جیجل / جیجلی

معرف

شهری‌ بندری‌ در ساحل‌ مدیترانه‌ در کشور الجزایر
متن
جیجِل‌/ جیجِلی، شهری‌ بندری‌ در ساحل‌ مدیترانه‌ در کشور الجزایر. این‌ شهر در 96 کیلومتری‌ شهر بِجایه‌ *، در شبه‌جزیره‌ای‌ پست‌ و گسترده‌ بر روی‌ فلاتی‌ صخره‌ای‌، در میان‌ دو خلیج‌، در دامنه کوههای‌ کُتامه‌ معروف‌ به‌ جبل‌ زَلْدَوی‌، امروزه‌ معروف‌ به‌ بنی‌زنداوی‌، قرار گرفته‌ است‌. خلیج‌ غربی‌ یا جنوبی‌ آن‌ بسیار آرام‌ ولی‌ کوچک‌ است‌ و گنجایش‌ کشتیهای‌ زیاد را ندارد. خلیج‌ شرقی‌ یا شمالی‌ آن‌، به‌ سبب‌ قرارگیری‌ در مسیر طوفانهای‌ دریایی‌،ناامن‌ و ورود کشتیها به‌ آن‌ بسیار دشوار است‌. برخی‌ این‌ خلیج‌ را مَرْسَی‌الشعرا نامیده‌اند (رجوع کنید به ادریسی‌، ج 1، ص‌ 269؛ حمیری‌، ص‌ 184؛ ادریس‌، ج‌ 2، ص‌ 103؛ کتاب‌ الاستبصار، ص 128؛ برونشویگ‌، ج‌ 1، ص‌ 317ـ318).مهم‌ترین‌ جنگلهای‌ ساحلی‌ بلوط‌ الجزایر از طرف‌ مغرب‌ از جیجل‌ شروع‌ می‌شود و در مشرق‌ به‌ شهر قاله‌ خاتمه‌ می‌یابد. جنگلهای‌ صنوبر دریایی‌ نیز در سواحل‌ شرقی‌ الجزایر، به ‌خصوص‌ در منطقه جیجل‌، وجود دارد (میلی‌، ص‌ 40ـ41).نزدیک‌ترین‌ رود به‌ این‌ شهر، رود سُمّار است‌ که‌ از کوههای‌ اوراس‌ سرچشمه‌ می‌گیرد و پس‌ از عبور از کنار قصر جیجل‌ (رجوع کنید به ادامه مقاله‌) به‌ دریای‌ مدیترانه‌ می‌ریزد (لئوی‌ آفریقایی‌، ج 2، ص‌ 252).مس‌ و آهن‌ از معادن‌ کوههای‌ کتامه‌، در نزدیکی‌ این‌ شهر، استخراج‌ می‌شود. وجود راه‌آهن‌ در کنار این‌ معادن‌، که‌ سبب‌ ارتباط‌ جیجل‌ با دیگر شهرهای‌ کشور می‌شود، موجب‌ رونق‌ صنایع‌ و بازرگانی‌ در این‌ شهر شده‌ است‌ (ادریس‌، ج‌ 2، ص‌ 104؛ د. اسلام‌ ، چاپ‌ اول‌، ذیل‌ "Djijelli" ).در 1377 ش‌ / 1998، جمعیت‌ جیجل‌ 208 ، 573 تن‌ بوده‌ است‌ (( خاورمیانه‌ و شمال‌ آفریقا 2002 )، ص‌ 193).پیشینه‌. مقابر متعلق‌ به‌ قرنهای‌ ششم‌ و سوم‌ پیش‌ از میلاد در جیجل‌ (عبودی‌، ص‌ 47ـ49)، دلالت‌ بر تاریخ‌ طولانی‌ آن‌ دارند. جیجل‌ جزو حدود سیصد مرکز بازرگانی‌ و دویست‌ شهری‌ بوده‌ است‌ که‌ در 1215 ق‌ م‌، گروهی‌ از کنعانیان‌ فلسطین‌ ــ که‌ پس‌ از شکست‌ از قوم‌ بنی‌اسرائیل‌، مجبور به‌ ترک‌ فنیقیه‌ شدند و به‌ سواحل‌ افریقا رفتند ــ آن‌ را احداث‌ کردند (جیلالی‌، ج‌1، ص‌ 49؛ میلی‌، ص 131). بنای‌ جیجل‌ را به‌ مردم‌ قَرْطاجِنه‌ *(در حدود 227 ق م‌) نسبت‌ داده‌اند که‌ آنجا را ایجلجیلی‌ می‌نامیدند (لئوی‌ آفریقایی‌، ج‌ 2، ص‌ 51، پانویس‌ 5). به‌ روایتی‌، جیجل‌ (به‌ گفته رومیها ایقلْقیلی‌)، از جمله‌ شش‌ مستعمره‌ای‌ بود که‌ آوگوستوس‌ (69 ق‌ م‌ ـ14 میلادی‌)، امپراتور روم‌، در شمال‌ افریقا ایجاد کرد که‌ بعدها تبدیل‌ به‌ شهر شدند (کعاک‌، ص‌ 64). در اواخر قرن‌ سوم‌، یعقوبی‌ (ص‌ 351) آن‌ را، با نام‌ جیجلی‌، یکی‌ از لنگرگاههای‌ شهر میله‌ ضبط‌ کرده‌ است‌. در کتاب‌ الاستبصار ، ضمن‌ معرفی‌ جیجل‌ به‌ عنوان‌ شهری‌ کهن‌، از حصار دور شهر یاد شده‌ که‌ در برابر امواج‌ دریا از شهر محافظت‌ می‌کرده‌ است‌. همچنین‌ از میوه‌های‌ فراوان‌ این‌ شهر، از جمله‌ انگور و سیب‌، نام‌ برده‌ و از بربرهایی‌ یاد نموده‌ است‌ که‌ در کوههای‌ حاصلخیز کتامه‌ زندگی‌ می‌کردند. اشاره‌ای‌ نیز به‌ فعالیتهای‌ تبلیغاتی‌ ابوعبداللّهِ شیعی‌ (متوفی‌ 298)، مؤسس‌ فاطمیان‌ در افریقای‌ شمالی‌، در ناحیه کتامه‌ شده‌ است‌ (ص‌ 128؛ برای‌ آگاهی‌ بیشتر رجوع کنید به ابوعبداللّه‌ شیعی‌*).در اوایل‌ قرن‌ چهارم‌، ابن‌حوقل‌ (ص‌ 76) جیجل‌ را بندر دانسته‌ و با نام‌ مَرْسی‌' جیجل‌ از آن‌ یاد کرده‌ است‌. در اواخر همین‌ قرن‌، مقدسی‌ (ص‌ 216ـ 218) جیجل‌ را یکی‌ از شهرهای‌ افریقیه‌ ضبط‌ نموده‌ است‌. در قرن‌ پنجم‌، بکری‌ با جزئیات‌ بیشتری‌ به‌ جیجل‌ پرداخته‌ و آن‌ را شهری‌ بندری‌ و آباد وصف‌ کرده‌ که‌ دارای‌ تاریخ‌ طولانی‌ و آثار باستانی‌ بوده‌ و از کوههای‌ کتامه‌ در نزدیکی‌ آن‌ مس‌ استخراج‌ و به‌ افریقیه‌ صادر می‌شده‌ است‌. وی‌ از معادن‌ لاجورد در این‌ کوهها نیز یاد کرده‌ است‌ (ج‌ 2، ص‌ 757).در 538/1143 رُجار (روژه‌) دوم‌، حاکم‌ صِقِلیه‌ (سیسیل‌)، به‌ جیجل‌ حمله‌ کرد. اهالی‌ شهر به‌ کوهها گریختند و سپاهیان‌ رجار شهر را غارت‌ نمودند و قصرالنزهه‌ را، که‌ یحیی‌بن‌ العزیزبن‌ حماد بنا کرده‌ بود، ویران‌ کردند (ابن‌اثیر، ج‌ 11، ص‌ 92؛ ابن‌خلدون‌، ج‌ 5، ص‌ 232؛ ادریس‌، ج‌ 1، ص‌ 409). مردم‌ پناهنده‌ به‌ کوهها، در قلعه‌ای‌ که‌ در آنجا بنا نمودند زمستانها را به‌ سر می‌بردند و در بهار، درصورت‌ نبودن‌ کشتیهای‌ صقلیه‌ای‌، به‌ شهر می‌آمدند (ادریس‌، ج‌ 2، ص‌ 103؛ لقبال‌، ص‌ 146). سرانجام‌، اهالی‌ شهر در 547/1152 مهاجمان‌ نصارا را از جیجل‌ اخراج‌ کردند. ادریسی‌ در نیمه دوم‌ قرن‌ ششم‌، ضمن‌ اشاره‌ به‌ خلیجهای‌ جیجل‌، شهر را ویران‌ وصف‌ کرده‌، شاید ویرانی‌ به‌سبب‌ حمله رجار بوده‌ است‌. به‌ نوشته او، کسی‌ در آنجا وجود ندارد، اما قبلاً بسیار آباد بوده‌ و در آنجا لبنیات‌ و عسل‌ تولید می‌شده‌ است‌ (ج1، ص 268). جیجل‌، پس‌ از سقوط‌ دولت‌ موحدین‌ *(حک: 515ـ 668)، به‌ دست‌ حفصیان‌ * (حک: 626ـ 981) افتاد ( گیتاشناسی‌ نوین‌ کشورها، ص‌ 209). در نیمه اول‌ قرن‌ هفتم‌، یاقوت‌ حموی‌ (ذیل‌ مادّه‌) به‌ این‌ معرفی‌ اکتفا کرده‌ که‌ جیجل‌ موضعی‌ است‌.در 658/1260، جیجل‌ از جمله‌ اولین‌ شهرهای‌ الجزایر بود که‌ ایتالیاییها آنجا را اشغال‌ و تبدیل‌ به‌ یک‌ مرکز بزرگ‌ بازرگانی‌ کردند (جیلالی‌، ج‌ 3، ص‌ 37). از اواخر قرن‌ هشتم‌ و سراسر قرن‌ نهم‌، جیجل‌ را اسپانیا و پرتغال‌ و ایتالیا، با حمله‌ به‌ شمال‌ افریقا، تهدید می‌کردند (سعداللّه‌، قسم‌ 1، ص‌ 201). در قرن‌ نهم‌، حمیری‌ جیجل‌ را شهر کوچکی‌ در کنار دریا، با میوه‌های‌ فراوانی‌ که‌ به‌ بجایه‌ صادر می‌شد، وصف‌ کرده‌ و افزوده‌ کوه‌ بنی‌زَلْدَوی‌، در حدود یک‌ و نیم‌ کیلومتری‌ آن‌، بسیار حاصلخیز است‌ و قبایل‌ بسیاری‌ از بربرها در آنجا زندگی‌ می‌کنند. وی‌ از کوه‌ الرحمن‌ در نزدیکی‌ جیجل‌ نیز نام‌ برده‌ است‌ (ص‌184ـ 185). در اواخر قرن‌ نهم‌ و نیمه اول‌ قرن‌ دهم‌، لئوی‌ آفریقایی‌ شهر جیجل‌ را پایگاه‌ برادران‌ بارباروس‌ (رجوع کنید به ادامه مقاله‌) معرفی‌ کرده‌ و در باره قصر جیجل‌ نوشته‌ قصری‌ قدیمی‌ است‌ که‌ افارقه‌ آن‌ را بر روی‌ صخره‌ای‌ بلند بنا کرده‌اند. چون‌ امکان‌ محاصره این‌ قصر فراهم‌ نبوده‌، همیشه‌ آزاد بوده‌ است‌. به‌ نوشته وی‌، اهالی‌ جیجل‌ مردمی‌ بخشنده‌ و وفادارند و شغل‌ عمده آنان‌ کشاورزی‌ است‌، زمینهای‌ جیجل‌ برای‌ کشت‌ جو و کتان‌ و انگور مناسب‌اند و انجیر و گردوی‌ فراوان‌ آنجا به‌ تونس‌ صادر می‌شود (ج‌ 2، ص‌ 51، پانویس‌ 5، ص‌ 52).در 915/ 1509 پدرو ناوار، فرمانده‌ جنگی‌ ایتالیایی‌ بندر جیجل‌ را اشغال‌ کرد (جیلالی‌، ج‌ 2، ص‌ 205، ج‌ 3، ص‌ 14؛ قس‌ عربی‌، ص‌ 75ـ77، که‌ تاریخ‌ تصرف‌ بجایه‌ را 1510 ضبط‌ کرده‌ است‌). در همین‌ زمان‌، چهار برادرِ ترکِ بارباروس‌ (به‌ نامهای‌ عروج‌، خیرالدین‌، الیاس‌ و اسحاق‌) از اهالی‌ مِدلْلی‌ (لِسبوس‌)، که‌ از دریانوردان‌ عثمانی‌ بودند، ظاهر شدند. آنان‌ برای‌ حاکم‌ تونس‌ هدایایی‌ بردند و در آنجا مستقر شدند (ایلتر، ص‌ 42؛ ادیب‌ حرب‌، ج‌ 1، ص‌ 34؛ نیز رجوع کنید به بارباروس‌، خیرالدین‌ پاشا *). برادران‌ بارباروس‌ در 920/ 1514 جیجل‌ را تصرف‌ کردند (جیلالی‌، ج‌ 3، ص‌ 14؛ بن‌شنهو، ص‌ 63، پانویس‌ 29؛ مونس‌، ج‌ 2، جزء 3، ص‌160). به‌ نظر لئوی‌ آفریقایی‌ (ج‌ 2، ص‌ 52)، اهالی‌ جیجل‌ از روی‌ رغبت‌ و بدون‌ اجبار از بارباروسها اطاعت‌ کردند و آنان‌ فقط‌ زکات‌ یک‌ دهم‌ حبوبات‌ و میوه‌ها را بر اهالی‌ جیجل‌ واجب‌ نمودند. در 1019/ 1610، در زمان‌ حکومت‌ مصطفی‌ بای‌ دوم‌ در الجزایر، هلند و بریتانیا و اسپانیا به‌ سواحل‌ این‌ کشور حمله‌ و آنجا، از جمله‌ جیجل‌، را ویران‌ کردند و سال‌ بعد نیز اسپانیا، به‌ فرماندهی‌ مارکی‌ داسانتا کروز، جیجل‌ را به‌ آتش‌ کشید (جیلالی‌، ج‌ 3، ص‌ 119ـ120). در 1025/ 1616، اسپانیاییها و هلندیها و انگلیسیها به‌ سواحل‌ جیجل‌ حمله‌ کردند (سعیدونی‌، ص‌ 205). در زمان‌ حکومت‌ آغاخلیل‌ (حک: 1072ـ1074) در الجزایر، فرانسه‌ و بریتانیا و هلند و ایتالیا بارها به‌ جیجل‌ حمله‌ کردند (وزیر، ج‌ 2، ص‌420؛ سعیدونی‌، ص‌ 207؛ جیلالی‌، ج‌ 2، ص‌ 162). در 1076/1665 نیز نیروهای‌ دریایی‌ فرانسه‌، به‌ دستور لوئی‌ چهاردهم‌، به‌ جیجل‌ حمله‌ کردند (سعیدونی‌، همانجا).در اوایل‌ قرن‌ سیزدهم‌/ نوزدهم‌، ابن‌الاحَرش‌، که‌ علیه‌ حکومت‌ بای‌ * های‌ الجزایر قیام‌ کرده‌ بود، در جیجل‌ مستقر شد و برنامه‌های‌ انقلابی‌ خود را طراحی‌ کرد و با چندین‌ کشتی‌ جنگی‌ به‌ تعقیب‌ فرانسویان‌ پرداخت‌. وی‌ در جیجل‌، در زاویه (تکیه‌) سیدزیتونی‌، اقامت‌ کرد و مدرسه‌ای‌ عالی‌ برای‌ آموزش‌ قرآن‌ در بنی‌فرقان‌، از توابع‌ جیجل‌، تأسیس‌ نمود (همان‌، ص‌ 312ـ313). در 1267/1851، فرانسویان‌، به‌ فرماندهی‌ ژنرال‌ سنت‌ آرنو، برای‌ فرونشاندن‌ جنبش‌ ضداستعماری‌ شریف‌ بواَصْبَع‌، به‌ جیجل‌ حمله‌ بردند و چندین‌ شهر الجزایر (از جمله‌ القُلّ و جیجل‌) و بندرهای‌ شرقی‌ الجزایر را تصرف‌ کردند (جیلالی‌، ج‌ 4، ص‌ 163ـ 164، 282).منابع‌: ابن‌اثیر؛ ابن‌حوقل‌؛ ابن‌خلدون‌؛ هادی‌ روژه‌ ادریس‌، الدوله الصنهاجیه: تاریخ‌ افریقیه فی‌ عهد بنی‌ زیری‌ من‌القرن‌ 10 الی‌ القرن‌ 12 م .، نقله‌ الی‌ العربیه حمادی‌ ساحلی‌، بیروت‌ 1992؛ محمدبن‌ محمد ادریسی‌، کتاب‌ نزهه المشتاق‌ فی‌ اختراق‌ الا´فاق‌، قاهره‌: مکتبه الثقافه الدینیه، [بی‌تا.]؛ عزیز سامح‌ ایلتر، الاتراک‌ العثمانیون‌ فی‌ افریقیا الشمالیه، ترجمه محمودعلی‌ عامر، بیروت‌ 1409/1989؛ روبر برونشویگ‌، تاریخ‌ افریقیه فی‌العهد الحفصی‌ ، نقله‌ الی‌العربیه حمادی‌ ساحلی‌، بیروت‌ 1988؛ عبداللّه‌بن‌ عبدالعزیز بکری‌، کتاب‌ المسالک‌ و الممالک‌، چاپ‌ ادریان‌ فان‌ لیوفن‌ و اندری‌ فری‌، تونس‌ 1992؛ عبدالحمیدبن‌ ابی‌ زیان‌بن‌ شنهو، دخول‌ الاتراک‌ العثمانیین‌ الی‌الجزائر، الجزائر [? 1392/1972]؛ عبدالرحمان‌ جیلالی‌، تاریخ‌الجزائر العام، بیروت‌ 1403/1983؛ ادیب‌ حرب‌، التاریخ‌ العسکری‌ و الاداری‌ للامیر عبدالقادر الجزائری‌: 1808ـ1847، الجزائر 1983؛ محمدبن‌ عبداللّه‌ حمیری‌، الروض‌المعطار فی‌ خبرالاقطار، چاپ‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌ 1984؛ ابوالقاسم‌ سعداللّه‌، ابحاث‌ و آراء فی‌ تاریخ‌ الجزائر، قسم‌ 1، الجزائر [? 1401/1981]؛ ناصرالدین‌ سعیدونی‌، ورقات‌ جزائریه: دراسات‌ و ابحاث‌ فی‌ تاریخ‌ الجزائر فی‌العهد العثمانی، بیروت‌ 2000؛ هنری‌ س‌. عبودی‌، معجم‌ الحضارات‌ السامیه ، طرابلس‌ 1408/1988؛ اسماعیل‌ عربی‌، عواصم‌ بنی‌زیری‌ ، بیروت‌ 1404/1984؛ کتاب‌ الاستبصار فی‌ عجائب‌ الامصار،چاپ‌ سعد زغلول‌ عبدالحمید، دارالبیضاء: دارالنشر المغربیه، 1985؛ عثمان‌ کعاک‌، موجز التاریخ‌ العام ‌للجزائر: من‌ العصر الحجری‌ الی‌ الاحتلال‌ الفرنسی‌ ، بیروت‌ 2003؛ گیتاشناسی‌ نوین‌ کشورها ، گردآوری‌ و ترجمه عباس‌ جعفری‌، تهران‌: گیتاشناسی‌، 1382 ش‌؛ موسی‌ لقبال‌، دورکتامه فی‌ تاریخ‌ الخلافه الفاطمیه، الجزائر 1979؛ لئوی‌ آفریقایی‌، وصف‌ افریقیا، ترجمه‌ عن‌الفرنسیه محمد حجی‌ و محمد اخضر، بیروت‌ 1983؛ مقدسی‌؛ حسین‌ مؤنس‌، تاریخ‌ المغرب‌ و حضارته، بیروت‌ 1412/1992؛ مبارک‌بن‌ محمد میلی‌، تاریخ‌ الجزائر فی‌القدیم‌ والحدیث، چاپ‌ محمد میلی‌، الجزائر 1396/ 1976؛ محمدبن‌ محمد وزیر، الحلل‌السندسیه فی‌ الاخبار التونسیه، چاپ‌ محمد حبیب‌ هیله‌، بیروت‌ 1985؛ یاقوت‌ حموی‌؛ یعقوبی‌، البلدان؛EI 1, s.v. "Djijelli" (by G. Yver); The Middel East and North Africa 2002; 48th ed., London: Europa Publications, 2002, s.v. "Algeria (Economy)" (by Alan J. Day).
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 11
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده