جوسق الخاقانی

معرف

کاخ‌ بزرگی‌ از دوره معتصم‌ عباسی‌ در شمال‌ شهر سامرّای‌ فعلی‌
متن
جَوْسَق‌الخاقانی‌، کاخ‌ بزرگی‌ از دوره معتصم‌ عباسی‌ در شمال‌ شهر سامرّای‌ فعلی‌. این‌ بنا در مشرق‌ دجله‌ و در مغرب‌ منطقه حَیرْ واقع‌ است‌ (احمد سوسه‌، ج‌ 1، ص‌ 66، 74).جوسق‌ به‌ معنای‌ کاخ‌ (ابن‌منظور، ذیل‌ «جسق‌») است‌ و چون‌ ساخت‌ آن‌ به‌ فتح‌بن‌ خاقان‌ * (متوفی‌ 247)، وزیر متوکل‌ عباسی‌، نسبت‌ داده‌ شده‌ به‌ جوسق‌الخاقانی‌ معروف‌ گردیده‌ است‌ (رجوع کنید به یعقوبی‌، البلدان، ص‌ 258). مسعودی‌ ( مروج‌ ، ج‌ 4، ص‌ 362) آن‌ را خاقانی‌ نامیده‌ است‌ و چون‌ معتصم‌ در این‌ کاخ‌ مردم‌ را به‌ حضور می‌پذیرفت‌، آن‌ را دارالعامّه‌ نیز نامیده‌اند (یعقوبی‌، البلدان، ص‌ 261؛ طبری‌، ج‌ 9، ص‌ 141). جوسق‌الخاقانی‌ را دارالخلافه‌، دارالسلطان‌، دارالمعتصم‌ و قصرالمعتصم‌ نیز خوانده‌اند (رجوع کنید به العمارات‌ العربیه الاسلامیه فی‌ العراق‌، ج‌ 2، ص‌ 45؛ شرقی‌، ص‌ 254؛ طاهر مظفر عمید، ص‌ 79). بنای‌ این‌ کاخ‌، هم‌ زمان‌ با تأسیس‌ سامرّا، در 221 به‌ دستور معتصم‌ در زمینی‌ متعلق‌ به‌ مسیحیان‌ که‌ دیری‌ نیز در آن‌ قرار داشت‌ و به‌ دستور معتصم‌ به‌ مبلغ‌ چهار هزار دینار خریداری‌ شده‌ بود، با فراخواندن‌ هنرمندان‌ و کارگران‌ از شهرهای‌ دیگر، آغاز گردید (یعقوبی‌، تاریخ‌ ، ج‌ 2، ص‌ 473؛ مسعودی‌، تنبیه، ص‌ 357، همو، مروج‌ ، ج‌ 4، ص‌ 351ـ352). از جزئیات‌ ساخت‌ و کاربرد بناهای‌ گوناگون‌ کاخ‌ اطلاعات‌ کمی‌ در دست‌ است‌. بُحتُری‌ اشعاری‌ در وصف‌ یک‌ «برکه‌» در سامرّا در دوره متوکل‌ (حک: 232ـ247) سروده‌ (رجوع کنید به ج‌ 1، ص‌ 16ـ17) که‌ احتمالاً منظور از آن‌، حوضی‌ بوده‌ که‌ در جوسق‌ قرار داشته‌ است‌ (رجوع کنید به فاطمه‌ محمد محجوب‌، ج‌ 12، ص‌ 519). معتصم‌ و خلفای‌ پس‌ از وی‌، از بخشی‌ از این‌ کاخ‌ به‌ عنوان‌ زندان‌ استفاده‌ می‌کردند (رجوع کنید به طبری‌، ج‌ 9، ص‌ 106، 259، 284، 361). در 227، جوسق‌الخاقانی‌ مدفن‌ معتصم‌ گردید (یعقوبی‌، تاریخ، ج‌ 2، ص‌ 478). پس‌ از آن‌، از این‌ کاخ‌ برای‌ اقامت‌ بعضی‌ خلفا و شخصیتهای‌ سیاسی‌ استفاده‌ شد (رجوع کنید به و، البلدان، ص‌ 268). با انتقال‌ مجدد پایتخت‌ به‌ بغداد، جوسق‌الخاقانی‌ ویران‌ شد و از مصالح‌ آن‌ برای‌ احداث‌ بناهای‌ جدید سامرّا استفاده‌ گردید ( العمارات‌ العربیه الاسلامیه فی‌ العراق، ج‌ 2، ص‌ 46؛ احمد سوسه‌، ج‌ 1، ص‌ 78).از اوایل‌ قرن‌ چهاردهم‌/ بیستم‌ این‌ بنا موردتوجه‌ باستان‌شناسان‌ قرار گرفت‌. نخست‌ در 1325/1907 ویوله‌ و اندکی‌ بعد، هیئت‌ آلمانی‌ به‌ سرپرستی‌ هرتسفلد و زاره‌ این‌ بنا را حفاری‌ کردند. در 1332/1914 گزارش‌ حفاری‌ دوم‌ را منتشر کردند. در 1315 ش‌/1936 کرسول‌ نقشه باب‌العامّه‌، ورودی‌ کاخ‌، را تهیه‌ کرد و از همان‌ سال‌ «مدیریت‌ آثار عراقی» عراق‌، حفاری‌ این‌ بنا را ادامه‌ داد و از 1365 ش‌/ 1983ـ1986 سرداب‌ کوچک‌ و در 1367 ش‌/ 1988 سرداب‌ بزرگ‌ را کاوش‌ کرد (کرسول‌، 1979، ج‌ 2، ص‌ 232؛ نورتج، ص‌ 88؛ طاهر مظفر عمید، ص‌ 82). در نتیجه این‌ تحقیقات‌، بخشهای‌ زیادی‌ از این‌ کاخ‌ شناسایی‌ شد. مساحت‌ این‌ کاخ‌، که‌ بزرگ‌ترین‌ کاخ‌ دوره اسلامی‌ در عراق‌ بلکه‌ در تمام‌ جهان‌ اسلام‌ به‌ شمار می‌آید، حدود 175 هکتار تخمین‌ زده‌ شده‌ که‌ حدود 21 هکتار آن‌ زیربنای‌ ساختمانها و 71 هکتار آن‌ باغ‌ بزرگی‌ در محدوده حد فاصل‌ بناها تا ساحل‌ دجله‌ بوده‌ است‌ ( العمارات‌ العربیه الاسلامیه فی‌ العراق‌، همانجا).امروزه‌ فقط‌ باب‌العامّه‌ در جانب‌ غربی‌ کاخ‌ باقی‌مانده‌ که‌ تنها ورودی‌ رسمی‌ کاخ‌ بوده‌ و ساخت‌ یک‌ ورودی‌ برای‌ کاخی‌ به‌ این‌ عظمت‌، نشان‌دهنده نوعی‌ وسواس‌ امنیتی‌ است‌ (کرسول‌، 1979، همانجا؛ هیلن‌برند، ص‌ 401ـ402). این‌ مدخل‌ دارای‌ سه‌ ایوان‌ با طاق‌ تونلی‌ و ارتفاع‌ تقریبی‌ دوازده‌ متر است‌. عرض‌ ایوان‌ میانی‌، که‌ کمی‌ بلندتر است‌، 86ر7 و عمق‌ آن‌ 5ر17 متر است‌. در پشت‌ آن‌ دری‌ به‌ عرض‌ چهارده‌ و ارتفاع‌ 10ر7 متر، با پنجره‌ای‌ در بالای‌ آن‌، قرار داشته‌ و قوس‌ تیزه‌ای‌ جلوی‌ آن‌ روی‌ ستونهای‌ توکار قرار گرفته‌ است‌. دو ایوان‌ جانبی‌ و فضای‌ پشت‌ قوس‌ جلویی‌ آنها با نیم‌ گنبدی‌ که‌ بر گوشواره‌هایی‌ قرار گرفته‌ پوشیده‌ شده‌ است‌. نور ایوانها با روزنه‌هایی‌ در دیوارهای‌ پشتی‌ تأمین‌ می‌شده‌ است‌ (کرسول‌، 1979، ج‌ 2، ص‌ 234؛ فیلون‌، ص‌ 250). بر ازاره‌های‌ ایوان‌ اصلی‌ مثلثها و گلهای‌ کوچک‌، شبیه‌ به‌ نقوش‌ کاخ‌ مُشَتّی‌' (از کاخهای‌ اموی‌ در اردن‌) نقاشی‌ شده‌ بود. ایوان‌ مرکزی‌ مخصوص‌ بار عام‌ و دو ایوان‌ جانبی‌ ویژه محافظان‌ بوده‌ است‌ (هیلن‌برند، ص‌ 402).شش‌ تالار موازی‌ و متصل‌ به‌ یکدیگر در پشت‌ ایوان‌ میانی‌ قرار داشته‌ که‌ احتمالاً کفش‌کن‌ بوده‌ است‌. در مجاورت‌ آنها حیاطی‌ مربع‌ شکل‌، با آب‌نما و سه‌ اتاق‌ در هر ضلع‌ به‌ طور قرینه‌، وجود داشته‌ است‌. در این‌ حیاط‌، تازه‌ واردان‌ برای‌ ورود به‌ بخشهای‌ مختلف‌ کاخ‌ تغییر مسیر می‌دادند. در شمال‌ این‌ حیاط‌، سه‌ حیاط‌ دیگر قرار داشت‌ که‌ اتاقهای‌ مخصوص‌ خلیفه‌ در اطراف‌ آنها ساخته‌ شده‌ بود. در جنوب‌ حیاط‌، حرم‌ به‌ شکل‌ چلیپا با یک‌ اتاق‌ مرکزی‌ و اتاقهایی‌ در اطراف‌ آن‌ و حیاطی‌ با واحدهای‌ الحاقی‌ دیگر ساخته‌ شده‌ بود. این‌ حیاط‌، که‌ به‌ حمام‌ بزرگی‌ نیز راه‌ داشته‌، از مشرق‌، به‌ حیاط‌ تختگاه‌ راه‌ می‌یافت‌. در جانب‌ شرقی‌ تختگاه‌ نیز تالار عرش‌، با سه‌ مدخل‌، قرار داشته‌ است‌ (رجوع کنید به کرسول‌، 1979، ج‌ 2، ص‌ 235، 238ـ239). حرم‌ و بخش‌ مربوط‌ به‌ خلیفه‌ به‌ شبکه آب‌ و فاضلاب‌ مجهز بود و این‌ دو بخش‌ با دو راهروی‌ زیرزمینی‌ به‌ هم‌ مرتبط‌ بودند. استفاده‌ از چنین‌ راهروهایی‌ لازمه وسواس‌ امنیتی‌ و پیچیدگی‌ این‌ نوع‌ بناها بوده‌ است‌ (هیلن‌برند، همانجا).تختگاه‌ یا تالار عرش‌ که‌ طرح‌ آن‌ مشابه‌ تالار تختگاه‌ کاخ‌ مشتّی‌' بود، تالار مربع‌ شکل‌ گنبدداری‌ با چهار اتاق‌ در چهار ضلع‌ آن‌ بود که‌ در فضاهای‌ بین‌ آنها تالارهای‌ کوچک‌تری‌ با ازاره‌های‌ مرمرین‌ وجود داشت‌. همچنین‌ مسجد کوچکی‌ با محرابی‌ با تزیینات‌ گچبری‌ در یکی‌ از فضاهای‌ میانی‌ برای‌ استفاده خلیفه‌ پیش‌بینی‌ شده‌ بود (کرسول‌، 1989، ص‌ 337).در جانب‌ شرقی‌ تختگاه‌، تالار دیگری‌ به‌ طول‌ 38 و عرض‌ 40ر10 متر دیده‌ می‌شود که‌ با پنج‌ در به‌ تفرجگاه‌ بزرگی‌ با ابعاد 350*180 متر راه‌ می‌یافته‌ است‌. این‌ تفرجگاه‌ با آبراهه‌ای‌ به‌ دو بخش‌ شرقی‌ و غربی‌ تقسیم‌ گردیده‌ است‌. بخش‌غربی‌، سنگفرش‌ شده‌ با دو آب‌نما و بخش‌ شرقی‌ با جویهای‌ کوچک‌ متقاطع‌ آراسته‌ شده‌ بود (همو، 1979، ج‌ 2، ص‌ 241).در جانبِ شرقی تفرجگاه‌، محلی‌ به‌ نام‌ سرداب‌ کوچک‌، بر محور اصلی‌ کاخ‌ واقع‌ شده‌ که‌ ورودی‌ آن‌ اتاق‌ مربع‌ شکلی‌ با افریزهای‌ گچبری‌ شده‌ با نقش‌ شتر است‌. ورودیه سرداب‌ پله‌هایی‌ در جانب‌ غربی‌ است‌. سرداب‌ در واقع‌ غار بزرگی‌ با دهانه‌ای‌ به‌ اندازه 21 * 8 متر است‌ که‌ در دل‌ صخره‌ای‌ تراشیده‌ شده‌ است‌. در هر جانب‌ این‌ سرداب‌، سه‌ حفره غار مانند تعبیه‌ گردیده‌ است‌ که‌ با راهروهایی‌ به‌ یکدیگر ارتباط‌ دارند. مجموعه این‌ سرداب‌ با چند ردیف‌ اتاقهای‌ دراز، به‌ صورت‌ موازی‌ که‌ جهت‌ اصطبل‌ استفاده‌ می‌شده‌اند، احاطه‌ گردیده‌ است‌ (همانجا). مقابل‌ این‌ قسمت‌، محوطه بزرگی‌ در اندازه 180* 65 متر وجود دارد که‌ زمین‌ چوگان‌ دانسته‌ شده‌ است‌. در مرکز ضلع‌ شرقی‌ آن‌ جایگاه‌ سرپوشیده بزرگی‌ برای‌ تماشای‌ مسابقات‌ اسب‌ دوانی‌، پیش‌بینی‌ شده‌ بود و در امتداد آن‌ منطقه‌ای‌ به‌ طول‌ حدود پنج‌ کیلومتر به‌ شکارگاه‌ حَیر اختصاص‌ داشت‌ (همو، 1989، همانجا).در گوشه شمال‌ شرقی‌ هسته مرکزی‌ کاخ‌، محوطه مربع‌ شکلی‌ معروف‌ به‌ سرداب‌ بزرگ‌ به‌ ضلع‌ 180 متر با دیوار جدا شده‌ است‌ که‌ در آن‌ گودال‌ مربع‌ شکلی‌ به‌ ضلع‌ هشتاد متر و در وسط‌ آن‌ حفره دایره‌ شکلی‌ به‌ قطر هفتاد متر دیده‌ می‌شود و به‌ سبب‌ وجود یک‌ آبراهه زیرزمینی‌ عمیق‌ متصل‌ به‌ آن‌، باید حوض‌ بزرگی‌ بوده‌ باشد. در محوطه اصلی‌ سرداب‌ بزرگ‌، در کنار دیوارها بر روی‌ صفه‌ای‌، تعدادی‌ اتاق‌ کوچک‌ در اندازه‌ها و اشکال‌ متفاوت‌ نیز هست‌ (کرسول‌، 1979، همانجا). به‌ نظر می‌رسد این‌ سرداب‌ بزرگ‌ برای‌ در امان‌ ماندن‌ ساکنان‌ کاخ‌ از گرمای‌ تابستان‌ تدارک‌ دیده‌ شده‌ است‌ (هیلن‌برند، همانجا). در شمال‌ سرداب‌ بزرگ‌، محوطه مستطیل‌ شکلی‌ با دیوارهای‌ مستحکم‌، محل‌ خزانه‌ بوده‌ است‌. در این‌ مجموعه‌ حیاط‌ منفردی‌ با بناهای‌ الحاقی‌ دیگر نیز وجود دارد. در نزدیکی‌ ورودی‌ سرداب‌ بزرگ‌، مسجد (کرسول‌، 1979، ج‌ 2، ص‌ 242) و در شمال‌غربی‌ آن‌، سربازخانه‌های‌ سواره‌ نظام‌ و پیاده‌ نظام‌ قرار داشته‌ است‌. در این‌ مجموعه‌ ششصد اتاق‌ برای‌ اقامت‌ سه‌ هزار سرباز در نظر گرفته‌ بودند. در حیاط‌ بزرگ‌ سربازخانه‌، سه‌ مسجد بنا گردیده‌ است‌ که‌ محرابهایشان‌ با قبله‌ انحراف‌ دارد (همانجا).آنچه‌ از تزیینات‌ کاخ‌ باقی‌مانده‌، به‌ نسبت‌ دیگر بناهای‌ سامرّا، شایان‌ توجه‌ است‌. جرزها در همه‌ جای‌ کاخ‌ دارای‌ تزیینات‌ گچبری‌اند که‌ عمدتاً در دوره معتصم‌ و متوکل‌ انجام‌ شده‌ است‌. در تالارِ تختگاه‌، تزیینات‌ گچبری‌ جرزها جای‌ خود را به‌ مرمرهای‌ حکاکی‌ شده مشابه‌ داده‌ است‌. در اتاقهایی‌ که‌ در فضاهای‌ بین‌ بازوهای‌ چلیپاها قرار گرفته‌اند، جرزها با قطعات‌ مرمر نماکاری‌ شده‌اند. قسمتهای‌ فوقانی‌ دیوارهای‌ حرم‌ به‌ نقاشیهای‌ دیواری‌، با مضمونهایی‌ از زندگی‌ روزمره‌، مزین‌اند و تمام‌ چوب‌کاریهای‌ بنا (درها، سقفها و تیرهای‌ آنها) از چوب‌ ساج‌اند که‌ حکاکی‌ و نقاشی‌ و طلاکاری‌ شده‌اند. ظرافت‌ میخهای‌ برنزی‌ با روکش‌ طلا، که‌ در این‌ چوب‌ کاریها به‌ کار رفته‌، جلوه این‌ تزیینات‌ را چند برابر کرده‌ است‌. در میان‌ نقش‌ و نگارهایی‌ که‌ بر روی‌ چوبها باقی‌مانده‌ است‌، امضای‌ بسیاری‌ از هنرمندان‌ یونانی‌ و سوری‌ دیده‌ می‌شود (رجوع کنید به همان‌، ج‌ 2، ص‌ 241ـ242). با اینکه‌ تزیینات‌ و نقاشیهای‌ این‌ کاخ‌ به‌ پیروی‌ از سبک‌ ایرانی‌ و هلنی‌ بوده‌، سبک‌ خاص‌ دوره عباسی‌ در سامرّا شیوه ممتازی‌ محسوب‌ می‌گردیده‌ است‌ که‌ در مصر دوره طولونیان‌ (حک: 254ـ292) هم‌ مشهود است‌ (اتینگهاوزن‌ و گرابار، ص‌ 124ـ125؛ کمال‌الدین‌ سامح‌، ص‌ 96؛ باشا، ج‌ 1، ص‌ 237ـ 238) و حتی‌ گچبریها هویتی‌ ویژه سامرّا دارد (هیلن‌ برند، ص‌ 32). بخشی‌ از این‌ آرایه‌ها در موزه دولتی‌ برلین‌ و موزه هنر متروپولیتن‌ نگهداری‌ می‌شوند (کمال‌الدین‌ سامح‌، ص‌ 96ـ97).در این‌ کاخ‌، مدخل‌ باب‌العامه‌ با سه‌ دروازه‌، به‌ دروازه‌های‌ رومی‌ یا نمای‌ کاخهای‌ پارتی‌ می‌ماند که‌ در کاخ‌ ابن‌طولون‌ (حک: 254ـ270) در فسطاط‌ نیز از آن‌ استفاده‌ شده‌ است‌ (هیلن ‌برند، ص‌ 401ـ402).به‌ عقیده برخی‌، معماری‌ این‌ کاخ‌، مانند دیگر بناهای‌ دوره عباسیان‌، متأثر از معماری‌ ایرانی‌ و بناهای‌ سلطنتی‌ آن‌ است‌ (رجوع کنید به فیلون‌، ص‌ 245؛ اتینگهاوزن‌ و گرابار، ص‌ 86).منابع‌: ابن‌منظور؛ احمد سوسه‌، رَی سامراء فی‌ عهد الخلافه العباسیه، ج‌ 1، بغداد 1948؛ حسن‌باشا، موسوعه العماره و الا´ثار و الفنون‌ الاسلامیه، [قاهره] 1420/1999؛ ولیدبن‌ عبید بحتری‌، دیوان‌، [قسطنطنیه‌] 1301، چاپ‌ افست‌ بیروت‌ [بی‌تا.]؛ طالب‌ علی‌ شرقی‌، قصور العراق‌ العربیه و الاسلامیه حتی‌ نهایه العصر العباسی‌ 656 ه، بغداد 2001؛ طاهرمظفر عمید، العماره العباسیه فی‌ سامراء فی‌ عهدی‌ المعتصم‌ و المتوکل‌، بغداد 1396/1976؛ طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)؛ العمارات‌ العربیه الاسلامیه فی‌ العراق، تألیف‌ عیسی‌ سلمان‌ و همکاران‌، بغداد: دارالرشید للنشر، 1982؛ فاطمه‌ محمد محجوب‌، الموسوعه الذهبیه للعلوم‌ الاسلامیه، ج‌ 12، قاهره‌: دارالغد العربی‌، [بی‌تا.]؛ کمال‌الدین‌ سامح‌، العماره فی‌ صدرالاسلام، [قاهره‌] 1987؛ مسعودی‌، تنبیه‌؛ همو، مروج‌ (بیروت‌)؛ یعقوبی‌، البلدان؛ همو، تاریخ‌؛Barbara Brend, Islamic art , London 2001; Keppel Archibald Cameron Creswell, Early Muslim architecture , Oxford 1969, repr. New York 1979; idem, A short account of early Muslim architecture , revised and supplemented by James W.Allan, Aldershot, Engl. 1989; Richard Ettinghausen and Oleg Grabar, The art and architecture of Islam: 650-1250 , Harmondsworth, Engl. 1987; Robert Hillenbrand, Islamic architecture: form, function and meaning , Edinburgh 1994; Alastair Northedge, "Creswell, Herzfeld, and Samarra", Muqarnas , vol. 8 (1991); Helen Philon, "Iraq", in Architecture of the Islamic world , ed. George Michell, London: Thames and Hudson, 1984.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 11
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده