حَلَبی، ابوالصَّلاح تقیبن نجم، فقیه و متکلم امامی قرن چهارم و پنجم. در 374 در حلب به دنیا آمد (ابنحجر عسقلانی، ج 2، ص 71). در پارهای منابع (رجوع کنید به امین، ج 3، ص 634؛ مدرستبریزی، ج 7، ص 161)، تاریخ تولد او 347 ذکر شده که احتمالا ناشی از تصحیف است (نیز رجوع کنید به ابوالصلاح حلبی، 1362ش، مقدمه استادی، ص 5). وی ظاهرآ فراگیری علم را در زادگاه خود آغاز کرده است (رجوع کنید به ذهبی، ج 9، ص 689). نام او را بیشتر شرححالنگاران تقی و برخی تقیالدین ذکر کردهاند، همچنانکه نام پدرش نجم و نجمالدین ثبت شده است (رجوع کنید به ابوالصلاح حلبی، 1375ش، مقدمه تبریزیان حسون، ص 15ـ16). ابنحجر عسقلانی (همانجا)، به اشتباه، نام پدر او را عمر ذکر کرده است.ابوالصلاح حلبی به بغداد رفت و در آنجا نزد سید مرتضی علمالهدی* درس خواند و در زمره شاگردان مبرِّز او قرار گرفت، چنانکه بعدها سیدمرتضی پاسخ استفتائات مردم حلب را به وی احاله میداد و حلبی نماینده او در حلب به شمار میرفت (منتجبالدین رازی، ص 44؛ ابنشهر آشوب، ص 29؛ مجلسی، ج 105، ص 158ـ159). استاد دیگر او شیخ طوسی* بود که در کتاب رجال (ص 457) حلبی را از شاگردان خود به شمار آورده است. برخی حمزة بن عبدالعزیز سلار* دیلمی را نیز جزو استادان او ذکر کردهاند (رجوع کنید به طریحی، ذیل «سلر»؛ کاظمی تستری، ص 8).ابوالصلاح، پس از فراگیری فقه و علوم دیگر، به حلب بازگشت و به تدریس پرداخت. در حوزه درس او شاگردان بسیاری پرورش یافتند. برخی از شاگردان و راویان حدیث از او عبارتاند از: ثابتبن اسلم حلبی*، که پس از وفات حلبی بر جای او نشست؛ قاضی عبدالعزیز ابنبرّاج*؛ عبدالرحمانبن احمد مفید نیشابوری؛ محمدبن علی کراجکی*؛ و ابومحمد ریحانبن عبداللّه حبشی (ابنحجر عسقلانی، ج 5، ص 300؛ حرّ عاملی، قسم 2، ص 120، 152؛ افندی اصفهانی، ج 4، ص 268؛ برای دیگر شاگردان او رجوع کنید به ابوالصلاح حلبی، 1362ش، همان مقدمه، ص 15ـ18).دیدگاههای فقهی حلبی تا حد زیادی نزدیک به مکتب بغداد و متأثر از آرای استادش سید مرتضی است، از جمله در مورد حجت نبودن خبر واحد (رجوع کنید به ابوالصلاح حلبی، 1362ش، ص 511). با این همه، آرای آن دو با یکدیگر اختلافاتی دارند که ابوالفتح کراجکی در غایةالانصاف فی مسائلالخلاف بدانها پرداخته و عمدتآ از نظر سیدمرتضی دفاع کرده است (رجوع کنید به نوری، ج 3، ص 129). هر چند آرای فقهی حلبی در هر مسئله کمتر با دیدگاه مشهور ناسازگار است، در پارهای موارد وی با نظر مشهور به مخالفت برخاسته است (برای نمونه رجوع کنید به ابنادریس حلّی، ج 1، ص 490؛ علامه حلّی، ج 1، ص 366، ج 4، ص 83، ج 5، ص 200، 367، ج 9، ص 74). بر طبق دیدگاه حلبی (1362ش، ص 421ـ423)، منصب قضا تنها در صلاحیت امامان معصوم و نایبان آنهاست و کسانی که به نیابت از امام معصوم عهدهدار امر قضا میشوند، باید ویژگیهایی مانند عقل، بصیرت، وَرَع، عدالت، بردباری و قصد و تصمیم جدّی در اجرای احکام داشته باشند. بر این اساس، پذیرش تولی قضاوت، حتی اگر از جانب حاکمی ستمگر پیشنهاد شود، بر واجدان شرایط، جایز بلکه واجب است، زیرا در واقع آنان نایب امام به شمار میروند نه نماینده حاکم.حلبی را ــ که سرآمد عالمان شام بودــ به وثاقت، زهد، قناعت، و مهارت داشتن در طب و فقه ستودهاند. او در 447 در مسیر بازگشت از سفر حج، در رَمله فلسطین وفات یافت (رجوع کنید به منتجبالدین رازی؛ ابنشهرآشوب؛ ذهبی، همانجاها؛ قس ابنحجر عسقلانی، همانجا، که محل وفات را حلب دانسته است).شماری از آثار متعدد فقهی و کلامی حلبی برجامانده است. مهمترین و مشهورترین اثر او کتاب الکافی فی الفقه است که یک دوره فقه جامع و در بردارنده پارهای مباحث کلامی است. او در این اثر ابتدا شقوق مختلف هر مسئله را به اجمال و سپس بهتفصیل بررسی کرده و نظر خود را (گاه با استناد به ادلّه) بیان داشته است. فقهای شیعه به کتاب الکافی بسیار استناد کرده و آن را ستودهاند، از جمله ابنادریس حلّی (ج 2، ص 449) آن را تألیفی نیکو و محققانه خوانده است. این اثر، بر پایه نوزده نسخه خطی (رجوع کنید به ابوالصلاح حلبی، 1362ش، همان مقدمه، ص 25ـ 26)، تصحیح و در 1362ش در اصفهان چاپ شد.تألیف دیگر حلبی، تقریبالمعارف، شامل مباحث کلامی، به ویژه توحید و نبوت و امامت و عدل، است. از ویژگیهای این اثر استفاده از منابعی است که امروزه در دسترس نیستند، مانند تاریخ ثقفی و تاریخ واقدی. حلبی در این کتاب به پارهای مباحث ابتکاری پرداخته که تا عصر او مطرح نبوده است، از جمله موضوع تکلیف، مباحث گوناگون درباره امامت با استناد به قرآن و احادیث و مباحث مرتبط با وجود امام عصر عجلاللّه تعالیفرجه (رجوع کنید به ابوالصلاح حلبی، 1375ش، همان مقدمه، ص 48ـ 51). این کتاب از منابع علامه مجلسی در تألیفِ بحارالانوار بوده است (رجوع کنید به ج 1، ص 20، 38). شیخ حرّ عاملی (قسم 2، ص 46) نیز آن را ستوده است. این اثر، براساس تنها نسخه خطی موجود، دو بار (قم 1363ش؛ قم 1375ش)، با تفاوتهایی چاپ شده است. آثار متعدد دیگری نیز نوشته حلبی یا منسوب به او هستند، از جمله البدایة فی الفقه، العمدة و اللوامع هر دو در فقه، الکافیة، الشافیة، شرح بر الذخیره سیّدِمرتضی، شُبَهالملاحدة، منتخبالمعارف، المعراج (در حدیث) و البرهان علی ثبوت الایمان (رجوع کنید به ابنشهرآشوب، همانجا؛ دیلمی، ص 44ـ58؛ آقابزرگ طهرانی، ج 21، ص 224، ج 22، ص 435، ج 26، ص 96ـ97؛ ابوالصلاح حلبی، 1375ش، همان مقدمه، ص 37ـ41؛ برای فهرست آثار او رجوع کنید به ابوالصلاح حلبی، 1362ش، همان مقدمه، ص 19ـ22).منابع: آقابزرگ طهرانی؛ ابنادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم 1410ـ1411؛ ابنحجر عسقلانی، لسانالمیزان، حیدرآباد، دکن 1329ـ1331، چاپ افست بیروت 1390/1971؛ ابنشهرآشوب، کتاب معالمالعلماء، چاپ عباس اقبال آشتیانی، تهران 1353؛ ابوالصلاح حلبی، تقریبالمعارف، چاپ فارس تبریزیان حسون، ]قم[ 1375ش؛ همو، الکافی فی الفقه، چاپ رضا استادی، اصفهان ?] 1362ش[؛ عبداللّهبن عیسی افندیاصفهانی، ریاضالعلماء و حیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم 1401ـ ؛ امین؛ حرّ عاملی، املالآمل، چاپ احمد حسینی، بغداد ?] 1385[، چاپ افست قم 1362ش؛ حسنبن علی دیلمی، اعلامالدین فی صفات المؤمنین، قم 1414؛ ذهبی؛ فخرالدینبن محمد طریحی، مجمعالبحرین، چاپ احمد حسینی، تهران 1362ش؛ محمدبن حسن طوسی، رجالالطوسی، نجف 1380/1961، چاپ افست قم ]بیتا.[؛ حسنبن یوسف علامه حلّی، مختلف الشیعة فی احکام الشریعة، قم 1412ـ1420؛ اسداللّهبن اسماعیل کاظمی تستری، مقابس الانوار و نفایس الأسرار فی احکام النبی المختار و عترته الاطهار، قم ]آلالبیت، بیتا.[؛ مجلسی؛ محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران 1369ش؛ علیبن عبیداللّه منتجبالدین رازی، الفهرست، چاپ جلالالدین محدث ارموی، قم 1366ش؛ حسینبن محمدتقی نوری، خاتمة مستدرک الوسائل، قم 1415ـ1420.