جنید بن عبدالرحمان

معرف

سردار عرب‌ و عامل ‌هشام‌بن ‌عبدالملک ‌اموی‌ در سند و خراسان‌
متن
جُنید بن‌عبدالرحمان‌، سردار عرب‌ و عامل ‌هشام‌بن ‌عبدالملک ‌اموی‌ در سند و خراسان‌. وی‌از قبیله ‌بنی‌مُرَّه ‌بود که‌ در دمشق‌سکنا گزیده‌بودند (ابن‌حزم‌، ص‌252؛ ابن‌عساکر، ج‌11، ص‌322) و در زمان ‌یزیدبن‌عبدالملک‌ (حک: 101ـ 105) مدتی‌ والی‌ سند شد. بعدها هشام‌بن ‌عبدالملک‌(حک: 105ـ125) او را در مقام‌ خود نگاه‌داشت‌ (بلاذری‌، ص‌442؛ یعقوبی‌، ج‌2، ص‌316). جنید تا دَیبُل ‌پیش‌ رفت‌ و به‌ رود مهران‌ رسید. در آنجا، جیشبه‌/ جیسیه‌بن‌داهر، حاکم‌سند، مانع‌عبور وی‌شد و به‌جنید نوشت ‌که‌ پیش‌از این‌اسلام‌آورده ‌و عمربن‌عبدالعزیز او را به ‌کار این‌ مُلک‌ گماشته‌ است‌. آن‌دو چون‌ به ‌یکدیگر اعتماد نداشتند، نزد هم ‌گروگان‌ فرستادند و سرانجام‌ جنگیدند که ‌به ‌شکست ‌و کشته‌شدن‌جیسیه‌انجامید. چَچ‌بن‌داهر(در منابع‌عربی‌: صَصّه‌)، برادر جیسیه‌، که ‌از میدان ‌جنگ‌ گریخته‌بود، قصد عراق‌ کرد تا خالدبن‌عبداللّه ‌را از پیمان‌ شکنی‌ جنید آگاه‌ سازد، اما جنید وی‌ را نیز کشت (بلاذری‌، همانجا؛ ابن‌اثیر، ج4‌، ص589‌ ـ 590، ج5‌، ص135‌؛ اخبارالدوله‌العباسیه‌، ص‌201) و به‌ حمله‌های ‌خود ادامه‌ داد و سپاهیانش‌ از دو محور به‌ سوی‌ گجرات‌ و مالوه ‌پیشروی ‌کردند. جنید چهل‌میلیون[درهم‌] غنیمتی‌ را که‌ به ‌دست‌آورد برای ‌خلیفه ‌فرستاد. وی‌در 110 از حکومت‌سند برکنار شد (بلاذری‌، ص‌442ـ 443؛ ابن‌اثیر، ج‌4، ص‌590، ج‌5، ص‌135؛ قس‌یعقوبی‌، ج‌2، ص‌316ـ317؛ د. اسلام‌، چاپ ‌دوم‌، ذیل‌مادّه‌) و پس‌از بازگشت‌، هشام‌ در باره‌اسرا و غنایم‌ فتح‌ سند از وی ‌پرسش‌کرد و او پاسخ ‌مبسوطی ‌به‌ خلیفه ‌داد. ارقامی ‌که ‌یعقوبی‌(ج‌2، ص‌317) در این‌باره‌ ذکر کرده‌، بسیار مبالغه‌آمیز است‌. پس‌از آن ‌که‌ جنید سند را ترک‌کرد، مردم ‌سرزمینهای ‌فتح‌ شده‌ شورش‌کردند و به ‌تدریج‌ تمام‌ شهرها را پس‌گرفتند. این ‌وضع‌ سبب‌ شد که‌ جانشین‌ وی‌، تمیم‌بن ‌زید عُتبی ‌خیلی‌ زود جای‌ خود را به‌ حَکَم‌بن‌عَوانه‌ کلبی ‌بدهد (همانجا).جنید، پس‌ از عزل ‌از حکومت‌سند، به‌ دمشق ‌رفت ‌و توجه‌هشام‌ و همسر وی‌را بر انگیخت‌. هشام‌ نیز در 111 اَشْرَس‌بن‌عبداللّه‌، والی‌خراسان‌،را برکنار و جنید را به ‌جای ‌او منصوب‌کرد (طبری‌، ج‌7، ص‌67؛ قس‌بلاذری‌، ص‌429 که‌112 نوشته‌ است‌). هنگامی ‌که‌ جنید به‌ مرو رسید، حَطّاب‌/ خطّاب‌بن‌مُحْرِز سُلَمی‌، نماینده‌اشرس‌، به‌ او پیوست‌. سپس‌جنید به‌ اشرس‌ــ که ‌در حال‌ جنگ‌ با مردم‌ بخارا و سُغد بود ــ پیغام‌فرستاد و سوارانی‌خواست ‌تا به‌ او بپیوندند، زیرا نمی‌خواست ‌اشرس‌ بدون‌وی‌اقدامی‌کند. آنگاه‌ با ترکها جنگید و آنان ‌را شکست‌داد و پیروزمندانه ‌به‌ مرو بازگشت‌. وی‌ عاملانی‌ به ‌ولایات‌ گوناگون‌، از جمله‌ بخارا و سمرقند و هرات ‌و بلخ‌، فرستاد که‌ همه ‌از هم‌ قبیله‌ایهای ‌او، یعنی‌ از عرب‌ مُضَر، بودند (طبری‌، ج‌7، ص‌67ـ69؛ ابن‌ اثیر، ج‌5، ص‌156ـ157).حادثه ‌مهم‌ دوره‌ جنید در خراسان‌ واقعه ‌شِعب ‌یا جنگ‌ دره‌است‌. او در سال‌112، برای‌ حمله‌ به‌ تَخارستان ‌حرکت‌ کرد. در این‌ هنگام‌، ترکان‌، به ‌فرمان‌ خاقان‌ خود، به ‌طرف‌ سمرقند حرکت ‌کردند. سَوره‌بن‌ حُرّ، حاکم‌ سمرقند، از جنید کمک‌ خواست‌ و او نیز از لشکرکشی‌ به ‌تخارستان‌ منصرف‌ گردید و به ‌رغم‌ مشورت‌ برخی‌ سران‌لشکر، منتظر اجتماع‌ نیروهایش‌، که ‌در شهرها پراکنده‌ بودند، نشد و به ‌سوی ‌سمرقند شتافت‌. خاقان‌، که ‌از حرکت‌ جنید و مسیر او آگاه‌ بود، با لشکری ‌عظیم‌ در دره ‌زرافشان‌(یا سغد) راه‌ را بر او بست‌ و اهالی ‌سغد و فرغانه‌ و چاچ ‌همراه‌ لشکریان‌ ترک‌ بر او هجوم‌ بردند و سپاهش ‌را محاصره‌ کردند و جمعی‌ را کشتند. جنید، سوره‌بن‌ حرّ را به ‌یاری ‌فراخواند و او با دوازده‌ هزار تن‌ از سربازانش ‌از سمرقند بیرون ‌رفت‌، اما ترکان ‌وارد جنگ‌ با وی ‌شدند و لشکریانش ‌را شکست‌دادند. خود او نیز کشته‌ شد و به‌ جز دو هزار یا هزار تن‌از لشکر وی‌، بقیه ‌از پای‌ در آمدند. جنید از این ‌واقعه ‌جان ‌به ‌در برد. هنگام ‌خروج‌ وی‌ از دره‌، ترکان ‌بار دیگر به ‌لشکریانش‌ حمله‌ بردند. اما آنان ‌دلیری ‌کردند و دشمن‌ شکست‌ خورد. جنید با لشکرخود به ‌سمرقند رفت‌. در راه‌، فراریان ‌و بازماندگان‌ لشکر سوره‌ به‌ وی‌ پیوستند. وی‌ چهار ماه‌ در سغد اقامت ‌کرد و کشته‌ شدن ‌سوره‌ و مشکلات‌ خویش‌ را به ‌هشام‌ گزارش‌داد. خلیفه‌ نیز برای ‌جنید ده‌هزار سپاهی‌ از بصره و ده‌هزار تن‌ از کوفه‌ با سلاحهای ‌بسیار فرستاد. ترکان‌ بار دیگر بخارا را محاصره‌ کردند. جنید، که‌ بر جان‌ مسلمانان ‌و فرمانده‌ آنان‌(قَطَن‌بن ‌قُتَیبه‌بن ‌مسلم‌) نگران ‌بود، از سمرقند بیرون‌ رفت‌. در اول‌ رمضان ‌112، ترکان‌ در ناحیه ‌بین ‌طَواویس‌ و کَرمینیه‌(هر دو نزدیک ‌سمرقند) با او روبه‌رو شدند. در این‌جنگ‌مسلمانان‌پیروز شدند و طواویس‌و کرمینیه‌را از ترکان‌پس‌گرفتند. جنید با لشکر خود، در روز مهرگان ‌به ‌بخارا رسید (ابن‌اثیر، ج‌5، ص‌162ـ170؛ ابن‌اعثم‌کوفی‌، ج‌8، ص‌ 278ـ282؛ خلیفه‌بن‌ خیاط‌، ص270‌). به ‌روایتی‌، واقعه ‌شعب‌ در سال ‌113 روی ‌داده ‌است ‌(رجوع کنید به طبری‌، ج‌7، ص‌71ـ84).پس‌ از تثبیت‌ موقعیت ‌مسلمانان‌ در بخارا و سمرقند، جنید به ‌مرو رفت‌. وی‌ در 113 از تحرک‌ داعیان‌عباسی‌ و رونق‌ دعوت‌ آنان‌ مطّلع ‌شد. اعلام‌ کرد که ‌بر هر کسی‌ از آنان ‌دست ‌یابد، خونش‌ را می‌ریزد (طبری‌، ج‌7، ص‌88). جنید در 114 به ‌ناحیه ‌چغانیان‌، در ماوراء النهر، لشکر کشید و بی‌هیچ ‌آسیبی ‌به ‌مقرّ خود بازگشت‌(خلیفه‌بن‌خیاط‌، ص‌271) و سرانجام ‌در 116، هشام ‌بر وی ‌خشم‌ گرفت‌ و او را برکنار کرد (طبری‌، ج‌7، ص‌92ـ93؛ ابن‌اثیر، ج‌5، ص‌181ـ182). شاید نفرستادن‌ وجوه‌ هنگفتی ‌که ‌بتواند خلیفه‌ اموی‌ را راضی‌ کند، دلیل‌ عزل‌ وی ‌بوده‌است‌. اوضاع‌ مغشوش‌ ماوراءالنهر، مخارج‌سربازان‌و خانواده‌های‌عرب‌ساکن‌خراسان‌، و سخاوت‌جنید در حق ‌پناهندگان ‌و شاعران‌، چیزی‌در خزانه‌ او باقی ‌نگذاشته‌بود (رجوع کنید به طبری‌، ج‌7، ص‌93ـ94؛ ابن‌عساکر، ج‌11، ص‌323ـ327).بعید نیست‌ که‌ یکی ‌از اسباب ‌عزل‌ وی‌، تسلط‌ ترکان‌ بر دره‌ حاصلخیز زرافشان‌، در نتیجه قحطی‌ خراسان‌ در 115، بوده‌ باشد. به ‌نظر برخی‌ مورخان‌، این‌ دوره‌ از حیات‌ سیاسی‌ و نظامی‌ جنید با بی‌کفایتی‌ همراه‌ بوده‌ است‌ (رجوع کنید به طبری‌، ج7‌، ص92‌؛ ابن‌عساکر، ج 11‌، ص322‌؛ ذهبی‌، حوادث‌ و وفیات 101ـ120ه، ص339‌؛ بارتولد، 1344، ص‌23؛ همو، 1366 ش‌، ج‌1، ص‌421). عاصم‌بن‌عبداللّه‌، حاکم ‌جدید خراسان‌، مأموریت ‌داشت ‌که‌ جنید را اعدام‌ نماید، اما جنید در محرّم‌116 به ‌بیماری‌ استسقا در مرو درگذشت‌(طبری‌، ج‌7، ص‌93).منابع‌: ابن‌اثیر؛ ابن‌اعثم‌ کوفی‌، کتاب‌الفتوح‌، چاپ‌علی‌شیری‌، بیروت‌1411/1991؛ ابن‌ حزم‌، جمهره‌ انساب‌العرب‌، بیروت‌1403/1983؛ ابن‌عساکر، تاریخ ‌مدینه ‌دمشق‌، چاپ ‌علی‌ شیری‌، بیروت‌1415ـ1421/ 1995ـ2001؛ اخبار الدوله‌العباسیه ‌وفیه ‌اخبار العباس ‌و ولده‌، چاپ‌عبدالعزیز دوری ‌و عبدالجبارمطلبی‌، بیروت‌: دارالطلیعه ‌للطباعه ‌و النشر،1971؛ واسیلی‌ ولادیمیروویچ‌ بارتولد، تاریخ‌سیاسی‌ و اجتماعی‌آسیای‌ مرکزی ‌تا قرن‌دوازده‌، ترجمه‌علی‌محمد زهما،چاپ‌اسداللّه‌حبیب‌، کابل‌1344؛ همو، ترکستان‌نامه‌: ترکستان ‌در عهد هجوم‌مغول‌، ترجمه‌ کریم ‌کشاورز، تهران‌1366 ش‌؛ بلاذری‌(لیدن‌)؛ خلیفه‌بن ‌خیاط‌، تاریخ ‌خلیفه‌بن ‌خیاط‌، روایه ‌بقی‌بن ‌مخلد، چاپ‌ سهیل‌ زکّار، بیروت ‌1414/1993؛ محمدبن‌ احمد ذهبی‌، تاریخ‌ الاسلام ‌و وفیات ‌المشاهیر و الاعلام‌، چاپ‌ عمر عبدالسلام‌تدمری‌، حوادث‌ و وفیات‌ 101ـ120 ه، بیروت ‌1410/1990؛ طبری‌، تاریخ‌ (بیروت‌)؛ یعقوبی‌؛EI 2 , s.v. "A l-Djunayd B. Abd Allah" (by L. Veccia Vaglieri).
نظر شما
مولفان
گروه
رده موضوعی
جلد 11
تاریخ 93
وضعیت چاپ
  • چاپ شده