حلقه (2)، عنوان واحدی از سواره نظام در دورههای ایوبیان و ممالیک. درباره سبب نامگذاری این واحد نظامی از منابع تاریخی مطلب صریحی به دست نمیآید؛ اما از میان احتمالهایی که پژوهشگران تاریخ مطرح کردهاند، و با توجه به نخستین روایات تاریخی به جامانده، به نظر میرسد نحوه آرایش این دسته از نظامیان که در هنگام نبرد، حلقهوار سلطان یا فرمانده را احاطه میکردند، درباره وجه تسمیه مقبولتر باشد (رجوع کنید به شبارو، ص 136؛ پولیاک، ص 2؛ محسن محمد حسین، ص 148)؛ هر چند این نظر که آنان هسته اصلی محاصره کننده دشمن در جنگها بودند و ازاینرو حلقه نامیده میشدند نیز درخور تأمل است (رجوع کنید به ابنشداد، ص 149؛ شبارو، همانجا).درباره تاریخ دقیق تشکیل این واحد نظامی، اطلاعی در دست نیست، اما نخستین گزارش درباره حضور حلقه در سپاه، به دوره ایوبیان در لشکرکشی شمسالدین تورانشاه، برادر صلاحالدین، به یمن در 569 بازمیگردد (رجوع کنید به ابوشامه، ج 2، ص 274). در زمان صلاحالدین، ظاهراً حلقه از برگزیدگان لشکر تشکیل میشد که در قلب سپاه میجنگیدند (رجوع کنید به ابنشداد، ص 147، 173) و بیشتر «حلقه خاصه» یا «حلقه سلطانی» خوانده میشدند (ابناثیر، ج 11، ص 557، ج 12، ص 15، 50، 81؛ ابنشداد، همانجاها؛ ابوشامه، ج 4، ص 241). این گروه در پیروزیهای صلاحالدین، بهویژه در جنگهای صلیبی، نقش مهمی داشتند. ابناثیر (همانجاها) از حلقه خاصه صلاحالدین و جنگاوری و سرسختی آنها در فتح بَرزیه و نیز محاصره عکّا و کَرَک سخن گفته است. به گزارش ابناثیر (ج 11، ص 557)، حلقه خاصه تنها گروهی بود که پس از پایان چندین نبرد با صلیبیان در 583 و بازگشت لشکریان به شهرهای خود، همراه صلاحالدین در عکّا باقیماند (نیز رجوع کنید به ابوشامه، ج 4، ص 231).درباره حلقه در زمان جانشینان صلاحالدین، اطلاعات بسیار اندک است؛ با این حال، این واحد میبایست قدرت و موقعیت خود را حفظ کرده باشد، چنانکه براساس گزارشهای موجود، در نخستین سالهای حکومت ممالیک، حلقه در تشکیلات لشکری جایگاه مهمی داشته است: سپاه ممالیک را سه گروه عمده تشکیل میدادند: ممالیک سلطانی، اجناد امیران، و اجناد حلقه. اجناد حلقه ــکه گاه رجال الحلقه و گاه اجناد نیز خوانده میشد (بیبرس منصوری، ص 166)ــ مرکّب بود از تعدادی سیفیه (مملوکانی که بهسبب مرگ، مصادره، عزل یا زندانی شدنِ صاحبانشان به خدمت سلطان در میآمدند)، قَرانصه (مملوکان سلاطین قبلی)، اولاد سلاطین، اولادالناس* (فرزندان امیران و مملوکان) و مملوکانِ اولادالناس و گاه برخی افراد غیر مملوک، از میان بزرگان (متعمّمین)، عربها، کردها، ترکها و گروههای تاتار معروف به مستأمنه و وافدیه، نیز در زمره اجناد حلقه قرار میگرفتند. تعداد افراد حلقهها، برحسب اوضاع سیاسی و اقتصادی، متغیر بود (رجوع کنید به مَقریزی، 1325، ج 3، ص 353ـ354؛ ابنتغری بردی، 1383ـ1392، ج 8، ص 42؛ شبارو، همانجا).فرمانده حلقه، به نام «مُقدَّمالحلقه»، در طول جنگ، فرماندهی چهل سرباز را برعهده داشت. به نسبت افزایش شمار سربازان، بر تعداد مقدّمان نیز افزوده میشد (رجوع کنید به قلقشندی، ج 4، ص 16؛ مقریزی، 1325، ج 3، ص 350). مقدّمان حلقه، از نظر سلسله مراتب نظامی، پس از مقدّمان اَلْف و مائة (امیران هزارتایی و صدتایی) و امیران طبلخانه* و امیران بیستتایی، دهتایی و پنجتایی قرار داشتند و حقوق و مواجبشان از امیران کمتر بود (رجوع کنید به ابنشاهین، ص 131؛ ابنتغری بردی، 1383ـ 1392، ج 8، ص 260، ج 9، ص 79، 146).با این حال، در منابع این دوره، همواره از حضور مقدّمان حلقه در خدمت سلطان و در مراسم و تشریفات درباری در کنار امرا و صاحبمنصبان عالیرتبه کشوری و لشکری یاد شده است (رجوع کنید به ابنتغری بردی، 1383ـ1392، ج 7، ص 146، ج 14، ص 318؛ شجاعی، قسم 1، ص 81، 85). از مهمترین تشریفات دربار ممالیک، مراسم تحلیف (سوگند وفاداری به سلطان یا ولیعهد) بود که حضور مقدّمان حلقه و ادای سوگند در این مراسم در برابر قضات و شهود الزامی بود (رجوع کنید به ابنتغری بردی، 1383ـ1392، ج 7، ص 144؛ شجاعی، قسم 1، ص 85، 198).برخی از مقدّمان حلقه گاه به سفارت به ممالک اطراف فرستاده میشدند؛ در حالی که وظیفه سفارت معمولا به معتمدان خاص و نزدیکان سلطان (خاصکیه رجوع کنید به خاصّه و عامّه*) سپرده میشد (رجوع کنید به د. اسلام، چاپ دوم، ذیل واژه). در برخی موارد نیز نایبان و والیان شهرها و ولایات از میان مقدّمان حلقه انتخاب میشدند (رجوع کنید به قلقشندی، ج 4، ص 226، ج 9، ص 254، ج 11، ص 112، ج 12، ص 105).لقب مقدّمان حلقه در مراسلات اداری، «المجلسالسّامی» بود که در مراتب القاب در مرتبه هفتم قرار داشت و سربازان حلقه نیز، با توجه به مراتب نظامی، با القاب المجلس السّامی یا «مجلس الامیر» مورد خطاب قرار میگرفتند (همان، ج 12، ص 286ـ287).در تشکیلات حلقه، نقیبالحلقه نظارت بر حضور و غیاب سربازان را برعهده داشت. همچنین موظف بود سربازان حلقه را به هنگام احضار از سوی سلطان یا فرمانده، نزد وی حاضر گرداند (رجوع کنید به مقریزی، 1325، ج 3، ص 354؛ ابنشاهین، ص 116).علاوه بر سپاه مرکزیِ تحت فرمان سلطان در مصر و شام، نایبان ایالات گوناگون نیز تعداد مشخصی سرباز حلقه در خدمت داشتند (ابنشاهین، ص 133ـ135)، چنانکه نایباسکندریه، دویست سربازِ حلقه در خدمت داشت که به اجنادالمِأتَین مشهور بودند (رجوع کنید به قلقشندی، ج 4، ص 63؛ قس ابنشاهین، ص 134؛ نیز رجوع کنید به نایب*).در دوره ممالیک، طبقه اول سپاه، یعنی ممالیک سلطانی، در مصر و بیشتر در قاهره مستقر بودند و در شام پایگاهی نداشتند. به همین سبب، در نبود ایشان، واحد حلقه مهمترین رکن تشکیل دهنده سپاه مملوکی در شام شده بود (رجوع کنید به عرینی، ص 165؛ د. اسلام، همانجا). همچنین برای سربازان حلقه امکان دستیابی به مناصب کشوری در شام بیش از مصر وجود داشت که گاه به عنوان حاجب*، مهماندار*، استاددار* و مسئول مراکز برید* تعیین میشدند (رجوع کنید به قلقشندی، ج 4، ص 186ـ 187؛ ابنتغریبردی، 1383ـ1392، ج 15، ص 438ـ439).در دوره ممالیک، علاوه بر حقوق و مواجب مقرر و عطایایی مانند اسب و غذا و لباس، به اجنادالحلقه اقطاع ارضی نیز تعلق میگرفت (رجوع کنید به مقریزی، 1325، ج 3، ص 351ـ352؛ ابنتغری بردی، 1383ـ1392، ج 7، ص 160ـ161، ج 14، ص 70؛ نیز رجوع کنید به سطور بعد). اقطاعِ مقدّمانِ حلقه، معادل 500، 1 دینار و اقطاع سربازان حلقه 250 دینار بود (قلقشندی، ج 4، ص50؛ مقریزی، 1325، ج 3، ص 351). در کل، مقدار دَه قیراط از زمینهای مصر به اجنادالحلقه تعلق داشت (رجوع کنید به مقریزی، 1418، ج 2، ص 290؛ ابنتغری بردی، 1383ـ1392، ج 8، ص 92). این قوانینِ اقطاع تا اواخر قرن هفتم رواج داشت تا اینکه در 697، در زمان منصور حسامالدین لاچین (حک : 696ـ697)، با وضع قوانین جدیدی در اقطاع ــکه در منابع، سنّتِ «روک*» نامیده شده است ــ اراضی اقطاعی از نو مساحی شد و مقدار اقطاعات تغییر کرد. همچنین وارثان سپاهیان از تملک اقطاعات به طور کلی محروم شدند (رجوع کنید به مقریزی، 1418، ج 2، ص 289ـ290؛ ابنتغری بردی، 1383ـ 1392، ج 8، ص 90ـ95؛ برای اطلاع بیشتر رجوع کنید به اقطاع*). این قوانین جدید ــکه از 715 در دوره سومِ حکومتِ ناصر محمدبن قلاوون (709ـ742) با دقت بیشتری اجرا شد و به همین سبب به روکِ ناصری نیز شهرت داردــ این امکان را برای سلطان فراهم میآورد تا در مواقع نیاز، زمینهای اقطاعی را از دارندگان اقطاع بستاند و به افراد دیگر واگذار کند (رجوع کنید به مقریزی، 1325، ج 3، ص 353؛ عرینی، ص 171). براساس نظام جدید، مقدار اقطاع هر سربازِ حلقه بسیار کاهش یافت (رجوع کنید به مقریزی، 1325، ج 3، ص 355؛ همو، 1418، ج 2، ص 291) و در میان اجنادحلقه نارضایی بسیاری بهوجود آورد. چنانکه مورخان، این نظام جدید اقطاعی را عامل بسیار مهمی در تضعیف سپاه مملوکی و در نهایت زوال دولت قلمداد کردهاند (رجوع کنید به مقریزی،1418، همانجا؛ ابنتغری بردی، 1383ـ1392، ج 8، ص 93ـ 95). نارضایی از درآمد کم زمینهای اقطاعی باعث شد که فروش زمینها و واگذاری امتیاز آن به افراد غیرنظامی در میان اجناد حلقه رواج یابد و این وضع در دولت دوم ممالیک (ممالیک برجی) تا آنجا پیش رفت که دیوان مستقلی به نام دیوان البَذْل/ دیوان البَدَل، برای رسیدگی به مبادلات اقطاعات، تأسیس شد (رجوع کنید به مقریزی، 1325، ج3، ص356؛ ابنتغری بردی، 1383ـ 1392، ج 11، ص 292، ج 14، ص 71؛ همو، 1984، ج 2، ص 461). در نتیجه طبقات غیرنظامی (مانند صنعتگران و صاحبانِ مشاغل عمومی مانند خیاطان و بازاریان، و صاحبان برخی مناصب دیوانی)، با خرید اقطاعات در فهرست دیوان جیش و در زمره اجنادالحلقه محسوب شدند (مقریزی، 1325، ج 3، ص 355). در نتیجه تا پایان قرن هشتم، حلقه عملا اهمیت خود را به عنوان واحد نظامی از دست داد. مؤید ابوالنصر شیخ محمودی (حک : 815ـ824) هم که کوشید، با سامان دادن دوباره به وضع اقطاعات، اجناد حلقه را بار دیگر قوّت بخشد و نظم و اقتدار را به سپاه مملوکی بازگرداند، توفیق چندانی در جلوگیری از زوال حلقه نیافت تا آنجا که در پایان دوره ممالیک، بهتدریج طبقه اولادالناس ــ که یکی از واحدهای فرعی تشکیلدهنده حلقه بودــ جای حلقه را در تشکیلات سپاه گرفت (رجوع کنید به د. اسلام، همانجا؛ ایالون، ص 64ـ65).منابع: ابناثیر؛ ابنتغریبردی، المنهل الصافی، ج 2، چاپ محمد محمدامین، قاهره 1984؛ همو، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهره، قاهره ?] 1383[ـ1392/ ?] 1963[ـ1972؛ ابنشاهین، کتاب زبدة کشفالممالک، چاپ پل راوس، پاریس 1894، چاپ افست قاهره 1988؛ ابنشداد، النوادر السلطانیة و المحاسن الیوسفیة، او، سیرة صلاحالدین، چاپ جمالالدین شیال، ]مصر[ 1964؛ عبدالرحمانبن اسماعیل ابوشامه، الروضتین فی اخبار الدولتین النوریة و الصلاحیة، چاپ ابراهیم زیبق، بیروت 1418/1997؛ بیبرس منصوری، کتاب التحفة الملوکیّة فی الدّولة الترکیّة، چاپ عبدالحمید صالح حمدان، قاهره 1407/1987؛ عصام شبارو، السلاطین فی المشرقالعربی: معالم دورهم السیاسی و الحضاری، الممالیک (648ـ923ه / 1250ـ 1517م)، بیروت 1994؛ شمسالدین شجاعی، تاریخالملک الناصر محمدبن قلاوون الصالحی و اولاده، قسم 1، حققته و ترجمته الی الالمانیة برباره شیفر، ویسبادن 1398/ 1978؛ سیدالباز عرینی، الممالیک، بیروت ?] 1386/ 1967[؛ قلقشندی؛ محسن محمد حسین، الجیش الایوبی فی عهد صلاحالدین، بیروت 1406/ 1986؛ احمدبن علی مقریزی، السلوک لمعرفة دول الملوک، چاپ محمد عبدالقادر عطا، بیروت 1418/1997؛ همو، کتاب الخطط المقریزیة، ج 3، مصر 1325؛David Ayalon, Gunpowder and firearms in the Mamluk kingdom: a challenge to a mediaeval society, Guildford [c 1978]; EI2, s.v. Halka" (by D. Ayalon); A. N. Poliak, Feudalism in Egypt, Syria, Palestine, and the Lebanon: 1250-1900, Philadelphia 1977.