حُمرانبن اَعْیَن بن سُنسُن شیبانی، محدّث امامی قرن دوم. کنیهاش را ابوالحسن (طوسی، 1415، ص 132) و ابوحمزه (زراری، ص 134) ذکر کردهاند. وی در زمره تابعین بود (طوسی، 1415، ص 132، 194). حمران، برادر زرارةبن اَعین* و ظاهراً بزرگترین فرزند خانواده اَعیَن است (موحدیابطحی، ص 103).حمران از اصحاب و راویان امام محمدباقر و امام جعفرصادق علیهماالسلام بود (طوسی، همانجاها) و امام چهارم، علیبن حسین علیهالسلام، را نیز درک کرد (زراری، ص 113). موحدیابطحی (همانجا) از اینکه حمران از امام زینالعابدین روایتی نقل کرده باشد اظهار بیاطلاعی کرده است هر چند در برخی منابع حدیثی موجود (برای نمونه رجوع کنید به صفّارقمی، ص 372، 431؛ الاختصاص، ص 297؛ طوسی، 1414، ص 625)، روایاتی به نقل از وی از آن حضرت یافت میشود و از اینرو، نمازی شاهرودی (ج 3، ص 268) حمران را از جمله راویان امام چهارم نیز معرفی کرده است.دیگر مشایخ حدیث حمران عبارتاند از: ابیطفیل عامربن واثِله لیثی، ابوحرببن ابیالاسود، و عبیدبن نُضَیله (رجوع کنید به مِزّی، ج 7، ص 307)، که جملگی از مشایخ حدیث اهلسنّتاند. سفیان ثوری، اسرائیل، ابوخالد قَمّاط، زراره، عبیدبن زراره، محمدبن حمران، عمروبن أُذینه، هشامبن سالم، علیبن رِئاب و یونسبن سالم نیز از وی روایت کردهاند (رجوع کنید به همانجا؛ خویی، ج 6، ص 261؛ موحدیابطحی، ص 104). کلینی (ج 1، ص 268) حدیثی را ذکر میکند که صفوانبن یحیی* آن را از حمران نقل کرده است. بر این اساس خویی (همانجا) و موحدیابطحی (همانجا) صفوان را نیز در شمار راویان حدیث از حمران ذکر کردهاند، اما روایت مذکور ظاهراً از حیث سند افتادگی دارد، چرا که صفوانبن یحیی سالها بعد میزیسته و نمیتوانسته است از راویان معاصر امام صادق حدیث نقل کند (شوشتری، ج 4، ص 21).حمرانبن اَعین از راویان مشترک است و اهلسنّت و امامیه از وی حدیث نقل کردهاند. همین امر سبب شده است تا در باب وثاقت وی اتفاقنظر وجود نداشته باشد؛ چنانکه پارهای از عالمان رجال اهل سنّت، به دلیل شیعه بودن حمران، روایاتش را غیرموثق و نامعتبر دانستهاند (رجوع کنید به یحییبن معین، ج 1، ص 248؛ نسائی، ص 167؛ عقیلی، سفر1، ص 286؛ ابنابیحاتم، ج 3، ص 265؛ نیز رجوع کنید به مزّی، همانجا). دلیل دیگر آنان در عدم توثیق او، روایاتی است که حمران آنها را نقل کرده و مضمون عجیبی دارند (رجوع کنید به یحییبن معین، همانجا؛ ابنعدی، ج 2، ص 842؛ ذهبی، 1963ـ1964، ج 1، ص 604). در مقابل، برخی دیگر از عالمان رجال اهلسنّت، مانند ابنحِبّان (ج 4، ص 179)، وی را در زمره موثقان ذکر کردهاند یا مانند ابنعدی (همانجا) روایاتش را مقبول دانستهاند. در میان جوامع حدیثی اهل سنّت، ابنماجه (ج 1، ص 491، ج 2، ص 1042) و ابنحنبل (ج 4، ص 64، ج 5، ص 376) روایتهایی از وی نقل کردهاند. در متون رجالی امامیه، عمدهترین منبع در باب حمران، رجال کشی است که جملات متعددی را از زبان امامان در مدح و ستایش حمران نقل کرده است (رجوع کنید به ص 176ـ181). مضمون این روایتها غالبآ اثبات شیعه بودن حمران است که در مقایسه با سخنان ناقدان اهل تسنن، درخور توجه است. شیخطوسی (1411، ص 346) نیز، در فصل متعلق به اصحاب نزدیک امامان، از حمرانبن اَعین نامبرده است. ابوغالب زراری (ص 113) حمران را در زمره مشایخ و بزرگان شیعه امامی جای داده است. سایر منابع رجالی شیعه امامیه غالبآ به نقل سخنان کشی و طوسی بسنده کردهاند (رجوع کنید به ابوداوود حلّی، ص 85؛ علامه حلّی، ص 134ـ135؛ اردبیلی، ج 1، ص 278؛ مامقانی، ج 24، ص 157ـ169؛ خویی، ج 6، ص 255ـ260؛ شوشتری، ج 4، ص 14ـ19). مامقانی (ج 24، ص 174) براساس مجموع این روایتها و نقلقولها حمران را توثیق کرده است، اما شهیدثانی (ج 2، ص 962ـ963) پس از نقل دو روایت از کشی، آنها را ضعیف و غیرقابل اطمینان دانسته است چه رسد به اینکه وثاقت حمران را اثبات کند. خویی (ج 6، ص260) بیشتر این روایات را از حیث سند، ضعیف، اما وجود چند روایت معتبر در میان آنها را برای اثبات مقام و جایگاه بلند حمران، کافی دانسته است.در منابع فقهی امامیه نیز همین اختلافنظر به چشم میخورد. برخی فقها، با اذعان به نبود دلیلی معتبر بر وثاقت حمران، صرفآ با تکیه بر روایات مدحآمیز درباره او، حدیثی را که وی نقل کرده است مقبول دانستهاند (رجوع کنید به مقدساردبیلی، ج 6، ص 403؛ سبزواری، ص 86؛ بحرانی، ج 15، ص 384؛ نیز رجوع کنید به مامقانی، ج 24، ص170ـ174). در مقابل، موسویعاملی (ج 8، ص 419ـ420) پس از نقل حدیثی از حمران، بهسبب فقدان نص صریح بر وثاقت یا حتی مدح وی، حدیث را ضعیف دانسته است.حمرانبن اَعین، علاوه بر روایت حدیث، در علم قرائت، نحو، لغت، فقه و کلام نیز مهارت داشت (رجوع کنید به زراری، ص 113ـ 114؛ ابنندیم، ص 276؛ قفطی، ج 1، ص340؛ ابنجزری، ج 1، ص 261). مشهور است که حمزةبن حبیب*، از قرّاءسبعه، علم قرائت را نزد حمران آموخت (بخاری، ج 3، جزء2، قسم 1، ص80؛ ابنحبّان؛ زراری، همانجاها). حمران خود قرائت را نزد بزرگانی چون ابواسود ظالمبن عمرو یا فرزند او (ابوحرببن ابیالاسود) و عبیدبن نُضیله و امام جعفرصادق علیهالسلام آموخت (قفطی، همانجا؛ ذهبی، 1418، ج 1، ص 47). به نوشته ذهبی (1418، ج 1، ص 49)، حمران اندکی پس از سال 120 درگذشت اما ابنجزری (همانجا)، به نقل از ذهبی، مرگ وی را حدود سال 130 ذکر کرده است. این در حالی است که قفطی (همانجا) اشعاری در رثای امام صادق علیهالسلام از حمران نقل کرده که در این صورت تاریخ وفات حمران پس از سال 148 بوده است.منابع: ابنابیحاتم، کتاب الجرح و التعدیل، حیدرآباد، دکن 1371ـ1373/ 1952ـ1953، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنجزری، غایةالنهایة فی طبقات القرّاء، چاپ برگشترسر، قاهره ]بیتا.[؛ ابنحِبّان، کتاب الثقات، حیدرآباد، دکن 1393ـ1403/ 1973ـ1983، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ ابنحنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، بیروت: دارصادر، ]بیتا.[؛ ابنداوود حلّی، کتاب الرجال، چاپ محمدصادق آل بحرالعلوم، نجف 1392/1972، چاپ افست قم ]بیتا.[؛ ابنعدی، الکامل فی ضعفاءالرجال، چاپ عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت 1418/1997؛ ابنماجه، سنن ابنماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، ]قاهره 1373/ 1954[، چاپ افست ]بیروت، بیتا.[؛ ابنندیم (تهران)؛ الاختصاص، ]منسوب به[ محمدبن محمد مفید، چاپ علیاکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ]بیتا.[؛ محمدبن علی اردبیلی، جامعالرواة و ازاحةالاشتباهات عن الطرق و الاسناد، بیروت 1403/1983؛ یوسفبن احمد بحرانی، الحدائق النّاضرة فی احکام العترة الطاهرة، قم 1363ـ1367ش؛ محمدبن اسماعیل بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، بیروت ?]1407/ 1986[؛ خویی؛ محمدبن احمد ذهبی، طبقات القرّاء، چاپ احمدخان، ریاض 1418/1997؛ همو، میزانالاعتدال فی نقد الرجال، چاپ علی محمد بجاوی، قاهره 1963ـ1964، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ احمدبن محمد زراری، رسالة ابیغالب الزراری الی ابنابنه فی ذکرآلاعین، چاپ محمدرضا حسینی، قم 1411؛ محمدباقربن محمد مؤمن سبزواری، ذخیرةالمعاد فی شرح الارشاد، چاپ سنگی تهران 1273ـ1274، چاپ افست قم ]بیتا.[؛ شوشتری؛ زینالدینبن علی شهیدثانی، رسائل الشهیدالثانی، قم 1379ـ1380ش؛ محمدبن حسن صفّارقمی، بصائر الدرجات الکبری فی فضائل آلمحمد (ع)، چاپ محسن کوچهباغی تبریزی، تهران 1362ش؛ محمدبن حسن طوسی، الامالی، قم 1414؛ همو، رجال الطوسی، چاپ جواد قیومی اصفهانی، قم 1415؛ همو، کتاب الغیبة، چاپ عباداللّه طهرانی و علیاحمد ناصح، قم 1411؛ محمدبن عمرو عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر، چاپ عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت 1418/1998؛ حسنبن یوسف علامه حلّی، رجال العلامة الحلی، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، نجف 1381/1961، چاپ افست قم 1402؛ علیبن یوسف قفطی، اِنباه الرواة علی اَنباهالنحاة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ج 1، قاهره 1369/1950؛ محمدبن عمر کشی، اختیار معرفةالرجال، ]تلخیص[ محمدبن حسن طوسی، چاپ حسن مصطفوی، مشهد 1348ش؛ کلینی؛ عبداللّه مامقانی، تنقیحالمقال فی علم الرجال، چاپ محییالدین مامقانی، قم 1423ـ؛ یوسفبن عبدالرحمان مِزّی، تهذیبالکمال فی أسماءالرجال، چاپ بشار عواد معروف، بیروت 1422/2002؛ احمدبن محمد مقدساردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، چاپ مجتبی عراقی، علیپناه اشتهاردی، و حسین یزدی اصفهانی، ج 6، قم ]بیتا.[؛ محمدعلی موحدی ابطحی، تاریخ آلزرارة، ]اصفهان، بیتا.[؛ محمدبن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، قم 1410؛ احمدبن علی نسائی، کتابالضعفاء و المتروکین، چاپ محمود ابراهیم زاید، بیروت 1406/1986؛ علی نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران 1412ـ1415؛ یحییبن معین، تاریخ یحییبنمعین، روایة عباسبن محمدبن حاتم دوری، چاپ عبداللّه احمد حسن، بیروت ]بیتا.[.