حمّام (2)، مکان شستشوی بدن.2) فرهنگ و معماری، واژه حمام عربی است، از ریشه ح م م، و برگرفته از حمیم به معنای آب گرم (خلیلبن احمد، ذیل «حم»؛ جوهری، ذیل «حمم»). در سراسر جهان اسلام واژه حمام را بهکار میبرند. در زبان فارسی، علاوه بر حمام، واژه گرمابه نیز رایج است که بهقولی، از گرم و آبه (ساختمان) تشکیل شده و ــ به قیاس کلماتی نظیر سردابه (ساختمان سرد) و گورابه (قبرستان یا مقبره) ــ بهمعنای محل آب گرم است (پیرنیا، ص 197).در تفسیر ابوالفتوح رازی (ج 15، ص50) ساختن حمام به سلیمان نبی و جنّیانِ تحت فرمان او نسبت داده شده است. براساس افسانههای ایرانی، نخستین حمام را جمشید پیشدادی با سنگ و گل و گچ ساخت (طبری، ج 1، ص 175؛ ابنبلخی، ص 32).در معبد شُوسین (گیمیل ْسین) در تَلِ اَسْمَر، در بینالنهرین، از دوره سومریان جدید حمامی آجر فرش، متعلق به هزاره سوم قبل از میلاد، کشف شده و کاخ ماری در بابل قدیم در هزاره دوم قبل از میلاد نیز حمام داشته است (مجیدزاده، ج3، ص90، 113). حمام بزرگ مکشوفه در موهنجوداروی دره سند، در کنار استخر آب، برای تطهیر مذهبی بوده است (گروپ، ص 14ـ 15). شستشوی بدن نزد ایرانیان قدیم، خاصه کیش زردشتی، به پادیاو معروف بوده و اعتقاد آنان به نیالودن آب موجب شده است گرمابهها شامل فضایی گرم با ظرف بزرگی از سفال یا فلز به نام آبزن باشد و آب استفاده شده را وارد آب پاک نکنند. هنوز در برخی مناطق ایران، چون حومه یزد و سیرجان و کردستان، آدابی برای نیالودن آب پاک با آب مصرف شده وجود دارد. ایرانیان قدیم، برای تطهیر خود و مسافران و مهمانان، مراحل خاصی برای حمام کردن داشتهاند (سروشیان، ص 9ـ12). در کارنامه اردشیر بابکان (ص 9) نیز تن به آبزن کردن به معنای حمام کردن آمده است. باوجود اهمیت شستشو نزد ایرانیان، درباره گرمابههای قبل از اسلام ایران اطلاع چندانی در دست نیست (فخاری تهرانی، 1366ش، ص 166ـ168).از دوره هخامنشیان حمامی در تختجمشید یافته شده است (همان، ص 168). در دوره ساسانیان، خسرو پرویز به هنگام استحمام انگشتری با نقش آبزن به دست میکرد (مسعودی، ج 1، ص 321). اما رومیان بنای حمامها را به سطح بناهای یادمانی رساندند. ساختمان حمامهای رومی، که به گفته پلانول (ص 23) ترما نامیده میشدند با وجود گستردگی و تنوع اقلیمی مناطق امپراتوری روم، تقریبآ یکنواخت بود، جز در مصر و سوریه. شاخصترین آنها حمام معروف کاراکالا، به گنجایش 1600 نفر، با سالن مرکزی وسیع است (د. ا. د. ترک، ج 15، ص 402ـ403). فضاهای اصلی حمام رومی عبارت بودند از: رختکن، محوطه شستشو با آب سرد، ولرمخانه، و گرمخانه (کینگ، ص 214؛ جیرازبهوی، ص 19).تأکید ویژه اسلام بر پاکی تن و انجام دادن غسلهای واجب و مستحب، مسلمانان را به حمام سازی تشویق کرد. حمام ابتدا به عنوان محل غسل کردن و وضو گرفتن ضمیمه مسجد گردید و افزون بر مسجد و بازار، یکی از شاخصهای شهرهای اسلامی شد و در بسیاری موارد، محلههای شهرها پیرامون آن تشکیل میگردید. به همین سبب، علاوه بر یافتههای باستانشناسی، از متون تاریخی و جغرافیایی نیز فهرستهای مفصّلی از حمامها به دست آمده است (پاپادوپولو، ص 195). بسیاری از پژوهشگران معاصر در حوزه مطالعات آماری و جمعیتشناسیِ شهرهای اسلامی در قرنهای گذشته، وجود این حمامها و گزارشهای آنها را عامل مهمی در پژوهشهای خود میدانند (برای نمونه رجوع کنید به فلاندن، ص 39).گرچه براساس بعضی متون، نخستین حمامها در اولین شهرهای نوبنیادِ اوایل دوره اسلامی ساخته شدهاند، مانند حمام الفَأر در فسطاطِ مصر (قاجه، ص 163) و حمامهای اولیه بصره (بلاذری، ص400ـ401)، اما شواهد باستانشناسی حمامهای جهان اسلام به امویان میرسد که مهمترین آنها ضمیمه کاخهای مشهور این دوره (قُصَیر عَمره*، خربةالمفجر* و حمامالصرخ*، هر سه در اردن) است و در معماری آنها تأثیر حمامهای رومی، هلنی و بیزانسی دیده میشود (رجوع کنید به پاپادوپولو، ص 194ـ195؛ وارن، ص 235ـ236). اگر چه بعضی محققان حمامسازی اسلامی را به تقلید از حمامهای رومی ندانستهاند و دلیل آن نیز نوع بهرهگیری مسلمانان از حمام است. رختکن و محل استراحت، گرمخانه و محل آب داغ و بخار در حمامهای اسلامی بسیار مهمتر از حمامهای رومی بوده و برخلاف آنها فاقد فضاهای مخصوص آب سرد و ورزش است (رجوع کنید به باروکاند و بدنورتس، ص120ـ124؛ اشرفالسادات باقری، ص40، 43).حمامها در اوایل دوره اسلامی در عراق در کنار اردوی سپاه و در کنار شهرها بوده و سپس جزئی از بافت شهر گردیده است (جعیط، ص 295ـ296).در دوره عباسی نیز ساخت حمامهای پیوسته به کاخها همچنان رایج بود، از جمله حمام قصری در سامرا از دوره متوکل عباسی (نعیمی، ص 43). حمامی در اسلِجکَت در بخارا در سده سوم و چهارم (نرشخی، ص 18)، حمامهای کشف شده در کاوشهای جرجان و سیراف از سده چهارم (کیانی، ص 233؛ بختیاری، ص 45)، و حمامهای نیشابور (مهجور، ص 65) نمونههایی از حمامهای این دوره در ممالک شرقیاند.از سده پنجم به بعد ساخت حمام در جهان اسلام فزونی گرفت، بهویژه در شام، که از آن جمله است حمام ملکظاهر و حمامهای عفیف (سده ششم)، تیروزی و سنانیه (سده نهم؛ رجوع کنید به د. ا. د. ترک، ج 15، ص 407). شمار حمامهای قدیمی در قاهره نیز به دهها باب میرسیده که تعدادی از آنها در محله بولاق قرار داشته است. اکثر این بناها ویران شدهاند، ولی با بهرهگیری از منابع و اسناد، آگاهیهای جالب توجهی از نحوه اداره و درآمد آنها فراهم آمده است (مَقریزی، ج 3، ص 262ـ 285).در غرب دنیای اسلام، یعنی شمال افریقا و اندلس، نیز گرمابههای بسیاری ساخته شد (مَقَّری، ج 1، ص 466، ج 2، ص 251)، مانند حمامهای قدیمی رنگرزها در تلمسان، رُنده، حمام قصر خلیفه در قرطبه، حمامهای مرابطون در مراکش و حمام قصر الحمراء* معروف به قمریه. در قرن چهارم، شهر و کاخ مدینةالزهرای اسپانیا دارای حمامهای زیبایی بوده است (رجوع کنید به باروکاند و بدنورتس، ص 76، 124، 181، 260ـ 261؛ نیز رجوع کنید به کینگ، ص 213ـ214). حمامهای غرب اسلامی نقشهای مربع داشته و مشتمل بوده است بر اتاق تعویض لباس، اتاق سرد، اتاق معتدل، و اتاق گرم با اتاقهایی مجزا در فضاهای مختلف (باروکاند و بدنورتس، ص 260). در ماوراءالنهر (شرق جهان اسلام) حمامهایی از سدههای نهم و دهم از دوره تیموریان و شیبانیان، باقی مانده است (رجوع کنید به آسانووا و دوو، ص 164ـ 166). ساخت حمام در هند دوره بابریان* رونق گرفت، گرچه متون تاریخی به وجود حمامهای بسیاری در قلمرو سلاطین دهلی، مانند فیروزشاه تغلقی، اشاره دارند (برای نمونه رجوع کنید به هروی، ج 1، ص 241؛ نیز رجوع کنید به محمد، ص 38ـ39). بزرگترین و باشکوهترین حمامهای هند در فتحپورسیکری و متعلق به دوره اکبر است. ویژگی منحصر به فرد حمامهای هند، استفاده دوگانه از فضای آن در زمستان و تابستان بود. حمامهای هند در تابستان فضایی خنک و آبی سرد داشت و تمهیدات فراوان حمامها در دیگر نواحی برای جلوگیری از خروج گرما و بخار از آن، در این ناحیه رایج نبود (محمد، ص 40، 49).بیشتر حمامهای تاریخی بهجا مانده در ایران، از دوره صفوی و پس از آن است (برای فهرست این حمامها رجوع کنید به کریمیان سردشتی، ص130ـ131) و از دورههای پیشتر شمار اندکی باقی مانده است، مانند حمام روستای نگار در کرمان، حمام کنگاور و حمام شاهعلی در اصفهان (هر سه از دوره سلجوقی)، حمامهای افوشته نطنز و پهنه سمنان از دوره مغول و تیموری، و حمامهای شهر حریره در جزیره کیش از دوره ایلخانی (همان، ص 130؛ موسوی، ص 13). اشپولر (ص 143ـ144) کاهش حمامسازی را در دوره مغول را ناشی از این باور مغولان دانسته است که آلودن آب باعث بروز رعد و برق میشود.دوره صفوی عصر شکوفایی معماری حمام و تأسیس گرمابههاست (فخاریتهرانی، 1366ش، ص 169)، چنانکه اصفهان، بهجز حمامهای خصوصی اعیان، شمار چشمگیری حمام عمومی داشت (کمپفر، ص 191؛ برای فهرستهای تفصیلی از حمام در ایران رجوع کنید به کریمیان سردشتی، ص 28ـ50؛ معماری ایران، ج 2، ص 207ـ210). از اواخر دوره قاجار، به تدریج سطح بهداشت عمومی در حمامها تنزل یافت و این مراکز، محیط مناسبی برای رشد انواع میکرب و شیوع بیماریهای گوناگون گردید (رجوع کنید به آلمانی، ج 2، ص 169؛ زینالعابدین مراغهیی، ج 1، ص 67). از آن زمان به بعد، از یک سو با ورود لوله فلزی، اتصالات، شیرآلات، قیرگونی و کاربرد سوخت فسیلی به جای چوب، در حمامها تحول ایجاد شد و از سوی دیگر حمام جزئی ضروری در ساختار خانهها شد. حمامهای منازل ابتدا در حیاط و سپس درون ساختمان تعبیه شد. این حمامها ابتدا با طرح بینه و گرمخانه و میاندر ساخته میشد و سپس این قسمتها به یک فضا بدل شد. حمامهای امروزی، شامل آویز برای لباس و حوله، دوش، وان، توالت و دستشویی است (فخاریتهرانی، 1379ش، ص 103).وجود حمامهای خانگی سبب استقبال کمتر از حمامهای عمومی و تعطیل بیشتر آنها شد. در ممالک اسلامی بسیاری از حمامهای ارزشمند، از نظر معماری و تزیینی، را نهادهای فرهنگی بازسازی و مرمت کردهاند، که به عنوان موزه و مرکز فرهنگی ـ تفریحی از آنها استفاده میشود. از نمونههای برجسته حمام ـ موزههای فعلی، حمام گنجعلیخان کرمان است که از 1350ش موزه مردمشناسی شده است (رجوع کنید به تاجالدینی، ص 12؛ نیز رجوع کنید به گنجعلیخان*، مجموعه). سربینه حمامِ وکیلِ شیراز نیز، پساز مرمت و بازسازی، چایخانه سنّتی شده است (بحرالعلومی، ص 52؛ نیز رجوع کنید به وکیل*، مجموعه).حمام در قلمرو عثمانیان نیز قدمت، رواج و اهمیت خاصی داشته است. اغلب این بناها نمونه فوقالعادهای از تکامل معماری و میراث روم شرقیاند. مثلا حمام اسکی کاپلیکا در بورسه در اصل از دوره روم شرقی بود که بعدها عثمانیان آن را بازسازی کردند (جیرازبهوی، ص 19). حمامهای وسیع و سنگی استانبول با رختکنهای گنبددار، گرمخانههای وسیع و بخشهای عمومی و خصوصی، اتاقکهای متعدد نظافت و آرایش، طاقهای زیبا و شیشههای رنگی وصف شدهاند (رجوع کنید به دلاواله، ج 1، ص 71). از معروفترین حمامهای ترکی، حمام مجموعه سلیمانیه و حمام خاصگی خرم در استانبول، هر دو ساخته سنان*، است (گودوین، 1984، ص 241ـ242). معمار سنان حدود 130 حمام طراحی و بر ساخت آنها نظارت کرد (رفاعی، ص 87). حمامهای جداگانه زنانه و مردانه در ترکیه، بهویژه در مجموعهها، معمولا پشت به پشت هم ساخته میشد (گودوین، 1992، ص 248، 315).معماری. حمامها، با وجود برخی ویژگیهای منحصر بهفرد، به لحاظ معماری عناصر مشترکی دارند. این مقاله به ویژگیهای مشترک آنها میپردازد. حمام را معمولا پایینتر از سطحگذر میساختند تا «سوار شدنِ آب» بر منبع آن ممکن و فضاهای آن گرمتر باشد. همچنین رفت و آمد مشتریان کمتر در معرض دید عابران قرار گیرد (طوفان، ص 84). مثلا، حمام قصرالحمراء میان حیاطها و تالارها، و کاملا در زیر سطح همکف این مجموعه، ساخته شده است (باروکاند و بدنورتس، ص 261).در برخی نواحی، از جمله اصفهان، بهسبب وفور آبهای سطحی، حمام در سطح زمین ساخته میشد (فخاریتهرانی، 1384ش، ص 20). با ایجاد شبکه لولهکشی آب، بهتدریج حمامها را همسطح معابر بنا کردند.حمام اغلب پنجره نداشت و درِ آن کوچک بود تا از خروج گرما و بخار جلوگیری شود. نمای بیرونی حمام چندان چشمگیر نبود. از دیدگاه معماری، حمامها در سرزمینهای اسلامی اصولا دوگونهاند: الگوی متمرکز بیزانسی با ولرمخانه هشت یا دوازده گوش؛ الگوی طولی، که ردیفی از تالارهای مستطیل شکل بود و بعضی گرمابههای دوره اموی چنین بودند. این الگو بهتدریج جای خود را به الگوی متمرکز بیزانسی داد، اما در ادامه، برخی شاخههای تمدن اسلامی، مانند عثمانیها، اصول جدیدی به حمامسازی افزودند (پاپادوپولو، ص 194ـ195).نخستین عنصر درخور بحث در معماری حمام، بهترتیب ورود به آن، سردر و درِ ورودی است. ورودی حمام غالباً هشتیِ در داری بود که برای جلوگیری از دیده شدن فضای آن از بیرون، در با زاویه به هشتی گشوده میشد. در برخی حمامها ورودی بسیار خاص بود. مثلا ورودی حمام روستای کردشتِ اهر از پشتبامِ بنا بود که با یازده پله به رختکن میرسید (مخلصی، 1371ش، ص 147). پیشطاق ورودی حمامها غالباً با کل بنا متناسب بود. گاهی پیشطاقهای ورودی حمامها را، از لحاظ ارتفاع و حجم، نسبت به بناهای مجاور بسیار شاخص طراحی میکردند. مهمترین هدف در طراحی فضای ورودی حمام، جلوگیری از تبادل حرارتی غیرقابل کنترل بین فضاهای بیرون و درون بود (سلطانزاده، ص 65). سردرهاگاه ساده بودند و گاه پرنقش و نگار همراه با مقرنس و آهکبُری رنگی (فخاری تهرانی، 1366ش، ص 171). بر سردر حمامها اغلب نقوش تزیینی تصویر میشد، از جمله تصاویر پهلوانی (مانند جنگ دیو و رستم، رستم و سهراب، رستم و اسفندیار) و کتیبههایی چون شیر و خورشید که بر بیشتر حمامها تصویر میشد (آلمانی، ج 2، ص 168ـ169؛ نجمی، ص 437). گاهی تصاویر زشتی از شیطان بر سردر گرمابهها، برای دور کردن ارواح شریر، نقش میشد (عکاشه، ص 50).پس از هشتیِ ورودی، رختکن قرار داشت که در ایران به آن بینه، سربینه و جامهکن (رجوع کنید به دهخدا، 1377ش، ذیل همین واژهها)، در عراق مَخْلَع و مَنْزَع (طعمه، ص 62)، در مصر و مراکش مَسْلَخ (قاجه، ص 165)، و در عثمانی جامهکان (گودوین، 1992، ص 248، 458) میگفتند.رختکن محوطه مدور، چهارگوش یا چند ضلعی وسیعی است با سقفی معمولا ضربی با نورگیرهایی پوشیده از شیشه مات یا مرمر که جامگاه یا گُلْجام خوانده میشد (مهجور، ص 62ـ 63)، مانند گلجامهای حمامِ سعادتخان در هند (همانجا؛ محمد، ص 44).دور تا دور رختکن سکوهایی برای تعویض لباس قرار داشت که گاه زیر آنها خالی و محلی برای قرار دادن کفش بود (رجوع کنید به تابش، ص 659ـ660). جاکفشیِ درون سکوهایِ رختکن را معمولا از سنگ یا آجر میساختند و برشهای بالای آن مسطح یا قوسی شکل بود. ازارهها را اغلب با سنگ و کاشی میپوشاندند (فخاریتهرانی، 1366ش، همانجا). معمولا روی سکوها را با قالیهای نفیس فرش میکردند (آلمانی، ج 2، ص 172).در کف رختکن معمولا حوضچهای کمعمقبا آب زلال و سرد قرار داشت که مخصوص فرو کردن پا و شستن پاها (پاشویه) پس از خروج از گرمخانه و در پایان استحمام بود. مانند حوضِ رختکنِ حمام چهار فصل اراک، که در مرکز حمام و زیرگنبد قرار دارد (حمزهلو و فراهانی ولاشجردی، ص 366ـ367).کاشی، بهسبب جذب نکردن رطوبت، در پوشش حمامها کاربرد زیادی داشته است. مانند کاشیکاریهای حمام چهار فصل اراک، که نام این حمام نیز از تابلوهای کاشیکاری در چهار جهت آن گرفته شده است (همان، ص 362ـ363)؛ حمام ابراهیمخان و وکیل و گنجعلیخان در کرمان؛ حمام پیرسرا در رشت؛ حمام عفیفآباد در شیراز (فریبا باقری، ص 158ـ162)؛ و حمام فتحپور سیکری در هند با نقوشی زرین (محمد، ص40). گفتنی است که تصویرگری بر دیوار حمام پیشینهای دیرینه دارد. در حمام قصیر عمره در اردن تصاویر عریان، علائم منطقةالبروج و صحنههای شکار، نشان از تداوم سنّتهای پیش از اسلام دارد (جونز، ص 165). در ادب فارسی نقش گرماوه گاه نمادی از سستی است (رجوع کنید به رضایی و باتقوا، ص177). اگرچه بعضی قدما بر ناروا بودن نقاشی در حمامها تأکید کردهاند (رجوع کنید به ابناخوه، ص 241). تصویرگری و ایجاد تندیسها و آرایههای متنوع در حمامها از قرن دوم و دوره امویان آغاز شد (رجوع کنید به عکاشه، ص 48ـ50، 68ـ71؛ برای حمامهایی که از حیث نگارگری اهمیت دارند: در ایران رجوع کنید به مخلصی، 1382ش، ص100ـ114؛ در هند رجوع کنید به محمد، ص 47).از دیگر شیوههای تزیین فضای رختکن و گرمخانه بهکارگیری پوششهای طاقی متنوع، مانند چهارطاقی، گلودرهم، مقرنس و رسمیبندی بوده است که با آجر و ملاط گل و آهک پوشیده و با ساروج اندود میشد و علاوه بر تزیین عایق صوتی بود (زمرشیدی، ص 79؛ مخلصی، 1382ش، ص 109؛ فخاری تهرانی، 1379ش، ص 99). در حمامهای ایران ستون نیز، به عنوان عنصری تزیینی، رایج گردید. مانند حمامهای وکیل در شیراز، عمارت آصف در سنندج، شیخالاسلام در کرمان و صفا در قزوین (مخلصی، 1382ش، ص 108، 113ـ114). بهسبب استعمال زیاد آب و وجود رطوبت و بخار در حمامها، تزیینات تا حدودی با سایر بناها متفاوت بود. برای کف حمامها از انواع سنگها، بهویژه مرمر، استفاده میشد (فخاریتهرانی، 1366ش، ص 171).طولانی بودن حضور مشتریان در رختکن، به عنوان محل گفتگو و استراحت، موجب توجه بیشتر به تزیین این فضاها شده است. در بعضی حمامها سراسر دیوارهای رختکن را با نقوش گل و گیاه، اسلیمی*، پرندگان، میوهها، جامهای شربت و داستانهای پهلوانی و مذهبی، عمدتاً با ساروج که در فضای حمام دوام بیشتری داشت، تزیین میکردند (زمرشیدی، ص 78ـ80). گاه برای تزیین رختکن سنگابهای نفیس و زیبا میگذاشتند، مانند چهار سنگاب* مرمرین مزیّن به نقوش برجسته شیر در حمام حاج محمد رحیم (صفا) قزوین و سنگاب حمام علیقلیخان از دوره صفوی در اصفهان (گلریز، ج 1، ص 324؛ طبسی، ص 102). رختکن حمام وکیل شیراز نقش برجستههای آهکبری با موضوعات متنوع چون معراج پیامبر صلیاللّهعلیهوآلهوسلم، قربانی کردن حضرت اسماعیل علیهالسلام، و به چاه انداختن حضرت یوسف علیهالسلام داشته است (بحرالعلومی، ص 48). علاوه بر این، گاهی جریان آب در حمامها باعث هنرنماییهای متنوعی میگردید، مانند ساخت فوارهها و مجسمههایی که از دهان آنها آب بیرون میریخت (رجوع کنید به محمدعبدالمنعم جمل، ص 134). کتیبههای حمامها نیز علاوه بر آنکه مالک حمام را معرفی میکرد، دعاها و اشعاری درباره پاکیزگی و امانتداری و غیره داشت (نجمی، ص 437؛ محمدعبدالمنعم جمل، ص 133).رختکن متناسب با نوع آب و هوا و ویژگیهای محلی، متفاوت ساخته میشد. مثلا حمام عمومی ایلباسان در قلمرو عثمانی رختکنی چوبی و بامی سراسر سفالپوش داشت (د.ا.د.ترک، ج 15، ص 426). گاه در رختکنها فضاهای فرعی در نظر گرفته میشد برای سلمانی*، قهوهخانه*، یا چنانکه در ترکیه معمول بود اجاقِ قهوه، و محل گذاردن اثاث حمام یا فروش برخی لوازم حمام (گودوین، 1992، ص 248؛ طوفان، ص 86). در ترکیه و ایران محلی خاص برای نماز گزاردن در رختکنها معمول بود، اما در ماوراءالنهر این محوطه در گرمخانه و صحن شستشو قرار داشت (آسانووا و دوو، ص 165). در رختکنها قفسههایی برای نگهداری لنگ و لباس تعبیه شده بود و روشنایی رختکن، علاوه بر شیشههای گلجام، از طریق چلچراغها و چراغهایی که به سقف آویزان بود، تأمین میشد (نجمی، ص 438).رختکن از طریق سرسرا (میاندر) به گرمخانه منتهی میشد. در سرسراها اتاقکهایی (به نامهای تنویرخانه یا دواخانه، واجبیخانه، نورهکش یا نورهخانه) تعبیه شده بود که در آن مشتریان از داروها و مواد مختلف، بهویژه مخلوط زرنیخ و آهک، برای ازاله موهای زائد بدن استفاده میکردند. سرسرا سکوهایی برای انداختن لنگ و وسایل حمام داشت و راه ورود به دستشویی در این محل بود (رجوع کنید به پیرنیا، ص 199؛ دروویل، ص 62؛ ستوده، ص30). سرسرا را گاه در حمامهای قدیمتر و در گرمابههای شام و عثمانی، وسیع و با اشکال مدور (حمام عثمانی تیروزی)، هشت ضلعی (حمامهای حاجب در دمشق و حمام قزانچی لار در حلب)، با دیوارهای طاقچهدار یا مستطیل با طاقهای گهوارهای (حمام سیواس از سده هفتم)، و گاه مانند حمام موقوفه معینالدین پروانه* با سه بخش میساختند (د. ا. د. ترک، ج 15، ص 407ـ408، 413، 415).حتی تا سالهای اخیر نیز گرمخانهها فضاهای مختلفی برای کیسهکشی، خزینه، استخر بازی و شنا، و مکان خصوصی برای اعیان داشتهاند (پیرنیا، ص 199ـ200). گرمخانههای خصوصی زیباتر، با خزینههای آب گرم و سرد و حوض فوارهداری در وسط، بودند. گرمخانههای عمومی شامل صحن گرمخانه، خزینه آب گرم، دوش و چاله حوض (رجوع کنید به حوض/ حوضخانه*) بودند و گاهی در آنها محلی خصوصی برای اعیان تعبیه میشد و کیسه کشی، تمیز کردن، مشت و مال کردن، کشیدن سنگ پا، فصد* و حجامت* و غیره در آنجا انجام میشد (همانجا؛ ستوده، همانجا). کف گرمخانه مفروش با سنگ و شکل آن معمولا چند ضلعی نامنظم و فضایی پر از بخار گرم است (دروویل، همانجا؛ مهجور، ص 62). برخی از اشکال گرمخانه در ترکیه، که معیار تقسیم حمامها نیز شده، عبارت است از: چهار ایوانی با چند خلوت، ستارهوار با صفهای چند ضلعی در وسط، چهار گوش، چند گنبدی با طاقهای قوسی، و مستطیل گنبددار (د. ا. د. ترک، ج 15، ص 417ـ419). سقف گرمخانه، همانند رختکن، نورگیرهایی دارد (سیمز، ص 110). گرمخانههای بغداد خلوتیهای زیادی داشت که قسمت پایین آنها با قیر و قسمت بالا با گچ اندود شده و جمع بین سفیدی و سیاهی، زیبایی خاصی ایجاد کرده بود. داخل هر خلوتی، حوض سنگ مرمری آبی با دو شیر آب، یکی سرد و یکی گرم، وجود داشت و در هر خلوتی بیش از یک شخص وارد نمیشد (ابنبطوطه، ج 1، ص 233). در حمام گنجعلیخان کرمان، گرمخانه به فضاهای کوچکتر تقسیم میشد، از جمله به خلوتنشین و شاهنشین که بلندتر از کف گرمخانه بود. شاهنشینها در گرمخانههای بزرگ بهصورت اتاقی جداگانه و در گرمخانههای کوچک بهصورت فضایی عقبنشسته تعبیه میشدند (ثبوتی، ص 146؛ ذاکر عاملی و اسفنجاری کناری، ص 380). شاهنشین حمام فینکاشان، که محل قتل امیرکبیر* بود، بدین سبب معروف است. سکوهای دورتادور گرمخانه برای دراز کشیدن هنگام کیسهکشی و مشت و مال و نماز گزاردن بود و سکوی بلند وسط برای عرق کردن. در کف تقریباً شیبدار گرمخانه چند آبراهه، برای خروج آب، ایجاد میکردند (فرانکلین، ص 23). گاه حوضچه وسط گرمخانهها، مانند حمام خونکار ساخته سنان، بهدلیل استحمام پادشاه، با میلههای برنزی احاطه شده بود (رجوع کنید به د. ا. د. ترک، ج 15، ص 412، 420ـ421).خزینه در محوطه گرمخانه و در انتهای آن قرار داشت و با دیوارهای کوتاهی از گرمخانه مجزا میشد. بدنه خزینه کاملا عایقکاری میشد، مانند خزینه حمام رهنان اصفهان. گرمخانههای ترکی و هند بدون خزینهاند، اما در دیگر مناطق خزینه جزء لاینفک گرمخانه بود (ذاکر عاملی و اسفنجاری کناری، ص 381؛ نیز رجوع کنید به محمد، ص 43). برای گرم کردن آب خزینه، ظرف مدور لبه پهنِ مقعری از مس یا هفت جوش (ترکیبی از چند فلز) ــکه به آن تیان (فاتلیج یا پاتیل) میگفتندــ روی قشری از مصالح ساختمانی قرار میگرفت که زیر آن کوره یا گلخن تعبیه میکردند (حمزهلو و فراهانی ولاشجردی، ص 367؛ فخاریتهرانی، 1366ش، ص 171؛ مهجور، ص 63).پشت یا زیر خزینه، گلخن، تون یا آتشخانه قرار داشت، مانند حمام چهار فصل اراک (حمزهلو و فراهانی ولاشجردی، همانجا). گاه گلخن خارج از حمام ساخته میشد، مانند بعضی حمامهای هند (محمد، ص 45). در مواردی که دو حمام با دو گرمخانه، یکی زنانه و دیگری مردانه، در کنار هم ساخته میشد، خزینهها را مجاور و دیوار به دیوار میساختند تا آتشِ گلخن، آب هر دو خزینه را گرم کند (فریبا باقری، ص 159).برای گرم کردن کف حمام مجراهایی به نام گربهرو میساختند تا دود حاصل از سوختن مواد در گلخن، بدانجا هدایت شود. در بینه تعداد این گربهروها کمتر میشد. راندن دود به مجراهای مزبور به کمک کفگیری که روی بام حمام نصب میشد صورت میگرفت (پیرنیا، ص 200؛ فخاریتهرانی، 1379ش، ص 102). این روش گرمایش حمامها مختص کشورهای مسلمان بود، اما بهتدریج در ارمنستان و گرجستان رایج شد و به رقابت با روش گرمایش حمامهای قدیمتر رومی پرداخت، که با دیگهای گرماساز هوای گرم را تولید میکردند (آسانووا و دوو، ص 168).برای سوخت حمام از مواد گوناگونی استفاده میشد، از جمله پِهِن و سِرگین که روی بام حمام نگاهداری میشد، پارچه کهنه، زباله، برگ خشک درختان، گَوَن، هیزم، تنه برخی درختان مانند درخت خرما که در جنوب ایران مِخینه نامیده میشد، و در دورههای متأخر از زغالسنگ و گازوئیل و نفت سیاه (تابش، ص 662؛ ستوده، ص30؛ طوفان، ص 84). بدینترتیب، انبار سوخت نیز از جمله تأسیسات جانبی حمام بود (پیرنیا، همانجا؛ خاکپور، ص 343). احتمالا سوخت حمامی که ساخت آن را مطابق برخی افسانهها به شیخبهائی نسبت میدهند و آب آن با یک شعله شمع گرم میشد (فخاریتهرانی، 1384ش، ص 20، نیز رجوع کنید به بهاءالدین عاملی*)، از گاز طبیعی که مستقیماً از زمین نشت میکرد، بود.معمولا در کنار حمامها چاه عمیق حفر میکردند و با نیروی «گاوْ چاه» و به وسیله تنبوشههای سفالی و وسایل دیگر، پیوسته از آنها آب میکشیدند (ذاکر عاملی و اسفنجاری کناری، همانجا). گاه در پشتبام حمامها منبع ذخیره آب تعبیه میکردند و، برای مواقع ضروری، همواره آن را پر آب نگه میداشتند (فخاریتهرانی، 1384ش، ص 21؛ علیزاده، ص 270). گاه آب مورد استفاده در حمامها را از رودخانهها تأمین میکردند؛ مثلا آب حمام رُنده اسپانیا با چرخابی از رود کُلبرا تأمین میشد (رجوع کنید به کینگ، ص 214).چشمهها، آبانبارها و قناتها دیگر منابع تأمین آب حمامها بودند. مثلا آب حمام صرافان بخارا از چشمه آب انبار و آب حمام کریمخان شیراز از چاه و قنات تأمین میشد (آسانووا و دوو؛ پیرنیا، همانجاها؛ برای اطلاع بیشتر درباره نحوه تأمین آب حمامها در هند و عثمانی رجوع کنید به محمد، ص 45ـ46).انواع حمام. افزون بر حمامهای عمومی، حمامهای دیگری نیز از دیرباز وجود داشته است، از جمله: الف) حمامهای متحرک و صحرایی که در جنگها و سفرهای طولانی، شاهان و شاهزادگان از آن استفاده میکردند. برای نمونه سلطان علاءالدین کیقباد از سلجوقیان روم حمام سفری داشت (د. ا. د. ترک، ج 15، ص 412). در ایران دوره قاجار به حمام متحرک شاهان، حمام سفری یا بلغاری یا چادری میگفتند، زیرا با پهن کردن سفرهای از چرم بلغاری در کف چادر بنا میشد (معیرالممالک، ص83ـ84). ب)حمامهای آبگرم در کنار چشمههای آبمعدنی که خواص درمانی نیز دارد. نمونه این حمامها در نواحی مختلف ایران (رجوع کنید به غفوری، ص 136، 179، 247، 337) و عراق (فرقد علی جمیل، ص 45ـ56) و عثمانی دیده میشود. در عثمانی به آن الیجه، قاپلوجه، قاپیلجه و بانه میگفتند (رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل"IIidja"). ج) حمامهای ویژه پیروان ادیان دیگر. گرچه اهل کتاب در برخی سرزمینها با پوشیدن علامت مخصوص میتوانستند، با برخی محدودیتها، از حمام مسلمانان استفاده کنند (د. ایرانیکا، ج 3، ص 863)، اما گرمابههای خاص خود را نیز داشتند. د) حمامهای سرخانه، که قدیمترین نمونههای آن حمامهای سرخانه جزیره کیش است. حمامهای خانگی در ایران دوره صفوی (سیلواای فیگروآ، ص 232) و قاجار (بنیامین، ص90) رایج بود و در دوره پهلوی اول، به ویژه پس از واقعه کشف حجاب* رایجتر شد. ه ) حمامهای منضم به کاروانسراها یا مجموعههای بزرگ، مانند حمامهای مجموعههای پرتو پاشا در ازمیت و محمدپاشا در ادرنه، علیپاشا در توقات، کاخ طوپقاپی، و گنجعلیخان کرمان (گودوین، 1992، ص 295، 301، 315، 322؛ تاجالدینی، ص 12ـ13).در دوره متأخر گرمابههای خصوصی معروف به نمره رایج شده است که اغلب سرسرایی با اتاقکهایی در دو سو دارد و استحمام در این اتاقکها ــکه به دلیل شمارهگذاری آنها نمره خوانده میشودــ صورت میگیرد. هر نمره از دو بخش تشکیل میشود: رختکن و گرمخانه یا فضای اصلیِ شستشو با دوش آب سرد و گرم. این حمامها را نخستین بار در 1298ش، احتمالا با اقتباس از حمامهای طرابوزان ترکیه، در تهران ساختند (رجوع کنید به ممتحنالدوله، ص 131).حمامها، به دلیل عرضه خدمات گوناگون، شماری خدمه داشتند که از قدیمترین گروههای صنفی جامعه اسلامی بهشمار میآمدند و در آیین فتوت اصناف، فصلی را به خود اختصاص دادهاند. آنان با رساندن پیشینه کارشان به سلمان فارسی ــکه به پیامبر در استحمام خدمت کرده و لنگش را در حضور حضرت علی علیهالسلام بسته بودــ برای خدمات خود قداستی خاص قائل بودند (رجوع کنید به اولیا چلبی، ج 1، ص 606؛ نیز رجوع کنید به دلاک*). همچنین محتسبان بر اداره حمام و کیفیت انجام وظیفه کارکنان، نظارت داشتند (رجوع کنید به حسبه*، بخش 1).کارکنان حمام عبارت بودند از: استاد یا اوسای حمامی یا صندوقدار یا حمامی (دهخدا، 1377ش، ذیل «حمامی»؛ مهجور، ص 61؛ فیضی، ص 135) یا گرمابهبان (ناصرخسرو، ص 129) که اداره حمام را برعهده داشت و معمولا صاحب حمام یا شریک و کارگر امین او بود و او کنارِ در حمام مستقر میشد و اجرت را از مشتری دریافت میکرد. در بخش زنانه همسر اوسا یا زن دیگری این وظیفه را برعهده داشت که او را «زن اوسا» میخواندند (کتیرائی، ص 63). از دیگر خدمه حمام جامهدار یا قطیفهدار (همان، ص 65) یا فوطهدار (گلچین معانی، ص 156ـ157) بود که در عراق وی را جومدار (جامهدار) (طعمه، ص 62) میگفتند. در بعضی حمامها شخصی با عنوان «خلیفه» نظارت بر کار جامهداران را برعهده داشت. جامهدار در رختکن برای مشتریان لنگ و حوله میگسترانید و به محض خروج مشتری از گرمخانه جامههای او را آماده میکرد. جامهدار همچنین در مناسبتهای خاص، نظیر حمام زایمان و حمام عروسی، اسباب حمام و لباسهای مشتریان را از منزل تا حمام حمل میکرد (کتیرائی، ص 85). در بخشی از عراق هر جامهدار مسئول چند خانه بود و از صاحبان خانهها مزد خاصی به نام عَشْوِیه میگرفت که مقداری از خوراکی بود که در خانه پخته میشد و آن را در عصر روز حمام به وی میدادند. در برخی موارد خاص (مثل حمام ختنه، زایمان یا عروسی) مزدی نیز به صورت هدایای مختلف دریافت میکرد (دیوهجی، ص 183).اما مهمترین کارگر حمام، که در گرمخانه خدمت میکرد، دلاک یا کیسهکش بود. تعداد دلاکها بسته به شلوغی و بزرگی حمام بین یک تا سه تن بود و گاه برخی وظایف آنان را کس دیگری برعهده میگرفت که در آن صورت کسانی چون فصّاد، حجّام و سلمانی نیز به خدمه حمام اضافه میشدند. در گرمابههای بزرگ قدیمی، که دسترسی به حوض وسط حمام دشوار بود، کسی به نام آبگیر یا آبیار در ظرفهای خاصی برای مشتریان آب میآورد (تاجالدینی، ص 14).به ناظر سوخت و آتشخانه و دستگاههای حرارتی حمام تونتاب (رجوع کنید به دهخدا، 1377ش، ذیل «تونتاب»)، تونسوز، گلخَن تاب یا گلخنی میگفتند (گلچین معانی، ص 168؛ رضایی و باتقوا، ص 178). در حمامهای بزرگ، یک یا دو تن، به تونتاب در اداره حمام یاری میکردند که آنان را خارکش مینامیدند (تاجالدینی، همانجا).بوقزن خادم دیگری بود که در پشت بامِ حمام، با دمیدن در بوق، باز شدن حمام و تغییر نوبت زنانه به مردانه را اطلاع میداد (نراقی، ص 13؛ فیضی، ص 131؛ نجمی، ص 439؛ نیز رجوع کنید به بوق*).وسایل حمام در قدیم بسیار مفصّل بود، چنانکه توانگران گاه برای حمل آن به کمک چند پادو نیاز داشتند. بقچه* یا بسته ملزومات حمام معمولا شامل این وسایل بود: انواع زیرانداز، همچون قالیچههای کوچک، زیلو*، حصیر (رجوع کنید به حصیر/ حصیربافی*)، شال* که روی آن سوزنی یا ترمه* میگستردند و پس از استحمام برای پوشیدن لباس روی آن میایستادند (تاجالدینی، همانجا)، قطیفه یا قدیفه که پارچه نازکی بود و به هنگام بیرون آمدن از گرمخانه آن را بر دوش میانداختند، حوله، قیچی کوچکی برای چیدن ناخنها که پس از استحمام نرم شده بود، لنگ، فوطه یا ازار که پارچهای مستطیل شکل و در اندازههای مختلف برای پوشاندن عورت در حمام بود که معمولا در حمام به مشتری میدادند (رجوع کنید به دهخدا، 1377ش، ذیل «فوطه» و «لنگ»)، کفشکهای چوبی خاص صحنِ حمام که در عربی به آن قباقب (جمعِ قَبقاب) میگفتند (رجوع کنید به دیوهجی، همانجا؛ امّقصیّ، ص 154). وسایل حمام، بسته به ذوق و تمول خریدار، گاه ساده و گاه بسیار تزیینی بود (برای نمونه رجوع کنید به آلمانی، ج 2، ص 172).مواد شوینده نیز از ملزومات اصلی استحمام بود. از آن جمله بود: موادی که برای شستن سر و موی بهکار میرفت، مثل خطمی، صابون، سِدر یا گِل مصری، گِلِ سرشور (رجوع کنید به طوفان، ص 89؛ بحرینی، ص 23ـ24) و جیلالاسود (گل حمام) (دیوهجی، همانجا) که گاه بدان گلاب (طوفان، ص90) یا حنا و آب نارنج (طعمه، ص 62؛ برای فهرستی از مواد شستشوی بدن در حمام رجوع کنید به همان، ص 62ـ63، 65) میافزودند. به تدریج انواع صابونهای محلی جای این مواد را گرفت (مانند صابون برگردان مراغهای و صابونهای زیتونی رودبار) و سپس صابونهای معطر و شامپو به بازار آمد. از دیگر وسایل حمام ظروف خاصی بود مانند سینی کوچکی (برای قرار دادن وسایل حمام)، سینی بزرگ برای نشستن روی آن که آن را در عراق قعّاده مینامند (دیوهجی، همانجا)، ظرفی برای برداشتن آب که سطلی مسی یا نقرهای بود و آن را طاس یا طاسه در دار یا بدون در یا بادیه صِتلُالحمام مینامیدند، جام چهل کلید، شانه سنگی یا چوبی، جعبه گل سرشور، انواع آیینه، وسایل حنابندان (از قبیل سنگ حنابندان، حنا*)، سنگ پا، کیسه، سفیداب و لیف (شاملو، دفتر1، ص 429ـ430، دفتر2، ص1380ـ1381، 1392؛ تاجالدینی، همانجا؛ طعمه، ص 65؛ برای جنس و انواع کیسه رجوع کنید به دلاک*).حمام در فرهنگ رسمی و عامیانه جوامع مسلمان مکانی ویژه دارد. تقریباً تمام موقعیتهای خاص و با اهمیت در زندگی فردِ مسلمان، از بدو تولد تا هنگام مرگ، با حمام رفتن همراه بوده، از آن جمله است: حمام نوزاد که گاه همراه مادر و در حمام زایمان انجام میشد و گاه در روز هفتم یا دهم یا چهلمِ پس از تولد (برای اطلاع بیشتر درباره حمام عروس، حمام نوزاد و زایمان در ایران رجوع کنید به شکورزاده، ص 147ـ152، 183ـ189؛ کتیرائی، ص 61ـ65، 173ـ175؛ برای کشورهای عربی رجوع کنید به طعمه، ص 64ـ66)؛ حمام عروسی*؛ حمام در اعیاد قربان* و نوروز*؛ حمام عافیت پس از بهبود از بیماری سخت؛ حمام توبه و استغفار؛ حمام تشرف؛ حمام سور؛ حمام چلهبندی (رجوع کنید به جاوید، ص 100ـ101)؛ حمام هنگام دروی محصول (وجدانی، ص 75)؛ حمام پس از قمهزنی در عاشورا (طعمه، ص 64)؛ و حمام عزا برای بازماندگان میت، که در جوامع روستایی، در نبود غسالخانهها، همراه با شستشوی خود میت بوده است (ذاکر عاملی و اسفنجاری کناری، ص 380).گاهی برای درمان نازایی، زنان را با تشریفاتی به حمام میبردند (رجوع کنید به هدایت، ص 37؛ کتیرائی، ص 2، 7). دختری را که از سن ازدواجش گذشته بود برای گشایش بخت به حمام یهودیها میبردند (رجوع کنید به کتیرائی، ص 91).حمام در ادبیات مکتوب نیز بازتاب گستردهای داشته است، برای نمونه در اشعار رودکی، سنایی، نظامی، سلمان فارسی، و سعدی (برای اطلاع بیشتر درباره حمام در ادب فارسی رجوع کنید به رضایی و باتقوا، ص 177ـ179). در ادبیات ترکی توصیف حمام به خلق گونه خاصی از منظومهها، با عنوان حمامیه و حمامنامه، انجامیده است و شاعرانی چون فضولی* و ندیم* به آن پرداختهاند. نوعیزاده عطایی*، با سرودن پنج حمامیه، از نظر کمیّت در این گونه شعر بر دیگران پیشی گرفته است (د. ا. د. ترک، ج 15، ص 432). قصیده حمامیه فضولی دور تا دور گنبد و روی پنجرههای حمام کاخ ابدالخان در بدلیس، به خط محمدرضا تبریزی، نوشته شده بود (همان، ج 15، ص 421).حمام در ادبیات عامیانه نیز مورد توجه بوده، از آن جمله است: چیستانهایی با پاسخ حمام (رجوع کنید به شکورزاده، ص 538ـ539؛ جاوید، ص 99)؛ مَثَلهای بسیاری درباره حمام (برای نمونه رجوع کنید به دهخدا، 1357ش، ج 2، ص 702ـ703؛ شاملو، دفتر1، ص 169، 704، دفتر2، ص 1243؛ نراقی، ص 13؛ امّقصیّ، ص 156)؛ شمار چشمگیری ترانه عامیانه (برای نمونه رجوع کنید به هدایت، ص 181؛ کهنههای همیشه نو، ص 119، 147؛ ترانههای زنان، ص 164ـ166)؛ و بازیهای مربوط به حمام (برای نمونه رجوع کنید به راهنمای بازیهای ایران، ص20، 61، 209ـ210).در احادیث پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهمالسلام و کتابهای فقهی به موضوع حمام و استحمام، فضیلت و برخی احکام آن توجه شده است (رجوع کنید به بخش اول مقاله).احداث حمام را از جمله الباقیات الصّالحات* دانستهاند و وقفنامههای متعددی برای حمامها در دست است (برای نمونه رجوع کنید به بخشی از وقفنامه حمام افوشته در اعظم واقفی، ج 1، ص 76ـ77) و گاه موارد جالبی از چگونگی صرف درآمد حمامها در این اسناد دیده میشود، چنانکه درآمد حمام خسروخان در اصفهان میبایست هزینه استنساخ کتاب میشد (رجوع کنید به خاتونآبادی، ص 566).حمامها چون درآمدزا و جزو رقبات موقوفات (رجوع کنید به وقف*) بودهاند، معمولا در زیرمجموعه یک موقوفه بزرگتر قرار میگرفتند، مانند حمام معینالدین پروانه که جزء مجموعه توقات بود و حمام جمالالدین فرنگشاه در قسطمونی، هر دو متعلق به قرن هفتم (د. ا. د. ترک، ج 15، ص 413).درباره خواص پزشکی حمام نیز مسلمانان باورهایی داشتهاند تا آنجا که حمام را الطبیب البَکّوش (پزشک خاموش) لقب داده بودند (د. اسلام، چاپ دوم، ج 3، ص 145) و بهویژه برای درمان دردهای مفصلی آن را مفید میدانستند (رجوع کنید به نظامیعروضی، ص 75). شاخصترین پزشکان سنّتی مسلمانان، همچون ابنسینا (ج 1، کتاب 1، ص 176)، و جرجانی (کتاب 3، بخش 2، ص 252، 261، 263) درباره سودمندیهای استحمام بسیار گفتهاند (نیز رجوع کنید به نصر، ص 157).حکیم مِیْسَری، پزشک ایرانی قرن چهارم و مؤلف قدیمترین منظومه طبیِ فارسی، برای افراد لاغر و فربه درباره حمام رفتن توصیههای متفاوتی کرده است (ص 194ـ195). وی همچنین حمام کردن را برای بیمار تبدار یا کسی که زخم و آماسی در بدن دارد مضر دانسته است. از دیگر توصیههای اطبای قدیم در این باره بوده است: پرهیز از ناشتا به حمام رفتن، زیرا سبب خشکی پوست میشود؛ پرهیز از حمام کردن با شکم پر، زیرا باعث بروز چاقی میگردد؛ و اجتناب از خوردن و آشامیدن و ماندن طولانی در حمام، که سبب عوارضی مانند سستی جسم، کماشتهایی و ضعف نیروی جنسی میشود (رجوع کنید به عنصرالمعالی، ص 88ـ89؛ چغمینی، ص 76ـ77؛ ناصرالحکماء اصفهانی، ص 152ـ157).منابع: گالینا آسانووا و مارتین دوو، «طرح مرمت و بازسازی حمام صرافان بخارا»، ترجمه و تلخیص علیاکبر خانمحمدی، کتاب ماه هنر، ش 57، 58 (خرداد و تیر 1382)؛ هانری رنه د آلمانی، از خراسان تا بختیاری، ترجمه غلامرضا سمیعی، تهران 1378ش؛ ابناخوه، کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة، چاپ محمد محمود شعبان و صدیق احمد عیسی مطیعی، مصر 1976؛ ابنبطوطه، رحلة ابنبطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت 1407/1987؛ ابنبلخی؛ ابنسینا؛ ابوالفتوح رازی، روضالجِنان و روحالجَنان فی تفسیر القرآن، چاپ محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد 1365ـ1376ش؛ حسین اعظمواقفی، میراث فرهنگی نطنز، ج 1، تهران 1379ش؛ امّقصیّ، «حمّام 'ملوکی،...»، التراث الشعبی، سال 9، ش 8 (1398)؛ اولیا چلبی؛ ماریانه باروکاند و آخیم بدنورتس، معماری اسلامی در اندلس، ترجمه فائزه دینی، تهران 1386ش؛ اشرفالسادات باقری، نظریههایی درباره شهرهای قلمرو فرهنگ اسلامی، تهران 1386ش؛ فریبا باقری، «نگاهی بر کاشی هفترنگ حمام عفیفآباد»، کتاب ماه هنر، ش 57 و 58 (خرداد و تیر 1382)؛ محمدحسین بحرالعلومی، «پژوهشی در معماری حمام وکیل شیراز و بررسی مرمت و احیای آن»، در مجموعه مقالههای همایش حمام در فرهنگ ایرانی، اول تا سوم خرداد ماه 1382، تهران: سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، پژوهشکده مردمشناسی، 1384ش؛ علی بحرینی، رساله نزهت: در آداب حمام رفتن و لباس پوشیدن و سفر کردن، ]کرمان 1350ش[؛ حسین بختیاری، «باستانشناسان پردههای فراموشی را از روی بندر سیراف کنار زدند»، هنر و مردم، ش 167 (شهریور 1355)؛ بلاذری (بیروت)؛ آلکساندر پاپادوپولو، «معماری مدنی در اسلام»، ترجمه آرزو اقبالی، فصلنامه هنر، ش 29 (تابستان و پاییز 1374)؛ محمدکریم پیرنیا، آشنایی با معماری اسلامی ایران: ساختمانهای درونشهری و برونشهری، تدوین غلامحسین معماریان، تهران 1371ش؛ یحیی تابش، «گرمابه علیقلی آقا در اصفهان»، آینده، سال 9، ش 8 و 9 (آبان و آذر 1362)؛ حمید تاجالدینی، «موزه مردمشناسی حمام گنجعلیخان»، موزهها، دوره جدید، ش 6 (بهار 1380)؛ ترانههای زنان: مجموعه واسونکهای شیراز، پژوهش و تحقیق فاطمه طاهری، تهران: نشر ثالث، 1381ش؛ هوشنگ ثبوتی، تاریخ زنجان، زنجان 1377ش؛ هوشنگ جاوید، «موسیقی و حمام»، در مجموعه مقالههای همایش حمام در فرهنگ ایرانی، همان؛ اسماعیلبن حسن جرجانی، کتاب ذخیره خوارزمشاهی، چاپ محمدرضا محرری، تهران 1380ش ـ ؛ هشام جعیط، الکوفة: نشأة المدینة العربیة الإسلامیة، بیروت 1993؛ اسماعیلبن حماد جوهری، الصحاح: تاجاللغة و صحاحالعربیة، چاپ احمدعبدالغفور عطار، بیروت ]بیتا.[، چاپ افست تهران 1368ش؛ محمودبن محمد چغمینی، قانونچه در طب، ترجمه و تحشیه محمدتقی میر، شیراز 1350ش؛ حکیم میسری، دانشنامه در علم پزشکی، چاپ برات زنجانی، تهران 1366ش؛ منوچهر حمزهلو و ابوالفضل فراهانی ولاشجردی، «حمام چهارفصل اراک»، در مجموعه مقالههای همایش حمام در فرهنگ ایرانی، همان؛ عبدالحسینبن محمدباقر خاتونآبادی، وقایعالسنین و الاعوام، یا، گزارشهای سالیانه از ابتدای خلقت تا سال 1195 هجری، چاپ محمدباقر بهبودی، تهران 1352ش؛ مینو خاکپور، «حمامهای گیلان»، در مجموعه مقالههای همایش حمام در فرهنگ ایرانی، همان؛ خلیلبن احمد، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم 1405؛ گاسپار دروویل، سفر در ایران، ترجمه منوچهر اعتمادمقدم، تهران 1367ش؛ پیترو دلاواله، سفرنامهی پیترو دلاواله، ترجمه محمود بهفروزی، تهران 1380ش؛ علیاکبر دهخدا، امثال و حکم، تهران 1357ش؛ همو، لغتنامه، زیرنظر محمد معین و جعفر شهیدی، تهران 1377ش؛ سعید دیوهجی، «صناعات النساء فی الموصل»، التراث الشعبی، سال 2، ش 9 (ربیعالاول 1391)؛ لیلا ذاکر عاملی و عیسی اسفنجاری کناری، «حمام رهنان»، در مجموعه مقالههای همایش حمام در فرهنگ ایرانی، همان؛ راهنمای بازیهای ایران، ]تدوین[ ثریا قزلایاغ، با همکاری شهلا افتخاری، زیرنظر عباس حُرّی، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1379ش؛ الهه رضایی و مهدی باتقوا، «حمام در ادبیات منظوم ایران»، کتاب ماه هنر، ش 57 و 58 (خرداد و تیر 1382)؛ انور رفاعی، تاریخ الفن عندالعرب و المسلمین، ]دمشق [1397/1977؛ حسین زمرشیدی، «هنر ساروج بری و تزیینات در حمامهای عمومی قدیم»، کتاب ماه هنر، همان؛ زینالعابدین مراغهیی، سیاحتنامه ابراهیمبیگ، چاپ م. ع. سپانلو، تهران 1384ش؛ منوچهر ستوده، «حمام در خاطرات من»، کتاب ماه هنر، همان؛ جمشید سروش سروشیان، پاکتن، ]کرمان [1379ش؛ حسین سلطانزاده، فضاهای ورودی در معماری سنّتی ایران، تهران 1372ش؛ گارسیا د سیلوا ای فیگروآ، سفرنامه دن گارسیا د سیلوا فیگوئروآ سفیر اسپانیا در دربار شاهعباس اول، ترجمه غلامرضا سمیعی، تهران 1363ش؛ احمد شاملو، کتاب کوچه، حرف الف، دفتر 1 و 2، تهران 1379ش؛ ابراهیم شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران 1363ش؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ محسن طبسی، «بازخوانی وقفنامه و بررسی کالبدی مرکز محله علیقلیآقا»، صفّه، ش 35 (پاییز و زمستان 1381)؛ سلیمان هادی طعمه، «الحمامات الشعبیة فی کربلاء»، التراث الشعبی، سال 3، ش 12 (1972)؛ جلال طوفان، تاریخ اجتماعی جهرم در قرون گذشته، شیراز 1381ش؛ ثروت عکاشه، موسوعة التّصویرالاسلامی، بیروت 1999؛ شکراللّه علیزاده، «حمام کهیار دهدشت»، در مجموعه مقالات سومین کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران: 25ـ30 فروردین ماه 1385، ارگ بم ـ کرمان، بهکوشش باقر آیتاللّهزاده شیرازی، ج 4، تهران: سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، 1385ش؛ کیکاووسبن اسکندر عنصرالمعالی، قابوسنامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران 1352ش؛ محمدرضا غفوری، شناخت آبمعدنی و چشمههای معدنی ایران، تهران 1382ش؛ فرهاد فخاری تهرانی، «حمام به شیوه اصفهانی»، در مجموعه مقالههای همایش حمام در فرهنگ ایرانی، همان، 1384ش؛ همو، «حمّامها»، در معماری ایران : دوره اسلامی، بهکوشش محمدیوسف کیانی، ج 1، تهران: جهاد دانشگاهی، 1366ش؛ همو، «حمامها در نظرگاه زمان»، صفّه، ش30 (بهار و تابستان 1379)؛ ویلیام فرانکلین، مشاهدات سفر از بنگال به ایران در سالهای 1787ـ1786 میلادی، ترجمه محسن جاویدان، تهران 1358ش؛ فرقد علی جمیل، «اصطیاف الموصلیین فی حمام العلیل»، التراث الشعبی، سال 4، ش 7 (1973)؛ اوژن ناپلئون فلاندن، سفرنامه اوژن فلاندن به ایران، ترجمه حسین نورصادقی،تهران 1356ش؛ عباس فیضی، «مراسم و آئینهای حمام در فرهنگ عامه (همدان)»، در مجموعه مقالههای همایش حمام در فرهنگ ایرانی، همان؛ جمعه احمد قاجه، موسوعة فن العمارة الاسلامیة، بیروت 2001؛ کارنامه اردشیر بابکان، با متن پهلوی، آوانویسی، ترجمه فارسی و واژهنامه، چاپ بهرام فرهوشی، تهران: دانشگاه تهران، 1354ش؛ محمود کتیرائی، از خشت تا خشت، تهران 1348ش؛ نادر کریمیانسردشتی، کتابشناسی حمام، تهران 1382ش؛ انگلبرت کمپفر، سفرنامه کمپفر، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران 1360ش؛ کهنههای همیشه نو (ترانههای تخت حوضی)، ]گردآورنده[ مرتضی احمدی، تهران: ققنوس، 1380ش؛ محمدیوسف کیانی، «شهر جُرجان»، در نظری اجمالی به شهرنشینی و شهرسازی در ایران، بهکوشش محمدیوسف کیانی، تهران 1365ش؛ گ. گروپ، «مراسم تطهیر مذهبی ایلامی»، ترجمه محمدرحیم صرّاف، میراث فرهنگی، ش 8 و 9 (بهار و تابستان 1372)؛ احمد گلچین معانی، شهرآشوب: در شعر فارسی، بهکوشش پرویز گلچین معانی، تهران 1380ش؛ محمدعلی گلریز، مینودر، یا، باب الجنه قزوین، ]قزوین[ 1368ش؛ یوسف مجیدزاده، تاریخ و تمدن بینالنهرین، تهران 1376ـ1380ش؛ محمد عبدالمنعم جمل، قصور الحمراء: دیوان العمارة و النقوش العربیة، اسکندریه 2004؛ محمدعلی مخلصی، «تزیینات و آرایهی حمام»، کتاب ماه هنر، ش 57 و 58 (خرداد و تیر 1382)؛ همو، فهرست بناهای تاریخی آذربایجانشرقی، تهران 1371ش؛ مسعودی، مروج (بیروت)؛ معماری ایران: دوره اسلامی، بهکوشش محمدیوسف کیانی، ج 2، تهران: جهاد دانشگاهی، 1368ش؛ دوستعلی معیرالممالک، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدینشاه، تهران 1362ش؛ احمدبن محمد مَقَّری، نفحالطیب، چاپ احسان عباس، بیروت 1388/1968؛ احمدبن علی مَقریزی، المواعظ و الاعتبار فی ذکر الخطط و الآثار، چاپ ایمن فؤاد سید، لندن 1422ـ1425/2002ـ2004؛ مهدیبن رضاقلی ممتحنالدوله، خاطرات ممتحنالدوله، چاپ حسینقلی خانشقاقی، تهران 1362ش؛ محمود موسوی، «حمام تاریخی دوره ایلخانی در شهر حریره»، در مجموعه مقالههای همایش حمام در فرهنگ ایرانی، همان؛ فیروز مهجور، «حمام در شهرهای ایرانی ـ اسلامی»، کتاب ماه هنر، همان؛ علیبن زینالعابدین ناصرالحکماء اصفهانی، کتاب حفظ صحت، چاپ سنگی تهران 1315، چاپ افست تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل، 1382ش؛ ناصرخسرو، سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی، چاپ احمد ابراهیمی، تهران ]بیتا.[؛ ناصر نجفی، طهران عهد ناصری، تهران 1364ش؛ حسن نراقی، «حمام تاریخی باغشاه فین در کاشان»، هنر و مردم، دوره جدید، ش 101 (اسفند 1349)؛ محمدبن جعفر نرشخی، تاریخ بخارا، ترجمه ابونصر احمدبن محمدبن نصر قباوی، تلخیص محمدبن زفربن عمر، چاپ مدرس رضوی، تهران 1351ش؛ احمدبن عمر نظامیعروضی، کتاب چهارمقاله، چاپ محمدبن عبدالوهاب قزوینی، لیدن 1327/1909، چاپ افست تهران ]بیتا.[؛ ناهده عبدالفتاح نعیمی، «مشروع احیاء مدینتی سامراء و المتوکلیة الاثریتین»، سومر، ج 43، ش 1 و 2 (1984)؛ بهروز وجدانی، «علی (ع) در ترانههای کار»، کتاب ماه هنر، ش 31 و 32 (فروردین و اردیبهشت 1380)؛ صادق هدایت، فرهنگ عامیانه مردم ایران، تهران 1378ش؛ احمدبن محمد مقیم هروی، طبقات اکبری، چاپ بی. دی و محمد هدایت حسین، کلکته 1927ـ] 1935[؛Samuel Greene Wheeler Benjamin, Persia and the Persians, London 1887; EIr., s.v. "Bathhouses. I: general" (by W. Floor); EI2, s.vv. "Hammam", "Ilidja"; Godfrey Goodwin, A history of Ottoman architecture, London 1992; idem, "Turkey", in Architecture of the Islamic world, ed. George Michell, London: Thames and Hudson, 1984; R.A. Jairazbhoy, Islamic architcture, Lahore 2000; Dalu Jones, "The elements of decoration: surface, pattern and light", in Architecture of the Islamic world, ibid; Geoffrey King, "Spain", in ibid; K.K.Mohammed, "Hammams (baths) in medieval India", Islamic culture, LXII, no.4 (Oct. 1988); Hossein Nasr, Islamic science: an illustrated study, [London] 1976; Xavier de Planhol, The World of Islam (Le monde islamique: essai de geographie religieuse), English translation, Ithaca, N. Y.: Cornell University, 1970; Eleanor Sims, "Trade and travel: markets and caravanserais", in Architecture of the Islamic world, ibid; Bertold Spuler, Die Mongolen in Iran, Leiden 1985; TDVIA, s.vv. "Hamam. I: Tarih ve mimari" (by Semavi Eyice), "ibid. II: Kultur ve edebiyat" (by Mustafa Uzun-Nurettin Albayrak); John Warren, "Syria, Jordan, Israel, Lebanon", in Architecture of the Islamic world, ibid.