حلبی، نورالدین علیبن ابراهیم، مورخ، ادیب، فقیه و عالم علوم عقلی و نقلی و خصوصاً حدیث و تفسیر و تصوف در سده یازدهم. به گفته محبی (ج 3، ص 122)، وی به نورالدینبن برهانالدین حلبی قاهری شافعی معروف بود، اما مدرس تبریزی (ج 2، ص 64) لقب وی و پدرش را برهانالدین ذکرکرده است. نورالدین در 975 در مصر به دنیا آمد، اما از لقبش چنین برمیآید که اصالتاً اهل حلب بوده است (محبی، همانجا؛ کتانی، ج 1، ص 344). محبی در خلاصةالاثر (همانجا) از وی با القابی چون امام کبیر، اجلّ اَعلامِ مشایخ، علامه زمان، دریای بیکرانه و علامه جلیلالقدر یاد کرده است. بسیاری از طالبان علم نزد حلبی میرفتند و از محضرش بهره میبردند. در عینحال، وی در میان مردم به حسن خلق و حلم شهرت داشت و شوخطبع بود (همانجا).حلبی سالها ملازم شمس رَمْلی بود و از وی روایت کرد. همچنین، نزد استادانی تلمذ کرد که برخی شافعیمذهب بودند، همچون محمد بکری، محمد میمونی، و نیز استادانی از سایر مذاهب نظیر امام علیبن غانم مَقْدسی حنفی، سالم سَنْهوری* مالکی، محمدبن ترجمان حنفی، محمد زَفْزاف حنفی، و عبدالمجید خَلیفه حنفی (همان، ج 3، ص 122ـ123؛ کتانی، همانجا).حلبی دارای رتبه اجتهاد در مذهب و مجوز صدور فتوا (محبی، ج 3، ص 122) و از استادان و مشایخ مدرسه صلاحیه مصر بود. این مدرسه را سرآمد مدارس مجاور مرقد امام شافعی در قاهره خواندهاند (همان، ج 3، ص 124). او شاگردان بسیاری تربیت کرد که از آنجمله شَبْرامَلَّسی* و محمد وسیمی بودند (همان، ج 3، ص 123). حلبی در آخر شعبان 1044 در قاهره وفات یافت و در مقبره «مجاورین» دفن شد (محبی، ج 3، ص 124؛ کتانی، همانجا؛ قمی، ص 143).مورخان آثار بسیاری به حلبی نسبت دادهاند. سرکیس (ج 1، ستون 787) وی را دارای پنجاه تألیف دانسته است. بهروایتی، وی حدود چهل کتاب در علوم گوناگون نگاشته است (حلبی، 1417، مقدمه مصحح، ص ک، نیز رجوع کنید به همان، مقدمه مصحح، ص 51ـ53). وی تمام کتابهایش را وقف شیخ سلطان مزّاحی کرد، که برای حلبی احترام بسیاری قائل بود (محبی، ج 3، ص 122). مشهورترین اثر حلبی، انسانالعیون فی سیرةالامین المأمون، مشهور به «السیرةالحلبیة»، است (رجوع کنید به حاجیخلیفه، ج 1، ستون 180؛ محبی، ج 3، ص 123؛ سرکیس، ج 1، ستون 786ـ787؛ قمی، ص 143). این کتاب در زمان تألیف برای حلبی شهرت بسیاری به همراه آورد و از آن استقبال فراوان شد (محبی، همانجا).به گفته مدرس تبریزی (ج 2، ص 65)، حلبی دو کتاب به نام انسانالعیون داشته که یکی همان اثر معروف به السیرةالحلبیة بوده که در مصر به چاپ رسیده و دیگری انسانالعیون فی سیرةالنبی المأمون، مشهور به «السیرةالنبویة»، که هنوز چاپ نشده است. حلبی هنگام نوشتن این سیره، به دو کتاب السیرةالشامیة اثر محمدبن یوسف شامی صالحی و عیونالاثر ابوالفتح ابن سیدالناس نظر داشته است. بهگفته وی، دو اثر یاد شده حسنات بسیاری دارند ولی اطاله کلام در اولی و وجود برخی واژههای دیرفهم در دومی، او را بر آن داشته تا با خلاصه کردن آنها و افزودن مطالبی، کتاب مستقلی به وجود آورد (محبی، همانجا؛ سرکیس، ج 1، ستون 787؛ حلبی، 1422، ج 1، مقدمه خلیلی، ص 3). علاوه بر آنها، به توصیه شیخ ابیالمواهب محمدالبکری (حاجیخلیفه؛ حلبی، همانجاها)، در کتاب خود قسمتی از ابیات قصیده برده شرفالدین بوصیری*، و قصیده تائیه سُبکی از دیوان مشهور به بشریاللبیب بذکرالحبیب، را تضمین کرده است (حلبی، 1422، ج 1، ص 7).یکی دیگر از آثار حلبی، سیرةالسید احمد البدوی، مشهور به النصیحةالعلویة فی بیان حسن طریقة السادةالاحمدیة، است که در قاهره بهچاپ رسیده است. این کتاب درباره زندگی احمدبن علی بدوی*، بنیانگذار طریقه احمدیه، است. حلبی (1417، ص 73) انگیزه تألیف این کتاب را برشمردن محاسن این طریقه و آگاهی دادن از برخی عادات سادات صوفیه، ذکر کرده است.حلبی آثار دیگری هم داشته است، از جمله: حاشیه بر شرح المَنهَج قاضی زکریا؛ حاشیه بر شرحالمِنهاج جلال محلی؛ حاشیه بر شرحالورقات، اثر دیگر جلال محلی؛ حاشیه بر شرح الورقات ابن امام کاملیه؛ حاشیه بر شرح تعریف سعد؛ شرح بر اربعین نوویه؛ شرح الشمایل النبویة، که به پایان نرسید و الوفالشرح شمائل المصطفی نامیده شد؛ حسن التبیین لما وقع فی معراجالشیخ نجمالدین؛ الفجرالمنیر بمولدالبشیرالنذیر؛ شرح لیلةالنصف من شعبان؛ شرح علیالبُردة؛ شرح علی المنفرجة؛ که خلاصهای است از المزهر سیوطی در لغت؛ حاشیه بر شرحالقُطر فاکهی؛ حاشیه بر مطالع البُدور فی الجمع بینالقطر و الشَندور؛ الفوائدالعَلویة بشرح شرحالازهریة؛ غایةالاحسان بوصف منلقیهُ منابناء الزمان؛ الجامعالازهر لما تفرق من مُلَح الشیخالاکبر؛ النفحة العلویة من الاجوبة الحلبیة؛ اللطائف من عوارفالمعارف؛ الطوارالمنقوش فی اوصاف الحبوش؛ صَبابة الصبابة؛ انقاذ المُهَج ]فی [بمختصرالفرج؛ متن فیالتصریف؛ حَناتالوَحَنات النَواضر منالوجوه والنظائر؛ قطعة لطیفة علی الجامعالصغیر؛ شرح بر شرح البَسمَله قاضی زکریا، که به خیرالکلام علیالبسمله و الحمدله شیخالاسلام معروف است؛ تألیف مطلبی بر مقدمه تفسیر بیضاوی؛ رسالهای در تصوف؛ و دُخانالتَبْغْ (محبی، ج 3، ص 123ـ124؛ بغدادی، هدیةالعارفین، ج 1، ستون 755ـ756؛ همو، ایضاحالمکنون، ج 1، ستون 104، 135 و جاهای دیگر؛مدرس تبریزی، ج 2، ص 65). دو کتابِ عقدالمرجان فیما یتعلق بالجان و حاشیه بر معراج النجمالغیطی به وی نسبت داده شده است (رجوع کنید به کتانی، ج 1، ص 344؛ زرکلی، ج 4، ص 252؛ حلبی، 1417، مقدمه احمد عزالدین عبداللّه، ص 53).منابع: اسماعیل بغدادی، ایضاح المکنون، ج 1، در حاجیخلیفه، ج 3؛ همو، هدیةالعارفین، ج 1، در همان، ج 5؛ حاجیخلیفه؛ علیبن ابراهیم حلبی، السیرةالحلبیة، چاپ عبداللّه محمد خلیلی، بیروت 1422/2002؛ همو، سیرةالسید احمد البدوی و هو الکتابالمسمی بالنصیحة العلویة فی بیان حسن طریقة السادةالاحمدیة، چاپ احمد عزالدین عبداللّه، ]قاهره[ 1417/1997؛ خیرالدین زرکلی، الاعلام، بیروت 1984؛ یوسفالیان سرکیس، معجمالمطبوعات العربیّة والمعرّبة، قاهره 1346/1928، چاپ افست قم 1410؛ عباس قمی، هدیةالاحباب فی ذکر المعروف بالکنی و الالقاب و الانساب، تهران 1363ش؛ محمد عبدالحیبن عبدالکبیر کتانی، فهرس الفهارس و الأثبات، چاپ احسان عباس، بیروت 1402/1982؛ محمدامینبن فضلاللّه محبی، خلاصة الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، بیروت: دارصادر، ]بیتا.[؛ محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانةالادب، تهران 1374ش.