چراگاه، پهنهایاز زمیندارایگونههایگیاهانقابلچریدنکهحیواناتگیاهخوار به طور مستقیماز آنها تغذیهمیکنند.در فارسیامروزیاز واژه مرتعنیز برایچراگاهاستفادهمیشود و در تعریفقانونیآنآمدهاست: «مرتعزمینیاستاعماز کوه، دامنه، یا زمینمسطح، کهدر فصلچرا دارایپوششیاز نباتاتعلوفهایخودرو بودهو باتوجهبهسابقه چرا عرفاً مرتعشناختهمیشود. زمینهایآیش، ولو اینکهدارایپوششمرتعیباشند، مشمولاینتعریفنیستند» (سازمانجنگلها و مراتعکشور، ص1).براینامیدنچنینزمینی، در فارسیواژههایچَرام(برهان، ذیل«چرام»)، اُلَنگ(مروی، ج2، ص776)، چراگاه، مرغزار، چراخور و مرتعبهکار میرود؛ در پهلوی، واسْتَر (رجوع کنید به اوستا، وندیداد، ج1، واژهنامه، ص368) و گایوت(رجوع کنید به اوستا، یسنا، ج1، واژهنامه فرگرد 3، ص257)؛ در اردو، چَراگاه(نقوی، ذیل«مَرْتَع»)؛ در عربی، مرتع، مَرْعو مَرْعَی(قیم، ذیلهمینواژهها) و در ترکی، اوتلاق(سامی، ذیل«اوتلاق»).در قرآنکریم(اعلی: 4؛ نازعات: 31) بهچراگاه(مرعی) اشاره مستقیمشدهاست. بنا بر فقه، چراگاهجزو زمینهایمواتو بهتعبیری، از انفالاست(رجوع کنید به ابنادریسحلّی، ج1، ص497). در اصطلاحفقهی، چراگاهها جزو مشترکاتیا اموالعمومیاند و مردمفقطحقاستفادهاز گیاهانچراگاهرا دارند، کسیمالکچراگاهو مجاز بهفروشآننیست(حسینی، ص184). بر اساسروایتیاز رسولاکرمصلیاللّهعلیهوآلهو سلم، مسلماناندر سهچیز شریکاند: آب، چراگاهو آتش(رجوع کنید به ماوردی، ص).چمنزارهایپرعلفکنار رودخانهها، بخشهایسرسبز جلگهها و دشتهایهموار یا شیبدار، از انواعچراگاهبهشمار میآیند. بسیاریاز دشتهایمنطقه معتدل، بهسببپوششزندگیگیاهیآنها، کهعلفاست، بهعلفزار معروفاند (فشارکی، ذیل "Pampa or Pampas", "Prairie, Prairies" ). کوهستانها، تاغزارها، بوتهزارهاینواحیبیابانی(کردوانی، ص)، نیزارها، مردابها و زمینهایپستو باتلاقینیز، کهبَطِیحه(جمع: بطایح) نامیدهمیشوند، چراگاههایمناسبیبرایگاومیشها هستند (لمتون، ص؛ نیز رجوع کنید به بطیحه*). چراگاهها بر اساسفصولاستفادهاز آنها، بهقشلاقی زمستانییا گرمسیری(مخصوصچرایدامدر فصولسرد)، ییلاقی تابستانییا سردسیری(مخصوصچرایدامدر فصولگرم) و ییلاقی بهارهیا پاییزهیا میانبند(مخصوصچراندندامدر مسیر کوچ) تقسیممیشوند(کردوانی، ص73ـ 78 ).چراگاهها بر اساسنوعگیاهدو گونهاند: چراگاهمشجّر، کهغالباً چراگاهجنگلیهمنامیدهمیشود و دارایدرختانو درختچههایخودرویپراکندهاست، و چراگاهغیرمشجّر کهگونههایمختلفگیاهیمانند بوتهو علفو نیدارد (همان، ص82 ـ83). همچنینچراگاهها، بر اساسچرایدام، دارایانواعاسبی، گاوی، گوسفندی، بزی، گاومیشیو شتریاند. چراگاهاسبیعلفهایبلند از خانواده گرامینهیا گندماندارد (همان، ص78ـ82). احتمالاً واژهکهناسپَست/ سپست(یونجه)، همانواژه اسپواستی(asti+aspô) ، بهمعنایخوراکاسبیا اسبخورد است(پورداود، ص1). چراگاهگاویاز نوعچراگاهدشتیاست، چونگذرگاههایصعبالعبور چراگاههایکوهستانیموجبشکستهشدنسمگاو میشود. چراگاهبزها، دشتهایکمگیاهو نیز چراگاههایکوهستانیو سنگلاخیاست. چراگاهگاومیشبیشتر در زمینهایمرطوبو نیمهباتلاقیاست.چراگاهشتریبیشتر در مناطقکویریو بیابانی گرمو خشک استو گیاهانیمقاومبهشوری، نظیر تاغو اشلنو خار دارد. ایننوعچراگاهبرایحیواناتوحشی، مانند آهو نیز مناسباست(کردوانی، ص79ـ82).مورخانو جغرافینگارانجهاناسلام، بهسبباهمیتچراگاههایایران، بارها از آنها نامبردهاند. ابنحوقلدر اواسطقرنچهارمبهچراگاهصایکدر اصفهاناشارهکردهاست(ص367). بهنوشته نظامیعروضی(متوفی560) در کتابچهارمقاله(ص49)، چراگاههایبادغیس*از خرّمترینچراخورهایخراسانو عراقبودهو نزدیکبههزار ناو (جوی) پرآبو علفداشتهکههرکدامبرای لشکریکفایتمیکردهاست. بهگفته او (همانجا)، نصربناحمد سامانی(حک: 301ـ331) بادغیسرا از نظر وسعتچراگاههایشپسندید و تمامفصلبهار را در اینناحیهگذراند. ابنبلخیدر سده ششمدر باره مرغزارهایفارس، از جملهاَرَد، سیکان، دشتارژن، دارابجرد، قالی، کالان، رون، بید و مشکان، بهمنو شیلانو کامفیروز مطالبیآوردهاست، از جملهاینکهاز مرغزار قالیدر زمستاناستفادهمیشده، ولیدر تابستانبرایچهارپایانمضر بودهاست(ص154ـ155). نجیببکراندر اوایلقرنهفتم، از چرایچهارپایانسیستان در چراگاهاطرافدریاچه زرهسخنگفتهو بهقومیاز مَنْقِشلاغ* اشارهکردهاستکهبهسبباختلافبا غزها ناچار مهاجرتکردند و با یافتنچراخور، در نزدیکیدریاچه آبسکونیکجانشینشدند (ص37، 72). حمداللّهمستوفیدر سده هفتمدر ذکر مرغزارهایفارس، از مرغزار نرگس(نزدیککازرون) و از مرغوبیتعلفهایمرغزار کامفیروز، در استانفارس، یاد کرده(ص69) و در ذکر دیار عراقعجم، در باره مرغزار معروفکیستو/ کیسو مطالبیآوردهاست(رجوع کنید به همانجا). اعتمادالسلطنهدر دوره ناصری(1264ـ1313) از چراگاههایمتعددینامبرده استاز جملهاز چمنواشیدر فیروزکوه، چمنکالپوشدر خراسان، چمنسنگسفید در هراتو چمنلیلیدر خراسان(ج2، ص1014، 1267، ج3، ص1464، 1554). فسائینیز در همیندورهاز چمنزارهایمتعددیدر فارس، مانند چمنآسپاس، یاد کردهکهمحلاقامتسپاهیاندر بینراهبودهاست(ج1، ص655، 703، 744).لمتون، کهبهچراگاههایایراندر دوره پهلویاشارهکرده، در باره چراگاههایاطرافروستاها نوشتهاستدر زمینهایخردهمالک، معمولاً همه روستاییانبهطور مشترکاز چراگاههایاطرافدهاستفادهمیکنند و در زمینهایاربابی، رعایا حقدارند گلههایخود را پیراموندهبچرانند، حتیاگر آنزمینها مالکداشتهباشند (ص355). بهگفته وی، بر اساسقانوناملاک، مصوببیستمدی1304، درصدیاز عایداتمالکانهاز جنگلها و مراتعوصولمیشود (رجوع کنید به ص183)، اما در پارهایموارد، مثلاً در فارس، چراگاههایعشایریبهخانعشیرهتعلقمیگرفتو بهناماو ثبتمیشد. چراگاههایدیگر جزو املاکخالصه (دولتی) بودند و دولتیا آنها را اجارهمیداد یا حقمرتعمیگرفت، از جملهچراگاههایخراسانو چراگاههایآذربایجان، مانند چراگاههایواقعدر کوهسهند و دشتمغان، کهبهترتیبییلاقو قشلاقشاهسونها بودند (همان، ص284). مالکانو خانهایافشار آذربایجاناز بخشچراگاههایمتعلقبهخود سالییکروز شیر گله رعایا را بهعنوانحقالمرتعدریافتمیکردند (همان، ص355). چراگاههایاطرافروستاهایاصفهان، کردستانو اراکمعمولاً بهمالکانتعلقداشتو از خانوادههایرعایا سالانهحقالمرتعگرفتهمیشد. گاهینیز روستاییاناز چراگاههایاطرافروستاها به رایگاناستفادهمیکردند، از جملهدر روستاهایساوه(همان، ص355ـ356).بیشتر چراگاههایایرانطبیعیو خودرو هستند (بهرامی، ص38). در قانونجنگلها و مراتع، چراگاههایمیانبند اطرافروستاها ــ کهعرفاً دامهایهمانروستا از آنتغذیهمیکنند ــ مراتعحریمنامیدهشدهاست(کردوانی، ص75 و پانویس). از زمینهایزراعینیز بهعنوانمرتعاستفادهمیشود. زارعانمعمولاً مانعورود احشامبهزمینمیشدند، اما امروزهدر دوره آیش، بهجایاینکهزمینرا کشتنشدهرها کنند، در آنیونجههاییکسالهو شبدر میکارند و دامدار دامخود را در آنجا میچراند. با اینعمل، زمینحاصلخیزتر میشود و همبا فضولاتدامی، کود لازمبرایزمینتأمینمیگردد (کوچکی، ص178ـ179).برخیچراگاههایطبیعیایران، از جملهچراگاههایطبیعیکردستان، از نوعچراگاههایمرتفع کوهستانیو دشتیاند. پساز درو، علوفه اضافهرا، برایغذایدام، خشکو ذخیرهمیکنند و دامها بر رویتهِ درو چرا میکنند ( فرهنگجغرافیاییشهرستانهایکشور، ج3، ص 115). چراگاهگاومیشبیشتر در غربایرانو سیستانو بلوچستانو ناحیه میاندزفولو شوشتر (لمتون، ص350؛ کردوانی، ص81) و مناطقجلگهایگیلان، بهویژهچمخالهو بندرانزلیو طوالش، است. منطقه کالمند ـ بهادراندر نزدیکیمهریز در استانیزد ــ کهاز خرداد 1370، بهسببپوششگیاهیاش، کهنمونه زیستبومکویریاست، جزو مناطقحفاظتشدهقرار گرفتهــ از نوعچراگاهشتریاستو برایچرایآهو نیز مناسباست. علاوهبر کَل(قوچوحشی) و بز و میشکوهیو پرندگان، حدود دوهزار رأسآهو نیز از چراگاهاینمنطقهتغذیهمیکنند و برایتأمینغذایآنها زمینها را احیا و در آنها علوفهکشتمیکنند. گیاهانآناز نوعخشکیپسندند، مانند اتریپلکس (اسفناجخودرو؛ سازمانحفاظتمحیطزیست، ص8، 10ـ12). چراگاهفریدندر اصفهاناز بزرگترینعلفزارهایایرانو از نوعچراگاههایگاوی، اسبیو گوسفندیاست(بهرامی، ص40). مَرغیا چَپَر گیاهیاستاز تیره گندمیان،علفیو پایا، کهگیاهمسلطمرغزارها و غذایگونههایمختلفحیواناتگیاهخوار است(دهخدا، ذیلواژه؛ فرهادی، ج1، ص109، پانویس). در مرز ایرانو ترکمنستان، از درگز تا سرخسدر استانخراسانرضوی، بهسببآبو هوایمناسب، دامهایزیادیدر طولزمستاناز چراگاهها استفادهمیکنند و با اینکهقسمتزیادیاز چراگاهها کشتشدهاند، علاوهبر دامهایکوچک(گوسفند و بز)، شتر را نیز در آنها میچرانند (رجوع کنید به پاپلییزدی، ص61، 74).خارشتر، اسپند، شیرینبیانو آچیمیاناز گیاهانعمده چراگاههایاستانآذربایجانغربیهستند ( فرهنگجغرافیاییشهرستانهایکشور، ج1، ص161؛ برایاطلاعبیشتر رجوع کنید به قهرمان، جاهایمتعدد).طبقآخرینآمار وزارتجهاد سازندگیدر 1381 ش، وسعتچراگاههایایراننود میلیونهکتار است؛ بیشترینوسعتبا 8ر11 میلیونهکتار متعلقبهاستانسیستانو بلوچستانو بهترینمراتع، با دو میلیونهکتار وسعت، متعلقبهاستانخراسان، قبلاز تقسیمآنبهسهاستان. کلچراگاههایایران، با تولید 7ر10 میلیونتنعلوفه قابلبهرهبرداریمجاز، قادر بهتغذیه 5ر38 میلیونواحد دامیبهمدتهشتماهاست(ایران. وزارتجهاد کشاورزی، ج2، جدول1ـ1ـ4؛ سازمانجنگلها و مراتعکشور، ص3).پیشاز اسلام، در عربستانبرایدستیابیبهچراگاهنزاعدر میگرفتهکهنمونه آنجنگجبلهاست(رجوع کنید به جَبَله*). اصطخریدر اواسطسده چهارمبهساکنانفَید در ولایتبنیطَی اشارهکردهکهبرایچرایداماز آنجا بهچراگاهمیرفتند. ویاز دَرْغَمبهعنوانبهترینچراگاهماوراءالنهر نامبردهاست(ص؛ همان، ترجمه فارسی، ص252). ابنحوقلنیز در همانسده، بهچراگاههاینجد، تهامهو حجاز اشارهکردهاست(ص401). نویسنده حدودالعالم در نیمه دومقرنچهارم، از چراگاهها و مرغزارهایاحایل(یا اُجایل) در تبتسخنگفتهاست(ص74ـ 75). در حدود 425، عدهایاز غزهایسلجوقیهمراهبا خانوادهو گلههایشان، از جیحونگذشتند و وارد خراسانشدند. آنانبا افزایشتعداد و نیاز روزافزونشانبهچراگاه، بهتاختو تازها و کشورگشاییپرداختند کهجنگدندانقاندر 431، آخرینمرحله آنبود (لمتون، ص55 ـ56).نوعدامهر ناحیهنشاندهنده نوععلوفه غالبچراگاههایآناست. بادیهنشینانعربستانشمالیمعمولاً شتر میچرانند، بادیهنشینانسیرنائیک(بَرقَه*) بهپرورششتر و گوسفند، قبیلههایعربسودانبهپرورشگاو، پشتونهایافغانستانبهپرورشگوسفند و بلوچهایپاکستانبهپرورشبز و گوسفند اشتغالدارند (تاپر، صـ282، 290؛ برایآشناییبا گونههایگیاهیچراگاههایمناطقیاد شدهرجوع کنید به مبین، ص184).خشکسالی1348ـ1349 ش/ 1970ـ1971 در افغانستان، موجبفقر چراگاهها و تلفشدنبسیاریاز دامها شد و بهسببآنگروههایکوچرو و افراد ایلتَرَکیبرایکارگریو کشاورزیبهپاکستانمهاجرتکردند (رجوع کنید به بالانو کیفه، ص309ـ314).بیشتر ترکمنهاییکهامروزهدر هلالخصیب(سرزمینهایحاصلخیز میانساحلمدیترانهدر غربو عراقدر شرق) بهسر میبرند، برایدستیابیبهچراگاهو تعلیفدامهایخود از آسیایمیانهبهاینسرزمینمهاجرتکردهاند (آیرنز، ص148).ترکمنهاییموتایران، کهبرایدستیابیبهچراگاهاز سرزمینیبهسرزمیندیگر میرفتند، در 1310 شبا دولتوقتایرانمواجهشدند. آنها معمولاً شبهنگامبا احشامخود از مرز عبور میکردند، اما در نیمه دومدهه 1330 شبخشاعظمقلمرویآنها جزو املاکسلطنتیدولت ایرانشد و مجبور شدند برایچراگاهمالیاتعلفچر بپردازند. آنها، مانند دیگر کوچروهایچادرنشینایراندر ایندوره، یکجانشینشدند (همان، ص169).منابع: ویلیامآیرنز، «کوچنشینیبهعنوانراهیبرایسازگاریسیاسی: نمونه ترکمنهاییموت»، در ایلاتو عشایر، تهران: آگاه، 1362 ش؛ ابنادریسحلّی، کتابالسرائر الحاویلتحریر الفتاوی، قم1410ـ1411؛ ابنبلخی؛ ابنحوقل؛ اصطخری؛ همان، ترجمه فارسی؛ اعتمادالسلطنه؛ اوستا، وندیداد، ترجمه هاشمرضی، تهران1376 ش؛ همو، یسنا، گزارشپورداود، ج1، تهران1356 ش؛ ایران. وزارتجهاد کشاورزی. معاونتبرنامهریزیو اقتصادی. دفتر آمار و فناوریاطلاعات، آمارنامه کشاورزیدر سال1381، ج2، تهران1382 ش؛ دانیل بالانو شارلکیفه، «صحرانشینیو خشکسالیدر افغانستان: نمونه پشتونها در دشتناور»، در ایلاتو عشایر، همان؛ محمدحسینبنخلفبرهان، برهانقاطع، چاپمحمد معین، تهران1361 ش؛ محمدبننجیببکران، جهاننامه، چاپمحمدامینریاحی، تهرانش؛ تقیبهرامی، جغرافیایکشاورزیایران، تهران1333 ش؛ محمدحسینپاپلییزدی، کوچ نشینیدر شمالخراسان، ترجمه اصغر کریمی، مشهد 1371 ش؛ ابراهیمپورداود، هرمزدنامه، تهران1331 ش؛ ریچارد تاپر، «سازماناجتماعهایکوچرو در خاورمیانه»، در ایلاتو عشایر، همان؛ حدودالعالم؛ علیحسینی، «بازشناسیمفهومانفالو رابطه آنبا مراتعدر فقهو حقوق»، فرهنگجهاد، سال8 ، ش1 (پاییز 1381)؛ حمداللّهمستوفی، نزهه القلوب؛ دهخدا؛ سازمانجنگلها و مراتعکشور، آشناییبا مراتعایران، تهران1378 ش؛ سازمانحفاظتمحیطزیست، نگاهیبهمنطقهحفاظتشده کالمند و بهادراندر استانیزد، یزد 1373 ش؛ شمسالدینبنخالد سامی، قاموسترکی، چاپاحمد جودت، استانبول1317؛ مرتضیفرهادی، فرهنگیاریگریدر ایران: درآمدیبهمردمشناسیو جامعهشناسیتعاون، ج1، تهران1373 ش؛ فرهنگجغرافیاییشهرستانهایکشور، ج1: شهرستانارومیه، تهران: سازمانجغرافیائینیروهایمسلح، 1379 ش، ج3: شهرستانسنندج، تهران: سازمانجغرافیائینیروهایمسلح، 1380 ش؛ حسنبنحسنفسائی، فارسنامه ناصری، چاپمنصور رستگار فسائی، تهران1367 ش؛ پریدختفشارکی، فرهنگجغرافیا، تهران1379 ش؛ احمد قهرمان، فلور ایران، تهران1357 شـ ؛ عبدالنبیقیم، فرهنگمعاصر عربیـ فارسی، تهرانش؛ پرویز کردوانی، مراتع: مسائلو راهحلهایآندر ایران، تهران1371 ش؛ عوضکوچکی، «نگاهیبهتاریخچه نزاعبیپایانشبانو دهقاندر مراتعو دیمزارهایمناطقخشکو نیمهخشکجهان»، فصلنامه تحقیقاتجغرافیائی، سال2، ش1 (تابستان1366)؛ علیبنمحمد ماوردی، الاحکامالسلطانیه و الولایاتالدینیه، چاپخالد عبداللطیفالسبعالعلمی، بیروت1410 /1990؛ صادقمبین، جغرافیایگیاهی: اجتماعاترویشیخطوطاصلیرویشهایایران، تهران1343 ش؛ محمدکاظممروی، عالمآراینادری، چاپمحمدامینریاحی، تهران 1364 ش؛ احمدبنعمرنظامیعروضی، چهار مقاله، چاپمحمد قزوینیو محمد معینی، تهرانش؛ علیرضا نقوی، فرهنگجامعفارسیبهانگلیسیو اردو، اسلامآباد 1372 ش؛Ann Katharine Swynford Lambton, Landlord and peasant in Persia: a study of land tenure and land revenue administration , London 1953.