جَوالیقی، ابومنصور موهوببن احمد ، ادیب، لغوی و نحوی بغدادی قرن ششم. وی در ذیحجه 465 (ابنجوزی، ج 18، ص 46؛ ابناثیر، ج 11، ص 106ـ107) یا در 466 (سَمعانی، ج 2، ص 105؛ یاقوت حَمَوی، ج 6، ص 2737) در خاندانی کهن در بغداد زاده شد (بروکلمان، ج 5، ص 163). هر دو تاریخ از خود او نقل شده است (رجوع کنید به ابنرجب، ج 1، ص 244). وی به ابنجوالیقی نیز مشهور است (رجوع کنید به ابنخَلِّکان، ج 5، ص 343؛ ذهبی، ج20، ص 89). واژه جوالیقی، منسوب به جَوالیق، جمعِ جُوالِق، است (سیبویه، ج 3، ص 615؛ سمعانی، ج 2، ص 104). به گفته خود او (1966 ب ، ص110)، جُوالق (و جُوال) مُعرَّب گُواله (کیسه بزرگ) است (نیز رجوع کنید به برهان، ذیل «گُوال»). گویا یکی از نیاکان وی، جوالدوز یا جوالفروش بوده است (سمعانی، همانجا). در عربی، غالباً صفت نسبی با واژه مفرد ساخته میشود؛ ازاینرو، ساخته شدن صفت نسبی با جوالیق، که جمع است، نادر میباشد (ابنخلّکان، ج 5، ص 344). در این باره مناظرهای نیز میان جوالیقی و هروی نحوی (متوفی 536) در بغداد درگرفت (رجوع کنید به یاقوت حموی، ج 1، ص 35؛ قفطی، ج 1، ص 236).جوالیقی از نوجوانی به دانشاندوزی و سماع از استادان روی آورد. مشهورترین استاد او خطیب تبریزی *(متوفی 502)، مدرّس نظامیه بغداد، بود که جوالیقی هفده سال در محضر وی دانش اندوخت و ملازم او گشت (سمعانی، ج 2، ص 105؛ ابنجوزی، ج 18، ص 46ـ47؛ یاقوت حموی، ج 4، ص 1633ـ1634، ج 6، ص 2735؛ قس بستانی، ذیل مادّه، که به اشتباه، خطیب بغدادی گفته است). پس از فوت خطیب تبریزی، ابوالحسن علیبن محمد فَصیحی (متوفی 510) در نظامیه بغداد جانشین وی شد، ولی چون شیعه بود اخراج گردید و جوالیقی در آنجا به تدریس پرداخت (یاقوت حموی، ج 5، ص 1964).جمع کثیری در محضر جوالیقی دانش اندوختند که خود نیز به آن تصریح کردهاند، از جمله عبدالکریم سمعانی (متوفی 562؛ ج 2، ص 105)، ابوالبرکات ابنانباری (متوفی 577؛ ص 396) و عبدالرحمان ابنجوزی (متوفی 597؛ همانجا؛ برای برخی دیگر از شاگردان او رجوع کنید به یاقوت حموی، ج 1، ص 449، ج 2، ص 803، ج 3، ص 1332، ج 4، ص 1666، ج 6، ص2570، 2817؛ قفطی، ج 1، ص 88ـ89، 338، ج 2، ص 99، 293، ج 3، ص 214؛ ابنخلّکان، ج 4، ص 389، ج 5، ص 383، ج 6، ص 231). مُقْتَفی لاَمراللّه عباسی (حک: 530 ـ 555) در دوره خلافت، نمازهایش را به امامت جوالیقی برگزار میکرد و مدتی نیز نزد او دانش اندوخت (ابنانباری؛ ابنجوزی، همانجاها) که اثر آن در توقیعات خلیفه آشکار گشت (ابنرجب، ج 1، ص 244؛ ابنعماد، ج 4، ص 127). در بسیاری از منابع به پارسایی، دانایی، خردمندی و حافظه قوی جوالیقی اشاره شده است (از جمله رجوع کنید به سمعانی؛ ابنانباری، همانجاها؛ قفطی، ج 3، ص 335). جوالیقی کم و سنجیده سخن میگفت و اگر در باره چیزی که نمیدانست از وی پرسشی میشد، ناآگاهی خود را بر زبان میآورد (ابنجوزی، همانجا؛ یاقوت حموی، ج 6، ص 2736). وی بسیاری از کتابهای ادب و حدیث را کتابت کرده بود و خطش چنان خوش بود که مردم برای به دست آوردن دستخطی از او پول فراوان میپرداختند (یاقوت حموی، همانجا؛ ابندمیاطی، ص 403). جوالیقی را امام در لغت، نحو، ادب و یگانه دوران معرفی کردهاند ( رجوع کنید به یاقوت حموی، ج 1، ص 449؛ قفطی، همانجا؛ ابنخلّکان، ج 5، ص 342). از وی روایت نیز نقل شده است (رجوع کنید به ابنرجب، ج 1، ص 245ـ246). ابیات اندکی نیز به او منسوب است (ابنخلّکان، ج 5، ص 343؛ یافعی، ج 3، ص 208). ابنانباری (ص 396ـ397) نوشته است که جوالیقی، آرای غریبی در باره برخی مسائل نحوی ابراز میداشت و از اینرو، جایگاه او در لغت، بلندمرتبهتر از نحو بود؛ البته ممکن است ابراز چنین آرایی بیانگر استقلال و وسعت اندیشه جوالیقی باشد (رجوع کنید به جوالیقی،1350، مقدمه رافعی، ص 4). قفطی (ج 2، ص 51) جوالیقی را یکی از چهار پیشوای نحو در بغداد معرفی کرده است.جوالیقی، با وجود فضل و دانش، از طعن هجوگویان در امان نمانده و ابیاتی در مذمتش سروده شده است (رجوع کنید به ابنخلّکان، ج 5،ص 344؛ ابنکثیر، ج 12، ص220). ابنعماد (ج 4، ص 127) جوالیقی را حنبلی معرفی کرده است. وی در 15 محرّم 539 (سمعانی، همانجا؛ ابن انباری، ص 398؛ یاقوت حموی، ج 6، ص 2737؛ سال 529 مندرج در وجدی، ج 3، ص 277، اشتباه است) یا 540 (ابنجوزی، همانجا؛ ابناثیر، ج 11، ص 106) در بغداد درگذشت. برخی سال ولادت او (465) را، به اشتباه، سال درگذشت وی دانستهاند (رجوع کنید به سیوطی، بغیه الوعاه، ج 2، ص 308؛ حاجیخلیفه، ج 1، ستون 741، ج 2، ستون 1577، 1739). پیکر او را در باب حرب بغداد، کنار قبر پدرش، به خاک سپردند (ابنجوزی؛ ابنخلّکان، همانجاها؛ قفطی، ج 3، ص 336).آثار جوالیقی عبارتاند از:1) المُعَرَّب مِن الکلام الاعجمی علی حروف المعجم ، که به اختصار، المعرّب (ابنانباری، ص 396؛ قفطی، ج 3، ص 335)، ماعُرِّب من کلام العجم (سیوطی، همانجا) و المعرّبات (حاجیخلیفه، ج 2، ستون 1739) نیز نامیده شده است. وی در این کتاب کلمات غیرعربی را که در عربی و در قرآن کریم، احادیث نبوی، سخنان صحابه و تابعین و در نظم و نثر عرب به کار رفته، گرد آورده است. جوالیقی در مقدمه خود، در باره ورود کلمات معرّب در قرآن بحث کرده و گفتههای گوناگون را در این باره نقل (1966 ب ، ص 4ـ 5) و سپس قواعد تعریب * را بیان نموده و با ذکر مثالهایی، مباحث خود را مطرح کرده و توضیح داده است که اجتماع کدام حرفها، میتواند بیانگر معرّب بودن یک واژه باشد (رجوع کنید به همان، ص 6ـ12). او گفتههای لغویان پیش از خود، از جمله ابندُرَید، اَزْهَری، اَصْمَعی و خلیلبن احمد، را آورده است (برای نمونه، به همان ترتیب رجوع کنید به همان،ص 48ـ49، 169، 288). او از اشعار عربی نیز شواهد فراوانی ذکر کرده (برای نمونه رجوع کنید به همان، ص 53، 191، 259) و گاه گفته است که این واژهها از چه زبانهایی وارد عربی شدهاند، از جمله از فارسی، سریانی، رومی، عِبْرانی و نَبَطی (برای نمونه، به همان ترتیب رجوع کنید به همان، ص 53، 143، 179، 191، 204). شهرت جوالیقی بیشتر به سبب تألیف همین کتاب است، که بسیاری آن را ستوده و تأثیرش را در آثار پسین بیان کردهاند (از جمله رجوع کنید به ابنانباری، ص 396؛ ابنخلّکان، ج 5، ص 342؛ حسین نَصّار، ج 1، ص 71، 73). برخی از بزرگان نیز این کتاب را نزد خود مؤلف خواندهاند، از جمله ابنجوزی (ج 18، ص 47). از نقایص این کتاب آن است که جوالیقی گاه دلیلی برای غیرعربی بودن واژگان بیان نکرده و گاه اصلِ غیرعربی واژگان را نیاورده، مانند کلمه جِرْداب و جاموس، که معرّب گرداب و گاومیش است. دیگر آنکه در ترتیب واژگان فقط حرف نخست آنها لحاظ شده و دیگر حروفِ کلمه ترتیب الفبایی ندارند. جوالیقی در این شیوه از کتاب الجیم ابوعَمْروِ شَیبانی * (متوفی 206) پیروی کرده و این روش، یافتن واژه را دشوار کرده است ( رجوع کنید به جوالیقی، 1966 ب ، مقدمه عبدالوهاب عزام، ص 3ـ 5؛ هیوود، ص 97ـ 98).کتاب المعرّب چند بار چاپ شده است: به همت ادوارد زاخاو در 1284/1867 در لایپزیگ، احمد محمد شاکر 1321 ش/ 1942 در قاهره و ف. عبدالرحمان در 1369 ش/ 1990 در دمشق ( د.ا.د.ترک ، ذیل مادّه). نسخهای از این کتاب با حواشی ابن بَرّی (متوفی 582) موجود است ( رجوع کنید به د. اسلام ، چاپ اول، ذیل مادّه). بر این کتاب چندین تکمله (از جمله ذیل عبداللّه بِشبیشی متوفی 820) نگاشته شده است ( المُزهر، ج 1، ص 269؛ نیز رجوع کنید به جوالیقی، 1966 ب ، مقدمه احمد محمدشاکر، ص 14ـ15).2) شرح ادب الکاتب، در شرح ادب الکاتب ابنقُتَیبه دینوری*(متوفی 276). وی گاه یک سطر ادب الکاتب را در سه صفحه، با ذکر مباحث صرفی و نحوی و لغوی و شاهد آوردن از اشعار عربی، توضیح داده ( رجوع کنید به جوالیقی، 1350، ص 12ـ 15) و گاهی تکملهای بر مطالب کتاب نوشته است (برای نمونه رجوع کنید به همان، ص 214). این کتاب با مقدمه مصطفی صادق رافعی در 1310 ش/1931 در قاهره چاپ شده است.3) تکملةُ اِصلاح ما تَغْلَطُ فیه العامّه، که نام آن التکمله فیما تَلْحَنُ فیه العامّه(ابنانباری، ص 396) و تتمّه درّه الغوّاص (قفطی، ج 3، ص 335) نیز ضبط شده و در توضیح اصطلاحات غلط رایج در زبان عربی است ( رجوع کنید به یاقوتحموی، ج6، ص2737؛ ابنخلّکان، ج 5، ص 342؛ یافعی، ج 3، ص 208). سیوطی ( بغیه الوعاه، ج 2، ص 308) ما تلحن فیه العامّه و تتمّه درّه الغوّاص را دو کتاب پنداشته است. جوالیقی در این کتاب با تکیه بر مسائل لغوی و شواهد شعری عربی (برای نمونه رجوع کنید به ص 19، 28) مباحث خود را مطرح کرده است. ابنبَرّی حواشی متعددی بر این کتاب نگاشته و مباحث آن را تکمیل کرده است (برای نمونه رجوع کنید به ص 21، 51). این کتاب را نخستین بار، درنبورگ در 1292/1875 در مجلهای آلمانی در لایپزیگ منتشر کرد و سپس المجمع العلمی العربی دمشق کتاب را با توضیحات و حواشی عزّالدین تنوخی در 1315 ش/ 1936 به چاپ رساند (بروکلمان، ج 5، ص 164؛ د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل مادّه).4) اختصار ( مختصر ) شرح امثله سیبویه، که تلخیص شرحی است که ابوالفتح محمدبن عیسی عطّار (متوفی 400) بر الکتاب سیبویه نوشته است. این کتاب را صابر بکر ابوالسعود در 1358 ش/ 1979 در اسیوط مصر منتشر کرده است ( د.ا.د.ترک ، همانجا).5) کتاب العروض، که جوالیقی آن را برای خلیفه مُقتفی لاَمراللّه نوشته است (ابنانباری، همانجا).6) مختصر صحاح اللغه، که تلخیصی از الصحاح جوهری*است ( د. اسلام، چاپ اول؛ د. ا.د.ترک، همانجاها).7) المختصر فی النحو. متن انتقادی این کتاب را محرّم چلبی، به عنوان پایاننامه کارشناسی ارشد، در دانشکده ادبیات دانشگاه بغداد در 1349 ش/1970 تهیه کرده است ( د.ا.د.ترک، همانجا).8) ما جاءَ علی فَعَلْتُ و اَفْعَلْتُ بمعنی واحد مُؤَلَّف علی حروف المعجم، در توضیح و معرفی افعالی که ثلاثی مجرّد و باب اِفعال آنها به یک معناست. این کتاب به ترتیب حروفی تهجّی گردآوری شده، ولی باب همزه آن پیش از باب یاء آمده است ( رجوع کنید به ص 76). در این کتاب بهندرت به اشعار عربی استشهاد شده است (مانند ص 72). ماجد ذَهَبی این کتاب را، بر اساس نسخه دارالکتب الظاهریه، با توضیحات و تعلیقات، در 1402 در دمشق منتشر کرد. نام این کتاب در هیچ جا جزو آثار جوالیقی نیامده است.بروکلمان (همانجا) شرح مقصوره ابندرید را یکی از آثار جوالیقی ذکر کرده است. وی در جای دیگر (ج 1، ص 71)، از شرحی بر قصاید معلّقات *، نوشته موهوببن احمد حصری، نام برده که مترجم عربی کتاب احتمال داده است از جوالیقی باشد. تنوخی نیز در مقدمه تکمله اصلاح ما تغلط فیه العامّه (ص 2)، از کتاب غلط الضعفاء من الفقهاء جوالیقی، به عنوان اثری که چاپ نشده، نام برده است. در د. اسلام (چاپ اول، همانجا) کتاب اَسماء خَیلِ العرب و فُرسانِها از آثار جوالیقی دانسته شده، حال آنکه این اثر از ابناَعرابی * (متوفی 231) است و جوالیقی آن را روایت کرده است، همچنان که کتاب نسب الخیل ابنکلبی (متوفی 206) را نیز روایت کرده است (رجوع کنید به ابنکلبی، مقدمه نوری حَمّودی قَیسی و حاتم صالح ضامن، ص 17، تصویر نسخه خطی؛ ابناعرابی، مقدمه نوری حمّودی قیسی و حاتم صالح ضامن، ص 26، 32، تصویر نسخه خطی).منابع: ابناثیر؛ ابناعرابی، کتاب اسماء خیلالعرب و فرسانها، روایه ابیمنصور جوالیقی، در کتابان فیالخیل، چاپ نوری حمودی قیسی و حاتم صالح ضامن، بیروت: عالمالکتب، 1407/ 1987؛ ابنانباری، نزهه الالباء فی طبقات الادباء، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره [? 1386/1967 ]؛ ابنجوزی، المنتظم فی تاریخالملوک و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت 1412/1992؛ ابنخلّکان؛ ابندمیاطی، المستفاد من ذیل تاریخ بغداد، چاپ محمد مولود خلف و بشار عوّاد معروف، بیروت 1406/1986؛ ابنرجب، کتاب الذیل علی طبقات الحنابله، چاپ هنری لاووست و سامی دهان، دمشق 1370/1951؛ ابنعماد؛ ابنکثیر، البدایه و النهایه فیالتاریخ، [قاهره] 1351ـ 1358؛ ابنکلبی، کتاب نسبالخیل فی الجاهلیه و الاسلام و أخبارها، روایه أبیمنصور جوالیقی، در کتابان فیالخیل، چاپ نوری حمودی قیسی و حاتم صالح ضامن، بیروت: عالمالکتب، 1407/1987؛ کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج 1، نقله الی العربیه عبدالحلیم نجار، قاهره [1977 ]، ج 5، نقله الی العربیه رمضان عبدالتواب، قاهره [ 1977 ]؛ محمدحسینبن خلفبرهان، برهان قاطع، چاپ محمد معین، تهران 1361؛ بطرس بستانی، کتاب دائره المعارف: قاموس عاملکل فن و مطلب، بیروت 1876ـ1900، چاپ افست [بیتا.]؛ موهوببن احمد جوالیقی، شرح ادبالکاتب، قاهره 1350، چاپ افست تهران [بیتا.]؛ همو، کتاب تکمله اصلاح ماتغلط فیهالعامّه، چاپ عزالدین تنوخی، [بیجا ] 1936، در المعرّب من الکلام الاعجمی علی حروف المعجم ، چاپ احمد محمدشاکر، قاهره 1942، چاپ افست تهران 1966 الف ؛ همو، ماجاء علی فعلت و افعلت بمعنی واحدٍ مؤلّف علی حروف المعجم، چاپ ماجد ذهبی، دمشق 1402/1982؛ همو، المعرّب من الکلام الاعجمی علی حروف المعجم، چاپ احمد محمدشاکر، قاهره 1942، چاپ افست تهران 1966 ب؛حاجی خلیفه؛ حسیننصّار، المعجمالعربی: نشأته و تطوره، [قاهره] 1408/1988؛ ذهبی؛ سمعانی؛ عمروبن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمدهارون، قاهره [? 1385 /1996 ]، چاپ افست بیروت 1411/1991؛ عبدالرحمانبن ابیبکر سیوطی، بغیه الوعاه فی طبقات اللغویین و النحاه، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره 1384؛ همو، المزهر فی علوم اللغه و انواعها، چاپ محمد احمد جادمولی، علیمحمد بجاوی، و محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره [بیتا.]؛ علیبن یوسف قفطی، اِنباه الرواه علی اَنباه النحاه، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، ج 1، قاهره 1369/1950؛ محمد فرید وجدی، دائره معارف القرن الرابع عشر/ العشرین ، بیروت: دارالمعرفه، [بیتا.]؛ عبداللّهبن اسعد یافعی، مرآه الجنان و عبره الیقظان، بیروت 1417/1997؛ یاقوت حموی، معجمالادباء ، چاپ احسان عباس، بیروت 1993؛EI 1,s.v. " A l-Djawaliki" (by C. Brockelmann); EI 2, .v. "A l-DjawaliKi" (by H. Fleisch); John A. Haywood, Arabic lexicography , Leiden 1965; TDVIA , s.v. "Cevaliki, Mevhub b. Ahmed" (by Muharrem Celebi).