چاشنی گیر

معرف

عنوان‌ صاحب‌منصبی‌ در دربار برخی‌ از سلاطین‌ مسلمان‌ که‌ وظیفه چشیدن‌ غذای‌ سلطان‌ را برای‌ اطمینان‌ یافتن‌ از زهرآلود نبودن‌ آن‌ برعهده‌ داشت‌
متن
چاشنی‌گیر، عنوان‌ صاحب‌منصبی‌ در دربار برخی‌ از سلاطین‌ مسلمان‌ که‌ وظیفه چشیدن‌ غذای‌ سلطان‌ را برای‌ اطمینان‌ یافتن‌ از زهرآلود نبودن‌ آن‌ برعهده‌ داشت‌. با آنکه‌ ضرورت‌ به‌کارگیری‌ چنین‌ کارکنانی‌ در دستگاههای‌ سلطنتی‌ باید به‌ زمانهای‌ بسیار قدیم‌ برسد، در منابع‌ مکتوب‌ گزارشی‌ از وجود چنین‌ سِمتی‌ پیش‌ از دوره سلجوقی‌ دیده‌ نمی‌شود (در تاریخ‌ بیهقی‌ ( ص‌ 527 ) به‌ ارتقای‌ یک‌ تن‌ از غلام‌بچگان‌ بسیار خوبروی‌ محمد، پسر سلطان‌ محمود غزنوی‌، به‌ «چاشنی‌ گرفتن‌ و ساقی‌گری‌ کردن‌» تصریح‌ شده‌ است‌). از عبارات‌ سیاست‌نامه، قدیم‌ترین‌ اثر فارسی‌ که‌ به‌ این‌ منصب‌ اشاره‌ دارد، برمی‌آید که‌ چاشنی‌گیر از خواص‌ سلطان‌ محسوب‌ می‌شده‌ و اهمیتی‌ در ردیف‌ «سلاح‌دار» و «آب‌دار» داشته‌ است‌ (رجوع کنید به نظام‌الملک‌، ص‌ 159ـ160؛ قس‌ د. ایرانیکا ، ذیل‌ مادّه‌).با توجه‌ به‌ تفاوتهای‌ نظام‌ اداری‌ و سازمانی‌ حکومتها، محدوده‌ و چند و چونِ وظایف‌ چاشنی‌گیر و حتی‌ عنوان‌ آن‌ نیز در دوره‌ها و سرزمینهای‌ گوناگون‌ تفاوتهایی‌ داشته‌ است‌. گاه‌ علاوه‌ بر چاشنی‌گیری‌ وظایف‌ دیگری‌ نیز برعهده چاشنی‌گیر نهاده‌ می‌شد و گاه‌ نیز این‌ وظیفه‌ در شمار مسئولیتهای‌ مناصب‌ دیگر قرار می‌گرفت‌. مثلاً این‌ وظیفه‌ را در ایران‌ در عصر ایلخانان‌، بکاول‌ و در عصر صفوی‌، توشمال‌باشی‌، در کنار سایر مسئولیتهای‌ خود برعهده‌ داشتند (رجوع کنید به بکاول‌ *؛ توشمال‌*). در هند دوره اسلامی‌ نیز واژه‌های‌ «چاشنی‌گیر» و «خوانسالار» (رئیس‌ آشپزخانه سلطنتی‌) در کنار هم‌ و حتی‌ مرادف‌ یکدیگر به‌کار می‌رفته‌ و ظاهراً صاحبان‌ این‌ مناصب‌، وظایفی‌ همسان‌ داشته‌اند، از قبیل‌ تهیه غذا، پذیرایی‌ از مهمانان‌ شاه‌، و چشیدن‌ غذای‌ سلطان‌ برای‌ اطمینان‌ از مسموم‌ نبودن‌ آن‌ (رجوع کنید به ابن‌بطوطه‌، ج‌ 2، ص‌ 508؛ صاعدی‌ شیرازی‌، ص‌ 156، 241؛ فقی‌، ص‌ 175).ظاهراً این‌ منصب‌، که‌ سابقه‌اش‌ به‌ عصر ترکان‌ سلجوقی‌ می‌رسد، بیشتر از همه‌ در بین‌ سلسله‌های‌ ترک‌ مسلمان‌، چون‌ سلاجقه آناطولی‌، ممالیک‌ مصر، عثمانیان‌ و صفویان‌ رواج‌ داشت‌، اما آگاهی‌ ما در باب‌ وصف‌ دقیق‌ترِ این‌ منصب‌ مربوط‌ به‌ عصر ممالیک‌ و عثمانیان‌ می‌شود. در میان‌ این‌ سلسله‌ها گاه‌ شماری‌ از چاشنی‌گیرها به‌ مأموریتهای‌ مهمی‌ فرستاده‌ می‌شدند یا به‌ مقامات‌ بسیار بالایی‌، حتی‌ وزارت‌ و پادشاهی‌، می‌رسیدند (رجوع کنید به قلقشندی‌،1980، ج‌ 2، ص‌ 125؛ اسکندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 171، 537؛ لطفی‌پاشا، ص‌ 178؛ خطیب‌، ص‌ 118؛ نیز رجوع کنید به توشمال‌*)، البته‌ این‌ کامیابیها ناشی‌ از قابلیتهای‌ شخصی‌ آنان‌ و هم‌ حاصل‌ اعتماد بسیار سلطان‌ بدیشان‌ بوده‌ است‌.ظاهراً در مصر مملوکی‌ چاشنی‌گیران‌ در ذیل‌ مجموعه کارکنان‌ «استاداریه‌» (نظارت‌ کل‌ بر امور بیوتات‌ سلطنتی‌) خدمت‌ می‌کردند. چاشنی‌گیر با «استادار صحبت‌» (متولی‌ امور آشپزخانه‌) در کار تهیه‌ و آماده‌ کردن‌ سفره غذای‌ سلطان‌ همکاری‌ می‌کرد و هنگامی‌ که‌ سلطان‌ بر سر سفره‌ می‌نشست‌، چاشنی‌گیر و استادار صحبت‌، پیوسته‌ در کنار سفره‌ ایستاده‌، اوامر سلطان‌ را اجابت‌ می‌کردند (رجوع کنید به ابن‌فضل‌اللّه‌ عمری‌، سفر 3، ص‌ 455؛ قلقشندی‌، 1383، ج‌ 4، ص‌20ـ21، ج‌ 5، ص‌460؛ برای‌ رتبه نظامی‌ چاشنی‌گیران‌ در دستگاه‌ ممالیک‌ رجوع کنید به همانجاها).در دوره عثمانی‌، در مجالس‌ رسمی‌، که‌ وزیران‌ و بزرگان‌ دولت‌ در آن‌ حاضر بودند، چاشنی‌گیرباشی‌ در رتبه پس‌ از صاحب‌منصبانی‌ چون‌ قپوچی‌باشی‌ (= امیرحاجبان‌) و میرآخور و جاقرباشی‌ (= شیرینی‌پزباشی‌) قرار داشت‌ (لطفی‌پاشا، ص‌ 182ـ183). همچنین‌ وی‌ جزو دوازده‌ صاحب‌منصبی‌ بود که‌ همواره‌ در رکاب‌ سلطان‌ در حرکت‌ بودند (هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 2، ص‌ 232؛ برای‌ اهمیت‌ چاشنی‌گیران‌ در تشکیلات‌ سلاجقه روم‌ و نیز جایگاه‌ آنها در رتبه‌بندیهای‌ اداری‌ و مالی‌ عثمانی‌ رجوع کنید به ابن‌بی‌بی‌، ج‌ 1، ص‌ 194، 206؛ محمد فاتح‌، ص‌ 6، 11، 15ـ16). در عین‌ حال‌ در همین‌ دوره‌ هم‌زمان‌ شاهد حضورِ صاحب‌منصبی‌ با عنوان‌ کیلارچی‌باشی‌ (سفره‌چی‌باشی‌) نیز هستیم‌ که‌ علاوه‌ بر مسئولیت‌ گستردن‌ سفره‌ و آوردن‌ غذای‌ سلطان‌، وظیفه چاشنی‌گیری‌ را نیز انجام‌ می‌داده‌ است‌. درواقع‌، وظایف‌ کیلارچی‌باشی‌ کاملاً همانند وظایف‌ خوانسالارباشی‌ در هند اسلامی‌ بوده‌ است‌. سفره‌چی‌باشی‌ در کنار سه‌ تن‌ از «آقایانِ» اندرونی‌ کاخ‌ سلطنتی‌ ادای‌ وظیفه‌ می‌کرد. یکی‌ از این‌ آقایان‌ «خزینه‌دارباشی‌» بود که‌ مانند چاشنی‌گیرباشی‌ در واقع‌ پیش‌مرگ‌ سلطان‌ به‌شمار می‌آمد. او فرش‌ و جانماز سلطان‌ را در مسجد می‌گسترد و پیش‌ از آن‌، دو بار خود را بر زمین‌ می‌انداخت‌ تا اگر خطری‌ در میان‌ باشد، به‌ او برسد و سلطان‌ به‌ سلامت‌ بماند (هامر ـ پورگشتال‌، ج‌ 2، ص‌ 232ـ233). این‌ تداخل‌ وظایف‌ را شاید بتوان‌ این‌گونه‌ توضیح‌ داد که‌ سفره‌چی‌باشی‌ در داخل‌ کاخ‌ سلطنتی‌، ولی‌ چاشنی‌گیرباشی‌ بیشتر در رکاب‌ سلطان‌ ادای‌ وظیفه‌ می‌کرد. هرچه‌ هست‌ هیچ‌گاه‌ چاشنی‌گیر، با وجودِ کیلارچی‌ که‌ وظایف‌ او را نیز انجام‌ می‌داد، از اعتبار نیفتاد و حتی‌ منصب‌ چاشنی‌گیری‌ چنان‌ تثبیت‌ شد که‌ در خانواده‌هایی‌ پشت‌ در پشت‌ به‌ ارث‌ می‌رسید (رجوع کنید به همان‌، ج‌ 1، ص‌ 495). تصریح‌ شده‌ است‌ که‌ گاه‌ وظایف‌ بیشتری‌ نیز برعهده چاشنی‌گیر نهاده‌ می‌شد. مثلاً در دوره سلیمان‌ اول‌، چاشنی‌گیرباشی‌، به‌ گونه‌ای‌، وظیفه مرتِّب‌ (راتبه‌دار) را نیز برعهده‌ داشت‌ و جای‌ نشستن‌ بزرگان‌ و صاحب‌منصبان‌ را بر گِرد خوان‌ سلطانی‌ تعیین‌ می‌کرد (رجوع کنید به همان‌، ج‌ 3، ص‌ 38).منابع‌: ابن‌بطوطه‌، رحله ابن‌بطوطه، چاپ‌ محمد عبدالمنعم‌ عریان‌، بیروت‌ 1407/1987؛ ابن بی‌بی‌، الاوامرالعلائیه فی‌الامورالعلائیه، ج‌ 1، چاپ‌ عکسی‌ از نسخه خطی‌ کتابخانه ایاصوفیه‌، ش‌ 2985، چاپ‌ عدنان‌ صادق‌ ارزی‌، آنکارا 1956؛ ابن‌فضل‌اللّه‌ عمری‌، مسالک ‌الابصار فی‌ ممالک‌الامصار، سفر 3،چاپ‌ احمد عبدالقادر شاذلی‌، ابوظبی‌ 1424/2003؛ اسکندر منشی‌؛ بیهقی‌؛ مصطفی‌ عبدالکریم‌ خطیب‌، معجم‌المصطلحات‌ و الالقاب‌التاریخیه، بیروت‌ 1417 /1997؛ احمدبن‌ عبداللّه‌ صاعدی‌ شیرازی‌، حدیقه السلاطین‌ قطبشاهی‌، چاپ‌ علی‌اصغر بلگرامی‌، حیدرآباد، دکن‌ 1961؛ عصام‌الدین‌ عبدالرؤف‌ فقی‌، بلاد الهند فی‌العصر الاءسلامی‌: منذ فجرالاسلام‌ حتی‌ الغز و التیموری‌، قاهره‌ 1980؛ احمدبن‌ علی‌ قلقشندی‌، صبح‌الاعشی‌ فی‌ صناعه الانشا، قاهره‌ 1331ـ 1338/1913ـ1920، چاپ‌ افست‌ 1383/ 1963؛ همو، مآثرالانافه فی‌ معالم‌الخلاقه، چاپ‌ عبدالستار احمد فراج‌، کویت‌ 1964، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ 1980؛ لطفی‌ پاشا، «قانون‌ الوزیرالاعظم‌ فی‌ خلافه بنی‌عثمان‌»، المشرق‌ ، سال‌ 14، ش‌ 3 (مارس‌ 1911)؛ حسن‌بن‌ علی‌ نظام‌الملک‌، سیرالملوک‌ ( سیاست‌نامه‌ )، چاپ‌ هیوبرت‌ دارک‌، تهران‌ 1372 ش‌؛EIr., "Casnigir" (by C. Edmund Bosworth); Joseph Von Hammer-Purgstall, Geschichte des osmanischen Reiches , Graz 1963; Muhammad Fatih, Sultan of the Turks, Kanunname-i Al-i Osman , ed. Abdulkadir Ozcan, Istanbul 2003.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 11
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده