جواهر رقم، لقب سیدعلی تبریزی، خوشنویس ایرانی دربار بابریان *در سده یازدهم. وی از اخلاف سادات طباطبایی اردستان بود که در قرن هشتم به تبریز کوچیدند. جدّش، شاهمیر، که مردی مقتدر و عالم و صاحب تألیفات بود، در روزگار صفویان (ح 906ـ 1135) از تبریز به عباسآباد اصفهان مهاجرت کرد. پدر سیدعلی، میرمحمدمقیم، ملقب به جوهری، از شاگردان میرعماد *و خوشنویسی بلندآوازه و نیز کتابدار دربار شاهعباس دوم (حک: 1052 ـ 1077) بود (رفیعی مهرآبادی، بخش 1، ص 174ـ 175؛ بیانی، ج 3، ص 839 ـ840؛ نیز رجوع کنید به دیهیم، ج 2، ص 148ـ149). محمدمقیم به تجارت هم میپرداخت و مناسبات تجاریاش با هند، به مهاجرت او به این کشور، در عهد شاهجهان (حک: 1037ـ 1068)، انجامید. وی در هند به تعلیم خط نستعلیق پرداخت و بعدها شمار کثیری از شاگردان او خوشنویسانی زبده شدند (بختاورخان، ج 2، ص 491؛ آذربیگدلی، ص 29؛ هفتقلمی دهلوی، ص 57؛ تربیت، ص100)؛ از جمله فرزندش سیدعلی، چنانکه شاهجهان وی را «جواهر رقم» لقب داد و به معلمی شاهزاده اورنگزیب گماشت (هفتقلمی دهلوی، همانجا؛ نصرآبادی، ص 306، پانویس 1). در دوره اورنگزیب (حک: 1068ـ1119) جواهر رقم کتابدار خاصه سلطنتی و دارای منصب هزاری (فرمانده گروه هزار نفره از سپاه) بود و در ملازمت وی به کشمیر و دکن رفت (نصرآبادی؛ بختاورخان؛ هفتقلمی دهلوی، همانجاها؛ بیانی، ج 1ـ2، ص 447).جواهررقم در 1094 به بیماری داءالضحک (خنده بسیار) یا جنون درگذشت و در شاه جهانآباد (دهلی) دفن شد (بختاورخان؛ هفتقلمی دهلوی، همانجاها).شیوه خوشنویسی جواهررقم بیشتر از میرعماد و عبدالرشیدِ دیلمی *(معروف به رشیدا) تأثیر پذیرفته و معروف است که وی روزی از روی خط میرعماد و روزی از روی خط رشیدا مشق میکرد. نحوه ستایش محمدصالح کنبو، مؤلف شاهجهاننامه(ج 3، ص 345)، از جواهر رقم اغراقآمیز مینماید (هفتقلمی دهلوی، همانجا؛ بیانی، ج 1ـ2، ص 448)، اما خط جواهررقم به لحاظ تناسب و ترکیب صحیح حروف و کلمات کمنظیر است. از آثار او قطعات متعددی با رقم سیدعلی الحسینی و جواهر رقم باقی مانده که در مجموعههای شخصی، کتابخانه مجلس شورای اسلامی، کتابخانه ملی ایران، موزه باستانشناسی ترک و موزه آثار اسلامی و ترکی استانبول (بیانی، همانجا) و در کتابخانه عمومی خدابخش هند ( رجوع کنید به مرکز میکروفیلم نور، 2000ـ2001) موجود است.جواهررقم شعر نیز میسرود و با آنکه از سرودههایش جز ابیاتی پراکنده به جای نمانده، تذکرهنویسان از اشعار او یاد کردهاند (برای نمونه رجوع کنید به نصرآبادی، همانجا؛ سرخوش لاهوری، ص 49).پس از مرگ سیدعلیخان، لقب وی به پسرش، شمسالدین علیخان، رسید اما او چندان شهرتی نیافت (هفتقلمی دهلوی، ص 58).چند تن از خوشنویسان این دوره نیز این لقب را داشتند، از جمله: بخشاللّهخان، خوشنویس گمنامی از قرن یازدهم با رقم «العبدالمذنبالراجی بخشاللّهخانبن میرعلیخان، جواهر رقم ثانی» که خط وی مشابه خط سیدعلیخان است و از اینرو احتمال دارد که وی پسر سیدعلیخان بوده باشد (بیانی، ج 1ـ2، ص 96)؛ و میرساوجی، از شاگردانمیرعماد، که بیشتر از روی خطوط مالک دیلمی مشق میکرد (همان، ج 3، ص 931).منابع: لطفعلیبن آقاخان آذربیگدلی، آتشکده آذر، چاپ جعفر شهیدی، چاپ افست تهران 1337 ش؛ محمد بختاورخان، مرآه العالم: تاریخ اورنگزیب، چاپ ساجده س. علوی، لاهور 1979؛ مهدی بیانی، احوال و آثار خوشنویسان، تهران 1363 ش؛ محمدعلی تربیت، دانشمندان آذربایجان، تهران 1314 ش؛ محمد دیهیم، تذکره شعرای آذربایجان، تبریز 1367 ش؛ ابوالقاسم رفیعی مهرآبادی، آتشکده اردستان، بخش 1، تهران 1336 ش؛ محمدافضلبن محمد معصوم سرخوش لاهوری، کلمات الشعرا: مشتمل بر ذکرشعرای عصر جهانگیر تا عهد عالمگیر، چاپ صادق علی دلاوری،لاهور[? 1942]؛ محمدصالح کنبو، عمل صالح، الموسوم به شاهجهاننامه، ترتیب و تحشیه غلام یزدانی، چاپ وحید قریشی، لاهور 1967ـ1972؛ محمدطاهر نصرآبادی، تذکره نصرآبادی، چاپ احمد مدقّق یزدی، یزد 1378 ش؛ غلام محمد هفتقلمی دهلوی، تذکره خوشنویسان، چاپ محمدهدایت حسین، کلکته 1328/ 1910؛Noor Microfilm Center India, 2000-2001. [Online] . Available: www. noormicrofilmindia. com/libfkuda. htm]. 31 May 2006].