حمدی، حمداللّه، صوفی و شاعر ترک قرن نهم و دهم. او در 853 در گوینوک، در نزدیکی بولو، متولد شد.حمدی کوچکترین پسر شیخ آق شمسالدین، مرشد بیرامیّه* و جانشین حاجیبیرام ولی*، بود. در ده سالگی پدر خود را از دست داد و احتمالا دوران کودکیِ سخت وی الهامبخش او در سرودن مثنوی معروف یوسف و زلیخا شده است. حمدی در مقدمه این اثر (نسخه خطی کتابخانه دانشگاه استانبول، بخش نسخ خطی ترکی، ش 675، گ 11 پ ـ 12 ر) نقل کرده است که برادران نادان و شرورش، به دلیل محبت بسیار پدرشان به وی، با او بدرفتاری میکردند و به او حسد میورزیدند. اگرچه حمدی از برادرانش هیچ تمجیدی نکرده، اما نام برخی از آنان در منابع بهعنوان علمایی برجسته آمدهاست (رجوع کنید به انیسی؛ طاشکوپریزاده، جاهای متعدد).درباره دوران جوانی و تحصیلات وی اطلاعات اندکی در دست است. براساس آثار او و از آنجا که مدت کوتاهی در مدرسه محمد اول در بورسه تدریس میکرده، احتمالا تحصیلات کلاسیک داشته است. از گلایهها و اشاراتی که در آثارش پراکنده است، بهخصوص در مثنوی لیلی و مجنون (نسخه خطی کتابخانه دانشگاه استانبول، بخش نسخ خطی ترکی، ش 800، گ 110)، معلوم میشود که هیچ سلطان، وزیر یا مقام عالیرتبهای از وی حمایت نکرده است. بهزعم برخی تذکرهنویسان (رجوع کنید به لطیفی؛ قنالیزاده، ذیل مادّه) او در اصل یوسف و زلیخا را با درج تقدیمنامهای در مقدمه، به بایزید دوم تقدیم کرده بود، اما چون از سلطان پاسخی نرسید، در نسخههای بعدی تقدیمنامه را حذف کرد و به جای آن چند خطی در شِکوه از قضا و قدر نوشت. حمدی در مدت اقامت کوتاهش در بورسه مرید شیخ ابراهیم تَنّوری، یکی از خلیفههای پدرش، شد و سپس در گوینوک انزوا در پیش گرفت. به نوشته حسن قنالیزاده ]همانجا [حمدی زندگی خود را از طریق استنساخ و فروختن مثنوی ]یوسف و زلیخای[ خود تأمین میکرده است. او در 909 در گوینوک درگذشت و همانجا، در کنار مزار پدرش، به خاک سپرده شد.حمدی رسالههای گوناگونی درباره مذهب و تصوف تألیف کرده که از آنها اثری باقی نمانده است. دیگر آثار او عبارتاند از : 1) دیوان، با حجمی کم، که نسخههای آن بسیار کمیاب است و مشخصه کاری شاعر نیز به شمار نمیرود، زیرا حمدی با مثنویهایش شناخته شدهاست. غزلها و قصیدههای معمولیاش نیز، که اغلب با گرایش عرفانی در قالب اصطلاحات صوفیانه بیان شدهاند، اندیشه بدیعی را القا نمیکنند (برای نسخه نسبتآ معتبری از این دیوان رجوع کنید به کتابخانه سلیمانیه، بخش اسعدافندی، ش2626).2) مثنوی یوسف و زلیخا، درباره داستان یوسف و همسر فوطیفار (در منابع اسلامی قطفیر، فرعون مصر) است که به صبغه عرفانی سروده شده است. این داستان در اصل براساس شواهد و تفاسیر قرآنی است که بعدها شاعران برجسته فارسیزبان آن را شرح و بسط دادهاند و در شرق و غرب ترکیه نیز دستمایه مثنوی چندین شاعر شده است. اثر حمدی در 897 به اتمام رسید و شهرت بسیار یافت. نسخههای بسیاری از آن در کتابخانههای ترکیه و اروپا یافت میشود (برای نسخههای موجود در کتابخانههای استانبول )رجوع کنید به فهرست خمسههای ترکی موجود در کتابخانههای استانبول(، ص 22ـ37). حمدی در کتاب خود گفته است که از یوسف و زلیخای منسوب به فردوسی و بهخصوص از اثر منسوب به جامی پیروی کرده است. در واقع بیشتر این مثنوی با اثر جامی* همخوانی دارد، با این تفاوت که وی به جای بحر هَزَج از بحر خفیف استفاده کرده و به پیروی از سبک شیخی، در جایجای مثنوی، غزل آورده است.3) مثنوی لیلی و مجنون. این اثر که در 905 به پایان رسیده، براساس افسانه معروف عربی سروده شده و با اثر مشابه جامی همنام است. ارزش ادبی این مثنوی از یوسف و زلیخا کمتر نبود، اما به اندازه آن محبوبیت نیافت و با ظهور مثنوی فضولی تقریباً نادیده گرفته شد (نسخه معتبر آن با تاریخ 936، نسخه خطی کتابخانه ایاصوفیه بهشماره 2/3901 است).4) مثنوی تحفةالعشّاق. این اثر تمثیلگونه بدیعترین اثر حمدی است. در این داستان، بازرگان جوانی (روح انسان) از قیصریه (سرزمین مقدّس)، به ارشاد شیخ اوحدالدین، با خادمان و مالالتجاره (قابلیتهای روح)، رهسپار قسطنطنیه (این دنیای غمزده) میشود. در آنجا زیبایی خیرهکنندهاش وزیر بیزانس (خِرَد پنهان) را بر آن میدارد که وی را به عنوان همسری مناسب برای دختر زیبایش برگزیند (لذت جسمانی). بازرگان جوان از ایمان راستین خود دست میکشد و خود را وقف معشوق میکند و آنان صاحب دو پسر میشوند. بازرگان جوان روزی در حین اجرای مراسم مذهبی در کلیسای سنت سوفیا، قرآن خود را میبیند که هنگام روی گرداندن از اسلام، در آنجا رها کرده بود. وقتی آن را باز میکند به آیهای برمیخورد که افراد قسیالقلب را به بازگشت به سوی خدا فرا میخواند. بازرگان جوان که نور هدایت الهی در روحش جاری میشود، با صدای بلند گریه میکند. وزیر و دخترش، با دیدن این نشانه قدسی اسلام میآورند و هر سه رهسپار قیصریه میشوند. چون بیشتر مثنویها معمولا به یکی از موضوعات رایج و شناخته شده جهان اسلام پرداختهاند، به نظر نمیرسد که این داستان بدیع توجه بسیاری را برانگیخته باشد، زیرا نسخههای خطی آن بسیار کمیاب است.5) مثنوی قیافتنامه (کتاب چهرهها)، مثنویای کوتاه در وزن خفیف درباره دانش سنّتی قیافهشناسی که به رابطه میان ویژگیهای جسمی و خصوصیات اخلاقی میپردازد و فاقد هرگونه ارزش ادبی خاص است (نسخهای معتبر از آن به تاریخ 991 در کتابخانه سلیمانیه، بخش اسعد افندی، در مجموعه ش 3613، گ 84ـ90 موجود است).6) مثنوی مولِد، درباره زندگی پیامبر اسلام با تأکید خاص بر وقایع همزمان با تولد، معراج، معجزات و درگذشت پیامبر. این مثنوی یکی از چندین شعر از این نوع ادبی است که مشهورترین آنها وسیلةالنجاة سلیمان چلبی است. کتاب حمدی با کتاب سلیمان چلبی در جزئیات بسیاری تفاوت دارد اما از شور مدیحهسرایی مذهبی آن بیبهره است (برای نسخهای نسبتآ معتبر رجوع کنید به کتابخانه سلیمانیه، بخش فاتح، ش 4511).7) مثنوی احمدیه، در نعت پیامبر. اگرچه برخی منابع نامآن را محمدیه ذکرکردهاند، خود حمدی بهوضوح نوشتهاست:«اینشعر را احمدیه نامیدم و در سال 900 آن را به پایان بردم» (کتابخانه سلیمآقا کمانکش، ش 1111). آثار حمدی تصحیح نشدهاند.منابع: حسین انیسی، مناقب آق شمسالدین، نسخه خطی کتابخانه سلیمانیه، بخش حاجی محمود، ش 4666؛ ریاضی، تذکره؛ ادرنه لی سهی، تذکره سهی، ]استانبول[ 1325؛ احمدبن مصطفی طاشکوپریزاده، الشقائق النعمانیة فی علماءالدولة العثمانیة، بیروت 1395/1975؛ محمد عاشق چلبی، مشاعرالشعرا: عاشق چلبی تذکره سی، چاپ گ. م. مردیت ـ اوئنز، لندن 1971؛ حسن قنالیزاده، تذکرةالشعرا، چاپ ابراهیم قُتلُق، آنکارا 1978ـ1981؛ لطیفی، تذکره لطیفی، چاپ احمد جودت، استانبول 1314؛E. J. W. Gibb, A history of Ottoman poetry, London 1900-1909, II, 138-225 and VI, 74-85; IA, s.v. "Hamdi" (by M. Fuad Koprulu); Istanbul kutuphaneleri Turkce hamseler katalogu, Istanbul 1961.