چراغعلیخاننوایی، از رجالسیاسیو شاعر اوایلدوره قاجار. از تاریختولد و آغاز زندگیویاطلاعیدر دستنیست. نامپدرشصادقخاننواییبود. خانداننواییــ کهاز بزرگانقریه نوا در آملمازندرانبودند ــ در دوره قاجار مناصبیداشتند (رجوع کنید به سپهر، ج1، ص145؛ ساروی، توضیحاتطباطبائیمجد، ص).نخستینمنصبچراغعلیخان، قوریساولباشی(رئیستفنگدارانخاصه) بود (بامداد، ج1، ص301؛ نیز رجوع کنید به خاوریشیرازی، ج1، ص74؛ فسائی، ج1، ص676). وییکیاز زنانمطلقه فتحعلیشاهرا بهعقد خود در آورد (احمدمیرزا قاجار، ص25). در 1212، هنگامیکهمحمودمیرزا و فیروزمیرزا، شاهزادگانافغان، بهایرانپناهآوردند، چراغعلیخانبهامر شاه، مصاحبو همنشینآنانگردید (مفتوندنبلی، ص32ـ33؛ هدایت، 1339 ش، ج9، ص322). در 1313، او از طرففتحعلیشاهمأمور حملدرِ مزینآستانحضرتمعصومه علیهاالسلامبهقمو نظارتبر نصبو تعمیر و تذهیبآنگردید (مفتوندنبلی، ص46ـ47).در 1314، چراغعلیخانبهوزارتفارسمنصوبشد و همراهحسینعلیمیرزا فرمانفرما*، حاکمیازدهساله فارس، بهآنجا رفت(همان، ص62؛ سپهر، ج1، ص106؛ خورموجی، ص429). حکومتفارسعملاً در دستچراغعلیخانبود و ویبرایایجاد امنیت، هشتصد تفنگچیاز محالنور مازندرانبا خود بهشیراز برد و آنانرا در محله موردستان، کهبعد از دوره زندیهویرانشدهبود، اسکانداد و سببرونقدوباره اینبخشاز شهر شد (هدایت، 1339 ش، ج9، ص361؛ فسائی، همانجا). چراغعلیخاناز سرجانملکم، در نخستینسفرشبهشیراز در سالهای1214 و 1215، استقبالکرد و او را در باغجهاننمایشیراز سکنا داد (هدایت، 1339 ش، ج9، ص365؛ ملکم، ج2، ص354، پانویس). چراغعلیخاندر اداره امور فارسمدبر و صاحبرأیاستوار بود و حتیوقتیفرمانفرما بزرگتر شد، اجازه مداخلهدر امور حکومتیرا بهوینمیداد (خورموجی، همانجا). چراغعلیخاندر 1216 در شیراز بهبازسازیاساسیکاروانسرایامامیه، کهدر دوره صفویاحداثشدهبود، پرداختو از آنپساینبنا بهکاروانسرایچراغعلیخانشهرتیافت. او درآمد حاصلاز کاروانسرا را صرفمخارجمدرسه امامیه آنشهر کرد. اکنونکاروانسرا باقینماندهاست(فسائی، ج1، ص489؛ افسر، ص163ـ164).چراغعلیخاندر 1221 از وزارتفرمانفرما عزلشد و بهجایوی، نصراللّهخان قراگزلو بدینمنصبرسید (خورموجی، صـ430؛ فسائی، ج، ص). علتعزل چراغعلیخانآنبود کهویدر 1215 بیشتر کارگزارانو حاکمانشهرها و بخشهایفارس، از جملهدو برادر بهنامهایمحمدتقیخانو آقاسعید مشهور بهآقاجانیقیری، را برکنار کرد. آقاجانیقیریبه تهرانآمد و بارها بهدربار فتحعلیشاهشکایتکرد، اما بهسببنفوذ رضاقلیخاننوایی، صاحبدیوانرسائلو پدرزنو پسرعمویچراغعلیخان، شکایتهایاو بهگوششاهنمیرسید. سرانجامدر 1220، هنگامیکهبهفرمانشاهلباسهر طایفهتعیینشد، آقاجانیو گروهیاز شیرازیانمقیمتهرانفقطبا کلاهو کفشو عبا بهدیوانخانه سلطنتیرفتند. هنگامیکهشاهبهدیوانخانهرفت، آنانیکبارهعباها را بهزمینانداختند و چنینوانمود کردند کهاینلباسرا چراغعلیخانتعیینکردهاست. بدینترتیب، چراغعلیخاناز وزارتعزلشد (فسائی، ج1، صـ692،ج، صـ1427). اندکیبعد، چراغعلیخانبهتهرانآمد و در همانجا درگذشت. در منابعبهتاریخفوتاو اشارهاینشدهاست(رجوع کنید به بسملشیرازی، ص 256؛ هدایت، 1336ـ1340 ش، ج2، بخش2، ص829).چراغعلیخاناز رجالسخندانو ادیبدوره فتحعلیشاهبود و شعر نیز میسرود و«فطرت» تخلصمیکرد. سجعمُهر فتحعلیشاه(گرفتخاتمشاهیزقدرتازلی/ قرار در کفشاهزمانفتحعلی) سروده او بود (بسملشیرازی؛ هدایت، 1336ـ1340 ش؛ بامداد، همانجاها).منابع: احمد میرزا قاجار، تاریخعضدی، چاپعبدالحسیننوایی، تهران1376 ش؛ کرامت اللّهافسر، تاریخبافتقدیمیشیراز، تهران1374 ش؛ مهدیبامداد، شرححالرجالایراندر قرن12 و 13 و 14 هجری، تهران1357 ش؛ علیاکبربنآقاعلیبسملشیرازی، تذکره دلگشا ، چاپمنصور رستگار فسائی، شیراز 1371 ش؛ فضلاللّهبنعبدالنبیخاوریشیرازی، تاریخ ذوالقرنین، چاپناصر افشارفر، تهران1380 ش؛ محمدجعفربنمحمدعلیخورموجی، نزهتالاخبار: تاریخو جغرافیایفارس، چاپعلیآلداود، تهران1380 ش؛ محمد فتحاللّهبنمحمدتقیساروی، تاریخمحمدی( احسنالتواریخ)، چاپغلامرضا طباطبائیمجد، تهران1371 ش؛ محمدتقیبنمحمدعلیسپهر، ناسخالتواریخ: تاریخقاجاریه، چاپجمشید کیانفر، تهران 1377 ش؛ حسنبنحسنفسائی، فارسنامه ناصری، چاپمنصور رستگار فسائی، تهران1367 ش؛ عبدالرزاقبننجفقلیمفتوندنبلی، مآثر سلطانیه: تاریخجنگهایایرانو روس، تبریز 1241، چاپغلامحسینصدریافشار، چاپافستتهران1351 ش؛ رضاقلیبنمحمد هادیهدایت، مجمعالفصحا، چاپمظاهر مصفا، تهران1336ـ1340 ش؛ همو، ملحقاتتاریخروضه الصفایناصری، در میرخواند، ج8 ـ10، 1339 ش؛John Malcolm, The history of Persia: from the most early period to the present time , London 1829.