چاپ و چاپخانه (2)،چاپ و چاپخانه در جهان عرب. چاپ کلمات عربی با حروف متحرک در قرن دهم/ شانزدهم در اروپا ریشه گرفت و تکامل یافت. در واقع به منظور انتشار متون دینی مسیحی به زبانهای شرقی و بهویژه به زبان عربی، کاردینال فردیناندو مدیچی، به صوابدید پاپ گریگوری سیزدهم در 993/1585 به خاورشناسی به نام جووان باتیستا رایموندی مأموریت داد که مطبعه زبانهای خارجی مدیچی را تأسیس و سرپرستی کند. تا زمان مرگ رایموندی در 1023/1614، این چاپخانه، مجموعهای از آثار عربی را منتشر ساخت، از جمله ترجمه کتاب مقدس، ترجمه اناجیل چهارگانه ، قانون ابنسینا و نیز متن کتاب نزهه المشتاقِ ادریسی*.با این حال آثار متعددی به حروف عربی، ظاهراً در اوایل قرن دهم/ شانزدهم یا سال آخر قرن پانزدهم، قبل از آغاز به کارِ چاپخانه مدیچی به چاپ رسیدند. نخستین کتاب به حروف چاپی عربی احتمالاً قرآنی است که پاگانینو د پاگانینی آن را در ونیز (به اختلاف بین 905ـ937/ 1499ـ1530) به چاپ رساند. بسیاری از نویسندگان از این اثر سخن گفتهاند، ولی هیچ نمونهای از آن بر جای نمانده است، زیرا همه نسخههای آن را سوزاندند (رجوع کنید به نالینو، ص 1ـ12؛ [طناحی، ص 27]).قدیمترین متن چاپ عربی که به دست ما رسیده دعانامهای مسیحی به نام کتاب صَلاه السَّواعی یا ( گاهنمای مختصر ) است. این اثر را گرگوریا د گرگوری در 920/1514 به چاپ رساند [شیخو، ص 9].برخی دیگر از آثار چاپی اولیه اینهاست: ( مزمور ) چهار زبانه یونانی ـ عبری ـ عربی ـ کلدانی (جنوا 922/1516)؛ کتابی در نحو عربی با حروف تقریباً ناخوانا (پاریس 945/ 1538)؛ رسالهای مسیحی با عنوان عربی اعتقاد الامانه و عنوان لاتینی ( اعتقاد درست، اقرارِ موجز و صریح ) (رم 963/1556)؛( الفبای عربی ) اثر یاکوب کریشتمان، استاد زبان عربی در هایدلبرگ، با حروف کندهکاری شده روی چوب (نویشتات 990/1582)؛ کتاب البستان فی عجائب الارض و البلدان اثر مؤلفی ناشناخته به نام سَلامِشبن کُندُکْجی صالحی (ونیز 993 / 1585) [(برای فهرست برخی از آثار عربی چاپ شده در چاپخانههای اروپایی تا پایان قرن دوازدهم/ هجدهم رجوع کنید به همان، ص 9ـ15) ].لبنان. نخستین کشور عربی که در آن کتابی به زبان عربی بهچاپ رسید لبنان بود. این کتاب ظاهراً متن سریانی و عربی مزامیر است که در چاپخانه دیر قُزْحیا در 1019/1610[ در 260 صفحه] بهچاپ رسید. صفحات این کتاب دو ستون داشت که در سمت راست، متن سریانی و در سمت چپ، متن عربی به الفبای کَرشُونی [(برای اطلاع از این الفبای خاص سریانی که مسیحیان بینالنهرین برای کتابت عربی از آن استفاده میکردند رجوع کنید به د.اسلام، چاپ دوم، ذیل " "Karshuni )] آمده بود[(شیخو، ص 27ـ29؛ خلیل صابات، ص 34ـ37)]. چاپ چنین اثری دولت مستعجل بود [(در باره سرنوشت مطبعه دیر قُزحیا و تأسیس مجدد چاپخانهای در این دیر در اوایل قرن سیزدهم/ نوزدهم رجوع کنید به شیخو، ص30ـ32؛ خلیل صابات، ص 43)]. پس از سپری شدن بیش از یک قرن و اقدامات ناموفق بسیار، سرانجام، شَمّاس عبداللّه زاخِر در تجربه دوم خود در کار حروفچینی (تجربه اول او در حلب صورت گرفت)، در 1147/ 1734 چاپخانهای را در صومعه مار یوحنا الصابِغْ تأسیس کرد [(خلیل صابات، ص 37ـ42)]. پس از آن نیز چاپخانههای دیگری، البته صرفاً در میان جماعتهای دینی، پدید آمدند [( رجوع کنید به همان، ص 42ـ43)].چاپخانه امریکایی و مطبعه کاتولیک نیز بهویژه بهسبب فعالیتهایشان در زمینه چاپ و نشر شایان ذکرند. چاپخانه امریکایی را هیئت مبلّغان مذهبی پروتستان، وابسته به هیئت امریکایی اعزام مبلّغان مذهبی به کشورهای بیگانه، در مالت [مالطه ]دایر ساخت که از 1237/1822 تا 1258/1842 فعال بود و تجهیزات چاپ عربی آن در 28 ذیحجه 1249/ 8 مه 1834 به بیروت منتقل شد [(همان، ص 44ـ47؛ برای فهرستی از آثار چاپ شده در این چاپخانه رجوع کنید به شیخو، ص 46ـ55)].هدف از ایجاد مطبعه کاتولیک تا حدودی مقابله با فعالیتهای تبشیری پروتستانها بود. این مؤسسه در 1264/1848 آغاز به کار کرد و در مدتِ کوتاهی به یکی از مجهزترین ناشران خاور نزدیک تبدیل شد (رجوع کنید به نصراللّه، ص160؛ [ در باره این مطبعه و آثار چاپ شده در آن رجوع کنید به خلیل صابات، ص 47ـ50؛ شیخو، ص 56ـ93؛ برای آگاهی از برخی دیگر از نخستین چاپخانههای لبنان رجوع کنید به همان، ص 137ـ156]).سوریه. چاپخانه آتاناسیوس دَبّاس در حَلَب به همتِ شَماس عبداللّه زاخِر، از 1118/1706 تا 1123/1711 فعال بود [و دَه کتاب منتشر کرد (برای فهرستی از آثار چاپ شده در این چاپخانه رجوع کنید به شیخو، ص 34ـ35). نخستین کتاب چاپ شده در چاپخانه حلب نیز مزامیر بود. محققان در باره منشأ حروف بهکار رفته در این مطبعه هم نظر نیستند، چرا که حروف آثار چاپ شده در آنجا با برخی چاپخانههای دیگر یکسان است. در عین حال، این احتمال نیز باقی است که عبداللّه زاخر نخستین سازنده حروف چاپ عربی در میان اعراب باشد (خلیل صابات، ص 94). سوریه از هنگام تعطیل شدن این مطبعه در 1123/ 1711 تا تأسیس مطبعهای دیگر در 1257/1841 چاپخانه نداشت. این مطبعه که به روش چاپ سنگی کار میکرد به همت بلفنته / بلفنطی، چاپخانهدار ساردنیایی، در حلب افتتاح شد و در همان سال دیوان ابنفارِض را به عنوان اولین اثر غیردینی در سوریه چاپ کرد (همان، ص 96؛ قدوره، ص 123ـ124؛ برای آگاهی از برخی دیگر از نخستین چاپخانههای سوریه رجوع کنید به خلیل صابات، ص 96ـ105 ]).فلسطین. فلسطین و بهویژه قدس (بیتالمقدس)، مرکز توجه همه ادیان وحیانی بوده است. یک یهودی به نام نسیم باق (؟) در اواخر 1245/ اوایل 1830، برای چاپ متون دینی به عبری، چاپخانهای در قدس ساخت [(خلیل صابات، ص 299)]. شانزده سال بعد فرانسیسکنها به تشویق فرانتس یوزف [اول] (امپراتور جوان اتریش) و وساطت فرُتشنر، راهب اتریشیالاصل، چاپخانه پدران روحانی فرانسیسکن اورشلیم را تأسیس کردند. در همان سال، مبلّغان مذهبی پروتستان، که در پی ترویج و نشر انجیل در میان یهودیان بودند، «چاپخانه لندن» را دایر کردند، شهر قدس در مدتی کوتاه، مملو از چاپخانههایی شد که به چاپ آثاری به عربی و سایر زبانهای شرقی همچون روسی، ارمنی، یونانی و ترکی میپرداختند و جملگی توسط سازمانهای دینی و مذهبی یا به نمایندگی از آنان اداره میشدند (رجوع کنید به همان، ص 299ـ304؛ [شیخو، ص 157ـ169]).اردن. اردن تا پیش از پایان جنگ جهانی اول (1339/ 1921) کشوری مستقل، از نوع امیرنشین، نشده بود. در 1340/ 1922، چاپخانه خلیل نصرِ حروفچین، که آن را در 1327/ 1909 در حَیفا تأسیس کرده بود، به اَمّان منتقل گردید. از این چاپخانه برای چاپ روزنامه الاُردُن استفاده میشد. سه سال بعد [در اردن]چاپخانه دولتی تأسیس گردید (رجوع کنید به خلیل صابات، ص 305ـ306).عراق. مورخان در باره تاریخ ورود چاپ به عراق اتفاقنظر ندارند. به عقیده رَزوق عیسی، نخستین چاپخانه چاپ سنگی عراقی در کاظمیه/ کاظمین بود و شیخ رسول افندی کرکوکی در 1237/1821 اولین و تنها کتاب چاپ سنگی عراق را، با نام دَوحهالوزراء فی تاریخ وقایع الزَّوْراء در این چاپخانه به چاپ رساند. به عقیده دیگران، این اثر[ به دستور داودپاشا ] به سال 1246/1830 به چاپ رسیده است[(همان، ص 279؛ در باره ویژگیهای فنی این اثر و دستگاه چاپ آن رجوع کنید به شهاب احمد حمید، ج 2، ص 36ـ 38)].به گزارش رُفائیل بُطی، داودپاشا کُرجی (آخرین حاکم مستقل مملوکی) یک روزنامه رسمی دو زبانه عربی ـ ترکی را با عنوان جُرنال العراق به روش چاپ سنگی در 1231/1816 در بغداد منتشر کرد، اما هیچ نسخهای از این روزنامه باقی نمانده است [(رجوع کنید به خلیل صابات، ص280)]. علاوه بر بغداد، چاپخانه چاپ سنگی دیگری نیز در کربلا تأسیس گردید و پس از آن، پدران روحانی دومینیکن، نخستین چاپخانه با حروف متحرک را در 1276/ 1859 در موصل دایر کردند. یک سال بعد، این چاپخانه به دستگاههای حروفچینی عربی، سریانی و لاتین، اهدایی از سوی «مطبعه ملی پاریس»، مجهز گردید. این چاپخانه فرانسوی تنها مؤسسهای بود که ماشینآلات ریختهگری حروف چاپی را در اختیار داشت [(رجوع کنید به همان، ص 281ـ282؛ شیخو، ص 171؛ برای فهرستی از چاپخانههای عراق تا پیش از جنگ جهانی اول رجوع کنید به شهاب احمد حمید، ج 1، ص 11ـ13)].نخستین چاپخانه دولتی عراق را مِدحَتپاشا برای انتشار روزنامه دوزبانه ترکی ـ عربی الزّوراء (5 ربیعالاول 1286/ 15 ژوئن 1869) تأسیس کرد (رجوع کنید به خلیل صابات، ص 284ـ285؛ [ شهاب احمد حمید، ج 2، ص 45ـ74)]).عربستان سعودی. نخستین چاپخانه در 1300/1882 وارد ولایت عثمانی حجاز شد که به چاپ روزنامه دولتی الحجاز میپرداخت. دو سال بعد یک چاپخانه چاپ سنگی نیز وارد [این کشور] شد. با تأسیس پادشاهی حجاز، شریف حسین، پادشاه جدید، چاپخانهای کوچک را در 1337/1919 در مکه دایر ساخت که روزنامه دولتی القِبلَه در آن چاپ میشد. بنا بر برخی گزارشها، شریفحسین شخصاً امر نگارش، چاپ و انتشار [این روزنامه] را برعهده داشت (رجوع کنید به خلیل صابات، ص310ـ312؛ [ابنجنید، ص 22]).یمن شمالی. عبدالحمید دوم، سلطان عثمانی، در 1294/1877، به منظور انتشار یک هفته نامه دولتی ترکی ـ عربی به نام صَنعاء ، دستور داد چاپخانهای در شهر صنعا دایر کنند. امام یحیی نیز پس از به رسمیت شناخته شدن استقلال کشورش در 1341/ 1923، از همین چاپخانه استفاده کرد (رجوع کنید به خلیل صابات، ص 307؛ [ ابنجنید، ص 16ـ17، 41ـ 48 ]).بحرین. در 1317 ش، شاعری به نام عبداللّه علی الزائد، معروف به شاعرالخلیج، چاپخانهای در انگلستان خرید و آن را مطبعهالبحرین نامید. از این چاپخانه برای چاپ کتابهای درسی و مطالب مورد نیاز ادارات و تجارتخانههای محلی استفاده میشد. مالک این چاپخانه، یک سال بعد، شروع به انتشار روزنامه البحرین کرد.کویت. کویت تا 1326 ش، کلیه مطالب چاپی خود را از خارج وارد میکرد. در این سال با وارد کردن چاپخانهای کوچک و خرید مجموعهای از حروف چاپی دست دوم از عراق، چاپخانه المعارف را تأسیس کرد. این چاپخانه را سه سال بعد، یک مرکز آموزشی محلی (دائره المعارف) خریداری کرد. در 1333 ش حکومت کویت درصددِ تشکیل سازمانی دولتی برای چاپ و نشر (دائره المطبوعات و النَّشر) مجهز به ماشینآلات جدید برآمد (رجوع کنید به خلیل صابات، ص 313ـ314).قطر. امیرنشین قطر از 1335 ش، مؤسسهای انتشاراتی به نام مطابِع العُرُوبه داشت. این مؤسسه از 1341 ش به چاپ روزنامه الجریده الرّسمیه و ماهنامهای در زمینه اطلاعرسانی، به نام المشعل ، ترجمان شرکت نفت قطر، میپردازد.مصر. صنعت چاپ، همراه با لشکرکشی ناپلئون بناپارت به مصر در 1213/1798، به این کشور وارد شد. در این دوره حروف عربی لازم برای کارهای چاپی از چاپخانه دولتی جمهوری فرانسه و نیز چاپخانه عربی مرکز تبلیغات رم تهیه گردید. نخستین آثارِ عربی و فرانسه، زیر نظر سرفرماندهی شرق، قرارگاههای نظامی ناپلئون و سپاهیانش، به چاپ رسیدند. پس از پیاده شدن نیروهای فرانسوی در اسکندریه، مطبعه شرقی و فرانسوی در این بندر دایر گردید. چاپخانه دیگری نیز با عنوان مطبعه ملی در میدان اَزبِکیه قاهره تأسیس شد. در کنار این چاپخانه، ژوزف مارک امانوئل اورل ، مطبعهچی و کتابفروش اهل والنس (فرانسه) که از دوستان ناپلئون بود، برای مدتی چاپخانهای خصوصی نیز دایر کرد و عهدهدار چاپ یک روزنامه محلی به نام (پیک مصر) و نشریهای ادبی به نام (دهه مصری) شد که به گزارش فعالیتهای مؤسسه علوم و فنون مصر میپرداخت. وقتی چاپخانه ملی با تمام ظرفیت خود آغاز بهکار کرد، فعالیت مارک اورل متوقف شد و او پس از فروش چاپخانهاش به فرانسه بازگشت (1215/1800).ژان ژوزف مارسل ، خاورشناس فرانسوی که سرپرستی این چاپخانهها را برعهده داشت، در کنار متون اداری و سیاسی، متن عربی حکایات لقمان را به همراه ترجمه فرانسه آن به چاپ رساند. پس از آنکه سربازان فرانسوی در 1216/1801 خاک مصر را ترک کردند فعالیتهای چاپخانههای وابسته به لشکر فرانسه نیز خاتمه یافت [(همان، ص 121ـ131؛ طناحی، ص 31)].حدود بیست سال بعد، در 1237/ 1822، با تأسیس چاپخانهای در بولاق *به دستور محمد علی پاشا *، فعالیتهای رسمی در کار چاپ از سر گرفته شد. بخشی از کارکنان این چاپخانه مصری بودند، از جمله شخصی به نام نیکولاس مَسَبکی (مَسابِکی) که برای آموزش به میلان در ایتالیا فرستاده شد، و برخی اروپایی بودند از قبیل تعدادی حروفچینهای ایتالیایی که قبلاً در چاپخانههای وابسته به سپاه فرانسه در مصر کار میکردند و پس از خروج قوای فرانسوی، در مصر باقی ماندند [(رجوع کنید به خلیل صابات، ص 136ـ156؛ طناحی، ص 32ـ41)].افتتاح چاپخانه پاشا رویدادی بسیار مهم است و نشانه آغاز نهضتی در جهت بیداری جهان عرب محسوب میشود که شاخص دو قرن اخیر به شمار میرود. به موازات چاپخانه بولاق، که بعداً به المطبعه الامیریه معروف شد، شماری چاپخانههای کوچک و بزرگ خصوصی نیز دایر گردیدند که معمولاً با یکی از چاپخانههایی که ناشری مصری یا اروپایی آنها را اداره میکرد، همراه بودند. این چاپخانهها با تولیدات خود نقش درخشانی در تثبیت برتری و سیادت مصر در جریان اصلی بیداری عربی (نهضه) ایفا کردهاند ( [ در باره برخی از مهمترین چاپخانههای خصوصی و دولتی مصر بعد از بولاق رجوع کنید به خلیل صابات، ص 156ـ 188، 203ـ 224؛ طناحی، ص 42ـ57؛ نیز] رجوع کنید به ژس، ( بولتن مؤسسه مصری )، ش 1، ص 133ـ157، ش 2، ص 195ـ220؛ در باره آثار چاپی چاپخانههای وابسته به اردوی فرانسه در مصر رجوع کنید به کانیوه، ص 1ـ22؛ درباره نخستین آثار چاپی مطبعه بولاق رجوع کنید به بیانچی، ص 24ـ63؛ در باره چاپخانههای خصوصی رجوع کنید به پینتو، ص 217ـ223).سودان. زمانی که سودان در اشغال قوای مصر عثمانی بود (1235ـ1302/ 1820ـ 1885)، برای استفاده از چاپ سنگی به منظور رفع نیازهای حکومت، در این کشور اقدامی صورت گرفت که تاریخ دقیق آن مشخص نیست. مشهور است که گُردُن پاشا (حکمران سودان) برای چاپ پولهای کاغذی، که در جریان محاصره خارطوم از اوایل 1302/ اواخر 1884 تا ربیعالاول 1302/ ژانویه 1885، به جای سکههای فلزی منتشر گردیدند، از چاپ سنگی استفاده کرد. پس از تصرف شهر به دست طرفدارانِ مهدی [سودانی]، چاپخانه نیز در اختیار آنان قرار گرفت و از آن برای چاپ خطابات الدعوه مهدی و سایر کتابهای دینی استفاده کردند (رجوع کنید به ابوسلیم، ص 58ـ62).لیبی. نخستین چاپخانه لیبی را حاکم ولایتِ طرابلس در 1283/1866 دایر کرد. این چاپخانه که در قلعه شهر واقع شده بود هم از امکانات چاپ سنگی هم از وسایل حروفچینی برخوردار بود. نخستین شماره طرابلس غرب ، روزنامه ترکی ـ عربی دولت محلی عثمانی، در همین چاپخانه منتشر شد.تونس . تونس یکی از کشورهایی است که صنعت چاپ از مَجاری دولتی وارد آن نشده است. فرانسوا بورگادِ کشیش با همکاری پناهندهای از منطقه لگهورن در پمپئوسُلِما، در دوران حکومت احمد بای (1253ـ1302/ 1837ـ 1885)، در 1261/1845 کالج سَن لویی را در تونس تأسیس کرد که چاپخانه چاپ سنگی کوچکی نیز به آن وابسته بود [(رجوع کنید به بن شریفه، ص 218؛ قس بنزویتین، ص 35، که ورود صنعت چاپ به تونس را در دوره حکومت محمدبای در 1274 دانسته است)]. سلیمان الحَرائری، منشی عربِ کنسولگری فرانسه، کتابی از پدر بورگاد با نام(شبنشینی کارتاژ،یا، گفتگوی یک روحانی کاتولیک، یک مفتی و یک قاضی) را به عربی ترجمه کرد که این ترجمه در 1265/1849 در همین چاپخانه به عنوان نخستین متن چاپی عربی در تونس طبع گردید. آگاهی دقیقی از سرگذشت این چاپخانه در ادوار بعد در دست نیست، فقط میدانیم که مراجع حکومتی عثمانی آن را به اتهام جعل اسکناس تعطیل کردند.چاپخانه چاپ سنگی دولتی در 1273/ 1857 تأسیس شد و به عقیده دمیرسمن ، نخستین کار آن چاپ کتاب عهد الامان بود که محمدبای آن را در 18 صفر 1274/ 9 سپتامبر 1857 رسماً در کاخ باردو منتشر کرد.بنابر فرمان بای در 11 ربیعالا´خر 1276/ 7 نوامبر 1859، به ریچارد هالت ، بازرگان انگلیسی، اجازه داده شد که چاپخانهای تأسیس و مجلهای به زبان عربی و ایتالیایی منتشر کند و در آن با پرهیز از درج هر آنچه به سیاست مربوط است، به چاپ اخبارِ تجاری، اطلاعاتِ آماری و منتخباتی از کتابها و نشریات دیگر بپردازد. به دنبال مشکلاتی که بهویژه از جانب نمایندگیهای خارجی پدید آمد، صادق بای در 28 ذیحجه 1276/ 18 ژوئیه 1860 بر آن شد تا چاپخانهای دولتی دایر کند. این چاپخانه عهدهدار چاپ الرائدالتونسی شد که نخستین شماره آن در 3 محرّم 1277/ 23 ژوئیه 1860 منتشر گردید (رجوع کنید به دمیرسمن، 1953، ص 347ـ389؛ همو، 1954، ص 1ـ 48، 113ـ140؛ [ بنشریفه، ص 220؛ همچنین برای فهرستی از مهمترین کتابهای چاپ شده بین سالهای 1277 تا 1300 در تونس رجوع کنید به بن خوجه، ص 22ـ26]).الجزایر. نخستینبار سربازان فرانسوی، که در سیدی فِرُّج (خلیج کوچکی در غرب الجزایر) پیاده شده بودند و چاپخانهای صحرایی در اختیار داشتند، در 22 ذیحجه 1246/ 14 ژوئن 1830، روزنامه (پیک الجزایر) را منتشر کردند. ظاهراً دو سال بعد، از همین چاپخانه برای چاپ روزنامهای به نام(دیدهبان الجزایری)استفاده گردید. متن عربی این روزنامه دوزبانه چاپ سنگی میشد. تقریباً صد سال طول کشید تا در 1304 ش/ 1925، ابنبادیس، بنیانگذار جنبش اصلاحگرای سنّی در الجزایر، چاپخانهای به نام المطبعه الاسلامیه الجزائریه در قُسَنْطینه تأسیس کند. این چاپخانه بعدها به دلیل انتشار ماهنامهای به نام مطبعه الشهاب ، به نام همین ماهنامه شناخته میشد (رجوع کنید به سوریانت ـ هوبرشتز، 1975؛ عبدالملک مُرتاض، ص 44ـ51).مَراکش. نخستین چاپخانه در مراکش، بنیادی دولتی بود که به دستور فِلالی شریف محمدبن عبدالرحمان (حک : 1275ـ 1290/ 1859ـ1873) تأسیس شد. این چاپخانه سنگی زیر نظر یک مطبعهچی مصری به نام محمدالقَبّانی از رمضان 1281 تا ربیعالا´خر 1282/ ژانویه تا اوت 1865 در مِکناس فعالیت میکرد و پس از آن به فاس انتقال یافت. ظاهراً اولین کتابی که در این چاپخانه به طبع رسید الشمائل المحمدیه اثری از محمدبن عیسی ترمذی* بود (رجوع کنید به عیاش، ص 143ـ161؛ [ بنشنب و لوی ـ پرووانسال، 1922؛ عبدالرزاق، ص 139ـ 140، 151ـ 152؛ بنشریفه، ص 213ـ214 ]).منابع: [ابنجنید، الطباعه فی شبه الجزیره العربیه فی القرن التاسع عشر المیلادی ( 1297 ـ 1317 )، ریاض 1419/1998]؛ ابوسلیم، الحرکه الفکریه فیالمهدیه، بیروت 1981؛ [بنخوجه (محمد)، «متی کان ظهور الطباعه بالاحرف العربیه فی تونس»، المجله الزیتونیه، ج 4، ش 5 (محرّم 1360)؛ بنزویتین (شاذلی)، تاریخ الکتاب بتونس، تونس ? 1997؛ بنشریفه (محمد)، «حول تاریخ الطباعه العربیه فی المغرب العربی خلال القرن التاسع عشر»، در ندوه تاریخ الطباعه العربیه حتی انتهاء القرن التاسع عشر: 28ـ29 جمادی الاولی 1416 ه = 22ـ23 اکتوبر/ تشرینالاول 1995 م ، ابوظبی: منشورات المجمع الثقافی، 1996؛ خلیل صابات، تاریخ الطباعه فی الشرق العربی ، قاهره ? 1958؛ شهاب احمد حمید، تاریخ الطباعه فی العراق ، بغداد، ج 1، 1976، ج 2، 1983؛ لویس شیخو، تاریخ فن الطباعه فی المشرق ، بیروت 1995؛ محمود محمد طناحی، مدخل الی تاریخ نشر التراث العربی، مع محاضره عن التصحیف و التحریف ، قاهره 1405/1984؛ فوزی عبدالرزاق، مملکهالکتاب: تاریخ الطباعه فی المغرب، 1912-1865، تعریب خالدبن صغیر، رباط 1416/ 1996]؛ عبدالملک مُرتاض، «معالم الادب العربی الحدیث فی الجزائر»، الاقلام ، ج 14، ش 11 (1979)؛ [وحید قدوره، «اوائل المطبوعات العربیه فی ترکیا و بلاد الشام»، در ندوه تاریخالطباعه العربیه، همان]؛G. Ayache, "L'apparition de l'imprimerie au Maroc", Hesperis-Tamuda , v (1964); M. Ben Cheneb and E. Levi- Provenµal, Essai de repertoire chronologique des editions de Fes , Algiers 1922; T. X. Bianchi, "Catalogue general des livres arabes, persans et turcs imprimes a Boulac, en Egypt, depuis l'introduction de l'imprimerie dans ce pays, JA , II (1843), R.G. Canivet, "L'Imprimerie de l'expedition d'Egypte. Les journaux et les proces-verbaux de l'Institut (1798-1801)" , Bulletin de l'Institut egyptien , III (1909); Demeerseman, "Une etape decisive de la culture et de la psychologie sociale islamique. Les donnees de la controverse autour du probleme de l'imprimerie", IBLA , XVII (1954), idem, "Une etape importante de la culture islamique, Une parentإ mإconnue de l'imprimerie arabe et tunisienne: la lithographie", ibid, XVI/64 (1953);)] EI 2 , s.v. "Karshuni" (by G. Troupeau); A Geiss, "Histoire de l'imprimerie en Egypte", Bulletin de l'Instituet egyptien , I (1907), II (1908); Maria Nallino, "Una cinquecentesca edizione del Corano stampata a Venezia", in Atti dell'Istituto Veneto di Scienze, Lettere ed Arti , CXXIV, [Venice 1965]; J. Joseph Nasrallah, L'imprimerie au Liban , Beirut 1949; O. Pinto, Mose Castelli, tipografo italiano al Cairo , in Univ. di Roma - Studi Orientali, pubblicati a cura della Scuola orientale, v. A Francesco Gabrieli. Studi orientalistici offerti nel sessantesimo compleanno dai suoi colleghi e discepoli, Rome 1964; Christiane Souriant- Hoebrechts , La presse maghrebine , Paris 1975.چاپ و چاپخانه در ترکیه. از ابتدای استفاده از قلمِ عربی به وسیله حروف چاپی متحرک، طی حدود یک قرن کتابهایی به زبان ترکی، عمدتاً در زمینه دستور زبان، فرهنگها و اصطلاحنامهها، در کشورهای اروپای غربی به چاپ رسید، ضمن آنکه جماعتهای مسیحی (ارمنیان و ارتدوکسهای یونان) و یهودی حکومت عثمانی نیز [ از اواخر قرن نهم/ پانزدهم ] از این اختراع تازه برای تهیه آثار چاپی به زبان و خط خاص خودشان استفاده میکردند.چاپ کتاب به قلمِ عربی در چاپخانههای ایتالیا، به زودی موجد انگیزهای مضاعف و موجب جلب توجه محققان عرب و ایتالیایی در غرب شد، بدینمعنی که امید به پیدا کردن بازارهایی برای صادرات کتابهای جدید به شرق اسلامی و به ویژه سرزمینهای قلمرو عثمانی، باعث شد تا در ذیقعده 996/ سپتامبر ـ اکتبر 1588، دو تاجر به نامهای برانتون و اُراتسیو باندینی با دریافت فرمانی از سلطان مراد سوم (حک: 982ـ 1003) به واردات کتابهای چاپی بپردازند (این فرمان در انتهای متن عربی کتاب تحریر اصول الاقلیدس، که با حروف چاپی ساخته رُبرت گرانیون در 1002/1594 در چاپخانه مدیچی رم بهطبع رسید، درج شده است). صدور این فرمان نشان میدهد که حداقل در این دوره از نظر دولتی مخالفت شدیدی با این اختراع در عثمانی ابراز نشده است (رجوع کنید به بونولا بی، ص 74ـ76؛ گرجک ، 1939 الف ، ص 23ـ24). [در حالیکه سلطان بایزید دوم در 890 و پسرش سلطان سلیم اول در 921 استفاده از فن چاپ را برای غیریهودیان ممنوع کرده بودند (رجوع کنید به شیخو، ص 17؛ خلیل صابات، ص 21ـ22) ].فرانسوا ساواری دُبرِو، سفیر فرانسه در بابِ عالی (دوره سفارت: 999ـ 1015)، دستور داد برای او حروف عربی را در استانبول قالبسازی کنند تا از آنها در چاپخانه شخصی خود استفاده کند. پس از بازگشت وی به پاریس، حکاکی به نام گیوم لُوبُوی ارشد، این حروف را برای او اصلاح کرد (برنارد، ص 4؛ برون، ص170). این سفیر پس از سکونت در رم، نسخه عربی کتاب مَزامیر را به همراه ترجمه لاتینی آن به چاپ رساند، ولی معلوم نیست که حروف چاپی لازم برای تولید این کتاب را از کجا فراهم آورده بود (رجوع کنید به واچّاری، ص 37ـ 43).پس از مرگ دبرو در 1036/1627، آنتونی ویتر، چاپخانهدار مشهور، حروفِ چاپی او را از طرف لوئی هشتم از ورثهاش خریداری کرد (برنارد، ص 5ـ6، 8 به بعد).گفتنی است که مقارن همین دوره، هیرونیموس مجیستر، نخستین کتاب چاپی در غرب در باره دستورزبان ترکی را به سال 1021/1612 در لایپزیگ چاپ کرد. این کتاب به زبان لاتینی بود و مثالهایی به زبان ترکی و خط عربی داشت.چاپخانههای یهودی. [بنا بر قولی ]نخستین چاپخانه یهودی در استانبول را داوود و شموئیل نحمیا، دو مهاجری که از غرب به سرزمینهای عثمانی کوچیده بودند، تأسیس کردند، ولی در باره نخستین کتاب طبع شده در این چاپخانه اتفاقنظر وجود ندارد [(رجوع کنید به عبدالرزاق، ص 104)]. تاریخ قید شده روی کتاب، که در آن به جای اعداد از حروف استفاده شده است، جمعه 4 تِبت 5254 [عبری] / 13 دسامبر 1493 است که نمیتواند درست باشد (قس اشتاین اشنایدر، ص 17)، چرا که اولاً بعید است مهاجرانی که در 897/1492 از اسپانیا به استانبول آمدند ظرف یک سال توانسته باشند چاپخانهای به راه اندازند و به چاپ کتاب بپردازند، ثانیاً میان این تاریخ و تاریخ طبع دومین کتاب همین چاپخانه ( تورات چاپ نیسان 5262 [عبری] / آوریل 1505) فاصلهای توجیهناپذیر وجود دارد (یاری، ص 17ـ 18)، ولی به هر حال تاریخ اول هنوز از مقبولیتِ بیشتری برخوردار است. در هر صورت روشن است که کتاب مورد بحث، اربعه توریم اثر رَبّی یعقوببن آشِر، صرفنظر از تاریخ واقعی چاپ آن، اولین کار چاپخانه یهودیان در استانبول بوده است (( کتاب عبری )، ص 91، ش 126). [ اما لوئیس شیخو (ص 17) بر آن است که نخستین چاپخانه عثمانی را اسحاق جرسون، عالم یهودی، در اواخر قرن نهم/ پانزدهم دایر کرد. اولین اثر چاپ شده در این چاپخانه در 895/ 1490 یعنی دو سال پیش از مهاجرت داوود و شموئیل نحمیا به استانبول بهطبع رسید (برای فهرستی از نخستین آثار چاپ شده در چاپخانه جرسون رجوع کنید به همان، ص 18ـ19)].چاپخانههای اَرمنی. در 969/ 1562، آبگار تیبِر تُکَتی [ ارمنی]، که در رأس هیئتی برای مباحثه در باب برخی مسائل دینی به رم فرستاده شده بود، توانست از پاپ و دوکِ ونیز اجازه دیدن شهر را بگیرد تا از این رهگذر، به منظور چاپ کتابهای ارمنی، فن چاپ را بیاموزد (زارپانلیان، ص 43). او و پسرش سلطان شاه در دومین کتابی که در ونیز به طبع رساندند، تصویری از پاپ و تعدادی از کاردینالهایش را گراور کردند (تئوتیک، ص 41)، ولی مدتی بعد آبگار تیبر از ممیزی رایج در ایتالیا سرخورده و از پاپ دلزده شد و در 975/ 1567 به استانبول بازگشت. او احتمالاً چاپخانهاش را در کلیسای سورپ نقوقس (کِفِلی مسجد فعلی) دایر ساخت که ارمنیان و دومینیکنهای لاتین بهطور مشترک از آن استفاده میکردند. در این چاپخانه با استفاده از حروف چاپی وارد شده از ونیز و با همکاری راهبی به نام هوتور، از 974/1567 تا 977/1569، شش کتاب به طبع رسید (اشخانیان ، ص 212) که نخستین آنها ( الفبای مقدماتی زبان ارمنی )، چاپ 975/1567 بود((کتابشناسی کتابهای چاپی قدیمی به زبان ارمنی 1512ـ1800 )، ص 6، ش 11). نخستین کتاب به زبان ترکی و الفبای ارمنی بسیار دیرتر از این پدید آمد. این کتاب دستور زبانی به ترکی بود که برای آموزش زبان ارمنی گفتاری تألیف و در 1139/ 1727 در چاپخانه آنتونیو بُرتُلی در ونیز طبع گردید. مطابق مقررات، باید اجازه پاپ نیز روی جلد کتاب چاپ میشد (همان، ص 91، ش 354). نخستین کتابی که به زبان ترکی و الفبای ارمنی در استانبول به چاپ رسید اثری از باغداسار تیبر بود با عنوان ) این کتاب حاوی مطالبی است که برای حیات مسیحی ما ضروری است ( که در 1155/1742 به چاپ رسید (همان، ص 115ـ116، ش 465).چاپخانههای یونانی. [ نخستین چاپخانه یونانی استانبول را] اسقف اعظم سیریل لوکاریس (متوفی 1047/1638)، که عقایدی مشابه با عقاید کالوَنیستها داشت، برای مقابله با تبلیغات یسوعیهای کاتولیک رم، آموزش مذهب ارتدوکس و بهسازی کلیسای خود دایر کرد. او چاپگری به نام نیکودموس متاکساس را که از 1031/1622 چاپخانهای در لندن داشت به استانبول فراخواند (روبرتس، ص 13). متاکساس در 1036/1627 میلادی وارد استانبول شد و حروف چاپی یونانی، کتابهایی که در لندن چاپ کرده بود و دو مطبعهچی ماهر هلندی را نیز به همراه داشت (لیتون، ص 145). چاپخانه او در مِلکی اجارهای در نزدیک سفارتخانههای انگلستان و فرانسه دایر گردید و نخستین کتابی که در 1036/ 1627 به چاپ رساند، رسالهای برضد یهودیان بود (لوگران، ش 166)، ولی با سعایتِ یسوعیها، ینیچریها این چاپخانه را در 1037/ ژانویه 1628 ویران کردند (حاجی آنتونیو، ص80ـ83).نخستین متن ترکی که به الفبای یونانی به چاپ رسید، اعتقادنامه ای بود که گنادیوس اسکولاریوس (اولین اسقف یونان بعد از فتح آن به دست عثمانی) آن را خطاب به سلطان محمد دوم (فاتح) نگاشت. وی اصل متن را به یونانی نوشته بود که به درخواست سلطان به ترکی ترجمه گردید.تمام چاپخانههای این اقلیتهای دینی، وارداتی بودند و هیچیک از این گروهها قادر نبودند [مستقلاً ] چنین چاپخانههایی را پی بریزند.در این دوره، در حالی که کتابهای چاپی وارداتی از اروپا در ترکیه به فروش میرسیدند و اقلیتهای غیرمسلمان در عثمانی به چاپ کتاب میپرداختند، شگفتآور است که هیچ چاپخانه ترکیای وجود نداشت. در بخشی از کتاب تاریخِ پِچوی (ج 1، ص 107) آمده است که فن چاپ دیگر چیز غریبی نیست و جامعه ترکی به تدریج در حال پذیرش آن است، زیرا فقط یک بار باید کار پرزحمت و ملالآور چیدن تکتک حروف را انجام داد، ولی از طرف دیگر میتوان با سرعت بسیار، شمار عظیمی از کتابها را به چاپ رساند. اما اولین چاپخانه ترکی اسلامی 78 سال پس از مرگ پچوی تأسیس شد. در عدم استقبال ترکان مسلمان از فن چاپ، علاوه بر انگیزههای ناشی از سنّتگرایی دینی، منافع بسیارِ اجتماعی و اقتصادی حاصل از مشاغلِ خوشنویسی، تصویرگری و تذهیب کتاب، صحافی و نظایر آنها نیز مؤثر بود و حتی پس از آنکه در نهایت صنعت چاپ در قرن دوازدهم در عثمانی دایر گردید، تقاضا برای کتابهای چاپی در سطحی نازل باقی ماند.ابراهیم متفرقه و چاپخانهاش. ابراهیم متفرقه * در 1132، حدود هشت سال قبل از آنکه چاپخانهاش را تأسیس کند، نقشهای از دریای مرمره به چاپ رساند که احتمالاً آن را برای دامادْ ابراهیمْ پاشای وزیر، تهیه و به او تقدیم کرده بود، زیرا در گوشه سمت راستِ پایین نقشه یادداشتی بدین مضمون خوانده میشود که «اگر عالیجناب سرورم امر فرمایند، نقشههای بزرگتر از این را نیز میتوان تهیه کرد [ موَّرخ] سنه 1132». ازاینرو به نظر میرسد تلاش برای ایجاد چاپخانه احتمالاً به چند سال قبل از 1132 بازمیگردد (رجوع کنید به قورد اوغلو، ص 14ـ15). نقشه دوم مربوط به دریای سیاه بود که در 1137 تهیه شد، سومی مربوط به ممالک ایران و چاپ 1142 بود. نقشه چهارم، مربوط به اقلیم مصر، هنوز باقی است (ارسوی ، ص 37).ابراهیم متفرقه در 1139 در باب مزایای صنعتِ چاپ نامهای به ابراهیمپاشا وزیر اعظم نوشت و آن را در پنج صفحه اول نخستین کتاب چاپی خود درج کرد[(رجوع کنید به عبدالرزاق، ص 117ـ 118)]. او که از مخالفت متشرعان با فن چاپ بیمناک بود، از نزدیکی به وزیر برای پیشبرد کار خود سود برد و ضمن تقاضا از شیخالاسلام برای اعلام مشروعیت این صنعت، از سلطان احمد سوم نیز درخواست کرد که فرمانی مبنی بر جواز چاپ کتاب به وی بدهد[(همان، ص 117)] و تعهد کرد که در عوض،قبل از هر چیز کتاب قاموس وانقُلی [ترجمه ترکی صحاحاللغه جوهری ] را طبع کند، نمونههایی از صفحاتی را که قبلاً به چاپ رسانده بود ارائه کند، نحوه نمونهخوانی و غلطگیری متون چاپی را توضیح دهد، روشن کند در هشت سالی که با حمایت و کمک مالی سعید افندی به این کار مشغول بوده چه کرده و در پایان هر کتاب بهای فروش آن را درج کند (برای نمونههایی از این تقاضانامه رجوع کنید به گرجک، 1939 الف ؛ نیز رجوع کنید به سونگو، 1928).سرانجام به مساعدت سعید افندی و دامادْ ابراهیمپاشا وزیر اعظم و فتوای شیخالاسلام عبداللّه افندی، سلطان احمد سوم در ذیقعده 1139[(قس خلیل صابات، ص 23: 1129)] طی فرمانی به سعید افندی و ابراهیم متفرقه اجازه داد چاپخانهای تأسیس و به چاپ [برخی] کتابها اقدام کنند. طبق دستور سلطان، آنان حق چاپ کتابهای فقهی، حدیثی، تفسیری و کلامی را نداشتند و تنها باید به علوم عملی چون طب، صنایع، راهنماهای جغرافیایی و نظایر اینها میپرداختند[(همان، ص 23ـ24؛ قدوره، ص120)]. فرمان سلطان به اعتبار فتاوای قضات سابق استانبول، سلانیک، و غلطه و نیز فتوای شیخالاسلام صادر گردید (نام این افراد در تقاضانامه تقدیمی به سلطان درج شده بود). چون کار غلطگیری امری خطیر انگاشته میشد، افراد نام برده مسئولیت را برعهده گرفتند.سعید افندی و ابراهیم پس از برخورداری از این امنیت خاطر، به راهاندازی دارالطباعه (که عموماً بَسمه/ باسمهخانه خوانده میشد) در خانه ابراهیم پرداختند. بنابر اسناد مورخ 29 ربیعالا´خر 1140 و 2 جمادیالاولی 1140، دارالطباعه کار خود را با چاپ ترجمه ترکی وانقلی از صحاح جوهری آغاز کرد و این کتاب در اول رجب 1141 از چاپ در آمد [(رجوع کنید به شیخو، ص20؛ خلیل صابات، ص 24)]. در شانزده سالِ اول کار، یعنی تا زمان بیماری ابراهیم در 1156، تنها هفده کتاب طبع گردید که علت آن علاوه بر دقت و حساسیت بسیار او، عدم استقبال مشهود جامعه عثمانی از کتابهای چاپی بود. شورش پاترونا خلیل در 1143، که به کنارهگیری سلطان احمد سوم انجامید، تأثیری در پیشرفت کار ابراهیم نداشت، ولی ظاهراً فکر چاپ کتاب نیز در جامعه عثمانی تأثیر عمیقی نگذاشت. در همین سال، با به سلطنت رسیدنِ سلطان محمود اول، کتابچهای با عنوان اصول الحِکَم فی نظام الاُمم در باره تشکیلات نظامی به طبع رسید. ابراهیم متفرقه در 1158 درگذشت [(برای فهرست آثاری که ابراهیم متفرقه چاپ کرد رجوع کنید به شیخو، ص20ـ21)].پس از مرگ ابراهیم، سرکارگر او، قاضی ابراهیمافندی، به همراه قاضی احمد افندی از جانب محمود اول فرمانی برای کار دریافت داشتند، ولی به علل نامعلومی موفق به آغاز کار نشدند (گرجک، 1939 الف ، ص 92). این دو با دریافت فرمان جدیدی از سلطان عثمان سوم در اوایل ربیعالا´خر 1168، کار چاپ را آغاز کردند و ابتدا چاپ دوم قاموس وانقلی را به طبع رساندند، اما اندکی بعد با مرگ قاضی ابراهیم افندی، چاپخانه تعطیل شد [(رجوع کنید به شیخو، ص 21)]. سپس دو منشی باب عالی به نامهای راشد محمدافندی و واصِف افندی، که هر دو واقعهنویس بودند، چاپخانه را از وارثان ابراهیم متفرقه خریدند و با دریافت فرمانی از سلطان عبدالمجید اول، [در مدت یازده سال ]، چهار کتاب در تاریخ، یک کتاب در نحو و سه کتاب در علوم نظامی چاپ کردند [(برای فهرست این آثار رجوع کنید به همانجا)]. با مرگ راشد محمد افندی در 1212، چاپخانه تعطیل شد. چاپخانه ابراهیم متفرقه کارنامه درخشانی نداشت، زیرا در طول عمر 64 ساله خود تنها در هجده سال واقعاً فعال بود و با احتساب چاپ دوم قاموس وانقلی فقط 24 عنوان کتاب چاپ کرد.در همین ایام شوئازول- گوفیه، سفیر فرانسه، چاپخانهای را در سفارت فرانسه در استانبول دایر کرد و دو کتاب در موضوعات نظامی و یک کتاب در دستورزبان ترکی به چاپ رساند.چاپخانه ترکی دارالطباعه المعموره، در 1210 در مدرسه مهندسی و نظامی (مهندسخانه) خاصکوی تأسیس شد. دولت تجهیزات لازم برای این چاپخانه و کتابهای متعلق به راشد افندی را خرید و یکی از معلمان مدرسه، به نام عبدالرحمان افندی، را به سرپرستی آن گماشت. ترجمه احمد عاصم افندی از فرهنگ فارسی برهان قاطع، نخستین کتابی بود که با نام کتاب تِبیان نافع، زیرنظر عبدالرحمان افندی، در 23 ربیعالاول 1214 در این چاپخانه منتشر شد (رجوع کنید به سنگی، 1927، ص 9ـ12).در حالیکه چاپخانه مهندسخانه همچنان فعال بود، چاپخانه سومی در 1217 زیر نظر عبدالرحمان افندی، در اسکُدار به دستور سلطان سلیم سوم تأسیس گردید.از چاپخانه جدید که توسعه یافته بود برای کارهای چاپی عمده استفاده میشد، در حالی که در چاپخانه مهندسخانه، پس از یک دوره رکود، کتابهای آموزشی مدارس چاپ میشد و تا زمان جنگ جهانی اول دایر بود. چاپخانه اسکدار نیز تا 1247 در محل اولیه خود به چاپ کتابهایی در زمینه زبان، تاریخ و طب ادامه داد تا اینکه سلطان محمود دوم آن را به ساختمانی، مشهور به حمامِ کاپیتان ابراهیمپاشا، منتقل ساخت (امروزه کتابخانه مرکزی دانشگاه استانبول در محل مذکور قرار دارد). در خانه مجاور این ساختمان نیز چهارمین چاپخانه با نام تقویمخانه عامره تأسیس شد و به انتشار روزنامه دولتی تقویم وقائع پرداخت (23 جمادیالاولی 1247).مطبعه چاپ سنگی کایل. آلوئیس زِنفِلدر مونیخی (متوفی 1834 میلادی)، روش چاپ سنگی را در 1213/1798 ابداع کرد. کمتر از سی سال بعد، این شیوه در استانبول نیز معمول گردید. هانری کایل، از اهالی مارسی فرانسه، و پسر عمویش ژاک کایل به استانبول آمدند و تحت حمایتِ خسروپاشا و با تهیه ماشینآلات چاپ از پاریس، یک مطبعه چاپ سنگی را در زمینهای وزارت جنگ دایر کردند. محل دقیق این چاپخانه امروزه مشخص نیست (گرجک، 1939 ب، ص 13). پنجاه سرباز در اختیار کایل گذاشتند تا حرفه چاپ را به آنان بیاموزد. این چاپخانه به مدت پنج سال به چاپ کتابهایی در باره موضوعات نظامی پرداخت. نخستین کتابی که چاپ سنگی شد، نخبات التعلیم اثر محمد خسروپاشا بود که در 1247 با 79 تصویر بهطبع رسید.پس از عزل خسروپاشا، کایل در 1252/1836 به کولقاپی رفت و در آنجا بر اساس فرمانی از سلطان محمود دوم، چاپخانهای دایر کرد (زلیچ، ص 47). هانری کایل در 27 ربیعالا´خر 1267/ اول مارس 1851 به ریاست مجلس والی منصوب شد و اجازه یافت که به چاپ کتاب با زبانهای مختلف و نیز چاپ ماهنامه ارمنی ( زبانشناس ) بپردازد (ندیم، ص 73 ـ74). او تنها شماره ( مجله آسیایی قسطنطنیه ) را در ربیعالاول 1268/ ژانویه 1852 منتشر کرد (بیانچی، ص 248ـ249)، ولی در اواخر 1268/ اواسط 1852 آثار چاپی در اثر آتشسوزی به طور کامل از میان رفتند. این چاپخانه در 19 صفر 1272/ اول نوامبر 1855، در بیگاوغلو بازگشایی شد (زلیچ، ص 52). پس از مرگ هانری کایل (1272/ 1856)، خانوادهاش چاپخانه را به نام وی و به مدیریت آنتوان زلیچ اداره میکردند.مطبعه جریدهخانه در 1256 برای چاپ روزنامه دولتی جریده حوادث تأسیس گردید. ابوالضیاء محمد توفیق بای در 1299/ 1881ـ1882، چاپخانه ابوالضیاء را دایر کرد که در تاریخ چاپ و نشر آثار ترکی از جایگاهی ویژه برخوردار است. دارالطباعه و تقویمخانه در 1281 ادغام و به ساختمانی واقع در زمینهای طوپقاپیسرای منتقل شدند. چاپخانه جدید ابتدا دارالطباعه العامره و سپس تا زمان ایجاد جمهوری، مطبعه عامره خوانده میشد و بعداً به آن عنوان مطبعه ملی و مطبعه دولت نیز داده شد. این چاپخانه در 1318 ش/ 1939 در اختیار وزارت آموزش و پرورش قرار گرفت.از زمان «انقلاب الفبایی» (1307 ش/ 1928)، که بخشی از اصلاحات کمال آتاتورک * برای غربیسازی بود، و در پی تحولات ناشی از این امر که طی آن شیوه نگارش ترکی از عربی به لاتینی بدل گردید، چاپ ترکی نیز راه خود را از تاریخ و پیشرفتهای چاپ به حروف عربی جدا ساخت.منابع: ابراهیم پچوی، تاریخ پچوی، استانبول 1281ـ1283؛ [خلیل صابات، تاریخالطباعه فی الشرقالعربی، قاهره ? 1958؛ لویس شیخو، تاریخ فنالطباعه فی المشرق ، بیروت 1995؛ فوزی عبدالرزاق، مملکه الکتاب: تاریخ الطباعه فی العرب، 1912-1865 ، تعریب خالدبن صغیر، رباط 1416/1996؛ وحید قدوره، «اوائل المطبوعات العربیه فی ترکیا و بلادالشام»، در ندوه تاریخ الطباعه العربیه حتی انتهاء القرن التاسع عشر: 28ـ29 جمادیالاولی 1416 ه = 22ـ23 اکتوبر/ تشرینالاول 1995 م، ابوظبی: منشورات المجمع الثقافی، 1996]؛ خیرالدین ندیم، وثائق تاریخیه و سیاسیه، استانبول 1326/1908؛A.Bernard, Antoine Vitre et les caracteres orientaux, Paris 1857; F. Bonola Bey, "Note sur l'origine de l'imprimerie arabe en Europe", Bulletin de l'Institut egyptien , III (1909); X. Bianchi, "Bibliographie" , JA , XX (1852); R. Brun, Le livre franµais , Paris 1948; Osman Ersoy, Tukiye'ye matban (n girisi ve ilk bas (lan eserler, Ankara 1959; Selim Nuzhet Gerµek, Turk matbaac(lig(. I. Istanbul 1939a; idem, Turk tas basmac(l(gi, Istanbul 1939b; G. Hadjiantoniou, Protestant patriarch: the life of Cyril Loucaris 1572-1638, patriarch of Constantinople , Richmond, Va. 1961; Hay H(nadib K(rki Madenakidagan Tzutzak 1512-1800 , ("Bibliography of the old Armenian printed books"), ed. Hagop Anasyan, Erivan 1963 (in Armenian); The Hebrew book: an historical survey , eds. Raphael Posner and Israel Ta-Shema, New York 1975; Raphael Ishkhanyan, Hay K(rki Batmudyun ("History of the Armenian book"), Erivan 1977 (in Armenian); Feyzi Kur toglu, "Turkiyede matbaacilik nasil basladigini gosteren bir vesika", Resimi Sark, no.42 (Haziran 1934); E. Layton, "Nikodemos Metaxas, the first Greek printer in the Eastern world", Harvard Library bulletin , XV/2 (April 1967); E. Legrand, Bibliographie hellenique, I, Paris 1894; R. J. Roberts, "The Geek press at Constantinople in 1627 and its antecedents ," The Library , XXLI (1967); M. Steinschneider, Judische Typographie , Jerusalem 1938; Ihsan Sungu, "Ilk Turk matba ـ asina dair yeni wethikalar", Hayat, no.73 (1928), 409-415; idem, "Mahmud Raif Efendi ve etherleri", ibid, no.16 (1927); Teotik (Lapcinciyan), Dip u Dar ("Armenian printing and characters"), Istanbul 1913 (in Armenian); A. Vaccari, "I caratteri arabi della Typographia Savariana", RSO , X (1923-1925); Abraham Yaary, Ha-Defus ha-ivri be-Konstantinopl ("Hebrew printing at Constantinople, its history and bibliography") , supplement to Kirjath Sepher , XLII, Jerusalem 1967 )in Hebrew); Karekin Zarpanelyan, Badmutyun Haygagan D ((bakrutyan ("The history of Armenian printing"), Venice 1895 (in Armenian); G. Zellich, Notice historique sur la lithographie et sur les origines de son introduction en Turquie, Constantinople 1895.