چپ و چپگرایی در جنوبشرقآسیا. ورود و گسترشافکار و جنبشهایچپگرا در جنوبشرقآسیا، تحتعواملمتعدد درونیو بیرونیشکلگرفت. مهاجرانچینی، بهویژهدر مراکز شهریاینمنطقه، در اقتصاد و آموزشکشورهایجنوبشرقآسیا و انتقالتفکراتو حوادثداخلیچینبهاینمناطق، نقشعمدهایایفا میکردند. همچنینگسترشافکار و آرایسوسیالیستیو مارکسیستیدر اروپا، پساز جنگجهانیاولمستعمرههایآنها در جنوبشرقآسیا را نیز تحتتأثیر قرار داد و بهتدریجبا جریانهایملیگرایانهو استقلالطلبانهدر اینمناطقپیوند یافت ( ( در جستجویجنوبشرقآسیا )، ص252ـ253).اندونزی. نخستینجنبشهایچپگرا در اندونزیتحتتأثیر سوسیالیستهایهلند (کشوریکهسالها بر اندونزیسلطه استعماریداشت) در دهههاینخستسده چهاردهم/ بیستمشکلگرفت. اسنیولیت، از اعضایسابقحزبکارگرانسوسیالدموکراتیکهلند، در 1332/1914 انجمنسوسیالدموکراتیکجنوبشرقآسیا را بنیانگذاشت(کراتوسکا و باتسون، ص264ـ265؛ ساردسای، ص169). اکثر اعضایاینحزبرا هلندیها تشکیلمیدادند؛ ازاینرو، اسنیولیتکوشید با برقراریرابطه نزدیکتر با سرکتاسلام*(از سازمانهایاسلامیفعالدر آنزمان)، پایگاهمردمیمناسبیبرایحزبخود فراهمآورد. اگرچهخود ویدر 1336/1918 از جنوب شرقآسیا اخراجشد،اما اینحزبتحترهبریبرخیاندونزیاییها، بهویژهسمائون، دارسونو و تانمالاکا به فعالیتخود در چارچوبسرکتاسلامادامهداد و توانستافراد بسیاریرا جذبکند (ریکلفس، ص163ـ164؛ کراتوسکا و باتسون، ص265؛ ساردسای، همانجا).افزایشنیرویکار در مناطقشهریاندونزی، بهویژهجاوه، در جنگجهانیاولو شکلگیریاتحادیههایتجاریدر صنایعکلیدی(مانند راهآهن، پستو تلگراف) بهتشویقسوسیالیستهایهلندی، موجبشد احزابسیاسینیز توجهخود را بر مجامعکارگریمتمرکز نمایند. در اینزمانشاخههایمحلیسرکتاسلام، کهدارایتمایلاتچپبودند، بهشاخه مرکزیفشار بیشتریوارد ساختند تا اصولاسلامگرایانهو نوگرایانه خود را با آموزههایمارکسیسممنطبقسازد و مشیانقلابیتریرا دنبالنماید. تقبیحنظامسرمایهداریاز سویسرکتاسلامدر برخینشستهایآن،تا اندازهایمتأثر از همینفشارها بود(کاهن،ص72؛ دیک، ص61؛ کراتوسکا و باتسون، همانجا).انجمنسوسیالدموکراتیک، بهویژهدر شهر سمارانگ ، نفوذ و قدرتبسیاریداشتو سمائونو دارسونو، کهشاخه سرکتاسلامرا در اینشهر رهبریمیکردند، درصدد به کارگیریبرنامههایانقلابیتر بودند. با بالا گرفتناختلافاتانجمنسوسیالدموکراتیکو سرکتاسلامبر سر اتخاذ مواضعتندتر، سرانانجمندر رمضان1338/مه1920 نامآنرا بهسازمانکمونیستیجنوبشرقآسیا تغییر دادند.اینسازمانفعالیتخود را در دفتر سمارانگسرکتاسلامآغاز نمود و سمائونبهریاستآنانتخابشد. ویمناسباتتنگاتنگیبا کمینترنبرقرار نمود و در همایشهایمختلفآنشرکتمیکرد. در اینزمانبیشتر اعضایانجمن، اندونزیاییبودند و کنارهگیریرهبرانهلندیاز اینانجمن، با توجهبهدید منفیمردمبهآنان، اقبالعمومیبیشتریرا برایسازمانکمونیستیجنوبشرقآسیا بههمراهداشت. اینسازماندر 1303 ش/ 1924 بهحزبکمونیستاندونزی تغییر نامیافت(کاهن، ص74؛ ریکلفس، ص166).در ششمینهمایشسرکتاسلام، کهدر 1300 ش/1921 برگزار شد، سرانسرکتصریحاً در مقابلچپگرایانقرار گرفتند و طبقمصوبهای، عضویتاعضایخود را در دیگر سازمانها و احزابممنوعساختند و کمونیستها را از سرکتاسلامطرد کردند (ساردسای؛ کراتوسکا و باتسون؛ ریکلفس، همانجاها).سیاستهایاقتصادیدولتهلند در اوایلدهه 1300 ش/ 1920، منجر بهافزایشمالیاتو ایجاد تبعیضبینهلندیها و بومیاناندونزیشد. در اینهنگام، اعضایحزبکمونیستاندونزیعمدتاً متشکلبودند از کارگران، تحصیلکردههایبیکار و افراد با درآمد متوسطکهفشار مالیاتیزیادیرا تحملمیکردند. حزبکمونیستبا بهرهگیریاز ایناوضاع، اعتصاباتبزرگیرا در صنایعگوناگونبهراهانداختکهاغلبفعالیتهایاقتصادیرا در جزیره جاوهنیز متوقفساخت(کاهن، ص؛ دیک، ص62؛ ساردسای، ص169ـ170). حمایتبرخیاشخاصمذهبیاز حزبکمونیستاندونزیو تلاشآنانبرایآشتیدادنآموزههای اسلامیو کمونیستیدر مناطقمتعدد اندونزی، از جملهجاوهو سوماترا، در موفقیتنسبیحزبکمونیستدر ایندورانبیتأثیر نبود (ریکلفس، همانجا؛ ایلتو ، ص238).پساز آنکهدولتهلند، اعتصابات1302 ش/1923 را سرکوبکرد، حزبکمونیستاندونزیقیامهایسراسریرا در 1303 ش/ 1924 و 1304 ش/ 1925 بهراهانداخت، کههمگیبا سرکوبدولتهلند همراهبود. همچنینیکیاز شاخههایحزبکمونیستاندونزی، شورشهایسراسریبزرگیرا در آبان1305/ نوامبر 1926 و اواخر 1305 ش/ اوایل1927 در مغربجاوهو مغربسوماترا بهراهانداخت. دولتهلند اینشورشها را بهسرعتو بهشدتسرکوبکرد، بهگونهایکهحزبکمونیستاندونزیتا 1324 ش/ 1945 در عرصه سیاستفعالیتچندانینداشت(کراتوسکا و باتسون، همانجا؛ دیک، ص64؛ ریکلفس، ص166ـ170).در 1314 ش/1935، موسو ، از رهبرانحزبکمونیستاندونزی، برایمدتکوتاهیاز شورویوارد اندونزیشد و سازمانمخفیحزبکمونیستاندونزیرا راهاندازیکرد (ریکلفس، ص216؛ کاهن، ص159). از جملهسازمانهایدیگریکهمتأثر از افکار چپبود و نقشمهمیدر جنبشملیگراییاندونزیبهویژهپساز سرکوبیقیامکمونیستها (1305ـ1306 ش/ 1926ـ1927) داشت، اتحادیه اندونزی بود. اینسازمانرا دانشجویاناندونزیاییمقیمهلند، در 1301 ش/ 1922 در هلند تأسیسکردند. سازمانزیرنظر محمد حتا * فعالیتمیکرد و با حزبکمونیستاندونزیپیوندهاییبرقرار نمود (کاهن، ص88ـ89).پساز پایانجنگجهانیدومو اعلاماستقلالاندونزیدر 26 مرداد 1324/17 اوت1945، اندونزیبهصحنه نبرد نیروهایمختلفاندونزیاییو هلندیها، کهاز حمایتمتفقینبهویژهانگلیسیها نیز برخوردار بودند، بدلشد. ایندرگیریها تا 1328 ش/ اواخر 1949 و دستیابیاندونزیبهاستقلالکاملسیاسیبهطولانجامید. طیایندوراندولتهایمتعددیسرکار آمدند و اغلبآنها کوشیدند از طریقگفتگو با دولتهلند و جلبحمایتجامعه بینالمللی، استقلالاندونزیرا بهدستآورند ( ( در جستجویجنوبشرقآسیا )، ص419 ـ 422؛ نیز رجوع کنید به اندونزی*).از احزابچپگرایفعالایندوره، حزبسوسیالیست بود کهدر آذر 1324/ اوایلدسامبر 1945 از بههمپیوستندو حزبدیگر (حزبسوسیالیستاندونزی بهرهبریامیر شریفالدین*و حزبخلقسوسیالیستبهرهبریسوتانشهریر*) بهوجود آمد. اینحزبجدید تحترهبریشهریر قرار گرفتو طرفدارانآنبیشتر روشنفکرانجوانو دانشجویانبودند. شهریر در اسفند 1326/ فوریه 1948 از اینحزبجدا شد و حزبدیگریبا عنوانحزبسوسیالیستاندونزیایجاد کرد (کاهن، ص158؛ ریکلفس، ص214). یکیدیگر از سازمانهایچپگرا کهدر ایندورهاز لحاظسیاسیو نظامیفعالبود، پسیندو (جوانانسوسیالیستاندونزی) نامداشتکهاز بههمپیوستنهفتسازماندیگر، در آبان1324/ نوامبر 1945 ایجاد شدهبود (کاهن، ص162).در اواخر اسفند 1326/ فوریه 1948، برخیاز نیروهایچپگرا، کهاز سیاستهایدولتبهویژهشیوه تعاملآنبا دولتهلند ناراضیبودند، بهرهبریامیرشریفالدینگرد همآمدند و جبهه دموکراتیکخلق را تشکیلدادند. در 20 مرداد 1327/ 11 اوت1948 موسو، رهبر حزبکمونیستاندونزی، از شورویبازگشتو اغلبرهبرانجبهه دموکراتیکخلقبهویپیوستند. دفتر جدید حزبکمونیستدر 10 شهریور/ اولسپتامبر همانسالتأسیسشد و اشخاصجوانتر نیروهایچپگرا (مانند د.ن.آیدیت، م.ه.لقمان، نجوتو و سودیسمن) کهدر سالهایبعد رهبرانحزبکمونیستاندونزیشدند، بهاینحزبپیوستند (همان، ص259 ـ 260؛ ریکلفس، ص216).پساز بالا گرفتناختلافاتو درگیریها بینطرفدارانحزبکمونیستو طرفداراندولت، نیروهایطرفدار حزبدر شهریور/ اواسطسپتامبر همانسال، بر شهر مادیون تسلطیافتند و از دیگر نیروهایچپگرا خواستند تا بهآنها بپیوندند. موسو و امیرشریفالدیننیز بهمادیونرفتند. ایناقدامبر ضد سوکارنو *و حتا کهنیروهایچپآنها را عواملژاپنو امریکا قلمداد میکردند، صورتگرفتهبود.سوکارنو در پیامیرادیوییاز مردماندونزیخواستتا با حمایتاز ویو دولت، بهمقابلهبا نیروهایچپبپردازند. نیروهایضدکمونیست، کهبیشتر آنها از شبه نظامیانمسلمانبودند، بهمادیونرفتند و بهسرکوبکمونیستها پرداختند. در اینحملاتموسو کشتهشد و امیرشریفالدیندستگیر و بههمراهبرخیدیگر از سرانحزبتیربارانشد. آیدیتو لقماننیز از کشور فرار کردند (ویکرز ، ص109؛ ریکلفس، ص217). حوادثمادیونمنجر بهکاهشاعتبار نیروهایچپشد و حزبکمونیستاندونزیتحتتأثیر همینواقعهتا اوایلدهه 1330 ش/ 1950 فعالیتچندانینداشت. بهعلاوه، اختلافبینحزبکمونیستو ارتشو احزاباسلامگرا، مانند ماشومی*، بالا گرفت. پساز اینحوادث، برخینیروهایچپکهپیرو تانمالاکا و مخالفشورشحزبکمونیستدر مادیونبودند، در مهر 1327/ اکتبر 1948 بههمپیوستند و حزبموربا (حزب پرولتاریا) را تشکیلدادند (ریکلفس، همانجا؛ کاهن، ص313ـ314). بینسالهای1329 تا 1336 ش/ 1950ـ1957 در اندونزینوعیدموکراسیپارلمانیحاکمبود، کهبهدموکراسیهدایتشده تحترهبریسوکارنو تبدیلشد (دراکلی، ص97ـ106؛ ریکلفس، ص225ـ226، 254). در ایندوران، احزابچپگرا نیز دچار افتو خیز شدند (رجوع کنید به ادامه مقاله). در دی1329/ ژانویه 1951، حزبکمونیستاندونزیبهرهبریآیدیت، لقمان، نجوتو، و سودیسمن، فعالیتخود را از سر گرفتو در سالهایبعد بهیکیاز مهمتریننیروهایمؤثر در سیاستاندونزیبدلشد (مورتیمر، ص29). حزبکمونیستاندونزیکهکوشیدهبود پایگاهمردمیخود را تقویتکند، در سالهاینخستینِ دهه 1330 ش/1950 بهعضوگیریپرداختو از طریقسازمانمرکزیکارگرانسراسر اندونزیآنها را سازماندهینمود. تعداد اعضایآندر شاخههایمختلف(مانند جبهه دهقاناناندونزیو جوانانخلق، کهجانشینپسیندو شدهبود) چند برابر شد. بیشتر اعضایآناهلجاوهبودند. شمارگانترجمان(ارگان) حزبکمونیست، یعنی(روزنامه خلق)، نیز بهبیشاز سهافزایشیافتو حزبکمونیستبا درآمدیکهاز راهحق عضویتو جمعآوریکمکمالیبهدستآوردهبود، ثروتمندترینحزباندونزیشد (همان، ص41ـ42؛ ریکلفس، ص236ـ 237).در انتخاباتمجلس 1334 ش/ 1955، حزبکمونیستاندونزی4ر16% آرا را بهخود اختصاصداد و توانست39 کرسیاز 257 کرسیمجلسرا کسبنماید. حزبسوسیالیستاندونزیو حزبپرولتاریا نیز با کسب5ر2% آرا توانستند، بهترتیب، پنجو دو کرسیرا بهخود اختصاصدهند (دراکلی، ص95ـ97؛ ریکلفس، ص237ـ 238).پساز استقرار نظامسیاسیمبتنیبر دموکراسی هدایتشدهاز سویسوکارنو، برخیاز احزابسیاسی، مانند ماشومیو حزبسوسیالیستاندونزی، بهمخالفتبا آنپرداختند کهدرنهایتبهانحلالآنها در مرداد 1339/ اوت1960 انجامید. در مقابل، احزابدیگر، مانند حزبملیگرایاندونزی ، حزبکمونیستاندونزیو نهضتالعلماء * ، در اینسیاستجدید با سوکارنو همراهیکردند. در همینسالسوکارنو، نظریه ناساکوم(مخففناسیونالیسم، مذهبو کمونیسم) را مطرحنمود. ظاهراً مقصود ویاینبود کهحزبملیگرایاندونزی(نماد ناسیونالیسم)، نهضتالعلماء (نماد مذهب) و حزبکمونیستاندونزی(نماد کمونیسم) باید در اداره کشور مشارکتداشتهباشند. ایننظریهموجبمشارکتبیشتر حزبکمونیستاندونزیــ بهرغممخالفتارتشــ در امور سیاسیشد (مورتیمر، ص89ـ90؛ ریکلفس، ص256). نمایندگانحزبکمونیستاندونزیدر نهادهایدولتیحضور یافتند (ساردسای، ص267؛ نیز رجوع کنید به مورتیمر، ص99ـ100). در فروردین1341/ مارس1962، سوکارنو، آیدیتو نجوتو را وزرایمشاور خود کرد (ریکلفس، ص259).تصمیمهلند مبنیبر ایجاد دولتمستقلدر ایریان با کمکنیروهایمحلی، منجر بهقطعروابطسیاسیاندونزیو هلند در 1339 ش/ 1960 شد. حزبکمونیستاندونزی، در قالبجبهه ملیو در کنار ارتش، از توانخود برایبسیجعمومیبهرهبرد و قضیه ایریانمنجر بهگسترشنفوذ و افزایشاعضایاینحزبدر اندونزیگردید (مورتیمر، ص196ـ 198). در اینقضیه، اتحاد جماهیر شورویکمکهایمالیو نظامیبسیاری بهاندونزیکرد کههمیندر نزدیکتر شدناندونزیبهبلوککمونیستیو فاصلهگرفتناز غرب، بهویژهامریکا، بسیار مؤثر بود. در نهایت، دولتهلند مجبور شد ایریانرا بهاندونزیواگذار نماید (همان، ص94؛ ریکلفس، ص257ـ 259). تا پایان1341 ش/ 1962 حزبکمونیستبیشاز دو میلیونعضو داشتو بزرگترینحزبکمونیستیدر کشورهایغیرکمونیستیبود (ریکلفس، ص259؛ ساردسای، ص268).حزبکمونیستاندونزیدر باره تشکیلفدراسیونمالزی در اوایلدهه 1340 ش/ 1960 با حزبکمونیستچینهمراهشد و بهشدتبهمخالفتبا آنپرداخت(مورتیمر، ص203 ـ 204). حزبکمونیستاندونزیدر ایندورانبیشتر بهسویچینمتمایل شدهبود و رهبراناینحزب، بهویژهآیدیت، عمدتاً تحتتأثیر چینقرار داشتند (همان، ص348ـ349).در دی1343/ ژانویه 1965، بهفرمانسوکارنو، فعالیتحزبپرولتاریا ممنوعشد. ایناقدامظاهراً بهتقویتبیشتر حزبکمونیستاندونزیانجامید، زیرا حزبپرولتاریا با حزبکمونیستبهشدتمخالفتمیورزید و در جریانهایضدکمونیستیدر چند سالقبلنقشداشت(همان، ص376ـ 378).در مرداد 1344/ اوایلاوت1965، با فشار سوکارنو رهبرانحزبملیگرایاندونزیکهبا حزبکمونیستاندونزیمخالفبودند و با محافلضدکمونیستیارتشنیز پیوندهاییداشتند، کنار گذاشتهشدند (ریکلفس، ص267).در 8 ـ9 مهر 1344/ 30 سپتامبر ـ اولاکتبر 1965 کودتاییناکامدر جاکارتا شکلگرفت. در اینواقعه، ششتناز ژنرالهایارتشرا ظاهراً برخیاز نیروهایگارد محافظریاستجمهوریو نیروهایوابستهبهحزبکمونیستاندونزی، ربودند و بهقتلرساندند. ایننیروها همچنینبر ساختمانرادیویملی، کاخریاستجمهوریو برخیدیگر از نقاطمهمشهر تسلطیافتند. آنها در یکپیامرادیوییاعلامکردند کهجنبش30 سپتامبر، توطئه سازمانسیا و ژنرالهایوابستهبهآنها را در سرنگونیدولتناکامگذاشت. چند ساعتبعد، ژنرالسوهارتو * در مقابلهبا ایناقدام، اداره ارتشرا در دستگرفت(دراکلی، ص109ـ 112؛ ریکلفس، ص268ـ271). افسرانارتش، کهمخالفحزبکمونیستبودند، اینحزبرا بهقتلژنرالها و اجرایکودتا متهمساختند و از اینفرصتبرایریشهکنساختنحزبکمونیستبهرهبردند. سوکارنو میکوشید اینقضیهرا با مسالمتفیصلهدهد، اما تلاشویبینتیجهماند. سرکوبکمونیستها از جاوهآغاز شد و بهدیگر ایالتها گسترشیافت. از همانزمانتاکنوندر باره نقشحزبکمونیستاندونزیدر اینکودتا و ارتباطاینقضیهبا سوکارنو بحثهایبسیاریصورتگرفته و واقعیتمعلومنشدهاست، اما از 1344 تا 1345 ش/ 1965 تا 1966 صدها هزار نفر از اعضایحزبکمونیستو وابستگانآنها، از جملهسراناصلیآن، یعنیآیدیت، لقمانو نجوتو، بهقتلرسیدند و فعالیتاینحزببهکلیممنوعشد (مورتیمر، ص387ـ392، 414ـ441؛ ریکلفس، ص274؛ شوارتس، ص20ـ21). با رویکار آمدنسوهارتو، هر نوعفعالیتنیروهایچپگرا نوعیتهدید برایامنیتو انسجامملیمعرفی، و از اینرو سرکوبمیشد (ویکرز، ص171ـ174؛ گوناوانمحمد، ص127، نیز رجوع کنید به ص131ـ 132).امروزهاز گروههایفعالچپگرا در اندونزی، حزبخلقدموکراتیکفعالیتبیشتریدارد. از نشریاتچپگرا نیز ( مجله کار فرهنگ)، ( چپ ) و ( نقد ) هستند (گوناوانمحمد، ص126ـ 128؛ نیز رجوع کنید به شوارتس، ص322ـ323).مالزی. رشد فعالیتنیروهایچپدر منطقه مالایا بیشتر برایمقابلهبا اشغالگریژاپنو مبارزهبا نیروهایاستعماریشکلگرفت(رجوع کنید به ادامه مقاله). در اواسطدهه 1300 ش /1920، یکیاز شاخههایچپگرایحزبچینیکومینتانگدر منطقه مالایا شروعبهفعالیتکرد. در همینسالها نمایندگانکمینترنبهسنگاپور رفتند و حزبکمونیستجنوباقیانوسآرام را ایجاد کردند. اینگروهها در 1309 ش/ 1930 جایخود را بهحزبکمونیستمالایا دادند (مینز، ص68؛ اندایا، ص251).در دهه 1310 ش/ 1930، حزبکمونیستمالایا میکوشید با بهرهگیریاز رکود اقتصادیو افزایشمشکلاتکارگراندر بخشهایمختلف، پایگاهمردمیخود را در بینکارگرانبومیمنطقهتقویتسازد، اما عمدهاعضایآنرا چینیها تشکیلمیدادند. اینحزبدر دهه نخستفعالیتخود سعیمیکرد اعتصاباتو شورشهاییرا علیهنیروهایانگلیسیسازماندهینماید. چوناینحزبغیرقانونیمحسوبمیشد، فعالیتزیرزمینیمیکرد (کنگ، 1372 ش ب،ص 148ـ149؛ مینز، همانجا؛ استنسون، صـ132).حمله ژاپنبهچیندر 1316 ش/ 1937 و اشغالمنطقه مالایا از سوینیروهایژاپنیدر 1320 ش/ 1941، برایحزبکمونیستمالایا فرصتیفراهمآورد تا بهسازماندهیسیاسیو نظامیخود بپردازد. تشکیلنیرویچریکیارتشضد ژاپنیخلقمالایا و اتحادیه ضدژاپنیخلقمالایا از جملهاقداماتحزبکمونیستبود کهتوانستبسیاریاز نیروهایچینیرا در مناطق شهریو روستاییجذبخود نماید. دولتانگلیسنیز اینحزبرا بهرسمیتشناختو آنها در کنار همبهمقابلهبا نیروهایژاپنیپرداختند (کنگ، 1372 ش ب، ص148؛ استنسون، ص133ـ134؛ اندایا، صـ251). پساز پایاناشغالو عقبنشینینیروهایژاپنیدر 1324 ش/1945، نوعیدوره فترتایجاد شد و ارتشضدژاپنیخلقمالایا، کهسازمانیافتهتریننیروینظامیدر ایندورهبود، بهبرقرارینظمدر دوره فترتاقدامنمود و البتهاز اینفرصتبرایحذفبرخیگروهها و افرادیکهبا ژاپنیها همکاریکردهبودند، پرداخت(مینز، ص؛ اندایا، ص252). شاخه چریکیحزبکمونیستمالزی، با رویکار آمدنانگلیسیها و با توافقدو طرف، در آذر 1324/دسامبر 1945 منحلشد و حزبکمونیستمالایا بهفعالیتسیاسیدر قالباتحادیههایکارگریو همکاریبا دیگر گروهها (مانند اتحادیه دموکراتیکمالایا و حزبملیگرایمالایا ) و تشکیلشاخههایجدید در شهرهایگوناگونروآورد. یکیاز موفقیتهایحزبکمونیستمالایا در همیندوران، ایجاد اتحادیههایعمومیکارگریبود کهدر فروردین1326/ مارس1947 جایخود را بهفدراسیونپانمالایاییاتحادیه تجاری داد. ایننهاد جدید، اداره بیشاز 80% از اتحادیهها را در مالایا در دستداشت(استنسون، ص134ـ 135؛ ( در جستجویجنوبشرقآسیا )، ص407؛ اندایا، ص257ـ 258).سیاستهایجدید دولتو اعمالنظارت و محدودیتبیشتر بر عملکرد اتحادیهها، فعالیتحزبکمونیسترا محدودتر ساخت. مخفیشدنو سپسفرار دبیر کلحزبکمونیستلوییتکدر 1326 ش/1947، کهبا شایعاتزیادیهمراهبود، لطمه دیگریبر حزبوارد کرد. پساز وی، چینپنگعهدهدار اینسمتشد (اندایا، ص258؛ مینز، ص76). با افزایشنارضایتیعمومیو شورشهایکارگریو گسترشبینظمیدر صنایعگوناگون، دولتدر خرداد 1327/ ژوئن1948 حالتفوقالعادهاعلامکرد و چونحزبکمونیسترا یکیاز عواملاصلیاینبینظمیها میدانست، آنرا در ماهبعد، غیرقانونیخواند (کنگ، 1372 ش ب، ص152؛ اندایا، همانجا).نیروهایچریکیحزبکمونیستبهویژهدر قالبارتشآزادیبخشنژادهایمالایا، بهمواضعدولتیو انگلیسیحملاتیکردند کهبا سرکوبنیروهایانگلیسیهمراهبود. شکلگیریانجمنچینیهایمالایا در 1328 ش/1949 و ائتلافآنبا سازمانملیمالایاییهایمتحد *در 1331 ش/1952 نیز موجبشد تا نیروهایچینیبهجایحزبکمونیستبهاینگروهجدید رو آورند (ساردسای، ص198؛ اندایا، ص). تا اواخر دهه 1330 ش/ 1950 کمونیستها کوشیدند بهجایعملیاتنظامی، با دولتمذاکرهکنند، اما انگلیسیها با اینپیشنهاد مخالفتکردند و گفتگوهایبعدیبهنتیجهنرسید (کنگ، 1372 ش الف، ص166ـ173؛ مینز، ص280ـ 283). حالتفوقالعادهدر10 تیر 1339/ اولژوئیه 1960 لغو شد و بقیه نیروهایکمونیست، کهبالغبر چند هزار نفر بودند، نیز بهمرز تایلند و مالایا پناهبردند (ساردسای، ص199).در دهه 1350 ش/1970، در حزبکمونیستمالایا انشعابپدید آمد و دو حزبایجاد شد: حزبکمونیستمالایا (مارکسیستـ لنینیست) و حزبکمونیستمالایا (شاخه انقلابی). ایناحزاب، بههمراهحزبکمونیستشمالکالیمانتان، از گروههایکمونیستیمسلحدر مالزیمحسوبمیشدند (زکریا حاجیاحمد و زکریا حمید، ص51ـ55). حزبکمونیستمالایا در آذر 1368/دسامبر 1989 مبارزه مسلحانهرا رسماً کنار گذاشت(ترنبول، ص314).منابع: چهبونکنگ، «برخیاز جنبههایاعلامحالتفوقالعادهدر مالایا: 1948ـ1960»، در تاریخجنوبشرقی، جنوبو شرقآسیا: مقالهها و اسناد، گردآورنده: کوکیکیم، ترجمه علیدرویش، مشهد: آستانقدسرضوی، معاونتفرهنگی، 1372 ش الف؛ همو، «حزبهایسیاسیدر مالایا: 1945ـ 1948»، در همان، 1372 ش ب؛Barbara Waston Andaya and Leonard Y. Andaya, A history of Malaysia , London 1986; Howard W. Dick, Surabaya, city of work: a socioeconomic history, 1900-2000, Singapore 2003; Steven Drakeley, The history of Indonesia , Westport, Ct., 2005; Goenawan Mohamad", Remembering the left" in Indonesian today: challenges of history , ed. Graysan Lloyd and Shannon Smith, Lanham, Md.: Rowman & Littlefield Publishers, 2001; Reynaldo Ileto, "Religion and anti-colonial movements" , in The Cambridge history of Southeast Asia , ed. Nicholas Tarling, vol.3, Cambridge: Cambridge University Press, 1999; In search of Southeast Asia: a modern history], by[ David P. Chandler etal ., ed. David Joel Steinberg, Honolulu: University of Hawaii Press, 1987; George McTurnan Kahin, Nationalism and revolution in Indonesia, Ithaca 1970; Paul Kratoska and Ben Batson, "Nationalism and modernist reform", in The Cambridge history of Southeast Asia, ibid; Gordon Paul Means, Malaysian politics , London 1976; Rex Mortimer, Indonesinan communism under Sukarno: ideology and politics, 1959-1965,Jakarta 2006; M. C. Ricklefs, A history of modern Indonesia: C. 1300 to the present , London 1981; D. R. SarDesai, Southeast Asia: past & present , Boulder, Col. 1997; Adam Schwarz, A nation in waiting: Indonesia's search for stability , Singapore 2004; Micheal Stenson", The ethnic and urban bases of communist revolt in Malaya", in Peasant rebellion and communist revolution in Asia , ed. John Wilson Lewis, Stanford, Calif.: Stanford University Press, 1974; C.M. Turnbull, "Regionalism and nationalism" in The Cambridge history of Southeast Aisa , ibid, vol.4; Adrian Vickers, A history of modern Indonesia , Cambridge 2006; Zakaria Haji Ahmad and Zakaria Hamid, "Violence at the periphery: a brief survey of armed communism in Malaysia", in Armed communist movements in Southeast Asia, ed. Lim Joo-Jock, Singapore: Institute of Southeast Asian Studies, 1984.