حمد، سوره، نخستین سوره قرآن کریم در ترتیب مصحف. چون در این سوره خداوند حمد و ثنا شده، این سوره حمد خوانده شده است (طبرسی، 1408، ج 1، ص 87). این سوره نامهای متعددی دارد و این کثرت نام، نشانه شرافت و فضیلت آن دانسته شده است (رجوع کنید به سیوطی، 1363ش، ج 1، ص 187). برخی از این نامها و وجه تسمیه آنها بدینقرار است :1) فاتحةالکتاب یا فاتحةالقرآن، که گاهی به اختصار «فاتحه» خوانده میشود، یکی از مشهورترین نامهای این سوره است. حمد را به این سبب فاتحةالکتاب خواندهاند که مصحفها و نماز با آن آغاز میگردد و در آموزش و نوشتن و خواندن قرآن، سرآغاز سورههاست (ابنخالویه، ص 18؛ طوسی، ج 1، ص 22؛ سیوطی، 1363ش، ج 1، ص 187ـ188). همچنین گفته شده که سبب نامیده شدن آن به فاتحةالکتاب این است که نخستین سورهای بوده که بر پیامبر نازل شده است (مقدّمتان فی علوم القرآن، ص 13). نیز گفته شده نخستین سورهای است که در لوح محفوظ نوشته شده است؛ ولی پذیرش این عقیده به مستند نقلی نیاز دارد (سیوطی، 1363ش، ج 1، ص 188). سوره حمد نخستین سورهای است که به صورت کامل و به عنوان سورهای از قرآن نازل شده است. بنابراین، نخستین بخش از قرآن است که با عنوانِ سوره فرود آمده است؛ از همینرو میتوان از سوره حمد به فاتحه تعبیر کرد (معرفت، ج 1، ص 96). مستند این سخن، روایتی است که به موجب آن امام علی علیهالسلام از پیامبر اکرم درباره ثواب قرائت قرآن سؤال کرد و پیامبر ثواب یکیک سورههای قرآن را به ترتیبی که از آسمان فرود آمدهاند بیان فرمود. بر این اساس، نخستین سورهای که در مکه نازل شده فاتحةالکتاب، سپس عَلَق، پس از آن قلم و دیگر سورههاست (رجوع کنید به مقدّمتان فی علوم القرآن، ص 13ـ16؛ معرفت، ج 1، ص 95؛ نیز رجوع کنید به خطبه امیرمؤمنان علیهالسلام، منقول در ابنبابویه، ص 32؛ مجلسی، ج 4، ص 266 که در آن از آغاز شدن قرآن با حمد الهی سخن رفته است).2) اُمّ القرآن. چون سوره حمد سرآغاز و اصل قرآن است (ابنخالویه، ص 16؛ طوسی، همانجا) و به تعبیری، همه معانی و درونمایههای قرآن را بهطور فشرده دربردارد (زمخشری، ج 1، ص 1)، آن را به این نام خواندهاند (برای شمار دیگری از وجوه ابننامگذاری رجوع کنید به فخررازی، ج 1، ص 176ـ177).3) اُمّ الکتاب. برخی این نام را نپسندیدهاند زیرا، براساسِ آیههای «وَ عِندَه اُمُّ الْکتاب» (رعد: 39) و «وَاِنَّه فی اُمِّ الْکتاب» (زخرف: 4)، مقصود از امّ الکتاب، لوح محفوظ است. همچنین آیههای محکم قرآن نیز امّ الکتاب خوانده شدهاند (رجوع کنید به آلعمران : 7)؛ ولی به نظر سیوطی (1363ش، ج 1، ص 188ـ189)، احادیث صحیحی وجود دارد که بر مبنای آنها پیامبر اکرم این سوره را بدیننام خوانده است و درباره وجه تسمیه آن نیز اقوال و آرایی وجود دارد.4) سَبْع المَثانی. این نام در بسیاری از احادیث بهچشم میخورد و شهرت دارد. سبب این نامگذاری، هفت آیه داشتن سوره و دوبار خوانده شدن آن در هر نماز است (طبری، ج 1، ص 37؛ طوسی، همانجا؛ سیوطی، 1363ش، ج 1، ص 189؛ نیز رجوع کنید به سبعالمثانی*).5) سورة الحمد الاولی، و سورة الحمد القُصری (سیوطی، 1363ش، ج 1، ص190) بهنظر میرسد دو نام اخیر در قیاس با سورههای اَنعام و کهف و سبا و فاطِر است که با حمد شروع میشوند.6) رُقْیَه، شفاء و شافیه. سرچشمه این سه نام حدیثهایی است که درباره خواص این سوره نقل شده است (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 191).7) صلاة. چون صحت نماز بر قرائت این سوره متوقف است، آن را بدین نام خواندهاند (برای این نام و دیگر نامها و اوصاف سوره حمد رجوع کنید به زمخشری، همانجا؛ فخررازی، ج1، ص176ـ 179؛ سیوطی، 1363ش، ج 1، ص 187ـ191).به گزارش ابنندیم (ص 29ـ30) و ابنأشته (رجوع کنید به سیوطی، 1363ش، ج 1، ص 222، 224)، حمد در مصحف اُبیّ بن کعب نیز نخستین سوره بوده، ولی در فهرستی که از ترتیب سورههای مصحف ابنمسعود عرضه شده است، نام حمد دیده نمیشود (نیز رجوع کنید به رامیار، ص 356ـ360). به نظر میرسد فاتحه و مُعوّذَتین از آن رو در مصحف ابنمسعود وجود نداشته که وی مطمئن بوده است هرگز آنها را فراموش نخواهد کرد، زیرا در روزگار وی قرآن را مینوشتند تا اگر بخشی از آن را فراموش کردند بتوانند با رجوع به آن، آیات فراموش شده را به یاد آورند؛ بنابراین، وقتی احتیاجی بدین تذکار نبود، نوشتن آن وجهی نداشت (رجوع کنید به مقدّمتان فی علوم القرآن، ص 13؛ رامیار، ص 358)، ولی دقت و صحت این گزارشها محل تردید است، زیرا در روایت ابنعباس درباره ترتیب نزول سورهها (رجوع کنید به مقدّمتان فی علوم القرآن، ص 8ـ13) و در روایتِ عِکرِمه هیچ ذکری از سوره حمد به میان نیامده است (رجوع کنید به طباطبائی، ص 126).همه قرائتشناسان در اینکه سوره حمد هفت آیه دارد، متفقاند، بدینگونه که قرائتشناسان مکّی و کوفی «بسماللّهالرّحمنالرّحیم» را آیهای مستقل دانستهاند ولی دیگر قرائتشناسان «بَسْمَلَه» را آیهای جداگانه و کامل محسوب نکردهاند (رجوع کنید به بسمله*)، در عوض با توقف بر نخستین «عَلَیهِم» عبارت «صِراطَ الَّذینَ اَنعَمتَ عَلَیهِم» را یک آیه و «غَیرِ الْمَغضوبِ عَلَیهِم» را آیهای دیگر شمردهاند؛ بنابراین، در هر دو حالت سوره حمد هفت آیه خواهد داشت (رجوع کنید به زمخشری، ج 1، ص 21؛ طبرسی، 1408، ج 1، ص 89). در تفسیر عبارت «سَبْعاً مِنَ المَثانی» (حِجْر: 87)، بیانی از امام صادق علیهالسلام نقل شده که مؤید روش قاریان مکّی و کوفی است. به موجب آن، امام در پاسخ پرسشی درباره عبارت مذکور، سبعالمثانی را سورهای وصف کرده که هفت آیه دارد و یکی از آن هفت آیه «بسماللّه الرّحمن الرّحیم» است (رجوع کنید به ابنخالویه، ص 18؛ طبرسی، 1347ش، ج 1، ص 5). در مقابلِ قول مشهور، روایاتی هم وجود دارد که براساس آنها سوره حمد را متضمن شش یا هشت آیه دانستهاند. این دو نظر، شاذ و مردودند، زیرا مخالف روایاتیاند که عامه و خاصه در تأیید هفت آیهای بودن سوره حمد نقل کردهاند (خویی، ص420). در یکی دو واژه این سوره نیز اختلاف قرائت گزارش شده است (ابنمهران، ص 86ـ89).در باب مکّی یا مدنی بودن سوره حمد، از مجاهدبن جبر گزارش کردهاند که این سوره مدنی است (رجوع کنید به طوسی، ج 1، ص 23)، اما این قول، لغزشِ مجاهد قلمداد شده است (رجوع کنید به سیوطی، 1363ش، ج 1، ص 46). ابولیث سمرقندی نیز نیمی از سوره حمد را مکّی و نیمی را مدنی دانسته (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 47)، ولی سخنانی از این دست مردود است، زیرا حمد بخشی از نماز است و نماز بدون آن درست نیست و نماز قطعاً پیش از هجرت بر مسلمانان واجب شده است (رجوع کنید به شافعی، ج 1، ص 125؛ ابنقدامه، ج 1، ص520؛ خویی، ص 418).براساس قولی دیگر، سوره حمد هم مکّی و هم مدنی است، زیرا دو بار نازل شده است. یک بار پیش از هجرت و دیگر بار پس از هجرت (رجوع کنید به زمخشری، ج 1، ص20؛ طبرسی، 1408، ج 1، ص 87؛ خویی، همانجا؛ طباطبائی، ص 116) تا عظمت شأن و بزرگی مقدارش بهتر شناخته شود (رجوع کنید به سیوطی، 1363ش، همانجا). با آنکه این قول به خودیخود محتمل به نظر میرسد، دلیلی بر صحت آن اقامه نشده است، البته دور نمینماید که علت نامگذاری آن به سبعالمثانی نیز همین باشد (رجوع کنید به خویی، همانجا).به موجب پارهای روایات ــکه به برخی از آنها اشاره شدــ حمد از حیث نزول، نخستین سوره قلمداد شده است (برای نمونه رجوع کنید به سیوطی، 1363ش، ج 1، ص 94)، ولی در اینباره اقوال دیگری هم وجود دارد، از جمله اینکه سوره حمد ششمین، چهلوپنجمین، چهلوهشتمین یا هفتادونهمین سوره است (رجوع کنید به رامیار، ص 670ـ671)، اما به نظر میرسد نخستین سورهای که بهطور کامل و یکجا نازل شده سوره حمد است. به این معنا که پیش از نزول آن، آیاتی از دیگر سورههای قرآن نازل شده بوده، ولی تا آن هنگام سورهای یکجا و به یکباره نازل نشده بود. مؤید این نظر پارهای احادیث است از زبان برخی صحابه و تابعان، از جمله از امام علی علیهالسلام (رجوع کنید به مقدّمتان فی علوم القرآن، ص 6ـ13؛ سیوطی، 1363ش، همانجا) و از همینرو، نزد برخی قرآنپژوهان مقبول افتاده است (رجوع کنید به رامیار، ص 592؛ معرفت، ج 1، ص 95ـ96).سوره حمد که براعتِ استهلال* قرآن محسوب شده (رجوع کنید به سیوطی، 1408، ص 35) از دو بخش متمایز تشکیل شده است. چهار آیه اول این سوره (تا مالکِ یَومِ الدّین)، متضمن پارهای مسائلِ اعتقادی درباره خدا و صفات و اسماء الهی است. در این آیات، خدا با اوصاف کمال و جمالش وصف گردیده است. در بخش دوم (از اِیّاکَ نَعبُدُ تا پایان سوره)، راه و رسم پرستش، نیایش، استعانت و چگونگی یافتن و پیمودن صراط مستقیم و رسیدن به خوشبختی جاودانی تعلیم داده شده است. بدینگونه، بخش اول سوره درباره توحید نظری و بخش دوم آن درباره توحید عملی است (رجوع کنید به طبرسی، 1347ش، ج 1، ص 8؛ نیز رجوع کنید به خویی، ص 423) و از همینروست که، به تعبیر بلاغتشناسان، از ایّاکَ نَعبُدُ تا پایان سوره، از لفظ غیبت به خطاب «التفات» شده است (رجوع کنید به طبرسی، همانجا؛ بیضاوی، ج 1، ص 31ـ32؛ قس زرکشی، ج 3، ص 324). فایده این التفات در آن است که چون معبود به این صفات متصف گردید، تلاوتکننده آیات، آشکارا مییابد که این معبود، منحصراً شایسته عبادت و استعانت است؛ آنگاه او را مورد خطاب قرار میدهد و علاوه بر تصریح به این حصر در عبادت و استعانت (با تعبیر «ایّاک...»)، بر استمرار پیمودن راه درست دعا میکند؛ آنگاه راه درست را با یک وصف ایجابی و دو وصف سلبی بیان مینماید: راه کسانی که خدا به آنان نعمت داده و مغضوب و گمراه نشدهاند (درباره مراد از صاحبان نعمت و مغضوبین و گمراهان رجوع کنید به طوسی؛ طبرسی، 1408؛ قرطبی؛ حویزی، ذیل آیات آخر سوره حمد).حمد والاترین و شریفترین سوره قرآن دانسته شده است (طبرسی، 1408، ج 1، ص 88)، زیرا خدا در آیه 87 سوره حِجر آن را معادل و همتراز قرآن عظیم شمرده و دیگر آنکه در نماز باید سوره حمد را قرائت کرد و دیگر سورهها را نمیتوان به جای آن خواند (رجوع کنید به خویی، ص 419؛ معرفت، ج 1، ص 96). به نظر فخررازی (ج 1، ص 176) حاصل همه کتب الهی سه موضوع ثنای خداوند، اشتغال به خدمت و طاعت او و طلب هدایت است و سوره حمد همه این امور را شامل میشود. سه آیه نخست سوره جملگی حمد و ثنای الهی، عبارت «ایاک نعبد» اشاره به تلاش در راه عبودیت و عبارت «ایاک نستعین» اعتراف به عجز و ذلت و رجوع به خدا و آیه آخر سوره طلب هدایت است.در مجموعههای حدیثی و تفاسیر، در ثواب قرائت این سوره احادیثی روایت شده است. براساس مشهورترینِ آنها، رسول خدا پاداش تلاوتکننده فاتحةالکتاب را همانند پاداش قرائت دو سوم قرآن و پاداش کسی دانسته که به همه مؤمنان صدقه داده باشد (رجوع کنید به طبرسی، 1408، همانجا؛ همو، 1347ش، ج 1، ص 5). درباره خواص این سوره نیز روایاتی نقل شده، از جمله براساس حدیثی که جابربن عبداللّه از پیامبر روایت کرده، سوره حمد شفای هر دردی دانسته شده است (رجوع کنید به طبرسی، 1408، همانجا؛ نیز رجوع کنید به سیوطی، 1363ش، ج 4، ص 158). همچنین از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که اگر سوره حمد هفتادبار بر مردهای خوانده شود و آن مرده زنده گردد جای تعجب نیست (رجوع کنید به مجلسی، ج 89 ، ص 257 به نقل از مکارم الأخلاق).افزون بر تفسیرهایی که همه قرآن را دربرمیگیرد، تفسیرهای مستقلی نیز بر سوره حمد نوشته شده است. تنها در دوره معاصر بیش از بیست تفسیر مستقل بر این سوره نوشته شده (رجوع کنید به خرمشاهی، ص 174ـ176)، که از آن جمله تفسیر سوره حمد از امام خمینی (متوفی 1368ش) است که صبغه عرفانی دارد.منابع: علاوه بر قرآن؛ ابنبابویه، التوحید، چاپ هاشم حسینی طهرانی، قم ?]1357ش[؛ ابنخالویه، کتاب اعراب ثلاثین سورة من القرآن الکریم، قاهره 1360/1941؛ ابنقدامه، المغنی، بیروت: دارالکتاب العربی، ]بیتا.[؛ ابنمهران، المبسوط فیالقراءات العشر، چاپ سبیع حمزه حاکمی، دمشق ?]1401/ 1980[؛ ابنندیم (تهران)؛ عبداللّهبن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل، المعروف بتفسیر البیضاوی، مصر 1330، چاپ افست بیروت ]بیتا.[؛ عبدعلیبن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، چاپ هاشم رسولی محلاتی، قم ]1383ـ 1385[؛ بهاءالدین خرمشاهی، تفسیر و تفاسیر جدید، تهران 1364ش؛ ابوالقاسم خویی، البیان فی تفسیرالقرآن، بیروت 1408/1987؛ محمود رامیار، تاریخ قرآن، تهران 1362ش؛ محمدبن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت 1408/1988؛ زمخشری؛ عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ]قاهره 1967[، چاپ افست قم 1363ش؛ همو، تناسق الدرر فی تناسب السور، چاپ عبداللّه محمد درویش، بیروت 1408/ 1987؛ همو، الدرالمنثور فیالتفسیر بالمأثور، چاپ نجدت نجیب، بیروت 1421/2001؛ محمدبن ادریس شافعی، الامّ، بیروت 1403/1983؛ محمدحسین طباطبائی، قرآن در اسلام، ]تهران [1361ش؛ فضلبن حسن طبرسی، تفسیر جوامعالجامع، ج 1، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران 1347ش؛ همو، مجمعالبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضلاللّه یزدی طباطبائی، بیروت 1408/1988؛ طبری، جامع؛ طوسی؛ محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، او، مفاتیحالغیب، چاپ عمادزکی بارودی، قاهره 2003؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامعلاحکام القرآن، بیروت: دارالفکر، ]بیتا.[؛ مجلسی؛ محمدهادی معرفت، التمهید، قم 1396ـ1398؛ مقدمتان فی علوم القرآن، چاپ آرتور جفری و عبداللّه اسماعیل صاوی، قاهره: مکتبة الخانجی، 1392/1972.