جیهانی خاندان

معرف

خاندانی‌ مشهور در بخارا در دوره سامانیان‌ که‌ تنی‌ چند از آنان‌ وزیر و صاحب‌منصب‌ بودند
متن
جَیهانی‌، خاندان‌، خاندانی‌ مشهور در بخارا در دوره سامانیان‌ که‌ تنی‌ چند از آنان‌ وزیر و صاحب‌منصب‌ بودند. به‌ گفته قزوینی‌ (ج‌ 2، ص‌ 203، 208ـ209)، نسبت‌ جیهانی‌ از نام‌ نیای‌ ایشان‌ به‌ دست‌ آمده‌ است‌. جیهان‌ در میان‌ عرب‌ و عجم‌ نام‌ متداولی‌ برای‌ مردان‌ بود (رجوع کنید به ابن‌ماکولا، ج‌1، ص 424، ج ‌2، ص‌ 157؛ سمعانی‌، ج‌ 3، ص‌ 323، ج‌ 4، ص 307؛ سیوطی‌، ج‌ 2، ص‌ 271)، اما یاقوت‌ حموی‌ (1965، ذیل‌ «جیحون‌»، «جیهان‌»)، به‌ روایت‌ از حمزه اصفهانی‌، جیهان‌ را نام‌ شهری‌ بر ساحل‌ جیحون‌ دانسته‌ که‌ خاندان‌ جیهانی‌ به‌ آن‌ منسوب‌اند. از این‌ خاندان‌ آگاهی‌ چندانی‌ در دست‌ نیست‌ و ضبط‌ آشفته‌ و خلط‌ نامها در منابع‌ بر مشکل‌ افزوده‌ است‌. برخی‌ از افراد مشهور این‌ خاندان‌ عبارت‌اند از:1) ابوعبداللّه‌ محمدبن‌ احمد جیهانی‌ . به‌ نوشته یاقوت‌ حموی‌ (1993، ج‌ 5، ص‌ 2317، قس‌ ج 1، ص‌ 455، که‌ نام‌ او را احمدبن‌ محمد ضبط‌ کرده‌ است‌)، نام‌ جدش‌ نصر بود. ثعالبی‌ (1366، ج‌ 4، ص‌ 64) او را ابوعبداللّه‌ جیهانی‌ کبیر خوانده‌ است‌. از گفته وی‌ (همانجا؛ قس‌ همو، 1379، ص‌50؛ نیز رجوع کنید به خواندمیر، ج‌ 2، ص‌ 356) برمی‌آید که‌ جیهانی‌ پس‌ از ابوبکربن‌ حامد نَسَفی‌، چندی‌ وزیر احمدبن‌ اسماعیل‌ سامانی‌ (حک: 295ـ301) بود. پس‌ از مرگ‌ احمدبن‌ اسماعیل‌ و به‌ امارت‌ نشستن‌ نصربن‌ احمد سامانی‌ در 21 جمادی‌الا´خره 301، جیهانی‌ به‌ وزارت‌ رسید و به‌ اتفاق‌ دولتمردان‌ سامانی‌، از جمله‌ حَمّویه بن‌ علی‌ *، امور کشور را سامان‌ داد (گردیزی‌، ص‌ 329ـ 330؛ نرشخی‌، ص‌ 129ـ130؛ ابن‌اثیر، ج‌ 8، ص‌ 78؛ قس‌ تاریخ‌ سیستان‌ ، ص‌ 302، که‌ در آن‌ نام‌ او عبداللّه‌ جیهانی‌ نوشته‌ شده‌ است‌)، اما نسفی‌ (ص‌ 81) نوشته‌ است‌ که‌ در آغاز امارت‌ نصربن‌ احمد، ابوبکر محمدبن‌ حامد نسفی‌ تا زمان‌ مرگش‌ (محرّم‌ 302) وزیر بود (قس‌ مقدسی‌، ص‌ 337، که‌ ابوعبداللّه‌ جیهانی‌ را سومین‌ وزیر نصربن‌ احمد دانسته‌ است‌).به‌ نظر می‌رسد تکوین‌ نظام‌ دیوانی‌ سامانیان‌ بیشتر مرهون‌ کوشش‌ ابوعبداللّه‌ جیهانی‌ بوده‌ است‌. وی‌ با دولتهای‌ دیگر مکاتبه‌ کرد و اطلاعات‌ آیینهای‌ کشورداری‌ را فراهم‌ آورد و پس‌ از مطالعه آنها و گزینش‌ موارد نیکو، دستور داد تا اهل‌ دربار و دیوان‌ برطبق‌ آن‌ عمل‌ کنند (گردیزی‌، ص‌330). این‌ مجموعه مدون‌ احتمالاً دست‌مایه او در تألیف‌ کتاب‌ آیین‌ بوده‌ است‌ (رجوع کنید به ابن‌ندیم‌، چاپ‌ تجدد، ص‌ 153؛ ناجی‌، ص‌ 521). نرشخی‌ (ص‌ 69)، که‌ کنیه او را ابوعبیداللّه‌ نوشته‌، در رویدادهای‌ 306، از جیهانی‌ به‌ عنوان‌ وزیر سامانیان‌ یاد کرده‌ و بنای‌ مناره مسجد بخارا را کار او دانسته‌ است‌. ابن‌فضلان‌ نیز، که‌ در 309 وارد بخارا شد، نوشته‌ است‌ که‌ جیهانی‌ کاتبِ امیر سامانی‌ و در سراسر خراسان‌ به‌ شیخ‌العمید معروف‌ بود (ص‌ 76). ابن‌فضلان‌ پس‌ از چند روز اقامت‌، به‌ واسطه جیهانی‌ به‌ حضور امیرنصر رسید (همان‌، ص‌77). ابن‌ندیم‌ نیز جیهانی‌ را کاتب‌ و وزیر امیر سامانی‌ ذکر کرده‌ است‌ (همانجا، با این‌ ملاحظه‌ که‌ نام‌ او را ابوعبداللّه‌ احمدبن‌ محمدبن‌ نصر جیهانی‌ ضبط‌ کرده‌است‌؛ قس‌ همان‌، چاپ‌ فلوگل‌، ص‌ 138، که‌ لفظ‌ کاتب‌ را ندارد؛ نیز رجوع کنید به مقدسی‌، ص‌ 3؛ قزوینی‌، ج‌ 2، ص‌ 205). از پایان‌ وزارت‌ ابوعبداللّه‌ جیهانی‌ و انتصاب‌ ابوالفضل‌ بلعمی‌*به‌ جای‌ او اطلاعی‌ در دست‌ نیست‌، اما احتمالاً وی‌ براثر فشار فقهای‌ بخارا و شاید به‌ اتهام‌ زندقه‌ و الحاد برکنار شده‌ است‌ (رجوع کنید به زرین‌کوب‌، ج‌ 2، ص‌ 197) زیرا آنچه‌ ابن‌ندیم‌ (چاپ‌ تجدد، همانجا)، و به‌ پیروی‌ از او یاقوت‌حموی‌ (1993، ج‌1،ص‌274)، درباره متهم‌ شدن‌ ابوعلی‌ محمدبن‌ [ محمدبن‌] احمد جیهانی‌ به‌ ثنویت‌ مطرح‌ کرده‌، به‌ نظر برخی‌ محققان‌ و به‌ احتمال‌ بسیار، مربوط‌ به‌ ابوعبداللّه‌ محمدبن‌ احمد جیهانی‌ است‌ (رجوع کنید به قزوینی‌،ج‌ 2، ص‌ 206؛ حدودالعالم‌، مقدمه بارتولد، ص‌ 17ـ 18؛ بارتولد، ج 1، ص‌ 55).به‌ روایت‌ ثعالبی‌ (1366، ج‌ 4، ص‌ 65ـ67؛ همو، 1379، ص‌50ـ51؛ قس‌ همو،1366، ج‌ 4، ص‌ 64، که‌ از ابوعبداللّه‌ جیهانی‌ با عنوان‌ کاتب‌ یاد کرده‌ است‌)، ابواحمد کاتب‌ عَطَوانی‌ (پسر ابوبکربن‌ حامد وزیر) ــ که‌ به‌ لحاظ‌ مهارت‌ در کتابت‌، خود را از جیهانی‌ و بلعمی‌ برای‌ وزارت‌ شایسته‌تر می‌دید ــ جیهانی‌ را به‌ بی‌کفایتی‌ و تفرعن‌ متهم‌ کرد(نیز رجوع کنید به یاقوت‌ حموی‌، 1993، ج‌ 1، ص‌ 456؛ صفدی‌، ج‌ 8، ص‌ 53ـ54). همچنین‌ جیهانی‌ دچار وسواس‌ بود و جز با کاغذ یا پارچه‌ با کسی‌ دست‌ نمی‌داد؛ ازاین‌رو، ابوطیب‌ طاهری‌ شاعر (از بازماندگان‌ خاندان‌ طاهریان‌) به‌ نکوهش‌ وی‌ پرداخته‌ است‌ (یاقوت‌ حموی‌، 1993، ج‌ 5، ص‌ 2318؛ صفدی‌، ج‌ 2، ص‌ 81).ابوعبداللّه‌ شاعران‌ پارسی‌گو و عرب‌زبان‌ را گرامی‌ می‌داشت‌، به‌طوری‌ که‌ برخی‌ از آنان‌، وی‌ را ستوده‌اند (نفیسی‌، 1309 ش‌، ص‌ 193)، از جمله‌ شهیدبلخی‌، ابواحمدبن‌ ابی‌بکربن‌حامد کاتب‌ و ابوالحسین‌ محمدبن‌ محمد مرادی‌ بخاری‌ (رجوع کنید به ثعالبی‌، 1366، ج‌4، ص66- ‌ 67، 76؛ عوفی‌،1321ـ 1324، ج 2، ص‌ 4). او به‌ فلسفه‌ و نجوم‌ و هیئت‌ آگاهی‌ داشت‌ (مقدسی‌، ص‌3) و کتابهایی‌ تألیف‌ کرد که‌ اکنون‌ در دست‌ نیستند، از جمله‌ المسالک‌ و الممالک‌*، آیین‌ مقالات، کتب‌ [ یا کتاب‌] العهود للخلفاء و الامراء، الزیادات‌ فی‌ کتاب‌ الناسی‌ [ الناشی‌ء؟ یا آیین‌ ؟] فی‌ المقالات‌، و رسائل‌ (رجوع کنید به ابن‌ندیم‌، چاپ‌ تجدد، همانجا؛ یاقوت‌ حموی‌، 1993، ج‌ 1، ص‌ 455؛ صفدی‌، ج‌ 8، ص‌ 53 ـ54؛ بغدادی‌، ج‌2، ستون‌ 36؛ نفیسی‌، 1309 ش‌، ص‌193 و پانویس‌ 47). ابن‌ندیم‌ کتابهای‌ یاد شده‌ را به‌ ابوعبداللّه‌ احمدبن‌ محمدبن‌ نصر نسبت‌ داده‌ و ابوعبداللّه‌ محمدبن‌ احمد جیهانی‌ را با نواده‌اش‌ یکی‌ پنداشته‌ است‌ (رجوع کنید به قزوینی‌، ج‌ 2، ص‌ 204ـ205، 207؛ صفدی‌، ج‌ 2، ص‌ 81، ج‌ 8، ص‌ 54).نَرشخی‌ (ص‌ 26) و مسعودی‌ (ص‌ 75)، بدون‌ ذکر نام‌ مؤلف‌، از المسالک‌ و الممالک‌ یاد کرده‌اند. گردیزی‌ (ص‌330، 597) نیز به‌ تألیفات‌ بسیار جیهانی‌ در شاخه‌های‌ گوناگون‌ علوم‌ و همچنین‌ کتاب‌ مسالک‌ و ممالک‌ وی‌ و نحوه گردآوری‌ مطالب‌ آن‌ اشاره‌ کرده‌ و اطلاعاتی‌ در مورد ترکان‌ از آن‌ برگرفته‌ است‌.ابن‌ندیم‌ (چاپ‌ تجدد، ص‌ 171) کتاب‌ البلدان‌*ابن‌فقیه‌ همدانی‌ را برگرفته‌ از مطالب‌ کتاب‌ جیهانی‌ (احتمالاً المسالک‌ و الممالک‌ ) و تألیفات‌ دیگران‌ دانسته‌ است‌، اما باتوجه‌ به‌ تقدم‌ زمانی‌ ابن ‌فقیه‌، در صحت‌ این‌ سخن‌ باید تردید کرد (کراچکوفسکی‌، قسم‌ 1، ص‌ 221). در باره مأخذ جیهانی‌ در تألیف‌ کتابش‌ اطلاع‌ دقیقی‌ در دست‌ نیست‌، اما برخی‌ گفته‌اند که‌ کتاب‌ وی‌ مشتمل‌ بر متن‌ کامل‌ اثر ابن‌خرداذبه‌ بوده‌ و او از آن‌ الگو گرفته‌ است‌ (مقدسی‌، ص‌ 4، 241؛ د. اسلام‌ ، چاپ‌ دوم‌، ج‌ 2، ص‌ 581؛ قس‌ کراچکوفسکی‌، قسم‌ 1، ص‌220، که‌ در درستی‌ این‌ سخن‌ تردید کرده‌ است‌). در واقع‌، دسترسی‌ آسان‌ جیهانی‌ به‌ منابع‌ مکتوب‌ و اطلاعات‌ شفاهی‌ در باره ملل‌ دیگر، سبب‌ اهمیت‌ تصنیف‌ او ( المسالک‌ و الممالک‌ ) بود (رجوع کنید به مقدسی‌، ص‌ 3ـ4، 346؛ گردیزی‌، ص‌330). این‌ کتاب‌ از مآخذ جغرافیانویسان‌ بعدی‌ گردید، به‌ خصوص‌ در مورد مشرق‌ جهان‌ اسلام‌ و چین‌ و روسیه‌ (فرای، ص‌ 201ـ202؛ کراچکوفسکی‌، قسم‌ 1، ص‌ 222، 276، 287). ابن‌حوقل‌ (ص‌ 453)، مقدسی‌ (ص‌ 269، و جاهای‌ دیگر)، ابوریحان‌ بیرونی‌ (1923، ص‌ 264، 271؛ همو، 1374 ش‌، ص‌ 269)، گردیزی‌ (ص‌ 562، با این‌ ملاحظه‌ که‌ منبع‌ خود را ذکر نکرده‌ است‌)، ادریسی‌ (ج‌ 1، ص‌ 5، 76، ج‌ 2، ص‌ 934، با این‌ ملاحظه‌ که‌ نام‌ وی‌ را ابونصر سعید الجیهانی‌ نوشته‌ است‌)، شرف‌الزمان‌ طاهر مروزی‌ در طبایع‌ الحیوان‌، خرقی‌ در منتهی‌الادراک‌ فی‌ تفسیر الافلاک‌ (رجوع کنید به کراچکوفسکی‌، قسم‌ 1، ص‌ 263، 316ـ317)، افضل‌الدین‌ کرمانی‌ در عقدالعلی‌ (ص‌ 122)، عبدالکریم‌ رافعی‌ قزوینی‌ (ج‌ 1، ص‌ 46) و زکریابن‌ محمد قزوینی‌ (ص‌ 211، در متن‌ اشتباهاً هیجانی‌ آمده‌ است‌) نیز از المسالک‌ و الممالک‌ نقل‌ و استفاده‌ کرده‌اند. ابن‌عَدیم‌ نیز در مواردی‌ (ج‌ 1، ص‌ 348، 397، 446)، بدون‌ ذکر نام‌ کتاب‌، از آن‌ اقتباس‌ کرده‌ است‌. مؤلف‌ ناشناخته حدودالعالم‌ * نیز بی‌شک‌ از المسالک‌ و الممالک‌ جیهانی‌ بهره‌ برده‌ است‌ (بارتولد،ج 1، ص‌57ـ58؛ حدودالعالم‌، مقدمه بارتولد، ص‌ 25ـ26، حواشی‌ مینورسکی‌، ص‌ 111). یاقوت‌ حموی‌ (1965، ج‌ 1، ص‌ 7) جیهانی‌ را در شمار جغرافیانویسان‌ متقدم‌ آورده‌ است‌.پس‌ از این‌، گویا آشنایی‌ مستقیم‌ با کتاب‌ جیهانی‌ قطع‌ شده‌ و آگاهی‌ مؤلفان‌ متأخر، بر نقل‌ و سماع‌ متکی‌ بوده‌، مثلاً حاجی‌خلیفه‌ (ج‌ 2، ستون‌ 1664) فقط‌ کلمات‌ مقدسی‌ را بازگو کرده‌ است‌ (کراچکوفسکی‌، قسم‌1، ص‌222). از پاره‌ای‌ منقولات‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ و زکریای‌ قزوینی‌ برمی‌آید که‌ این‌ کتاب‌ جیهانی‌ بخش‌ عمده‌ای‌ در باره شگفتیهای‌ بلاد داشته‌ است‌ (نفیسی‌، 1309 ش‌، ص‌ 192). نسخه یافته‌ شده‌ در کابل‌ با عنوان‌ اشکال‌العالم‌ ، به‌ نظر محققان‌ ارتباطی‌ با المسالک‌ و الممالک‌ جیهانی‌ ندارد (رجوع کنید به مینورسکی‌، ص‌89 ـ90؛ نیز رجوع کنید به د. اسلام، چاپ‌ دوم‌، تکمله 5ـ6، ذیل‌ مادّه‌). نفیسی‌ (1338 ش‌، ص‌ 378) بر آن‌ است‌ که‌ اصطخری‌ از کتاب‌ جیهانی‌ رونویسی‌ کرده‌ است‌، اما مقابله دقیق‌ ریو(ج1، ص 416) نشان‌ داده‌ که‌ اشکال‌العالم‌ تلخیصی‌ است‌ از المسالک‌ و الممالک‌ اصطخری‌.گردیزی‌ (ص‌ 612، 618) از تألیف‌ دیگری‌ از ابوعبداللّه‌ [محمدبن‌ احمد] جیهانی‌ به‌ نام‌ تواریخ‌ یاد کرده‌ و نوشته‌ که‌ در مطالب‌ مربوط‌ به‌ هندوان‌ از این‌ کتاب‌ بهره‌ برده‌ است‌.2) ابوعلی‌ محمدبن‌ محمد جیهانی‌ ، پسر جیهانی‌ کبیر، وی‌ در 326، پس‌ از برکناری‌ ابوالفضل‌ بلعمی‌، به‌ وزارت‌ منصوب‌ شد (ابن‌اثیر، ج‌ 8، ص‌ 378؛ گردیزی‌، ص‌ 338ـ 339؛ قس‌ مقدسی‌، ص‌ 337، که‌ پس‌ از وزارت‌ ابوالفضل‌ بلعمی‌، از وزارت‌ ابوعبداللّه‌جیهانی‌ یاد کرده‌ است‌؛ نیز رجوع کنید به منینی‌، ج 1، ص‌170؛ قزوینی‌، ج‌ 2، ص‌ 206ـ207). ابن‌ندیم‌ (چاپ‌ تجدد، ص‌ 153) و یاقوت‌ حموی‌ (1993، ج‌ 1، ص‌ 274) از ابوعلی‌ محمدبن‌ احمد الجیهانی‌ به‌ عنوان‌ وزیر نصربن‌ احمد یاد کرده‌ و نوشته‌اند که‌ وی‌ به‌ ابوزید احمدبن‌ سهل‌ بلخی‌*، دانشمند فیلسوف‌، صله‌ می‌داد، ولی‌ باتوجه‌ به‌ زمان‌ مرگ‌ ابوزید بلخی‌ (322)، این‌ مطلب‌ را باید مربوط‌ به‌ ابوعبداللّه‌ محمدبن‌ احمد جیهانی‌ کبیر دانست‌ (قزوینی‌، ج‌ 2، ص‌206؛ بارتولد، ج‌ 1، ص‌ 55).از طول‌ دوره وزارت‌ ابوعلی‌ جیهانی‌ آگاهی‌ چندانی‌ نیست‌. در همین‌ دوره‌، امیرنصر و ابو طیب‌ محمدبن‌ حاتم‌ مُصْعَبی‌ (صاحب‌ دیوان‌ رسایل‌ سامانیان‌) به‌ اسماعیلیان‌ (قرامطه‌) گرویدند و اوضاع‌ کشور آشفته‌ گردید (گردیزی‌، ص‌ 339؛ نسفی‌، ص‌ 438ـ439؛ صفی‌الدین‌ بلخی‌، ص‌ 293ـ294). چندی‌ بعد، جیهانی‌ در 330 در زیر آوار هلاک‌ شد (ابن‌اثیر، ج‌ 8، ص‌ 393) و امیرنصر، مصعبی‌ را به‌ وزارت‌ برگزید (ثعالبی‌،1366،ج‌4، ص‌79؛ ثعالبی‌،1990، ص169 ‌ ـ170؛ نظام‌الملک‌، ص‌ 287ـ289؛ منینی‌، ج‌ 2، ص‌ 62).3) ابوعبداللّه‌ احمدبن‌ محمد جیهانی‌ . در زمان‌ منصوربن‌ نوح‌ سامانی‌ شغل‌ وزارت‌ میان‌ ابوعلی‌ بلعمی*، ابوجعفر عُتبی‌ (رجوع کنید به عُتبی*، خاندان‌) و ابومنصور یوسف‌بن‌ اسحاق‌ دست‌ به‌ دست‌ گشت‌(گردیزی‌،ص‌360ـ361) تا اینکه‌ در 365 ابوعبداللّه‌ احمدبن‌ محمد جیهانی، نواده جیهانی‌ کبیر (رجوع کنید به بارتولد، ج ‌1، ص 536؛ قزوینی‌، ج 2، ص‌ 205، 207) به‌ وزارت‌ رسید (گردیزی‌، همانجا و مقدسی‌، ص‌ 338، از ابن‌جیهانی‌ یاد کرده‌اند که‌ ظاهراً مراد همین‌ جیهانی‌ است‌؛ نیز رجوع کنید به یاقوت‌ حموی‌،1993، ج‌ 5، ص‌ 2302ـ2303؛ عوفی‌، 1362 ش‌، قسم‌ 2، ج‌ 2، ص‌ 687ـ 688؛ قس‌ عقیلی‌، ص‌ 147، که‌ ابوعلی‌ بلعمی‌ را در 365 وزیر منصوربن‌ عبدالملک‌ سامانی‌ دانسته‌ است‌). ابوعبداللّه‌ احمدبن‌ محمد جیهانی‌ پس‌ از جلوس‌ نوح‌بن‌ منصور سامانی‌ (حک: 366ـ387)، همچنان‌ در مقام‌ خود ماند و در ربیع‌الا´خر 367 جای‌ خود را به‌ ابوالحسین‌ عتبی‌ داد (گردیزی‌، ص‌ 362؛ یاقوت‌ حموی‌، 1993، ج‌ 1، ص‌ 456 و به‌ پیروی‌ از او صفدی‌، ج‌ 8، ص‌ 54، با این‌ ملاحظه‌ که‌ هر دو این‌ جیهانی‌را با جدّ او،ابوعبداللّه‌ محمدبن‌احمد جیهانی‌، وزیر نصربن‌ احمد سامانی‌، اشتباه‌ گرفته‌اند؛ نرشخی‌، ص‌ 136 نیز او را با جیهانی‌ کبیر اشتباه‌ کرده‌ است‌؛رجوع کنید به قزوینی‌، همانجا). ابوعبداللّه‌ احمدبن‌ محمد جیهانی‌ اگرچه‌ وزارتش‌ دوامی‌ نیافت‌، وزیر بسیار با کفایتی‌ بود (عوفی‌، 1362 ش‌، قسم‌ 2، ج‌ 2، ص‌ 686، با این‌ ملاحظه‌ که‌ نام‌ وی‌ را عبداللّه‌ جیهانی‌ ضبط‌ کرده‌ است‌).4) ابومنصور عبیداللّه‌بن‌ احمد جیهانی‌. احمدبن‌ اسماعیل‌ سامانی‌ در 298، ضمن‌ لشکرکشی‌ به‌ سیستان‌، بُست‌ را گرفت‌ و حکومت‌ آنجا را به‌ حاتم‌بن‌ عبداللّه‌ شاشی‌ داد ( تاریخ‌ سیستان، ص‌ 292ـ293). چندی‌ بعد، ابومنصور عبیداللّه‌بن‌ احمد جیهانی‌ به‌عنوان‌ عامل‌ سامانیان‌، حکومتِ بست‌ و رُخَّج‌ را به‌دست‌ گرفت‌. به‌ دنبال‌ شورش‌ سیستان‌ در آغاز امارت‌ نصربن‌ احمد سامانی‌ در 301، ابومنصور عبیداللّه‌بن‌ احمد جیهانی‌ گریخت‌ (ابن‌اثیر، ج‌ 8، ص‌ 79؛ تاریخ‌ سیستان، ص‌ 301ـ 305، از این‌ جیهانی‌ تنها با کنیه بومنصور یاد شده‌ است‌). برخی‌ محققان‌ او را برادر ابوعبداللّه‌ محمدبن‌ احمد جیهانی‌ دانسته‌اند (رجوع کنید به قزوینی‌، ج‌2،ص‌208؛ نفیسی‌، 1309ش‌، ص‌199). هنری‌جورج‌ راورتی‌ ابومنصور جیهانی‌ را فردی‌ غیر از عبیداللّه‌بن‌ احمد جیهانی‌ فرض‌ کرده‌، اما سعید نفیسی‌ گفته‌ که‌ احتمالاً ابومنصور کنیه عبیداللّه ‌بن‌ احمد بوده‌ است‌ (نفیسی‌، 1309 ش‌، ص‌ 200ـ201).در 388، وزارت‌ دولت‌ سامانیان‌ به‌ ابوالفضل‌ محمدبن‌ احمد خُنامَتی‌ رسید (گردیزی‌، ص‌ 377؛ ناجی‌، ص‌ 205). برخی‌ نویسندگان‌ خنامتی‌ را جیهانی‌ خوانده‌ و احتمال‌ داده‌اند که‌ وی‌ پسر ابوعبداللّه‌ احمدبن‌ محمد جیهانی‌ باشد (رجوع کنید به بارتولد، ج 1، ص‌565؛ قزوینی‌، ج ‌ 2،ص‌208؛ قس‌ نفیسی‌، 1309ش‌، ص‌198ـ 199، که‌ وی‌ را ابوالفضل‌ محمدبن‌ احمد جیهانی‌ و برادر کهترِ جیهانی‌ بزرگ‌، ابوعبداللّه‌ محمدبن‌ احمد، پنداشته‌ است‌).منابع‌: ابن‌اثیر؛ ابن‌حوقل‌؛ ابن‌عدیم‌، بغیه الطلب‌ فی‌ تاریخ‌ حلب، چاپ‌ سهیل‌ زکّار، بیروت‌ [? 1408/1988]؛ ابن‌فضلان‌، رساله ابن‌فضلان‌، چاپ‌ سامی‌ دهان‌، دمشق‌ 1379/1960؛ ابن ‌ماکولا، الاکمال‌ فی‌ رفع‌ الارتیاب‌ عن‌ المؤتلف‌ و المختلف‌ من‌ الاسماء و الکنی‌ و الانساب‌، چاپ‌ عبدالرحمان‌بن‌ یحیی‌ معلمی‌ یمانی‌، حیدرآباد، دکن‌ 1381ـ1406/ 1962ـ1986؛ ابن‌ندیم‌ (تهران‌)؛ همان‌ (لایپزیگ‌)؛ ابوریحان‌ بیرونی‌، الا´ثار الباقیه عن‌القرون‌ الخالیه، چاپ‌ ادوارد زاخاو، لایپزیگ‌ 1923؛ همو، الجماهر فی‌ الجواهر، چاپ‌ یوسف‌ الهادی‌، تهران‌ 1374 ش‌؛ محمدبن‌ محمد ادریسی‌، کتاب‌ نزهه المشتاق‌ فی‌ اختراق‌ الا´فاق، قاهره‌: مکتبه الثقافه الدینیه،[ بی‌تا.]؛ احمدبن‌ حامد افضل‌الدین‌ کرمانی‌، کتاب‌ عقدالعلی‌ للموقف‌ الاعلی، چاپ‌ علیمحمد عامری‌ نائینی‌، تهران‌ 1356 ش‌؛ واسیلی‌ ولادیمیروویچ‌ بارتولد، ترکستان‌نامه‌: ترکستان‌ در عهد هجوم‌ مغول، ترجمه کریم‌ کشاورز، تهران‌ 1366 ش‌؛ اسماعیل‌ بغدادی‌، هدیه العارفین، ج ‌2، در حاجی‌خلیفه‌، ج 6؛ تاریخ‌ سیستان‌، چاپ‌ محمدتقی‌ بهار، تهران‌: زوار، [? 1314 ش]؛ عبدالملک‌ بن‌ محمد ثعالبی‌، آداب‌ الملوک‌، چاپ‌ جلیل‌ عطیه‌، بیروت‌ 1990؛ همو، لطائف ‌المعارف، چاپ‌ ابراهیم‌ ابیاری‌ و حسن‌ کامل‌ صیرفی‌، [قاهره‌ ? 1379/1960]؛ همو، یتیمه الدهر، چاپ‌ محمد محیی‌الدین‌ عبدالحمید، قاهره‌ 1366/1947؛ حاجی‌خلیفه‌؛ حدودالعالم‌ من ‌المشرق‌ الی‌ المغرب‌، با مقدمه بارتولد و حواشی‌ و تعلیقات‌ مینورسکی‌، ترجمه میرحسین‌ شاه‌، کابل‌ 1342 ش‌؛ خواندمیر؛ عبدالکریم‌بن‌ محمد رافعی‌ قزوینی‌، التدوین‌ فی‌ اخبار قزوین‌ ، چاپ‌ عزیزاللّه‌ عطاردی‌، بیروت‌ 1408/1987؛ عبدالحسین‌ زرین‌کوب‌، تاریخ‌ مردم‌ ایران‌: کشمکش‌ با قدرتها، تهران‌ 1364ـ1368 ش‌؛ سمعانی‌؛ عبدالرحمان‌بن‌ ابی‌بکر سیوطی‌، المزهر فی‌ علوم‌ اللغه و انواعها، چاپ‌ فؤاد علی‌ منصور، بیروت‌ 1998؛ صفدی‌؛ عبداللّه‌بن‌ عمر صفی‌الدین‌ بلخی‌، فضائل‌ بلخ‌، ترجمه عبداللّه‌بن‌ محمدحسینی‌ بلخی‌،چاپ‌ عبدالحی‌ حبیبی‌، تهران‌ 1350 ش؛‌ حاجی‌بن‌ نظام‌ عقیلی‌، آثار الوزراء، چاپ‌ جلال‌الدین‌ محدث‌ ارموی‌، تهران‌ 1348 ش‌؛ محمدبن‌ محمد عوفی‌، جوامع‌ الحکایات‌ و لوامع‌الروایات، قسم‌ 2، ج‌ 2، چاپ‌ امیر بانوکریمی‌ (مصفا) و مظاهر مصفا، تهران‌ 1362 ش‌؛ همو، لباب‌الالباب، چاپ‌ ادوارد براون‌ و محمد قزوینی‌، لیدن‌ 1321ـ1324/1903ـ1906؛ زکریابن‌ محمد قزوینی‌، عجائب‌ المخلوقات‌ و غرائب‌ الموجودات‌، چاپ‌ فاروق‌ سعد، بیروت‌ 1978؛ محمد قزوینی‌، یادداشت‌ها، چاپ‌ ایرج‌ افشار، تهران‌ 1337ـ1342 ش‌؛ ایگناتی‌ یولیانوویچ‌ کراچکوفسکی‌، تاریخ‌ الادب‌ الجغرافی‌ العربی‌ ، نقله‌ الی‌ اللغه العربیه صلاح‌الدین‌ عثمان‌ هاشم‌، قاهره‌ 1963ـ 1965؛ عبدالحی‌بن‌ ضحاک‌ گردیزی‌، تاریخ‌ گردیزی‌، چاپ‌ عبدالحی‌ حبیبی‌، تهران‌ 1363 ش‌؛ مسعودی‌، تنبیه‌ ؛ مقدسی‌؛ احمدبن‌ علی‌ منینی‌، الفتح‌الوهبی‌ (شرح‌الیمینی‌ )، قاهره‌ 1286؛ محمدرضا ناجی‌، تاریخ‌ و تمدن‌ اسلامی‌ در قلمرو سامانیان‌ ، تهران‌ 1378 ش‌؛ محمدبن‌ جعفر نرشخی‌، تاریخ‌ بخارا ، ترجمه ابونصر احمدبن‌ محمدبن‌ نصرقباوی‌، تلخیص‌ محمدبن‌ زفربن‌ عمر، چاپ‌ مدرس‌ رضوی‌، تهران‌ 1351 ش‌؛ عمربن‌ محمد نسفی‌، القند فی‌ ذکر علماء سمرقند، چاپ‌ یوسف‌الهادی‌، تهران‌ 1378 ش‌؛ حسن‌بن‌ علی‌ نظام‌ الملک‌، سیرالملوک‌ ( سیاست‌نامه‌ )، چاپ‌ هیوبرت‌ دارک‌، تهران‌ 1355 ش‌؛ سعید نفیسی‌، « [در باره] ترجمه اشکال ‌العالم‌»، راهنمای‌ کتاب، سال‌ 2، ش‌ 3 (آذر 1338)؛ همو، «وزرای‌ آل‌ سامان‌: خانواده جیهانیان‌»، ارمغان‌، سال‌ 11، ش‌ 3 (خرداد 1309)؛ یاقوت‌ حموی‌، کتاب‌ معجم‌البلدان‌، چاپ‌ فردیناند ووستنفلد، لایپزیگ‌ 1866ـ1873، چاپ‌ افست‌ تهران‌ 1965؛ همو، معجم‌الادباء، چاپ‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌ 1993؛EI 2, s.v. "Djughrafiya. I-V" (by S. Maqbul Ahmad); ibid, Suppl ., fascs. 5-6, Leiden 1982, s.v. "Al-Djayhani" (by Ch. Pellat); Richard N. Frye, The golden age of Persia: the Arabs in the East , London 1975; Vladimir Fedorovich Minorsky, "A false Jayhani", BSOAS , XIII (1949); Charles Rieu, Catalogue of the Persian manuscripts in the British Museum , London 1966.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 11
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده