چاپشلو(۲)

معرف

طایفه‌ای‌ ترک‌ در ایران‌
متن
چاپِشْلو(2)، طایفه‌ای‌ ترک‌ در ایران‌. در منابع‌ تاریخی‌، نام‌ این‌ طایفه‌ با ضبطهای‌ مختلف‌ آمده‌ است‌ (رجوع کنید به اسکندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 42، ج‌ 2، ص‌ 1088؛ مروی‌، ج‌ 1، ص‌ 35، 161، ج‌ 2، ص‌ 824؛ استرآبادی‌، ص‌ 188). اسکندرمنشی‌ (ج‌ 1، ص‌ 138ـ139) این‌ طایفه‌ را از تیره‌های‌ بزرگ‌ ایل‌ استاجلو *دانسته‌ است‌. چاپشلوها در استقرار حکومت‌ شاه‌اسماعیل‌ اول‌ (حک: ح 906ـ930) سهم‌ جدّی‌ داشتند. ظاهراً در این‌ زمان‌، چاپشلوها در آذربایجان‌ بودند و بعدها در خراسان‌ ساکن‌ شدند (رجوع کنید به ادامه مقاله‌)؛ ازاین‌رو، نوشته بدون‌ ماخذ ییت‌ (ص‌ 152) و چرچیل‌ (ص‌ 185)، که‌ حضور این‌ طایفه‌ را از سالهای‌ نخست‌ سده دوازدهم‌ در خراسان‌ دانستند که‌ از قرشی‌ به‌ ابیورد و درگز مهاجرت‌ کردند و در آنجا ساکن‌ شدند، خطا به‌ نظر می‌رسد. صیدعلی‌خان‌ درگزی‌، از شاعران‌ طایفه چاپشلو، در یکی‌ از اشعار خود به‌ تاریخچه چهارصد ساله این‌ طایفه‌ اشاره‌ کرده‌ است‌ (قاسمی‌، ص‌ 357).سران‌ و خانهای‌ چاپشلو بیش‌ از یک‌ سده‌، در زمره بزرگان‌ دولت‌ صفوی‌ (حک: ح 906ـ 1135) بودند. اوغلان‌ امت‌ چاپشلو، در آغاز کار اسماعیل‌ جوان‌ در 905، در ساروقیه‌ دو ماه‌ میزبان‌ او بود. در 911، شاه‌اسماعیل‌ وی‌ را نزد علاءالدوله‌ ذوالقدر، حاکم‌ ناحیه شرقی‌ آناطولی‌ و بخش‌ علیای‌ رود فرات‌، فرستاد تا او را به‌ اطاعت‌ شاه‌اسماعیل‌ فراخوانَد. علاءالدوله‌ توجهی‌ نکرد و اوغلان‌ امت‌ را حبس‌ کرد. او دو سال‌ در زندان‌ علاءالدوله‌ بود و سرانجام‌ گریخت‌ و نزد شاه‌اسماعیل‌ بازگشت‌. شاه‌ نیز، برای‌ قدردانی‌ از اوغلان‌ امت‌، روستای‌ یزدکان‌، از توابع‌ خوی‌، را به‌ رسم‌ سیورغال‌ به‌ او واگذار کرد ( جهانگشای‌ خاقان‌ ، ص‌ 247ـ 248؛ نویدی‌، ص‌ 45؛ غفاری‌ قزوینی‌، ص‌270؛ سومر، ص‌ 26).چاپشلوها در جنگ‌ چالدران‌ *شرکت‌ داشتند و تعدادی‌ از آنان‌ نیز کشته‌ شدند ( جهانگشای‌ خاقان‌، ص‌ 494؛ اسکندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 42ـ43). آنان‌ در کشمکش‌ قدرت‌ میان‌ صاحب ‌منصبان‌ دوره شاه‌طهماسب‌ اول‌ نیز حضور داشتند (رجوع کنید به نویدی‌، ص‌ 63؛ روملو، ج‌ 2، ص‌ 1156).در دوره سلطنت‌ شاه‌طهماسب‌، برخی‌ از سرداران‌ چاپشلو صاحب‌منصب‌ بودند. حسین‌بیگ‌ چاپشلو تا هنگام‌ مرگش‌ در 968، قورچی‌ تیروکمان‌ شاه‌طهماسب‌ بود (نویدی‌، ص‌ 117). یوسف‌بیگ‌ چاپشلو در 981 از سوی‌ شاه‌طهماسب‌ به‌ داروغگی‌ تبریز منصوب‌ شد. او می‌بایست‌ به‌ شورشی‌ که‌ از 979 در این‌ شهر ادامه‌ داشت‌، پایان‌ می‌داد (اسکندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 118؛ منشی‌ قمی‌، ج‌ 1، ص‌ 584؛ قس‌ روملو، ج‌ 3، ص‌ 1484ـ 1485: یوسف‌بیگ‌ استاجلو). همچنین‌، شاهقلی‌ سلطان‌ چاپشلو در آخرین‌ سالهای‌ سلطنت‌ شاه‌ طهماسب‌، حاکم‌ هرات‌ بود (بدلیسی‌، ص‌ 532) و الغوث‌ سلطان‌ چاپشلو نیز در 984، حکومت‌ کلوت‌ و شوشتر را برعهده‌ داشت‌ (اسکندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 139).در دوره سلطنت‌ محمد خدابنده‌ (حک : 985ـ996)، سلمان‌خان‌ استاجلو حاکم‌ شروان‌ شد و تعدادی‌ از خانزادگان‌ چاپشلو را با خود به‌ آنجا برد (همان‌، ج‌ 1، ص‌260ـ261). چاپشلوها در کشمکش‌ قدرت‌ میان‌ طوایف‌ قزلباش‌ * ، بر سر سلطنت‌ عباس‌میرزا، جانب‌ او را داشتند. مرشد قلی‌خان‌ استاجلو (رجوع کنید به سومر، ص‌ 179، 197، که‌ وی‌ را از طایفه چاپشلو دانسته‌ است‌)، که‌ نقشی‌ اساسی‌ در به‌ سلطنت‌ رسیدن‌ شاه‌عباس‌ اول‌ (حک : 996ـ 1038) داشت‌ و وکیل‌السلطنه او بود، در آغاز حکومت‌ شاه‌عباس‌، به‌ دستور او کشته‌ شد (منشی‌ قمی‌، ج‌ 2، ص‌ 859، 883). پس‌ از قتل‌ وی‌، عده‌ای‌ از خانهای‌ چاپشلو، که‌ خویشاوندان‌ یا برکشیدگانش‌ بودند، به‌ گیلان‌ گریختند و به‌ خان‌ احمدخان‌ گیلانی‌ پناه‌ بردند. وی‌ به‌ اصرار و تهدید شاه‌عباس‌ آنها را تسلیم‌ کرد (اسکندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 399، 418؛ حسینی‌ استرآبادی‌، ص‌ 149؛ هدایت‌، ج‌ 8، ص 257). به‌ دستور شاه‌، تعدادی‌ از سران‌ چاپشلو به‌ قتل‌ رسیدند (رجوع کنید به اسکندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 281، 410، 437، 439ـ440؛ افوشته‌یی‌، ص‌ 393ـ 395).از منابع‌ تاریخی‌، اطلاع‌ چندانی‌ در باره چاپشلوها پس‌ از کشتار سران‌ ایشان‌ در نخستین‌ سالهای‌ حکومت‌ شاه‌عباس‌ اول‌ و تصرف‌ بخش‌ وسیعی‌ از خراسان‌ به‌ دست‌ عبدالمؤمن‌خان‌ ازبک‌ و کشته‌ شدن‌ ابومسلم‌خان‌ چاپشلو در جنگ‌ با آنان‌ (اسکندرمنشی‌، ج‌ 1، ص‌ 445ـ446) به‌دست‌ نمی‌آید. به‌ نظر می‌رسد حضور سران‌ چاپشلو پس‌ از این‌ رویدادها محدود و کم‌رنگ‌ بوده‌ است‌ و حتی‌ چاپشلوهای‌ شروان‌ تحت‌ فرمان‌ قزاق‌خان‌ چرکس‌، از سرداران‌ شاه‌ عباس‌، بوده‌اند (همان‌، ج‌ 2، ص‌ 1088؛ سومر، ص‌190؛ منجم‌ یزدی‌، ص‌ 438، که‌ از اغلان‌ علی‌بیگ‌ چاوشلو، از ملازمان‌ حاکم‌ استرآباد، یاد کرده‌ است‌). رستم‌الحکما (ص‌ 105) نیز از خنجربیگ‌ چپشلو، از پهلوانان‌ دوره سلطان‌ حسین‌ (حک: 11ـ 1135)، نام‌ برده‌ است‌.طایفه چاپشلو از آغاز سلطنت‌ نادرشاه‌ افشار (حک: 1148ـ1160) به‌ یکی‌ از نیروهای‌ اجتماعی‌ مؤثر خراسان‌ تبدیل‌ شدند و حکومت‌ ناحیه درگز را حدود دویست‌ سال‌ تا انقراض‌ سلسله قاجاریه‌ (حک: 1210ـ1344)، در اختیار گرفتند (رجوع کنید به ادامه مقاله‌). از شکل‌ اجتماعی‌ زندگی‌ چاپشلوها به‌ هنگام‌ ورود به‌ درگز اطلاعی‌ در دست‌ نیست‌، اما احداث‌ قصبه جدید محمدآباد، مرکز شهرستان‌ درگز، به‌ دست‌ آقامحمدخان‌ چاپشلو،حاکی‌ از زندگی‌ یکجانشینی‌ چاپشلوهاست‌ (قاسمی‌، ص‌ 359). سران‌ چاپشلو در آغاز کار نادر به‌ او پیوستند. باباخان‌ چاپشلو، از سرداران‌ معروف‌ نادر، در جنگ‌ با افغانها و عثمانیها شرکت‌ داشت‌. او در 1144 و 1145 حاکم‌ لرستان‌ و در 1147 حاکم‌ هرات‌ بود و سرانجام‌ در 1149، در جنگ‌ با ازبکان‌ در ناحیه شلوک‌، از توابع‌ قرشی‌، کشته‌ شد (مروی‌، ج‌ 1، ص‌ 254ـ256، ج‌ 2، ص‌ 597ـ599؛ استرآبادی‌، ص‌ 188ـ189).بهبودخان‌ چاپشلو، عموزاده باباخان‌، نیز از بزرگان‌ سپاه‌ و دولت‌ نادر بود. او در 1156 حاکم‌ اَتک‌ بود و در همان‌ سالها شورش‌ ازبکان‌ خوارزم‌ و همچنین‌ شورش‌ محمدحسن‌خان‌ قاجار، پدر آقامحمدخان‌ قاجار، را درهم‌ شکست‌. بهبودخان‌ در 1159 سردار کل‌ ترکستان‌ و استرآباد و دشت‌ قبچاق‌ شد و برای‌ توسعه قلمرو نادرشاه‌، تا مرزهای‌ چین‌ پیش‌ رفت‌ و به‌ ترکستان‌ لشکر کشید. وی‌ پس‌ از شنیدن‌ خبر قتل‌ نادرشاه‌ به‌ خراسان‌ بازگشت‌ (مروی‌، ج‌ 2، ص‌ 865، ج‌ 3، 960ـ964، 1095، 1101ـ1136؛ استرآبادی‌، ص‌400، 414). او یکی‌ از عوامل‌ استقرار سلطنت‌ شاهرخ‌ افشار (حک :1161ـ1210) بود و پس‌ از او به‌ سیدمحمد متولی‌ ــ که‌ خانهای‌ خراسان‌ او را با عنوان‌ شاه‌ سلیمان‌ دوم‌ صفوی‌ به‌ سلطنت‌ ایران‌ برگزیده‌ بودند ــ پیوست‌ و از سوی‌ او به‌ سپهسالاری‌ خراسان‌ رسید (مرعشی‌، ص‌ 86 ـ89، 108ـ112، 120؛ گلستانه‌، ص‌ 41ـ47). او هرات‌ را از تصرف‌ تیمورخان‌ ابدالی‌ (منصوب‌ از طرف‌ احمدخان‌ ابدالی‌) خارج‌ کرد و خود به‌ حکومت‌ نشست‌. بهبودخان‌ پس‌ از اطلاع‌ از برکناری‌ سیدمحمد متولی‌ به‌ دست‌ یوسف‌علی‌ خان‌ جلایر، حاکم‌ مشهد، احمدخان‌ ابدالی‌ را به‌ هرات‌ دعوت‌ کرد و چون‌ او به‌ نزدیکی‌ شهر رسید، با مقاومت‌ بهبودخان‌ ــ که‌ از دعوت‌ او پشیمان‌ گشته‌ بود ــ مواجه‌ شد. پس‌ از چند ماه‌ جنگ‌ و محاصره‌، بهبودخان‌ شهر را به‌ احمدخان‌ ابدالی‌ تسلیم‌ کرد (گلستانه‌، ص‌ 48ـ49، 55ـ 58، 61ـ64؛ مرعشی‌ صفوی‌، ص‌ 138؛ مرعشی‌، ص‌ 104، 119ـ120). بعدها ترکمنها بهبودخان‌ را کشتند (ییت‌، ص‌ 152؛ چرچیل‌، ص‌ 186).پس‌ از بهبودخان‌، پسرش‌ آقامحمدخان‌، بانی‌ روستای‌ محمدآباد، حاکم‌ درگز شد. حکومت‌ لطفعلی‌خان‌ (پسر آقامحمدخان‌ چاپشلو) مقارن‌ سلطنت‌ آقامحمدخان‌ (حک: 1200ـ1212) و فتحعلی ‌شاه‌ قاجار (حک: 1212ـ1250) بود (قاسمی‌، ص‌ 359). از میان‌ پسران‌ متعدد لطفعلی‌خان‌، بیگلرخان‌ حاکم‌ درگز شد. او چندی‌ به‌ همراه‌ رضاقلی‌خان‌ کُردِ زعفرانلو، حاکم‌ خبوشان‌، بر حکومت‌ مرکزی‌ شورید، اما سرانجام‌ به‌ اطاعت‌ در آمد (خاوری‌ شیرازی‌، ج‌ 2، ص‌ 693؛ سپهر، ج‌ 1، ص‌ 272ـ273، 282، 296). رضاقلی‌خان‌ بسیار جوان‌ بود که‌ حاکم‌ درگز شد و با اغوای‌ محمد کریم‌ زعفرانلو، در 1245 به‌ جنگ‌ با دولت‌ مرکزی‌ پرداخت‌ (خاوری‌ شیرازی‌، ج‌ 2، ص‌ 757؛ سپهر، ج‌ 1، ص‌ 442؛ هدایت‌، ج‌10، ص‌ 731). در 1249، عباس‌میرزا نایب‌السلطنه‌ به‌ خراسان‌ آمد و خانهای‌ مخالف‌ خراسانی‌، از جمله‌ رضاقلی‌خان‌ چاپشلو را به‌ اطاعت‌ دولت‌ ایران‌ درآورد (خاوری‌ شیرازی‌، ج‌ 2، ص‌ 842؛ سپهر، ج‌ 1، ص‌ 514). پس‌ از رفتن‌ عباس‌میرزا از خراسان‌، بار دیگر رضاقلی‌خان‌ شورید، اما سرانجام‌ تسلیم‌ شد. او سپس‌ به‌ مشهد رفت‌ و حکومت‌ درگز را به‌ برادرش‌، سلیمان‌خان‌ چاپشلو، واگذار کرد (سپهر، ج‌ 1، ص‌ 514؛ قاسمی‌، ص‌ 366). رضاقلی‌خان‌ در شورش‌ محمدحسن‌خان‌ سالار * نیز شرکت‌ داشت‌ و پس‌ از پایان‌ کار محمدحسن‌خان‌ سالار، بیگلربیگی‌ خراسان‌ و سپس‌ حاکم‌ مرو شد و در 1269 ضمن‌ جنگ‌ با ترکمنها به‌قتل‌ رسید (هدایت‌، ج‌10، ص‌ 413ـ415، 420، 484، 542؛ قاسمی‌، ص‌ 367ـ369).از دوران‌ ناصرالدین‌شاه‌ اقتدار محلی‌ حکام‌ موروثی‌ چاپشلو رو به‌ افول‌ نهاد و نفوذ دولت‌ مرکزی‌ در عزل‌ و نصب‌ آنان‌ افزایش‌ یافت‌ (اعتمادالسلطنه‌، ج‌ 2، ص‌ 1219، 1346، 1751). از 1281 تا حدود 1325، محمدعلی‌ منصورالملک‌، سرتیپ‌ قراخان‌ (معروف‌ به‌ سوله‌خان‌)، صیدعلی‌خان‌ چاپشلو و پسرش‌ مسعودخان‌ حاکم‌ درگز شدند. مسعودخان‌ به‌ مشروطه‌خواهان‌ گرایش‌ داشت‌ و نخستین‌ مدرسه درگز، به‌ شیوه نوین‌، در 1330 به‌ همت‌ او ساخته‌ شد. مسعودخان‌ و پدرش‌ در 1300 ش‌ کشته‌ شدند. سپس‌، رضاخان‌، پسر دیگر صیدعلی‌خان‌، به‌ جای‌ او نشست‌ و نیابت‌ حکومت‌ را به‌ عموزاده خود، زبردست‌خان‌، واگذاشت‌. پس‌ از چندی‌، میان‌ این‌ دو اختلاف‌ پیش‌ آمد، زبردست‌خان‌ رضاخان‌ را کشت‌ و حکومت‌ درگز را اختیار گرفت‌ (قاسمی‌، ص‌ 382ـ383؛ میرنیا، ص‌ 116، 120ـ123). وی‌ ظاهراً به‌ دولت‌ شوروی‌ گرایش‌ داشت‌ و با همکاری‌ مرسل‌ صادق‌اُف‌، بازرگان‌ قفقازی‌ ساکنِ درگز، که‌ همانند او دوستدار بولشویکها بود، همکاری‌ با دولت‌ شوروی‌ را آغاز کرد. کلنل‌ پسیان‌ * ، که‌ در نیمه اول‌ 1300 ش‌ حاکم‌ خراسان‌ بود، آن‌ دو را به‌ مشهد فراخواند. زبردست‌خان‌ از بیم‌ جان‌، با خانواده خود و حدود یکصد تن‌ از جنگجویان‌ چاپشلو، به‌ میان‌ ترکمنها رفت‌ و از آنجا به‌ دولت‌ شوروی‌ پناه‌ برد. مرسل‌ صادق‌اف‌ به‌ مشهد رفت‌ و پس‌ از انتشار خبر فرار زبردست‌خان‌ به‌ شوروی‌، با حضور کلنل‌ پسیان‌ در دادگاه‌ نظامی‌ به‌ مرگ‌ محکوم‌ شد و اعدام‌ گردید. پس‌ از فرار زبردست‌خان‌، کلنل‌ پسیان‌ حکومت‌ درگز را بار دیگر به‌ محمدعلی‌خان‌ منصورالملک‌، حاکم‌ پیشین‌ درگز، واگذار کرد، اما منصورالملک‌ در تابستان‌ 1300 ش‌، به‌ بهانه بیماری‌، برکنار گردید. پس‌ از ختم‌ قیام‌ کلنل‌ پسیان‌، دولت‌ مرکزی‌ تاج‌محمدخان‌، افسر کرد ژاندارم‌، را که‌ از مخالفان‌ مشهور کلنل‌ پسیان‌ بود، به‌ حکومت‌ درگز منصوب‌ کرد اما مردم‌ درگز با این‌ انتخاب‌ مخالفت‌ کردند و دولت‌ ناگزیر بار دیگر منصورالملک‌ را به‌ حکومت‌ درگز گماشت‌ (میرزاصالح‌، ص‌52،55، 57،71، 108، 116، 123؛ اروج‌بیگ‌، ص‌ 246). وی‌ آخرین‌ حاکم‌ موروثی‌ درگز از طایفه چاپشلو بود (قاسمی‌، ص‌380ـ382).منابع‌: اروج‌بیگ‌بن‌ سلطان‌علی‌بیگ‌، دون‌ ژوان‌ ایرانی، ترجمه مسعود رجب‌نیا، تهران‌ 1338 ش‌؛ محمدمهدی‌بن‌ محمدنصیر استرآبادی‌، جهانگشای‌ نادری‌ ، چاپ‌ عبداللّه‌ انوار، تهران‌ 1341 ش‌؛ اسکندرمنشی‌؛ اعتمادالسلطنه‌؛ محمودبن‌ هدایت‌اللّه‌ افوشته‌یی‌، نقاوهالا´ثار فی‌ ذکر الاخیار: در تاریخ‌ صفویه‌ ، چاپ‌ احسان‌ اشراقی‌، تهران‌ 1373 ش‌؛ شرف‌الدین‌بن‌ شمس‌الدین‌ بدلیسی‌، شرفنامه‌، [قاهره‌ ? 1931]؛ جهانگشای‌ خاقان‌: تاریخ‌ شاه‌اسماعیل، چاپ‌ اللّه‌ دتّا مضطر، اسلام‌آباد: مرکز تحقیقات‌ فارسی‌ ایران‌ و پاکستان‌، 1364 ش‌؛ جورج‌ پرسی‌ چرچیل‌، فرهنگ‌ رجال‌ قاجار، ترجمه‌ و تألیف‌ غلامحسین‌ میرزاصالح‌، تهران‌ 1369 ش‌؛ حسن‌بن‌ مرتضی‌ حسینی‌ استرآبادی‌، تاریخ‌ سلطانی‌: از شیخ‌صفی‌ تا شاه‌صفی‌، چاپ‌ احسان‌ اشراقی‌، تهران‌ 1364 ش‌؛ فضل‌اللّه‌بن‌ عبدالنبی‌ خاوری‌ شیرازی‌، تاریخ‌ ذوالقرنین، چاپ‌ ناصر افشارفر، تهران‌ 1380 ش‌؛ محمدهاشم‌ رستم‌الحکما، رستم‌التواریخ، چاپ‌ محمد مشیری‌، تهران‌ 1357 ش‌؛ حسن‌ روملو، احسن‌ التواریخ‌، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ 1384 ش‌؛ محمدتقی‌بن‌ محمد علی‌ سپهر، ناسخ‌ التواریخ‌: تاریخ‌ قاجاریه‌، چاپ‌ جمشید کیانفر، تهران‌ 1377 ش‌؛ فاروق‌ سومر، نقش‌ ترکان‌ آناطولی‌ در تشکیل‌ و توسعه دولت‌ صفوی‌، ترجمه احسان‌ اشراقی‌ و محمد تقی‌ امامی‌، تهران‌ 1371 ش‌؛ احمدبن‌ محمد غفاری‌ قزوینی‌، تاریخ‌ جهان‌آرا، تهران‌ 1343 ش‌؛ ابوالفضل‌ قاسمی‌، خاوران‌: گوهر ناشناخته ایران‌، مشتمل‌ بر تاریخ‌ و جغرافیای‌ درگز و کلات‌، [تهران‌، بی‌تا.]؛ ابوالحسن‌بن‌ محمدامین‌ گلستانه‌، مجمل‌التواریخ‌، چاپ‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌ 1356 ش‌؛ محمدهاشم‌بن‌ محمد مرعشی‌، زبور آل‌داود: شرح‌ ارتباط‌ سادات‌ مرعشی‌ با سلاطین‌ صفویه، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ 1379 ش‌؛ محمدخلیل‌بن‌ داوود مرعشی‌ صفوی‌، مجمع‌ التواریخ، چاپ‌ عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، تهران‌ 1362 ش‌؛ محمد کاظم‌ مروی‌، عالم‌آرای‌ نادری‌،چاپ‌ محمدامین‌ ریاحی‌، تهران‌ 1364 ش‌؛ جلال‌الدین‌ محمد منجم‌ یزدی‌، تاریخ‌ عباسی‌، یا، روزنامه ملاجلال، چاپ‌ سیف‌اللّه‌ وحیدنیا، تهران‌ 1366 ش‌؛ احمدبن‌ حسین‌ منشی‌ قمی‌، خلاصه التواریخ، چاپ‌ احسان‌ اشراقی‌، تهران‌ 1359ـ1363 ش‌؛ غلامحسین‌ میرزاصالح‌، جنبش‌ کلنل‌ محمد تقی‌خان‌ پسیان‌ بنابر گزارشهای‌ کنسولگری‌ انگلیس‌ در مشهد ، تهران‌ 1366 ش‌؛ علی‌ میرنیا، سردارانی‌ از ایلات‌ و طوایف‌ درگز در خدمت‌ میهن، مشهد 1361 ش‌؛ زین‌العابدین‌ علی ‌بن عبدالمؤمن‌ نویدی‌، تکمله الاخبار: تاریخ‌ صفویه‌ از آغاز تا 978 هجری‌ قمری، چاپ‌ عبدالحسین‌ نوائی‌، تهران‌ 1369 ش‌؛ رضاقلی‌بن‌ محمد هادی‌ هدایت‌، ملحقات‌ تاریخ‌ روضه الصفای‌ ناصری‌، در میرخواند، ج‌ 8 ـ10؛ چارلز ادوارد ییت‌، سفرنامه خراسان‌ و سیستان‌، ترجمه قدرت‌اللّه‌ روشنی‌ زعفرانلو و مهرداد رهبری‌، تهران‌ 1365 ش‌.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 11
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده