جوانمرد قصاب

معرف

پیر افسانه‌ای‌ صنف‌ قصاب‌ و نام‌ بقعه‌ای‌ در جنوب‌ تهران‌
متن
جوانمرد قصاب‌، پیر افسانه‌ای‌ صنف‌ قصاب‌ و نام‌ بقعه‌ای‌ در جنوب‌ تهران‌. در قرن‌ نهم‌، ملاحسین‌ کاشفی‌ در فتوّت‌نامه سلطانی‌ (ص‌ 381) نام‌ جوانمرد قصّاب‌ را عبداللّه‌ و نام‌ پدرش‌ را عامر بصری‌ ذکر کرده‌ و او را یکی‌ از «هفده‌ کمر بسته» علی‌ علیه‌السلام‌ ( رجوع کنید به فتوت‌*؛ قس‌ آئین‌ قلندری، ص‌ 132، 227) و از ملازمان‌ محمد حنفیه‌ (متوفی‌ 81) دانسته‌ است‌ که‌ سلاخان‌، باید سَندِ رسمیت‌ و اعتبار پیشه خود را با انتساب‌ به‌ او درست‌ کنند، چنانکه‌ در روز غدیر خم‌، حضرت‌ علی‌ علیه‌السلام‌ گوسفند کشت‌ و جوانمرد قصاب‌ آن‌ را سلاخی‌ کرد. حضرت‌ علی‌ گوسفند را پاره‌ کرد و کار سلاخی‌ را از آن‌ پس‌ به‌ جوانمرد احاله‌ کرد (کاشفی‌، ص‌ 384ـ 385).هیچ‌ اطلاع‌ تاریخی‌ از عبداللّه‌بن‌ عامر بصری‌ در دست‌ نیست‌. شاید نام‌ او از نام‌ عبداللّه‌بن‌ عامر کُرَیز بن‌ ربیعه اموی‌ (متوفی‌ 59)، حاکم‌ بصره‌ در عهد خلافت‌ عثمان‌ ( رجوع کنید به ابن‌اثیر، ج‌ 3، ص‌ 99، 526)، ساخته‌ شده‌ باشد که‌ نقل‌ است‌ حضرت‌ علی‌ در باره وی‌ فرمود: ابن‌عامر سید فِتْیان‌ قریش‌ است‌ (ابن‌سعد، ج‌ 5، ص‌ 47). محمدعلی‌ شریف‌یزدی‌ شاهرودی‌، یکی‌ از درویشان‌ خاکسار دوره قاجاریه‌، در رساله‌ای‌ که‌ در سالهای‌ 1315ـ1317 در باره اصناف‌ نوشته‌، گفته‌ است‌ که‌ علی‌علیه‌السلام‌ در یمن‌ سه‌ کس‌ را میان‌ بست‌ ( رجوع کنید به فتّوت‌ * ؛ شدّ * ) که‌ سومی‌ نصیر قصاب‌ اصفهانی‌ مشهور به‌ جوانمرد قصاب‌ بود و قصابان‌، سلسله سند صنف‌ خود را به‌ او و به‌ حضرت‌ ابراهیم‌ علیه‌السلام‌ می‌رسانند (ص‌ 224؛ قس‌ برهان‌، ذیل‌ «جوان‌مرد»؛ در بیان‌ کار سلاخان‌ و قصّابان‌ ، ص‌ 187)، اما چنین‌ نامی‌ نیز شناخته‌ نیست‌. در فتوت‌نامه‌ها و رسائل‌ اصناف‌ عربی‌، جوانمرد قصاب‌ به‌ صورت‌ «جومردالقصاب‌» ذکر شده‌ است‌ ( رجوع کنید به ابن‌ معمار، مقدمه مصطفی‌ جواد، ص‌ 91، که‌ مطالب‌ فتوت‌نامه‌ای‌ عربی‌ را از نسخه خطی‌ ش‌ 1377 در کتابخانه ملی‌ فرانسه‌ نقل‌ کرده‌ است‌؛ نیز رجوع کنید به شیخلی‌، ص‌ 184، که‌ مطالب‌ نسخه خطی‌ الذخائر والتحف‌ را نقل‌ کرده‌ و به‌ اشتباه‌ «جرمودالقصاب‌» چاپ‌ شده‌ است‌).در فتوت‌ نامه سلطانی‌ نخستین‌ کاربرد و ساخت‌ برخی‌ از جامه‌ها و ابزارهای‌ خاص‌ قصابان‌ و سلاخان‌ به‌ جوانمرد قصاب‌ منسوب‌ است‌، نظیر پیش‌آویز، که‌ ابزاری‌ شبیه‌ قَناره‌ بوده‌؛ کاردمال‌، که‌ ظاهراً کارد را با آن‌ تیز می‌کرده‌اند؛ و تنوره‌، که‌ گونه‌ای‌ پیشبند است‌ ( رجوع کنید به کاشفی‌، ص‌ 386ـ387، 391). با این‌ حال‌، در برخی‌ از فتوت‌نامه‌های‌ کهن‌تر مانند فتّوت‌ نامه مولانا ناصری‌ ، در قرن‌ هفتم‌، قصابان‌ از اصنافی‌ بر شمرده‌ شده‌اند که‌ شایسته فتوت‌داری‌ نیستند (ص‌ 12). ملاحسین‌ کاشفی‌ (ص‌ 381) به‌ داستان‌ جوانمرد قصاب‌ اشاره‌ نموده‌ اما از ذکر آن‌ خودداری‌ کرده‌ است‌. شگفت‌ اینکه‌ نام‌ جوانمرد قصاب‌ در فتوّت‌نامه قصاب‌ ، متعلق‌ به‌ عهد صفوی‌، نیامده‌ اما در رساله‌ای‌ دیگر در باره قصابان‌ و سلاخان‌، که‌ ظاهراً در همان‌ عهد تألیف‌ شده‌، آمده‌ است‌ که‌ کنیزکی‌ از او گوشت‌ خواست‌ اما به‌ هر گوشتی‌ که‌ جوانمرد به‌ او می‌داد، راضی‌ نمی‌شد. جوانمرد خشمگین‌ شد و پول‌ او را پس‌ داد. کنیزک‌ که‌ از ملامت‌ و آزار آقای‌ خود می‌ترسید، گریه‌ آغاز کرد. شاه‌ مردان‌، علی‌ علیه‌السلام‌، که‌ از آنجا می‌گذشت‌ مشکل‌ کنیز را دریافت‌ و به‌ جوانمرد گفت‌ که‌ به‌ کنیز گوشت‌ بدهد. جوانمرد که‌ علی‌ علیه‌السلام‌ را نمی‌شناخت، دست‌ خود را به‌ علامتِ امتناع‌ از قبول‌ فرمان‌ آن‌ حضرت‌ تکان‌ داد. پس‌ از آنکه‌ حضرت‌ رفت‌، قنبر به‌ جوانمرد گفت‌: «تو شاه‌ مردان‌ را نشناختی‌؟». جوانمرد دو چشم‌ خود را با کارد بیرون‌ آورد و دست‌ خود را با ساطور از تن‌ جدا کرد و به‌ قنبر گفت‌ که‌ او را نزد علی‌علیه‌السلام‌ ببرد. حضرت‌علی‌ فرمود چشمان‌ و دست‌ وی‌ را در موضع‌ خود بنهند، سپس‌ فاتحه‌ای‌ خواند و بر جوانمرد دمید، فوراً چشمان‌ و دست‌ او درست‌ شد ( در بیان‌ کار سلّاخان‌ و قصّابان، ص‌ 187ـ 188؛ قس‌ رحمانی‌، ص‌ 603 ـ 604). این‌ داستان‌ با اندکی‌ تغییر در برخی‌ از کتابهای‌ مقتل‌، از جمله‌ طریق‌البُکاء گریان‌ شهرابی‌ (ص‌ 75ـ 78؛ قس‌ ص‌ 67ـ72، که‌ در آن‌ داستانی‌ دیگر در باره یکی‌ از قصابان‌ هواخواه‌ حضرت‌ علی‌ آمده‌ است‌ و شاید مراد از او نیز جوانمرد قصاب‌ بوده‌ باشد) هم‌ ذکر شده‌ است‌ (نیز رجوع کنید به قزوینی‌،ج‌2، ص‌ 377ـ 379). زرین‌کوب‌ (ص‌418) داستان‌ جوانمرد قصاب‌ را نمونه کوشش‌ حرفه‌های‌ مکروه‌ برای‌ انتساب‌ به‌ فتوت‌ دانسته‌ است‌.در برخی‌ آثار کهن‌ جغرافیایی‌ و تاریخی‌ نیز از مقبره جوانمرد قصاب‌ یاد شده‌ است‌ و این‌ گمان‌ را پدید می‌آورد که‌ شاید جوانمرد قصاب‌ شخصیت‌ تاریخی‌ ناشناخته‌ای‌ باشد. حمداللّه‌ مستوفی‌ (متوفی‌ 750؛ ص‌ 54) از مدفن‌ او در ری‌ و عبدالرزاق‌ سمرقندی‌ در ذکر وقایع‌ 864 (ج‌ 2، جزء 3، ص‌ 1217) از مدفن‌ او در سرخس‌ یاد کرده‌اند. به‌نظر قزوینی‌ (ج‌ 2، ص‌ 377) جوانمرد قصابِ مدفون‌ در سرخس‌ به‌ جوانمرد قصابِ ری‌ ربطی‌ ندارد. امروزه‌ نیز در جنوب‌ تهران‌ به‌ سوی‌ ری‌، در زمینهای‌ منصورآباد (اکنون‌ جزء منطقه بیستم‌ شهرداری‌ تهران‌) بقعه‌ای‌ به‌ نام‌ جوانمرد قصاب‌ هست‌ که‌ به‌ احتمال‌ زیاد بعد از عهد فتحعلی‌ شاه‌ (1212ـ1250) ساخته‌ شده‌ است‌ (مصطفوی‌، ج‌ 1، ص‌ 168ـ169).ابیات‌ لوحه قبرِ داخل‌ بقعه‌ نشان‌ می‌دهد که‌ صاحب‌ آن‌ را همان‌ پیر افسانه‌ای‌ صنف‌ قصاب‌ دانسته‌اند. محله اطراف‌ بقعه‌ نیز جوانمرد قصاب‌ نام‌ گرفته‌ و قصه جوانمرد قصاب‌ برای‌ مردم‌ این‌ محل‌، معروف‌ و مقبره او زیارتگاه‌ است‌. مقبره‌های‌ دیگری‌ هم‌ در برخی‌ روستاها به‌ نام‌ جوانمرد قصاب‌ وجود دارد (رجوع کنید به همان‌، ص‌ 169) و احتمال‌ دارد همه آنها مقبره‌هایی‌ نمادین‌ برای‌ شخصیت‌ افسانه‌ای‌ جوانمرد قصاب‌ باشند. قصابان‌ افغانستان‌ شبهای‌ جمعه‌ به‌ نام‌ جوانمرد قصاب‌ نذری‌ می‌دهند و در حین‌ مراسم‌، یکی‌ از پیران‌ خانواده‌، قصه جوانمرد قصاب‌ را نقل‌ می‌کند (رحمانی‌، ص‌ 603).منابع‌: آئین‌ قلندری‌: مشتمل‌ بر چهار رساله‌ در باب‌ قلندری‌، خاکساری‌، فرقه عجم‌ و سخنوری‌، چاپ‌ ابوطالب‌ میرعابدینی‌ و مهران‌ افشاری‌، تهران‌: فراروان‌، 1374 ش‌؛ ابن‌اثیر؛ ابن‌سعد (بیروت‌)؛ ابن‌معمار، کتاب‌ الفتوه ، چاپ‌ مصطفی‌ جواد و دیگران‌، بغداد 1958؛ محمدحسین‌بن‌ خلف‌برهان‌، برهان‌ قاطع‌، چاپ‌ محمد معین‌، تهران‌ 1361 ش‌؛ حمداللّه‌ مستوفی‌، نزهه القلوب‌؛ در بیان‌ کار سلاّ خان‌ و قصّابان، در چهارده‌ رساله‌ در باب‌ فتوّت‌ و اصناف،چاپ‌ مهران‌ افشاری‌ و مهدی‌ مداینی‌، تهران‌: چشمه‌، 1381 ش‌؛ روشن‌ رحمانی‌، افسانه‌های‌ دری، تهران‌ 1377 ش‌؛ عبدالحسین‌ زرین‌کوب‌، جستجو در تصوف‌ ایران‌ ، تهران‌ 1363 ش‌؛ محمدعلی‌ شریف‌ یزدی‌ شاهرودی‌، «رساله‌ در بیان‌ اصناف‌»، در فتوّت‌نامه‌ها و رسائل‌ خاکساریه‌: سی‌ رساله‌ ، چاپ‌ مهران‌ افشاری‌، تهران‌: پژوهشگاه‌ علوم‌ انسانی‌ و مطالعات‌ فرهنگی‌، 1382 ش‌؛ صباح‌ ابراهیم‌ سعید شیخلی‌، الاصناف‌ فی‌ العصر العباسی‌: نشأتها و تطورها، بغداد 1396/1976؛ عبدالرزاق‌ سمرقندی‌، مطلع‌ سعدین‌ و مجمع‌ بحرین، ج‌ 2، چاپ‌ محمد شفیع‌، لاهور 1365ـ 1368؛ محمد قزوینی‌، یادداشتهای‌ قزوینی‌، چاپ‌ ایرج‌ افشار، تهران‌ 1363 ش‌؛ حسین‌بن‌ علی‌ کاشفی‌، فتوت‌ نامه سلطانی‌، چاپ‌ محمدجعفر محجوب‌، تهران1350 ش‌؛محمدحسین‌بن‌ عبداللّه‌ گریان‌ شهرابی، کتاب‌ طریق‌ البکاء،تهران‌: شرکت‌ سهامی‌ چاپ‌ و انتشارات‌ کتب‌ ایران‌، [بی‌تا.]؛ محمدتقی‌ مصطفوی‌، آثار تاریخی‌ طهران‌، ج‌ 1، تنظیم‌ و تصحیح‌ میرهاشم‌ محدث‌، تهران‌ 1361 ش‌؛ مولانا ناصری‌، فتوّت‌نامه مولانا ناصری‌، چاپ‌ فرانتس‌ تشنر، لایپزیگ‌ 1944.
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 11
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده