چاتْلانقوش، نام میوه و گونهای از درخت بَن/ وَن/ ونه یا بَنه/ بِنه (پسته وحشی یا کوهی) با نام علمی پیستاسیا آتلانتیکا. بنه درخت کوچکی با رشد کُند از تیره سماقیان، و موسم گل آن اردیبهشت ـ خرداد است. از پوست درخت بنه، صمغ معروف سقز (در منابع قدیمی: عِلک الاَنباط) استخراج میشود (رجوع کنید به رازی، ج20، ص 304 به نقل از ابوجریح؛ ابوریحان بیرونی، ص 198؛ جرجانی، ص 145). صمغ و میوه آن مصارف خوراکی و دارویی دارد. از این گیاه گونهای رنگ قرمز نیز میگیرند (مهران، ذیل «بنه»).درخت بَنه از درختان قدیمی و بومی ایران است و در منابع نیز به وجود آن و استفاده از میوه آن اشاره شده است، از قبیل جمله معروف «چقدر این پارسیانِ بنهخوار شجاعند» (رجوع کنید به لاوفر، ص 247؛ قس ابریشمی، ص 26ـ27، که آن را بهمعنی «پستهخوار» دانسته است).پیستاسیا آتلانتیکا در فلات ایران سه زیرگونه به نامهای موتیکا، کوردیکا و کابولیکا دارد (رشینگر، ص 3ـ6؛ مظفریان، 1375 ش، ص 416؛ برای نامهای رایج آنها در نواحی مختلف ایران رجوع کنید به ثابتی، ص 515ـ516؛ کریمی، ص 580 ـ 581). رویشگاههای آنها از جزایر قناری و کشورهای ساحل دریای مدیترانه آغاز میشود و تا عراق، آناطولی، قفقاز، ایران، افغانستان و پاکستان ادامه مییابد (ثابتی، ص 515). در فلات ایران در بسیاری مناطق غرب، شمالغرب، جنوب، جنوبشرق، شرق و شمالشرق میرویند (رجوع کنید به رشینگر، همانجا؛ در ایران رجوع کنید به مظفریان، 1383 ش، ص 18ـ20؛ ثابتی، ص 515ـ 518).در منابع متقدم عربی، درخت بنه و میوه آن را بُطم (نامی سامی رجوع کنید به ابنمیمون، شرح مایرهوف، ش 66، ص 36؛ سلّوم، ص10، ش 1/46)، حبه الخضراء یا شجره الخضراء، و ضِرْوْ و زریعه البُطم نامیدهاند (دینوری، ج 3، ص 216؛ زهراوی، ج 2، ص 418؛ ابوالخیر اشبیلی، ج 1، ص 86، 155؛ حکیم مؤمن، ص 49،80؛ نیزرجوع کنید به بِلَخْضَر و همکاران، ص260). در ترجمه عربی سده سوم از کتاب الحشائشِ دیوسکوریدس (ص 71) واژه طرمینتش برای آن ذکر شده که معرّب T(((((((s، کهنترین شکل این واژه در یونانی، است (رجوع کنید به لیدل و اسکات، ذیل مادّه). جرجانی (همانجا) واژه فارسی آن را ونیزه ذکر کرده است (نیز رجوع کنید به ابوریحان بیرونی، ص 115). واژه ترکی چاتلانقوش، محرف واژه چاتلانقوز، به معنای غوزه تَرَکبرداشته، است (رجوع کنید به ارشادیفرد، ص 122؛ برای شکلهای مضبوط ترکی جز این دو رجوع کنید به دورفر، ج 3، ص 54).واژههای بُطم و حبه الخضراء در منابع عربی برای گونههای دیگری از پیستاسیا به کار رفته است، از جمله گونه خِنجُک/ خنجوک، مَصْطِکی و پیستاسیا تربینتوس، که در کشورهای عربی فراواناند (رجوع کنید به ابنعوّام، ج 2، ص 368؛ ابنمیمون، شرح مایرهوف،همانجا). دوگونه اخیر در رویشگاههای ایران وجود ندارد (رجوع کنید به قهرمان، ج 2، ص 352) و به همین دلیل در بسیاری از منابع، خواص و مصارف آنها خلط شده است.گیاه بان، بهرغم شباهت واژگانی با بَن، نوعی گز روغنی است و در کتابهای گیاهداروشناسی کهن نیز نام آن جداگانه ذکر شده است و نباید با بَن یکسان تلقی شود (رجوع کنید به مظفریان، 1375 ش، ص 353؛ قس ابریشمی، ص 13؛ نیز رجوع کنید به پان*).بنه عمدتاً درختی وحشی است و به این ویژگی آن در منابع نیز اشاره شده، از جمله در الفلاحه النبطیه (منسوب به ابنوحشیه، سده چهارم؛ ج 1، ص 159ـ160) آمده است که به دلیل سازگاری این درخت با زمین سخت و پرصخره و بینیازی آن به آبیاری زیاد، معمولاً در بستانها آن را نمیکاشتند و از انواع کوهستانی آن استفاده میکردند و درصورت کاشت، به آن کم آب میدادند (نیز رجوع کنید به رشیدالدین فضلاللّه، ص 48). همچنین ذکر شده است که این درخت خاک پیرامونش را تلخ (سمّی) میکند ( الفلاحه النبطیه، ج 1، ص160). به گفته ابنعوّام (ج 2، ص370)، گیاه مورْد ، که همواره در کنار آن میروید، تلخی خاک را از بین میبرد.برخی از گیاهداروشناسان قدیمی انواعی برای آن برشمردهاند، از جمله ابوالخیر(رجوع کنید به ابنعوّام، همانجا) پنج نوع و ابوالخیر اشبیلی (ج 2، ص 414) چهار نوع برای آن ذکر کردهاند. موفقبن علی هروی (سده پنجم؛ ص 54 ـ 55) بطم و حبه الخضراء را از هم جدا کرده و برای هریک خواصی برشمرده است. علیبن حسین انصاری شیرازی (متوفی 806؛ ص 111) آن را به دو نوعِ بَن و شاهبَن تقسیم کرده، بن را بطم و شاهبن را سقز نامیده، و ابوالقاسمبن محمد غسانی (ص 61ـ62) بطم را ضَرو بستانی (مزروع) دانسته است.طبیعت چاتلانقوش را گرم و خشک ذکر کرده (رجوع کنید به جرجانی؛ هروی، همانجاها؛ غسانی، ص 62) و برای آن خواص درمانی قائل بودهاند، از جمله کوبیدن چاتلانقوش و نوشیدن آن را با باده یا سرکه برای درمان نیش رطیل و دیگر جانوران سودمند میدانستند (رجوع کنید به دیوسکوریدس، همانجا؛ رازی، ج 20، ص 301؛ الفلاحه النبطیه، ج 1، ص 161؛ ابنسینا، ج 1، کتاب 2، ص 531؛ حکیم مؤمن، ص80). همچنین صمغ و روغن آن را برای درمان بیماریهای پوستی و نرمکردن و پزاندن و پاک کردن آماسها و درمان فلج و لقوه توصیه میکردند (رجوع کنید به رازی، ج 20، ص 302ـ305؛ اسحاقبن سلیمان اسرائیلی، ج 2، ص 252، 254؛ ابنسینا، ج 1، کتاب 2، ص530؛ جرجانی، همانجا؛ ابنبیطار، ج 1، ص 98؛ انطاکی،ج 1، ص 88 ـ89). عموماً خوردن آن را برای از بین بردن شهوت طعام مفید میدانستند (برای نمونه رجوع کنید به الفلاحه النبطیه، ج 1، ص 162؛ ابنسینا، همانجا؛ ابنجزّار، ص 117؛ حکیم مؤمن، همانجا).امروزه از پوست و برگ درخت بنه، به علت دارا بودن تانن زیاد و درنتیجه قابض بودن، برای درمان اسهالهای ساده استفاده میشود (زرگری، ج 1، ص 572 ـ573). این خاصیت آن را از قدیم میشناختند (رجوع کنید به ابنبیطار، همانجا، به نقل از جالینوس؛ رازی، ج 20، ص 301؛ هروی، ص 54). از چاتلانقوش در تهیه ترشی، مربا و حلوا و در آبدوغ استفاده میشده است (بسحاق اطعمه، ص 113؛ نوری، ج 2، ص 433؛ مهران، همانجا؛ رضائی، ص 99).شلیمر (ص 461) شیوههای سنّتی به دست آوردن صمغ از درخت بَنه را، به صورت جمعآوری آن در پای درخت یا کندن صمغ از روی درخت، و شیوه پاک کردن آن را در صورت آغشته شدنش به خاک و نخاله توضیح داده است (نیز رجوع کنید به پسته*).منابع: محمدحسن ابریشمی، پسته ایران: شناخت تاریخی، تهران 1373 ش؛ ابنبیطار؛ ابن جزّار، طبالفقراء و المساکین، چاپ وجیهه کاظم آلطعمه، تهران 1375 ش؛ ابنسینا؛ ابوالخیر اشبیلی، عمده الطبیب فی معرفه النبات، چاپ محمد عربی خطابی، بیروت 1995؛ ابوریحان بیرونی، الصیدنه؛ عادل ارشادی فرد، فرهنگ واژگان ترکی در زبان و ادبیات فارسی ، اردبیل 1379 ش؛ اسحاقبن سلیمان اسرائیلی، کتاب الاغذیه ، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه سلیمانیه، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت 1406/1986؛ علیبن حسین انصاری شیرازی، اختیارات بدیعی (قسمت مفردات)، چاپ محمدتقی میر، تهران 1371 ش؛ داوودبن عمرانطاکی، تذکره أولیالالباب [ و ] الجامع للعجب العُجاب، [قاهره] 1416/1996؛ احمدبن حلاّ ج بسحاق اطعمه، کلیات بُسحق اطعمه شیرازی ، چاپ منصور رستگار فسایی، تهران 1382 ش؛حبیباللّه ثابتی، جنگلها، درختان و درختچههای ایران، تهران 1355 ش؛ اسماعیلبن حسن جرجانی، ذخیره خوارزمشاهی، چاپ عکسی از نسخهای خطی، چاپ علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران 1355 ش؛ حکیم مؤمن؛ احمدبن داوود دینوری، کتاب النبات ، ج 3 و نیم اول ج 5، چاپ ب. لوین، ویسبادن 1974؛ دیوسکوریدس، هیولیالطب فی الحشائش و السموم ، ترجمه اِصْطِفَنبن بَسیل و اصلاح حنینبن اسحاق، چاپ سزار ا. دوبلر و الیاس تِرِس، تطوان 1952؛ محمدبن زکریا رازی، کتابالحاوی فیالطب ، حیدرآباد، دکن 1374ـ1390/ 1995ـ1971؛ رشیدالدین فضلاللّه، آثار و احیاء، چاپ منوچهر ستوده و ایرج فشار، تهران 1368 ش؛ جمال رضائی، واژهنامه گویش بیرجند، به اهتمام محمود رفیعی، تهران 1373 ش؛ علی زرگری، گیاهان داروئی، ج 1، تهران 1368 ش؛ خلفبن عباس زهراوی، التصریف لمن عجز عنالتألیف ، چاپ عکسی از نسخه خطی کتابخانه سلیمانیه استانبول، مجموعه بشیرآغا، ش 502، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت 1406/1986؛ محمد داود سلّوم، معجمالکلمات الاکَّدیه فیاللّغات الشرقیه القدیمه و الاغریقیه و اللاتینیه، بیروت 2003؛ ابوالقاسمبن محمد غسّانی، حدیقه الازهار فی ماهیه العُشب و العَقّار، چاپ محمد عربی خطّابی، بیروت 1410/1990؛ الفلاحه النبطیه، الترجمه المنحوله الی ابن وحشیه، چاپ توفیق فهد، دمشق 1993ـ 1998؛ احمد قهرمان، کوروموفیتهای ایران: سیستماتیک گیاهی ، ج 2، تهران 1372 ش؛ هادی کریمی، فرهنگ رستنیهای ایران: گیاهان، تهران 1381 ش؛ ولیاللّه مظفریان، درختان و درختچههای ایران ، تهران 1383 ش؛ همو، فرهنگ نامهای گیاهان ایران: لاتینی، انگلیسی، فارسی ، تهران 1375 ش؛ مصطفی مهران، فرهنگ علوم مواد غذایی، کشاورزی و منابع طبیعی ، تهران 1377 ش؛ محمدیوسف نوری، مفاتیح الارزاق، یا، کلید در گنجهای گهر ، ج 2، چاپ هوشنگ ساعدلو و مهدی قمینژاد، تهران 1381 ش؛ هروی؛Jamal Bellakhdar and Gisho Honda, and Wataru Miki, Herb drugs and herbalists in the Maghrib , Tokyo 1982; Gerhard Doerfer, Turkische und mongolische Elemente im Neupersischen , Wiesbaden 1963-1975; Ibn ـ Awwam, Le livre de l'agriculture d'Ibn-al-Awam (Kitab al-felahah) , tr. J.- J. Clement-Mullet, Paris 1864-1867, repr. Tunis 1983; Berthold Laufer, Sino-Iranica: Chinese contributions to the history of civilization in ancient Iran , Chicago 1919, repr. Taipei 1967; Henry George Liddell, Robert Scott, A Greek-English lexicon , Oxford 1977; Maimonides, Sarh asma al- ـ uqqar شرح أسماء العّار , (L'explication des noms de drogues) , un glossaire de matiere medicale..., tr. & ed. Max Meyerhof, Cairo 1940; Karl Heinz Rechinger, Anacardiaceae =) K. H. Rechinger, ed., Flora Iranica , no. 63), Graz 1969; J. L. Schlimmer, Terminologie medico-pharmaceutique: et anthropologiqe francaise- persane , litho. ed. Tehran 1874, typo. repr. Tehran 1970.