جوان، میرزاکاظمعلی، از نخستین نثرنویسان اردو زبان در اواخر سده دوازدهم و اوایل سده سیزدهم در شبه قاره. جوان، تخلص اوست. از زندگی او اطلاع چندانی در دست نیست. میدانیم که اهلِ دهلی بود (سکسینه، ص 11) و ظاهراً با بروز مشکلاتی که بر اثر حمله احمدشاه ابدالی (1174) در دهلی به وجود آمده بود، به لکهنو مهاجرت کرد ( رجوع کنید به منگلوری، ص 81). به نوشته علی ابراهیمخان در تذکره گلزار ابراهیم (ص 93)، جوان در 1196 در لکهنو از او در شعرگویی راهنماییهایی گرفت. جوان در همانجا به دربار میرزا سیف علی (متخلص به شگفته، پسر نواب شجاعالدوله، که در موسیقی، شعر، نقاشی و طراحی مهارت داشت) راه یافت (سکسینه؛ منگلوری، همانجاها؛ ناصر، ج 2، ص 409، 502). از تذکرههای مصحفی همدانی (ص71)، کریمالدین (ص9، 26)، محمدحسین خان شاهجهانپوری (ص 65) و سعادت خان ناصر (ج 2، ص 502) چنین برمیآید که جوان در لکهنو شاعر شناخته شدهای بود و به همین دلیل، سرهنگ اسکات ، حاکم اعلای لکهنو، در 22 جمادی الا´خره 1215 او را با چند شاعر دیگر (از جمله میرامن، بهادرعلی حسینی، شیرعلی افسوس، مظهرعلی ولا، نِهال چَند لاهوری، و لَلُوجیلال) به عنوان عضو هیئت علمی، مترجمی هندی و اردو و دستیاری دکترجان گیلکریست (استادِ زبان هندی و اردو)، در دانشکده فورت ویلیامِ کلکته انتخاب نمود (صدیقی، ص43، 159ـ160، 198؛ منگلوری، همانجا؛ جنیدی، ص 195ـ196). وی در 1232/1817 زنده بوده، چون در همین سال در مجالس شعرخوانی دانشکده فورت ویلیام شرکت میکرده است (رجوع کنید به جنیدی، ص 195). او با دو فرزندش، میرزا قاسم علی متخلص به ممتاز و میرزاهاشمعلی متخلص به عیان،در کلکته محیطی ادبی به وجود آورده بود و اغلب در آنجا مجالس شعرخوانی برگزار مینمود (سکسینه، همانجا؛ د. اردو، ذیل مادّه). ولی در تاریخ ادب اردو بیشتر به نثرنویس معروف شده است ( د. اردو، همانجا).جوان به زبانهای عربی، فارسی، سنسکریت، بَرجْ بهاشا (زبان هندی که در نقاطی از منطقه بَرج، مانند مَتْهْرا، گُوکُل، وْرینداوَن و آگره، رواج داشت)، هندی و اردو مهارت فراوان داشت. نثر او بهترین نمونه نثر ساده و مرسل است و گاه از واژگان هندی نیز استفاده نموده است (منگلوری، ص 81 ـ82؛ د. اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه).آثار او عبارتاند از: 1) شَکُنْتَلا، نخستین نمایشنامه جوان به زبان اردو، که داستانِ سنسکریت کالیداس است. این داستان را نواز کَبِیشِر، شاعر و مؤلف برج بهاشا، در زمان فرخ سیر(حک: 1124ـ1131)، به شیوه مهابهارت به زبان برج بهاشا ترجمه کرد و همان ترجمه را جوان در 1216/1801، به درخواست جان گیلکریست، به اردو برگرداند (صدیقی، ص223ـ224؛ منگلوری؛ سکسینه، همانجاها). این کتاب، در 1217/1802، با حروف ناگری (رسمالخط سنسکریت که به دِوَناگری * مشهور است) و در 1219/1804 به خط لاتین در کلکته به چاپ رسید. سپس در 1241/1826 در لندن، در 1264/ 1848 در بمبئی و در 1279/ 1862 و 1292/1875 در لکهنو چاپ شد (صدیقی، ص 44، 173؛ د. اسلام، همانجا). در 1342 ش / 1963 نیز در مؤسسه انتشاراتی مجلس ترقی ادب لاهور با مقدمه اسلم قریشی و در 1343 ش /1964 به کوشش عبادت بریلوی با کمک نسخههای متعدد موزه بریتانیا به چاپ رسید (منگلوری، ص 82).2) باره ماسا یا دستور هند. باره ماسا یکی از اصناف شعری هندی است. باره به معنای دوازده و مانس/ ماس به معنای ماه است و باره ماسا یعنی داستانی مشتمل بر وقایع دوازده ماه که در قالب مثنوی سروده میشود. درونمایه بارهماسا مبتنی بر ماههای تقویم هندوست و جشنها و اعیادی که مسلمانان و هندوان در این ماهها برگزار میکنند در آن به طور مفصّل بیان گردیده است. صوفیان شبه قاره نیز در این صنف شعر میسرودند. جوان این مثنوی را در 1217 به پایان رساند و در 1228/ 1813 در کلکته به چاپ رسید(جنیدی، ص 196؛ صدیقی، ص 225؛ منگلوری، همانجا؛ قادری، ص 122؛ د. اسلام، همانجا).3) ترجمه سنگهاسن بتیسی. مجموعه حکایات راجع به راجای اُجَّین به زبان سنسکریت، که شاعر دربارِ شاهجهان (حک: 1037ـ 1068)، رای سُنْدَر، آن را به برج بهاشا برگردانده بود (منگلوری؛ د. اردو، همانجاها) و جوان همان را در 1215 به زبان اردو ترجمه کرد (قس د. اسلام، همانجا، که میگوید مترجم اصلی این اثر منشی للوجی لال بود). این کتاب در 26 شعبان 1215/ 12 ژانویه 1801 در کلکته به چاپ رسید (صدیقی، ص 143ـ 145؛ منگلوری، همانجا).4) ترجمه تاریخ فرشته . در 1224، جوان قسمتهایی از تاریخ فرشته را که در باره بهمنیانِ دکن *است، به زبان اردو برگرداند. این ترجمه به چاپ نرسیده است (منگلوری، همانجا).5) گزیده دیوان سودا. جوان با همکاری شیرعلی افسوس و محمداسلم، گزیدهای از دیوان محمد رفیع سودا را تصحیح کردند که در 1225/1810 در کلکته منتشر شد (جالبی، ج 2، ص 670؛ شمسالدین صدیقی، ص 344).6) گزیده کلیات میر ، که در تهیه آن مولوی منشی غلام قادر، محمداسلم و میرزاجان طپش با جوان همکاری کردند و در 1226/1811 به چاپ رسید ( د. اردو، همانجا).7) ترجمه قرآن مجید به اردو. در 1217/ 1802، در دانشکده فورت ویلیام کلکته کار ترجمه قرآن مجید به اردو،تحت سرپرستی جان گیلکریست،به مولوی امانتاللّه، میربهادر علی حسینی، مولوی فضلاللّه و کاظمعلی جوان سپرده شد. این ترجمه در 1219 به پایان رسید (صدیقی، ص 310). نسخه خطی آن در موزه سالار جنگ حیدرآباد هند نگهداری میشود (همان، ص 180). چند بخش آن، از سورهالفیل تا سورهالناس، در کلکته به چاپ رسیده است ( د. اردو، همانجا). اثری از منظومههای میرزاکاظم علی جوان به دست نیامده است. نمونههای اشعار فارسی و اردوی جوان در تذکره گلزار ابراهیم (ابراهیمخان، همانجا)، تذکره ریاضالفردوس (شاهجهان پوری، همانجا) و تذکره خوش معرکه زیبا (ناصر، ج 2، ص 502) نقل شده است.منابع: علیابراهیمخان، تذکره گلزار ابراهیم، علیگره 1934؛ اردو دائره معارف اسلامیه، لاهور1384ـ1410/ 1964ـ1989، ذیل «جوان» (از بزمیانصاری، با اضافاتی از د. اردو)؛ جمیل جالبی، تاریخ ادب اردو، لاهور، ج 2، 1987؛ عظیمالحق جنیدی، اردو ادبکی مختصر تاریخ، لاهور 1989؛ رام بابو سکسینه، تاریخ ادب اردو، ترجمه محمد عسکری، لاهور[بیتا.]؛ محمدحسین شاهجهان پوری، تذکره ریاض الفردوس، ترتیب مرتضی حسین فاضل، لاهور [? 1968 ]؛ محمد شمسالدین صدیقی، «تصانیف سوداکی تدوین و اشاعت»، مجله اورینتل کالج میگزین، ج50 (1974)؛ محمدعتیق صدیقی، گِلکِرست اور اُس کاعهد، علیگره 1960؛ حامد حسن قادری، داستان تاریخ اردو، آگره 1941؛ کریمالدین، تذکره طبقات الشعرای هند، دهلی 1848؛ غلامبن ولی محمد مصحفی همدانی، ریاضالفصحا: تذکره هندیگویان، چاپ مولوی عبدالحق، چاپ سنگی اورنگآباد دکن 1934؛ممتاز منگلوری،«فورت ولیم کالج کی مصنفین»، در تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند،ج 8 ، لاهور: پنجاب یونیورسنی، 1971؛ سعادتخان ناصر، تذکره خوش معرکه زیبا، چاپ مشفق خواجه، لاهور 1972؛EI 2 , s.v. "Djawan" (by A.S.Bazmee Ansari).