حمید اوغوللری، امیرنشین ترکمن، در اواخر قرن هفتم در حوالی اسپارته، بوردور و اگردیر. نام این امیرنشین بنابه روایتی، از نام حمیدبیگ اخذ شده است که بهاتفاق عشیرهاش به خدمت علاءالدین کیقباد اول، سلطان سلجوقی آناطولی روم، درآمد. پس از درگذشت علاءالدین، جانشینش غیاثالدین کیخسرو، حمیدبیگ را مورد توجه خاص قرار داد و در 638، او را به فرماندهی ایالت مرزی حوالی اسپارته و بوردور منصوب کرد.حمید بیگ در 690، به منظور ایجاد امارتی مستقل بر ضد حکومت مرکزی قیام کرد و احتمالا در 696 اولوبورلی را که مکان مستحکمی بود، به پایتختی خود برگزید و امیرنشین حمید اوغوللری را ایجاد و اعلام استقلال کرد. این امیرنشین که بعدها در عثمانی به سنجق (بخشی از ایالت) بدل شد، در بعضی از منابع معاصر، حمید ایلی (ولایت حمید) نیز خوانده شده است. حمیدبیگ بعدها امیرنشین خود را توسعه داد. وی تا 702 در قید حیات و تابع دولت سلجوقی بود و به نام علاءالدین کیقباد سوم سکه زد.پس از او، پسرش الیاسبیگ بهحکومت رسید و پس از الیاسبیگ، اداره امیرنشین برعهده پسر بزرگش، فلکالدین دُنداربیگ، قرار گرفت. دنداربیگ احتمالاً در 707 مرکز حکومت را به اگردیر منتقل کرد و در نتیجه، راههای تجاری و نظامی بین قونیه و انطالیه/ آنتالیا را نیز تحت نظارت خود درآورد و شهر را نیز به نام خود، فلکآباد نامید. پس از آن، سکههایی به نام اولجایتوخان، فرمانروای ایلخانی، ضرب کرد.دنداربیگ با استفاده از اوضاع نابسامانِ پس از مرگ ناگهانی اولجایتو در 716، انطالیه را متصرف شد و اداره آنجا را به برادرش، یونسبیگ، سپرد. بدینترتیب، امارت تکه اوغوللری در منطقه تکه ـ ایلی، پیرامون خلیج انطالیه، پایهریزی گردید. دنداربیگ که مقتدرتر شده بود، از اطاعت دولت ایلخانی سر باز زد و اعلام استقلال کرد و خود را سلطان نامید. لیکن مدتی بعد بر اثر فشار تیمورتاش نویان، والی ایلخانان در آناطولی، فلکآباد را ترک کرد و به انطالیه گریخت. در آنجا به امر محمودبیگ، پسر و جانشین یونسبیگ، دستگیر و به تیمورتاش تسلیم و به فرمان وی کشته شد (726).پس از دنداربیگ، نوهاش خضربیگ اداره امور امیرنشین را به نام پدرش، مبارزالدین اسحاقبیگ که در مصر اقامت داشت، به دست گرفت. در 728، اسحاقبیگ به اگردیر آمد و امارت را از پسرش تحویل گرفت. ابنبطوطه که در 733 در آناطولی سیاحت میکرده، اسحاقبیگ را نیکخو و دیندار معرفی کرده است (ج 1، ص 316). همزمان با اسحاقبیگ در اگردیر، برادرش، چلبی محمدبیگ در گولحصار و پسرش، خضربیگ در اولوبورلی حکومت میکردند. براساس منابع، به وصیت اسحاقبیگ، در 736 بنای بزرگی به نام «خانقاه» در یازله در نزدیکی اگردیر ساخته شد. اسحاقبیگ پیش از 735 درگذشت.پس از او خضربیگ برای دومینبار زمام حکومت را در اگردیر به دست گرفت. خضربیگ به فعالیتهای علمی و دینی مشغول بود و اداره امیرنشین را به حسامالدین الیاسبیگ، فرزند مصطفیبیگ، عموزادهاش که در حوالی بوردور حکومت میکرد، سپرد. پس از آنکه پادشاه قبرس در 762 انطالیه را تصرف کرد، اتحادیهای از امیران آناطولی پدید آمد که به اتفاق علاءالدینبیگ قرهمان، در جمادیالآخره 768 عازم نبرد با قبرسیها شدند، اما شکست خوردند.پس از آن، علاءالدین فلکآباد را تصرف و ویران کرد. الیاسبیگ گریخت و به سلیمان شاه گرمیان اوغلو پناه برد که نزدیک به دو سال بعد، با حمایتهای سلیمان شاه و سلطان مراد اول عثمانی، سراسر قلمرو حمیداوغوللری را باردیگر تصرف کرد.پس از مرگ الیاسبیگ، پسرش کمالالدین حسین بیگ جای او را گرفت. حسینبیگ به تابعیت سلطان عثمانی درآمد و در 776 از عثمانیان در مقابل حملات قَرهمانیان* استمداد کرد. مدتی بعد نیز به مناسبت فتح قلعه نیش در 779، تبریکنامهای به زبان فارسی برای مراد اول فرستاد. مراد اول برای تداوم حمایتش، از او خواست تا بعضی قلعههای واقع در مرز قرهمان ]و امیرنشین حمید[ را به وی بفروشد. بدین ترتیب در 783، طی سندی مطابق با احکام شرعی، آقشهر، بکشهری، سیدی شهری، یلواچ و قرهآغاج، به مبلغ هشتاد هزار سکه طلا به عثمانیها فروخته شدند، که به تنشهای درازمدتی بین قرهمانیها و عثمانیها انجامید. چنانکه مراد اول به همین علت، در 788 به سرزمین قرهمانیها لشکر کشید و در بازگشت اگردیر را به تصرف درآورد و به حسینبیگ اجازه داد تا با پایتخت قراردادن اسپارته، در نواحی اولوبورلی، کچی بورلی، بوردور و گول حصار حکومت کند.در جنگ قوصوه (791/1389) که منجر به تسلط دولت عثمانی بر شبه جزیره بالکان شد، حسینبیگ یک واحد دو هزار نفری تیرانداز به فرماندهی پسرش، مصطفی چلبی، اعزام کرد و آنها نقش مهمی در جنگ ایفا کردند. ایلدرم بایزید که بر تخت سلطنت عثمانی نشست، به منظور تأمین وحدت آناطولی تمام سرزمینهای حمید اوغوللری را به تصرف درآورد و حکومت آنها را به پسرش، عیسی چلبی، سپرد. ظاهراً، حسینبیگ در جریان همین لشکرکشی در 793/1391 درگذشت و پسرش، مصطفی چلبی، به خدمت بایزید درآمد.سرزمینهای حمید اوغوللری پس از پیوستن به حکومت عثمانی، تابع بیگلربیگی آناطولی گردید. نظام حکومتی حمید اوغوللری همان نظام حکومتی سنّتی ترکان قدیم بود که از طریق سلجوقیان آناطولی به ارث رسیده بود. حکومت از آنِ همه خاندان محسوب میشد و حمیدبیگ نیز نه تنها بنیانگذار امارت بود، بلکه به عنوان مسنترین عضو خاندان و با عنوان اولوبیگ ]بیگ کبیر[، در مرکز حکومت فرمان میراند. در وقفنامه قویونگوزی بابا، حمیدبیگ عنوان السلطانالاعظم را، که مخصوص سلاطین سلجوقی بود، برای خود به کار برده است. فلکالدین دنداربیگ هم در کتیبه مسجدجامع بزرگی که در سال 700 در این شهر بنا کرد، خود را ملکالامرا، که عنوان مخصوص فرماندهان ارشد سلجوقی بود، و الامیرالکبیر و اسپهسالار، که مخصوص فرماندهان سلجوقی یا فرماندهان حافظ امنیت مناطق و ولایات بود، نامیده است. امرای حمید به نام آخرین سلاطین سلجوقی آناطولی، یعنی علاءالدین کیقباد سوم و غیاثالدین مسعود دوم، سکه ضرب کرده و خطبه خواندند و پس از برافتادن دولت سلجوقی و استیلای فرمانروایان مغول بر آناطولی، به نام مغولان سکه ضرب کردند. البته دنداربیگ پس از فتح انطالیه و اعلام استقلال، نام ابوسعید بهادرخان، فرمانروای ایلخانی، را در سکههای نقرهای که در 721 در فلکآباد ضرب کرده، نیاورده است. همچنین حسامالدین الیاسبیگ نیز در دهه 750 سکههایی ضرب کرده که بر آنها کلمه حسامی نقش بسته است. تقریبآ همه امرای حمید اوغوللری، به جز عناوینی که نشانه حکمرانی ایشان بود، دارای القابی نیز بودند. امرای حمید دارای بروات، مناشیر، احکام و فرامین خاص خود و نشانجیانِ مأمور ترسیم طغرای آنها بر بالای اسناد مذکور بودهاند.امیرنشین حمید اوغوللری در زمان دندار بیگ، با پانزده هزار نفر نیروی سواره و به همان تعداد نیروی پیاده، درخشانترین دوره خود را گذراند. براساس دفاتر ثبت اسناد سنجق حمید در زمان سلطانمحمد فاتح، امرای حمید اوغوللری، مانند سلجوقیان و عثمانیان، اراضی امیرنشین را به عنوان تیمار، ملک یا موقوفه به امرا، سربازان و خانقاهها اختصاص میدادند.امیرنشین حمید سوای شاخه انطالیه، دارای ساختار اداری مشتمل بر نُه شهر و پانزده قلعه بود. در شهرها و قصبات آن مانند شهرهای مهم امیرنشین حمید شهرها و قصبههای دیگر در آناطولی درویشان و شیوخ طریقتها حتی در روستاها، خانقاههای بسیاری بنا کرده بودند.بنابر دفاتر ثبت اسناد ]محفوظ در باشباقانلق عثمانلی آرشیوی[، کارخانههای روغنکشی و رنگرزی بزرگ فعال بودند و پارچه پنبهای ظریفی به نام بوغاصی/ بوغاسی تولید میشد.بنابر دفاتر ثبت اسناد مربوط به سنجق حمید، تقریبآ در تمام مراکز سکونتی این امیرنشین، مساجد جامع یا مساجد محلی وجود داشت. از مسجدی که حمید بیگ در اولوبورلی بنا کرد، اینک تنها مناره آن باقی است. چشمه ]آبانبار خیراتی[ محییالدین هم که به فاصله کمی از همین مسجد به دستور دنداربیگ بنا شده بود، اکنون به حالت خرابه درآمده و تنها کتیبهاش باقیمانده است. مسجدجامع بزرگی که دنداربیگ در 699 در بوردور بنا کرد و نیز مسجدجامع خضربیگ، در محله کچهجی (خضربیگ) در اسپارته، امروزه دایرند. لیکن در همان محله، حمامی که خضربیگ بنا کرده بود، تمامآ خراب شده و از مدرسه وی نیز تنها خرابهای برجا مانده است. مسجدجامع خضربیگ نیز، بنا شده در 728 در اگردیر که در اسناد مربوط به اوقاف با عناوین مسجدجامع بزرگ و جامع اگردیر نامیده شده، امروزه پابرجاست.همه امرای حمید، و در رأس آنها حمید بیگ، از علما و ارباب طریقت حمایت کردند و موقوفاتی به آنان بخشیدند. مدرسه دنداربیگ، به عنوان نماد ظرافت در معماری سلجوقی، که طاش مدرسه ]مدرسه سنگی[ نیز خوانده شده است، یک مرکز علمی بود که به نوشته ابنبطوطه (ج 1، ص 316)، مصلحالدین مصطفیبن محمد که در مصر و شام درس خوانده بود، در این مدرسه تدریس میکرد. مصلحالدین تفسیر سورههای مُلک، یس و اخلاص را به ترکی و به نام بدرالدین خضربیگ حمید اوغلی نوشته است (جوشان، ص 101ـ112).منابع: محمودبن محمد آقسرایی، مسامرة الاخبار و مسایرةالاخیار، چاپ عثمان توران، آنکارا 1944، ص 168ـ170، 206ـ208، 236ـ239، 311ـ312؛ ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة، چاپ علی منتصر کتانی، بیروت 1395/1975؛ ابنبیبی، الاوامر العلائیة فیالامور العلائیة، چاپ عدنان صادق ارزی، آنکارا 1956، ص 436ـ440، 446ـ450؛ انوری، دستورنامه انوری، استانبول 1928، ص 26، 31، 33؛ اسماعیل حقی اوزون چارشیلی، کتابهلر، ج 2، استانبول 1929، ص 59، 166، 171، 183، 221ـ223، 229ـ233، 241ـ245، 247ـ252؛ تاریخ آل سلچوق در آناطولی، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه ملی فرانسه، ش Suppl.pers.1553، همراه با ترجمه ترکی از فریدون نافذ اوزلوق، آنکارا 1952، ص 83ـ88، 94؛ حدیدی، تواریخ آلعثمان، چاپ نجدت اوزتورک، استانبول 1991، ص 91ـ93، 97ـ98، 104، 119ـ121؛ خلیلادهم (الدم)، «آناطولیده اسلامی کتابه لر»، تاریخ عثمانی انجمنی مجموعه سی، ج 5، ش 27 (1330)، ص 145، 153؛ محمدبن حسنجان سعدالدین افندی، تاجالتواریخ، ]استانبول[ 1279ـ1280، ج 1، ص 95، 97، 102ـ103، 128ـ129؛ درویش احمد عاشق پاشازاده، عاشق پاشازاده تاریخی، چاپ عالیبیگ، استانبول 1332، ص 56ـ57، 59ـ60، 71ـ72؛ احمد فریدون بیگپاشا، منشآتالسلاطین، ]استانبول [1274ـ1275، ج 1، ص 99ـ104، 113؛ قلقشندی، ج 5، ص 341، 345ـ346، 354؛ محمدعارف، «آناطولی تاریخیندن: حمید اوغوللری»، تاریخ عثمانی انجمنی مجموعه سی، ج 3، ش 15 (1328)، ص 940ـ947؛ احمدبن لطفاللّه منجمباشی، جامعالدول، نسخه خطی کتابخانه نورعثمانیه استانبول، ش 3170، ج 1، گ 361پ، 362ر، ش 3171، ج 2، گ 132ر، 278رـ279ر، 280ر؛ محمد نشری، کتاب جهاننما: نشری تاریخی، چاپ رشید اونات و محمد آلتای کویمن، آنکارا 1949ـ1957، ج 1، ص 202، 204، 209ـ211، 240ـ241، 294ـ299، 314ـ315؛Fehmi Aksu, "ispartanin ekonomik hay atiyla ilgili tarihi vesikalat", Un, no. 39 (1937), 5520556, no. 40 (1937), 566-570; idem, "Seyh Sikem vakfiyesi" in ibid, no. 114-115 (1943), 1585-1586; Zeki Arikan, XV-XVI, yuzyillarda Hamid sancag, Izmir 1988, 51, 53, 60, 62, 115, 123, 133, 138; M. Esat Cosan, "XV. Asir Turk yazarlarindan Muslihu’d-din, Hamid-Ogullari ve Hizir Bey", Vakiflar dergisi, no. 13 (1981), 101,111; EI2, s.v. "Hamid, or Hamid O ghullari" (by X. de Planhol); Tahir Erdem, "Egirdir’de Dundar Bey medresesi", Un, no7. (1934), 108; Fikri Ertem, Antalya tarihi, Istanbul 1940, 82-84, 92-96; B. Flemming, Landschafts- geschichte von JPamphylien, Pisidien und Lyki en im Spatmittelalter, Wiesbaden 1964, 61, 69, 73-78, 81-83, 85-88, 98, 104; G.Hill A history of Cyprus, Cambridge 1948, II,321-322, 339-343, 348-349; IA, s.vv. "Hamid-Ogullari" (by I.H. Uzuncars 1ı), "Turkler-Anadolu beylikleri. II:1327’den XIV. Asrin sonuna Kadar beyliklerin. mustakiligi" (by B.XIV. Flemming); Sait Kofoglu, XII-XV. yuzyllarada guney-bati Anadolu tarihi: Hamid Ogullari Beyligi" doctoral thesis, Marmara Univeritesi Fen-Edebiyat Fakultesi, 1993; M. Mesud Koman. "Hamid Bey’in adı Gecen muhim bir vakfiye" Un, no. 97-98 (1942), 1340-1341; Ibrahim Hakkı Konyalı, Aksehir: tarihi-turistik kilavuz, Istanbul 1945, 63-66, 93, 367-368; Erdogan Mercil, Musluman- Turk devletleri tarihi, Ankara 1991, 170, 173, 298; B. Spuler, Iran Mogollari: siyaset, idare ve kultue- ilhanlilar devri 1220-1350, tr. Cemal Kiprulu, Ankara 1957, 110, 128, 387, 568-569; Suleyman Sukutı Yigitbas, Egridir-Felekobad tarihi, Istanbul 1972, 34-35, 49-52, 64-66, 72-75, 134; Frank Sumer, "Anadolu’da Mogollar" Selcuklu arastirmalan dergisi. I (1970), 62-63, 81, 88, 92; M. C. Sehabeddin Tekindag, "Karaman Beyligi: 13-15.nci asirbi Anadolu tarihi’ne ait tekik" doctoral thesis, Istanbul Universitesi Edebiyat Fakultrsi, 1947, 55-60, 68-69; Osman Turan, Selcuklular zamaninda Turkiye tarihi, Istanbul 1984, 379-381, 639برای صورت کامل منابع رجوع کنید بهTDVIA, s.v. "Hamidogullari".