جوزجان

معرف

جوزْجان،# ناحیه تاریخی‌ و ولایتی‌ (استانی‌) در افغانستان‌.
متن
جوزْجان، ناحیه تاریخی‌ و ولایتی‌ (استانی‌) در افغانستان‌.1) ناحیه تاریخی‌. این‌ ناحیه‌ در ابتدای‌ فلات‌ ایران‌، در شمال‌غربی‌ افغانستان‌ قرار دارد و کمابیش‌ مطابق‌ با ولایات‌ کنونی‌ جوزجان‌ و فاریاب‌ است‌. جوزجان‌ معرّب‌ واژه فارسی‌ گوزگان‌ (گوز به‌ معنای‌ گردو + گان‌، پسوند اسم‌ مکان‌ ساز) است‌ (برهان‌، ذیل‌ «جوز» و «گوز»). نام‌ آن‌ به‌ صورتهای‌ جوْزجَانان‌ و گورگانان‌ هم‌ ضبط‌ شده‌ است‌ ( رجوع کنید به مقدسی‌، ص‌ 298؛ حدود العالم، ص‌ 95). فردوسی‌ (ج‌ 5، ص‌ 149) تاریخ‌ بنای‌ جوزجان‌ را به‌ دوره پیشدادیان‌ نسبت‌ داده‌ و جوزجان‌ را ستوده‌ است‌. ابن‌خرداذبه‌ (ص‌40) پادشاه‌ جوزجان‌ را کُوزَکان‌ خُذاه‌ خوانده‌ است‌. محدوده این‌ ناحیه‌ در دوره‌های‌ گوناگون‌ متغیر بوده‌ و گاهی‌ از شمال‌ به‌ آمودریا (جیحون‌*) و مرغاب‌ محدود می‌شده‌ است‌.اَقْرَع‌بن‌ حابِس‌ تمیمی‌، پس‌ از جنگهای‌ سخت‌، جوزجان‌ را در زمان‌ عثمان‌ (حک: 23ـ 35) فتح‌ کرد (بلاذری‌، ص‌ 573). قیام‌ یحیی‌بن‌ زیدبن‌ علی‌بن‌ حسین‌ علیه‌السلام‌ و قتل‌ وی‌ در 125 در قصبه اینسو (امروزه‌ امام‌خورد) به‌دست‌ مسلم‌بن‌ احرز، از وقایع‌ مهم‌ سده دوم‌ جوزجان‌ است‌ (طبری‌، ج‌ 7، ص‌ 228ـ230؛ گردیزی‌، ص‌ 261 و پانویس‌ 4).در سال‌ 203، زلزله بزرگی‌ در مشرق‌ خراسان‌ روی‌ داد که‌ به‌ ولایت‌ جوزجان‌ هم‌ آسیب‌ رساند (امبرسز و ملویل، ص‌ 37). در اواخر سده سوم‌ و در سده چهارم‌ فَریغونیان‌* (حک: ح 279ـ401) بر جوزجان‌ فرمانروایی‌ می‌کردند (عتبی‌، ص‌ 302). جوزجان‌ در سده‌های‌ سوم‌ و چهارم‌ از لحاظ‌ موقعیت‌ جغرافیایی‌ اهمیت‌ بسیار داشت‌ ( رجوع کنید به همانجا؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله‌)، به‌ویژه‌ آنکه‌ با بلخ‌ در شمال‌ مرتبط‌ و گاهی‌ تابع‌ آن‌ بود ( رجوع کنید به مقدسی‌، همانجا)، گاهی‌ هم‌ جزو تُخارستان‌ *به‌ شمار می‌رفت‌. جُرزوان‌/ کرزوان‌، از شهرهای‌ این‌ ناحیه‌ شهری‌ آباد و پایتخت‌ تابستانی‌ فریغونیان‌ بود و مانند شهر مکه‌ میان‌ دو کوه‌ قرار داشت‌ (ابن ‌حوقل‌، ص‌ 443؛ یاقوت‌ حموی‌، ذیل‌ «جرزوان‌»).در سده چهارم‌، جوزجان‌ از شمال‌ به‌ رود جیحون‌، از مشرق‌ به‌ بلخ‌ و تخارستان‌ تا حدود بامیان‌، از جنوب‌ تا انتهای‌ نواحی‌ غُور و بُست‌ و از مغرب‌ به‌ ناحیه غَرچِستان‌ محدود می‌شد و مِهترانِ غور و غرچستان‌ تابع‌ مَلِک‌ جوزجان‌ بودند. گفته‌ شده‌ است‌ که‌ مَلِک‌ جوزجان‌ از فرزندان‌ فریدون‌ بود ( حدودالعالم، همانجا). جغرافی‌نگاران‌ این‌ دوره‌ جوزجان‌ را ناحیه‌ ذکر کرده‌اند و از رشته‌ کوههای‌ آن‌ که‌ به‌ کوههای‌ تالقان‌ در تخارستان‌ متصل‌ می‌شد، آبهای‌ روان‌، بناهای‌ گِلی‌، درختان‌ بسیار (به‌ویژه‌ گردو و بادام‌ و درختی‌ به‌ نام‌ خنج‌ که‌ چوبی‌ بسیار نرم‌ داشت‌)، صنایع‌ آن‌ (از جمله‌ پوست‌ بز دباغی‌ شده‌ به‌ نام‌ سختیان‌ گوزگانی‌ که‌ به‌ تمام‌ خراسان‌ صادر می‌شد و زیلو و پلاس‌ و تَنگ‌ اسب‌) یاد کرده‌اند (اصطخری‌، ص‌270ـ271؛ ابن‌حوقل‌، ص‌442ـ443؛ حدود العالم،همانجا). در بیابانهای‌ جوزجان‌ در این‌ سده‌ بیست‌ هزار عرب‌ زندگی‌ می‌کردند که‌ گوسفند و شتر بسیار داشتند و از این‌ حیث‌ از همه عربهای‌ خراسان‌ توانگرتر بودند ( حدودالعالم‌ ، ص‌ 98). در همین‌ سده‌، ابن‌حوقل‌ (ص‌ 443) خراج‌ جوزجان‌ و توابع‌ آن‌ را سالانه‌ صد هزار دینار و چهارصد هزار درهم‌ ذکر کرده‌ است‌. از وجود معادن‌ طلا، نقره‌، آهن‌، سرب‌، مس‌ و سنگ‌ سرمه‌ در کوههای‌ مانشان‌ و سکونت‌ کردها در هفت‌ قریه شهر اندخذ نیز مطالبی‌ در دست‌ است‌ (رجوع کنید به حدودالعالم، ص‌ 96؛ ابن‌حوقل‌، همانجا). مقدسی‌ (ص‌ 298) در اواخر قرن‌ چهارم‌، آن‌ را کوره‌ای‌ ضبط‌ کرده‌ که‌ قصبه آن‌ یهودیه‌ بوده‌ است‌. به‌نوشته وی‌ (همانجا)، جمعیت‌ آن‌ اندک‌ است‌ و مردمش‌ بخشنده‌ و دیندار و با دانش‌ و درایت‌اند.در سال‌ 429، سلطان‌ مسعود غزنوی‌ (حک: 421ـ432) از بلخ‌ وارد جوزجان‌ شد و علی‌ قَهَندزی عیار را به‌ دار آویخت‌ (گردیزی‌، ص‌ 434ـ435).سمعانی‌ در سده ششم‌ (ج2، ص‌ 116ـ117) از جوزجان‌ به‌ عنوان‌ شهری‌ در خراسان‌ با علمای‌ بسیار یاد کرده‌ است‌ (نیز رجوع کنید به ادامه مقاله‌). در سده هفتم‌، مغولان‌ به‌ خراسان‌ یورش‌ بردند و ولایت‌ جوزجان‌ را در 619 تصرف‌ کردند (اقبال‌ آشتیانی‌، ص‌ 58).از جمله‌ نامداران‌ جوزجان‌ این‌ اشخاص‌ بوده‌اند: ابوسلیمان‌ جوزجانی‌ *، فقیه‌ حنفی‌ سده دوم‌؛ ابواسحاق‌ جوزجانی‌*، محدّث‌ سده سوم‌؛ ابوعمرو عثمان‌بن‌ محمد جوزجانی‌*، مشهور به‌ منهاج‌ سراج‌، مؤلف‌ سده هفتم‌، دارای‌ کتاب‌ طبقات‌ ناصری‌ یا تاریخ‌ ایران‌ و اسلام‌؛ و ابوبکر جوزجانی‌ *، فقیه‌ و متکلم‌ سده نهم‌.2) ولایت. این‌ ولایت‌ ــ که‌ در تقسیمات‌ کشوری‌ جدید افغانستان‌، جوزجان‌ و سرپل‌ نامیده‌ می‌شود ــ در شمال‌ افغانستان‌، در منطقه قدیم‌ ترکستان‌ افغانستان‌ قرار دارد. از شمال‌ به‌ جمهوری‌ ترکمنستان‌، از مشرق‌ به‌ ولایت‌ بلخ‌، از جنوب‌ به‌ ولایات‌ غور و بامیان‌، و از مغرب‌ به‌ ولایت‌ فاریاب‌ محدود می‌شود. آمودریا مرز میان‌ جوزجان‌ و جمهوری‌ ترکمنستان‌ است‌. جوزجان‌ مشتمل‌ است‌ بر پنج‌ وُلُسوالی‌ (مطابق‌ با شهرستان‌) و شش‌ علاقه‌داری‌ (مطابق‌ با بخش‌) و 402 آبادی‌. شهر شِبَرغان‌ مرکز این‌ ولایت‌ محسوب‌ می‌شود (دولت‌آبادی‌، ص‌ 175).در برخی‌ ولسوالیها، عمدتاً ترکمنها و در بعضی‌ دیگر ترکها و ازبکها به‌سر می‌برند. در گذشته‌، اقوام‌ تاجیک‌ و هزاره‌ و قزلباش‌ نیز در آنجا اقامت‌ داشتند (همان‌، ص‌ 176، 179). از شهرهای‌ مهم‌ آن‌، پس‌ از شبرغان‌، سرپل‌ و آقچه‌ است‌. زیارتگاه‌ یحیی‌بن‌ زیدبن‌ علی‌بن‌ حسین‌ علیه‌السلام‌ در حدود 5ر1 کیلومتری‌ مشرق‌ سرپل‌ قرار دارد و آقچه‌ مرکز تجاری‌ ولایت‌ جوزجان‌ است‌ (همان‌، ص‌ 178ـ179؛ گردیزی‌، ص‌ 261، پانویس‌ 4). ویرانه‌های‌ شهر انبار، نزدیک‌ شمال‌ شهر سرپل‌ (به‌ نظر برخی‌، مکان‌ قدیم‌ شهر سرپل‌)، در 55 کیلومتری‌ جنوب‌ شهر شبرغان‌، در کرانه رود آب‌ سفید و در مکانی‌ معروف‌ به‌ کهنه‌ بازار است‌ ( آریانا ، ج‌ 5، ص‌ 55).زمینهای‌ کشاورزی‌ جوزجان‌ با آب‌ رود، قنات‌، چاه‌، چشمه‌ و آبراهه‌ (کانال‌) آبیاری‌ می‌شود (دولت‌آبادی‌، ص‌ 177). محصولات‌ عمده آن‌ گندم‌، جو، ذرت‌، پنبه‌، کنجد، ماش‌، نخود، گردو، آلو، زردآلو، بادام‌، شفتالو، سیب‌، به‌ و انگور است‌ (همان‌، ص‌ 176؛ آریانا، ج‌ 5، ص‌ 51). از صنایع‌دستی‌، بافت‌ قالی‌، قالیچه‌، گلیم‌، نمد و کرباس‌ در آنجا رواج‌ دارد. قالی‌ آقچه‌ و گلیم‌ سرپل‌ مشهور است‌ ( آریانا، همانجا؛ دولت‌آبادی‌، ص‌ 178ـ 179).پرورش‌ طیور، گاو، گاومیش‌، اسب‌، شتر، بز و گوسفند در آنجا رایج‌ و گوسفند قره‌گل‌ آن‌ مشهور است‌ (دولت‌آبادی‌، ص‌ 177). از صنایع‌، کارخانه‌های‌ چرم‌سازی‌، پنبه‌ پاک‌کنی‌ و روغن‌ نباتی‌ دارد (همان‌، ص‌ 178). جوزجان‌ دارای‌ منابع‌ عظیم‌ گاز در نزدیکی‌ شبرغان‌ است‌ که‌ در 1337 ش‌/ 1958 کشف‌ شد و روسها از آن‌ بهره‌برداری‌ کردند (همان‌، ص‌ 178ـ179).راه‌ اصلی‌ مزار شریف‌ (مرکز ولایت‌ بلخ‌) ــ مَیمَنَه‌، از جوزجان‌ (از طریق‌ شبرغان‌) می‌گذرد. در سرشماری‌ 1381 ش‌، جمعیت‌ ولایت‌ جوزجان‌ 100 ، 442 تن‌ بوده‌ است‌ (دولت‌آبادی‌، ص‌ 175).منابع‌: آریانا دائره المعارف، کابل‌: انجمن‌ دائره المعارف‌ افغانستان‌، 1328ـ 1348 ش‌؛ ابن‌ حوقل؛ ابن‌خرداذبه‌؛ اصطخری‌؛ عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌، تاریخ‌ مغول‌: از حمله چنگیز تا تشکیل‌ دولت‌ تیموری، تهران‌ 1364 ش‌؛ محمدحسین‌بن‌ خلف‌برهان‌، برهان‌ قاطع‌، چاپ‌ محمد معین‌، تهران‌ 1361 ش‌؛ بلاذری‌ (بیروت‌)؛ حدودالعالم؛ بصیراحمد دولت‌آبادی‌، شناسنامه افغانستان‌، تهران‌ 1382 ش‌؛ سمعانی‌؛ طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)؛ محمدبن‌ عبدالجبار عتبی‌، الیمینی‌ فی‌ شرح‌ اخبار السلطان‌ یمین‌الدوله و امین‌المله محمود الغزنوی‌، چاپ‌ احسان‌ زنون‌ ثامری‌، بیروت‌ 1424/2004؛ ابوالقاسم‌ فردوسی‌، شاهنامه فردوسی‌، ج‌ 5، چاپ‌ رستم‌ علییف‌، مسکو 1967؛ عبدالحی ‌بن‌ ضحاک‌ گردیزی‌، تاریخ‌ گردیزی، چاپ‌ عبدالحی‌ حبیبی‌، تهران‌ 1363 ش‌؛ مقدسی‌؛ یاقوت‌ حموی‌؛Nicholas Nicholas Ambraseys, Charles Peter Melville, A history of Persian earthquakes , Cambridge 1982.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 11
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده