نشر حدیث پرداخته، او را مکّی نیز خواندهاند (رجوع کنید به ابنسعد، ج 5، ص 502؛ بخاری، 1406، ج 2، ص 310). از او با عناوین قُرَشی (رجوع کنید به بخاری، 1407، ج 5، جزء3، قسم 1، ص 96)، اسدی (ابنحِبّان، ج 8، ص 341) و زبیری (اسنوی، ج 1، ص 22) نیز یاد شده است، اما عنوان مشهور وی حمیدی است (رجوع کنید به ابنسعد، همانجا؛ بخاری، 1406، همانجا) که منسوب به قبیله حُمیدات است (سمعانی، ج 2، ص 268).تاریخ ولادت حمیدی معلوم نیست. وی از محدّثانی چون فُضیلبن عِیاض* (بخاری، 1407، ج 5، جزء3، قسم 1، ص 97؛ ابنحبّان، همانجا) و مسلمبن خالد زنگی و دَراوَردی* (ابواسحاق شیرازی، ص 99ـ100) سماع حدیث کرده است، اما سفیانبن عُیَینه* و شافعی* تأثیر بیشتری بر وی گذاشتهاند. حمیدی نوزده سال (بخاری، 1407، همانجا) و به روایتی بیست سال (رجوع کنید به ابنحبّان، همانجا)، مصاحب سفیانبن عیینه بود و از او سماع حدیث میکرد (رجوع کنید به ابواسحاق شیرازی، ص 100) تا آنجا که حمیدی را از بزرگترین یاران و موثقترین راویان وی دانستهاند (رجوع کنید به سبکی، ج 2، ص 140). او پس از مرگ سفیان جانشین وی در مکه شد و راویانی که طالب احادیث سفیان بودند به وی مراجعه میکردند (رجوع کنید به مِزّی، ج 14، ص 514). وی از سفیانبن عیینه حدود ده هزار حدیث نقل کرده است (رجوع کنید به سبکی، همانجا).حمیدی در آغاز به دلیل منسوب بودن شافعی به تشیع (رجوع کنید به ذهبی، ج 10، ص 58) از وی دوری میجست، اما بعدها با او دوست و همنشین شد (رجوع کنید به ابنعماد، ج 2، ص 45ـ46). حمیدی، به منظور کسب آگاهی از احادیث سفیانبن عیینه، شافعی را در سفر مصر همراهی کرد و تا پایان زندگی شافعی در مصر ماند (ابواسحاق شیرازی، همانجا؛ کوثری، ص 190). در مصر، در کنار ابوعثمان، فرزند شافعی، از دانش استادش در زمینه علم کلام (عَبّادی، ص 26) و فقه (سبکی، همانجا) بهره برد و در صدر اصحاب شافعی قرار گرفت (رجوع کنید به ذهبی، ج 10، ص 59). به نوشته ذهبی (ج 10، ص 619)، پس از مرگ شافعی میان حمیدی و محمدبن عبداللّهبن عبدالحکم (رجوع کنید به ابنعبدالحکم*، خاندان)، بر سر تصدی درس شافعی، رقابت درگرفت که به پیروزی محمدبن عبداللّه انجامید، اما بنابر گزارش ابنخلّکان (ج 7، ص 63)، میان یوسفبن یحیی بُوَیطی* و ابنعبدالحکم رقابت درگرفت و حمیدی حق را به بویطی داد. از سخنان کوثری (همانجا) چنین برمیآید که هر دو گزارش ممکن است درست باشد و دفاع حمیدی از بویطی پس از آن بوده که نتوانسته است جانشین شافعی شود.حمیدی پس از مرگ شافعی به مکه بازگشت و تا پایان زندگی به نشر حدیث و افتا پرداخت (ابواسحاق شیرازی، همانجا). در آن روزگار، شهرت علمی وی به حدی رسید که از او با تعبیراتی نظیر صاحب سنّت (رجوع کنید به ابنحبّان، ج 8، ص 341)، خیرخواهترین شخص برای اسلام (ابواسحاق شیرازی، همانجا)، یکی از سه امام در کنار شافعی و ابوعبید، از نظر نشر حدیث و بدیل احمدبن حنبل برای حجازیان (سبکی، ص 140ـ141) یاد کردهاند. نزد حمیدی مقابله با کسانی که حدیث رسولِ خدا را مردود میشمردند ارزش جهاد با کفار را داشت (ذهبی، همانجا). وی خود را در حجاز نظیر احمدبن حنبل در عراق و اسحاقبن راهویه در خراسان میدانست و مدعی بود تا آن سه تن در این سرزمینها به سر میبرند، کسی نمیتواند بر مدافعان حدیث و سنّت نبوی غالب شود (رجوع کنید به سبکی، ص 141).راویان بسیاری از او حدیث نقل کردهاند، از جمله بخاری، یعقوببن شَیبَه، محمدبن یحیی ذُهْلی، سلمةبن شبیب، و ابوزرعه رازی (رجوع کنید به ذهبی، ج 10، ص 616ـ617). اهمیت حمیدی نزد بخاری چندان بود که اگر بخاری حدیثی از وی میشنید دیگر نیازی به شنیدن آن از دیگران نمیدید (رجوع کنید به ابنحجر عسقلانی، 1415، ج 1، ص 492) و از همینرو، کتاب صحیحِ خود را با حدیثی از قول حمیدی آغاز کرد (رجوع کنید به ج 1، ص 2) و با اینکه مضمون آن به روایت مالکبن انس هم نقل شده و بخاری نیز آن را در صحیح خود نقل کرده (رجوع کنید به ج 1، ص 20) اما مقام حمیدی در حدیث و فقه و نیز تصریح تکتک راویان موجود در سلسله سند حدیث به سماع خود و نیز معنعن بودن این حدیث، سبب شده است که بخاری حدیث حمیدی را در آغاز کتاب خود و به منزله خطبه آن قرار دهد (ذهبی، ج10، ص 620ـ621).حافظه حمیدی را قوی (همان، ج10، ص 618) و او را ثقه و کثیرالحدیث (ابنسعد، ص 502) وصف کردهاند. در طبقهبندی ابنحجر عسقلانی (1415، همانجا)، حمیدی در طبقه دهم راویان قراردارد. علاوه بر بخاری، برخی دیگر از اصحاب صحاح نظیر مسلمبن حجاج (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 15ـ16) و ابنماجه (برای نمونه رجوع کنید به ج 1، ص 476) هم از حمیدی حدیث نقل کردهاند (نیز رجوع کنید به مزّی، ج 14، ص 515). همچنین شماری از احادیث عالیالسندِ (با تعداد راویان اندک اما با سند متصل) او در غَیلانیات، گرد آمده بود (رجوع کنید به ذهبی، ج10، ص 620). غیلانیات عبارتاند از یازده جزء حدیث که ابوبکر محمدبن عبداللّهبن ابراهیم شافعی آنها را املا و ابوطالب محمدبن محمدبن ابراهیمبن غیلان آن را روایت کرده است (همان، ج 17، ص 598).در شمار آثار حمیدی از اثری به نام کتاب الدلائل نامبرده شده (رجوع کنید به کحّاله، ج 6، ص 54) و کتاب الردعلیالنعمان نیز منسوب به اوست (رجوع کنید به طباطبائی، ص 303). ابن ابیحاتم (ج 8، ص 40) در شرح حال یکی از راویان مصاحب خود به نام محمدبن عُمَیر ابوبکر طبری، ادعا کرده که وی این کتاب و کتابالتفسیر را از حمیدی روایت کرده است؛ اما چون محمدبن عمیر در زمره راویان بیواسطه حمیدی محسوب نشده (رجوع کنید به مزّی، ج 14، ص 513) و از نظر تاریخی هم ممکن نبوده مصاحب و شاگرد حمیدی باشد و از سوی دیگر روایت کتاب دیگران از زبانِ یکی از مشایخ حدیث نیز متداول بوده، نمیتوان عبارت ابن ابیحاتم را دالّ بر تألیف کتاب یاد شده توسط حمیدی دانست. شاید کتاب الرد علیالنعمان همان کتاب الرد علی ابیحنیفه باشد که یکی از 41 کتاب مندرج در المصنّف ابن ابیشیبه (ج 8، ص 363ـ434) است. ابنابیشیبه هم روزگار حمیدی، و در برخی مشایخ حدیثی خود، مانند سفیانبن عیینه، با وی مشترک بود (رجوع کنید به مزّی، ج 16، ص 35ـ36)؛ بنابراین، بعید نیست حمیدی ــکه از منتقدان ابوحنیفه بود و در حلقه درس خود در مسجدالحرام به او ناسزا میگفت (رجوع کنید به خطیب بغدادی، ج 15، ص 561)ــ این کتاب را از وی روایت کرده باشد.مهمترین کتاب حمیدی، مُسندی است که وی آن را براساس نام صحابه مرتب کرده و به لحاظ اهمیتِ کتاب او «صاحب مسند» خوانده شده است (ذهبی، ج 10، ص 616). این مسند مرکّب از یازده جزء و مشتمل بر احادیث عالیالسند است و ابنحجر عسقلانی از آن در تدوین المطالبالعالیة بزوائد المسانیدالثمانیة استفاده کرده است (ج 1، ص 3ـ4). این کتاب مشتمل بر 300 ،1 حدیث است که اغلب آنها مرفوع است و اندکی از آثار موقوف از صحابه و تابعین در آن وجود دارد (حُمَیدی، ج 1، مقدمه اعظمی، ص 68ـ69). مسند حمیدی با احادیث ابوبکر آغاز و به احادیث جابربن عبداللّه انصاری ختم میشود. احادیث این کتاب از قول 180 تن نقل شده که 32 تن زن و بقیه مرد هستند و بیشترین احادیث از ابوهریره نقل شده است (طباطبائی، ص296). مضامین احادیث این مسند، تاریخی، فقهی، اخلاقی و اعتقادی است. مسند حمیدی، در دو جلد، به اهتمام حبیبالرحمان أعظمی در مدینه (?1381) به چاپ رسیده است. از حمیدی رساله اعتقادی کوتاهی با عنوان اصولالسنة در دست است که شرححالنویسان آن را ذکر نکردهاند. این رساله متضمن اعتقادات اهلسنّت و جماعت و نقد آرای مخالفان آنهاست. حبیبالرحمان اعظمی این رساله را که در خاتمه برخی نسخههای مسند آمده و به روایت ذهبی است، به پایان جلد دوم مسند (ص 546ـ548) ملحق کرده است.حمیدی در ربیعالاول 219 در مکه وفات یافت (ابنسعد، همانجا).منابع: ابن ابیحاتم، کتابالجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن 1371ـ1373/ 1952ـ1953، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابن ابیشیبه، المصنَّف فی الاحادیث و الآثار، چاپ سعید محمد لحّام، بیروت 1409/1989؛ ابنحِبّان، کتابالثقات، حیدرآباد، دکن 1393ـ 1403/1973ـ1983؛ چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنحجر عسقلانی، تقریب التهذیب، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1415/1995؛ همو، المطالبالعالیة بزوائد المسانید الثمانیة، چاپ حبیبالرحمان اعظمی، بیروت 1407/1987؛ ابنخلّکان، ابنسعد (بیروت)؛ ابنعماد؛ ابنماجه، سننابنماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، ]قاهره 1373/ 1954[، چاپ افست ]بیروت، بیتا.[؛ ابواسحاق شیرازی، طبقاتالفقهاء، چاپ احسان عباس، بیروت 1401/1981؛ عبدالرحیمبن حسن اسنوی، طبقاتالشافعیة، چاپ کمال یوسف حوت، بیروت 1407/1987؛ محمدبن اسماعیل بخاری، التاریخالصغیر، چاپ محمودابراهیم زاید، بیروت 1406/1986؛ همو، صحیح البخاری، ]چاپ محمد ذهنیافندی[، استانبول 1401/1981؛ همو، کتابالتاریخالکبیر، ]بیروت ?1407/ 1986[؛ عبداللّهبن زبیر حُمَیدی، المسند، چاپ حبیبالرحمان اعظمی، مدینه ?] 1381[؛ خطیب بغدادی؛ ذهبی؛ عبدالوهاببن علی سبکی، طبقاتالشافعیة الکبری، چاپ محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، ]قاهره[ 1964ـ] 1976[؛ سمعانی؛ کاظم طباطبائی، مسندنویسی در تاریخ حدیث، قم 1377ش؛ محمدبن احمد عَبّادی، کتاب طبقات الفقهاءالشافعیة، چاپ یوستا ویتستام، لیدن 1964؛ عمررضا کحّاله، معجمالمؤلفین، دمشق 1957ـ1961، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ محمد کوثری، تأنیبالخطیب علی ماساقه فی ترجمة ابیحنیفة من الاکاذیب، بیروت 1401/1981؛ یوسفبن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت 1422/2002؛ مسلمبن حجاج، صحیح مسلم، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، استانبول 1401/1981.