چپ و چپگرایی در افغانستان .

معرف

نخستین‌گروههای‌سیاسی‌چپ‌گرا در دهه 1340 ش‌/1960، در دوران‌نخست‌وزیری‌سردار محمدداوود (1332ـ1342 ش‌/ 1953ـ1963)، وارد فعالیتهای‌اجتماعی‌ـ سیاسی‌شدند و در همان‌زمان‌، تلاش‌برای‌پایه‌گذاری‌احزاب‌با گرایشهای‌مارکسیستی‌ـ لنینیستی‌افزایش‌یافت‌( جنگ‌در افغانستان، ص‌52)
متن
چپ و چپگرایی در افغانستان‌. نخستین‌گروههای‌سیاسی‌چپ‌گرا در دهه 1340 ش‌/1960، در دوران‌نخست‌وزیری‌سردار محمدداوود (1332ـ1342 ش‌/ 1953ـ1963)، وارد فعالیتهای‌اجتماعی‌ـ سیاسی‌شدند و در همان‌زمان‌، تلاش‌برای‌پایه‌گذاری‌احزاب‌با گرایشهای‌مارکسیستی‌ـ لنینیستی‌افزایش‌یافت‌( جنگ‌در افغانستان، ص‌52). آزادیهای ‌سیاسی‌پیش‌از این‌دهه‌و در دوره نخست‌وزیری‌شاه‌محمود خان‌(1325ـ1332 ش‌/1946ـ1953)، ملقب‌به‌پدر دموکراسی‌در افغانستان‌، شرایط‌را برای‌گسترش‌تفکرات‌چپ‌فراهم‌آورد (عطائی‌، ص‌ـ 245). در همین‌دوره‌، حزب‌وطن‌به‌رهبری‌میرغلام‌محمد غبار، حزب‌خلق‌به‌دبیرکلی‌عبدالرحمان‌محمودی‌و جریان‌ویش‌زلمیان‌(جوانان‌بیدار) ــ که‌متشکل‌از نخبگان‌سیاسی‌و فرهنگی‌جامعه پشتون‌*مانند عبدالرئوف‌بینوا، گل‌پاچا الفت‌، نورمحمد تره‌کی *(از پایه‌گذاران‌حزب‌دموکراتیک‌خلق‌افغانستان‌) و گروهی‌دیگر از نویسندگان‌بود ــ شکل گرفتند ( افغانستان‌: مسایل‌جنگ‌و صلح‌، ص‌114ـ121). هم‌زمان‌، سه‌جریده غیردولتی‌منتشر می‌شد: وطن‌وابسته‌به‌حزب‌وطن‌، انگار (آذرخش‌) وابسته‌به‌ویش‌زلمیان‌، و ندای‌خلق‌ متعلق‌به‌حزب‌خلق‌عبدالرحمان‌محمودی‌. عبدالرحمان‌محمودی‌چپ‌رادیکال‌بود که‌افزون‌بر انتقاد از عملکرد دولت‌، در ایجاد اتحادیه محصلان‌(انجمن‌دانشجویان‌) در فروردین‌ 1329/ آوریل‌1950 نیز نقش‌داشت‌. در هیئت‌رهبری‌این‌اتحادیه‌کسانی‌مانند ببرک‌کارمل‌* (با گرایش‌چپ‌رادیکال‌)، حسن‌شرق‌(بعدها از عناصر و کارگزاران‌مهم‌چپ‌)، میرعلی‌احمد شامل‌و اسحاق‌عثمان‌نیز حضور داشتند (همان‌، ص‌118ـ124).در اواخر دوره شاه‌محمود، آزادی‌فعالیت‌احزاب‌و جریانهای‌سیاسی‌محدود شد. نخست‌وزیر بعدی‌، محمد داوود، مناسبات‌نزدیکی‌با شوروی‌سابق‌برقرار کرد و آمدن‌اتباع‌آن‌کشور به‌افغانستان‌موجب‌شد آثار مارکسیستی‌فراوانی‌وارد این‌کشور گردد. در این‌هنگام‌، با حمایت‌حسن‌شرق‌، به‌ویژه‌سه‌تن‌از رهبران‌چپ‌در افغانستان(تره‌کی‌، کارمل‌و خیبر) دامنه فعالیتشان‌را گستردند و کمیته‌ای‌تشکیل‌دادند که‌بعداً «کمیته اول‌» نامیده‌شد (فرهنگ‌، ج‌1، قسمت‌2، ص‌731ـ 732). از سوی‌دیگر، آثار و نوشته‌های‌سیاسی‌چپ‌ایران‌نیز در افغانستان‌با استقبال‌روبه‌رو شد؛ به‌ویژه‌نشریات‌حزب‌توده ایران‌، مانند مجلات‌ دنیا، مسایل‌بین‌المللی‌ و ماهنامه مردم‌. دیگر آثار ترجمه‌شده فارسی‌نیز در میان‌جوانان‌و تحصیل‌کردگان‌طرفداران‌زیادی‌داشت‌(کشتمند، ج‌1، ص‌83ـ84؛ ودان‌، ص‌4؛ آرین‌، مصاحبه مورخ‌مرداد 1384). محمدداوودخان‌نیز با انتشار نشریات‌و کتابهای‌چپ‌گرا مخالفت‌نمی‌کرد (کشتمند، ج‌1،ص‌84).چپ‌گرایان‌، به‌ویژه‌در دوره موسوم‌به‌قانون‌اساسی‌یا دموکراسی‌(1342ـ1352 ش‌/ 1963ـ1973)، از حمایت‌ضمنی‌دولتمردان‌افغان‌برخوردار شده‌بودند (کشککی‌، ص‌73، 165). در 1342 ش‌/1963، اندیشه ایجاد جبهه چپ‌جامه عمل‌پوشید و چپ‌گرایان‌افغان‌، زمینه مساعدی‌برای‌آشکار ساختن‌اندیشه‌هایشان‌یافتند. سازمانهای‌چپ‌گرای‌ایجاد شده‌در این‌دوره‌، به‌طور کلی‌به‌دو گروه‌تقسیم‌می‌شوند: طرفداران‌الگوی‌کمونیسم‌شوروی‌و طرفداران‌الگوی‌کمونیسم‌چین‌(همان‌، ص‌178؛ آرنی‌، ص‌57).نخستین‌حزب‌چپ‌سیاسی‌، به‌نام‌«حزب‌دموکراتیک‌خلق‌افغانستان‌»، در 11 دی‌1343/ اول‌ژانویه 1965 به‌وجود آمد. اهمیت‌تأسیس‌این‌حزب‌، علاوه‌بر جنبه‌های‌سیاسی‌آن‌، گسترش‌تفکرات‌مارکسیستی‌در جامعه مذهبی‌و بیشتر روستایی‌ (نه‌کارگری‌) افغانستان‌بود (کشتمند، ج‌1، ص‌98؛ آرنی‌، ص‌57ـ58؛ شرعی‌جوزجانی‌، مصاحبه مورخ‌دی‌1383؛ جنگ‌در افغانستان، ص‌52ـ53). حزب‌دموکراتیک‌خلق‌افغانستان‌، به‌ویژه‌نورمحمد تره‌کی‌، رهبر پشتون‌غَلْجی‌آن‌، با حزب‌کمونیست‌شوروی‌ارتباط‌داشت‌(پلاستون‌و اندریانف‌، ج‌2، ص‌36ـ37). گروه‌چپ‌گرای‌دیگری‌به‌نام‌«حزب‌دموکراتیک‌نوین‌افغانستان‌» نیز، که‌از الگوی‌کمونیسم‌چین‌پیروی‌می‌کرد، تشکیل‌شد (کشککی‌، ص‌177). این‌حزب‌، که‌«سازمان‌جوانان‌مترقی‌» (س‌.ج‌.م‌) نیز خوانده‌می‌شد، بعد از شورش‌دانش‌آموزان‌مدارس‌کابل‌در 3 آبان‌1344/ 25 اکتبر 1965، با مشارکت‌گروهی‌از روشنفکران‌چپ‌، به‌ویژه‌برادرانِ عبدالرحمان‌محمودی‌(رحیم‌و هادی‌محمودی‌)، بنیان‌گذاشته‌شد. هفته‌نامه شعله جاوید، که‌بعداً حزب‌مذکور نیز بدان‌اسم‌شهرت‌یافت‌، ترجمان‌(ارگان‌) این‌حزب‌بود (طنین‌، ص‌133؛ هایمن‌، ص‌58 ـ 59).حزب‌دموکراتیک‌خلق‌به‌دلیل‌رقابت‌ شخصی‌میان‌کارمل‌و تره‌کی‌(از رهبران‌این‌حزب‌) و نیز خاستگاه‌متفاوت‌طبقاتی‌پیروان‌این‌دو، در پاییز 1345 ش‌/1966 به‌دو جناح‌تقسیم‌گشت‌و چون‌یکی‌از آن‌دو هفته‌نامه خلق‌ و دیگری‌هفته‌نامه پرچم‌ را انتشار داد، به‌نامهای‌«خلق‌» و «پرچم‌» شهرت‌یافتند ( جنگ‌در افغانستان، ص‌53؛ قس‌همند، ص‌32). یک‌سال‌پس‌از انشعاب‌این‌حزب‌، محمدطاهر بدخشی‌(از شیعیان‌تاجیک‌تبار اهل‌بدخشان‌و از اعضای‌مؤسس‌حزب‌دموکراتیک‌خلق‌) نیز همراه‌با هوادارانش‌شاخه «محفل‌انتظار» را با گرایشهای‌مائوئیستی‌به‌وجود آورد. دولت‌به‌سبب‌مواضع‌تند این‌حزب‌، به‌آن‌اجازه چاپ‌نشریه‌نداد. این‌گروه‌، که‌به‌«ستم‌ملی‌» نیز مشهور شد، معتقد به‌دفاع‌از اقلیتها از طریق‌اتحاد و قیام‌مسلحانه‌بود (عظیمی‌، ج‌1، ص‌71؛ هایمن‌، ص‌59). محفل‌انتظار بعدها به‌ دو شاخه سازمان‌انقلابی‌زحمت‌کشان‌افغانستان‌(سازا) و سازمان‌فداییان‌زحمت‌کش‌افغانستان‌(سفزا) تقسیم‌شد که‌هر دو تا ایام‌پیروزی‌مجاهدین‌فعالیت‌داشتند (عظیمی‌، ج‌1، ص‌72). احزاب‌و جریانهای‌چپ‌مذکور، که‌بیشتر دنباله‌رو سازمانها و احزاب‌چپ‌خارجی‌ بودند، به‌طور عمده‌در دانشگاه‌کابل‌برخی‌ادارات‌دولتی‌و شماری‌از دبیرستانها فعالیت‌داشتند (فایق‌، ص‌22ـ23؛ تاریخ‌شفاهی‌افغانستان‌، ص‌ـ111؛ برادشر ، ص‌45ـ46؛ روآ ، 1988، ص‌49). آنها به‌ویژه‌با برانگیختن‌نوجوانان‌در دبیرستانها، راهپیماییها و تظاهرات‌زیادی‌، خصوصاً در سالهای‌1344 تا 1351 ش‌/ 1965ـ1972 به‌راه‌می‌انداختند. به‌علاوه‌، در دور اول‌شورای‌قانون‌اساسی‌نیز یکی‌از سه‌دسته موجود در مجلس‌شورا بودند (کشککی‌، ص‌104، 120؛ کشتمند، ج‌1، ص‌199ـ201).شوروی‌پس‌از 1344 ش‌/1965 فعالانه‌در پرورش‌افراد کمونیست‌در افغانستان‌سهیم‌گردید و به‌ویژه‌سازمان‌اطلاعاتی‌آن‌کشور (ک‌.گ‌.ب‌) با رهبران‌چپ‌افغانستان‌، از جمله‌نورمحمد تره‌کی‌، حفیظ‌اللّه‌امین‌و ببرک‌کارمل‌، مناسبات‌تنگاتنگی‌برقرار کرد. دکتر نجیب‌(بعداً رئیس‌جمهوری‌افغانستان‌) از سوی‌سازمان‌مذکور به‌رهبری‌سازمان‌مخوف‌امنیتی‌و اطلاعاتی‌رژیم‌کابل‌(خاد) گماشته‌شد (آلن‌و کلی‌، ص‌51ـ52؛ کشککی‌، ص‌102ـ103؛ پلاستون‌و اندریانف‌، ج‌2، ص‌45). هر دو جناح‌چپ‌(خلق‌و پرچم‌) به‌حکومت‌شوروی‌و انقلاب‌اکتبر روسیه‌وفادارتر بودند تا به‌افغانستان‌، و در آن‌میان‌جناح‌پرچم‌و شخص‌ببرک‌کارمل‌نزد ک‌. گ‌. ب‌مقبول‌تر و معتمدتر بودند (ماگنوس‌و نبی، ص‌108ـ109؛ کوردووز و هریسون‌، ص‌17). روسها بین‌چپ‌گرایانِ افغانی معتمد خویش‌، حزب‌توده ایران‌، کمونیستهای‌هندوستان‌و چپ‌گرایانِ پاکستان‌ارتباط‌برقرار ساختند و از طریق‌نمایندگان‌جریانهای‌چپ‌کشورهای‌مزبور، میان‌چپ‌گرایانِ رقیب‌خلقی‌و پرچمی‌افغانستان‌آشتی‌برقرار نمودند (غوث، ص‌193؛ ماگنوس‌و نبی‌، ص‌105؛ برادشر، ص‌ـ71). در نتیجه‌، اجلاس‌آشتی‌و وحدت‌میان‌دو جناح‌خلق‌و پرچم‌برگزار شد و سند همکاری‌و اتحاد میان‌دو جناح‌مذکور، به‌رغم‌مخالفت‌کارمل‌، در تیر 1356/ ژوئیه‌1977 به‌امضا رسید (کشتمند، ج‌1، ص‌؛ پنجشیری‌، بخش‌1، ص‌182؛ شرعی‌جوزجانی‌، همان‌مصاحبه‌).شورویها افزون‌بر نظارت‌بر چپ‌گرایانِ خلقی‌و پرچمی‌، در ارتش‌افغانستان‌نیز تشکیلات‌ویژه نظامیان‌را در 1343 ش‌/1964 به‌وجود آوردند و به‌جذب‌افسران‌جوان‌پرداختند. برخی‌از آنها، که‌مستقیماً ک‌.گ‌.ب‌استخدامشان‌کرده‌بود و از سیاست‌شوروی‌پیروی‌می‌کردند، عبارت‌بودند از: پاچاگل‌وفادار و فیض‌محمد و عبدالحمید محتاط‌، که‌پس‌از کودتای‌1352 ش ‌/1973 به‌رهبری‌محمدداوود، به‌وزارت‌رسیدند؛ و رفیع‌، سروری‌، عبدالقادر، اسلم‌وطن‌جار (فدای‌وطن‌)، سیدمحمد گلاب‌زوی‌و شیرجان‌مزدوریار، که‌در 1352 ش‌/1973 در کودتای‌محمدداوودخان‌بر ضد محمدظاهر شاه‌(متوفی‌1386 ش‌) و در 1357 ش‌/1978 در کودتای‌کمونیستها علیه‌رئیس‌جمهور، محمدداوود، شرکت‌داشتند (طنین‌، ص‌172؛ روآ، 1988، ص‌48). غیر از روسها، خلقیها و پرچمیها و مائوئیستها (شعله‌ایها)ی‌افغانستان‌نیز سازمانهای‌نظامی‌ویژه خود داشتند، اما هواداران‌شوروی‌موفق‌تر بودند، زیرا رهبران‌آنها مستقیماً زیرنظر افراد ک‌.گ‌.ب‌در سفارت‌شوروی‌در کابل‌کار می‌کردند (کشتمند، ج‌2، ص‌318 ـ 319؛ عظیمی‌،ج‌1، ص‌؛ کشککی‌، ص‌168). به‌علاوه‌، بیشتر نظامیان‌جوان ‌تحصیلاتشان‌را براساس‌توافق‌1334 ش‌/ 1956 میان‌دولت‌افغانستان‌و شوروی‌، در شوروی‌به‌پایان‌رسانده‌و سالها در آنجا زندگی‌کرده‌بودند (روآ، 1988، ص‌47ـ 48). در پی‌همین‌فعالیتهای‌چپ‌گرایان‌در ارتش‌بود که‌«جبهه متحد کمونیستهای‌افغانستان‌» در ارتش‌، با ششصد عضو فعال‌، شکل‌گرفت‌و سرهنگ‌عبدالقادر، از عوامل‌اصلی‌کودتای‌اردیبهشت‌1357/ آوریل‌1978، خواستار عضویت‌آنان‌در حزب‌دموکراتیک‌خلق‌افغانستان‌شد، اما فقط‌پانزده‌تن‌از آنان‌به‌عضویت‌این‌حزب‌درآمدند ( جنگ‌در افغانستان‌، ص‌95).درنتیجه‌، گرایشهای‌چپ‌مارکسیستی‌در افغانستان‌ریشه‌دوانید و گروههایی‌از جوانان‌و نوجوانان‌و به‌ویژه‌آنهایی‌که‌در پی‌راه‌حلی‌برای‌مشکلات‌متعدد جامعه افغان‌بودند، مجذوب‌آن‌شدند (کشتمند، ج‌1، ص‌161؛ طنین‌، ص‌159؛ آرین‌، همان‌مصاحبه‌؛ عظیمی‌، ج‌1، ص‌118). سفارت‌امریکا در کابل‌، در 1350 ش‌/ 1971 هشدار داد که‌چپ‌گرایان‌پیشرفتهای‌مهمی‌در میان‌دانش‌آموزان‌و کارمندان‌رده‌پایین‌کرده‌اند؛ اما، شمار آنان‌در حدی‌نبود که‌نگرانی‌مقامات‌حکومت‌وقت‌افغانستان‌را برانگیزد. وزارت‌امور خارجه امریکا در گزارشی‌دیگر در 1351 ش‌/ 1972، تعداد چپ‌گرایانِ افغانستان‌را میان‌سیصد تا پانصد تن‌تخمین‌زد که‌در پنج‌دسته جداگانه‌و به‌صورت‌غیرقانونی‌فعالیت‌می‌کردند. این‌رقم‌بعداً به‌چهار هزار تن‌رسید (برادشر، ص‌46، 50؛ مولتمان، ص‌22). در آستانه وقوع‌کودتای‌اردیبهشت‌1357 / آوریل‌1978، شمار آنان‌کمتر از شش‌هزارتن‌تخمین‌زده‌شد که‌ششصد تن‌از آنان‌عضو «جبهه متحد کمونیستی‌افغانستان‌» بودند که‌کودتای‌کمونیستی‌کردند(آلن‌و کلی‌، ص‌ـ 55 ). چپ‌گرایان‌غیرروس‌افغانستان‌(شعله‌ایها)، به‌مخالفت‌با حکومت‌محمدداوود برخاستند و پرچمیهای‌متحد محمدداوود، شعله‌ایها را تحت‌فشار گذاشتند و در نهایت‌، بسیاری‌از اعضای‌آن‌را اعدام‌یا تبعید کردند (طنین‌، ص‌176ـ177؛ ماگنوس‌و نبی‌، ص‌112ـ113). همراهی‌محمد داوود با چپ‌گرایان‌در دوره ریاست‌جمهوری‌اش‌دیری‌نپایید و زمانی‌ که‌خواست‌در سیاست‌خارجی‌، چرخشی‌از شوروی‌به‌جانب‌غرب‌به‌وجود آورد، تصمیم‌گرفت‌در سیاست‌داخلی‌از چپ‌گرایان‌متحدش‌فاصله‌بگیرد، لذا شش‌وزیر چپ‌گرای‌کابینه‌را برکنار نمود و به‌مخالفت‌با کمونیسم‌پرداخت‌(فراهی‌، ج‌3، ص‌265؛ مولتمان‌، ص‌17؛غوث‌، ص‌). اما همان‌نظامیان‌چپ‌که‌او را به‌ریاست‌جمهوری‌رسانده‌بودند، با کودتایی‌در اردیبهشت‌1357/آوریل‌1978، وی‌را سرنگون‌کردند و قدرت‌را به‌جناح‌چپ‌روسی‌افغانستان‌(حزب‌دموکراتیک‌خلق‌افغانستان‌) منتقل‌ساختند (روآ، 1988، ص‌48ـ49). تقریباً دو ماه‌پس‌از پیروزی‌کودتاچیان‌، دوجناح‌پرچم‌و خلق‌دچار اختلاف‌شدند که‌به‌حذف‌پرچمیها از صحنه قدرت‌انجامید. کمی‌بعد خلقیها به‌دو شعبه‌، هواداران‌تره‌کی‌و طرفداران‌امین‌، تقسیم‌گردیدند و در رقابتی‌خونین‌، امین‌و دسته‌اش‌موفق‌شدند تره‌کی‌و هواخواهانش‌را در شهریور 1358/ سپتامبر 1979 از سر راه‌خویش‌بردارند. اما امین‌نیز بیش‌از یکصد روز بر اریکه قدرت‌نماند و این‌بار ببرک‌کارملِ پرچمی‌، با حمایت‌شوروی‌وارد افغانستان‌شد و بر جای‌امین‌نشست‌(همند، ص‌68ـ69، 84ـ85؛ پلاستون‌و اندریانف‌، ج‌2، ص‌41ـ43). از این‌پس‌هرچند جناح‌پرچم‌در سایه حمایت‌شوروی‌تا سقوط‌به‌دست‌مجاهدین‌، باقی‌ماند، لیکن‌از اختلافها و رقابتهای‌داخلی‌مصون‌نبود، کما اینکه‌در اردیبهشت‌1365/ مه‌1986 ببرک‌کارمل‌برکنار شد و نجیب‌اللّه‌بر جایش‌تکیه‌ زد و او نیز با کودتایی‌نافرجام‌در فروردین‌1369/ مارس‌1990، مواجه‌شد و جان‌به‌سلامت‌برد، اما در اردیبهشت‌1371/ آوریل‌1992 مجاهدین‌او را برکنار کردند (کشتمند، ج‌3، ص‌726، 1005ـ1044).پس‌از کودتای‌1357 ش‌/ 1978. به‌غیر از دو جریان‌چپی‌خلقی‌و پرچمی‌، که‌با حمایت‌شوروی‌به‌حکومت‌رسیده‌بودند، سایر سازمانها و جریانهای‌چپ‌مارکسیستی‌زیر شدیدترین‌فشار دولت‌کمونیستی‌و در پاره‌ای‌موارد احزاب‌و گروههای‌مقاومت‌مجاهدین‌قرار گرفتند (رجوع کنید به تنویر، ص‌319). محفل‌انتظار (ستم‌ملی‌) آماج‌حملات‌مارکسیستهای‌کابل‌واقع‌شد و رهبر آن‌گروه‌، محمدطاهر بدخشی‌، که‌در دهه 1350 ش‌/ 1970 با حفیظ‌اللّه‌امین‌دشمنی‌داشت‌، دستگیر و همراه‌شمار دیگری‌از مخالفان‌حکومت‌، در زمستان‌1358 ش ‌/ 1979 کشته‌شد (کشتمند، ج‌ 1، ص‌177، ج‌2، ص‌572). چپ‌گرایان‌مائوئیست‌(شعله‌ایها) پس‌از کودتای‌اردیبهشت‌1357/ آوریل‌1978، سازمان‌آزادی‌بخش‌مردم‌افغانستان‌(ساما) را ایجاد کردند که‌مقر اصلی‌آن‌در نواحی‌کوه‌صافی‌و کوهدامن‌در شمال‌کابل‌بود و رهبری‌آن‌را عبدالمجید کلکانی‌برعهده‌داشت‌(تنویر، ص‌318ـ319). آنها در دو سال‌اول‌حاکمیت‌حکومت‌جدید، در استانهای‌نورستان‌، نیمروز، فراه‌و هزاره‌جات‌، جبهه‌های‌مستقلی‌با نام‌«آزاد» ایجاد کردند و کوشیدند در نهضت‌مقاومت‌مردم‌افغانستان‌جایگاهی‌بیابند. اما مقابله آنان‌با مجاهدان‌مسلمان‌از یک‌سو و رخنه سازمان‌اطلاعاتی‌رژیم‌(خاد) در میان‌آنان‌، به‌ویژه‌پس‌از دستگیری‌و اعدام‌عبدالمجید کلکانی‌در خرداد 1359/ ژوئن‌1980، از شدت‌فعالیت‌آنان‌در شهرها کاست‌و شماری‌از جبهه‌های‌«آزاد» برچیده‌شدند (روآ، 1985، ص‌191 ـ 193، 218ـ219، 257). اما آنان‌با تغییر شیوه مبارزه خود در داخل‌افغانستان‌، در جبهه‌های‌مقاومت‌رسوخ‌نمودند و به‌احزاب‌اسلامی‌مجاهدین‌، مانند حرکت‌انقلاب‌اسلامی‌مولوی‌محمدی‌، جبهه نجاتِ ملی‌مجددی‌، جمعیت‌اسلامی‌ربانی‌، حزب‌اسلامی‌ مولوی‌خالص‌، حزب‌اسلامی‌حکمتیار و شورای‌اتفاقِ اسلامی‌بهشتی‌، راه‌یافتند (تنویر، ص‌ـ322). در همین‌دوران‌، سازمانهای‌جدیدی‌نیز به‌وجود آورند، که‌بعضاً با یکدیگر در رقابت‌بودند، از جمله‌سازمان‌«رهایی‌» به‌رهبری‌فیض‌احمد. وی‌بر فعالیتهای‌زیرزمینی‌تأکید داشت‌و معتقد بود که‌به‌سبب‌حساسیت‌مردم‌به‌دین‌اسلام‌، با مسائل‌اسلامی‌باید به‌صورت‌استراتژیک‌ برخورد شود (همان‌، ص‌). سازمان‌دیگر، تنظیم‌نسل‌نوهزاره‌بود که‌با گرایشهای‌مائوئیستی‌از دهه 1340 ش‌/ 1960 در میان‌هزاره‌های‌کویته پاکستان‌و در واکنش‌به‌حمایت‌حاکمان‌وقت‌کابل‌، از پشتونها و بلوچان‌ناراضی‌پاکستان‌ایجاد شده‌بود. گروه‌دیگر، حزب‌مغول‌بود که‌هزاره‌های‌مارکسیست‌و ملی‌گرا را در خود جای‌داده‌بود (روآ، 1985، ص‌194ـ196). جمعیت‌انقلابی‌زنان‌افغانستان‌در کویته‌و چند سازمان‌و انجمن‌دیگر در اروپا، از جمله‌سازمان‌فازا و انجمن‌محصلان‌افغانی‌در خارج‌،نیز فعالیتهای‌چپی‌می‌کردند و نشریات ‌متعددی‌داشتند، از جمله‌نشریه استقلال‌، افغانستانِ آزاد، از هر چمن‌سمنی‌، اوربل‌ (آتش‌افروخته‌)، پیام‌زن‌، دانش‌، دریا، رستاخیز، رهایی‌، سپدغی‌ (شراره آتش‌)، سوم‌عقرب‌، مشعل‌رهایی‌ و ندای‌آزادی‌(تنویر، ص‌322ـ327).در اواخر زمامداری‌نجیب‌اللّه‌و پس‌از آنکه‌شورای‌انقلابی‌جمهوری‌دموکراتیک‌افغانستان‌در 12 خرداد 1366/2 ژوئن‌1987 قانون‌احزاب‌را به‌تصویب‌رساند، چند حزب‌چپی‌دیگر ــ که‌عمدتاً از حزب‌دموکراتیک‌خلق‌افغانستان‌در یکی‌دو دهه گذشته‌انشعاب‌یافته‌بودند و به‌صورت‌مخفی‌یا نیمه‌مخفی‌فعالیت‌می‌کردند ــ زیر نظر دولت‌اجازه فعالیت‌یافتند. این‌احزاب‌عبارت‌بودند از: جمعیت‌انقلابی‌زحمت‌کشان‌افغانستان‌(جازا)، سازمان‌پیشاهنگ‌کارگران‌جوانان‌افغانستان‌(سپکجا)، سازمان‌انقلابی‌زحمت‌کشان‌افغانستان‌(سازا)، سازمان‌پیشاهنگ‌زحمت‌کشان‌افغانستان‌(سپزا)، سازمان‌زحمت‌کشان‌افغانستان‌(سزا)، حزب‌اسلامی‌خلق‌افغانستان‌، و حزب‌عدالت‌دهقانان‌افغانستان‌(لیاخوفسکی‌ ، ج‌2، ص‌41ـ42). این‌احزاب‌و جمعیتها ظاهراً با سقوط‌رژیم‌کابل‌از بین‌رفتند، اما اعضای‌آنها در هیئت‌دیگر و با عناوین‌جدید به‌حیات‌سیاسی‌و اجتماعی‌خویش‌در افغانستان‌ادامه‌دادند، به‌ویژه‌دگرگونیهای‌ناشی‌از حادثه 11 سپتامبر 2001/ 20 شهریور 1380 به‌آنان‌فرصت‌داد تا به‌تجدید سازمان‌و فعالیت‌در قالبهای‌جدید بپردازند.منابع‌: جورج‌آرنی‌، افغانستان‌: گذرگاه‌کشورگشایان‌، ترجمه سیدمحمدیوسف‌علمی‌و حبیب‌الرحمان‌هاله‌، پیشاور 1376 ش‌؛ عبدالرشید آرین‌، [مصاحبه‌با عبدالرشید آرین‌، از مؤسسان‌حزب‌دموکراتیک‌خلق‌افغانستان‌، عضو کمیته مرکزی‌حزب‌و وزیر در کابینه دولت‌مارکسیستی‌]، کابل‌، مرداد 1384؛ پی‌یر آلن‌و دیترکلی‌، قپقان‌افغان‌: حقیقت‌تجاوز شوروی‌بر افغانستان، ترجمه عبدالرحیم‌احمد پروانی‌، کابل‌1383 ش‌؛ افغانستان‌: مسایل‌جنگ‌و صلح‌، نویسندگان‌: گروهی‌از دانشمندان‌و پژوهشگران‌روسی‌و افغانی‌زیرنظر آ.د. داویدف‌، ترجمه عزیز آریانفر، پیشاور: مرکز نشراتی‌میوند، [بی‌تا.]؛ و. پلاستون‌و و. اندریانف‌، افغانستان‌در منگنه ژئوپلتیک‌: از داوود تا نجیب‌، ج‌2، ترجمه عزیز آریانفر، پیشاور 2001؛ دستگیر پنجشیری‌، ظهور و زوال‌حزب‌دموکراتیک‌خلق‌افغانستان‌، پیشاور 1377 ش‌؛ تاریخ‌شفاهی‌افغانستان‌: 1992ـ1900 میلادی‌، به‌اهتمام‌صفا اخوان‌، تهران‌: وزارت‌امور خارجه‌، مرکز اسناد و خدمات‌پژوهشی‌، 1383 ش‌؛ محمدحلیم‌تنویر، تاریخ‌و روزنامه‌نگاری‌افغانستان‌، پیشاور 1378 ش‌؛ جنگ‌در افغانستان‌، نوشته پیکف‌و دیگران‌، ترجمه عزیز آریانفر، پیشاور: بنگاه‌انتشارات‌میوند، 2003؛ عبدالحکیم‌شرعی‌جوزجانی‌، [مصاحبه‌با عبدالکریم‌شرعی‌جوزجانی‌، عضو کمیته‌مرکزی‌حزب‌دموکراتیک‌خلق‌افغانستان‌و وزیر در کابینه‌های‌دولت‌مارکسیستی‌]، تهران‌، دی‌1383؛ ظاهر طنین‌، افغانستان‌در قرن‌بیستم‌: 1996ـ1900، تهران‌1384 ش‌؛ محمدابراهیم‌عطائی‌، دافغانستان‌پرمعاصر تاریخ‌یره‌لنده‌کتنه‌، پیشاور 1382 ش‌؛ محمدنبی‌عظیمی‌، اردو و سیاست‌: در سه‌دهه اخیر افغانستان‌، پیشاور 1378 ش‌؛ غوث‌الدین‌فایق‌، رازی‌که‌نمی‌خواستم‌افشا گردد، پیشاور 1379 ش‌؛ عبدالغفار فراهی‌، افغانستان‌دیموکراسی‌او جمهوریت‌به‌کلونوکی‌، ج‌3، پیشاور 2003؛میرمحمد صدیق‌فرهنگ‌، افغانستان‌در پنج‌قرن‌اخیر، قم‌1374 ش‌؛ سلطان‌علی‌کشتمند، یادداشتهای‌سیاسی‌و رویدادهای‌تاریخی‌: خاطرات‌شخصی‌با برهه‌هائی‌از تاریخ‌سیاسی‌معاصر افغانستان، [بی‌جا.]: نجیب‌کبیر، 2002 ؛ صباح‌الدین‌کشککی‌، دهه قانون‌اساسی‌: غفلت‌زده‌گی‌افغانها و فرصت‌طلبی‌روسها، پیشاور 1377 ش‌؛ دیه‌گو کوردووز و سیلگاس‌. هریسون‌، پشت‌پرده افغانستان، ترجمه اسداللّه‌شفایی‌، تهران‌1379 ش‌؛ آلکساندر لیاخوفسکی‌، توفان‌در افغانستان‌، ج‌2، ترجمه عزیز آریانفر، [بی‌جا] : بنیاد مسعود شهید، 1382 ش‌؛ گرهارد مولتمان‌، «افغانستان‌راهی‌بس‌طولانی‌به‌دنیای‌نوین‌: گزارشی‌از روند سیاسی‌پانزده‌سال‌اخیر کشور»، در افغانستان‌: مروری‌بر نشست‌مانهایم‌، گردآورنده‌: کارل‌رات‌جنز، ترجمه محسن‌محسنیان‌، مشهد: بنیاد پژوهشهای‌اسلامی‌،1371 ش‌؛ فقیر محمد ودان‌، دشنه‌های‌سرخ‌، به‌اهتمام‌امین‌الدین‌سعیدی‌، [بی‌جا] 1999؛Henry S. Bradsher, Afghanistan and the Soviet Union , Durham 1985; Abdul Samad Ghaus, The fall of Afghanistan: an insider's account , Washington 1988; Thomas T. Hammond, Red flag over Afghanistan: the communist coup, the Soviet invasion, and the consequences , Boulder, Col. 1984; Anthony Hyman, Afghanistan under Soviet domination: 1964-83 , New York 1984; Ralph H. Magnus and Eden Naby, Afghanistan: Mullah, Marx, and Mujahid , Boulder, Col. 2002; Oliver Roy, L'Afghanistan: islam et modernite politique, Paris 1985; idem, "The origins of the Afghan Communist Party" , Central Asian survey , vol.7, No.2/3 (1988).
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 11
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده