جیرفت، شهرستان، سدّ و شهری در استان کرمان.1) شهرستان جیرفت . در جنوب استان واقع است. از شمال به شهرستان کرمان، از مشرق به شهرستان بم*، از جنوب به شهرستانهای عَنبرآباد و کَهنوج *و از مغرب به شهرستان بافت* محدود میشود و مشتمل است بر سه بخش به نامهای مرکزی، جِبالْبارِز و ساردوئیه، یازده دهستان و سه شهرِ درب بهشت، جبالبارز و جیرفت (مرکز شهرستان).جیرفت در دره نسبتاً پهنی گسترده شده است. رشتهکوه بارز *(جبال بارز)، که مرز طبیعی شهرستانهای جیرفت و بم است، بهطول حدود 156 کیلومتر از شمالغربی تا جنوبشرقی کشیده شده و کوهستان بَهْرْآسِمان (بلندترین قله ح 886 ، 3 متر) در شمال شهرستان امتداد دارد (جعفری، ج 1، ص 121، 173). گسل جیرفت، که از مشرق شهر جیرفت آغاز میشود و به سمت جنوب ادامه مییابد، در این شهرستان است (درویشزاده، ص 171). زمینهای جیرفت با هلیلرود *و شعبههای آن آبیاری میشود. رود فرق از شعبههای هلیلرود، آبشاری به ارتفاع 170 متر دارد (جعفری، ج 2، ص 86، 236، 300، 432، 480؛ صفا، ص 8، 14). یکی از بلندترین آبشارهای ایران، به نام سَرندکوه درین، به ارتفاع 177 متر، در جیرفت واقع است (صفا، ص 154).جیرفت سه منطقه آب و هوایی دارد: سرد، گرم و معتدل. نفوذ رطوبت اقیانوس هند به آن، سبب ریزش بارانهای سیلآسا میشود. در تابستان باد بسیار گرمی (در محل معروف به «هوشا» و «کوه باد») از کوههای شمال و شمالشرقی بهطرف دشت جیرفت میوزد. این باد ــ که مدت وزشِ آن، گاهی به هفت شبانهروز میرسد ــ رطوبت هوای جیرفت را کاهش میدهد (صفا، ص 4).از لحاظ کشاورزی، شهرستان جیرفت مستعدترین ناحیه استان کرمان محسوب میشود و بهسبب تنوع آب و هوا، هم محصولات گرمسیری و هم محصولات سردسیری دارد و ازاینرو، به «هند کوچک» معروف است (همان، ص 3).اهالی جیرفت شیعه دوازده امامیاند و به فارسی با گویش محلی گفتگو میکنند ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج 119، ص 56). برخی ایلها، از جمله آسیابر، جبالبارزی، مِهْنی، بلوچِ سلیمانی، ایل عرب سَرحَدی در این شهرستان ییلاق و قشلاق میکنند (مرکز آمار ایران، 1378 ش، ص 123ـ 125).جمعیت شهرستان در 1375 ش، 874 ، 208 تن بوده که از این میان 790 ، 74 تن (ح 36%) شهرنشین و بقیه روستانشین بودهاند (مرکز آمار ایران، 1376 ش، ص شصت).راه اصلی کرمان ـ بندرعباس از این شهرستان میگذرد. در 1351 ش، با احداث پل سنگی بزرگی با 22 دهنه بر روی هلیلرود، شهر جیرفت در کرانه چپ و آبادی کَهیرو در کرانه راست باهم مرتبط شدند (صفا، ص 13).جیرفت در 1316 ش شهرستانی مشتمل بر سه بخش در استان جنوب بود (ایران. قوانین و احکام، 1316 ش، ص 75). در 19 دی همان سال، با ضبط سبزواران، از بخشهای تابع شهرستان بم شد (همان، ص 89 ـ90) و در 1329 ش، با همین ضبط، شهرستان گردید (ایران. وزارت کشور. اداره کل آمار و ثبت احوال، ج 2، ص 368،440ـ446). در 1330 ش جیرفت شهرستانی مشتمل بر چهار بخش به مرکزیت شهر سبزواران (= جیرفت) ذکر شده است (حسینعلی رزمآرا، ج 8، ص 105ـ106). در تقسیمات کشوری 1355 ش، شهرستان جیرفت مشتمل بر دو بخش بود و در استان کرمان قرار داشت. در 1369 ش، شهرستان جیرفت به مرکزیت شهر جیرفت، مشتمل بر چهار بخش (مرکزی، جبالبارز، ساردوئیه و عنبرآباد) و 22 دهستان و دو شهر (جیرفت و عنبرآباد)، تشکیل شد (ایران. قوانین و احکام، 1370 ش، ص 832 ـ833). در 1377 ش، دو شهر جبالبارز و درب بهشت و 121 آبادی در ترکیب آن جای داشتند. در فروردین 1382 بخش عنبرآباد از آن جدا و شهرستان مستقلی شد (ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسی، 1382 ش، ذیل «استان کرمان»).آثار باستانی و تاریخی این شهرستان عبارتاند از: 1) بقایای انسانهای پارینهسنگی و نوسنگی که در غارهایی در کوههای دَلفارد و جبالبارز یافته شده است. 2) محوطه نسبتاً وسیعی معروف به شهر دقیانوس که در آن بقایای شهری تاریخی دیده میشود. این محوطه در دو سوی هلیلرود، از شمال آبادی زِینَلآباد (در حدود بیست کیلومتری شمالغربی جیرفت) و مزرعه نجفآباد(در حدود چهارده کیلومتری شمالغربی جیرفت)، در کرانه چپ رود حسینآباد (در حدود بیست کیلومتری شمالشرقی کهنوج) در کرانه راست رود تا کُنارْصَندَل و امیرآباد بالا (در حدود سی کیلومتری جنوب جیرفت) را در بر میگیرد. در این محوطه، که در محل معروف به کِلْنِگْ است، این آثار دیده میشود: سکههایی متعلق به دوره اشکانی؛ آثار نهری بزرگ (در محل معروف به کَمِهاری) منشعب از رودِشور، که ویرانی آن را به غزها نسبت دادهاند؛ قلعه «گبرها» در آبادی بِهجَردِ بالا (در هفت کیلومتری مغرب جیرفت) و قلعهای در شمال آبادی هُوکِرد که ظاهراً محل ارگ شهر بوده است. همچنین شهرستان چند زیارتگاه دارد به نامهای حضرت امیر در آبادی قلعهکوچک (حدود 35 کیلومتری جنوب جیرفت)، «دوازده امام» در آبادی اللّهآباد (در حدود پنجاه کیلومتری جنوبغربی جیرفت)، «پیرکَهُور» در آبادی تَلْسَمَند (در حدود 79 کیلومتری جنوبشرقی جیرفت) و آرامگاهی به نام امیرحیدر، متعلق به دوره صفوی، در دهستان اسفندقه (صفا، ص 15، 22، 35ـ36، 69؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج 115، ص 12، 42، 57).2) سدّ جیرفت یا هلیلرود، پنجمین سد بتونی ایران، که در حدود 45 کیلومتری شمالغربی شهر جیرفت، در محلی معروف به «تنگِ نرآب»، بر روی هلیلرود احداث شده است. ارتفاع این سد 134 متر، طول تاج آن 250 متر و گنجایش کل مخزن آن 430 میلیون متر مکعب است و با شش دریچه، قدرت تخلیه 400 ، 6 متر مکعب آب را در هر ثانیه و توانایی تولید سیهزار کیلووات برق را دارد. دریاچه سد (به مساحت تقریبی دوازده هکتار) حدود 200 ، 14 هکتار از زمینهای شهرستان را آبیاری میکند (فرهنگی، ص 96؛ صفا، ص 13ـ14). ساخت سد جیرفت در 1354 ش آغاز شد و در 1372 ش خاتمه یافت (فرهنگی، همانجا).بهرهبرداری از سد جیرفت به همراه بندهای انحرافی و آبراههها، علاوه بر تأمین آبِ زمینهای کشاورزی شهرستان جیرفت، آبیاری حدود 500 ، 4 هکتار از زمینهای کهنوج را نیز میسر میکند (نیکنفس دهقانی، ص 8).3) شهر جیرفت، مرکز شهرستان، در ارتفاع حدود 690 متری، در حدود 248 کیلومتری جنوبشرقی شهر کرمان، در مسیر کرمان ـ بندرعباس قرار دارد. اراضی آن در دشت گسترده شده است. هلیلرود در شمال و مشرق آن جریان دارد. آب وهوای آن گرم و خشک است. حداکثر دمای شهر ْ47 در مرداد و کمترین آن ْ2 در بهمن و بارش سالانه آن حدود 251 میلیمتر ضبط شده است (سازمان هواشناسی کشور، ص 454).شهر جیرفت، علاوه بر در اختیار داشتن فرودگاه داخلی، با راه اصلی به طول حدود 282 کیلومتر به سمت جنوبغربی، با بندرعباس و به طول حدود 248 کیلومتر به سمت شمالغربی با مرکز استان کرمان، و از 95 کیلومتری همین راه به سمت مشرق با زاهدان مرتبط میشود. شهر دارای کارخانههای روغنکشی و پنبهپاککنی است ( فرهنگ جغرافیائی آبادیها ، ج 115، ص 128؛ نیکنفس دهقانی، ص 9).جیرفت در 1330 ش به شهر تبدیل شد (ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسی، 1382 ش، ذیل «استان کرمان»). در سرشماری 1375 ش، جمعیت آن 201 ، 59 تن بوده است (مرکز آمار ایران، 1376 ش، ص هشتادویک).آثار مهم تاریخی این شهر عبارتاند از: ویرانههای شهری تاریخی در حدود دو کیلومتری جنوبغربی شهر جیرفت، که به گمان برخی، مکان شهر تاریخی جیرفت یا مکان شهر کمادین/ قمادین(رجوع کنید به ادامه مقاله) است؛و دو امامزاده به نامهای بیبیشهربانو و شاهسواران (فرهنگ جغرافیائی آبادیها، ج 115، ص128).پیشینه. نام جیرفت متشکل از دو کلمه «جیر» به معنای پَست و پایین و «اُفت» به معنای افتادن است. نام شهر را از جمله به معنای کناررود هم دانستهاند (رجوع کنید به برهان، ج 2، ص 605؛ صفا، ص 2؛ حاجعلی رزمآرا، ص 23).از پیشینه قبل از اسلام جیرفت اطلاع چندانی در دست نیست. گفتهاند (سایکس، ص 48ـ49، 444ـ445؛ گابریل، 1952، ص 12؛ همو، 1371 ش، ص 278؛ باستانی پاریزی، ج 1، ص 11) «گدروزیا» ــ که سپاهیان اسکندر در راه بازگشت از هند، و کراتروس (سردار وی) برای مذاکره با پادشاه گدروزیا در 325 ق م در آن توقف کردند و استرابون، مورخ یونانی،در 63 ق م در ذکر قلمرو ایالت کارمانیا (کرمان) از آن یاد کرده (ج 1، ص 501) ــ ظاهراً قدیمترین نام جیرفت است. یاقوت حموی (ذیل «جِزدَوس») نام جِیرَفت را به عنوان قصبه ولایت جِردَوس در کرمان به کار برده است.در زمان فتح آن در دوره اسلامی، جیرفت قصبه (مرکزِ) کرمان بهشمار میرفت. بهنوشته محمدبن جریر طبری (ج 4، ص180؛ نیز رجوع کنید به ابناثیر، ج 3، ص 43ـ46)،جیرفت در سال 23، آخرین سال خلافت عمربن خطاب، به دست سهیلبن عَدی فتح شد. بار دیگر در زمان خلافت عثمانبن عفان (23ـ35)، مجاشعبن مسعود سُلَمی آن را گشود (بلاذری، ص 551)، اما ظاهراً اهالی منطقه تا دوره عباسیان (132ـ656)، پیرو آیین زردشت بودند و اسلام را رسماً در آن دوره پذیرفتند (حافظ ابرو، ج 3، ص20). در سده اول، ولایت کرمان، به ویژه شهر جیرفت، از عمدهترین مراکز خوارج بهشمار میرفت و مُهَلّببن ابیصُفره اَزْدی، در سال 77 در آنجا با خوارج جنگید که منجر به شکست و رانده شدن آنان از جیرفت شد (طبری، ج6، ص 301). در 130، جیرفت نبردگاه عامربن ضُباره با شَیبانبن عبدالعزیز یشکُری، به سبب مخالفت شیبان با مروان بنمحمد، آخرین خلیفه اموی، بود که به شکست شیبان انجامید (همان، ج 7، ص 352).یعقوب لیث صفار (حک: 247ـ 265)، پس از سرکوبی اهالی متمرد جیرفت و قوم کوفچ *، آنجا را تسخیر کرد. مقارن حکومت صفاریان، بر آبادانی جیرفت افزوده شد (افضلالدین کرمانی، 1356 ش، ص 122ـ123؛ حافظابرو، همانجا؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله). شاید بتوان بیشترین اهمیت جیرفت را در این دوره و حتی پس از آن، قرارگرفتن شهر در محلاتصال دو راه اصلی دانست: یکی راه هندوستان، از طریق جالْق (شهر مرزی در سیستان و بلوچستان) و دیگری راه خلیجفارس، از طریق بندرعباس (بارتولد، ص 141). کالاهای تجار از قُمادینِ جیرفت (رجوع کنید به ادامه مقاله) به دیگر نقاط کشور صادر میشد.در سده سوم، ابنخرداذبه (ص 49، 54) جیرفت را از شهرهای بزرگ کرمان، در بیست فرسخی بم، معرفی کرده است. شهر در سده چهارم مرکز کوره جیرفت، مجمع تجار، بزرگتر از اصطخرِ فارس و بسیار آباد بود. دژی با چهار دروازه به نامهای شاپور، بم، سیرجان و مصلی داشت و دارای مسجدجامع، بازار، حمامهای پاکیزه، میوههای سردسیری و گرمسیری چون خرما و جوز و ترنج، و معادن بسیار، به ویژه نقره، بود و در جویهای آن زر یافت میشد (اصطخری، ص 166؛ مقدسی، ص 461، 466؛ حدودالعالم، ص 126). جغرافینویسان این دوره، از دیورود (هلیلرود)، که قدرت گرداندن شصت آسیاب را داشت، و دیههای معروف به «خوره» در جیرفت مطالبی آوردهاند (رجوع کنید به حدودالعالم، ص 31، 126؛ جیهانی، ص 129ـ130). کوره جیرفت دارای شهرهای بسیار بود و شهری به نام هرمزملک (نباید آن را با هرمزکنونی یکی دانست)، متعلق به دوره ساسانی، در راه جیرفت ـ بم قرار داشت (اصطخری، ص 161). در 324، جیرفت که همچنان مرکز کرمان محسوب میشد، بهدست معزالدوله دیلمی افتاد. در 360 عضدالدوله دیلمی آنجا را تصرف کرد (ابناثیر، ج 8، ص 324ـ326، 613ـ614). در 390 ابونصربن عزالدوله بختیار (از امرای دیالمه) و سپس بهاءالدوله (فرزند عضدالدوله) و سال بعد طاهربن احمد صفاری (حاکم سیستان) جیرفت را تسخیر کردند (همان، ج 9، ص160ـ161، 166ـ167). در اواسط سده پنجم، به سبب ضعف امرای دیلمی، بیشتر نواحی کرمان و از جمله جیرفت را اقوام کوفچ غارت میکردند. قاوردبن چَغری بیگ داوود، مؤسس سلجوقیان کرمان، در 443 آنان را سرکوب و جیرفت را تسخیر کرد (حافظابرو، ج 3، ص 23ـ24). در دوره حکومت سلجوقیان کرمان، بهویژه در دوره محمدبن ارسلانشاه (حک: 537 ـ551)، بر آبادانی جیرفت افزوده شد و به دستور وی رباطها، مساجد و مدارس بسیاری در آنجا احداث شد (افضلالدین کرمانی، 1326 ش، ص 27). در همین دوره برای نخستین بار از موضعی (شهرکی) بهنام قُمادین یاد شده که بارتولد (ص 141) آن را محلهای خارج از شهر و مسکن عمده تجار خارجی دانسته است. بهنوشته افضلالدین کرمانی (1343 ش، ص100)، قمادین مخزن نفایس چین، خطا/ ختا، هندوستان، حبشه، زنگبار، روم، مصر، ارمینیه، آذربایجان، ماوراءالنهر، عراق، خراسان و فارس بود.جیرفت تا اوایل نیمه دوم سده ششم، شهری نیکو بود و امالقرای کرمان محسوب میشد (ادریسی،ج 1، ص 434؛ بیهقی، ص 32)، اما در 562 به سبب شایع شدن بیماری و مرگ، طغرل شاهبن محمد و ترکان و غلامان شهر را غارت کردند (افضلالدین کرمانی، 1343 ش، ص 51). جیرفت پس از مرگ طغرلشاه، به سبب اختلاف فرزندان وی برای کسب قدرت، رو به انحطاط و ویرانی گذاشت و از اهمیت تجاری آن تا حد زیادی کاسته شد(رجوع کنید به همان، ص 176؛ همو، 1356 ش، ص 79)، چنانکه در 566، بهرامشاه، قمادینِ جیرفت را غارت و شهر و روستاهای آن را ویران کرد (همو، 1343 ش، ص 61ـ62). در 575، جیرفت با حمله وحشیانه غزهای رانده شده از سرخس، به کلی ویران شد (همو، 1326 ش، ص 87 ـ 89). پس از آن جیرفت مدتی، در دوره ملک دینارغز (والی کرمان، متوفی 591)، در آرامش نسبی به سر برد (همان، ص 161). در آن دوره، دارالملک کرمان بود و به دلیل آب و هوای مطبوع لقب «جَنَّه اَرْبَعَةِ اَشهُر» (بهشت چهار ماه) داشت (همو، 1356 ش، ص 126، 163). در سال 600، امیرقطبالدین مبارز، از ملوک شبانکاره، دور شهر حصار کشید و قدرت دفاعی آن را بالا برد (همان، ص 217). در 619، منطقه به دست قراختاییان (قتلغخانیان) افتاد(همان، ص 222ـ223؛ ناصرالدین منشی کرمانی، ص 22ـ23). ظاهراً پس از آنکه جیرفت اهمیت خود را تا حدی به دست آورد و در ردیف شهرهای بزرگ کرمان قرار گرفت (رجوع کنید به یاقوت حموی، ذیل «جِیرَفْت»)، بر اثر حمله مغولها، در 621 به کلی ویران شد (نَسَوی، ص 126، 132). در اواسط قرن هفتم، که مارکوپولو از شهر دیدن کرده، از ویرانی آن به دست تاتارها (مغول) گزارش داده و نام شهر جیرفت (یا شاید قمادین) را «کاماندو » و ناحیه مجاور آن را «رئوبارل » (رودبار، اکنون دهستانی در جیرفت) ضبط کرده است (ص 58 ـ60). به گفته وی (همانجا)، برخی از شهرهای ناحیه، از ترس حمله دزدانِ قبیله قراوناس (ظاهراً ساکن مکران)، با دیوارهای بلند گلی محصور شده بودند. ظاهراً شهر پس از ویران شدن به دست مغولها، دیگر آباد نشد و نام جیرفت تا مدتها (دستکم تا سده چهاردهم) فقط به ناحیه آن اطلاق میشد (رجوع کنید به لسترنج، ص 314؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله).در سده هشتم حمداللّه مستوفی (ص 140) از نخلستان فراوان و خرمای ارزان در آن یاد کرده است.از حوادث مهم دوره صفوی، حمله بلوچها به جیرفت و غارت آنجا (مشیزی، ص 614، 621) بوده است.در اوایل دوره قاجار، وزیری کرمانی (ص 115، 117ـ 118) جیرفت را بلوکی (ظاهراً به مرکزیت دوساری) با خانههایی از کَپَر و کُتّوک و جمعیتی بالغ بر هشت هزار تن ذکر کرده است. در زمان او جایی در بلوک جیرفت که بتوان آن را شهر نامید وجود نداشته است و در محلّ شهر قدیمی جیرفت، پس از باران میتوانستند اشیای قیمتی بیابند (ص 116). وی حتی در ذکر اسامی قرای معتبر آن (ص 117)، از آبادی جیرفت (شهر کنونی) نام نبرده است. ظاهراً نخستینبار در دوره محمدشاه قاجار (حک:1250ـ1264)، فیروزمیرزا فرمانفرما (ص69ـ75 ) نامی از شهر جیرفت کنونی، با ضبط سبزواران، آورده است. در آن زمان، دوساری کماکان مرکز بلوکات جیرفت، سارد و جبال بارز بود.در 1267/1850 کیت آبوت، کنسول انگلیس در تهران، به قصد تحقیق در بیابانهایمرکزی ایران، به جیرفت رفت و از خرابههای معروف به شهرِ دقیانوس (شهر جیرفت تاریخی) دیدن کرد (گابریل، 1952، ص 188ـ189). در 1321/1903، سرپرسیسایکس (ص 144) در باره قبرستانی در جیرفت (ظاهراً متعلق به قرن یازدهم) مطالبی آورده است. وی مکان شهر تاریخی جیرفت را مقابل دَشتِ کوچ، در حدود ده کیلومتری مغرب شهر کنونی جیرفت، ذکر کرده است (ص 145). بارتولد (ص 141) نوشته که مکان آن نزدیک آبادی کریمآباد (ظاهراً کریمآباد بالا)، در حدود 22 کیلومتری جنوب جیرفت کنونی، و قمادین نزدیک آبادی سَرگَز (چهارده کیلومتری شمالغربی شهر جیرفت کنونی) است. وی در جنوب مکان اخیر، در محلی معروف به باغ بابو، مرهمدانی متعلق به دوره یونانی یافته و آن را دلیلی بر وجود سپاهیان اسکندر در آنجا دانسته است. در 1330، جادههای جیرفت ناامن بود، زیرا بلوچها کاروانها (عمدتاً کاروانهای هندیها و انگلیسیها) را غارت میکردند ( کتاب آبی، ج5، ص1014، 1209، ج6، ص1284ـ 1285).ظاهراً از اوایل سده چهاردهم به بعد نام شهر کنونی جیرفت بهعنوان قصبه بلوک جیرفت و گاهی با ضبط سبزواران در منابع دیده شده است (رجوع کنید به کیهان،ج 2، ص 251؛ ایران. وزارت کشور. اداره کل آمار و ثبت احوال، ج2، ص 441). در حدود 1330 ش سبزواران و دیگر بخشهای شهرستان جیرفت از حاصلخیزترین نقاط استان هشتم (کرمان و مکران) به شمار میرفت و مردم آنجا به کشت غلات، خرما، برنج و حبوبات اشتغال داشتند. غلات و برنج آن صادر میشد و جمعیت شهر سبزواران، به سبب کوچ ایلات و تفاوت آب و هوا، در تابستانها اندک و در زمستانها بیشتر بود (حسینعلیرزمآرا،ج8،ص105، 228ـ229). در اواسط همین سده، خشکسالی و قحطی در جیرفت، بهویژه در 1341ش، منجر به کشتهشدن بسیاری از اهالی آنجا شد. خشکسالی اکنون هم در جیرفت دیده میشود (صفا، ص 138ـ139).منابع: ابناثیر؛ ابنخرداذبه؛ محمدبن محمد ادریسی، کتاب نزهه المشتاق فی اختراق الا´فاق، قاهره: مکتبه الثقافه الدینیه،[بیتا.]؛ اصطخری؛ احمدبن حامد افضلالدین کرمانی، تاریخ افضل، یا، بدایعالازمان فی وقایع کرمان، چاپ مهدی بیانی، تهران 1326 ش؛ همو، تاریخ کرمان: سلجوقیان و غز در کرمان، [تحریر]محمدابراهیم خبیصی، چاپ باستانی پاریزی، تهران 1343 ش؛ همو، کتاب عقدالعلی للموقف الاعلی، چاپ علیمحمد عامری نائینی، تهران 1356 ش؛ ایران. قوانین و احکام، مجموعه قوانین سال 1316، تهران: روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران، [? 1316 ش]؛ همو، مجموعه قوانین و مقررات مربوط به وزارت کشور: از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان سال 1369، تهران 1370 ش؛ ایران. وزارت کشور، تقسیمات کشور شاهنشاهی ایران، تهران 1355 ش؛ ایران. وزارت کشور. اداره کل آمار وثبت احوال، کتاب جغرافیا و اسامی دهات کشور، ج 2، تهران 1329 ش؛ ایران. وزارت کشور. معاونت سیاسی. دفتر تقسیمات کشوری، نشریه تاریخ تأسیس عناصر تقسیماتی به همراه شماره مصوبات آن، تهران 1382 ش؛ همو، نشریه عناصر و واحدهای تقسیمات کشوری، [ تا پایان آبان 1384] تهران 1384 ش؛ محمدابراهیم باستانی پاریزی، وادی هفت واد: بحثی در تاریخ اجتماعی و آثار تاریخی کرمان، ج 1، تهران 1355 ش؛ محمدحسینبن خلف برهان، برهان قاطع، چاپ محمدمعین، تهران 1361 ش؛ بلاذری؛ علیبن زید بیهقی، تاریخ بیهق، چاپ احمد بهمنیار، [تهران 1361 ش ]؛ عباس جعفری، گیتاشناسی ایران، تهران 1368ـ1379 ش؛ ابوالقاسم بن احمد جیهانی، اشکالالعالم، ترجمه علیبنعبدالسلام کاتب، چاپ فیروز منصوری، تهران 1368 ش؛ عبداللّهبن لطفاللّه حافظابرو، جغرافیای حافظابرو، چاپ صادق سجادی، تهران 1375 شـ ؛ حدودالعالم؛ حمداللّه مستوفی، نزهه القلوب؛ علی درویشزاده، زمین شناسی ایران، تهران 1380 ش؛ حاجعلی رزمآرا؛ جغرافیای نظامی ایران: کرمان، تهران 1323 ش؛حسینعلی رزمآرا؛ سازمان هواشناسی کشور، سالنامه آماری هواشناسی: 76ـ 1375، تهران 1378 ش؛ عزیزاللّه صفا، تاریخ جیرفت و کهنوج، [کرمان] 1373 ش؛ طبری، تاریخ (بیروت)؛ فیروز میرزابن عباسمیرزا فرمانفرما، سفرنامه کرمان و بلوچستان، چاپ منصوره اتحادیه (نظام مافی)، تهران 1360ش؛ فرهنگ جغرافیائی آبادیهای کشور جمهوری اسلامی ایران، ج 115: سبزواران، تهران: اداره جغرافیائی ارتش، 1362 ش؛ بیژن فرهنگی، نگرشی بر سدهای ایران: گذشته، حال، آینده، تهران 1372 ش؛ کتاب آبی: گزارشهای محرمانه وزارت امور خارجه انگلیس در باره انقلاب مشروطه ایران، چاپ احمد بشیری، تهران: نشر نو، 1362ـ1369ش؛ مسعود کیهان، جغرافیای مفصل ایران، تهران 1310ـ1311 ش؛ آلفونس گابریل، عبور از صحاری ایران، ترجمه فرامرز نجد سمیعی، مشهد1371ش؛ مرکز آمار ایران، سرشماری اجتماعی ـ اقتصادی عشایر کوچنده 1377: نتایج تفصیلی کل کشور، تهران1378 ش؛ همو، سرشماری عموی نفوس و مسکن 1375: نتایج تفصیلی کل کشور، تهران 1376 ش؛ میرمحمد سعیدبن علی مشیزی، تذکره صفویه کرمان، چاپ محمد ابراهیم باستانیپاریزی، تهران 1369 ش؛ مقدسی؛ ناصرالدین منشی کرمانی، سمطالعلی للحضره العلیا، چاپ عباس اقبال، تهران 1362 ش؛ محمدبن احمد نسوی، سیرت جلالالدین مینکبرنی، چاپ مجتبی مینوی، تهران 1365 ش؛ نقشه تقسیمات کشوری جمهوری اسلامی ایران، مقیاس 000 ، 500 ،2 :1، تهران: سازمان نقشهبرداری کشور، 1383 ش؛ نقشه راههای ایران، مقیاس 000 ، 500 ،2 : 1، تهران: سازمان نقشهبرداری کشور، 1377 ش؛ اسلام نیک نفس دهقانی، بررسی گویش جیرفت و کهنوج، کرمان 1377 ش؛ احمدعلی وزیری کرمانی، جغرافیای کرمان،چاپ باستانی پاریزی، تهران 1353 ش؛ یاقوت حموی؛Vasily Vladimirovich Barthold, An historical geography of Iran , tr. Svat Soucek, Princeton, N. J. 1984; Alfons Gabriel, Die Erforschung Persiens , Vienna 1952; Guy Le Strang, The lands of the Eastern Caliphate , Cambridge 1930; Marco Polo, The travels of Marco Polo ,tr. and ed. William Marsden, London 1946; Strabo, The geography of Strabo , with an English translation by Horace Leonard Jones, vol. 1, London 1949; Percy Molesworth Sykes, Ten thousand miles in persia or eight years in Iran , New York 1902.